الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
به وبلاگ من خوش آمدید
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا صدیقه الشهیده سلام الله علیها

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

از امام باقر(ع) نقل شده که منظور از صالحان، اصحاب حضرت مهدی (ع) در آخر الزمان هستند.

استرآبادی، تأویل الآیات الظاهره، ۱۴۰۹ق، ص۳۲۷.

*****************

تفسیر صفحۀ ۴۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۶ - تفسیر نور:

«أَ لَمْ تَرَ إِلَی الْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسی‏ إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ قالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ أَلاَّ تُقاتِلُوا قالُوا وَ ما لَنا أَلاَّ نُقاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِیارِناوَ أَبْنائِنا فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلِیلاً مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ» آیا ندیدی گروهی از بزرگان بنی‌اسرائیل را که بعد از موسی به پیامبر خود گفتند: برای ما زمامدار (و فرماندهی) برانگیز تا (تحت فرماندهی او) در راه خدا پیکار کنیم، او گفت: آیا احتمال می‌دهید که اگر دستور جنگ به شما داده شود (نافرمانی کرده و) پیکار و جهاد نکنید؟ گفتند: چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم، در حالی که از خانه و فرزندانمان رانده شده‌‏ایم؟ پس چون دستور جنگ بر آنان مقرّر گشت، جز عدّۀ اندکی، سرپیچی کردند و خداوند به ظالمان آگاه است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۶:

«الْمَلَإِ» به بزرگان و اشرافی گفته می‌‏شود که هیبت آنها چشم و سینه‌‏ها را پر می‌‏کند.

بنی‌اسرائیل بعد از حضرت موسی علیه‌لسّلام، به خاطر قانون‌شکنی و رفاه‌طلبی، مجدّداً تحت سلطه و فشار طاغوت قرار گرفته، آزادی و سرزمین خود را از دست دادند.

آنها برای نجات از آوارگی و خارج شدن از زیر یوغ طاغوت، تصمیم به مبارزه گرفتند و از پیامبر خویش اشموئیل خواستند برای آنها فرمانده و امیری را انتخاب کند تا به رهبری او با طاغوت مبارزه کنند، ولی با همۀ این ادعاها وقتی دستور صادر شد، همۀ آنها جز اندکی به میدان نبرد پشت کرده و از آن دستور سرپیچی نمودند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۶:

۱. مسلمانان باید با دقّت تاریخ بنی‌اسرائیل را بنگرند و پند بگیرند. «أَ لَمْ تَرَ»

۲. وجود رهبر الهی، مانع پراکندگی، آوارگی و ستم‌پذیری است. «مِنْ بَعْدِ مُوسی‏»

۳. بعضی از انبیا، تنها برای گروهی از مردم رسالت داشتند؛ نه همۀ مردم. «إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ»

اگر می‌‏فرمود: «نبیّهم» اشارۀ کمتری داشت که پیامبر خاصّی است و همین که فرمود: «لنبیّ لهم»، این اشاره تشدید می‌‏شود.

۴. فرماندۀ نظامی باید از سوی رهبر آسمانی انتخاب و نصب شود «ابْعَثْ لَنا»؛ پس دین از سیاست جدا نیست.

۵. جنگ موفق، فرمانده لایق می‌‌خواهد. «ابْعَثْ لَنا مَلِکاً»

۶. برای نجات از طاغوت‌‏ها باید به انبیای الهی پناه برد. «قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ»

۷. تعهّد گرفتن از کسانی که پیشنهادات اصلاحی دارند لازم است. «هَلْ عَسَیْتُمْ»

۸. رهبر باید آینده‏‌نگر باشد و احتمال پیمان‌شکنی و فرار از مسئولیّت را از سوی مردم بدهد. «هَلْ عَسَیْتُمْ»

۹. جهاد برای رفع ظلم و دفاع از وطن، جهاد در راه خداست. «وَ ما لَنا أَلَّا نُقاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِیارِنا وَ أَبْنائِنا»

۱۰. پیدایش مشکلات، سبب بیداری و حرکت برای رهایی است. «أُخْرِجْنا»

۱۱. میدان مبارزه، عامل ارزیابی افراد پر ادّعا است. «تَوَلَّوْا»

خوش بود گر محک تجربه آید به میان ------ تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد

۱۲. پیمان‌شکنان و شعاردهندگان بی‏‌عمل، ظالمند. «عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ»

۱۳. خداوند آگاه است، پس این همه تظاهر برای چه؟! «وَ اللَّهُ عَلِیمٌ»
تفسیر صفحه ۴۰ قرآن کریم - سوره بقره - آیه ۲۴۷ - تفسیر نور:

«وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً قالُوا أَنَّی یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ» و پیامبرشان به آنها گفت: همانا خداوند «طالوت» را برای زمامداری شما مبعوث (و انتخاب) کرده است، گفتند: چگونه او بر ما حکومت داشته باشد در حالی که ما از او به فرمانروایی شایسته‌‏تریم و به او ثروت زیادی داده نشده است؟ پیامبرشان گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و توان علمی و جسمی او را افزون نموده است و خداوندملکش (فرماندهی و رهبری) را به هر کس بخواهد می‌‏بخشد و خداوند (احسانش) وسیع و (به لیاقت ‏ها و توانایی‏‌های افراد) آگاه است.
نکته های سوره بقره - آیه ۲۴۷:

کلمه «واسِعٌ» یعنی خداوند بی ‏نیازی است که از هیچگونه بخششی عاجز نیست.

گرچه بنی اسرائیل از پیامبرشان فرمانده نظامی برای رهبری جنگ خواستند «مَلِکاً نُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»

ولی از آنجا که آنان بهانه گرفته و گفتند: طالوت را به سلطنت چه کار؟ معلوم می ‏شود که او علاوه بر فرماندۀ نظامی، سلطان آنان نیز قرار گرفت.

این گروه ستمدیدۀ بنی‌اسرائیل با آنکه برای رهایی از چنگال ظالمان، از پیامبرشان درخواست تعیین فرمانده کرده بودند، ولی وقتی پیامبرشان طالوت را که جوانی چوپان و فقیر و گمنام بود، به فرماندهی و زمام‌داری آنان تعیین نمود، گفتند: چگونه او می‌‌تواند فرماندۀ ما باشد در حالی که شهرت و ثروتی ندارد؟ و ما به جهت ثروت و دارایی که داریم، از او لایق‏تریم!

پیامبر وقتی بهانه‌‌گیری آنها را به خاطر فقر و نداری طالوت شنید، فرمود: بی‌‏گمان خدا او را بر شما برگزیده است و او توانایی علمی و قدرت بدنی و نیروی لازم برای فرماندهی جنگ را دارد.

خداوند هر کس را که بخواهد به خاطر لیاقت و استعدادهای نهفته‌‏اش فرماندهی می‌‏بخشد.

آری، اگر نظر او به سنگی تعلق گیرد، جواهر می‏‌شود و اگر به خاری افتد، گل و اگر به فقیری نظر کند فرمانده می‌‏شود.

آیا چوپانی که گوسفندانش گم می‌شوند، لیاقت فرماندهی دارد؟

در روایات آمده است: طالوت چوپانی بود که در پی گوسفندان گمشده‌‏اش از اطراف به سوی شهر آمده بود و به خدمت پیامبر رسید و خداوند به پیامبر وحی کرد که همین چوپان لیاقت فرماندهی دارد و او را به مردم معرفی کن.

شاید مراد از جملۀ «بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ» جامعیّت علوم باشد. یعنی او در بسیاری از علوم، اطلاعات گسترده‌‏ای داشت.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۷:

۱. پیامبران بر اساس وحی، جانشین خود را انتخاب می‏‌کنند. «إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ»

۲. رهبری که خداوند تعیین کند، به نفع مردم است. «بَعَثَ لَکُمْ»

۳. اگر می‌‌خواهید به آزادی و نجات برسید، باید رهبر الهی را بپذیرید. «إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً»

۴. دین از سیاست جدا نیست. انبیاء مستقیماً در مسائل نظامی دخالت و فرمانده نظامی عزل و نصب می‏‌کردند. «إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ»

۵. از استعدادهای نهفته در افراد گمنام و فقیر، غافل نباشید. «قَدْ بَعَثَ لَکُمْ»

۶. نشانۀ ایمان واقعی، تسلیم خدا و رسول بودن است و بنی‌اسرائیل به خاطر پندار غلط تسلیم نبودند. «أَنَّی یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنا»

۷. یکی از امتحانات الهی، نحوۀ برخورد ما با رهبر الهی است. «قالُوا أَنَّی یَکُونُ»

۸. خودبرتربینی، محکوم است. «نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ» چنان که شیطان گفت: «أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ» «اعراف، ۱۲»

۹. نام و مقام و شهرنشینی، نشانۀ برتری نیست. در این آیه از کسانی که ملاک برتری را مال و مقام دانسته‌‏اند، انتقاد شده است. «لَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ»

۱۰. انتخاب الهی، بر اساس لیاقت است، نه گزاف و بیهوده. «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ»

۱۱. قدرت علمی و توانایی جسمی، دو شرط لازم برای فرماندهی لشکر است. «بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ»

۱۲. توانایی علمی، مهم‌‏تر از توانایی جسمی است. «زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ» ابتدا کلمۀ «الْعِلْمِ» آمد، سپس «الْجِسْمِ».

۱۳. اعلم بودن، در گزینش یک اصل است. «بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ»

۱۴. رهبر و مدیر باید زیردستان خود را توجیه کند و دلیل کار و انتخاب خود را بازگو کرده و ابهامات را برطرف کند و نگوید این حقّ من است که هر کاری بخواهم انجام دهم. پیامبر دلیل انتخاب طالوت را توانایی علمی و جسمی او بیان کرد. «زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ»

۱۵. نه فقر و گمنامی، مانع لطف الهی است و نه ثروت و شهرت، باعث آن. «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ»

۱۶. سرچشمۀ اکثر اعتراضات مردم، کوته‏‌بینانِ نظری و کوته‌‏بینانِ فکری است، ولی علم خداوند بی‌‏نهایت و نامحدود است. «واسِعٌ عَلِیمٌ»
تفسیر صفحۀ ۴۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۸ - تفسیر نور:

«وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسی‏ وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِکَةُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» و پیامبرشان به آنها گفت: نشانۀ حکومت او این است که تابوت (عهد) به سوی شما خواهد آمد، (همان صندوقی که) آرامشی از پروردگارتان و یادگاری از میراث خاندان موسی و هارون در آن است، در حالی که فرشتگان آن را حمل می‏ کنند، همانا در این موضوع، نشانۀ روشنی برای شما است، اگر ایمان داشته باشید.
نکته های سوره بقره - آیه ۲۴۸:

برای اینکه یهود به فرماندهی طالوت اطمینان و یقین پیدا کنند، پیامبرشان به آنها گفت: صندوق مقدّس بنی‌اسرائیل به آنها بازگردانده می‌‏شود، تا نشانه‌‏ای برای انتخاب طالوت از سوی خداوند باشد.

مراد از تابوت همان صندوق چوبی بود که مادر موسی، نوزاد خود را در آن گذاشت و به فرمان خدا در آب نیل انداخت و مأموران فرعون صندوق را گرفته و نوزاد را با آن به نزد فرعون بردند. آن صندوق هم چنان در دربار فرعون بود.

وقتی موسی علیه‌السّلام به پیامبری رسید، الواح تورات را در آن قرار داد و به هنگام رحلت نیز زره و سایر یادگارهای خود را در آن گذاشت و به وصیّ خود «یوشع بن نون» سپرد.

این صندوق، به صورت صندوقی مقدّس که صندوق عهد نام گرفته بود، در میان بنی‌اسرائیل بود و آن را در جنگ‌‌ها پیشاپیش سپاه حمل می‌‏کردند، ولی کم‌‏کم قداست آن شکسته و مفقود شد. این صندوق ربوده شده را در زمان ریاست طالوت، خداوند از طریق ملائک به آنان بازگرداند تا موجب آرامش و اطمینان خاطر آنان باشد.

در تورات، سفر خروج، فصل ۳۷، دربارۀ این صندوق مطالبی آمده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۴۸:

۱. سرچشمۀ آرامش خداوند است، گرچه با وسایل باشد. «فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ»

۲. انسان همیشه به آرامش نیاز دارد، به خصوص در آستانۀ رفتن به میدان جهاد. «فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ»

کلمۀ «سکینة» در این آیه با توجّه به آیات قبل که بنی‌اسرائیل عازم میدان جهاد و دفاع بودند، نشانۀ اهمیّت و لزوم آرامش فکری در جبهه است.

۳. رهبر الهی، نشانۀ الهی لازم دارد. چون طالوت انتخاب شده از جانب خداوند بود، لازم بود نشانه‌‏ای الهی او را تأیید کند. «تَحْمِلُهُ الْمَلائِکَةُ»

۴. اگر صندوقی که با بدن موسی و الواح تورات تماس داشته، مقدّس و آرام بخش است، پس مقدّس شمردن صندوقی که بر روی قبر اولیای الهی است، خلاف قرآن نیست. زیرا در همۀ آن صندوق‌‏هایی که در مشاهد مشرّفه است، «بقیّة ممّا ترک آل محمّد صلّی اللَّه علیه و آله» قرار دارد. «بَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسی‏ وَ آلُ هارُونَ»

۵. حفظ آثار انبیا، ارزش داشته و مایۀ آرامش خاطر و تبرّک است. «بَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۳۸۹-۳۹۳.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۴۵

قُلْ لَا أَجِدُ فِی مَا أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ یَکُونَ مَیْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴿۱۴۵﴾
۱۴۵ - بگو در آنچه بر من وحى شده ، هیچ حرامى بر کسى که غذائى مى خورد نمى یابم بجز اینکه مردار باشد یا خونى که (از بدن حیوان ) بیرون ریخته یا گوشت خوک که اینها همه پلیدند، یا حیوانى که در طریق گناه به هنگام سر بریدن ، نام غیر خدا (نام بتها) بر آنها برده شده است ، اما کسانى که ناچار شوند بدون اینکه بخاطر لذت باشد و یا زیاده از حد بخورند (گناهى بر آنها نیست ) پروردگار تو آمرزنده مهربان است.

Say: 'I find nothing in what has been revealed to me that forbids any one to eat of any food except the dead, running blood, and the flesh of swine for these are unclean and that which has been hallowed in its slaughter to other than Allah. But whoever is constrained to eat of any of these, not intending to sin or transgress, then your Lord is Forgiving, the Most Merciful. (145)

تفسیر
بخشى از حیوانات حرام

سپس براى روشن ساختن محرمات الهى از بدعتهائى که مشرکان در آئین حق گذاشته بودند، در این آیه به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور مى دهد که صریحا به آنها بگو در آنچه بر من وحى شده هیچ غذاى حرامى را براى هیچکس (اعم از زن و مرد، کوچک و بزرگ ) نمى یابم (قل لا اجد فیما اوحى الى محرما على طاعم یطعمه ).
مگر چند چیز، نخست اینکه مردار باشد (الا ان یکون میتة ).
یا خونى که از بدن حیوان بیرون مى ریزد (نه خونهائى که پس از بریدن رگهاى حیوان و خارج شدن مقدار زیادى از خون در لابلاى رگهاى موئین در وسط گوشتها باقى مى ماند) (او دما مسفوحا)
یا گوشت خوک (او لحم خنزیر).
زیرا همه اینها رجس و پلیدى است و مایه تنفر طبع سالم آدمى و منبع انواع آلودگیها و سرچشمه زیانهاى مختلف (فانه رجس ).
ضمیر انه با اینکه مفرد است ، به عقیده بسیارى از مفسران به هر سه قسمت (گوشت مردار، خون و گوشت خوک ) باز مى گردد، و معنى جمله چنین است همه آنچه گفته شد پلیدى است و متناسب با ظاهر آیه نیز همین است که ضمیر به تمام آنها باز گردد، زیرا شک نیست که مردار و خون همانند گوشت خوک پلید است .
سپس به نوع چهارم اشاره کرده مى گوید: یا حیواناتى که هنگام ذبح نام غیر خدا بر آنها برده شده است (او فسقا اهل لغیر الله به ).
جالب اینکه به جاى ذکر کلمه حیوان کلمه فسق آمده است و همانطور که در سابق نیز اشاره کرده ایم ، فسق به معنى خارج شدن از راه و رسم بندگى و اطاعت فرمان خدا است ، و لذا به هر گونه گناه فسق گفته مى شود، اما ذکر این کلمه در برابر رجس که در مورد سه موضوع حرام سابق گذشت ، ممکن است اشاره به این باشد که گوشتهاى حرام ، اصولا بر دو دسته است گوشتهائى که تحریم آنها به خاطر پلیدى و تنفر طبع و زیانهاى جسمانى مى باشد، و به آن رجس اطلاق مى گردد، و گوشتهائى که نه پلید است و نه از نظر بهداشتى زیان آور، اما از نظر اخلاقى و معنوى نشانه بیگانگى از خدا و دورى از مکتب توحید است ،
و به همین دلیل نیز تحریم شده است .
بنابراین نباید انتظار داشت که گوشتهاى حرام ، همیشه داراى زیانهاى بهداشتى باشد، بلکه گاهى به خاطر زیانهاى معنوى و اخلاقیش ‍ تحریم شده است ، و از اینجا روشن مى شود که شرائط ذبح اسلامى نیز بر دو گونه است ، بعضى مانند بریدن رگهاى چهارگانه و بیرون ریختن خون حیوان ، جنبه بهداشتى دارد، و بعضى مانند رو به قبله بودن و گفتن بسم الله و ذبح به وسیله مسلمان جنبه معنوى .
در پایان آیه کسانى را که از روى ناچارى و اضطرار، و نیافتن هیچ غذاى دیگر براى حفظ جان خویش ، از این گوشتهاى حرام استفاده مى کنند، استثناء کرده و مى گوید: کسانى که اضطرار پیدا کنند، گناهى بر آنها نیست ، مشروط بر اینکه تنها به خاطر حفظ جان باشد نه به خاطر لذت و یا حلال شمردن حرام الهى و نه زیاد از حد، بخورند در این صورت پروردگار آمرزنده مهربان آنها را معاف خواهد ساخت (فمن اضطر غیر باغ و لا عاد فان ربک غفور رحیم ).
در حقیقت این دو شرط براى آن است که افرادى اضطرار را دستاویز براى تجاوز به حریم قوانین الهى نسازند، و به بهانه اضطرار از حدود مقررات خدا پا فراتر ننهند.
ولى در بعضى از روایات اهلبیت (علیهم الاسلام ) مانند روایتى که در تفسیر عیاشى از امام صادق (علیه السلام ) نقل شده چنین مى خوانیم الباغى الظالم و العادى الغاصب : منظور از باغى ستمگر است و منظور از عادى ، غاصب است ،
و نیز در روایت دیگرى از امام (علیه السلام ) نقل شده که فرمود: الباغى الخارج
على الامام و العادى اللص : منظور از باغى کسى است که بر ضد امام عادل و حکومت اسلامى قیام کند و منظور از عادى دزد است .
این روایات و مانند آنها اشاره به این است که اضطرار به گوشتهاى حرام معمولا در سفرها رخ مى دهد، اگر کسى در راه ظلم و ستم و یا غصب و دزدى ، اقدام به سفر کند و گرفتار کمبود غذا شود، خوردن گوشتهاى حرام براى او جائز نیست ، گر چه موظف است براى حفظ جان خود از آن گوشتها استفاده کند، ولى کیفر این گناه را خواهد داشت چه اینکه مقدمات چنین سفر حرامى را خودش فراهم ساخته است و در هر صورت این روایات با مفهوم کلى آیه کاملا سازگار است.

پاسخ به یک سؤال
در اینجا یک سؤ ال پیش مى آید که چگونه تمام محرمات الهى در زمینه غذاها منحصر به چهار چیز شمرده شده است با اینکه مى دانیم غذاهاى حرام منحصر به اینها نیست ، گوشت حیوانات درنده و گوشت حیوانات دریائى (جز ماهى فلس دار) و مانند آنها همگى حرام هستند در حالى که در آیه هیچ نامى از آنها به میان نیامده و محرمات منحصر به چهار چیز شمرده شده است ؟
بعضى در پاسخ این سؤ ال گفته اند که به هنگام نزول این آیات در مکه ، هنوز حکم تحریم سایر غذاهاى حرام نازل نشده بود،
ولى این جواب صحیح به نظر نمى رسد، گواه این سخن آنکه عین همین تعبیر یا شبیه آن در بعضى از سوره هاى مدنى نیز دیده مى شود، مانند آیه 173 سوره بقره .
ظاهر این است که این آیه ، تنها نظر به نفى احکام خرافى مشرکان دارد و به اصطلاح ، حصر اضافى است ، و به تعبیر دیگر آیه مى گوید: محرمات الهى اینها هستند نه آنچه شما به هم بافته اید.
براى روشن شدن این سخن بد نیست مثالى بزنیم ، کسى از ما سؤ ال مى کند آیا حسن و حسین ، هر دو آمدند، ما در جواب مى گوئیم نه فقط حسن آمد، در اینجا منظورمان این است که آمدن نفر دوم ، یعنى حسین را نفى کنیم ، اما هیچ مانعى ندارد کسان دیگرى که اصلا مورد بحث ما نبوده اند آمده باشند، چنین حصرى را حصر اضافى (یا نسبى ) مى گویند.
اما باید توجه داشت که ظاهر حصر، معمولا حصر حقیقى است مگر در مواردى که قرینه اى در کار باشد مانند آیه مورد بحث .

امام حسن مجتبی(علیه السلام) فرمودند:

أنا الضامن لمن لم یهجس فی قلبه إلا الرضا أن یدعوا الله فیستجاب له؛

کسی که در دلش هوایی جز خشنودی خدا خطور نکند، من ضمانت می کنم که خداوند دعایش را مستجاب کند.

کافی 2/62/11

امام حسن (علیه السلام) فرمودند:

نه پاکـدامنی، روزی را از انسـان دور می کنـد و نه حرص، روزی زیاد می آورد؛ چون روزی قسـمت شـده است و حرص زدن باعث مبتلا شدن به گناهان می شود.

تحف العقول ، ص 234

منبع ادامه مطلب ...:

https://t.me/fazylatha

https://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh-imam-khomeini/vol/9/page/281

https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=56729

آیه 73 سوره مبارکه توبه
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ ۚ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ
اى پیامبر، با کافران و منافقان بجنگ و با آنان به شدت رفتار کن، جایگاهشان جهنم است که بد سرانجامى است.

امام خمینی (ره):
مهلت دادن به اسرائیل، اشتباه است
من باید با کمال تأسف عرض کنم که یک اشتباه دولتها و ملتهای اسلام، و خصوصاً دولتها و ملتهای عرب کردند؛ و یک اشتباه هم در ایران ما کردیم. اشتباهی که همه مسلمین، خصوصاً ملتها و دولتهای عرب کردند این بود که مهلت دادند که اسرائیل و اغراض شخصیه دولتها مانع شد از اینکه صدای اسرائیل را در همان اول خفه کنند و نگذارند قدرت پیدا بکند.

فلسطین همیشه برای امام مسئله بود
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای
در دیداری با سران و کارگزاران جمهوری اسلامی با تأکید بر این مسئله می‌فرمایند:
«امام بزرگوار ما، حقیقت مسئله را خوب شناخته و دیده بود. از شروع این نهضت از سال ۱۳۴۱ آن وقتی که هنوز در ایران مسئله فلسطین حتّی در بین خواص هم منتشر نشده بود، حرف امام این بود که در مقابل سلطه اسرائیل باید همه احساس خطر کنند؛ همه باید بایستند و مقابله کنند. بعد هم همین راه را ادامه داد و این یکی از شعارهای بزرگ آن مرد الهی و آسمانی بود.» ۱۳۸۱/۰۳/۰۹

امام خمینی (ره):

ما باید این مطلب را به مجلس شورا اعلام کنیم که باید یک دولت متدینِ تمام، صددرصد اسلامی و قاطع [انتخاب شود]، یک نفر وزیر اگر مثل بعضی از این وزرا که الآن هستند باشد، اینها نپذیرند. تمام وزرا یکی یکی باید بررسی بشود. وزیر متدین صددرصد انقلابی، مکتبی و قاطع ...

بازخوانی فرمایشات امام خمینی درباره رای اعتماد مجلس به وزیران:

https://irdc.ir/fa/news/1144

امام خمینی(ره): اشخاصی که انقلابی نیستند، نباید در رأس وزارتخانه‌ها باشند، نباید به #مجلس معرفی شوند، اگر هم معرفی شدند، مجلس رد بکند و هیچ اعتنا نکند؛ الاّ اینکه کارآمد، اسلامی و انقلابی باشد... اگر بنا باشد اینطوری باشد، باید عزای جمهوری اسلامی را بگیریم!

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
وحدت باید در خدمت و در جهت حاکمیت اسلام باشد؛ والّا پوچ و بی معنی خواهد بود. ...
اگر در جوامع و کشورهای اسلامی، علما و روشنفکران و متفکران و بزرگان و پیشگامان وحدت، جهت حرکتشان به سمت حاکمیت اسلام باشد، این حرکت، حرکت موفقی است؛ والّا اگر این‌طور نباشد و در مقابل حاکمیت طواغیت و کفار و حکومتهای سرسپرده و بیعُرضه، تابع و تسلیم باشند، معلوم است که وحدت تضمینی نخواهد داشت. شما از این طرف، شعار وحدت بدهید، جوش بزنید، غصه بخورید؛ از آن طرف، پولهای به ناحق بذل‌وخرج‌شده و یک عده آدم سست‌عنصرِ قلم‌به‌مزدِ نوکرصفت هم پیدا میشوند و اندوخته‌های شما را به باد خواهند داد و رشته‌ها را پنبه خواهند کرد … ۱۳۶۹/۰۷/۱۶

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

نظام سرمایه‌داری غرب
اگر کسی گفت که بنیاد راکفلر مثلًا به وضعیت چهار نفر فقیر رسیدگی می‏کند، باور نکنید؛ اصلًا چنین چیزی ممکن نیست. آن پولی که از آن طریقها به دست می‏آید و محصول شیوه‏های کثیف سرمایه‏داری موجود دنیاست، اصلًا نمی‏تواند در خدمت اهداف انسانی‏ قرار بگیرد. اگر فرضاً به فقیری هم کمک بکنند ... مثل آبی است که در چاه فاضلاب می‏ریزد! لذا پول باید صحیح و نظیف باشد، تا به درد پُرکردن خلئی که در جامعه‏ی اسلامی وجود دارد، بخورد. مسأله‏ی ما این است ...۱۳۶۹/۰۷/۲۴

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
کار فرهنگی و اقتصادی اگر درآمد اقتصادی نباشد، نمی شود به فقرا و محرومان و مستضعفان ...کمک کرد، پس بایستی کار اقتصادىِ قوی و با همان دید اقتصادىِ صحیح انجام بگیرد ...
آن کار اقتصادی و مادّی ما، جسمی است که روح و جان آن، کار فرهنگی است. اگر آن را غلط انجام دادیم، مثل این است که جسمی داریم با روح بد. اگر انسانی را به وجود آوردیم و بزرگ کردیم، منتها با روح و مغز شیطانی، چه فایده‌یی دارد؟ ... ۱۳۶۹/۰۷/۲۴

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

آن کسی که در رأس دانشگاههاست، باید از لحاظ علمی ‌هم طوری باشد که کسانی که آن‌جا هستند، این فرد را به عنوان رئیس قبول داشته باشند؛ اما علمِ با عمل، علمِ با اعتقاد. طوری ‌نباشد که آدم بی اعتقادی که میخواهد سربه تن این نظام نباشد، اصلاً اعتقادی به اسلام ندارد، یا اسلام را مسخره میکند، ‌یا حزب‌اللّهی ها را مسخره میکند، یا دانشجوی مؤمن را مسخره میکند، این شخص در رأس کارها بیاید. نه، دستش را بگیرید، کنار ‌بگذارید. میخواهد بیاید سر کلاسهای ما درس بدهد، حرفی نداریم. هر معلمی بیاید درس بدهد، ما قبول داریم. ما از علم همه ‌کس استفاده میکنیم؛ ولو کسی که ما را قبول نداشته باشد. علمش را بگوید، ما با کمال تواضع مینشینیم و از علم او استفاده ‌میکنیم، نظام از علم او استفاده میکند؛ اما آن‌جایی که بناست در اداره‌ی امور دانشگاه تعیین‌کننده باشد، ابداً. اگر کسی به یک ‌دختر چادری یا باحجاب، با نظر تحقیر نگاه میکند، تحقیرش کنید؛ ملاحظه نکنید. اگر کسی به جوان حزب‌اللهی که ریش دارد، ‌با نظر تحقیر نگاه میکند و دورش میکند ... این را تحقیرش کنید‌ ... ‌۱۳۶۹/۰۸/۰۱

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

مجلس شورای اسلامی، جایی است که امید ملت ما به آن نقطه است. این مجلس برای ملت سنگر است؛ اما سنگری در مقابل دشمنان، در مقابل امریکا، در مقابل ضد انقلاب. آن کسی که مردم او را به این سنگر میفرستند، میفرستند تا در این سنگر، از انقلاب دفاع کند ... ۱۳۶۹/۰۸/۰۲

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

این صهیونیستها، جز زبان زور، هیچ‌چیز نمیفهمند. چهل سال است که هرچه سازمان ملل نسبت به مسأله‌ی فلسطین، علیه صهیونیستها ‌قطعنامه صادر کرده است، اینها رد کرده‌اند. اینها لوس شده‌اند! سکوت و اغماض را هم که از قدرتهای بزرگ و از ملتها و دولتها دیدند، ‌جری شدند. آنها از قطعنامه نمیترسند. مگر اسرائیل را با قطعنامه میشود عقب نشاند؟ اسرائیل با زور و سلاح و مشت، عقب خواهد ‌نشست‌ ...

۹ /اردیبهشت/ ۱۴۰۲
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار بیش از هزار نفر از کارگران تاکید کردند:
لزوم ارتباط مستقیم درآمد با کار؛ باید فرهنگ ثروت‌های بادآورده متوقف شود

رئیسی؛‌‌‌ رجایی‌ زیست،‌‌‌‌ بهشتی‌ شد‌

صدای مظلومیت کودکان فلسطینی

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «سبک زندگی اسلامی که بخش مهمّی از آن را فضایل اخلاقی تشکیل میدهد، در عرصه‌ی چالشهای سیاسی و رقابتهای مشروع، اهمّیّت بیشتر می‌یابد. در اینجا است که کیمیای تقوا و گذشت و انصاف و صداقت و مسئولیّت‌پذیری و کار بی‌منّت، قیمت اصلی خود را آشکار میسازد. شهیدان پرواز اردیبهشت ــ که اکنون سراسر کشور داغدار آنها است ــ یکی از خصوصیّاتشان رعایت فضیلت‌های اخلاقی بود.» ۱۴۰۳/۰۳/۶

شهیدان پرواز اردیبهشت


۱۰ /خرداد/ ۱۴۰۳
امام خامنه ای در دیدار رئیس جمهور سوریه و هیأت همراه:
مقاومت هویت ممتاز سوریه این ویژگی مهم باید محفوظ بماند

دلم برای رئیسی سوخت...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:
«بعد از فقدان این عزیز، من دیدم تقریباً همه‌ی روزنامه‌ها، همه‌ی مطبوعات، در فضای مجازی، اشخاص گوناگون از جریانهای مختلف، از خدمات او و تلاشهای شبانه‌روزی او حرف میزنند، از او تمجید میکنند، تعریف میکنند؛ دلم سوخت؛ دلم برای رئیسی سوخت؛ [بعضی از] اینها در زمان حیات او حاضر نبودند یک کلمه از این حرفها را بگویند؛ در زمان حیات او این برجستگی‌ها را میدیدند امّا کتمان میکردند، بلکه عکس آن را میگفتند و او را می‌آزردند. البتّه او غالباً جواب نمیداد امّا گاهی پیش من می‌آمد و مقداری شکایت میکرد. خدای متعال درجات این مرد عزیز و مغتنم را عالی کند.» ۱۴۰۳/۰۳/۱۴

فلسطین مسئله اول دنیا

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:
«آنچه در مقابل چشم ما است و داریم مشاهده میکنیم، [این است که] مسئله‌ی فلسطین شده است مسئله‌ی اوّل دنیا؛ این خیلی مهم است. سالهای متمادی تبلیغات رسمی رسانه‌های وابسته‌ی به آمریکا و وابسته‌ی به مراکز صهیونیستیِ ثروتمند سعی‌شان این بود که کاری کنند که نام فلسطین و مسئله‌ی فلسطین بتدریج کم‌رنگ بشود و تدریجاً به فراموشی سپرده بشود، و مردم یادشان برود که یک چیزی هم به نام «فلسطین» وجود داشته! سالها سعی کردند و پول خرج کردند برای این کار، [امّا] امروز علی‌رغم آنها، مسئله‌ی فلسطین مسئله‌ی اوّل دنیا است. در خیابانهای لندن، در میدانهای پاریس، در دانشگاه‌های آمریکا به نفع مردم فلسطین و علیه رژیم صهیونیستی شعار میدهند.» ۱۴۰۳/۰۳/۱۴

خط قرمز؛
حفظ استقلال سیاسی ایران

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:
«وقتی که سیاست انگلیس‌ها در کشور حاکم شد و غالب شد ــ که حدود دویست سال هم طول کشید؛ تسلّط سیاست انگلیس‌ها در ایران نزدیک به دویست سال طول کشید که البتّه اواخر، آمریکایی‌ها آن را ادامه دادند ــ خیلی به ضرر کشور تمام شد. جمهوری اسلامی، نسبت به مسائل کلّی دنیا دارای منطق و دارای حرف و دارای جایگاه مشخّصی است. ما در قضیّه‌ی فلسطین حرف داریم، در قضایای آمریکا حرف داریم، در مسائل دنیا [مثل] مسئله‌ی نظم نوین جهانی حرف داریم، در قضایای دنیا حرف داریم؛ یعنی حرفی داریم که شنیده میشود؛ یعنی در دنیا می‌شنوند حرف ما را و روی آن حساب میکنند؛ ممکن است خیلی‌ها قبول نکنند، امّا بالاخره روی این حرف حساب میکنند. این استقلال است؛ این را نباید از دست بدهیم. حالا هر دولتی که سر کار می‌آید، یکی از مسائل مهمّش باید این باشد که این استقلال سیاسی را که خوشبختانه به وجود آمده، ما حفظ کنیم.» ۱۴۰۳/۰۳/۲۶

https://farsi.khamenei.ir/tag-content?id=5505

ان وعد الله حق

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «ما شک نداریم که «اِنَّ وَعدَ اللَهِ حَق»‌؛ وعده‌ی الهی حق است. وَ لا یَستَخِفَّنَّکَ الَّذینَ لا یوقِنون‌‌؛ اینهایی که به وعده‌ی الهی یقین ندارند، با منفی‌بافی‌های خودشان شما را باید متزلزل نکنند، سست نکنند. و ان‌شاءالله پیروزی نهایی و نه چندان دیر، با مردم فلسطین و فلسطین خواهد بود.» ۱۴۰۲/۰۸/۱۰

حجت‌الاسلام والمسلمین فاطمی‌نیا:
تضعیف نظام و رهبری بزرگ‌ترین گناه است ...

جنادة بن حارث مذحجى مرادى سلمانى‏ کوفى‏

جنادة بن حارث مرادى از طایفه مرادی بود که تیره ای از مذحج محسوب می شد. وی بزرگان مشهور شیعه و از یاران حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) بود. به یاری حضرت مسلم (علیه السّلام) شتافت. پس از عهدشکنی مردم با عمرو بن خالد صیداوى به سوی حضرت امام حسین (علیه السّلام) حرکت کردند و زمانی به ایشان رسیدند که حرّ و لشکریانش مانع ادامه راه کاروان حسینی شده بودند. حرّ مانع پیوستن آنان به حضرت شد ولی با حمایت حضرت سیدالشهداء (علیه السّلام) که فرمودند آنان جزء یاران من هستند و اگر بخواهی آنان را دستگیر کنی با تو می جنگیم حرّ از دستگیری آنان صرفنظر نمود.

در روز عاشورا به دشمن حمله نمودند و گرفتار شدند حضرت عباس (علیه السّلام) به کمک ایشان شتافت و نجاتشان داد ولی در بازگشت در نبردی دلیرانه به شهادت رسیدند.

من سرباز امام خامنه‌ای هستم ...

آیت اللّه شهید دکتر رئیسی درواقع ویژگی بارزشان این بود که تمام وجودشان را برای کار برای مردم گذاشته بودند ... همیشه این جمله بود میگفت که من سرباز امام خامنه‌ای هستم. حتی نمیگفت رهبر انقلاب، امام بالاتر از همه هست. میفرمودند که من سرباز امام خامنه‌ای هستم و هر پیشرفتی هست متعلّق به ایشان است. یعنی هیچ پیشرفتی را به خودش نسبت نمیداد. همه را معطوف به انقلاب به رهبر معظّم انقلاب میدانستند ...
 

شهید صیاد شیرازی: صحبتی را که ولایت مطرح می‌کند به محض ایراد سخن، بر ما واجب می شود.

https://www.khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1750

بخشی از وصیت نامه شهید علی اکبر صادقیان

شهادت: ۱۳۶۵/۰۲/۱۰ | فاو

اما ای ملت! هوشیار باشید که دشمنان داخلی و خارجی ساکت ننشسته اند و همیشه دنبال فرصت مناسب هستند. شما باید با هوشیاری خود، آن ها را شناسایی کرده و به چنین افرادی میدان فعالیت ندهید؛ به خصوص به کسانی که در لباس اسلام -چه در داخل و چه در خارج- با نام و ظاهر اسلامی می خواهند به اسلام ضربه بزنند؛ سعی کنید با هوشیاری تمام نقشه ی آن ها را نقش بر آب نمایید …

 بخشی از وصیت نامه شهید «محمدباقر فخری»:

شهادت: بیست و پنجم مرداد ۱۳۶۴ در جزیره مجنون

از شما امت حزب‌الله عاجزانه می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه و امام عزیزمان باشید و هرگز از امام، روحانیت و اسلام دست نکشید، چون هرچه داریم از اسلام است و به قول امام عزیزمان: «کشور بدون روحانیت مانند کشور بدون طبیب است.»
امت حزب‌الله! همیشه در صحنه انقلاب حاضر باشید و فرصت هیچ‌گونه حرکت را به دشمن و منافقین ندهید ...

وصیت‌نامه شهید «محمود ورزشکاری»

شهادت: چهاردهم مهر ماه 1365، در فاو

خوشحالم که در زمان ابراهیم زمان رهبر عزیزمان هستم
سعادت این را نداشتم که در کربلا در رکاب سرور شهیدان و سید مظلومان بجنگم و خون خود را در راه اسلام عزیز فدا کنم اما خوشحالم که در زمان فرزند برومند او و نائب بر حق امام زمان و ابراهیم زمان رهبر عزیزمان هستم و این افتخار نصیب این بنده گنهکار و حقیر شد که بتوانم در این جنگ تحمیلی بر علیه باطل به رهبری امام عزیزمان خمینی بت شکن شرکت نمایم.

همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشید
در همه حال پشتیبان امام عزیز و روحانیت برجسته و مبارز باشید چون تنها وارثان بر حق امام زمان (عج) و رهروان ایشان می‌باشند و تنها قشری که می‌‌‌‌‌توانند ادامه دهنده راه امام حسین (ع) باشند این قشر هستند.

بخشی از وصیت‌نامه شهید «غلام مکاری‌زاده»
شهادت:یازدهم شهریور 1360، در سوسنگرد

گوش به حرف امام امت باشید

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
"ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتًا بل أحیاء عند ربهم یرزقون"
هرگز مپندارید آنان که در راه خدا شهید مى‌شوند مرده‌اند بلکه آنها زنده‌اند و نزد پروردگار خویش روزى می‌گیرند.

... من می‌روم تا شاید یکى از وظایف خود را نسبت به اسلام انجام داده باشم. پس براى بنده ناراحـت نباشید بلکه خوشحال و مسرور شوید چون که با شادى و خوشحالى شما دشمن خوار و زبون مى‌شود و پیام من به شما این است که گوش به حرف این تنها امید مستضعفان این امام امت باشید چرا که رهنمودهاى پیامبر گونه‌اش ما را به خدا نزدیک و نزدیکتر می‌سازد ...

شهید قاسم بختیاری

شهید قاسم محمدی

شهید قاسم نجات

شهید غلامرضا اشراقی

شهید غلامرضا سالاری

شهید حبیب اله مقدم

شهید حبیب اله آمره ای

حاج سید محمد علی ابوالمعالی

حاج سید محسن ابوالمعالی

منبع ...

 شهید مدافع حرم شهید اسداله ابراهیمی

شـهادت: ۱۳۹۵/۳/۲۷ | سوریه حلب

بخشی از وصیت نامه:
ای همه کسانی که این پیام به آنها می‌رسد، بدانید که مردم هر عصر و زمانی با ولایت ولی امر برحق زمان خود آزموده خواهند شد و هرکس به میزان اطاعت پذیری از رهبرالهی خود در این آزمون سخت، پذیرفته خواهد شد. پس قدر این نعمت را که همان ولایت فقیه و به‌خصوص رهبر عزیز، بصیر و مظلوم‌مان امام خامنه‌ای عزیز را بدانید و در اطاعت از ایشان کم نگذارید که بدون شک اطاعت و پیروی از ایشان همان پیروی و اطاعت از پیامبر اعظم(ص) و ائمه معصومین(ع) می‌باشد ...
 

https://qaem14.blog.ir/

https://qaem14.blogsky.com/

http://yamahdi788.loxblog.com/

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
 

التماس دعا

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: قرآن کریم , قرآن , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره تفسیر صفحۀ ۴۰ قرآن کریم , سوره مبارکه بقره , سوره بقره , تفسیر قرآن کریم , ان وعد الله حق , آیت اللّه شهید دکتر رئیسی , شهید رئیسی , من سرباز امام خامنه‌ای هستم , شهید مدافع حرم , شهید اسداله ابراهیمی , مردم , عصر , زمان , ولایت , ولی امر , برحق , شهید صیاد شیرازی , زمان , آزموده , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا صدیقه الشهیده سلام الله علیها

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

از امام باقر(ع) نقل شده که منظور از صالحان، اصحاب حضرت مهدی (ع) در آخر الزمان هستند.

استرآبادی، تأویل الآیات الظاهره، ۱۴۰۹ق، ص۳۲۷.

*****************

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۴۲تا۱۴۴

وَمِنَ الْأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۱۴۲﴾

۱۴۲ - (و او كسى است كه ) از چهارپايان براى شما حيوانات باربر و حيوانات كوچك آفريد، از آنچه او به شما روزى داده است بخوريد و از گامهاى شيطان پيروى ننمائيد كه او دشمن آشكار شما است .

And of the cattle, some are for carrying burdens, and others for slaughter. Eat of that which Allah has provided you with and do not follow in satan's footsteps; he is your open enemy. (142)

ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَيَيْنِ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴿۱۴۳﴾

۱۴۳ - هشت جفت از چهارپايان (براى شما آفريد) از ميش دو جفت و از بز دو جفت بگو آيا خداوند نرهاى آنها را حرام كرده يا مادهها را؟ يا آنچه رحم ماده هاى آنها در برگرفته ؟ اگر راست مى گوئيد (و بر تحريم آنها دليلى داريد) به من خبر دهيد.

(He has given you) eight couples, a pair of sheep and a pair of goats. Say: 'Of these, has He forbidden you the males, the females, or what the wombs of the two females contain? Tell me with knowledge, if you are truthful. ' (143)

وَمِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَيَيْنِ أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴿۱۴۴﴾

۱۴۴- و از شتر دو زوج ، و از گاو هم دو زوج ، (براى شما آفريد) بگو كداميك از اينها را خدا حرام كرده است ؟ نرها را يا ماده ها را؟ و يا آنچه رحم ماده ها را در برگرفته ؟ و آيا شما گواه (اين تحريم ) بوديد، هنگامى كه خدا به اين موضوع توصيه كرد؟ بنابراين چه كسى ستمكارتر است از آنها كه بر خدا دروغ مى بندند، تا مردم را از روى جهل گمراه سازند، خداوند هيچگاه ستمگران را هدايت نخواهد كرد! .

Then a pair of camels and a pair of cattle. Say: 'Of these, has He forbidden you the males, the females, or what the wombs of the two females contain? Were you witnesses when Allah charged you with this? Who is more harmful than he who, without knowledge, invents a lie about Allah to mislead people? Allah does not guide the harmdoers. (144)

تفسیر
اين آيات همانطور كه اشاره شد در پى نفى احكام خرافى مشركان در زمينه زراعت و چهارپايان است ، در آيه قبل سخن از انواع زراعتها و ميوه هاى خداداد در ميان بود، و در اين آيات درباره حيوانات حلال گوشت و خدمات آنها سخن مى گويد.
نخست مى گويد: خداوند كسى است كه از چهارپايان براى شما حيوانات بزرگ و باربر و حيوانات كوچك آفريد (و من الانعام حمولة و فرشا).
حمولة به معنى جمع است ، و چنانكه علماى لغت گفته اند، مفرد از جنس خود ندارد، و به معنى حيوانات بزرگ باربر مانند شتر و اسب و نظاير آنها است .
فرش به همان معنى معروف است ، ولى در اينجا به معنى گوسفند و نظير آن از حيوانات كوچك تفسير شده است و ظاهرا نكته اش ‍ اين است كه اينگونه حيوانات بسيار به زمين نزديك هستند، و در برابر حيوانات بزرگ باربر همانند فرشى محسوب مى شوند، هر گاه به بيابانى كه گوسفندانى در آن مشغول چرا هستند از دور بنگريم درست به فرشى مى مانند كه روى زمين گسترده شده است ، در حالى كه گله شتران هيچگاه از دور چنين منظرهاى ندارد.
تقابل حمولة با فرش نيز اين معنى را تاييد مى كند.
اين احتمال را نيز بعضى از مفسران داده اند كه منظور از اين كلمه ، فرشهائى است كه مردم از حيوانات درست مى كنند، يعنى بسيارى از حيوانات هم براى باربرى مورد استفاده قرار مى گيرند و هم براى تهيه فرش ، ولى احتمال اول نزديكتر به معنى آيه است .
سپس چنين نتيجه مى گيرد، اكنون كه همه اينها مخلوق خدا است و حكم آن به دست اوست ، به شما فرمان مى دهد كه از آنچه او به شما روزى داده است بخوريد (كلوا مما رزقكم الله ).
اينكه نمى گويد از اين حيوانات بخوريد، بلكه مى گويد از آنچه به شما داده است تناول كنيد، به خاطر آن است كه حيوانات حلال گوشت منحصر به چهارپايان نيستند بلكه حيوانات ديگرى نيز حلال گوشتند كه در جمله فوق از آنها ذكرى نشده است .
و براى تاكيد اين سخن و ابطال احكام خرافى مشركان ، مى فرمايد: از گامهاى شيطان پيروى نكنيد، كه او دشمن آشكار شما است (دشمنى كه از آغاز خلقت آدم با شما اعلان جنگ داده است ) (و لا تتبعوا خطوات الشيطان انه لكم عدو مبين ).
اشاره به اينكه اينگونه احكام و مقررات بى دليل كه صرفا از پندارهاى خام و هوى و هوسها و جهل و نادانى سرچشمه گرفته ، يك سلسله وسوسه هاى شيطانى بيش نيست ، كه شما را گام به گام از حق دور كرده و در بيراهه ها سرگردان مى سازد.
در ذيل آيه 168 سوره بقره درباره اين جمله توضيح جالبى داده شد.
در آيه بعد به عنوان توضيح ، قسمتى از حيوانات حلال گوشت و قسمتى از حيواناتى را كه هم باربرند و هم براى تغذيه انسان قابل استفاده اند، شرح مى دهد و مى گويد: خداوند هشت جفت از چهارپايان را براى شما آفريد، از گوسفند و ميش يك جفت (نر و ماده ) و از بز يك جفت (نر و ماده ) (ثمانية ازواج من الضان اثنين و من المعز اثنين ).
پس از ذكر اين چهار زوج بلافاصله به پيامبرش دستور مى دهد كه از آنها صريحا بپرسد: آيا خداوند نرهاى آنها را حرام كرده يا ماده ها را (قل آلذكرين حرم ام الانثيين )
يا حيواناتى كه در شكم ميشها يا بزهاى ماده است (اما اشتملت عليه ارحام الانثيين )
بعد اضافه مى كند: اگر راست مى گوئيد و بر تحريم هر يك از اين حيوانات از روى علم و دانش دليلى داريد به من خبر دهيد (نبئونى بعلم ان كنتم صادقين ).
در آيه بعد چهار زوج ديگر را بيان مى كند و مى فرمايد: از شتر، دو زوج (نر و ماده ) و از گاو هم دو زوج (نر و ماده ) قرار داديم ، بگو كداميك از اينها را خدا حرام كرده است ، نرها يا ماده ها را و يا حيواناتى كه در شكم شترها يا گاوهاى ماده است (و من الابل اثنين و من البقر اثنين قل آلذكرين حرم ام الانثيين اما اشتملت عليه ارحام الانثيين ).
از آنجا كه حكم به حلال بودن يا حرام بودن اين حيوانات تنها به دست خداوندى است كه آفريننده آنها و آفريدگار بشر و تمام جهان هستى است ، بنابراين كسى كه ادعاى تحليل يا تحريم كند، يا بايد از طريق گواهى عقل باشد، و يا شخصا وحى بر او نازل گردد، و يا به هنگام صدور اين فرمان از ناحيه پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) حضور داشته باشد.
در آيه قبل تصريح شده بود كه هيچگونه دليل علمى و عقلى براى تحريم اين حيوانات در اختيار مشركان نبود، و چون آنها ادعاى نبوت و وحى نيز نداشتند، بنابراين تنها احتمال سوم باقى مى ماند كه ادعا كنند به هنگام صدور اين فرمان ، از پيامبران الهى ، حاضر و گواه بوده اند، لذا مى فرمايد: آيا شما شاهد و گواه اين مطلب بوديد، هنگامى كه خداوند به اين موضوع توصيه كرد (ام كنتم شهداء اذ وصاكم الله بهذا).
و چون جواب اين سؤ ال نيز منفى بوده ، ثابت مى شود كه آنها جز تهمت و افتراء در اين باره سرمايه اى نداشتند.
لذا در پايان آيه اضافه مى كند: چه كسى ستمكارتر است از آنها كه بر خدا دروغ مى بندند تا مردم را از روى جهل گمراه سازند، مسلما خداوند هيچگاه ستمگران را هدايت نخواهد كرد (فمن اظلم ممن افترى على الله كذبا ليضل الناس بغير علم ، ان الله لا يهدى القوم الظالمين ).
از آيه فوق استفاده مى شود كه دروغ بستن به خدا يكى از بزرگترين ستمها است ، ستم به مقام مقدس پروردگار، و ستم به بندگان خدا، و ستم به خويشتن و همانطور كه سابقا گفته ايم ، تعبير به ستمكارترين در اينگونه موارد جنبه نسبى دارد، بنابراين مانعى ندارد كه عين اين تعبير در مورد بعضى از گناهان كبيره ديگر ذكر شود.
و نيز از اين آيه استفاده مى شود كه هدايت و اضلال الهى جنبه اجبارى ندارد بلكه عوامل و مقدمات آن از خود انسان شروع مى شود، هنگامى كه كسى دست به ظلم و ستم زد، خداوند حمايت خود را از او دريغ مى دارد و در بيراهه ها سرگردان خواهد شد.

فکر و اندیشه

امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

عَلَیْکُم بِالْفِکْرِ فَاِنَّهُ مَفاتیحُ اَبْوابِ الْحِکْمَةِ

بر شما لازم است که اندیشه کنید؛ زیرا فکر کلیدهای درهای حکمت است.

میزان الحکمه، ج 8، ص 245

*****************

امام حسن (علیه‌السلام) :

هرڪس خدا را #بندگی ڪند خداوند همه چیز را بنده او گرداند.

تنبه الخواطر ، ج۲ ، ص ۱۰۸

منبع ادامه مطلب ...:

https://t.me/fazylatha

آیه ۷۳ - سوره توبه

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ

اى پيامبر! با كافران و منافقان جهاد كن و بر آن‌ها سخت بگير! جايگاهشان جهنّم است و بد فرجامى است!

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- بدهی پیامبر (صلی الله علیه و آله) که وعده‌ای بود بالغ بر هشتادهزار درهم، علی (علیه السلام) آن‌ها را ادا کرد. و از جمله دَین هایی که به جای وی ادا نمود دَین به خدا بود که بزرگ تر است و شامل اموری می شد که خداوند انجام آن ها را بر وی فرض کرده بود و آن حضرت پیش از ادای آن ها رحلت فرمود و به علی (علیه السلام) وصیّت نمود آن ها را از جانب او به جای آورد و این خود کلام خدای متعال است که فرمود: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمنافِقِینَ پس آن حضرت در حیات خود با کفّار جهاد فرمود و به علی (علیه السلام) امر کرد پس از وفاتش با منافقان جهاد کند، پس علی (علیه السلام) با ناکثین، قاسطین و مارقین جهاد نمود و بدین ترتیب دَین رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را به خدا ادا نمود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۲۴۶ بحار الأنوار، ج۳۸، ص۷۴

نفی نشدن خشونت قانونی در اسلام
حضرت آیت الله امام خامنه ای:
اگر در مقابل متجاوز خشونت اعمال نشود، تجاوز در جامعه زیاد خواهد شد. این‌جا خشونت لازم است. یک خشونت هم خشونت غیر قانونی است. مثلاً یک نفر بیجا، خودسر، خودرأی، بر طبق میل خود، برخلاف قانون و بر خلاف دستور، نسبت به کسی اعمال خشونت می‌کند؛ یک سیلی به گوش کسی می‌زند. آیا این خوب است یا بد است؟ معلوم است که این بد است. در این شکّی نیست.
اسلام درباره‌ی معاشرت و اخلاق فردی پیامبر می‌فرماید:
«فبما رحمة من اللَّه لنت لهم ولو کنت فظّا غلیظ القلب لانفضوا من حولک».
پیامبر را به خاطر نرمش او و به خاطر لینتش در برخورد با مردم، ستایش می‌کند و می‌گوید تو غلیظ و خشن نیستی.
همین قرآن در جای دیگر به پیامبر می‌گوید:
«یا ایّها النّبی جاهد الکفّار والمنافقین و اغلظ علیهم»؛
با کفّار و منافقان با خشونت رفتار کن. همان ماده‌ی غلظ که در آیه‌ی قبلی بود، در این‌جا هم هست؛ منتها آن‌جا با مؤمنین است، در معاشرت است، در رفتار فردی است؛ اما این‌جا در اجرای قانون و اداره‌ی جامعه و ایجاد نظم است؛ آن‌جا غلظت بد است؛ این‌جا غلظت خوب است. آن‌جا خشونت بد است؛ این‌جا خشونت خوب است ... ۱۳۷۹/۰۱/۲۶

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?sid=33&npt=7&aya=1

سوره مبارکه الأحزاب آیه ۱

بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلا تُطِعِ الكافِرينَ وَالمُنافِقينَ ۗ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليمًا حَكيمًا

ای پیامبر! تقوای الهی پیشه کن و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خداوند عالم و حکیم است.

سوره مبارکه التوبة آیه ۷۳

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الكُفّارَ وَالمُنافِقينَ وَاغلُظ عَلَيهِم ۚ وَمَأواهُم جَهَنَّمُ ۖ وَبِئسَ المَصيرُ

ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن، و بر آنها سخت بگیر! جایگاهشان جهنم است؛ و چه بد سرنوشتی دارند!

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

دستور جهاد با کفار و منافقین به پیامبر(ص) از جانب خداوند

 گاهی جهاد، جهاد سیاسی است، گاهی جهاد فرهنگی است، گاهی جهاد نرم است، گاهی جهاد سخت است، گاهی با سلاح است، گاهی با علم است؛ همه‌ی اینها جهاد است امّا در همه‌ی اینها باید توجّه داشت که این جهاد، علیه دشمن است، علیه دشمن بشریّت است، علیه دشمنانی است که به اتّکاء قدرت خود و زر و زور خود، وجود سنگین و مطامع خودشان را بر بشریّت تحمیل میکنند. سازش با آنها معنا ندارد؛ اِتَّقِ اللّهَ وَ لا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ المُنٰفِقین.۱۳۹۵/۰۹/۲۷

سوره مبارکه النساء آیه ۱۵۰

بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ

إِنَّ الَّذينَ يَكفُرونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُريدونَ أَن يُفَرِّقوا بَينَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقولونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَنَكفُرُ بِبَعضٍ وَيُريدونَ أَن يَتَّخِذوا بَينَ ذٰلِكَ سَبيلًا

کسانی که خدا و پیامبرانِ او را انکار می‌کنند، و می‌خواهند میان خدا و پیامبرانش تبعیض قائل شوند، و می‌گویند: «به بعضی ایمان می‌آوریم، و بعضی را انکار می کنیم» و می‌خواهند در میان این دو، راهی برای خود انتخاب کنند...

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

دین حدّاقلّی و اکتفای به حدّاقل‌ها، از نظر اسلام قابل قبول نیست ...
آنچه ما امروز در زبان مستکبرین و مخالفین نظام اسلامی و مشخّصاً جمهوری اسلامی مشاهده میکنیم که با «تغییر رفتار» از آن یاد میکنند - گاهی میگویند ما تغییر نظام را نمیخواهیم، تغییر رفتار را میخواهیم - [همین است]. تغییر رفتار با تغییر نظام هیچ تفاوتی ندارد؛ درست همان است؛ یعنی تغییر آن سیرت اسلامی؛ این معنای تغییر رفتار است. تغییر رفتار یعنی شما از آن چیزهایی که از لوازم قطعی و حتمی حرکت به آن سرمنزل است، دست بردارید؛ از آن کوتاه بیایید و نسبت به آن، اهتمام خودتان را از دست بدهید؛ این معنای تغییر رفتار است؛ یعنی همان چیزی که گاهی از آن در برخی از گفته‌ها و نوشته‌ها تعبیر میشود به دین حدّاقلّی؛ یعنی کاستن از آرمانها که به‌معنای نابودی سیرت دین است. این دین حدّاقلّی یعنی در واقع دین را حذف کردن.
حالا در چنین وضعیّتی هدف ما این است و خطّمشی قطعی ما باید این باشد که دنبال اسلامِ تمام و کامل باشیم؛ یعنی دنبال این باشیم که واقعاً تا آنجایی که در قدرت ما است تلاش کنیم - حالا خدای متعال بیش از آنچه در توان ما و در قدرت ما است، از ما توقّع نمیکند - امّا تلاش ما این باشد و هدف‌گذاری ما این باشد که همه‌ی اسلام - اسلام به کامله، بتمامه - در جامعه‌ی ما تحقّق پیدا کند. وقتی هدف این شد، فوراً یک مسئله‌ای پیش می‌آید و آن مسئله‌ی «اسلام‌هراسی» است که امروز در دنیا رایج است. به‌نظر من در برابر پدیده‌ی اسلام‌هراسی مطلقاً نباید منفعل شد؛ بله، اسلام‌هراسی وجود دارد؛ عدّه‌ای دارند مردم را، جوامع را، جوانان را، اذهان را از اسلام میترسانند؛ اینها چه کسانی هستند؟ درست که مسئله را میشکافیم و در مسئله دقّت میکنیم، می‌بینیم که اینها همان اقلّیّت قلدر و زیاده‌خواهی هستند که از حاکمیّت اسلام میترسند؛ از اسلام سیاسی میترسند؛ از حضور اسلام در متن زندگی جوامع میترسند؛ علّت ترسشان هم این است که منافع آنها لطمه خواهد خورد ... ۱۳۹۳/۱۲/۲۱
 

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

یک عده‌ای اسلام را فقط مسأله‌ی فردی دانستند و سیاست را از اسلام گرفتند. این، چیزی است که امروز در بسیاری از جوامع اسلامی و در معارف دنیای مهاجمِ مستکبرِ مستعمرِ غربی، ترویج میشود که: اسلام از سیاست جداست! سیاست را از اسلام گرفتند؛ در حالی که نبی مکرم اسلام در آغاز هجرت، در اولی که توانست خود را از دشواریهای مکه نجات دهد، اولین کاری که کرد، سیاست بود. بنای جامعه اسلامی، تشکیل حکومت اسلامی، تشکیل نظام اسلامی، تشکیل قشون اسلامی، نامه‌ی به سیاستمداران بزرگ عالم، ورود در عرصه‌ی سیاسی عظیم بشری آن روز، سیاست است. چطور میشود اسلام را از سیاست جدا کرد؟! چطور میشود سیاست را با دست هدایتی غیر از دست هدایت اسلام، معنا و تفسیر کرد و شکل داد؟! «الّذین جعلوا القرآن عضین»؛ بعضی قرآن را تکه پاره میکنند. «یؤمن ببعض و یکفر ببعض»؛ به عبادت قرآن ایمان می‌آورند؛ اما به سیاست قرآن ایمان نمی‌آورند! «و لقد أرسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم النّاس بالقسط». قسط چیست؟ قسط یعنی استقرار عدالت اجتماعی در جامعه. چه کسی میتواند این کار را انجام دهد؟ تشکیلِ یک جامعه‌ی همراهِ با عدالت و قسط، یک کار سیاسی است؛ کارِ مدیران یک کشور است. این، هدف انبیاست. نه فقط پیغمبر ما، بلکه عیسی و موسی و ابراهیم و همه‌ی پیغمبران الهی برای سیاست و برای تشکیل نظام اسلامی آمدند. آن وقت یک عده‌ای از روی مقدس‌مآبی عبایشان را جمع کنند و بگویند: ما به سیاست کاری نداریم! مگر دین از سیاست جداست؟! آن وقت تبلیغات خباثت‌آمیزِ غربی هم دائم دامن بزنند به این حرف، که: دین را از سیاست جدا کنید؛ دین را از دولت جدا کنید. اگر ما مسلمانیم، دین و دولت به یکدیگر آمیخته است؛ نه مثل دو چیزی که به هم وصل شده باشند. دین و دولت یک چیز است ... ۱۳۸۵/۰۵/۳۱

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

امروز امت اسلامی به حکومت اسلامی به معنای واقعی کلمه نیازمند است. حکومت اسلامی یعنی آن حکومتی که به دل انسانها و ملتها میپردازد؛ به مغز آنها و دانش آنها و پیشرفت علمی آنها میپردازد؛ به دست و بازوی قدرتمند آنها میپردازد؛ به اداره‌ی سیاستِ صحیح در میان آنها میپردازد. این، امروز نیاز امت اسلامی است ... ۱۳۸۵/۰۵/۳۱

سوره مبارکه الفتح آیه ۲۹

مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم ۖ

محمّد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند

 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:

«جمهوری اسلامی نیرومند است با معنویتش، با فکرش، با انسان های فداکارش، با ایمانش، با پدر و مادر های مؤمن، با همسر های مؤمن و با جوانان مؤمن. کشور را این ها نگه داشته اند؛ نیرومندی انقلاب به وجود یک چنین انسانهایی و یک چنین ایمانهایی است. دشمن نمی‌فهمد.» ١٣٩٧/٩/٢١

قیچی اختلاف افکنی

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

«شیعه‌ی انگلیسی و سنّی آمریکایی مثل هم هستند؛ همه، دولبه‌ی یک قیچی هستند... استکبار میخواهد خطوط فاصل در دنیای اسلام را پُررنگ کند با جنگ شیعه و سنّی، جنگ عرب و عجم، گاهی جنگ شیعه - شیعه و جنگ سنّی ـ سنّی... یک خطّ فاصل، خطّ فاصل برجسته است و آن مقابله‌ی بین دنیای اسلام و دنیای کفر و استکبار است؛ بقیّه خطوط فاصل باید کم‌رنگ بشود.» ۱۴۰۱/۰۶/۱۲ و ۱۳۹۵/۰۹/۲۷

 در فرازی از وصیت‌نامه شهید «اسماعیل خانزاده» آمده است: پیرو خط مبارك ولایت فقیه باشید و خدای متعال را بخاطر این نعمت بزرگ شاكر باشید كه چه بسا اگر نعمت بزرگ ولایت نبود مشخص نبود كه چه مصیبتی برسر ما و نوامیس ما می‌آمد ...

هیچ وقت در زندگی از حجاب حضرت زهرا (س) فاصله نگیر ...

https://qaem14.blog.ir/

https://qaem14.blogsky.com/

http://yamahdi788.loxblog.com/

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
 

التماس دعا

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۴۲تا۱۴۴ , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ , سوره توبه , پيامبر , كافران , منافقان , جهاد , جهنم , دستور جهاد , منافقین , جهاد سیاسی , جهاد فرهنگی , جهاد نرم , جهاد سخت , سلاح , علم , دشمن بشریّت , دشمن , زر و زور , إِنَّ الَّذينَ يَكفُرونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُريدونَ أَن يُفَرِّقوا بَينَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقولونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَنَكفُرُ بِبَعضٍ وَيُريدونَ أَن يَتَّخِذوا بَينَ ذٰلِكَ سَبيلًا , سوره مبارکه النساء , سوره نساء , سیاست , امت اسلامی , حکومت اسلامی , مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم , سوره مبارکه الفتح , سوره فتح , قیچی اختلاف افکنی , شیعه‌ی انگلیسی , سنّی آمریکایی , شهید مدافع حرم , شهدای مدافع حرم , شهید اسماعیل خانزاده , پیرو خط مبارك ولایت فقیه باشید , حجاب , حزب الله لبنان , حزب الله , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

تفسیر صفحۀ ۳۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۳۸ - تفسیر نور:

«حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطی‏ وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِینَ» بر انجام همۀ نمازها و (خصوصاً) نماز وسطی (ظهر)، مواظبت کنید و برای خدا خاضعانه به پاخیزید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۳۸:

دربارۀ مراد از نماز وسطی، چند نظریه است

ولی با توجّه به شأن نزول آیه که گروهی به خاطر گرمی هوا در نماز ظهر شرکت نمی‏‌کردند و با توجّه به روایات و تفاسیر، مراد همان نماز ظهر است.

توجّه به نماز در لابه‌لای آیات مربوط به مسائل خانوادگی، اشاره به آن است که غرائز و کشش‌های مالی و حقوقی همسر، شما را از نماز غافل نکند.

حفظ هر چیزی باید مناسب با خودش باشد حفظ مال از دست برد دزد است، حفظ بدن از میکروب است، حفظ روح از آفات اخلاقی نظیر حرص، حسد و تکبّر است، و حفظ فرزند از دوست بد می‌‏باشد.
حفظ نماز به چیست؟

حفظ نماز، آشنایی با اسرار آن، انجام به موقع آن، صحیح به جا آوردن، فراگرفتن احکام و آداب آن و حفظ مراکز عبادت و تمرکز فکر به هنگام آن است.

در حدیثی می‌‏خوانیم: نماز به گروهی می‌‏گوید: مرا ضایع کردی خدا تو را ضایع کند و به گروهی می‌گوید: مرا حفظ کردی خداوند تو را حفظ کند. «کافی، ج ۳، ص ۲۶۸»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۳۸:

۱. اقامۀ نماز باید مداوم باشد. «حافِظُوا»

۲. همۀ مردم مسئول حفظ نماز هستند. «حافِظُوا»

۳. نماز را به جماعت برپا کنید. «حافِظُوا»، «قُومُوا»

۴. هر کجا زمینۀ سهل‌انگاری یا غفلت احساس می‌شود، هشدار بیشتری لازم است. «وَ الصَّلاةِ الْوُسْطی‏»

۵. اقامۀ نماز، به توجّه، نشاط، معرفت و اخلاص نیاز دارد. «قُومُوا لِلَّهِ قانِتِینَ»

۶. انسان نباید وصلۀ ناهمرنگ هستی باشد. قرآن دربارۀ هستی می‌فرماید: «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» «روم، ۲۶» پس اگر ما قانت نباشیم، وصلۀ ناهمرنگ هستی خواهیم بود. «قُومُوا لِلَّهِ قانِتِینَ»

۷. ارزش نماز به خضوع آن است. «قانِتِینَ»
تفسیر صفحۀ ۳۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۳۹ - تفسیر نور:

«فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْباناً فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَما عَلَّمَکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ» پس اگر (از دشمن یا خطری) بیم داشتید، پیاده یا سواره (به هر شکل که می‌توانید نماز گزارید) و آن‌گاه که ایمن شدید خدا را یاد کنید، همانگونه که آنچه را نمی‌‏توانستید بدانید به شما آموخت.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۳۹:

در قرآن گاهی به جای کلمۀ «صلاة»، کلمۀ «ذکر» گفته شده است.

چنان که دربارۀ نماز جمعه می‌فرماید: «فَاسْعَوْا إِلی‏ ذِکْرِ اللَّهِ» به سوی ذکر خدا بشتابید.

و یا خداوند به موسی علیه‌السّلام می‌فرماید: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی» نماز را به پا دار تا یاد من باشی.

در این آیه نیز مراد از «فَاذْکُرُوا اللَّهَ» نماز است.

آری، فلسفه و روح نماز، یاد خداوند است.

این آیه اشاره به نماز خوف دارد که در شرایط جنگی با احکام مخصوصی که در فقه آمده است، اقامه می‏‌شود.

در احادیث می‌خوانیم که پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله در جنگ احزاب با اشاره نماز خواندند و حضرت علی علیه السّلام در بعضی از جنگ‌‏ها دستور می‌دادند که هنگام جنگ با ایما و اشاره نماز بخوانند.

امام کاظم علیه‌السّلام در جواب شخصی که پرسید: اگر حیوان درنده‌‏ای به ما حمله کرد و وقت نماز تنگ بود چه کنیم؟ فرمودند: با همان وضعی که دارید نماز بخوانید، گرچه پشت به قبله باشد. «تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۱۴۸ و نورالثّقلین، ج ۲، ص ۲۳۹»
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۳۹:

۱. نماز، در هیچ حالی ساقط نمی‌‏شود. «فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالًا أَوْ رُکْباناً»

۲. در اسلام عسر و حرج نیست. وقتی امکان استقرار بدن و یا ایستادن به سوی قبله و یا سایر شرایط نباشد، حذف می‌‏شوند. «فَرِجالًا أَوْ رُکْباناً»

۳. نماز، شکر نعمت است. «فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَما عَلَّمَکُمْ»

۴. بعضی از مسائل را انسان نمی‌‏داند، ولی می‏‌تواند به تجربه به دست آورد. ولی بعضی از مسائل را انسان نمی‌‌داند و نمی‌‌تواند که بداند، مگر از طریق وحی. «ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ» و نفرمود: «لا تعلمون»
تفسیر صفحۀ ۳۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۰ - تفسیر نور:

«وَ الَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِیَّةً لِأَزْواجِهِمْ مَتاعاً إِلَی الْحَوْلِ غَیْرَ إِخْراجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ فِی ما فَعَلْنَ فِی أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» و کسانی از شما که در آستانۀ مرگ قرار می‌گیرند و همسرانی از خود به جای می‌‏گذارند، دربارۀ همسرانشان این سفارش است که تا یک سال، آنها را (با پرداخت هزینه زندگی) بهره‌‏مند سازند و از خانه بیرون نکنند. ولی اگر آنها خود بیرون رفتند و تصمیم شایسته‌‏ای دربارۀ خودشان گرفتند، بر شما گناهی نیست و خداوند توانا و حکیم است.
نکته های سوره بقره - آیه ۲۴۰ :

برخی مفسّران معتقدند نزول این آیه، قبل از آیۀ عدّه «بقره، ۲۳۴» و قبل از آیه ارث می‏‌باشد و با نزول آن آیات، این آیه نسخ شده و یا به عبارتی تاریخِ عمل به آن پایان پذیرفته است.

ولی برخی دیگر معتقدند آیات عدّه و ارث، مقدار ضروری و واجب را مطرح کرده که زن فلان مقدار حقّ ارث دارد و فلان مدّت نیز واجب است عدّه نگهدارد، ولی این آیه را می‌توان در کنار وظیفۀ واجب، به صورت یک عمل استحبابی قلمداد کرد.

به این معنا که علاوه‌بر مدّت عدّه، اگر زن به احترام شوهر، خواست تا یک‌سال در خانه بماند، شوهر هم به احترام زن علاوه بر سهم ارث، مخارج یک‌سالۀ او را از ثلث خود، که دربارۀ آن حقّ وصیّت دارد، بپردازد. «تفسیر أطیب البیان»
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۴۰:

۱ مردان، بخشی از مال خود را برای همسرانشان وصیّت کنند. «وَ الَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ» «وَصِیَّةً لِأَزْواجِهِمْ»

۲. در وصیّت، همسر انسان بر دیگران اولویّت دارد. «وَصِیَّةً لِأَزْواجِهِمْ»

۳. آیندۀ زنان بیوه باید تأمین شود. «مَتاعاً إِلَی الْحَوْلِ»

۴. هر گونه تصمیم زن در انتخاب شوهر مجدّد، باید عاقلانه و مشروع و با احراز مصلحت باشد. «فَعَلْنَ فِی أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ»

۵. تشریع احکام الهی، بر اساس حکمت است. «عَزِیزٌ حَکِیمٌ»
تفسیر صفحۀ ۳۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۱-۲۴۲ - تفسیر نور:

«وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ * کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» و برای زنان طلاق داده شده، بهرۀ مناسبی است که (پرداخت آن) بر مردانِ پرهیزکار سزاوار است. این چنین خداوند آیات خود را برای شما تبیین می‏‌کند، شاید که اندیشه کنید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۱-۲۴۲:

در آیات قبل، نحوۀ پرداخت مهریه به زنان طلاق داده شده، قبل از آمیزش و بعد از آن بیان شد.

این آیه یا در مورد کسانی است که در ضمن عقد، مهریۀ آنان مشخّص نشده و قبل از آمیزش طلاق داده می‌شوند، و یا یک سفارش عاطفی و اخلاقی برای تمام موارد طلاق است که علاوه‌بر پرداخت تمام یا نصف مهریه، هدیه‌‌ای جداگانه برای جبران ناراحتی‌‏ها و دل‌شکستگی‏‌های زن، از سوی شوهر به او پرداخت شود.

البته این یک دستور اخلاقی و استحبابی است که سزاوار است متّقین و پرهیزگاران آن را مراعات نمایند.

به هر حال از جملۀ «حَقًّا عَلَی الْمُحْسِنِینَ» در آیۀ ۲۳۶ و «حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ» در اینجا و «لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ» آیۀ ۲۳۷، می‌‏توان توجّه مخصوصِ اسلام را دربارۀ حفظ حقوق و عواطف زنان مطلّقه به دست آورد.

امام حسن علیه‌السّلام به زنی که طلاق داده بود، کنیزی را به عنوان هدیه بخشید. «کافی، ج ۶، ص ۱۰۵»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۱-۲۴۲:

۱. در برخورد با زنان مطلّقه، تقوا لازم است. «وَ لِلْمُطَلَّقاتِ» «حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ»

۲. هدیه دادن که نقش کدورت زدایی و دلجویی دارد، نشانۀ پرهیزکاران است. «مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ»

۳. در احکام و دستورات الهی، باید اندیشه نمود تا به مصالح آن پی ‏برد. «یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»
تفسیر صفحۀ ۳۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۳- تفسیر نور:

«أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ» آیا ندیدی کسانی را که از ترس مرگ از خانه‌های خود فرار کردند، در حالی که هزاران نفر بودند، پس خداوند به آنها گفت: بمیرید (و آنها مردند،) سپس آنان را زنده کرد (تا درس عبرتی برای آیندگان باشند؟) همانا خداوند نسبت به مردم احسان می‏‌کند، ولی بیشتر مردم سپاس نمی‌‏گذارند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۳‌:
شأن نزول - سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۳:

در یکی از شهرهای شام که حدود هفتاد هزار خانوار جمعیّت داشت، بیماری طاعون پیدا شد و با سرعتی عجیب مردم را یکی پس از دیگری از بین می‌‏برد.

در این میان عده‌‏ای از مردم که توانایی و امکانات کوچ داشتند، به امید اینکه از مرگ نجات پیدا کنند از شهر خارج شدند، پروردگار، آنها را در همان بیابان به همان بیماری نابود ساخت.

به گفتۀ صاحب تفسیر تبیان (ج ۲، ص ۲۸۲) تعدادشان از ده هزار بیشتر بوده است، زیرا عرب به بیش از ده هزار «الوف» و به کمتر از آن «آلاف» می‌‏گوید.

از برخی روایات استفاده می‌‏شود که اصل بیماری مزبور در آن شهر، به عنوان مجازات بود؛ زیرا وقتی رهبر و پیشوای آنان از آنها خواست که خود را برای مبارزه و جهاد آماده کرده و از شهر خارج شوند، آنها به بهانۀ اینکه در منطقۀ جنگی مرض طاعون شایع است، از رفتن به میدان جنگ خودداری کردند و خداوند آنها را به همان چیزی که بهانۀ فرار از جنگ قرار داده بودند، مبتلا ساخت.

در برخی تفاسیر و روایات «کافی، ج ۸، ص ۱۹۸» آمده است: وقتی حِزقیل نبی، یکی از پیامبران بنی‌اسرائیل، از آنجا عبور می‌‏کرد از خداوند درخواست کرد که آنها را زنده کند.

خداوند دعای او را اجابت کرد و آنها را مجدّداً زنده نمود و به زندگی باز گشتند.

البته این الطاف الهی، هشدار و درس عبرتی برای آیندگان تاریخ است که انسان بفهمد و شکرگزار خداوند باشد.

صاحب تفسیر المنار، مرگ و حیات در آیه را به شکلی سمبولیک معنا کرده و آن را کنایه از به دست آوردن استقلال و از دست دادن آن دانسته است.

صاحب تفسیر المیزان، ضمن انتقاد شدید از این طرز تفکّر می‌‌فرماید: باید به ظاهر آیات معتقد بود وگرنه لازم می‏‌آید تمام معجزات و امور خارق‌العاده را توجیه یا تأویل نماییم.

از آنجا که شکر، تنها به زبان نیست، بلکه حقیقت شکر آن است که نعمت‌‌های الهی را در جای خود مصرف کنیم، لذا اکثر مردم شکرگزار واقعی نیستند.

در آیه اگر می‌‏فرمود: «أَکْثَرَهُمْ لا یَشْکُرُونَ» معنا این بود که اکثر آن مردم اهل شکر نبودند؛ ولی قرآن سیمای اکثر مردم در تمام اعصار را بیان می‌‏کند، نه گروهی خاصّ را. «أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ»

شیعه، به رجعت و زنده شدن گروهی از افراد قبل از قیامت، اعتقاد دارد و علاوه‌بر صدها حدیث، از آیاتی همچون این آیه، امکان وقوع آن را استفاده می‌‏کند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۳:

۱. به تاریخ بنگریم و از آن درس بگیریم. «أَ لَمْ تَرَ»

۲. در بیان تاریخ، آنچه مهم است عوامل عزّت و سقوط است؛ نه نام افراد و قبایل و مناطق. «الَّذِینَ خَرَجُوامِنْ دِیارِهِمْ»

۳. آنجا که اراده خداوند باشد، فرار کارساز نیست. «فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا»

۴. خداوند در همین دنیا بارها مردگان را زنده کرده است. «ثُمَّ أَحْیاهُمْ»

۵. فراز و نشیب‌‏ها، مرگ و میرها، زاد و ولدها و زنده‌شدن‏‌های مجدّد، همه نمونه‌‌هایی از الطاف و فضل الهی است. «إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ»
تفسیر صفحۀ ۳۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۴ - تفسیر نور:

«وَ قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» و در راه خداوند پیکار کنید و بدانید که خداوند شنوا و داناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۴:

در آیه قبل خواندیم که فرار از جنگ، چاره‌ساز نیست و قهر خداوند می‌‏تواند هزاران نفر فراری را فرا گیرد.

این آیه می‌‏فرماید: اکنون که مرگ و حیات به دست اوست، پس در راه او پیکار کنید و بدانید که پاداش شما نزد او محفوظ است. زیرا او به آنچه بر شما می‌‏گذرد، آگاه است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۴:

۱. جهاد و مبارزه، زمانی ارزش دارد که برای خدا و در راه خدا باشد. جنگ از سر انتقام و برای اظهار قدرت و استثمار و کشورگشایی مقدّس نیست، بلکه ضد ارزش است. «قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ»

۲. جنگ در راه خدا، شکر نعمت حیات است. آیۀ قبل فرمود: خداوند آنان را زنده نمود، ولی شاکر نبودند. و این آیه می‌‏فرماید: در راه خدا پیکار کنید. بنابراین جهاد، نوعی شکر است. «لا یَشْکُرُونَ» «وَ قاتِلُوا»

۳. توجّه به اینکه ما در محضر خدا هستیم، قوی‌‏ترین عامل و انگیزه برای پیکار در میدان جنگ است. «سَمِیعٌ عَلِیمٌ»

۴. برای فرار از جهاد، عذرتراشی نکنید. زیرا خداوند نیّت شما را می‌‏داند و بهانه‌‏های شما را می‌‏شنود. «سَمِیعٌ عَلِیمٌ»
تفسیر صفحۀ ۳۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۵ - تفسیر نور:

«مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»» کیست که به خداوند وام دهد، وامی نیکو تا خداوند آن را برای او چندین برابر بیافزاید و خداوند (روزی بندگان را) محدود و گسترده می‌‏سازد، و به سوی او بازگردانده می‌شوید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۵:

در تفاسیر مختلف «تفسیر کبیر، کاشف و نمونه» آمده است که این آیه به دنبال آیۀ قبل که مردم را به جهاد تشویق می‌‏کرد، مؤمنان را به انفاق و وام ترغیب می‌نماید.

زیرا همان‌گونه که برای امنیّت و صیانت جامعه، نیاز به جهاد و تلاش مخلصانه است، همچنین برای تأمین محرومان و تهیه وسایل جهاد، نیاز به کمک‌‏های مادّی می‌‏باشد.

موضوع وام دادن به خدا، هفت‌بار در قرآن آمده است.
شرایط قرض‌الحسنه از دیدگاه تفسیر مجمع‌البیان:

تفسیر مجمع‌البیان «ذیل آیۀ ۱۱ سوره حدید» شرایطی را برای قرض‌الحسنه بیان کرده است. از آن جمله:

۱. از مال حلال باشد؛

۲. از مال سالم باشد؛

۳. برای مصرف ضروری باشد؛

۴. بی‌منّت باشد؛

۵. بی‌‏ریا باشد؛

۶. مخفیانه باشد؛

۷. با عشق و ایثار پرداخت شود؛

۸. سریع پرداخت شود؛

۹. قرض دهنده خداوند را بر این توفیق شکرگزار باشد؛

۱۰. آبروی گیرندۀ وام حفظ شود.

«قَرْضاً»، در زبان عربی به معنای بریدن است و اینکه به وام، قرض می‌‏گویند به خاطر آن است که بخشی از مال بریده و به دیگران داده می‌شود تا دوباره باز پس گرفته شود.

کلمۀ «بسط» به معنای گشایش و وسعت است و «بساط» به اجناسی گفته می‌‏شود که در زمین پهن شده باشد.

جهاد، گاهی با جان است که در آیۀ قبل مطرح شد و گاهی با مال است که در این آیه مطرح شده است.

کلمۀ «کثیر» در کنار کلمۀ «اضعاف»، نشانۀ پاداش بسیار زیاد است. و جملۀ «فَیُضاعِفَهُ» به جای «یضعفه» رمز مبالغه و ازدیاد است. «تفسیر روح‌المعانی»

تعبیرِ قرض به خداوند، نشان‌دهندۀ آن است که پاداش قرض‌الحسنة بر عهدۀ خداوند است. به جای فرمان به قرض دادن، سؤال می‏‌کند که کیست که به خداوند قرض دهد، تا مردم احساس اکراه و اجبار در خود نکنند، بلکه با میل و رغبت و تشویق به دیگران قرض دهند.

از آنجا که انسان غریزۀ منفعت‌طلبی دارد، لذا خداوند برای تحریک انسان، از این غریزه استفاده کرده و می‌فرماید: «فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً» به جای «قرض به مردم» فرمود: «به خداوند قرض دهید»، تا فقرا احساس کنند خداوند خودش را به جای آنان گذاشته و احساس ضعف و ذلّت نکنند.

با اینکه وجود ما و هر چه داریم از خداوند است، امّا خداوند گاهی خود را مشتری و گاهی قرض‌گیرنده معرفی می‌کند تا ما را به این کار تشویق نماید.

حضرت علی علیه‌السّلام فرمودند: جنود آسمان‏ها و زمین از آن خداست، پس آیه قرض برای آزمایش شماست. «نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳»

امام کاظم علیه‌السّلام فرمود: از مصادیق قرض به خداوند، کمک مالی به امام معصوم است. «تفسیر روح البیان، ج۱، ص ۳۸۱»

گرچه در آیه، قبض و بسط به خداوند نسبت داده شده است، ولی در روایات می‏خوانیم: هر که با مردم گشاده‌دست باشد، خداوند به او بسط می‌‏دهد و هر کس با مردم بخل ورزد، خداوند نسبت به او تنگ می‌گیرد.

در روایات، پاداش قرض الحسنة هجده برابر، ولی پاداش صدقه ده برابر آمده است. «بحار، ج ۷۴، ص ۳۱۱»

و دلیل این تفاوت چنین بیان شده است که قرض را افراد محتاج می‌گیرند، ولی هدیه و بخشش گاهی به غیر محتاج نیز داده می‌‏شود. «بحار، ج ۱۰۰، ص ۱۳۸»

به فرمودۀ روایات: هر کس بتواند قرض بدهد و ندهد، خداوند بوی بهشت را بر او حرام می‌کند. «بحار، ج ۱۰۰،ص ۱۳۸»

هنگامی که این آیه نازل شد: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها» «نمل، ۸۹» هر کس کار خوبی آورد، بهتر از آن را پاداش می‌‌‏گیرد. پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله از خداوند تقاضای ازدیاد کرد، آیه نازل شد: «فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» «انعام، ۱۶۰» ده برابر داده می‌شود. باز درخواست نمود، آیه قرض‌الحسنه با جملۀ «أَضْعافاً کَثِیرَةً» نازل شد. پیامبر متوجّه شد که کثیری که خداوند مقدّر کند، قابل شماره نیست. «تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۳۱۰»

پاداش خدا به قرض‌دهندگان، هم در دنیا وهم در آخرت است. زیرا در کنار «أَضْعافاً کَثِیرَةً» می‌فرماید: «وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ» گویا حساب قیامت، جدا از پاداش‏‌های دنیوی است.

جلوی بدآموزی و سوء‌برداشت باید گرفته شود.

اگر در اوّل آیه خداوند با لحنی عاطفی از مردم قرض می‌خواهد، به دنبال آن می‌فرماید: «وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ» تا مبادا گروهی همچون یهود خیال کنند که خداوند فقیر است و بگویند: «إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ» «آل عمران، ۱۸۱» و همچنین بدانند که قرض گرفتن خدا، برای رشد انسان است، نه به خاطر نیاز او.

منافقان می‌‏گفتند: به مسلمانان انفاق نکنید تا از دور رسول خدا پراکنده شوند. قرآن در جواب آنها فرمود: آنها در چه باوری هستند، مگر نمی‏‌دانند خزائن آسمان‌‌ها و زمین در دست خداوند است! «منافقون، ۷»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۴۵:

۱. کمک به خلق خدا، کمک به خداست. «یُقْرِضُ اللَّهَ» به جای «یقرض الناس»

۲. برای ترغیب مردم به کارهای خیر، تشویق لازم است. «فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً»

۳. اگر ما گشایش و تنگ‌دستی را به دست خدا بدانیم، راحت انفاق می‌کنیم. «وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ»

۴. اگر بدانیم که ما به سوی او باز می‏‌گردیم و هر چه داده‏‌ایم پس می‌‏گیریم، راحت انفاق خواهیم کرد. «إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»

منبع : محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۳۷۷-۳۸۵.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۴۱

وَهُوَ الَّذِی أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَیْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُکُلُهُ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَیْرَ مُتَشَابِهٍ کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ ﴿۱۴۱﴾
۱۴۱ - او است که باغهاى معروش (باغهائى که درختانش روى داربستها قرار مى گیرند) و باغهاى غیر معروش (درختانى که نیاز به داربست ندارند) آفرید، و همچنین نخل و انواع زراعت را که از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند و (نیز) درخت زیتون و انار را که از جهتى با هم شبیه و از جهتى تفاوت دارند (برگ و ساختمان ظاهریشان شبیه یکدیگر است در حالى که طعم میوه آنها فوق العاده متفاوت ) از میوه آن به هنگامى که به ثمر مى نشیند بخورید و حق آن را به هنگام درو بپردازید، اسراف نکنید که خداوند مسرفین را دوست نمى دارد.

He brings forth gardens, trellised and untrellised, palmtrees and crops, different to eat, and the olive and pomegranates alike and unlike. When it bears fruit eat of it and pay what is due (the zakat) of it upon the harvest day. But do not be wasteful; He does not love the wasteful. (141)

تفسیر
یک درس بزرگ توحید
در این آیه به چند موضوع اشاره شده است که هر کدام در حقیقت نتیجه دیگرى است .
نخست مى گوید: خداوند همان کسى است که انواع باغها و زراعتها با درختان گوناگون آفریده است که بعضى روى داربستها قرار گرفته ، و بام منظره بدیع و دل انگیز خود چشمها را متوجه خویش مى سازند، و با میوه هاى لذیذ و پر برکت کام انسان را شیرین مى کنند، و بعضى بدون احتیاج به داربست بر سر پا ایستاده و سایه بر سر آدمیان گسترده ، و با میوه هاى گوناگون به تغذیه انسان خدمت مى کنند (و هو الذى انشا جنات معروشات و غیر معروشات ).
مفسران در تفسیر کلمه معروش و غیر معروش سه احتمال داده اند:
۱ - همان که در بالا به آن اشاره شد، یعنى درختانى که روى پاى خود نمى ایستند و نیاز به داربست دارند، و درختانى که بدون نیاز به داربست روى پاى خود مى ایستند. (زیرا عرش در لغت به معنى برافراشتن و هر موجود برافراشته است و به همین جهت به سقف و یا تخت پایه بلندعرش گفته مى شود
۲ - منظور از معروش درخت اهلى است که به وسیله دیوار و امثال آن در باغها حفاظت مى شود و غیر معروش درختان بیابانى و جنگلى و کوهستانى است .
۳ - معروش درختى است که بر سر پا ایستاده و یا به روى زمین بلند شده اما غیر معروش درختى است که به روى زمین مى خوابد و پهن مى شود.
ولى معنى اول مناسبتر به نظر مى رسد، و شاید ذکر معروشات در آغاز سخن به خاطر ساختمان عجیب و شگفت انگیز این گونه درختان است ، یک نگاه کوتاه به درخت انگور و ساقه و شاخه پر پیچ و خم آن ، که با قلابهاى مخصوصى مجهز است ، و خود را به اشیاء اطراف مى چسباند تا کمر راست کند، شاهد این مدعا است .
سپس اشاره به دو قسمت از باغها و جنات کرده مى گوید: و همچنین درختان نخل و زراعت را آفرید (و النخل و الزرع ).
ذکر این دو بالخصوص به خاطر آن است که از اهمیت ویژه اى در زندگانى بشر و تغذیه او برخوردارند (توجه داشته باشید که جنت هم به باغ و هم به زمینهاى پوشیده از زراعت گفته مى شود).
بعد اضافه مى کند که این درختان از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند یعنى با اینکه از زمین واحدى مى رویند هر کدام طعم و عطر و خاصیتى مخصوص به خود دارند، که در دیگرى دیده نمى شود (مختلفا اکله ).
سپس اشاره به دو قسمت دیگر از میوه هائى مى کند که فوق العاده مفید و داراى ارزش حیاتى هستند، و مى گوید: همچنین زیتون و انار (و الزیتون و الرمان ) انتخاب این دو ظاهرا به خاطر آن است که این دو درخت در عین اینکه از نظر ظاهر با هم شباهت دارند، از نظر میوه و خاصیت غذائى بسیار با هم متفاوتند لذا بلافاصله مى فرماید هم با یکدیگر شبیهند و هم غیر شبیه (متشابها و غیر متشابه ) پس از ذکر این همه نعمتهاى گوناگون ، پروردگار مى گوید: از میوه آنها به هنگامى که به ثمر نشست ، بخورید ولى فراموش نکنید که به هنگام چیدن ، حق آن را باید ادا کنید) (کلوا من ثمره اذا اثمر و آتوا حقه یوم حصاده ).
و در پایان ، فرمان مى دهد که اسراف نکنید، زیرا خداوند مسرفان را دوست نمى دارد (و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین ).
اسراف به معنى تجاوز از حد اعتدال است ، و این جمله مى تواند اشاره به عدم اسراف در خوردن و یا عدم اسراف در بخشش بوده باشد، زیرا پاره اى از اشخاص به قدرى دست و دل بازند که هر چه دارند به این و آن مى دهند و خود و فرزندانشان معطل مى مانند.

نکته ها:
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:
۱ - پیوند آیه با آیات قبل - در آیات گذشته از این سوره ، سخن از احکام خرافى بت پرستان در میان بود، که از زراعت و چهارپایان نصیبى براى خدا قرار مى دادند، و عقیده داشتند که این سهام باید به شکل مخصوصى مصرف گردد، و سوار شدن بر پشت بعضى از چهارپایان را تحریم مى کردند و بچه هاى خود را براى بعضى از بتها قربانى مى نمودند.
آیه فوق و آیه اى که بعد از این مى آید در حقیقت پاسخى به تمام این احکام خرافى است ، زیرا صریحا مى گوید
خالق تمام این نعمتها خدا است ، او است که همه این درختان و چهارپایان و زراعتها را آفریده است و هم او است که دستور داده از آنها بهره گیرید و اسراف نکنید، بنابراین غیر او نه حق تحریم دارد و نه حق تحلیل .
۲- در اینکه جمله اذا اثمر (هنگامى که میوه دهد) با ذکر کلمه ثمره قبل از آن چه منظورى را تعقیب مى کند، در میان مفسران گفتگو است ، ولى ظاهرا هدف از این جمله این است که به مجرد اینکه میوه بر درختان ، و خوشه و دانه در زراعت آشکار شود، بهره گرفتن از آنها مباح و جائز است ، اگر چه حق مستمندان هنوز پرداخته نشده است و این حق را تنها در موقع چیدن میوه و در درو کردن (یوم الحصاد) باید پرداخت (دقت کنید).
۳ - منظور از این حق که بهنگام درو باید پرداخت چیست ؟ بعضى معتقدند همان زکات واجب ، یعنى یکدهم و یک بیستم است ، ولى با توجه به اینکه این سوره در مکه نازل شده و حکم زکات در سال دوم هجرت و یا بعد از آن در مدینه نازل گردیده است ، چنین احتمالى بسیار بعید به نظر مى رسد.
در روایات فراوانى که از اهلبیت (علیهم الاسلام ) به ما رسیده و همچنین در بسیارى از روایات اهل تسنن این حق ، غیر از زکات معرفى شده و منظور از آن چیزى است که بهنگام حضور مستمند در موقع چیدن میوه و یا درو کردن زراعت به او داده مى شود، و حد معین و ثابتى ندارد.
و در این صورت آیا این حکم واجب است یا مستحب ، بعضى معتقدند که یک حکم وجوبى است که قبل از تشریع حکم زکات بر مسلمانان لازم بوده ولى بعد از نزول آیه زکات ، این حکم منسوخ شد، و حکم زکات با حد و حدود معینش به جاى آن نشست .
ولى از روایات اهلبیت (علیهم السلام ) استفاده مى شود که این حکم نسخ نشده و به عنوان یک حکم استحبابى هم اکنون به قوت خود باقى است .
۴- تعبیر به کلمه یوم ممکن است اشاره به این باشد که چیدن میوه ها و درو کردن زراعتها بهتر است در روز انجام گیرد، اگر چه مستمندان حاضر شوند و قسمتى به آنها داده شود، نه اینکه بعضى از افراد بخیل ، شبانه این کار را بکنند، تا کسى با خبر نشود، در روایاتى که از طرق اهلبیت (علیهم السلام ) به ما رسیده نیز روى این موضوع تاکید شده است .

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

یکی از کارهای مهم نخبگان و خواص، تبیین است؛
حقائق را بدون تعصب روشن کنند ...
در جنگ صفین یکی از کارهای مهم جناب عمار یاسر تبیین حقیقت بود. چون آن جناح مقابل که جناح معاویه بود، تبلیغات گوناگونی داشتند. همینی که حالا امروز به آن جنگ روانی میگویند ...
وقتی به شما چیزی بگویند، سوءظنی یک جا پیدا کنید، وارد شدن سوء ظن به ذهن آسان است، پاک کردنش از ذهن سخت است. لذا آنها شبهه‌افکنی میکردند، سوء ظن را وارد میکردند؛ کار آسانی بود ...
یک جا میدید اختلاف پیدا شده، یک عده‌ای دچار تردید شدند، بگو مگو توی آنها هست، خودش را بسرعت آنجا میرساند و برایشان حرف میزد، صحبت میکرد، تبیین میکرد؛ این گره‌ها را باز میکرد ...
بنابراین، بصیرت مهم است. نقش نخبگان و خواص هم این است که این بصیرت را نه فقط در خودشان، در دیگران به وجود بیاورند.

امام خامنه ای:

دانشگاه میتواند به وسیله‌یی بسیار فعال برای حرکت و امید مردم ... و به عنوان وسیله‌یی برای روشنگری ذهنی مردم به کار برود. همچنین میتواند وسیله‌یی برای اغتشاش و ایجاد آشوب و ناامیدی و سرخوردگی باشد ... 1369/06/18
 

امام خامنه ای:

دشمن می‌خواهد مردم را به مسائل داخلی و در مقابل هم مشغول کند و آن‌ها را به صف‌آرایی وادار نماید. عقلای جامعه، هوشمندان، آحاد مردم، کسانی که واقعاً احساس مسئولیت می‌کنند، باید به‌شدت مواظب باشند که در جهت خواسته‌ی دشمن قدمی برندارند ... 1369/06/21

امام خامنه ای:

اسلام و بیداری اسلامی، در مقابل هرگونه سلطه‌گری ایستاده است و خواهد ایستاد. هر حرکت اسلامی که صادقانه باشد، مسلمانان دنیا را که جمعیت کثیری هستند، به خود جلب خواهد کرد و این برای قدرتهای بزرگ، یک خطر است. برای همین است که استکبار جهانی، از انقلابهای دیگر در سایر نقاط عالم، به قدر انقلابِ متکی به اسلام واهمه نداشته است ... 1369/06/21

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2355&nt=2&year=1369#97998

 آن کسی که اهل تقوا و توجه به خدا باشد، به خدا پناه می‌برد و خدا را پیدا میکند.۱۳۶۹/۰۶/۲۵

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=8840&nt=2&year=1369#2917

امام خامنه ای:

بعضی از آیات کریمه‌ی الهی، گویی در طول قرنهای متمادی، یا به معنای واقعی تفسیر نشده بود و یا به‌وسیله‌ی ما و نسلهای معمولىِ بشر فهمیده نشده بود. این آیات، در دوران انقلاب ما و در طول این ده، یازده سالِ پُرحادثه و پُرماجرا معنا شد.... یکی از آیات الهی این است که اگر صبر و استقامت کنید، خدا را با خود خواهید یافت: «ان‌اللَّه مع‌الصّابرین» . نمیشود این آیات را همین‌طور خواند و رد شد. هر کلمه‌یی از کلمات این آیات، یک تجربه‌ی زندگی و یک درس حکمت است. همین‌طوری نیست که بخوانیم و عبور کنیم و فکر کنیم که فهمیده‌ایم ...

تا اینجا هرچه وعده‌ی الهی بود، درست بود و عمل شد. هرچه تحلیل براساس آیات محکمات قرآن بود، درست از آب درآمد و محقق شد. تا اینجا ما بوضوح و عیان دیدیم که یک ملت مؤمن و با خدا، وقتی همه‌ی دنیا هم در مقابل او قرار بگیرند، اگر بایستد و صبر کند، شکست نخواهد خورد؛ این را تجربه کردیم ...

در آن روز (جنگ تحمیلی)، همه‌ی دنیا در مقابل جمهوری اسلامی ایستادند.

امروز شما به دنیا نگاه کنید. امروز به اطراف خودتان، به افکار عمومی عالم، به مطبوعات جهان، به دولتهایی که در صف ایستاده‌اند، تا با جمهوری اسلامی رابطه‌ی دوستانه برقرار کنند، به آن کسانی که با صد زبان از گذشته عذرخواهی می‌کنند، نگاه کنید، ببینید جمهوری اسلامی در چه وضعیتی است؛ «ولینصرنّ اللَّه من ینصره». خدای متعال، حتماً و محققاً کسانی که او را یاری کردند، یاری می‌کند و نصرت می‌دهد ...

 ملتها امید بسته‌اند و بیدار شده‌اند. مسلمانان، امروز به اسلام خودشان افتخار می‌کنند و احساس عزت می‌نمایند. امروز ترس قدرتمندان و زورگویان عالم، فقط از اسلام و قرآن و مسلمانان واقعی است. امروز واهمه‌ی مرتجعان و پیروان و علمداران اسلام امریکایی، از اسلام ناب محمّدی(صلّی‌اللَّه‌علیه‌واله) است. همه فهمیدند و دانستند که اسلام از جا برخاسته و حرکت را آغاز کرده و بازوان خود را باز کرده است و به مسلمانان امید و به مستضعفان نوید می‌دهد؛ و این هم خواهد شد. اگر مشکلاتی بر اثر نفوذ ابرقدرتهاست، برطرف می‌شود ... ۱۳۶۹/۰۶/۲۶

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2357&nt=2&year=1369#22387

امام خامنه ای:

لزوم اطاعت از دستور فرماندهی به حکم عقل، شرع و تجربه
در روایت دارد که در هر سفری که پیامبر اکرم(ص) سه نفر را می‌فرستادند، یکی را بر آن دو نفر دیگر امیر می‌کردند؛ «فلیؤمّروا احدهم»(۱). امیر قرار می‌داد، یعنی چه؟ یعنی هرچه او گفت، امرش برای اینها واجب‌الاطاعه است. فرق اسلام با غیراسلام این است که در غیراسلام - در بساط طاغوت - آن کسی که امیر شد، اگر وقت غذا رسید، می‌گوید چربترش را جلوی من بگذارید! وقت غذا پختن هم که می‌شود، می‌گوید من امیرم، پس شما چه‌کاره‌اید، بروید ظرفها را بشویید، غذا را هم خودتان درست کنید! در اسلام، این‌طور نیست. امیر و غیر امیر، غذا را با هم می‌خورند؛ گرسنگی هم باشد، با هم می‌کشند؛ کار هم باشد، با هم تقسیم می‌کنند؛ اما هرچه او گفت، باید آنها عمل کنند. اطاعت از دستور فرمانده، واجب است؛ حکم عقل و شرع و تجربه است.۱۳۶۹/۰۶/۲۹
۱ ) سنن ابی داود ،ابن اشعث سجستانی ج ۱ص ۵۸۷ سنن کبری ،بیهقی ج ۵ ص ۲۵۷ جامع صغیر ،سیوطی ج ۱ص ۸۹ کنز العمال ،متقی هندی ج ۶ ص ۷۰۶
اذا کان ثلاثه فی سفر فلیوموروا احدهم »
ترجمه: اگر سه نفر در مسافرتی باشند پس بایدیکی از آنان را به امیری انتخاب کنند.

لزوم مواظبت از خویشتن
ملتِ خوبی است، مجموعه‌ی خوبی است، همه خوبند - شکی نیست - اما وقتی خدای متعال، منِ تنها را به پای حساب می‌طلبد، من به تنهایی باید بتوانم موجودی خودم را ارایه بدهم. نمی‌توانم بگویم ملت ما ملت خوبی بود، همه به جهاد رفتند و من هم در میانشان بودم. نه، شما چه کار کردید؟ همان‌طور که گفتم، «علیکم انفسکم»(۱). خودتان را بپایید. هر کسی باید مواظب خودش باشد.۱۳۶۹/۰۶/۲۹
۱ ) سوره مبارکه المائدة آیه ۱۰۵
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا عَلَیکُم أَنفُسَکُم ۖ لا یَضُرُّکُم مَن ضَلَّ إِذَا اهتَدَیتُم ۚ إِلَى اللَّهِ مَرجِعُکُم جَمیعًا فَیُنَبِّئُکُم بِما کُنتُم تَعمَلونَ
ترجمه:
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! مراقب خود باشید! اگر شما هدایت یافته‌اید، گمراهی کسانی که گمراه شده‌اند، به شما زیانی نمی‌رساند. بازگشت همه شما به سوی خداست؛ و شما را از آنچه عمل می‌کردید، آگاه می‌سازد.

سنجیدن تقوای فرادی، جدایی از تقوای ملت
این نکته را در همین‌جا عرض بکنم که اگر گفته می‌شود ملت، ملت با تقوا و مؤمن و مخلصی است، هیچیک از آحاد ملت حق ندارد این را به حساب خودش بگذارد و بگوید من که جزو این ملتم، این ملت هم که ملت با تقوا و با اخلاصی است، پس من با تقوا و با اخلاصم! نخیر، «علیکم انفسکم»(۱)؛ خودت را باش. خودتان را به تنهایی در میزان بگذارید. همه هم می‌توانند و هیچ‌کس نیست که نتواند اجمالاً وزن خودش را بفهمد. البته آدم خودش نمی‌تواند دقتهایش را بکند و یک بزرگتر و استاد و مربی لازم است، تا تشخیص بدهد.۱۳۶۹/۰۶/۲۹

۱ ) سوره مبارکه المائدة آیه ۱۰۵
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا عَلَیکُم أَنفُسَکُم ۖ لا یَضُرُّکُم مَن ضَلَّ إِذَا اهتَدَیتُم ۚ إِلَى اللَّهِ مَرجِعُکُم جَمیعًا فَیُنَبِّئُکُم بِما کُنتُم تَعمَلونَ
ترجمه:
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! مراقب خود باشید! اگر شما هدایت یافته‌اید، گمراهی کسانی که گمراه شده‌اند، به شما زیانی نمی‌رساند. بازگشت همه شما به سوی خداست؛ و شما را از آنچه عمل می‌کردید، آگاه می‌سازد.

تأثیر سیره پیامبر(ص) در مبارزه با بیسوادی در تمدن اسلامی
آن وقتی که در دنیا خبری از علم و سواد و درس و مشق و نشانه‌های تعلیم و تعلم وجود نداشت، اسلام و قرآن ما با «اقرأ» شروع کرد و به قلم و نوشته سوگند خورد و اسیر جنگی را در مقابل یاد دادن چند کلمه آزاد کرد. این، متعلق به چهارده قرن پیش است. همان کارهای اسلام و نبیّ‌مکرم ما(صلّی‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم) موجب شد که جامعه‌ی امّیِ عرب (امّی، یعنی بی‌سواد؛ «هوالّذی بعث فی‌الامّیّین») در زمانی که اروپای امروز هیچ خبری از علم و دانش نداشتند، دارنده‌ی بزرگترین دانشگاهها و بزرگترین دانشمندان و فارابی‌ها و ابن‌سیناها و محمّدبن زکریاها و ابوریحان‌ها و دیگران و دیگران شود. یعنی در صدر اسلام، مبارزه‌ی با بی‌سوادی و تحریص و تحریض به علم و دانش، جامعه‌ی اسلامی را حدود هفت، هشت قرن از همه‌ی دنیای متمدنِ آن روز جلوتر برد. البته بعد ما رجعت کردیم، مسلمانان تنبلی کردند و کار ما به این‌جا رسید؛ ولی حالا می‌توانیم دوباره شروع کنیم. دوباره انقلاب شد، دوباره اسلام سر کار آمد و حالا دیگر بی‌سوادی معنی ندارد.۱۳۶۹/۰۶/۲۹

 سپاه همیشه باید به صورت یک نیروی حاضر آماده ی قوی انقلابی هوشیار، در اختیار این ملت بزرگ و این انقلاب باشد.۱۳۶۹/۰۶/۲۹

 یک‌یک آحاد سپاه، باید از لحاظ ذخیره‌ی معنوی و ایمانی، به آن حدی برسد که اگر خود او به تنهایی ماند و هیچ‌چیز دیگر با او نماند، قدرت و طاقت و دل و زَهره‌ی ایستادگی در مقابل همه‌ی دنیا را داشته باشد.۱۳۶۹/۰۶/۲۹

برخورد با ظالم و دفاع از مظلوم
اسلام این را به ما میگوید که در مقابله و مبارزه‌ی ظالم و مظلوم، مرزی نیست. هر جای دنیا، همین که مستکبری هست، شما باید با او مبارزه بکنید. باید علیه او باشید، نه با او.۱۳۶۹/۰۶/۲۹

توجه کنید چیزی که شما اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را از یک ارتشِ مجهزِ مدرنِ مجرّبِ از همه جهت کامل، لیکن بی ایمان ممتاز میکند، ایمان و تعبد است ...

ارزش یک ساعت سپاهی گری درست، به مراتب بیش از ساعتها گپ زدن سیاسی بیهوده‌یی است که سیاسیون خیال میکنند با این گپ زدنهایشان، دنیا را زیر و رو میکنند! ...

ما امروز به رزمندگان صدر اسلام با چه چشمی نگاه میکنیم؟ همان افتخارات برای شما پاسداران هم وجود دارد ... 1369/06/29

مایه‌ی امتیاز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، توجه و فداکاری و برای خدا بودن و در راه خدا بودن است …

چیزی که برای سپاه معیّن شده، مأموریت بسیار مهمی است که با آن حقیقتاً سپاه پشتوانه‌ی انقلاب و حفظ کشور است ... ۱۳۶۹/۰۶/۲۹

توجه به بسیج، از تمام مأموریتهای سپاه بالاتر است‌ ...

در سپاه آمادگیهای معنوی و ذخایر روحی و ایمانیتان را حفظ کنید ... ۱۳۶۹/۰۶/۲۹

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2358&nt=2&year=1369#22386

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

در تمام مشکلات، همان توکل به خدا و وحدت کلمه و فداکاری و مقدّم دانستن منافع کشور و ملت و انقلاب بر منافع خود و شخص و گروه و باند و نیز طرد رفیق‌بازی، عامل گشوده شدن همه‌ی گرههاست. این راه را امام به ما یاد داد. این راه را رزمندگان با عمل به توصیه‌ی امام عظیم‌الشأن رفتند و موفق شدند. ما هم حالا باید همان راه را برویم ... 1369/07/04

 مردم باید قدر پلیس را بدانند. پلیس جمهوری اسلامی، یعنی دستگاه امین مردم. امروز همان محتسب اسلامی که شما در ‌قضایای گوناگون شنیده‌اید که چه کارهای برجسته‌یی میکردند، تقریباً بر همین پلیس منطبق میشود. پلیس، آن کسی است ‌که مردم در حوایج و حوادث روزمره‌شان، به او پناهنده میشوند و از او کمک میخواهند. باید قدر این پلیس را دانست. خود ‌پلیس هم باید قدر این اسم و این جایگاه را بداند‌.‌۱۳۶۹/۰۷/۰۴

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2361&nt=2&year=1369#6551

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

دانشگاه اسلامی

 ما باید کاری بکنیم که در جامعه‏ی خودمان، دانشجو جزو قشرهای برگزیده‏ی دینی باشد. یعنی هدف ما باید این باشد که در دانشگاه، دانشجویان را هم از لحاظ آگاهی و معرفت و هم از لحاظ استحکام ایمان، به عناصر زبده‏ی برگزیده‏ی دینی تبدیل کنیم. طبیعی است که این‏ها در آینده، خدمت برای جمهوری اسلامی را هم تضمین خواهند کرد. إن شاء اللّه بایستی در این جهت پیش برویم.۱۳۶۹/۰۷/۰۸

دموکراسی غربی / استعمار

الان در دنیا تفکراتی هست که جاده‌صاف‌کنِ تسلط استعماری نوع جدید امریکا و اروپا بر همه‌ی دنیاست؛ یعنی ایجاد جوامع دمکراتیک به سبک غربی و همین چیزی که شما میبینید دنیا رویش حساس است. اگر در جهت ایجاد حجاب، یک ذره نسبت به لباس افراد این جوامع تعرض بشود، همه‌ی دنیا را غوغا برمیدارد؛ ولی اگر در جهت کشف حجاب، به لباس کسی تعرض بشود، یکصدم آن در دنیا غوغا نمیشود! این واقعیتی است. امروز یکی از نشانه‌های تمدن و نظام جدیدی که دنیای استکبار میخواهد بیسروصدا بر همه‌ی عالم حاکم بکند، همین است.۱۳۶۹/۰۷/۰۸

یک مشکل [دانشجویان]، مشکل دچار شدن به ابتذال و بیتفاوتی و نفوذپذیری در مقابل فرهنگهای بیگانه و مضر است. دانشجو در معرض این فرهنگها قرار میگیرد و این مشکل دانشگاههاست. من کراراً در این اجتماعات دانشجویی و دانشگاهی گفته‌ام که چرا وقتی کسی وارد حوزه میشود، قاعدتاً متدین خارج میگردد؛ اما وقتی داخل دانشگاه میشود، قاعدتاً متدین خارج نمیگردد؟! چرا باید این‌طوری باشد؟ واقعاً هم توقع درستی است و باید در نهایت این باشد؛ اما واقعیت قضیه غیر از این است. واقعیت قضیه این است که دانشگاه محیطی است که به خاطر کثرت جوان در سنین خاص و وجود زن و مرد، در معرض انواع و اقسام انگیزه‌ها و گرایشهای اخلاقی و فرهنگىِ ناسالم قرار گرفته است.
دانشجو، غیر از آن جوانِ در بازار است که نه از مجله‌ی خارجی، نه از کتاب خارجی و نه از معارف بیرون این مرز اصلاً مطلع نیست. دانشجو، قاعدتاً اطلاع پیدا میکند و آگاه و هوشیار است و معارف دنیا برایش مطرح میشود. پس این فرد، در معرض نفوذ آسیبهای فرهنگی و بیمبالاتی در مقابل دین و بیتفاوتی در مقابل ارزشهای دینی و انقلابی است. این، یکی از مشکلات محیط دانشجویی و دانشجوست.۱۳۶۹/۰۷/۰۸

در مسجد دانشگاه، اگر... روحانی صاحب این مسجد بشود و به آن‌جا برود و بنشیند بحث کند، حتماً دانشجویان جذب میشوند. البته ممکن است مدتی نیایند و عده‌یی بدجنسی کنند؛ لیکن اصلاً دانشجو، به یک نفر که مثل پدر با او برخورد کند و مشکلاتش را مرتفع سازد، احتیاج دارد. اگر چنین روحانییی در آن‌جا باشد، اصلاً امکان ندارد که دانشجویان مراجعه نکنند. این دانشجو قهراً مراجعه میکند؛ چون عقده‌ی روحی دارد.۱۳۶۹/۰۷/۰۸

آقایان روحانی در دانشگاهها، عمده‌ی تلاششان باید این باشد که متعلق به همه‌ی دانشجویان باشند؛ حتّی آن دانشجویی که از ‌لحاظ خط و ربط، مورد پسند شما نیست.‌۱۳۶۹/۰۷/۰۸

آن چیزی که به اعتقاد ‌من اساس قضیه در دانشگاه است، این است که روحانی در محیط دانشگاه، آن قطبی بشود که دانشجو... به او پناه بیاورد، به او ‌امید ببندد، از او علاج بجوید، و اگر هم نمیتواند علاج کند، لااقل دانشجو بتواند تسلا بجوید‌.‌‌ اگر ما در دانشگاه جلسات فراوانی هم ‌گذاشتیم، سخنرانی هم کردیم، مسجد هم رفتیم، در گزینش هم دخالت و شرکت کردیم، در تعیین استاد معارف هم حاضر و ناظر ‌بودیم و وظایفی را هم که عرض کردم، انجام دادیم - که همه‌ی آنها هم خوب و لازم و مهم است - اما از سوی دانشجو، به ما ‌اعتماد و اطمینان و امید و تکیه نشد، نمیتوانیم بگوییم توفیق پیدا کرده‌ایم‌.‌‌... آقایان در دانشگاهها، عمده‌ی تلاششان باید این ‌باشد که متعلق به همه‌ی دانشجویان باشند؛ حتّی آن دانشجویی که از لحاظ خط و ربط، مورد پسند شما نیست. ‌۱۳۶۹/۰۷/۰۸

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2363

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2363&nt=2&year=1369#13902

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

برادران و خواهران عزیز از خدای متعال کمک بخواهند، برای این‌که راه صحیح و بصیرت در این راه را ان‌شاءاللَّه به همه‌ی ما تلقین کند و همه‌ی ما را هدایت نماید. امروز، حفظ حیثیت و آبروی انقلاب و نظام اسلامی و حفظ وحدت، بر همه واجب است و اگر کسی تخلف و تخطی بکند، بداند که از انقلاب تخطی کرده و مطمئناً برای مردم و این جوانان پُرشور و کسانی که احساس مسؤولیت میکنند، قابل تحمل نخواهد بود ...

همه‌ی دنیا، محتاج نفت این منطقه‌اند. اگر مسلمین با هم متحد باشند، دنیای اسلام خیلی سود خواهد برد‌.‌

اگر مسلمین دست در دست هم بگذارند و با هم صمیمی باشند، ولو عقایدشان مخالف با یکدیگر باشد، اما آلت دست ‌دشمن نشوند، دنیای اسلام سربلند خواهد شد.

اگر مسلمین دست در دست هم بگذارند، مگر امریکا و غیرامریکا جرأت میکنند که به دنیای اسلام بیایند و یکجا را پایگاه ‌قرار بدهند و منافع کشورهای اسلامی و ملتهای مسلمان را تهدید کنند؟

اخلاق انتخاباتی

مواظب باشید، در حالی که ما دنیای اسلام را به وحدت دعوت میکنیم، دشمن نتواند در میان صفوف خود جمهوری اسلامی، اختلاف و تفرقه ایجاد کند. شرط پیروزیها این است که جناحهای مختلف در جمهوری اسلامی، احترام هم را حفظ کنند و با هم باشند. در جمهوری اسلامی، انتخاب، انتخاب اصلح است؛ نه رقابت انتخاباتی. این دعواها و رقابتها [در زمان انتخابات] ، متعلق به دمکراسیهای غربی است که از خدا و دین، هیچ‌چیزی به مشامشان نرسیده است ...

1369/07/11

https://www.golzar.info/19448

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=2364&nt=2&year=1369#4195

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2364

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

توانمندی دفاعی کشور

امروز همه‌ی ابتکار و تلاش و مدیریت مدیران نیروهای مسلح -چه ارتش و چه سپاه- باید در ایجاد یک نظم و ترتیب و ‌کیفیت بخشیدن و آماده سازی کامل نیروهای مسلح صرف بشود، تا همواره قدرت دفاعی ملت در چشم دشمنان و همچنین ‌در چشم دوستان -که از قدرت جمهوری اسلامی احساس قدرت میکنند- در اوج قدرت باقی بماند‌ ...

ملتی که نمیتواند از خود دفاع بکند، در هیچیک از حوادث عالم و معادلات جهانی، چیزی نصیبش نخواهد شد. ملتی که ‌چشم به دست بیگانگان و دل به امید کمک آنها دارد، در هنگام خطر نمیتواند از خود دفاع کند ...

بجاست که یاد همه‌ی شهدای گران‌قدر جنگ تحمیلی، مخصوصاً شهدای دانشکده‌ی افسری را گرامی بداریم؛ آن جوانانی که بسیاری از همین تمرینها را در میدانهای نبرد و در مقابله‌ی با دشمن انجام دادند و به شهادت رسیدند. همچنین از فرمانده‌ی شهید این دانشگاه مرحوم شهید نامجو که زحمت کشید و پایه‌ی مستحکمی را بنا نهاد ...

ارتش جمهوری اسلامی، از انسانهای شجاع و نیرومند و فداکار و متعهد و صادق پُر است که میتوانند آن را به عنوان یک ‌ارتش نمونه در دنیا معرفی کنند ...

امروز جوانان بسیاری در ارتش جمهوری اسلامی ایران حضور دارند که از آغاز خدمت، در دوره‌ی حاکمیت اسلام و به ‌عشق اسلام و برای امتثال فرمان امام امت(رضوان‌الله‌علیه) وارد ارتش شده‌اند ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «به خداوند متعال حُسن ظن داشته باشید و به او توکل کنید و بدانید که وعده خداوند در دفاع از مؤمنین حتمی و تخلف ناپذیر است.» ۱۴۰۳/۲/۲

کار کارگر؛ قدرت و قوت جامعه

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

«در دنیا، کشورهای مختلف، ملّتها و فرهنگهای مختلف، همه روز کارگر دارند، روز کارگر مال همه‌ی دنیا است، لکن نکته اینجا است که نگاه دنیای مادّی به کارگر با نگاه اسلام به کارگر متفاوت است. بله، دنیای مادّی هم برای کارگر اهمّیّت قائل است، لکن چرا؟ چون کارگر یک ابزار است، ابزار تولید ثروت است برای کارفرما؛ ... اسلام این‌جور نیست؛ نگاه اسلام به کارگر و ارزشی که برای کارگر قائل است، ناشی است از ارزشی که برای کار قائل است؛ عمل؛ اسلام برای عمل ارزش ذاتی قائل است ... 5 /اردیبهشت/ 1403

امام خامنه ای در دیدار کارگران (۱۴۰۳/۲/۵) فرمودند: «بهبود حال جامعه کارگری تأثیر بزرگی در بهبود حال کل جامعه دارد.»

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «در شعار امسال، رکن جهش تولید کیست؟ کارگر... یعنی نقش یک کارگر ماهر و باروحیه و پُرانگیزه، در جهش تولید، یک نقش انکارناکردنی و‌ غیر قابل انکار است.» ۱۴۰۳/۰۲/۰۵

هویت‌سازی نسل آینده

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

هویّت منابع انسانی در آموزش‌‌پرورش شکل میگیرد. معلّم وقتی که در میدان حضور فعّال دارد، در واقع دارد هویّت‌سازی میکند. شما رفتارتان، گفتارتان، موضع‌گیری‌تان، اشاره‌تان، گاهی در کلاس یک شوخی‌ای که میکنید، گاهی یک تشری که میزنید، همه‌ی اینها در مخاطبتان که آن نسل جوانی است که فردا باید تصمیم‌گیری کند و تصمیم‌سازی کند در کشور، سازنده است ... 1403/2/12

شریک جرم

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «امروز مسئله‌ی غزّه، مسئله‌ی اوّل دنیا است؛ یعنی در سطح بین‌المللی. هر کار هم میکنند که مسئله‌ی غزّه را از دستور کار افکار عمومی دنیا خارج کنند نمیتوانند. خب نگاه کنید به این دانشگاه‌های آمریکا؛ امروز باز در خبرها میخواندم که چند دانشگاه دیگر اضافه شدند؛ در استرالیا، در کشورهای مختلف اروپایی. یعنی ملّتها نسبت به مسئله‌ی غزّه حسّاسند؛ این مسئله، مسئله‌ی اوّل دنیا است. نباید بگذاریم این مسئله از مسئله‌ی اوّل بودن، خارج بشود؛ باید فشار روی رژیم صهیونیستی روزبه‌روز افزایش پیدا کند. شما ملاحظه کنید آمریکایی‌ها و دستگاه‌های مرتبط با آنها با مخالفت زبانی با اسرائیل چه معامله‌ای دارند انجام میدهند! دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا، نه تخریب کردند، نه شعارِ تخریب دادند، نه کسی را کشتند، نه جایی را آتش زدند، نه شیشه‌ای را شکستند، [ولی] این‌جور دارد با آنها رفتار میشود. این رفتار آمریکایی‌ها هم حقّانیّت موضع جمهوری اسلامی را در بدبینی به آمریکا نشان داد؛ نشان داد به همه که آمریکا شریک جرم است. یعنی در واقع شد پشتوانه‌ی همین «مرگ بر آمریکا» که شما میگویید. آنچه انسان مشاهده میکند در عمل، نشان‌دهنده‌ی همراهی و همدستی آمریکا در این جرم بزرگ، در این گناه نابخشودنی با رژیم صهیونیستی است؛ اینها شریک جرمند.» ۱۴۰۳/۰۲/۱۲

ما از شما بیزاریم

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای در دیدار کارگزاران حج: «همان ابراهیمِ رحیم و رئوف و ودود... این‌جور محکم می‌ایستد و اظهار برائت میکند... ما صریحاً با شما دشمنیم و دشمنی میکنیم. اینها چه کسانی هستند؟... کسانی که شما را به قتل میرسانند، با شما میجنگند، شما را از خانه و دیارتان بیرون میکنند یا کمک میکنند به کسانی که شما را از خانه و دیار بیرون کردند، حق ندارید ارتباط برقرار کنید و دست دوستی به اینها بدهید... خب امروز در دنیا کیست که با مسلمانها دشمنی میکند، ستیزه‌گری میکند، آنها را میکشد ــ زنشان را، مردشان را، فرزندشان را ــ و آنها را از خانه و دیارشان بیرون میکند؟ چه کسی است؟ دشمن صهیونیست روشن‌تر از این در قرآن توصیف بشود؟ فقط هم دشمن صهیونیست نیست... اگر کمک آمریکا نبود، رژیم صهیونیستی قدرت داشت و جرئت داشت که این‌جور وحشیانه با مردم مسلمان، با زن و مرد، با کودک، در آن محیطِ محدود این‌جور رفتار بکند؟» ۱۴۰۳/۰۲/۱۷

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

این حوادثی که حالا در غزّه پیش می‌آید و این حادثه‌ی عجیب و عظیم، این آشکار شدن چهره‌ی خون‌آشام یک مجموعه‌ی برخاسته‌ی از تمدّن غربی، اینها چیزهایی است که توجّه به آن، مخصوص امروز و این روزها نیست؛ این در تاریخ خواهد ماند. آنچه امروز در غزّه و فلسطین دارد اتّفاق می‌افتد، این حملات وحشیانه‌ و سگ هار صهیونیست و عناصر خون‌آشام صهیونیست از یک طرف، آن مظلومیّت و در عین حال مقاومت مردم مسلمان غزّه از یک طرف، هر کدام یک نشانه‌ی عظیمی است در تاریخ، یک شاخصی است در تاریخ، که اینها میمانَد. اینها شاخصهای مهمّی است که راه را به آینده‌ی بشریّت نشان خواهد داد ... ۱۴۰۳/۰۲/۱۷

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: « ایران، ایران امام رضاست... برکات امام هشتم، امام رئوف شامل حال همه‌ی آحاد کشور است.» ۱۴۰۳/۰۲/۳۰

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت. در این حادثه‌ی تلخ، ملت ایران، خدمتگزار صمیمی و مخلص و با ارزشی را از دست داد. برای او صلاح و رضایت مردم که حاکی از رضایت الهی است بر همه چیز ترجیح داشت، از این رو آزردگیهایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانه روزیش برای پیشرفت و اصلاح امور نمیشد.

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

* وضعیت منافقان در زمان پیامبر و حضرت علی علیهما السلام
وضع امیرالمؤمنین، حقیقتاً هم خیلی مشکل بوده است. زمان پیامبر، جنگها، صف‌کشیها و جناح‌بندیها، جناح‌بندیهای واضحی بود؛ کفر بود و ایمان، شرک بود و توحید. شرک واضح بود، منافقانی هم که بودند، منافقان شناخته‌شده‌یی بودند، پیامبر منافقان خودش را هم میشناخت؛ منافقانی که در مدینه بودند، منافقانی که از مدینه فرار کردند و به طرف مکه رفتند؛ «فمالکم فیالمنافقین فئتین والله ارکسهم بما کسبوا»(۱). انواع و اقسام منافقان در زمان پیامبر بودند؛ منافقانی که تا اشتباهی میکردند، درباره‌شان آیه‌یی نازل میشد و حقایق روشن میگردید؛ پیامبر بیان میکرد، همه میفهمیدند؛ اشتباهی در کار نمی‌ماند. اما در زمان امیرالمؤمنین، بزرگترین مشکل، وجود یک جناح علی الظاهر مسلمان، با همه‌ی شعارهای اسلامی، اما در اساسی‌ترین مسأله‌ی دین منحرف بود؛ یعنی همان کسانی که مقابل امیرالمؤمنین قرار گرفتند.۱۳۷۰/۰۱/۲۶

۱) سوره مبارکه النساء آیه ۸۸
فَما لَکُم فِی المُنافِقینَ فِئَتَینِ وَاللَّهُ أَرکَسَهُم بِما کَسَبوا ۚ أَتُریدونَ أَن تَهدوا مَن أَضَلَّ اللَّهُ ۖ وَمَن یُضلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبیلًا

ترجمه:
چرا درباره منافقین دو دسته شده‌اید؟! (بعضی جنگ با آنها را ممنوع، و بعضی مجاز می‌دانید.) در حالی که خداوند بخاطر اعمالشان، (افکار) آنها را کاملاً وارونه کرده است! آیا شما می‌خواهید کسانی را که خداوند (بر اثر اعمال زشتشان) گمراه کرده، هدایت کنید؟! در حالی که هر کس را خداوند گمراه کند، راهی برای او نخواهی یافت.

* ولایت، اساسی‌ترین مسأله‌ی دین
اساسی‌ترین مسأله‌ی دین، مسأله‌ی ولایت است؛ چون ولایت، نشانه و سایه‌ی توحید است. ولایت، یعنی حکومت؛ چیزی است که در جامعه‌ی اسلامی متعلق به خداست، و از خدای متعال به پیامبر، و از او به ولىّ مؤمنین میرسد. آنها [یک جناح علی الظاهر مسلمان، با همه‌ی شعارهای اسلامی، اما در اساسی‌ترین مسأله‌ی دین منحرف؛ یعنی همان کسانی که مقابل امیرالمؤمنین قرار گرفتند.] در این نکته شک داشتند، دچار انحراف بودند و حقیقت را نمیفهمیدند؛ هرچند ممکن بود سجده‌های طولانی هم بکنند! همان کسانی که در جنگ صفین از امیرالمؤمنین رو برگرداندند و رفتند به عنوان مرزبانی در خراسان و مناطق دیگر ساکن شدند، سجده‌های طولانىِ یک شب یا ساعتهای متمادی میکردند؛ اما فایده‌اش چه بود که انسان امیرالمؤمنین را نشناسد، خط صحیح را - که خط توحید و خط ولایت است - نفهمد و برود مشغول سجده بشود! این سجده چه ارزشی دارد؟
بعضی از روایات باب ولایت نشان میدهد که این‌طور افرادی اگر همه‌ی عمرشان را عبادت بکنند، اما ولىّ خدا را نشناسند، تا به دلالت او حرکت بکنند و مسیر را با انگشت اشاره‌ی او معلوم نمایند، این چه فایده‌یی دارد؟ «و لم یعرف ولایة ولىّ‌الله فیوالیه و یکون جمیع اعماله بدلالته»(۱). این، چه طور عبادتی است؟! امیرالمؤمنین با اینها درگیر بود.۱۳۷۰/۰۱/۲۶

منبع (ادامه ...):
https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=4728

بخشی از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم سیدمحمود موسوی:

همیشه پشت سر رهبر قدم بردارید، چون سخنان رهبر بدون تردید حق است ...
کلامتان کلام رهبر باشد و از زبان او بشنوید، چون کلام و زبان رهبر، کلام و زبان آقا امام زمان (عج) است، پس همیشه حامی و پشتیبان رهبر باشید؛ زیرا دل رهبر به شما خوش است و همواره برای سلامتی او دعا کنید ...
اگر می‌خواهید از فتنه آخرالزمان در امان باشید، فقط پشت سر ولایت فقیه باشید

منبع (ادامه ...):
https://defapress.ir/fa/news/259258/

https://imamhussain.org/persian/31418

هانى بن عروة مرادى

وى ابو یحیى مذحجى مرادى غطیفى، هانى بن عروة بن نمران بن عمرو بن قعاس بن عبد یغوث بن مخدش بن حصر بن غنم بن مالک بن عوف بن منبّه بن غطیف بن مراد بن مذحج و مانند پدر خود عروه، یکى از یاران رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) و پیرى سالخورده بود. او و پدرش از شخصیّتهاى به نام شیعه تلقى مى ‏شدند. هانى در جنگهاى سه‏گانه حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام (جمل، صفّین و نهروان) در رکاب آن حضرت حضور داشت‏ و در کوفه به خاطر حمایت از حضرت مسلم بن عقیل (علیه السّلام) به شهادت رسید.

در مروج ‏الذهب درباره مقتل هانی بن عروه جلال و شوکت وی در بین قبیله اش و بی وفایی قبیله وی آمده است:

«فأصعدوه[مسلم (علیه السّلام)] الى أعلى القصر فضرب بکیر الأحمری عنقه فأهوى رأسه الى الأرض ثم أتبعوا رأسه جسده ثم امر بهانی‏ء ابن عروة فأخرج الى السوق فضرب عنقه صبراً و هو یصیح: یا آل مراد و هو شیخها و زعیمها و هو یومئذ یرکب فی اربعة آلاف دارع و ثمانیة آلاف راجل و إذا إجابتها احلافها من کندة و غیرها کان فی ثلاثین ألف دارع فلم یجد زعیمهم منهم أحداً فشلًا و خذلاناً.»

«مسلم را بالاى قصر بردند و بکیر احمرى گردنش را بزد و سرش را روى زمین افکند. پس از آن جسدش را نیز به زمین افکندند. سپس [ابن زیاد (لعنه الله علیه)] بگفت تا هانى بن عروه را به بازار بردند و دست بسته گردنش را بزدند. او همچنان فریاد می زد و از قبیله بنى مراد کمک می خواست که شیخ و پیشواى قبیله بود و با چهار هزار زره‏ پوش و هشت هزار پیاده سوار می شد و اگر قبایل همپیمان او از کنده و غیره بدو مى ‏پیوستند سى هزار زره‏ پوش می شدند ولى پیشواى قبیله یکى از آنها بدو کمک نکرد که پراکنده و مرعوب بودند.»

امام خامنه ای در تعریف «ولایت فقیه» می نویسند: «ولایت فقیه به معنای حاکمیّت مجتهد جامع‌الشرایط در عصر غیبت است و شعبه‌ای است از ولایت ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) که همان ولایت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌باشد.»

شهید حسین خرازی: از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه ما راه حق است.

شهید آیت‌الله آل‌هاشم

شهادت: 30 اردیبهشت 1403

به همراه حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی خادم‌الرضا (ع) و حسین امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه و ...

بخش هایی از وصیت نامه:

خدایا به آرزوی خودم برسان، خدایا تو بهتر می‌دانی من حتّی به‌هنگام زیارت هشتمین امام شیعیان در مشهد مقدس و زیارت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در کربلا، برای خود آرزوی شهادت در راه اسلام را داشتم تا هم برای خود توشه‌ای اخذ نمایم و هم اینکه اگر زنده‌ بودنم به اسلام نفعی نداشت بلکه شهادتم باعث ترویج اسلام باشد ...

خدایا اگر بنده در حین سخنرانی می‌گفتم که اگر لیاقت شهادت را دارم این مقام را به من عنایت فرما، بحقّ می‌گفتم و از صمیم دل بیان می‌کردم و اگر می‌گفتم در راه اسلام و در راه انقلاب و در مسیر امام و مقام معظّم رهبری روحی له الفداء که همان راه اسلام است اگر مالمان را از دست ما بگیرند، جان خود را از دست بدهیم، حتی ما را تکه‌تکه کنند، روحمان هم به‌خاطر آن عهد و پیمانی که با امام و مقام معظم رهبری بسته‌ایم خواهد گفت «تا خون در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست» درست می‌گفتم ...

و اما‌ ای رهبر عزیز اگر روزی خداوند متعال توفیق شهادت عنایت فرمود فقط در حق شما یک افسوس خواهم کرد و آن اینکه رهبرا افسوس که یک جان داشتم و یک‌بار جانم را فدا کردم، ای‌کاش هزاران جان داشتم و هزاران بارجانم را فدای اسلام و رهبری می‌کردم ...

 ای ملّت مسلمان و‌ای برادران و خواهران حزب‌اللهی و همشهریان تبریزی چند کلمه‌ای با شما سخن بگویم در هر جا و در هر مقامی که هستید، آن مسئولیّت سنگینی که در قبال شهدای اسلام دارید به نحو احسن انجام‌ وظیفه نموده تا توطئه‌های داخلی و خارجی مخصوصاً شیطان بزرگ آمریکای جهان‌خوار و اسرائیل غاصب نابود و خنثی شده و در نزد خدا و خلق خدا روسفید باشید ...

از جمله وظایف سنگینی که امت حزب الله در این موقعیت حساس کشور دارند وحدت خود را حفظ کرده و در تبعیت از ولی‌فقیه زمان و پیروی از راه امام (ره) و حفاظت از خون‌های شهدا، دریغ نکنند، دشمن بی‌جهت به میدان نیامده است، آمریکا به جهت براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی و جهت جلوگیری از صدور انقلاب اسلامی به بهانه مبارزه با تروریسم به منطقه آمده است، یک روزی افغانستان را با خاک و خون یکسان نموده و روزی ملت مظلوم عراق را تحت‌فشار قرار می‌دهد و یک روز جمهوری اسلامی ایران را محور شرارت می‌نامد و لکن هدف اصلی آمریکا از حضور در منطقه خلیج‌فارس، در مرحله اول جهت جلوگیری از صدور انقلاب اسلامی ایران است ...

و در مرحله بعدی حضور و تسلط به منطقه است و همین‌طور تسلط به نفت منطقه است و هر کشوری که نفت دارد امریکا با آن کشور دشمن بوده و هست و خواهد بود و همین‌طور به جهت حمایت و پشتیبانی از اسرائیل غاصب به منطقه لشکرکشی می‌کند، پس بیایید با وحدت کامل و به‌دور از اختلاف سلیقه‌ها، همه در مقابل دشمن یک حرف بزنیم و هم صدا باشیم و از فرامین مقام معظم رهبری اطاعت کنیم تا دشمن مأیوس شود ...

و سخن دیگر با امّت حزب‌الله حضور گسترده در مراسم مذهبی مخصوصاً نماز عبادی سیاسی جمعه و شرکت در مراسم هیئت‌های عزاداری فراموش نشود، سعی نمایید در هیئت‌های عزاداری همیشه حضور فعّال داشته باشید چرا که هر چه داریم از ائمه علیهم‌السلام هست ...

و، امّا هیئتی‌های عزیز از روحانیت فاصله نگیرید و همیشه در هیئت‌های عزاداری از وجود روحانیت استفاده نمایید و اگر بخواهید بدون حضور روحانیت حرکت کنید بالاخره دیریازود به انحراف کشیده می‌شوید، پس همیشه با روحانیت باشید و در نماز‌های جماعت پشت سر روحانیون نماز گزارید و برای طول عمر مقام معظم رهبر و مراجع تقلید و موفقیت حوزه‌های علمیّه و برای تعجیل در فرج امام‌زمان (عج) دعا نمایید و ضمناً سعی کنید هیئت‌های خود را به هنگام برگزاری نمازجمعه تعطیل نموده و در نمازجمعه شرکت فرمائید ...

https://khatesorkh.ir/index.php

شهید کریم آئینه چی شهادت: شانزدهم اردیبهشت 1361، در خرمشهر

https://khatesorkh.ir/index.php

بخشی از وصیت نامه:

از همه ی مسؤولین و شما می خواهم که از هوای نفس و شهرت پرستی و قدرت طلبی، پرهیز نمایید، که این کارها سودی جز زیان، ندارد و کاری جز پایمال کردن خون هزاران شهید به خون غلطان -که در راه استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی جان خود را نثار کردند- نیست ...

شهید «سیدعلی حسینی مقدم» در وصیت نامه خود خطاب به مسئولین نوشته است: ای عزیزان فرهنگی مسئولیت خطیری به عهده دارید، شما از خون شهیدان روزی می‌خورید پس از نسل آینده این مملکت اسلامی، انسانی کامل بار آورید که اگر فرهنگ ملتی اصلاح شود واقعاً آن مملکت اصلاح خواهد شد ...

 شهید «محمدجمشید ورشابی» از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «انسان مقدارى به حرکت حسین (ع) و ایثارهاى او در روز عاشورا پى می‌برد، به مظلومیت او پى می‌برد به اسارت حضرت زینب(س) پى مى‌برد و مى‌فهمد که این اسلام عزیز چقدر گرانبهاست.»

شهید عزت اله نام آور

شهید فرامرز ملایری

شهید جعفر عسکر جهان پور

شهید جعفر خشک ریش

شهید جمشید شرافتمند

شهید غلامرضا سادات هدائی

بخشی از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم سیدمحمود موسوی:

همیشه پشت سر رهبر قدم بردارید، چون سخنان رهبر بدون تردید حق است ...
کلامتان کلام رهبر باشد و از زبان او بشنوید، چون کلام و زبان رهبر، کلام و زبان آقا امام زمان (عج) است، پس همیشه حامی و پشتیبان رهبر باشید؛ زیرا دل رهبر به شما خوش است و همواره برای سلامتی او دعا کنید ...
اگر می‌خواهید از فتنه آخرالزمان در امان باشید، فقط پشت سر ولایت فقیه باشید

منبع (ادامه ...):
https://defapress.ir/fa/news/259258/

https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=18416

ابوالهَیثَم مالک بن تَیِِّهان (شهادت ۳۷ق در جنگ صفین) صحابی پیامبر(ص) و از یاران امام علی(ع). وی پیش از اسلام نیز موحد بوده است. او در بیعت عقبه و جنگ‌های بدر، احد، خندق و موته حضور داشت.

https://harimeharam.ir/shohada/22/2

شهید مدافع حرم شهید جمال رضی (ابوطاها)

شهادت: 1395/01/14 ... محل شهادت: حلب - سوریه

باسلام و صلوات بر محمد و آل محمد (ص) و سلام به آخرین ذخیره الهی (عج) که درود خدا بر او و ثلاله پاکش باد و سلام بر رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) که حق بزرگی بر گردن همه بشریت دارند و سلام بر رهبر عزیزم که خدا را شکر می‌کنم از دوران زعامت این رهبر بزرگ و این نظام یگانه جهان که مانندی مانند آن ایجاد نخواهد شد چون رهبری مانند شما را ندارد. خدا را شکر می‌کنم به خاطر اینکه اول مسلمانم، بعد شیعه‌ام، بعد انقلابی‌ام و بعد به خاطر امنیت این نظام، ندای رهبرم را لبیک گفتم تا برای خودم ثابت شود اگر در زمان امام حسین (ع) بودم به ندای امام زمانم لبیک می‌گفتم و از تمام تعلقات دنیایی که زن و بچه‌هایم هستند خواهم گذشت ...

https://www.golzar.info/326765

https://daroshohada17.ir/shahid/shahid-ali-yazdani/

شهید مدافع حرم شهید علی یزدانی (علی امینی)

شهادت : 1394/01/03 در عراق توسط دولت تروریست آمریکا

بخشی از وصیت نامه:

اینجانب علی یزدانی، فرزند غلامحسین در صحت کامل جسمی شهادت می‌دهم به وحدانیت خدا و صدق کلام پیامبران و راستی و درستی چهارده معصوم علیهما السلام و نیز باور دارم که تنها راه سعادت و خوشبختی انسان ها پیروی از ائمه در سایه ولایت فقیه مطلقه می‌باشد ...

https://qaem14.blogsky.com/

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , انتخابات , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر صفحۀ ۳۹ قرآن کریم , سوره بقره , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , قرآن , تفسیر قرآن کریم , تفسیر قرآن , نخبگان , خواص , تبیین , جنگ صفین , عمار یاسر , تبیین حقیقت , تمدن اسلامی , پلیس , جمهوری اسلامی , دانشگاه , دانشجویان , توانمندی دفاعی کشور , وعده خداوند , نسل آینده , هویت , شریک جرم , وحشیانه , امام رضا , ایران , شهید مدافع حرم , هانى بن عروة مرادى , شهدای کربلا , شهید حسین خرازی , شهید آیت‌الله آل‌هاشم , شهید سید ابراهیم رئیسی , حسین امیر عبداللهیان , وزیر امور خارجه , شهید کریم آئینه چی , شهید سیدعلی حسینی مقدم , شهید محمدجمشید ورشابی , شهید موسوی , ابوالهَیثَم مالک بن تَیِِّهان , شهید جمال رضی , شهید علی یزدانی , دولت تروریست آمریکا , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

لطفا جهت مشاهده مطلب بر روی تصویر بالا یا لینک زیر کلیک نمایید ...

تفسیر قرآن کریم ... | راه نجات در آخرالزمان ... | یکی از بهترین‌ها زیر این آسمان را از دست دادیم... | اصلح را انتخاب کنید ... | شهید سلیمانی: جامعه ای صالح می‌شود که افراد صالح بر آن حاکم شوند ...

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , انتخابات , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه بقره , سوره انعام , سوره بقره , تفسیر قرآن کریم , راه نجات , آخرالزمان , راه نجات در آخرالزمان , یکی از بهترین‌ها زیر این آسمان را از دست دادیم , شهید خدمت , شهدای خدمت , شهید رئیسی , اصلح را انتخاب کنید , انتخاب اصلح , انتخابات , شهید سلیمانی , جامعه ای صالح می‌شود که افراد صالح بر آن حاکم شوند , حاج قاسم , حاج قاسم سلیمانی , شهید حاج قاسم سلیمانی , یا زهرا , ظهور , امام خامنه ای , ولایت فقیه ,
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

ویژه نامه میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها

ویژه نامه آسمان هشتم (به مناسبت سال روز ولادت امام رضا علیه السلام)

تفسیر صفحۀ ۳۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۳۱ - تفسیر نور:

«وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلا تَتَّخِذُوا آیاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنَ الْکِتابِ وَ الْحِکْمَةِ یَعِظُکُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ» و هنگامی که زنان را طلاق دادید و به پایان مهلت (عدّه) رسیدند، پس یا به طرز شایسته آنها را نگاه دارید (و آشتی کنید) و یا آنها را به طرز پسندیده‌‏ای رها سازید. و برای آزار رسانیدن، آنان را نگاه ندارید تا (به حقوقشان) تعدّی کنید و کسی که چنین کند، به خویشتن ظلم کرده و مبادا آیات خدا را به مسخره بگیرید. و نعمتی را که خداوند به شما داده و کتاب آسمانی و حکمتی را که بر شما نازل کرده و شما را با آن پند می‌‏دهد، یاد کنید و از خدا پروا داشته و بدانید خداوند به هر چیزی آگاه است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۳۱:

هر کجا زمینۀ انحراف و ظلم و خطر بیشتر است، هشدارها و سفارش‌‏ها نیز باید بیشتر باشد.

با آنکه در دو آیۀ قبل فرمود: «فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ» بار دیگر در این آیه می‌‏فرماید: «فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ» زیرا شرایط روحی زن و مرد در موقع جدایی، عادّی نیست و زمینۀ انتقام و آزاررسانی بسیار وسیع و خطر ظلم و تعدّی فراوان است.

در ظلم و تعدی به حقوق زن، خود مرد نیز زجر می‌‏کشد. زن و مرد در نظام آفرینش جزو یک پیکر هستند و ظلم به عضوی، ظلم به تمام اعضا است. کسی‌که به زن ظلم کند به استقبال کیفر الهی رفته و لذا به خودش نیز ظلم کرده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۳۱:

۱. اسلام، زندگیِ همراه با صفا و محبّت را می‌خواهد، نگاهداری همسر به قصد آزار او حرام است. «وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا»

۲. کسانی که با همسر خود بدرفتاری می‌‌کنند، متجاوزند. «لِتَعْتَدُوا»

آنان که متجاوز به حدود و حقوق دیگران باشند، مورد مهر و محبّت خداوند قرار نمی‌گیرند. «إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ» «بقره، ۱۹۰»

۳. ظلم به زن، ظلم به خویشتن است. «فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ»

۴. ازدواج، یکی از آیات بزرگ الهی است. «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً» از آیات الهی آن است که برای شما از خودتان، همسرانی آفرید تا وسیلۀ آرامش شما باشند و بین شما و آنان مودّت و رحمت قرار داد. «روم، ۲۱»

و نباید با طلاق‌‏های بی‌‏مورد یا نگاهداری همسر به قصد آزار او، این قانون مقدّس استهزا شود. «وَ لا تَتَّخِذُوا آیاتِ اللَّهِ هُزُواً»

۵. به جای کینه‌ها و ضعف‏‌ها و تلخی‌‏ها از نعمت‌ها یاد کنید. مشکلات اندک خانوادگی را در کنار میلیون‌‏ها نعمت الهی چیزی نشمارید. «وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ»

۶. برای بهبود روابط زناشویی، توجّه به احکام و مواعظ کتاب آسمانی و تقوا لازم است. «وَ اذْکُرُوا» «ما أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنَ الْکِتابِ وَ الْحِکْمَةِ یَعِظُکُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ»

۷. کسی که خود را در محضر خدا بداند، از گناه پرهیز می‌کند. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ»

۸. اگر هدفتان از طلاق، ظلم به همسر و سوء‌استفاده باشد، باید بدانید که خداوند آگاه است. «أَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ»
تفسیر صفحۀ ۳۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۳۲ - تفسیر نور:

«وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ یَنْکِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَیْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذلِکَ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کانَ مِنْکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکُمْ أَزْکی‏ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» و هنگامی که زنان را طلاق دادید و مهلت (عدّه) خود را به پایان رساندند، مانع آنها نشوید که با همسران (سابق) خویش ازدواج کنند، البتّه در صورتی که میان آنها به طرز پسندیده‌ای، توافق برقرار گردد. هر کس از شما که ایمان به خدا و روز قیامت دارد، به این دستورات پند داده می‌شود. (مراعات) این امر مایۀ پیرایش و پاکی بیشتر شما است و خداوند می‌‏داند و شما نمی‏‌دانید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۳۲:

اگر زنان مطلّقه، با همان شوهران سابق خود توافق کرده و ازدواج کنند، در پاکی و تزکیۀ فرد و جامعه، تأثیر بسیار دارد. «ذلِکُمْ أَزْکی‏ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ» زیرا در این نوع ازدواج، اسرار یکدیگر مخفی مانده و فرزندان به آغوش والدین و سرپرست واقعی خود برمی‏‌گردند و چون زن و شوهر طعم تلخ طلاق را چشیده‌اند، از جدایی مجدّد نگران هستند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۳۲:

۱. رأی زن مطلّقه، در انتخاب شوهر محترم است و در ازدواج مجدّد، اجازه از دیگری لازم نیست. «فَلا تَعْضُلُوهُنَّ»

۲. با یک طلاق، برای همیشه بدبین نباشید؛ چه‌بسا بعد از طلاق، دو طرف پشیمان شده و آمادۀ زندگی مجدّد به نحو شایسته‌‏ای باشند. «یَنْکِحْنَ أَزْواجَهُنَّ»

۳. شرط اصلی ازدواج، رضایت طرفین است. «تَراضَوْا بَیْنَهُمْ»

۴. توافق بر ازدواج، باید بر اساسی عقلایی و عادلانه باشد. «تَراضَوْا بَیْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ»

۵. کسانی که در راه ازدواجِ مشروع دیگران، کارشکنی و مشکل‌آفرینی می‌‏کنند، باید در ایمان خود نسبت به خدا و قیامت شک کنند. «فَلا تَعْضُلُوهُنَّ» «ذلِکَ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کانَ مِنْکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ»

۶. از جاذبه‌‏های طبیعی و مشروع، جلوگیری نکنید. چه‌بسا زن و مردی که میان آنها طلاق جدایی افکنده، از یکدیگر خاطرات شیرینی نیز داشته باشند و گاه و بی‌گاه آن خاطرات را یاد بیاورند که اگر به طور طبیعی و مشروع به هم نرسند، خطر انحراف وجود دارد. «یَنْکِحْنَ أَزْواجَهُنَّ» «ذلِکُمْ أَزْکی‏ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ»

۷. برای حفظ سلامتی جامعه، زنان مطلّقه نباید بی‌همسر بمانند. «یَنْکِحْنَ» «ذلِکُمْ أَزْکی‏ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ»

۸. برکات ازدواج مجدّد و بازگشت به همسر اوّل و همچنین مفاسد طلاق و بی‌‏همسری، فوق درک بشر است. «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۳۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۳۳ - تفسیر نور:

«وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَی الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَی الْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَکُمْ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَیْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» مادرانی که می‌خواهند دوران شیردهی را کامل سازند، دو سال تمام فرزندانشان را شیر دهند. و خوراک و پوشاک این مادران، به وجهی نیکو بر عهدۀ (پدر و) صاحب فرزند است. هیچ‌کس جز به قدر توانش مکلّف نمی‌شود.

هیچ مادری به خاطر فرزندش و نیز هیچ پدری به خاطر فرزندش نباید دچار ضرر شود. و (اگر پدر نباشد، هزینۀ خوراک و پوشاک مادر) بر عهدۀ وارث اوست. و اگر پدر و مادر با توافق و مشورت یکدیگر بخواهند کودک را (زودتر از دو سال) از شیر بازگیرند، گناهی بر آنها نیست. و اگر (به جهت عدم توانایی یا عدم موافقت مادر) خواستید دایه‌‏ای برای فرزندانتان بگیرید، گناهی بر شما نیست، به شرط اینکه آنچه را به وجهی پسندیده قرار گذاشته‌‏اید، بپردازید. و از خدا پروا داشته و بدانید خدا به آنچه انجام می‌‏دهید بیناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۳۳:

در مورد پدر و مادر و فرزند، در این آیه کلمات «أب» و «ام» نیامده، بلکه «والد» و «والده» آمده است. زیرا کلمات «أب» و «امّ» شامل عمو، معلّم و پدر زن می‌شود.

همان‌گونه که زنان پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله امّهات مؤمنین هستند، نه والدات آنها.

چون آیات قبل مربوط به طلاق و جدایی زن و شوهر از یکدیگر بود، لازم است تکلیف کودکان و نوزادان نیز روشن شود، تا آنان فدای اختلافات پدر و مادر نشوند. توجّه به عواطف مادر، اهمیّت شیر مادر، مقدار نیاز طبیعی نوزاد به شیر و مدّت آن، در این آیه مطرح شده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۳۳:

۱. اسلام، دینی جامع است؛ حتّی برای تغذیه مناسب نوزاد با شیر مادر، برنامه دارد. «وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ»

۲. حتّی مادرِ طلاق داده شده، در شیر دادن نوزادش بر سایرین اولویّت دارد. «وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ»

۳. مدّت شیر دادن کامل دو سال است. «حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ»

۴. باید حقوق مالی و مادّی مادر و دایه در برابر شیر دادن فرزند پرداخت شود. «وَ عَلَی الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ»«إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَیْتُمْ»

۵. مقدار خرجی باید بر اساس عرفِ شناخته شده و به قدر توانایی باشد. «بِالْمَعْرُوفِ لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها»

۶. تکلیف، بر اساس قدرت و به اندازۀ توانایی انسان است. «لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها»

۷. فرزند نباید اسباب ضرر به والدین شود. «لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها»

۸. باید زندگی مادر در دوران شیردهی تأمین شود؛ هر چند پدر فرزند از دنیا رفته باشد. «وَ عَلَی الْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ»

۹. از شیر گرفتن کودک، نیاز به مشورت و توافق والدین دارد. «فَإِنْ أَرادا فِصالًا عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ»

۱۰. زن و شوهر دربارۀ امور نوزاد باید مشورت کنند. «تَشاوُرٍ»

۱۱. در شیر دادن، اوّل مادر بعد دایه. «وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ» «إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَکُمْ»

۱۲. رعایت تقوا در تغذیۀ کودکان، بر عهدۀ والدین است. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۳۶۵ - ۳۷۰.

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۳۸تا۱۳۹

وَقَالُوا هَذِهِ أَنْعَامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ لَا یَطْعَمُهَا إِلَّا مَنْ نَشَاءُ بِزَعْمِهِمْ وَأَنْعَامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُهَا وَأَنْعَامٌ لَا یَذْکُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهَا افْتِرَاءً عَلَیْهِ سَیَجْزِیهِمْ بِمَا کَانُوا یَفْتَرُونَ ﴿۱۳۸﴾

۱۳۸ - و گفتند این قسمت از چهار پایان و زراعت (که مخصوص بتها است براى همه ) ممنوع است و جز کسانى که ما بخواهیم - به گمان آنها - از آن نباید بخورد و (مى گفتند اینها ) چهارپایانى است که سوار شدن بر آنها تحریم شده و چهار پایانى که نام خدا را بر آن نمى بردند و به خدا دروغ مى بستند (و مى گفتند این احکام از ناحیه او است ) به زودى کیفر افتراهاى آنها را مى دهد.

They say: 'These cattle, and these crops are forbidden. None can eat of them except those whom we permit' so they claim 'and cattle whose backs are forbidden, and others over which they do not pronounce the Name of Allah. ' As� such fabricating lies against Him. He will recompense them for their invented lies. (138)

وَقَالُوا مَا فِی بُطُونِ هَذِهِ الْأَنْعَامِ خَالِصَةٌ لِذُکُورِنَا وَمُحَرَّمٌ عَلَى أَزْوَاجِنَا وَإِنْ یَکُنْ مَیْتَةً فَهُمْ فِیهِ شُرَکَاءُ سَیَجْزِیهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَکِیمٌ عَلِیمٌ ﴿۱۳۹﴾

۱۳۹ - و گفتند آنچه در شکم این حیوانات (از جنین و بچه ) وجود دارد مخصوص مردان ماست و بر همسران ما حرام است اما اگر مرده باشد (یعنى مرده متولد شود ) همگى در آن شریکند و به زودى (خدا ) کیفر این توصیف (و احکام دروغین ) آنها را مى دهد او حکیم و دانا است .

They also say: 'What is in the bellies (wombs) of these cattle is reserved for our males but not for our wives. ' But if it is stillborn, they all partake of it. He will recompense them for their describing. He is Wise, Knowing. (139)

تفسیر
در این آیات به چند قسمت از احکام خرافى بت پرستان که حکایت از کوتاهى سطح فکر آنها مى کند اشاره شده است و بحث آیات قبل را تکمیل مى نماید.
نخست میگوید بت پرستان مى گفتند: این قسمت از چهار پایان و زراعت که مخصوص بتها است و سهم آنها مى باشد به طور کلى براى همه ممنوع است ، مگر آنهائى که ما مى خواهیم و به پندار آنها تنها بر این دسته حلال بود نه بر دیگران (و قالوا هذه انعام و حرث حجر لا یطعمها الا من نشاء بزعمهم ).
و منظورشان همان خدمه و متولیان بت و بتخانه بود تنها این دسته بودند که به پندار آنها حق داشتند از سهم بتها بخورند.
و از این بیان نتیجه مى گیریم که این قسمت از آیه در حقیقت اشاره به چگونگى مصرف سهمى است که براى بتها از زراعت و چهار پایان قرار مى دادند، که شرح آن در دو آیه قبل گذشت .
کلمه (حجر) (بر وزن شعر ) در اصل به معنى ممنوع ساختن است و همانطور که راغب در کتاب مفردات گفته است بعید نیست از ماده (حجاره ) به معنى سنگ گرفته شده باشد زیرا هنگامى که مى خواستند محوطه اى را ممنوع اعلام کنند، اطراف آن را سنگچین مى کردند و اینکه به حجر اسماعیل این کلمه اطلاق شده است به خاطر آن است که به وسیله دیوار سنگى مخصوصى از سایر قسمتهاى مسجد الحرام جدا شده است . به همین مناسبت گاهى به عقل حجر گفته مى شود زیرا انسان را از کارهاى خلاف منع مى کند، و هر گاه کسى زیر نظر و تحت حمایت دیگرى قرار بگیرد مى گویند در حجراو است ، و محجور به کسى گفته مى شود که از تصرف در اموال خویش ممنوع است .
سپس اشاره به دومین چیزى مى کند که آنها تحریم کرده بودند و مى گوید:(آنها معتقد بودند که قسمتى از چهار پایان هستند که سوار شدن بر آنها حرام است ) (و انعام حرمت ظهورها ).
و ظاهرا همان حیواناتى بوده است که در آیه 103 سوره مائده به عنوان سائبه و بحیره و حام شرح آن گذشت (براى اطلاع بیشتر ذیل آیه مزبور را مطالعه فرمائید).
بعد سومین قسمت از احکام نارواى آنها را بیان کرده مى گوید): (نام خدا را بر قسمتى از چهار پایان نمى بردند) (و انعام لا یذکرون اسم الله علیها ).
این جمله ممکن است اشاره به حیواناتى باشد که به هنگام ذبح تنها نام بت را مى بردند و یا حیواناتى بوده است که سوار شدن بر آنها را براى حج تحریم کرده بودند، چنانکه در تفسیر مجمع البیان و تفسیر کبیر و المنار و قرطبى از بعضى از مفسران نقل شده است ، و در هر دو صورت حکمى بود بى دلیل و خرافى .
عجیب این است که به این احکام خرافى قناعت نمى کردند بلکه (به خدا افترا میبستند و آن را به او نسبت مى دادند) (افتراء علیه ).
در پایان آیه پس از ذکر این احکام ساختگى (خداوند به زودى کیفر آنها را در برابر این افترائات خواهد داد) (سیجزیهم بما کانوا یفترون ).
آرى هنگامى که بشر بخواهد به فکر ناقص خود جعل حکم و قانون کند.

ممکن است هر طائفه اى با هوا و هوسهاى خود احکام و مقرراتى بسازند، و نعمتهاى خدا را بی جهت بر خود حرام و یا کارهاى زشت و خلاف خود را بر خود حلال کنند، این است که مى گوئیم قانونگزار تنها باید خدا باشد که همه چیز را مى داند و از مصالح کارها آگاه و از هر گونه هوا و هوس بر کنار است .
در آیه بعد به یکى دیگر از احکام خرافى آنها در مورد گوشت حیوانات اشاره کرده مى فرماید: (آنها گفتند جنین هائى که در شکم این حیوانات است مخصوص مردان ما است و بر همسران ما حرام است ولى اگر مرده متولد شود، همگى در آن شریکند) (و قالوا ما فى بطون هذه الانعام خالصة لذکورنا و محرم على ازواجنا و ان یکن میتة فهم فیه شرکاء).
باید توجه داشت منظور از (هذه الانعام ) همان حیواناتى است که در آیه قبل به آن اشاره شده است .
بعضى از مفسران احتمال داده اند که عبارت ما فى بطون هذه الانعام (آنچه در شکم این حیوانات است ) شامل شیر این حیوانات نیز بشود، ولى با توجه به جمله و ان یکن میتة (اگر مرده بوده باشد ) روشن مى شود که آیه فقط از جنین بحث مى کند که اگر زنده متولد شود، آن را مخصوص مردان مى دانستند و اگر مرده متولد مى شد، که زیاد مورد رغبت و میل آنها نبود همه را در آن مساوى مى دانستند!.
این حکم اولا هیچگونه فلسفه و دلیلى نداشت و ثانیا در مورد جنینى که مرده متولد مى شد، بسیار زشت و زننده بود، زیرا گوشت چنین حیوانى غالبا فاسد و زیانبخش است و ثالثا یکنوع تبعیض آشکار میان جنس مرد و زن
بود زیرا آنچه خوب بود، مخصوص مردان ، آنچه بد بود به زنان هم از آن سهمى داده مى شد.
قرآن به دنبال این حکم جاهلى ، با این جمله مطلب را تمام کرده و مى گوید: (بزودى خداوند کیفر این گونه توصیفات آنها را مى دهد) (سیجزیهم وصفهم ).
تعبیر به وصف اشاره به توصیفى است که آنها از خدا مى کردند و تحریم این گونه غذاها را به خدا نسبت اگر چه منظور از آن صفت و حالتى است که بر اثر تکرار گناه به شخص گناهکار دست مى دهد و او را مستحق مجازات مى کند و در پایان آیه مى فرماید:(او حکیم و دانا است ) (انه حکیم علیم .
هم از اعمال و گفتار و تهمتهاى نارواى آنان با خبر است و هم روى حساب ، آنها را مجازات مى کند.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

قال رسول الله صلی‌الله علیه و آله وسلم:

خوشا بحال پرچمداران روز قیامت که بر همه مردم سبقت میگیرند به رفتن به بهشت، آنها پیشتازان رفتن به مساجد در سحر گاهان و دیگر اوقات هستند.

الوافی، ج ۲۶

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم):

هرکس روز جمعه صدبار بر من صلوات بفرستد، خداوند شصت حاجت او را روا می کند. سی حاجت آن برای دنیا و سی حاجت برای آخرت است.

ثواب الآعمال و عقاب‌الآمال ترجمه انصاری، ص30

 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روزی در جمع اصحاب فرمودند:

دیشب عمویم حضرت حمزه و پسر عمویم جعفرطیار را در خواب دیدم که از غذا‌های بهشتی میل می‌کنند.

از آنها سوال کردم: در آن عالم بهترین اعمال کدام است، گفتند: پدر ومادرمان به قربان شما!

این جا سه چیز افضل اعمال است:

- محبت علی علیه السلام
- آب دادن به تشنه‌ها
- صلوات بر محمد و آل محمد

مستدرک الوسائل، ج۵، ص۳۲۸

قال الإمامُ علیٌّ علیه السلام:

لَو قَد قَامَ قائمُنا لأَنْزَلَتِ السَّماءُ قَطْرَها، و لأخْرَجَتِ الأرضُ نَباتَها، و لَذَهَبتِ الشَّحْناءُ مِن قلوبِ العِبادِ، و اصْطَلَحَتِ السِّباعُ و البَهائمُ، حتّى تَمشیَ المرأةُ بینَ العِراقِ إلى الشّامِ لا تَضَعُ قَدَمَیْها إلاّ علَى النَّباتِ، و على رأسِها زِینَتُها (زِنْبیلُها) لا یَهِیجُها سَبُعٌ و لا تَخافُهُ ؛

اگر قائم ما قیام کند، آسمان برکتهاى خود را فرو میریزد و زمین گیاهانش را میرویاند و کینه و دشمنى از دلهاى بندگان رخت بر مى بندد و درندگان و چرندگان با هم می‌سازند، تا آنجا که زنِ زیور به سر، عراق را تا شام مى پیماید و جز بر سبزه ها گام نمى نهد و هیچ درنده‌اى آشفته و هراسانش نمی‌کند!

بحار الأنوار : ج ۱۰، ص ۱۰۴.

علائم ظهور در کلام امیرالمومنین(علیه‌السلام)

من شما را خبر دهنده ام به آنچه که در بعد من میگذرد و به آنچه که در آخرالزمان به وقوع میپیوند تا خروج صاحب الزمان، که به پا دارنده امر ما و از ذریه فرزندم حسین ع است.

آنان گفتند: آن واقعه در چه هنگام است ، ای امیرالمومنین ؟

حضرت فرمودند:

زمانی که مرگ در فقها شایع شود و امت محمد ص نمازها را ضایع کنند و پیروی از شهوات نمایند.

امانتداری کم و خیانت فراوان گردد.

زمانی که مسکرات بیاشامند و دشنام دادن به پدر و مادر شعارشان گردد.

به سبب کینه و دشمنی با یکدیگر نمازی در مساجد به پا داشته نشود .

از مساجد به عنوان مجلس خورد و خوراک استفاده شود .

در انجام گناهان زیاده روی و در بجای آوردن کارهای خوب کم کاری صورت گیرد.

آن زمان که برکت از سال و ماه و روز و هفته و ساعت برداشته شود .

هر سال به مقدار یک ماه و هر ماه به اندازه یک هفته و هفته به مقدار یک روز و هر روز به قدر یک ساعت گردد.

خطبه البیان

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

غیبت حضرت مهدی علیه‌السلام تا چه زمانی طول خواهد کشید؟

در مورد زمان دقیق پایان غیبت حضرت مهدی علیه‌السلام و وقت ظهور ایشان، کسی اطلاعی ندارد و اگر کسی مدعی تعیین وقت ظهور و پایان غیبت بشود، دروغگو است؛ زیرا موضوع پایان غیبت حضرت و اعلام ظهور، فقط به اراده الهی بستگی دارد و خود حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف هم منتظر دستور و فرمان ظهور از سوی خداوند است.

به همین دلیل نه تنها در روایات، زمانی برای ظهور تعیین نشده، بلکه تعیین کنندگان نیز به شدت دروغگو خوانده شده‌اند. فردی به نام مهزم از امام صادق علیه‌السلام پرسید: «فدایت شوم! ظهور قائم آل محمد صلی‌الله علیه و آله و سلم و تشکیل دولت حق به درازا کشید؛ پس چه وقت روی می دهد؟» حضرت پاسخ دادند: «تعیین کنندگان وقت ظهور دروغ می گویند، تعجیل کنندگان هلاک می شوند، و تسلیم شوندگان نجات می‌یابند و به سوی ما باز می‌گردند.»*1

تعیین وقت نکردن از سوی معصومان علیهم‌السلام و تکذیب وقت گذاران، با توجه به اسرار و حکمت‌هایی است که در نامعلوم بودن آن نهفته است. یکی از آن حکمت‌ها، جلوگیری از سوء استفاده اشخاص ناپاک از این قضیه است.

البته سخن از نزدیک شدن به عصر ظهور، چنان که در روایات نشانه‌های ظهور مطرح شده، با این مطلب منافات ندارد؛ زیرا آن چه در روایات ممنوع و تکذیب شده، اظهار نظر قطعی در مورد ظهور از نظر سال و ماه و روز است، نه نزدیک دانستن ظهور.

البته ظهور امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف شرایطی دارد. در زمانی که این شرایط محقق شود، ظهور نیز تحقق می‌یابد. مهم ترین این شرایط و زمینه ها، فراهم شدن یاوران مخلص و توان‌مند و آمادگی جهانی برای پذیرش رهبر معصوم است.

1. کافی، ج١، ص٣۶٨ ،ح١

چهل حدیث درباره امام زمان(عج)

 

راوی می گوید به امام صادق(علیه‌السلام) عرضه داشتم مرا به حدود ایمان آگاه کن
حضرت صادق الائمه (علیه‌السلام) فرمودند :
1_شهادت به یگانگی خداوند و انکار خدایان باطل
2_گواهی به رسالت پیامبر اکرم(ص)
3_اقرار به حقانیت هر آنچه پیامبر(ص) آورده
4_انجام نمازهای پنج گانه
5_ پرداخت زکات (وحقوق شرعی)
6_گرفتن روزه ماه رمضان
7_انجام حج و مناسک آن
8_تولای اهل بیت(ع)
9_تبری از دشمنان اهل بیت(ع)
10_حمایت و همراهی با صادقین و درستکاران.
الکافى، ج٢، ص١٨

امام صادق علیه السلام میفرمایند:
مَن دَخَلَ فی هذا الدِّینِ بالرِّجالِ أخرَجَهُ مِنهُ الرِّجالُ کما أدخَلُوهُ فیهِ و مَن دَخَلَ فیهِ بِالکِتابِ والسُّنَّةِ زالَتِ الجبالُ قَبلَ أن یَزولَ

(مستدرک الوسائل، ج۱۷، ص۲۴۱)

هر که از طریق اشخاص به این دین در آید همان اشخاص همچنان که او را به آن در آورده اند از آن خارجش کنند و کسى که از طریق کتاب و سنّت (سیره معصومین) به این دین وارد شود، کوهها منهدم میشود قبل از آنکه او نابود شود.

پی‌نوشت: در عقیده و دینش چنین فردی، متزلزل و نابود نمیشود چرا که دینش را از مبانی اصیل اخذ کرده و حق و باطل را از قرآن و احادیث معصومین(ع) شناخته نه اینکه حق و باطل را از اشخاص بشناسد و آنها را معیار حق و باطل بداند.

قال الصادق علیه السلام:

إنَّ العَبکدَ إذا کَثُرَت ذُنُوبُهُ وَ لَم یَکُن عِندَهُ مِنَ العَمَلِ مَا یُکَفِّرُهَا ابتَلَاهُ بِالحُزنِ لِیُکَفِّرُهَا.

امام جعفر صادق علیه السلام:

هرگاه گناهان بنده ای زیاد شود و عملی که آن گناهان را بپوشاند، نداشته باشد، خداوند او را به غم و اندوه مبتلا کند تا کفاره گناهانش شود.

اصول کافی، ج2 ، ص 444

امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند:

کسی که مسجد را گرامی دارد، خدا را در قیامت با شادمانی و بشارت ملاقات کند و نامه اعمالش به دست راست او داده شود.

مفاتیح الحیاة ص ۵۷۱

امام صادق (علیه السلام):

ألا بَشِّرِ المَشّائینَ فِى الظُلُماتِ إلَى المَساجِدِ بِالنُّورِ السّاطِعِ یَومَ القِیامَةِ .

هان، بشارت ده آنانى را که در تاریکى ها به سوى مساجد مى روند، به نور درخشانى که در روز واپسین برآنان پرتوافکن خواهد بود.

ثواب‌الأعمال(باب ثواب الأعمال)، جلد 1، صفحه 26

پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم:

هنگامی که خداوند سبحان از آسمان آفت نازل کند، حاملین قرآن، رعایت کنندگان خورشید(یعنی کسانی که اوقات نماز را مراعات کنند) و مساجد را (با رفتن به آن) آباد می‌سازند از این آفت در امانند.

جامع احادیث الشیعه، ج ۴، ص ۶۱

پنج نفر از حیله شیطان در امانند

امام صادق علیه السلام:

شیطان گفت: به جز پنج نفر سایر مردم از حیله و نیرنگم مصون و محفوظ نمی باشند،

آنان عبارتند از: 1- کسی که به خدا متوسل شود و در جمیع امور بر او توکل نماید؛ 2- کسی که بسیار ذکر و تسبیح خداوند در هر شب و روز کند؛ 3- کسی که آنچه برای خود می پسندد برای برادر مؤمن خود نیز بخواهد؛ 4- کسی که هرگاه مصیبتی به او می رسد جزع نکند؛ 5-5 کسی که به تقسیم رزق خداوند راضی باشد و از برای روزی غم نخورد. خصال/ج1/ص285

امام باقر علیه السلام فرمودند :
إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی إذا أحَبَّ عَبداً غَتَّهُ بِالبَلاءِ غَتّاً وَ ثَجَّهُ بِالبَلاءِ ثَجّاً فإذا دَعاهُ قالَ لَبَّیکَ عَبدی لَئِن عَجّلتُ لَکَ ما سَأَلتَ إنّی علی ذلِکَ لَقادرٌ و لَئِنِ ادَّخرتُ لَکَ فَما ادَّخرتُ لَکَ فَهُوَ خَیرٌ لَکَ .
خداوند تبارک و تعالی چون بنده ای را دوست دارد در بلا و مصیبتش غرقه سازد و باران گرفتاری بر سرش فرود آرد و آنگاه که این بنده خدا را بخواند فرماید : لبیک بنده ی من ! بی شک اگر بخواهم خواسته ات را زود اجابت کنم می توانم اما اگر بخواهم آن را برایت اندوخته سازم این برای تو بهتر است
اصول کافی(ط-الاسلامیه)، ج2 ، ص 253 (باب شدة ابلاء المومن حدیث 7)

پیامبر صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله فرمودند:
أنَّهُ إذا قالَ الْمُعَلِّمُ لِلصَّبىِّ قُل بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ فَقالَ الصَّبىُّ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ کَـتَبَ اللّه‏ُ بَراءَةً لِلصَّبِىِّ و بَراءَةً لأِبـَوَیهِ و بَراءَةً لِلمُعَلِّمِ؛
وقتى معلم به کودک بگوید: بگو بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم و کودک آن را تکرار کند خداوند براى کودک و پدر و مادرش و معلم، برائت از آتش در نظر خواهد گرفت.
بحارالانوار(ط-بیروت)،ج۸۹،ص257

امیرالمومنین امام علی (علیه‌السلام) فرموده‌اند:
پیوسته امت مسلمان به راه خیر قدم می‌نهند، تا زمانی که از فرهنگ و آداب و رسوم (مانند پوشیدن لباس و غذا خوردن و … ) از کافران تقلید نکنند؛ و اگر در آداب از بیگانگان پیروی کردند، خداوند قادر، آنان را ذلیل می‌گرداند.
بحارالانوار جلد ۷۹ ( ۷۶ ) صفحه ۳۰۳ باب التجمل و اظهار النعمه

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

پنج شوال سالروز ورود حضرت مسلم بن عقیل به کوفه

امام حسین(ع) زمانى که در مکّه بود، پیوسته از جانب مردم کوفه، نامه دریافت مى کرد. مردم کوفه در نامه هاى خود، حضرت را به جانب کوفه و پذیرفتن رهبرى خویش دعوت مى کردند.

امام نامه اى در پاسخ مردم کوفه نوشتند که متن نامه چنین بود:

«به نام خداوند بخشاینده مهربان

از حسین بن على(علیه السلام)، به بزرگان مؤمنان و مسلمانان!

و اما بعد، هانى و سعید همراه نامه هایتان به سوى من آمدند ـ و این دوتن آخرین پیام آوران از جانب شما بودند که بر من وارد شدندـ همانا هر آنچه را که روایت کرده و متذکر شده بودید را دانستم که محتواى همه نامه هایتان (به طور فشرده) این بود که:

«همانا امام و پیشوایى که بر ما ولایت داشته باشد نداریم پس به سوى ما بیا! امید است که خداوند به وسیله تو ما را بر محور حقّ و هدایت گردآورد». اکنون من، برادر و پسر عمو و شخص مورد اعتماد از خاندانم ـ مسلم بن عقیل ـ را به سوى شما مى فرستم که به او فرمان دادم که رفتار و برنامه و نظرتان را براى من بنویسد. پس اگر برایم نوشت که نظر بزرگان و اهل فضل و خردمندان شما، با آنچه که پیام آوران تان برای من آوردند و در نامه هایتان خواندم یکی است به زودى به سوى شما خواهم آمد إن شاء الله».

ـ در پایان نامه نوشت ـ : « پس به جانم سوگند! امام و پیشوا نیست مگر آن کسی که به کتاب خدا عمل کند و عدل و داد را برپا دارد و بحقّ دینداری نماید و جان خود را وقف ذات خدا کند. والسّلام».

ارشاد مفید، ص ۳۸۰-۳۸۱

سپس امام نامه را پیچیده و مهر زدند و آنگاه مسلم بن عقیل را رهسپار کوفه فرمودند.

بستگی به نیت او دارد...

پس از پیروزی مسلمانان در جنگ صفین، یکی از یاران امام، اندوه و ناراحتی برادرش را از اینکه نتوانسته در این نبرد همراه امام باشد را به امیرالمومنین ع ابراز کرد.
امام پرسیدند: «آیا فکر و دل برادرت با ما بود؟
عرض کرد: آری
امام فرمودند: پس او هم در این جنگ با ما بود، حتی کسانی که در زمان ما حضور ندارند و در صُلب پدران و رَحِم مادرانشان می‌باشند، ولی با ما هم‌عقیده و آرمان خواهند بود در این نبرد با ما شریک و همسنگرند.

نهج البلاغة، خطبه۱۲

آیا ما شیعه هستیم؟
قال الصادق علیه‌السلام: لیس من شیعتنا مَن قال بلسانه و خالفنا فی أعمالنا و آثارنا...
امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که به زبان دم از تشیع زند اما در عمل بر خلاف اعمال و کردار ما عمل کند از شیعیان ما نیست.
وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۴۷

امام باقر علیه‌السلام:

تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فِى وَجْهِ اَخیهِ حَسَنَةٌ وَ صَرْفُهُ القَذا عَنهُ حَسَنَةٌ وَ ما عُبِدَاللّه ُ بِشَى ءٍ اَحَبُّ اِلَیْهِ مِنْ اِدْخالِ السُّرُورِ عَلى المُؤمِنِ؛

لبخند انسان به چهره برادرش حسنه و کار نیک است و دورکردن خار و خاشاک و رنج و گرفتارى از برادر دینى حسنه است و خداوند به چیزى بهتر از شادکردن مؤمن عبادت نشده است.

مصادقة‌الأخوان، ص۵۲

تولی و تبری دستگیره ‏هاى ایمان
پیامبر صلى اللَّه علیه وآله روزى پرسشى را در بین اصحابش مطرح کرد و آن این بود: «در میان دستگیره ‏هاى #ایمان کدامیک از همه محکمتر است؟»
گفتند: "خدا و پیغمبرش بهتر می دانند"آنگاه یکى از ایشان گفت: "نماز" و دیگرى گفت: "زکات"؛ شخصى گفت: "روزه" و یکى دیگر از ایشان گفت: "حج و عمره" و دیگرى گفت: "جهاد".
آنگاه پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: «همه این ها که نام بردید، کارهاى با فضیلتى است، ولى پاسخ سؤال من نیست، بلکه قوى ‏ترین دستگیره #ایمان ، دوست داشتن براى خدا و دشمن داشتن براى خداست، و دوست داشتن اولیاء خدا، و بیزارى جستن از دشمنان خدا مى ‏باشد»
معانی الاخبار، ص۳۹۸

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

۸ شوال ویرانى قبور ائمه بقیع علیهم السلام

در این روز در سال 1344 ه‍ قبور ائمه بقیع علیهم السلام و نیز قبر حضرت حمزه در احد به دست وهابیون تخریب شد.

مستدرک سفینه البحار: ج ٦، ص ٦٥_٦٦

علت و انگیزه تخریب این قبور مطهر در کتب مختلفى که بر رد عقائد ضاله وهابیت تألیف شده، بیان گردیده است.

آنان اضافى بر قبور مطهر ائمه معصومین علیهم السلام، دیگر قبور را هم تخریب نمودند که عبارتند از: قبر منسوب به حضرت فاطمه زهرا علیها السلام، قبر مطهر فاطمه بنت اسد علیها السلام مادر امیرالمؤمنین علیه السلام، قبر مطهر حضرت ام البنین علیها السلام، قبر ابراهیم پسر پیامبر صلى الله علیه و آله، قبر اسماعیل فرزند حضرت صادق علیه السلام، قبر دختران پیامبر صلى الله علیه و آله، قبر حلیمه سعدیه مرضعه پیامبر صلى الله علیه و آله، و قبور شهداى زمان پیامبر صلى الله علیه و آله.

وهابیان در سال 1343 در مکه گنبدهاى قبر حضرت عبد المطلب، ابى طالب، خدیجه، و زادگاه پیامبر صلى الله علیه و آله و فاطمه زهرا علیها السلام را با خاک یکسان کردند.

در جدّه نیز قبر حوا و دیگر قبور را تخریب کردند.

در مدینه منور نبوى را به توپ بستند، ولى از ترس مسلمانان قبر شریف را تخریب نکردند. در شوال 1343 با تخریب قبور مطهر ائمه بقیع علیهم السلام اشیاء نفیس و با ارزش آن قبور مطهر را به یغما بردند.

قبر حضرت حمزه علیه السلام و شهداى احد را با خاک یکسان کردند، و گنبد و مرقد حضرت عبدالله و آمنه پدر و مادر پیامبر صلى الله علیه و آله، قبر اسماعیل پسر حضرت صادق علیه السلام و دیگر قبور را هم خراب کردند.

در همان سال به کربلاى معلى حمله کردند، و ضریح مطهر را کندند و جواهرات و اشیاء نفیس حرم مطهر را که اکثرا از هدایاى سلاطین و بسیار ارزشمند و گرانبها بود، غارت کردند و قریب به 7000 نفر از علما، فضلا و سادات و مردم را کشتند.

سپس به سمت نجف رفتند که موفق به غارت نشدند و شکست خورده برگشتند.

کشف الارتیاب: ص ٧٧، شهداء الفضیله (علامه امینى ): ص ٣٨٨

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

هشدار امام نسبت به وضعیت مساجد!
مساجد باید مجتمع بشود از جوانها، اگر ما بفهمیم که این اجتماعات چه فوائدی دارد و اگر بفهمیم که اجتماعاتی که اسلام برای ما دستور داده و فراهم کرده است، چه مسائل سیاسی را حل می کند، چه گرفتاری ها را حل می کند، این طور بی حال نبودیم که مساجدمان مرکز بشود برای چند پیرزن و پیرمرد...
صحیفه امام، ج 13، ص 325

هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم
توصیه مهم حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.ا

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

آباد کردن مساجد، زنده نگه داشتن مساجد، یکی از کارهای واجب است.
۲۱ تیرماه ۱۴۰۲

امام خامنه ای:

کسانی که کانون خانواده را تحقیر میکنند، خیانت میکنند؛ هم به ملّت، هم به جامعه‌ی زنان. کسانی که وانمود میکنند عدالت جنسیّتی به این است که در همه‌ی میدان‌هایی که مردها وارد میشوند، زنها هم باید وارد بشوند، این‌ها به اعتماد، حرمت، شخصیّت و هویّت زن خیانت میکنند ... 96/12/17

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

ایستادگی بی‌نظیر نیروهای مقاومت فلسطین و همچنین مردم غزه صبر تاریخی مردم غزه:

در مقابل جنایتها و وحشیگری‌های رژیم صهیونیستی که با حمایت کامل غرب انجام می‌شود، یک پدیده عظیم است که حقیقتا به اسلام عزت بخشیده و موضوع فلسطین را علی‌رغم خواست دشمن، به مسئله اول جهان تبدیل کرده است ...

کشتار مردم غزه و نسل‌کشی در این منطقه هر انسان صاحب وجدانی را متاثر می‌کند:

جمهوری اسلامی ایران در موضوع حمایت از قضیه فلسطین و مردم مظلوم و مقاوم غزه هیچ تردیدی به خود راه نخواهد داد ...

اهمیت حمایت افکار عمومی بین‌المللی و همچنین افکار عمومی جهان اسلام به‌ویژه دنیای عرب از مردم غزه:

اقدامات تبلیغاتی و رسانه‌ای مقاومت فلسطین تاکنون بسیار خوب و جلوتر از دشمن صهیونیستی بوده است و باید در این زمینه بیش از پیش اقدام شود ...

رهبر انقلاب در دیدار رئیس دفتر سیاسی حماس و هیأت همراه 7 /فروردین/ 1403

پاداش صبر

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

اوج عزت و ایستادگی مردم غزه و فلسطین و ناکامی‌های رژیم صهیونیستی در این جنگ شش ماهه، یک حادثه و پدیده‌ای الهی است ...

جنایات رژیم صهیونیستی در کشتار مردم غزه:

اینکه رژیم صهیونیستی با آن همه ساز و برگ نظامی و پشتیبانی‌های قدرت‌های ظالم دنیا، اقدام به کشتار زنان و کودکان می‌کند، نشان می‌دهد این رژیم قادر به مقابله با نیروهای مقاومت و شکست آنها نیست ...

رهبر انقلاب در دیدار دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین و هیأت همراه 9 /فروردین/ 1403

https://harimeharam.ir/shahid/233

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

مسئله حجاب که اکنون تبدیل به یک چالش تحمیلی شده است، پیش از این وجود نداشت و افرادی با برنامه‌ریزی و نقشه کشیدن، آن را به مسئله‌ای تحمیلی تبدیل کردند ...

از لحاظ شرعی، حجاب حکم مسلّم شرعی است و پوشاندن بدن برای زنان غیر از صورت و دو کف دست واجب شرعی و غیرقابل صرف‌نظر کردن است و مردم و بانوان ما که مسلمان و مقیّد و متعبّد هستند، باید این حکم شرعی را رعایت کنند ...

از منظر قانون، حجاب حکمی قانونی رعایت قانون بر همگان، چه معتقدان به شرع و چه غیرمعتقدان واجب است:

در خصوص ملاحظات جانبی، دخالت بیگانگان در قضیه حجاب از طریق انواع رسانه‌ها واضح بود البته عده‌ای هم در داخل به آنها کمک کردند اما اصل هدایت و طراحی برای مخالفت با حجاب از بیرون کشور انجام شد که بانوان عاقل و فهمیده ما باید به این واقعیت توجه کنند ...

گزارش‌های موثق از استخدام افرادی برای حضور هنجارشکنانه در جامعه با هدف از بین بردن حرمت حجاب:

وقتی ما دست بیگانه را در قضیه‌ای می‌بینیم باید مواضع خود را متناسب با این واقعیت تنظیم کنیم ...

طراحی برای برداشتن حجاب بانوان را اولِ کارِ بدخواهان:

هدف نهایی آنها برگرداندن تدریجی وضع کشور به دوران فضاحت‌بار طاغوت است که در آن دوره وضع زنان برخلاف امروز از لحاظ سطح سواد و نقش‌آفرینی مدیریتی، ضعیف و از لحاظ پوشش و هنجارهای اجتماعی هم بسیار مفتضح بود ...

اطمینان دارم که بانوان کشورمان حتی کسانی که در زمینه حجاب قدری سهل‌انگاری دارند، دلبسته به اسلام و نظام هستند؛ بنابراین باید به این چشم به موضوع نگاه کرد در عین حال که قضیه حجاب را هم همه باید رعایت کنند ...

دولت و قوه قضائیه، موظف به عمل به مسئولیت‌های شرعی و قانونی خود در موضوع حجاب:

البته خود بانوان در این زمینه بیش از همه مسئولیت دارند که حجاب اسلامی را رعایت کنند.

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید حامد کوچک زاده

شهادت : 1394/11/12 ... نبل و الزهرا - سوریه

حال در این زمانه، فرزندان خمینی (ره) می‌روند تا با خون خود، عقیده و ایمان، حجاب و عفاف، مردانگی و شرف و اسلام ناب محمدی را از هجوم حرامیان پلشت، نگهبان باشند، باشد که با پشتیبانی از ولی زمانه، قدردان خون این عزیزان باشیم.

و سخت‌ترین و مشکل‌ترین کار ماندن و گوش به فرمان و اطاعت کردن از ولی و رهبر می‌باشد، که بارها و بارها تأکید داشتند که هان ای فرزندان روح الله! دارد تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی، جنگ نرم رخ می‌دهد، مراقب باشید. مراقب باشید و اجازه ندهید داستان کربلا دوباره تکرار گردد.

نگذارید داستان اندلس دوباره تکرار گردد ...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

ماجرای شیخ انصاری و امام زمان(عج)

یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری می‌گوید: «نیمه شبی در کربلا از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچه‌ها گل آلود و تاریک بودند و من چراغی با خود برداشته بودم. از دور شخصی را دیدم، که چون به او نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است. با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم که در این کوچه‌های گل آلود با چشم ضعیف به کجا می‌روند؟!

از بیم آنکه مبادا کسی در کمین ایشان باشد، آهسته به دنبالش حرکت کردم. شیخ رفت تا در کنار خانه ای ایستاد و در کنار درِ آن خانه زیارت جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید. من دیگر چیزی نمی دیدم امّا صدای شیخ را می شنیدم که با کسی سخن می‌گفت. ساعتی بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم و شیخ را در آنجا دیدم.

بعدها که به خدمت ایشان رسیدم و داستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من، فرمودند: «گاهی برای رسیدن به خدمت «امام عصر» اجازه پیدا می‌کنم و در کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد.) می‌روم و زیارت جامعه را می‌خوانم، چنانچه اجازه ثانوی برسد خدمت آن حضرت شرفیاب می‌شوم و مطالب لازم را از آن سرور می‌پرسم و یاری می‌خواهم و برمی گردم.

سپس شیخ مرتضی انصاری از من پیمان گرفت که تا هنگام حیاتش این مطلب را برای کسی اظهار نکنم.

ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان(عج) ص ۶

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

حضرت عبدالعظیم از نوادگان حضرت امام حسن(ع) می باشد و از اصحاب امام جواد و امام هادی (ع) بود و عقاید خود را بر امام هادی (ع) عرضه داشت و امام او را تأیید کرد. مناسب است ما این روایت را نقل کنیم.

شیخ صدوق (ره) و غیر ایشان از جناب عبدالعظیم روایت کرده اند که فرمود: بر آقای خودم، حضرت امام هادی (ع) وارد شدم. چون مرا دید فرمود: مرحبا به تو ای ابوالقاسم! تو ولیّ ما هستی. عرض کردم : ای فرزند رسول خدا! می خواهم دین خود را بر شما عرضه کنم. اگر مورد پسند شما است تأیید بفرمایید و اگر ناپسنداست راهنماییم کنید.

من عقیده دارم خدا، واحد و یگانه است و مثل و مانندی ندارد و جسم و صورت و عرض و جوهر نیست، بلکه پدیدآورنده اجسام و صورتهاست. پروردگار و مالک هر چیزی است. او مالک و صاحب هر چیزی است.

عقیده دارم محمد(ص) پیامبر و رسول و آخرین آنان است و بعد از او پیامبری نخواهد بود و تا روز قیامت دین آن حضرت اسلام خواهد بود و شریعت دیگری نخواهد بود.

عقیده دارم امام و خلیفه و ولیّ امر بعد از پیامبر(ص) امیرالمؤمنین (ع) و بعد از آن حسن (ع) و بعد حسین (ع) و علی بن الحسین و بعد محمد بن علی و سپس جعفر بن محمد و بعد موسی بن جعفر و بعد علی بن موسی و سپس محمد بن علی است و بعد شما را امام می دانم.

حضرت فرمود: بعد از من پسرم حسن و بعد از او مهدی (ع) خواهد بود که کسی او را نمی بیند و از نظرها غائب خواهد بود و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد پس از این که پر از ظلم و جور شده باشد.

گفتم : عقیده دارم دوست ایشان دوست خداست و دشمن ایشان دشمن خدااست و اطاعت ایشان واجب ومعصیت اینان معصیت خدا است.

عقیده دارم معراج و سؤال در قبر و بهشت و جهنم و صراط و میزان حق است و قیامت خواهد آمد و همه زنده خواهیم شد.

پس امام هادی (ع) فرمود: ای ابوالقاسم! به خدا این است دین پسندیده ثابت. بر همین اعتقاد بمان. خداوند تو را براین اعتقاد محافظت کند.

منتهی الآمال، ج ۲ ص ۳۹۲.

«نماز اول وقت، وسیله رسیدن به مقامات عالی!»

سؤال: اینکه حضرت آیت‌الله قاضی رضوان الله علیه فرمودند: هرکس نماز اول وقت بخواند، به مقام می‌رسد،
آیا نماز با حضور قلب مراد ایشان بوده یا نه؟

حضرت آیت‌الله بهجت رضوان الله علیه:

نه! اگر نماز با حضور قلب [مرادشان باشد]، آن‌وقت سؤال می‌کنند که چگونه نماز [با حضور قلب] را بخواند؟ به چه سببی بخواند نماز کامل را؟

اینکه چیزی به دست نداد. وقتی چیزی به دست می‌دهد که بگوید مطلق نماز، مطلق نماز را کسی مقید باشد در اول وقت، به نماز عالی می‌رسد. می‌رسد خودش، تکویناً! شیئاً فشیئاً،
روزبه‌روز می‌رود بالاتر.

 تقویت اراده

پرسش از آیت الله بهجت(ره):

شخصی که ایمان بسیار ضعیف دارد، چگونه اراده را قوی کند تا هر کاری را انجام ندهد و حتی بتواند از کارهایی که خارج از اختیار است جلوگیری کند.

پاسخ:

بسمه‌تعالی، آنچه در تحت اختیار اوست، اختیاراً خلاف رضای خدا را به‌جا نیاورد؛ همین راهِ نجات است. به‌سوی محبوب، ص 76

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

شکست تجاوز نظامی آمریکا در صحرای طبس/5 اردیبهشت 1359

پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در 13 آبان 1358 توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و به اسارت گرفتن 53 نفر از اتباع آمریکا، ضربه محکمی به حیثیت آمریکا زده شد و کاخ سفید سعی داشت به هر نحو ممکن این مساله را حل کند. به موازات کوشش های دیپلماتیک، تحریم های اقتصادی و ... مساله طرح تجاوز نظامی به جمهوری اسلامی در دستور کار قرار گرفت.

از همان روزهای اول تسخیر سفارت آمریکا در تهران، برنامه ریزی جهت نجات گروگان های آمریکایی شروع شد و نود نفر از کماندوهای آمریکا به صحرای اریزونای آمریکا اعزام شدند و بیش از 5 ماه تعلیمات پیچیده و فشرده ای را پشت سر گذاشتند و پس از ناکامی همه تلاش های آمریکا در جهت حل بحران، نوبت تجاوز نظامی فرا رسید.

عملیات در غروب روز پنجشنبه 4 اردیبهشت 59 شروع شد و شش فروند هواپیمای130-c و نود نفر از کماندوهای آمریکا موسوم به نیروهای دلتا، از قاهره به ناو هواپیمابر Nimitz در دریای عمان منتقل شدند. طبق نقشه می بایست هواپیماها به همراه 8 فروند هلی کوپتر در صحرای طبس فرود آیند و سپس هلی کوپترها، کماندوها را به اطراف تهران منتقل کنند تا از آنجا با کامیون ها و خودروهایی که از قبل توسط عمال داخلی و نفوذی آمریکا آماده شده بود به اطراف جاسوسخانه انتقال یابند. اما یکی از هلی کوپترها پس از ورود به حریم ایران اسلامی دچار نقص فنی شد و سرنشینان آن با هلی کوپتر دیگری خود را به ناو نیمتیز رساندند و بدین ترتیب شش هواپیما و شش هلی کوپتر در صحرای طبس فرود آمد, اما در حال سوختگیری جهت انجام مرحله بعد عملیات یکی دیگر از هلی کوپترها دچار نقص فنی شد و با بهم خوردن برنامه ها رییس جمهور " کارتر" دستور توقف عملیات که عملیات پنجه عقاب نام گرفته بود و عقب نشینی داد اما در هنگامی که قصد بازگشت داشتند توفان شن برخاست و یک هواپیما و یک هلی کوپتر با هم برخورد کردند و هر دو آتش گرفته و 8 تن از آمریکایی ها در آتش سوختند. حادثه طبس مصداقی از امدادهای غیبی الهی برای انقلاب اسلامی مردم ایران بود که بار دیگر قدرت فائقه و مطلقه الهی و وهن و سستی کید و مکر دشمنان خدا را آشکار ساخت.

علامه حسن زاده میفرمود:

شما نمی بینید، من میبینم اعمال شما از شما دور نمی شود، در جانتان می نشیند ! وقتی مردید و پرده افتاد می فهمید چه چیز را در خود نهادینه کرده اید! می فرمود: این لقمه ها که می خورید، بو دارد، کاش می فهمیدید این لقمه برخی ها چه بویی دارد! میفرمود: دهان باب الله است صادرات و ‌وارداتش را کنترل و‌ مواظبت کنید! برخی ها از دهانشان آتش زبانه می کشد! و برخی دهانشان معطر و منزه است!

https://t.me/fazylatha

 شهید سید مرتضی آوینی:

هر کس می خواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند ...

شهید مهدی زین الدین: هرگاه شهدا را در شب جمعه یاد کردید، آنها شما را نزد اباعبدالله الحسین(ع) یاد می کنند ...

شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت امام زمان (عج) چشم و گوشتان به ولی فقیه باشد تا ببینید از آن کانون فرماندهی چه دستوری صادر می شود.

شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند.

خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت #نماز است.

بخشی از وصیت نامه شهید «ابوالفضل بختیاری»

«خواهران مهربانم! از شما هم تقاضا دارم که با حجاب بوده و به دستورات اسلام عمل کنید ...»

بخشی از وصیت نامه شهید «داود قاسمی‌میزوجی»

«از دوستانم بخواهید ادامه‌دهنده راه شهدا باشند و امام را تنها نگذارند؛ البته می‌دانم که تنها نمی‌گذارند! ...»

بخشی از وصیت نامه شهید «قدرت‌الله فصیحی‌رامندی»

«از شما مى‏‌خواهم در تربیت فرزندانت کوشا باشی و افرادى را به جامعه تحویل بدهی که نیاز‌های آن جامعه را برطرف نمایند و به خواسته‌هاى به حق مردم جامه عمل بپوشانند ...»

شهید «سیدجمال علایی» در سال ۱۳۶۴ در زندان موصل بر اثر شکنجه به شهادت رسید، او در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «به نماز اول وقت که موجب قبولی بسیاری از اعمال می‌گردد.»

https://www.golzar.info/340333

https://defapress.ir/fa/news/431190

شهید مدافع حرم شهید حسن اکبری شـهادت: 1395/09/20 سوریه، تدمر ـ حلب

بخشی‌ از وصیت نامه:

برادران و خواهران، می‌خواهم که راهم را ادامه دهید و در راه صدور آن از هیچ کوششی دریغ نکنید و مگذارید بار دیگر دست جنایتکاران مخصوصا آمریکا، اسرائیل و داعش ملعون که در آن‌سوی مرزها نقشه نزدیک‌شدن به مرز ایران عزیز را در سر می‌پرورانند، بر شما مسلط گردند و خون‌های هزاران شهید از دست برود ...

در نماز اول‌وقت کوشا و در نمازهای جماعت با جدیت شرکت کنید. با وحدت و اطاعت از مقام رهبری و پیروی از دستورات اسلام و پاسداری جدی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن، توطئه‌های استکبار را خنثی و نقشِ بر آب کنید. به مادر احترام و تکریم کنید؛ زیرا چنانچه دنیا و آخرت را می‌خواهید، باید چنین کنید ...

برخی موارد مرتبط:

شهید حسن اکبری

وصیت نامه بسیجی شهید حسن علی اکبری

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها , حضرت معصومه سلام الله علیها , ولادت امام رضا علیه السلام , امام رضا علیه السلام , تفسیر صفحۀ ۳۷ قرآن کریم , تفسیر قرآن کریم , سوره بقره , محسن قرائتی , تفسیر نور , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر سوره انعام , سوره انعام , سوره مبارکه انعام , پرچمداران روز قیامت , مساجد , روز قیامت , رسول الله صلی‌ الله علیه و آله و سلم , پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم , روز جمعه , صلوات , دنیا , آخرت , پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله , حمزه , جعفر طیار , قائم , علائم ظهور , امیرالمومنین علیه‌السلام , امام مهدی علیه‌السلام , امام صادق علیه‌السلام , حدود ایمان , عقیده , کفاره گناهان , مسجد , قیامت , شادمانی , بشارت , اوقات نماز , حیله شیطان , امام باقر علیه السلام , معلم , کودک , بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم , برائت از آتش , پدر و مادر , غذا خوردن , حضرت مسلم بن عقیل , جنگ صفین , شیعه , شیعیان , عبادت , دشمنان خدا , ۸ شوال , ائمه بقیع علیهم السلام , هشدار , صحیفه امام , هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم , کارهای واجب , کانون خانواده , نیروهای مقاومت فلسطین , مردم غزه , کشتار مردم غزه , افکار عمومی , دشمن صهیونیستی , حماس , پاداش صبر , ایستادگی , جنایات رژیم صهیونیستی , جنایات , رژیم صهیونیستی , جنایت , کشتار زنان و کودکان , حجاب , شهید مدافع حرم , شهید حامد کوچک زاده , اندلس , کربلا , شیخ انصاری , امام زمان (عج) , نماز اول وقت , حضرت آیت‌الله بهجت رضوان الله علیه , حضرت آیت‌الله قاضی رضوان الله علیه , تقویت اراده , شکست تجاوز نظامی آمریکا در صحرای طبس , صحرای طبس , علامه حسن زاده , شهید سید مرتضی آوینی , شهید مهدی زین الدین , هیلکوپتر جنگی , شهید شیرودی , شهید ابوالفضل بختیاری , شهید داود قاسمی‌میزوجی , شهید قدرت‌الله فصیحی‌رامندی , شهید سیدجمال علایی , شهید حسن اکبری , سوریه , حلب , تدمر , آمریکا , اسرائیل , داعش , دنیا و آخرت , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 126
|
تعداد امتیازدهندگان : 37
|
مجموع امتیاز : 37

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

تفسیر صفحۀ ۳۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۲۰ - تفسیر نور:

«فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْیَتامی‏ قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» (تا اندیشه کنید) در دنیا و آخرت. و از تو دربارۀ یتیمان می‌پرسند، بگو: اصلاح امور آنان بهتر است و اگر زندگی خود را با زندگی آنان بیامیزید (مانعی ندارد،) آنها برادران (دینی) شما هستند.

خداوند، مفسد را از مصلح باز می‌شناسد و اگر خدا می‌‏خواست شما را به زحمت می‌‏انداخت، (و دستور می‏‌داد در عین سرپرستی یتیمان، زندگی و اموال آنها را به‌کلّی از اموال خود جدا سازید، ولی خداوند چنین نمی‌‏کند.) همانا او عزیز و حکیم است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۲۰:

جملۀ «فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»، یا مربوط به مسئلۀ انفاق است که در آیه قبل آمده است؛ یعنی انفاق شما برای آسایش دنیا و آخرت باشد. نه همۀ مال را خرج کنید که باعث زحمت شما در دنیا شود، و نه بخل ورزید که مایۀ محرومیّت شما از ثواب آخرت باشد، «ترجمۀ مرحوم الهی قمشه‏‌ای»

و یا اینکه مربوط به تفکّر باشد که در پایان آیه قبل اشاره شد. یعنی انسان باید در مسائل دنیا و آخرت فکر کند و برای آخرت خود از همین دنیا چیزی را کسب کند و در مبدأ و معاد و اسرار هستی و آفریده‌ها و قوانین حاکم فکر کند و تا آنجا که می‌‏تواند، مسائل را با تعقّل و اندیشه قبول کند هر چند شرط پذیرش مکتب، آگاهی بر همۀ اسرار نیست. «تفسیرالمیزان، ذیل آیه»

در تفاسیر آمده است: وقتی آیه دهم سورۀ نساء نازل شد، که خوردن مال یتیم، خوردن آتش است، افرادی که در منزل یتیمی داشتند به اضطراب افتادند.

برخی یتیمان را از خانه بیرون کردند و بعضی ظرف و غذای یتیم را جدا نمودند به‌طوری‌که برای یتیم و صاحب‌خانه مشکلاتی به وجود آمد.

آنان به حضور پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله رسیده و از رفتار با یتیمان سؤال نمودند، پیامبر جواب داد: اصلاح امور یتیمان، از رها کردن آنها بهتر است، نباید به خاطر آمیخته‌شدن اموال آنان با اموال خودتان، ایتام را رها کرده و از مسئولیّت ادارۀ آنها شانه خالی کنید، آنان برادران دینی شما هستند و مخلوط شدن اموال آنان با زندگی شما، در‌صورتی‌که هدف، حیف و میل اموال آنها نباشد مانعی ندارد و بدانید خداوند مفسد را از مصلح باز می‌‏شناسد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۲۰:

۱. دنیا و آخرت را سطحی ننگرید و در آن فکر کنید. «تَتَفَکَّرُونَ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»

۲. رها کردن کار یتیمان، مصلحت نیست، بلکه به نیّت خیر و با چشم برادری معاشرت نمودن با آنان مصلحت است. «قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ»

۳. هرگونه اصلاح در وضعیّت یتیمان، ارزش است. کلمۀ «إِصْلاحٌ» به‌صورت مطلق آمده تا شامل همۀ اصلاحات اعمّ از اصلاح مالی، علمی، عملی، تربیتی و دینی بشود. «إِصْلاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ»

۴. یتیمان، نه برده و نه فرزند ما هستند، بلکه برادر کوچک ما و جزۀ خود ما هستند. «فَإِخْوانُکُمْ»

۵. نه افراط و نه تفریط، نه به نام اصلاح، اموال ایتام را بخورید و نه از ترس فساد، آنان را رها کنید که خداوند مصلح و مفسد را می‌‏شناسد. «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ»

۶. اگر بدانیم خداوند افکار و نیات ما را می‌داند، فساد و خلاف نمی‏‌کنیم. «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ»

۷. تکلیفِ فوق طاقت در اسلام نیست. «لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ»

۸. آسان‌گیری دستورات، کاری حکیمانه است. «لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ»
تفسیر صفحۀ ۳۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۲۱ - تفسیر نور:

«وَ لا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ حَتَّی یُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَ لا تُنْکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّی یُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولئِکَ یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلَی الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ یُبَیِّنُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ» و با زنان مشرک، ازدواج نکنید تا ایمان آورند و قطعاً کنیز با ایمان از زن (آزاد) مشرک بهتر است؛ اگرچه (زیبایی یا ثروت یا موقعیّت او) شما را به شگفتی درآورد. و به مردان مشرک، زن ندهید تا ایمان آورند و قطعاً برده با ایمان از مرد (آزاد) مشرک بهتر است؛ هر چند (زیبایی و موقعیّت و ثروت او) شما را به شگفتی وادارد. آن مشرکان (شما را) به‌سوی آتش دعوت می‌‏کنند، در‌حالی‌که خداوند با فرمان و دستورات خود، شما را به بهشت و آمرزش فرا می‏‌خواند و آیات خویش را برای مردم روشن می‌‏کند تا شاید متذکّر شوند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۲۱:

ازدواج با همسران غیر مؤمن، می‌‏تواند تأثیر منفی بر تربیت فرزندان و نسل آیندۀ انسان بگذارد؛ چنان‌که ممکن است آنها عامل جاسوسی برای بیگانه باشند. گرچه آیه دربارۀ ازدواج با غیر مسلمانان است، ولی هر نوع معاشرتی که ایمان انسان را در معرض خطر قرار دهد ممنوع است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۲۱:

۱. مسلمانان، حق پیوند خانوادگی با کفّار را ندارند. «وَ لا تَنْکِحُوا»

۲. دفع خطر، مهم‌تر از کسب منفعت است.

در ازدواج با مشرک دو احتمال در پیش است:

یکی آنکه مشرک ایمان آورد؛

دیگر آنکه مؤمن مشرک شود.

ازآنجایی‌که خطر مشرک‌شدن مؤمن مهم‌تر است، لذا اسلام ازدواج قبل از ایمان را نهی نموده است. «لا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ حَتَّی یُؤْمِنَّ»

۳. در انتخاب همسر، ایمان اصالت دارد و ازدواج با کفّار ممنوع است. «وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ»

۴. در ازدواج، فریب جمال، ثروت و موقعیّت دیگران را نخورید. «وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ» «وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ»

۵. مقام و مال و جمال، جای ایمان را پر نمی‏‌کند. «وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ»

۶. به ضعیفان و محرومان با ایمان بها داده و با آنان ازدواج کنید. «لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ» «لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ»

۷. ازدواج می‌تواند وسیله‌‏ای برای دعوت به مکتب باشد. «حَتَّی یُؤْمِنُوا»

۸. غرائز باید در مسیر مکتب کنترل شود. «حَتَّی یُؤْمِنَّ» «حَتَّی یُؤْمِنُوا»

۹. ایمان مایۀ ارزش است، گرچه در بنده و کنیز باشد و شرک رمز سقوط است، گرچه در حر و آزاد باشد. «لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ»

۱۰. پدر، حقّ ولایت بر ازدواج دخترش دارد. در مسئلۀ داماد گرفتن، به پدر خطاب می‌کند که دختر خود را به مشرکان ندهید. «لا تَنْکِحُوا»

۱۱. اوّل ایمان، بعد ازدواج. فکر نکنید شاید بعد از ازدواج ایمان بیاورند. «حَتَّی یُؤْمِنَّ» «حَتَّی یُؤْمِنُوا»

۱۲. از نفوذ عوامل مشرک در تار و پود زندگی مسلمانان، جلوگیری کنید و توجّه به خطرات مختلف این نوع ازدواج‌ها داشته باشید. «أُولئِکَ یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ»

۱۳. همسر بد، زمینه‌ساز جهنّم است. «یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ»

۱۴. عمل به دستورات الهی، راه رسیدن به بهشت است. «وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلَی الْجَنَّةِ»

۱۵. مغفرت، با توفیق و اذن الهی است. برخلاف مسیحیّت که آمرزش را به دست بزرگان خود می‌دانند. «وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ»

۱۶. انسان، واقعیات را به‌طور فطری در می‌‏یابد. بیان احکام فقط برای یادآوری است. «لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۳۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۲۲ - تفسیر نور:

«وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذیً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّی یَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ» و از تو دربارۀ حیض (ایام عادت ماهانه زنان) سؤال می‏‌کنند، بگو: آن مایۀ رنج و آزار است؛ پس در حالت قاعدگی از (آمیزش با) زنان کناره‏‌گیری کنید، و با آنها نزدیکی ننمایید تا پاک شوند. پس هنگامی‌که پاک شدند( یا با غسل کردن طاهر شدند)، آن‌گونه که خداوند به شما فرمان داده با آنها آمیزش کنید. همانا خداوند توبه‌کنندگان را دوست دارد و پاکان را نیز دوست دارد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۲۲:

دربارۀ برخورد با زنان در ایام حیض، یهود بسیار سخت‏‌گیر و نصاری بی‌تفاوت هستند.

در تورات می‌خوانیم: هرکس زن را در حال حیض لمس کند، تا شام نجس است.

رختخواب آن زن نجس و هر کجا بنشیند نجس است. هر کس بستر او را لمس کند باید لباس خود را بشوید. و هر کس چیزی را که او بر آن نشسته لمس کند باید خود را بشوید و تا شام نجس است. و اگر مرد با او هم‌بستر شود تا هفت‌روز نجس است. و اگر روزهای بیشتر از قاعده خون ببیند، نجس است. «تورات، سفر لاویان، از جمله نوزدهم تا بیست و نهم»

در مقابل این حکمِ سخت تورات، نصاری حتّی آمیزش جنسی را در ایّام حیض جایز می‌دانند.

امّا اسلام، راه میانه و اعتدال را برگزیده و در ایّام حیض، تنها آمیزش جنسی را ممنوع دانسته است، و هرگونه معاشرت و نشست و برخاست با زنان هیچ‌گونه مانعی ندارد.

اسلام، دین جامعی است و برای هر یک از سؤال‌های مورد طرح در زندگی بشری پاسخی دارد.

در آیات قبل بارها با جملۀ «یَسْئَلُونَکَ» سؤالات مردم از رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله را نقل و پاسخ‌های آن را بیان نمود.

گاهی سؤال از جنگ است و گاهی از قمار و شراب، و گاهی از انفاق.

و در این آیه نیز سؤال از مسائل زنان.

این نشانۀ جامعیّت یک مکتب است که حتّی در مورد آمیزش جنسی، احکام دارد و می‌‏فرماید: «مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ» یعنی خداوند در تمام مسائل جزئی و کلّی، مادّی و معنوی فرمان دارد.

زن در ایّام حیض به لحاظ جسمی، آمادگی آمیزش جنسی ندارد و کسالت و اختلال مزاج که برای زن پیش می‌‏آید، او را نسبت به آمیزش بی‌‏نشاط می‌سازد.

همچنین در این ایام که رحم زن در حال تخلیۀ خون است، آمادگی پذیرش نطفه را ندارد و طبق اظهار نظر دانشمندان، ممکن است انتقال آلودگی‌های خون از مجرای مرد، او را برای همیشه عقیم سازد.

در روایات نیز آمده است: اگر فرزندی در این ایام نطفه‌‏اش منعقد شود، به لحاظ جسمی و روحی مشکلاتی خواهد داشت. «وسائل، ج ۲، ص ۵۶۸، تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۷۸»
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۲۲:

۱. انبیا، مرجع و پاسخ‌گوی سؤالات مردم هستند. «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ»

۲. در سؤال کردن، حیا بی‌معنا است. «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ»

۳. بیان دلیل و فلسفۀ احکام، در پذیرش آن مؤثر است. در این آیه ابتدا دلیل حرمت مقاربت را بیان فرموده و سپس دستور به عدم نزدیکی می‌دهد. «هُوَ أَذیً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ»

۴. احکام الهی براساس حفظ مصالح و دفع مفاسد می‌باشد. «هُوَ أَذیً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ»

۵. قاعدگی، دوره‌ای سخت برای زن است. «هُوَ أَذیً»

۶. کسب لذّت از همسر هم حدّ و مرزی دارد. «فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ»

۷. همسر باید مراعات همسر را بکند. اکنون که او در ناراحتی است، شما کام‌گیری نکنید. «فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ»

۸. آمیزش جنسی باید همراه با رعایت بهداشت باشد. «حَتَّی یَطْهُرْنَ»

۹. در آمیزش با همسر، باید احکام الهی مراعات شود. «فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ»

۱۰. اگر مقاربتی انجام گرفت و توبه کردید، خداوند شما را می‏‌بخشد. «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ»

۱۱. توبه و برگشت از لغزش، راه محبوبیّت نزد خداوند است. «یُحِبُّ التَّوَّابِینَ»

۱۲. علاقه و محبّت خود را نسبت به نادمان و توبه‌کنندگان اظهار کنیم. «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ»
تفسیر صفحۀ ۳۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۲۳ - تفسیر نور:

«نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّی شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ» زنان شما کشت‌زار شمایند، هرجا و هرگاه که بخواهید، به کشتزار خود درآیید (وبا آنان آمیزش نمائید) و (در انجام کار نیک) برای خود، پیش بگیرید و از خدا پروا کنید و بدانید که او را ملاقات خواهید کرد، و به مؤمنان بشارت ده.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۲۳:

در این آیه، زنان به مزرعه و کشت‌زاری تشبیه شده‌‏اند که بذر مرد را در درون خود پرورش داده و پس از ۹ ماه، گل فرزند را به بوستان بشری تقدیم می‏‌کنند.

هم‌چنان‌که انسان، بدون کشت و مزرعه از بین می‌رود، جامعۀ بشری نیز بدون وجود زن نابود می‌‏گردد.

زنان وسیلۀ هوس‌بازی نیستند، بلکه رمز بقای نسل بشر هستند. پس لازم است در آمیزش جنسی، هدف انسان تولید یک نسل پاک که ذخیرۀ قیامت است باشد و در چنین لحظات و حالاتی نیز هدف مقدّسی دنبال شود.

جملۀ «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» هشدار می‌‏دهد که از راه‌های غیر مجاز، بهرۀ جنسی نبرید و به نحوی حرکت کنید که در قیامت سرافراز باشید و اولاد و نسلی را تحویل دهید که مجسمۀ عمل صالح و خیرات آن روز باشند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۲۳:

۱. همسر مناسب همچون مزرعۀ مناسب است و سلامت بذر، شرط تولید بهتر است. «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ»

۲. بذر و زمین، هر دو در تولید نقش مهمّی دارند. زن و مرد نیز در بقای نسل آینده نقش اساسی دارند. «حَرْثٌ لَکُمْ»

۳. در کنار ممنوعیّت‌‏های موسمی، بهره‌گیری‌‏های دراز مدّت است. در آیۀ قبل فرمود: «فَاعْتَزِلُوا» در این آیه می‌‏فرماید: «فَأْتُوا حَرْثَکُمْ»

۴. در آمیزش، مرد باید به سراغ زن برود. «فَأْتُوا حَرْثَکُمْ»

۵. غرائز نیز باید جهتِ خدایی بگیرند. اگر هدف از آمیزش، فرزندانی پاک و ذخیره قیامت باشد، آن نیز رنگ الهی می‌‏گیرد. «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ»

در صحیح بخاری آمده است: اولیای خدا در آمیزش قصد می‌کنند که صاحب فرزندانی جهادگر شوند.

۶. اگر نسل پاک تحویل دهید، خودتان بهره‌مند خواهید شد. «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ»

۷. زن، نه کالاست و نه منشأ تاریکی، بلکه او بنیان‌گذار آبادی‌ها و سرمایه‌‏گذار تاریخ و فرستندۀ هدایای اخروی است. «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ»، «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ»

۸. زاد و ولد، هدف اصلی ازدواج است. «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ»

۹. در مسائل جنسی، تقوا را مراعات کنید. «فَأْتُوا حَرْثَکُمْ» «وَ اتَّقُوا اللَّهَ»

۱۰. خواسته‌های نفسانی باید با تقوا کنترل شود. «أَنَّی شِئْتُمْ» «وَ اتَّقُوا اللَّهَ»

۱۱. ایمان به آخرت، بهترین وسیلۀ رسیدن به تقوا می‌‏باشد. «اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ»
تفسیر صفحۀ ۳۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۲۴ - تفسیر نور:

«وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَیْمانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَیْنَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» برای نیکی کردن و پروا داشتن و اصلاح بین مردم، خدا را دستاویز سوگندهای خود قرار ندهید. همانا خداوند شنوا و دانا است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۲۴:
شأن نزول - سورۀ بقره - آیه ۲۲۴:

در تفاسیر متعدّد از جمله مجمع‌البیان و روح‌البیان در شأن نزول این آیه آمده است که میان داماد و دخترِ یکی از یاران پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله به نام عبد اللّه‌بن‌رواحه اختلافی پیش آمد، او سوگند یاد کرد که برای اصلاح کار آنها هیچ دخالتی نکند.

آیه نازل شد و اینگونه سوگندها را ممنوع ساخت.

کلمه «أیمان» جمع «یمین» به‌معنای سوگند و کلمۀ «عُرْضَةً» به‌معنای «در معرض قرار دادن» است.

سوگند را وسیله‌ای برای توجیه و فرار از مسئولیّت خود قرار ندهید و به هر مناسبتی از خداوند و نام مقدّس او خرج نکنید، این کار خود نوعی جرأت و بی‌‏ادبی است.

امام صادق علیه‌السّلام فرمود: «لا تحلفوا بالله صادقین و لا کاذبین» نه راست و نه دروغ، به خدا سوگند یاد نکنید. «بحار، ج ۷۶، ص ۴۷»
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۲۴:

۱. احترام نام خداوند و مقدّسات باید حفظ شود. «وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَیْمانِکُمْ»

۲. سوگند، نباید مانع انجام کار نیک و اصلاح میان مردم قرار گیرد. «لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَیْمانِکُمْ»

۳. ارزش‌های والا و کارهای خیر، نباید با بهانه‌های بی‌‏جا ترک شوند. «أَنْ تَبَرُّوا»

۴. به‌هوش باشید که خداوند گفتارها را می‌شنود و ناگفته‌ها را نیز می‌‏داند. برای هر سخن و فکری، حسابی باز کنید. «سَمِیعٌ عَلِیمٌ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج۱، ص ۳۴۸ - ۳۵۶.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۳۶

وَجَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالْأَنْعَامِ نَصِیبًا فَقَالُوا هَذَا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَذَا لِشُرَکَائِنَا فَمَا کَانَ لِشُرَکَائِهِمْ فَلَا یَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَمَا کَانَ لِلَّهِ فَهُوَ یَصِلُ إِلَى شُرَکَائِهِمْ سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ ﴿۱۳۶﴾
۱۳۶ - و (مشرکان ) سهمى از آنچه خداوند آفریده از زراعت و چهارپایان براى او قرار دادند و گفتند - به گمان آنها - این مال خدا است و این مال شرکاى ما (یعنى بتها) است ، آنچه مال شرکاى آنها بود به خدا نمى رسید، ولى آنچه مال خدا بود به شرکایشان مى رسید (و اگر سهم بتها مواجه با کمبودى مى شد مال خدا را به آنها مى دادند اما عکس آنرا مجاز نمى دانستند !) چه بد حکم مى کنند (که علاوه بر شرک ، حتى خدا را کمتر از بتها مى گرفتند) !

They set aside for Allah a share of what He has created of tilth and cattle saying: 'This is for Allah so they claim and this for our associates (gods). ' The share of their associates never reaches Allah, but the share of Allah reaches their associates. How evil they judge! (136)

تفسیر
بار دیگر براى ریشه کن ساختن افکار بت پرستى از مغزها به ذکر عقائد و رسوم و آداب و عبادات خرافى مشرکان پرداخته و با بیان رسا خرافى بودن آنها را روشن مى سازد.
نخست مى گوید: (کفار مکه و سایر مشرکان سهمى از زراعت و چهارپایان خود را براى خدا و سهمى نیز براى بتها قرار مى دادند، و مى گفتند این قسمت مال خدا است ، و اینهم مال شرکاى ما یعنى بتها است (و جعلوا لله مما ذرا من الحرث و الانعام نصیبا فقالوا هذا لله بزعمهم و هذا لشرکائن
گرچه در آیه تنها اشاره به سهم خداوند شده است ، ولى از جمله هاى بعد استفاده مى شود که سهمى براى خدا و سهمى براى بتها قرار مى دادند، در روایات آمده است که : مصرف سهمى که براى خدا قرار داده بودند، کودکان و مهمانان بودند و از آن براى این کار استفاده مى کردند و اما سهمى که از زراعت و چارپایان براى بتها قرار داده بودند مخصوص خدمه و متولیان بت و بتخانه و مراسم قربانى و استفاده خودشان بود.
و تعبیر به (شرکائنا) (شریکهاى ما) براى بتها به خاطر آن است که آنها را شریک اموال و سرمایه و زندگى خویش مى دانستند.
تعبیر به (مما ذرا) (از آنچه خدا خلق کرده ) در حقیقت اشاره به ابطال عقیده آنها است .
زیرا این اموال همگى مخلوق خدا بودند، چگونه سهمى از آنها براى خدا قرار مى دادند و سهمى براى بتها.
سپس اشاره به داورى عجیب آنها در این باره کرده و مى گوید(سهمى را که براى بتها قرار داده بودند هرگز به خدا نمى رسید و اما سهمى را که براى خدا قرار داده بودند به بتها مى رسید) (فما کان لشرکائهم فلا یصل الى الله و ما کان لله فهو یصل الى شرکائهم ).
در اینکه منظور از این جمله چیست میان مفسران گفتگو است ولى همه آنها تقریبا به یک حقیقت بر مى گردند و آن این است : هر گاه بر اثر حادثه اى قسمتى از سهمى که براى خدا از زراعت و چهارپایان قرار داده بودند آسیب مى دید و نابود مى شد مى گفتند مهم نیست خداوند بى نیاز است ، اما اگر از سهم بتها از بین میرفت سهم خدا را به جاى آن قرار مى دادند و مى گفتند: بتها نیاز
بیشترى دارند.
همچنین اگر آب از مزرعه اى که سهم خدا بود به مزرعه سهم بتها نفوذ مى کرد مى گفتند مانعى ندارد خدا بى نیاز است ، اما اگر قضیه به عکس میشد جلو آن را مى گرفتند و مى گفتند بتها احتیاج بیشترى دارند.
در پایان آیه با یک جمله کوتاه این عقیده خرافى را محکوم مى سازد و مى گوید:(چه بد حکم مى کنند) (ساء ما یحکمون ).
دلیل بر زشتى کار آنها علاوه بر اینکه بت پرستى از ریشه فاسد و بى اساس بود چند موضوع است :
۱ - با اینکه همه چیز مخلوق خدا است ، و ملک مسلم او است ، و حاکم و مدبر و حافظ همه موجودات او مى باشد، آنها تنها سهمى از آن را به خدا تخصیص مى دادند گویا مالک اصلى آنها بودند و فقط حق تقسیم به دست آنها بود! (همانطور که گفتیم جمله (مما ذرا) اشاره به این واقعیت است ).
۲ - آنها در این تقسیم جانب بتها را مقدم مى داشتند لذا هر آسیبى متوجه سهم خدا مى شد مهم نبود اما آسیبهائى که متوجه سهم بتها مى شد به وسیله سهم خدا جبران میکردند و آن را گرفته به بتها مى دادند که در آیه اشاره به آن شده است ، و این یکنوع امتیاز و برترى براى بتها نسبت به خداوند بود!!
۳ - از بعضى از روایات استفاده مى شود که آنها براى سهم بتها اهمیت خاصى قائل بودند و لذا متولیان و خدمه بت و خود بت پرستان از سهم آنها مى خوردند و سهم خدا را تنها به بچه ها و میهمانان مى دادند. و قرائن نشان مى دهد که گوسفندهاى چاق و فربه و غلات خوب مال بتها بود تا بتوانند به اصطلاح شکمى از عزا در آورند.
همه اینها نشان مى دهد که آنها در تقسیم حتى براى خداوند به اندازه بتها ارزش قائل نبودند چه حکمى از این زشتتر و ننگینتر که انسان قطعه سنگ
و چوب بى ارزشى را بالاتر از آفریننده جهان هستى فکر کند، آیا انحطاط
فکرى از این بالاتر تصور مى شود؟!

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

«قَالَ مُوسَی إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ وَصَلَ رَحِمَهُ قَالَ یَا مُوسَی أُنْسِی لَهُ أَجَلَهُ وَ أُهَوِّنُ عَلَیْهِ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ وَ یُنَادِیهِ خَزَنَةُ الْجَنَّةِ هَلُمَّ إِلَیْنَا فَادْخُلْ مِنْ أَیِّ أَبْوَابِهَا شِئْت ؛ حضرت موسی در مناجاتش پرسید: معبودا پاداش کسی که صله رحم کند چیست؟ خداوند متعال فرمود: عمرش را دراز کنم و سکرات موت را بر او آسان کنم و خازنان بهشت، او را فریاد کنند: بشتاب نزد ما و از هر در، که خواهی وارد شو».

مقام حضرت خدیجه سلام الله علیها

رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود

إنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام قَالَ لِی لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی حِینَ رَجَعْتُ وَ قُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ هَلْ لَکَ مِنْ حَاجَةٍ قَالَ حَاجَتِی أَنْ تَقْرَأَ عَلَى خَدِیجَةَ مِنَ اللَّهِ وَ مِنِّی السَّلَامَ

در شب معراج در هنگام بازگشت به جبرئیل گفتم: «ای جبرئیل! حاجتی داری؟» گفت: «حاجتم این است که به خدیجه از جانب خدا واز جانب من سلام برسانی»

بحارالانوار» ج ۱۶

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=26000

https://www.golzar.info/331682

امام خامنه ای:

دشمن در رأس نقشه‌هایش تبلیغات است؛ ‌ به قول خودشان پروپاگاندا است. علاجِ پروپاگاندا «تبیین» است، تبیین حقیقت از زبانهای مختلف، از حنجره‌های مختلف، با تعبیرات مختلف، با ابتکارات مختلف؛‌ تبیین. وسوسه‌ای را که روی آن جوان یا نوجوان اثر میگذارد، چه میتواند برطرف کند؟ باتوم که نمیتواند برطرف کند،؛ آن وسوسه را تبیین میتواند برطرف کند ... 1401/10/19

شهید مدافع حرم شهید رحمان حیدری

شـهادت: 1393/05/22 | سوریه حلب

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

شهید همت: در زمان غیبت اطاعت محض از ولایت فقیه داشته باشید ...

شهید همت:

من متنفر بودم و هستم از انسانهای سازش کار و بی تفاوت و متاسفانه جوانانی که شناخت کافی از اسلام ندارند و نمی دانند برای چه زندگی می کنند و چه هدفی دارند و اصلا چه می گویند بسیارند. ای کاش به خود می آمدند. از طرف من به جوانان بگوئید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپاخیزید و اسلام را و خود را دریابید…

شهید علی اکبر امین‌طباردرزی

شهادت: 21 اردیبهشت 1361 در کوشک

بخشی از وصیت نامه:

مادر! اگر من نتوانستم به زیارت حسین(ع) بیایم ... از طرف من و همه شهیدان از صدر اسلام تاکنون قبر امام حسین(ع) را زیارت کن ...

دعا کنید که خداوند مرا در زمره شهیدان اصیل درگاهش قرار دهد و مرا غسل ندهید و کفن نکنید، چون رهبرم حسین(ع) نه کفن داشت و نه غسل.

http://www.khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1154

شهید اسرافیل کلهر

شهادت: 21 فروردین سال 1363، در جزیره مجنون

بخشی از وصیت نامه

خدایا! من اگر به جبهه آمدم، فقط برای رضای تو بود و از دستورات فرستاده‌ات و قرآن پیروی کردم. خدایا! مرا در صراط مستقیمت یاری‌نما و دیدار روی مهدی (عج) را در این ایام نصیبم فرما.

دعا زیاد بخوانید و امام عزیز، رزمندگان و جانبازان را دعا و سعی کنید همیشه وحدت خود را حفظ نمایید و نگذارید تبلیغات و شایعات منافقین، مشرکین و ملحدین، صفوف یکپارچه شما را بشکند و خدای ناخواسته لطمه‌ای به انقلاب و اسلام بخورد ...

از دروغ، تهمت و غیبت بپرهیزید؛ که باعث خُرد و متفرق شدن اسلام می‌شود و در روز قیامت نمی‌توانید جوابگوی اعمال‌تان باشید ...

شهید حمیدرضا آرونی کاشی

شهادت: 21 اسفندماه 1362 در جزیره مجنون

بخشی از وصیت نامه:

ای مردم! بیاید جهان را با تمام ظواهر فریبانه‌اش کنار بگذاریم، بیایید به بندگی الله رویم، بیایید راهی رویم که حسین و یارانش رفت، بیایید راهی رویم که بهشتی و سردارنش رفت، بیایید راهی رویم که رجایی و باهنرش رفت، راه نور، راه فلاح و رستگاری در لقای لله. بیایید دنیا را برای آخرتش بخواهیم ...

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر صفحۀ ۳۵ قرآن کریم , سوره بقره , خداوند , مفسد , مصلح , تفسیر نور , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر سوره انعام , سوره انعام , سوره مبارکه انعام , تفسیر قرآن کریم , تفسیر قرآن , پاداش کسی که صله رحم کند , پاداش , صله رحم , سکرات موت , مقام حضرت خدیجه سلام الله علیها , حضرت خدیجه سلام الله علیها , شب معراج , جبرئیل , رسول خدا صلّی الله علیه و آله , دشمن , نقشه دشمن , تبلیغات , تبلیغات دشمن , پروپاگاندا , تبیین , شهید همت , غیبت , اطاعت محض , ولایت فقیه , متنفر , شهید علی اکبر امین‌طباردرزی , شهید اسرافیل کلهر , شهید حمیدرضا آرونی کاشی , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 121
|
تعداد امتیازدهندگان : 39
|
مجموع امتیاز : 39

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

تفسیر صفحۀ ۳۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۱۶ - تفسیر نور:

«کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسی‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» جهاد بر شما مقرّر شد، در‌حالی‌که برای شما ناخوشایند است و چه‌بسا چیزی را ناخوش دارید، در‌حالی‌که خیر شمادر آن است و چه‌بسا چیزی را دوست دارید، در‌حالی‌که ضرر و شرّ شما در آن است. و خداوند (صلاح شما را) می‏‌داند و شما نمی‌‏دانید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۶:

کلمۀ «کُرْهٌ» به مشقّتی گفته می‌‏شود که انسان از درون خود احساس کند، مانند ترس از جنگ.

و «کَرْهٌ» به مشقّتی گویند که از خارج به انسان تحمیل شود، مانند حکم اجباری در آیۀ «ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ» «فصّلت، ۱۱» به آسمان‏‌ها و زمین گفتیم: یا با رغبت بیایید یا با اکراه، گفتند: ما با رغبت می‌آییم.

آیۀ قبل مربوط به مال دادن بود و این آیه مربوط به جان دادن است.

اکراه از جنگ، یا به خاطر روحیّۀ رفاه‌‏طلبی است و یا به‌جهت انسان‌دوستی و رحم به دیگران و یا به خاطرعدم توازن قوا و برتری دشمن است.

قرآن می‌‏فرماید: شما آثار و نتایج جهاد را نمی‌دانید و فقط به زیان‌های مادّی و ظاهری آن توجّه می‌کنید، درحالی‌که خداوند از اسرار و آثار امروز و فردای کارها در ابعاد مختلفش آگاه است.

جنگ با همۀ سختی‌‏هایی که دارد، آثار مثبت و فوایدی نیز دارد. از جمله:

الف: توان رزمی بالا می‌رود؛

ب: دشمن جسور نمی‌شود؛

ج: روح تعهّد و ایثار در افراد جامعه به وجود می‌‏آید؛

د: قدرت و عزّت اسلام و مسلمین در دنیا مطرح می‏‌شود؛

ه: امدادهای غیبی سرازیر می‌‏گردد؛

و: روحیّۀ استمداد از خدا پیدا می‏‌شود؛

ز: اجر و پاداش الهی به دست می‌‏آید؛

ح: روحیّۀ ابداع و اختراع و ابتکار به وجود می‌آید؛

جهاد در ادیان دیگر: برخلاف تبلیغاتی که دنیا برای صلح و علیه خشونت دارد، مسئلۀ جهاد در راه دین، در تمام ادیان آسمانی بوده و یک ضرورت حتمی است.

در تورات می‏‌خوانیم: ساکنان شهر را به دم شمشیر بکش و اموال‌شان را جمع نمای. «تورات، سِفر تثنیه، باب ۱۳، جمله ۱۵.۱»

همگی ایشان را هلاک ساز و ترحّم منما. «تورات، سفر تثنیه، باب ۷، جمله ۳»

چون برای مقاتله بیرون روی و دشمن را زیاد بینی، نترس. «تورات، سِفر تثنیه، باب ۲۰، جمله ۱»

برادر و دوست و همسایه خود را بکشد تا کفّارۀ گوساله‌‏پرستی باشد. «تورات، سِفر خروج، جمله ۲۶»

موسی جمعیّتی را به سوی جنگ حرکت داد و مقاتله مهمّی صورت گرفت. «تورات، سِفر اعداد، باب ۳۱، جمله ۳۴»

در انجیل متی‏ آمده است: گمان مبرید که آمده‌‏ام تا سلامتی بر زمین بگذارم، نیامده‌ام تا سلامتی بگذارم، بلکه شمشیر را. «انجیل متی‏، باب ۱۰، جمله ۷»

هر که جان خود را دریابد (و به جنگ نیاید) آن را هلاک سازد و هر که جان خود را به خاطر من هلاک کرد آن را خواهد یافت. «انجیل متی‏، باب ۱۰، جمله ۳۹»

در انجیل لوقا می‌‌خوانیم: دشمنان را که نخواستند من بر ایشان حکمرانی کنم، در اینجا حاضر ساخته، پیش من به قتل رسانید. «انجیل لوقا، باب ۱۹، جمله ۲۸»

هر کس شمشیر ندارد، جامۀ خود را فروخته آن را بخرد. «انجیل لوقا، باب ۲۲، جمله ۳۶»

در قرآن نیز در سوره‏‌های آل عمران، «آل عمران، ۱۴۷» مائده «مائده، ۲۴» و بقره «بقره، ۲۴۶» از وجود جنگ و جهاد در ادیان گذشته، سخن به میان آمده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۶:

۱. ملاک خیر و شر، آسانی و سختی و یا تمایلات شخصی نیست، بلکه مصالح واقعی ملاک است و نباید به پیش‌داوری خود تکیه کنیم. «عَسی‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ»

۲. کراهت و محبّت نفسانی، نشانۀ خیر و شرّ واقعی نیست. «تَکْرَهُوا» «وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ» «تُحِبُّوا» «وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ»

۳. جنگ و جهاد در راه دین، مایۀ خیر است. «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ» «وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ»

۴. تسلیم فرمان خدایی باشیم که بر اساس علم بی‌نهایت به ما دستور می‌‏دهد، گرچه ما دلیل آن را ندانیم. «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۳۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۱۷ - تفسیر نور:

«یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِیهِ قُلْ قِتالٌ فِیهِ کَبِیرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ کُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّی یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کافِرٌ فَأُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ» (ای پیامبر!) از تو دربارۀ جنگ در ماه حرام سؤال می‌‌کنند، بگو: جنگ در آن ماه‌ها (ذی‌القعدة، ذی‌الحجة، محرم و رجب، گناهی) بزرگ است، ولی بازداشتن (مردم) از راه خدا و کفر ورزیدن به او و (بازداشتن مردم از) مسجد‌الحرام و اخراج ساکنانش از آنجا، (گناهش) نزد خداوند بزرگتر است.

(زیرا ایجاد) فتنه، از قتل بالاتر است. (مشرکان) پیوسته با شما می‌‌جنگند، تا اگر بتوانند شما را از دین‌تان برگردانند، و هر کس از شما که از دینش برگردد و در حال کفر بمیرد، اعمال آنان در دنیا و آخرت تباه می‌‌شود و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۷:
شأن نزول - سورۀ بقره - آیه ۲۱۷:

مراد از کلمۀ «الْفِتْنَةُ» در آیه، شرک، شکنجه، امتحان و بلوی‏ است.

در تفاسیر شیعه و سنی آمده است: رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله شخصی را به نام عبد اللّه‌بن‌جحش به همراه هشت نفر با نامه‌‏ای برای کسب اطلاعات از کفّار و مشرکین فرستاد، امّا بعد از ملاقات، درگیری پیش آمد و در این بین رئیس گروه مقابل کشته شد و دو نفر از آنان به اسارت درآمده و اموالشان مصادره گردید.

این حادثه در اوّل ماه رجب که از ماه‌های حرام است، واقع شده بود.

در‌حالی‌که این گروه گمان کرده بودند که آخر جمادی‌الثّانی است، نه اوّل رجب. به‌هر‌حال این قتال اشتباهاً در اوّل رجب صورت گرفت و کفّار این موضوع را دستاویز قرار داده و شایع کردند که مسلمانان احترام ماه‌های حرام را نگه نمی‌‏دارند.

در برابر این تبلیغات دشمنان، قرآن جواب می‌‏دهد که گرچه جنگ در ماه حرام واقع شده، ولی این قتال به اشتباه از سوی مسلمانان صورت گرفته است، درحالی‌که شما مشرکان به عمد مرتکب گناهانی شده‌اید که مجازات آنها به‌ مراتب از قتال در ماه حرام بیشتر است.

بنابراین شما با داشتن سابقۀ آن همه جنایت و رسوایی و ارتکاب گناهان بزرگ، نباید این عمل اشتباه را دستاویز قرار دهید.

از سنّت‏‌های ابراهیمی رایج در میان عرب قبل از اسلام، احترام گذاشتن به چهار ماه رجب، ذی‌القعده، ذی‌الحجّه و محرم بود که در این ماه‌ها، به هیچ جنگ و قتالی نمی‌‌‏پرداختند.

اسلام نیز این سنّت را امضا کرد و قتال و درگیری در این ماه‌ها را تحریم نمود.

حبط عمل مرتد در دنیا، به این است که از فوائد اسلام محروم می‌‏شود. زیرا کیفر او، جدایی از همسر مسلمان، محرومیّت از ارث، قطع رابطه با مسلمانان، خروج از حمایت اسلام و در نهایت قتل است.

و حبط عمل او در آخرت، محو تمام کارهای خیر اوست. «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۷:

۱. به شبهات، پاسخ مناسب بدهید. «یَسْئَلُونَکَ» «قُلْ»

۲. مسجدالحرام و اهل آن، احترام ویژه دارند. «الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ»

۳. تعیین اهمیّت گناهان، به دست خداوند است. «إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ»، «الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ»

۴. سلب امنیّت، مهم‌تر از قتل است. «وَ الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ»

۵. لازم است آرزوها، هدف‌ها و تلاش‏‌های دشمن خود را بشناسیم. «وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّی یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ»

۶. هجوم دشمن، توجیه‌کنندۀ کفر و ارتداد شما نیست. «وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ» «وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ»

۷. دشمنان، همواره در کمین هستند و ارتداد و کفر و پشت کردن به دین‌تان را می‌خواهند و به غیر آن راضی نمی‌‏شوند. آنها دنبال پیروزی موقت نیستند، بلکه می‌خواهند فرهنگ و مکتب شما را از بین ببرند. «حَتَّی یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ»

۸. حسن عاقبت، ملاک ارزش است. چه‌بسا مسلمانانی که کافر مرده‌‌اند. «فَیَمُتْ وَ هُوَ کافِرٌ»

۹. ارتداد، دارای آثار دنیوی و اخروی است. «مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ» «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»

۱۰. ارتداد، مایۀ حبط کارهای نیک است. «مَنْ یَرْتَدِدْ» «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ»

۱۱. ارزش ایمان و عقیده تا جایی است که اگر ایمان رفت، اعمال صالح نیز حبط می‏‌شود. «مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ»«حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ»
تفسیر صفحۀ ۳۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۱۸ - تفسیر نور:

«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ» همانا کسانی‌که ایمان آورده‏‌اند و کسانی‌که مهاجرت نموده و در راه خدا جهاد کرده‌اند، آنها به رحمت پروردگار امیداوار هستند و خداوند آمرزنده و مهربان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۸:
شأن نزول - سورۀ بقره - آیه ۲۱۸:

در شأن نزول این آیه که در ادامه آیه پیش است، می‌خوانیم: مؤمنانی که هجرت و جهاد کردند، ولی هلال ماه رجب را با ماه جمادی‌الاخری اشتباه گرفتند و دست به قتال زدند، ناراحت نباشند. زیرا اشتباه‌شان مورد عفو است و آنان قصد انجام گناه نداشته‌اند.

امید بدون عمل، آرزویی بیش نیست.

چنان‌که در آخرین آیه سورۀ کهف می‌خوانیم: «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» هر کس امید به لقای پروردگار و رسیدن به مقام قرب را دارد، پس باید عمل خالصانه انجام دهد.

آری، «رجاء»، آن امیدی است که انسان مقدّمات رسیدن به آن را فراهم کند.

برای امیدوار بودن به الطاف الهی، اسلام زمینه‏‌هایی را فراهم کرده است:

۱. یأس و ناامیدی از گناهان کبیره است. «زمر، ۵۳»

۲. خداوند می‌‏فرماید: من نزد گمان بندۀ مؤمن هستم، اگر گمان خوب به من ببرد به او خوبی می‌‌رسانم. «کافی، ج ۲، ص ۷۲»

۳. انبیاء و فرشتگان، به مؤمنین دعا و برای آنان استغفار می‌‏کنند. «غافر، ۷ ابراهیم، ۴۱»

۴. پاداش الهی چندین برابر است. «بقره، ۲۶۱»

۵. راه توبه باز است. «نساء، ۱۸»

۶. گرفتاری‌های مؤمن، کفّارۀ گناهان او محسوب می‌شود. «بحار، ج ۸۱، ص ۱۷۶»

۷. خداوند توبه را قبول کرده و سیّئات را به حسنات مبدّل می‏‌سازد. «فرقان، ۷۰»
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۸:

۱. رتبۀ ایمان، مقدّم بر عمل است. «آمَنُوا» «هاجَرُوا وَ جاهَدُوا»

۲. امید به لطف پروردگار، مشروط به ایمان، هجرت و جهاد است. «آمَنُوا» «هاجَرُوا وَ جاهَدُوا» «أُولئِکَ یَرْجُونَ»

۳. اصول افکار و اعمال اگر صحیح باشد، اشتباهات جزئی قابل عفو است. «آمَنُوا» «هاجَرُوا» «یَرْجُونَ»

۴. به لطف خداوند امیدوار باشیم؛ نه به کارهای نیک خود. زیرا خطر سوء‌عاقبت و حبط عمل و عدم قبول اطاعت، تا پایان عمر در کمین است. «یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ»

۵. چون بنده امیدوار به رحمت خداوند است، خداوند نیز اعلام می‌‌کند: آمرزنده و مهربان است. «یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»

۶. ارزش هجرت و جهاد آن است که در راه خدا و برای او باشد. «فِی سَبِیلِ اللَّهِ»

۷. مؤمنان و مهاجران مخلص نیز به رحمت و مغفرت او نیاز دارند. «آمَنُوا»، «هاجَرُوا» «یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ»

۸. از خطای مهاجران و مجاهدان در راه خدا، باید گذشت. «وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»
تفسیر صفحۀ ۳۴ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۲۱۹ - تفسیر نور:

«یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ» از تو دربارۀ شراب و قمار می‌پرسند، بگو: در آن دو گناهی بزرگ است و منافعی (مادّی) نیز برای مردم دارند. (ولی) گناه آن دو از سود آنها بزرگ‌تر است. (همچنین) از تو می‌‏پرسند که چه انفاق کنند؟ بگو: افزون (بر نیاز خود را)، خداوند اینچنین آیات را برای شما روشن می‌سازد تا شاید اندیشه کنید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۹:

کلمۀ «إِثْمٌ» به گفتۀ راغب در مفردات، به کاری گویند که انسان را در انجام کارهای خیر کُند و سست کند.

سؤال اوّلِ مردم دربارۀ حکم خمر و میسر است.

کلمه «خمر» به‌معنای پوشش است و لذا به پارچه ‏ای که زنان سرِ خود را با آن پوشانده و مراعات حجاب می‌‌کنند، «خمار» می‌‌گویند.

از آنجا که شراب، قدرت تشخیص را از عقل گرفته و در واقع آن را می‌‏پوشاند، به آن «خمر» می‌‌گویند.

همچنین کلمۀ «میسر» از «یسر» به معنای آسان است.

گویا در قمار، طرفین می‌‏خواهند مال همدیگر را به آسانی بربایند.

این آیه در پاسخ پرسش آنها می‌‏فرماید: شراب‌خواری و قماربازی، گناهان بزرگی هستند، گرچه ممکن است منافعی داشته باشند.

چنان‌که عده‌‏ای از راه کشت انگور یا شراب‌فروشی و گروه‌هایی با دایر کردن قمارخانه، ثروتی به دست می‌آورند.

در کتاب‌های علمی و تربیتی، آثار و عوارض منفی شراب و قمار به تفصیل بازگو شده است.
زیان‌های شراب و قمار:

در اینجا فهرستی از آنچه در تفسیر نمونه در باب زیان‌های شراب و قمار آمده است، می‌‏آوریم:

۱. کوتاه شدن عمر؛

۲. عوارض منفی در کودکان، مخصوصاً اگر آمیزشی در حال مستی صورت گیرد؛

۳. گسترش فساد اخلاقی و بالا رفتن آمار جنایات از قبیل: سرقت، ضرب و جرح، جرائم جنسی و افزایش خطرات و حوادث رانندگی.

از یکی از دانشمندان نقل شده است که اگر دولت‏‌ها نیمی از شراب‌فروشی‏‌ها را ببندند، ما نیمی از بیمارستان‏‌ها و تیمارستان‌ها را می‌بندیم.

قمار نیز از جمله عوامل هیجان، بیماری‌‏های عصبی، سکته‌های مغزی و قلبی، بالا رفتن ضربان قلب، بی‌اشتهایی، و رنگ‌پریدگی و... است.

همچنان‌که بررسی کنندگان، سی‌درصد آمار جنایات را مرتبط با قمار دانسته‌اند.

در ضمن قمار، در شکوفایی اقتصادی نقش تخریبی داشته و نشاط کار مفید را از بین می‌برد.

در بعضی از کشورهای غیر اسلامی نیز در سال‏‌هایی قمار را ممنوع و غیر قانونی اعلام کرده‌‏اند.

مثلًا انگلستان در سال ۱۸۵۳، شوروی در سال ۱۸۵۴ و آلمان در سال ۱۸۷۳ قمار را ممنوع اعلام کردند.

سؤال دوّمِ مردم دربارۀ انفاق است که می‌پرسند چه چیزی را انفاق کنند؟

آیه در جواب می‌فرماید: «عفو» را!

عفو در لغت علاوه‌بر گذشت و آمرزش به معنای حدّ وسط، مقدار اضافی، و بهترین قسمت مال آمده است و هر یک از این معانی نیز با آیه سازگار است.

ممکن است مراد از عفو، همۀ این معانی باشد. یعنی اگر خواستید انفاق کنید، هم مراعات اعتدال را نموده و همۀ اموال‌تان را یک جا انفاق نکنید تا خود نیازمند نشوید و هم در موقع انفاق، از بهترین اموال خود بدهید.

چنان‌که قرآن در جای دیگر می‌فرماید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» «آل عمران، ۹۲» به نیکی نمی‏‌رسید مگر از آنچه دوست دارید انفاق کنید.

در تفاسیر آمده است که تحریم شراب به صورت تدریجی بوده است. زیرا اعراب، گرفتار شراب بودند و لذا آیات، به تدریج آنها را آماده پذیرش تحریم نمود.

ابتدا این آیه نازل شد: «تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً» «نحل، ۶۷» از انگور، هم نوشابۀ مست‌کننده و هم رزق نیکو به دست می‏‌آید؛ یعنی شراب، رزق حسن نیست.

بعد این آیه نازل شد: «فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ» ضرر شراب و قمار برای مردم، بیشتر از منفعت آنهاست.

و سپس این آیه نازل شد: «لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکاری‏» «نساء، ۴۳» به هنگام نماز نباید مست باشید.

و در خاتمه حرمت دائمی و علنی بیان شد «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ» «رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» «مائده، ۹۰» شراب و قمار رجس و از اعمال شیطان هستند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیه ۲۱۹:

۱. شراب و قمار، هر دو عامل فساد جسم و روح و مایۀ غفلت هستند.

لذا در قرآن در کنار هم مطرح شده‌‏اند. «الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ»

۲. از اندیشه و امنیّت، پاسداری کنید. با تحریم شراب، از عقل و فکر، و با تحریم قمار، از آرامش و سلامتی روحی و اقتصادی پاسداری شده است. «فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ» «وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ»

۳. در برخوردها، انصاف داشته باشید. بدی‌‏های دیگران را در کنار خوبی‌های آنها ببینید.

آیه از منافع شراب و قمار چشم نمی‌پوشد و موضوع را به نحوی مطرح می‌کند که قدرت تعقّل و تفکّر در انسان زنده شود. «فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ»

۴. در محرّمات گاهی ممکن است منافعی باشد. «مَنافِعُ لِلنَّاسِ»

۵. در جعل قوانین باید به مسئلۀ اهم و مهم توجّه کرد. «مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ»

۶. احکام الهی بر اساس مصالح و مفاسد است. «إِثْمُهُما أَکْبَرُ»

۷. آشنایی با فلسفه احکام، گامی به‌سوی پذیرش آن است. «إِثْمُهُما أَکْبَرُ»

۸. گناهان، کبیره و صغیره دارند. «إِثْمُهُما أَکْبَرُ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۳۳۸ - ۳۴۵.



بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۳۳تا۱۳۵

وَرَبُّکَ الْغَنِیُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَیَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِکُمْ مَا یَشَاءُ کَمَا أَنْشَأَکُمْ مِنْ ذُرِّیَّةِ قَوْمٍ آخَرِینَ﴿۱۳۳﴾

۱۳۳ - و پروردگارت بى نیاز و مهربان است (بنابراین درباره کسى ظلم و ستم نمى کند بلکه اینها نتیجه اعمال خود را مى گیرند) اگر بخواهد همه شما را مى برد و بعد از شما بجاى شما هر چه بخواهد (و هر کس را بخواهد) جانشین مى سازد همانطور که شما را از نسل اقوام دیگرى به وجود آورد.

Your Lord is Rich and the Owner of Mercy. He can destroy you if He will and replace you with whom He pleases, just as He raised you from the offspring of other nations. (133)

إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لَآتٍ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ ﴿۱۳۴﴾

۱۳۴ - آنچه به شما وعده داده مى شود، مى آید و شما نمى توانید (خدا را ) ناتوان سازید (و از عدالت و کیفر او فرار کنید).

That which you are promised is sure to come. You shall not frustrate Me. (134)

قُلْ یَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَکَانَتِکُمْ إِنِّی عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَکُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ﴿۱۳۵﴾

۱۳۵ - بگو اى جمعیت ! هر کار در قدرت دارید بکنید! من (هم به وظیفه خود) عمل مى کنم ، اما به زودى خواهید دانست چه کسى سرانجام نیک خواهد داشت (و پیروزى با چه کسى است اما) به طور مسلم ظالمان رستگار نخواهند شد.

Say: 'Work according to your station my people, for indeed I am working. ' You shall know to whom will be the good end of the abode. The harmdoers shall not be triumphant. (135)

تفسیر
آیه اول در واقع استدلالى است براى آنچه در آیات پیش در زمینه عدم ظلم پروردگار بیان شد، آیه مى گوید پروردگار تو، هم بى نیاز است ، و هم رحیم و مهربان بنابراین دلیلى ندارد که بر کسى کوچکترین ستم روا دارد زیرا کسى ستم مى کند که یا نیازمند باشد یا خشن و سنگدل (و ربک الغنى ذو الرحم ).
بعلاوه نه نیازى به اطاعت شما دارد و نه بیمى از گناهانتان زیرا(اگر بخواهد همه شما را مى برد و به جاى شما کسان دیگرى را که بخواهد جانشین مى سازد همانطور که شما را از دودمان انسانهاى دیگرى که در بسیارى از صفات با شما متفاوت بودند آفرید) (ان یشا یذهبکم و یستخلف من بعدکم ما یشاء کما انشاکم من ذریة قوم آخرین ).
بنابراین او هم بى نیاز و هم مهربان و هم قادر بر هر چیز است با این حال تصور ظلم درباره او ممکن نیست .
و با توجه به قدرت بى پایان او روشن است که :(آنچه به شما در زمینه رستاخیز و پاداش و کیفر وعده داده ، خواهد آمد و کمترین تخلفى در آن نیست ) (ان ما توعدون لات ).
(و شما هرگز نمى توانید از قلمرو حکومت او خارج شوید و از پنجه عدالت او فرار کنید)(و ما انتم بمعجزین ).
سپس به پیامبر دستور مى دهد که آنها را تهدید کرده بگوید: اى جمعیت هر کار از دستتان ساخته است انجام دهید من هم آنچه خدا به من دستور داده انجام خواهم داد، اما به زودى خواهید دانست سرانجام نیک و پیروزى نهائى با کیست ، اما به طور مسلم ظالمان و ستمگران پیروز نخواهند شد و روى سعادت را نخواهند دید (قل یا قوم اعملوا على مکانتکم انى عامل فسوف تعلمون من تکون له عاقبة الدار انه لا یفلح الظالمون ).
در اینجا بار دیگر مى بینیم که بجاى کفر تعبیر به ظلم شده و این نشان مى دهد که کفر و انکار حق یکنوع ظلم آشکار است ، ظلمى به خویشتن و ظلمى به جامعه ، و از آنجا که ظلم بر خلاف عدالت عمومى جهان آفرینش است سرانجام محکوم به شکست خواهد بود.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=40072

https://www.golzar.info/331678

امام خامنه ای:

سست نشوید، دعوت به سازش با دشمن نکنید، خدای متعال شما را برتر قرار داده است و برتر هستید «وَ لَن یَتِرَکُم» -یعنی «لَن یَنقُصَکُم»- خدای متعال برای شما کم نمیگذارد در مقابل مجاهدتی که انجام داده‌اید، پاداش این مجاهدت را به‌طور کامل به شما خواهد داد.» (1397/4/9)

شهید مدافع حرم شهید محمد کلانتری شـهادت: 1393 | سوریه، حلب

https://t.me/fazylatha

علامه طباطبایی:

روزه، تقواساز است. هر انسانی که به حکم فطرتش دوست دارد به عالم بالا متصل شود و به کمالی روحانی برسد، قبل از هر چیز باید از زیاده روی در لذائذ جسمانی دوری کند.

المیزان، ج ۲، ص ۸

شهید قاسم سلیمانی:

من فکر می‌کنم زیباترین تعبیر، کلام امیرالمومنین (ع) است که در حق مالک فرمود و صیاد مصداق این کلام امیرالمومنین بود که فرمودند: «مَالِک وَ مَا مَالِک وَ اللَّهِ لَوْ کَانَ جَبَلًا لَکَانَ فِنْداً وَ لَوْ کَانَ حَجَراً لَکَانَ صَلْداً لَا یَرْتَقِیهِ الْحَافِرُ وَ لَا یُوفِی عَلَیْهِ الطَّائِرُ...». اگر سنگ بود سنگ برنده‌ای بود و تیزی بود و اگر کوه بود، آن تک قله برافراشته‌ای بود که بر همه قلل‌های مختلف مسلط بود. صیاد سلمان ارتش ما بود، ضمن این‌که مصادیق مالک را هم در خودش جای داده بود

https://old.aviny.com/occasion/enghelab_jang/sayyad/89/Shahadat.aspx

https://defapress.ir/fa/news/76945

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و سلم.

انالله و انا الیه راجعون

هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله. اللهم زدنا ایماناً و ارحمنا. اشهد ان لااله الا الله وحده لا شریک له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق و ان الصدیقة الطاهرة فاطمة الزهرا، سیدة نساء العالمین و أن علیاً أمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمّد بن علی و علی بن محمّد و الحسن بن علی و الحجة القائم المنتظر صلواة الله و سلامه علیهم ائمتی و سادتی و موالی بهم اتولی و من اعدائهم اتبرء و أن الموت و النشور حق و الساعة آتیة لا ریب فیها و أن الجنة و النار حق.

اللهم أدخلنا جنتک برحمتک و جنّبنا و احفظنا من عذابک بلطفک و احسانک یا لطیفاً بعباده یا أرحم الراحمین.

خداوندا! این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایت قرار دادی؛

خدایا! تو خود می دانی که همواره آماده بوده ام آن چه را که تو خود به من دادی در راه عشقی که به راهت دارم نثار کنم. اگر جز این نبودم آن هم خواست تو بود.

پروردگارا رفتن در دست توست، من نمی دانم چه موقع خواهم رفت ولی می دانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده دینت بجنگم تا به فیض شهادت برسم.

خداوندا ولی امرت حضرت آیت الله خامنه ای را تا ظهور حضرت مهدی(عج)، زنده، پاینده و موفق بدار. آمین یا رب العالمین – من الله التوفیق

علی صیاد شیرازی، 19 دی ماه 1371 – 15 رجب 1413

شهید چمران: من نمی‌گویم #ولی_فقیه معصوم است ولی ملتی که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد می کنند، خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمی‌دهد و به نوعی به او معصومیت می بخشد.

شهید غلامحسین محمدی شهادت: هجدهم فروردین سال 1363، در جزیره مجنون

بخشی از وصیت‌نامه

شهدا توانستند با اهدای خون خود، درخت اسلام را آبیاری کنند و به استکبار جهانی بفهمانند که ما پیروان راه حسین (ع) هستیم و زیر بار ظلم نخواهیم رفت ...

شهید «حسین حسین‌خانی»

بخشی از وصیت‌نامه:‌

مى‏‌خواهم که همه برادران و خواهران، راهم را ادامه دهند تا آمریکاى جهانخوار را نابود کنند و باعث نجات برادران فلسطینى و رهایى قدس عزیز شوند ...

شهید عزت‌الله حاجی‌محمدی

بخشی از وصیت‌نامه:‌

اگر می‌خواهید به خون شهدا لطمه‌ای نخورد، بیایید با هم دوست باشید و وحدتِ همیشگی داشته باشید تا پُشت دشمن با دیدن کار و وحدت شما به لرزه درآید ...

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر صفحۀ ۳۴ قرآن کریم , سوره بقره , تفسیر قرآن , قرآن , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , سست نشوید , دعوت به سازش با دشمن نکنید , خدای متعال , برتر , پاداش , مجاهدت , شهید مدافع حرم , شهید محمد کلانتری , فاطمیون , علامه طباطبایی , روزه , عالم بالا , شهید قاسم سلیمانی , صیاد سلمان ارتش ما بود , مالک , شهید علی صیاد شیرازی , شهید چمران , ولی فقیه , معصوم , امر خدا , اعتماد , اشتباه , اجازه , معصومیت , شهید غلامحسین محمدی , جزیره مجنون , شهدا , خون شهدا , خون شهید , آبیاری , درخت اسلام , پیروان راه حسین علیه السلام , راه حسین علیه السلام , ظلم , زیر بار ظلم نخواهیم رفت , شهید حسین حسین‌خانی , برادران و خواهران , برادران , خواهران , رهایى قدس , نجات فلسطین , شهید عزت‌الله حاجی‌محمدی , با هم دوست باشید , وحدت , دشمن , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 134
|
تعداد امتیازدهندگان : 39
|
مجموع امتیاز : 39

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

تفسیر صفحۀ ۳۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۳ - تفسیر نور:

«وَ اذْکُرُوا اللَّهَ فِی أَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اتَّقی‏ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ» و خدا را در روزهای معیّنی یاد کنید، (روزهای ۱۱ و ۱۲ و ۱۳ ماه ذی‌الحجّه که به ایام تشریق معروف است.) پس هر کس تعجیل کند (و اعمال مِنی‏ را) در دو روز (انجام دهد،) گناهی بر او نیست و هر پرهیزکاری که تأخیر کند (و اعمال را در سه‌روز انجام دهد نیز) گناهی بر او نیست. و از خدا پروا کنید و بدانید شما به سوی او محشور خواهید شد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۳:

در حدیثی که در تفسیر نور‌الثّقلین آمده، توصیه شده است: در پشت سر پانزده نماز که آغازش نماز ظهر روز عید و انجامش، نماز صبح روز سیزدهم است، این دعا خوانده شود: «الله اکبر، الله اکبر، لا إله إلا الله و الله اکبر، و لله الحمد، الله اکبر علی ما هدانا، الله اکبر علی ما رزقنا من بهیمة الانعام»

خداوند بزرگتر است؛ خداوند بزرگتر است و معبودی جز او نیست. خداوند بزرگتر است و حمد و سپاس مخصوص اوست. خداوند بزرگتر است به‌خاطر آنکه ما را هدایت کرد؛ خداوند بزرگتر است به‌خاطر آنکه از گوشت چهارپایان به ما روزی داد.

این آیه می‌‌فرماید: کسی‌که در خارج شدن از سرزمین مِنی‏ عجله کند و روز دوازدهم بعد از ظهر بیرون آمده و به مکّه رود، گناهی بر او نیست، چنان‌که اگر کسی شب سیزدهم را نیز در مِنی‏ بماند، گناهی بر او نیست.
پیام‌های سور‌ۀ بقره - آیۀ ۲۰۳:

۱. زمان در دعا اثر دارد. «فِی أَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ»

۲. خداوند در سایۀ لطف خود، راه را بر مردم تنگ نمی‌‌کند. «فَمَنْ تَعَجَّلَ» «وَ مَنْ تَأَخَّرَ»

۳. اساس کار، تقوی است «لِمَنِ اتَّقی‏»؛ به فرموده روایات مراد از «تقوی» در اینجا دوری کردن از محرّمات در حال احرام می‌باشد.

۴. تعجیل در خروج از سرزمین منی‏ در روز ۱۲ ذی‌الحجة یا تأخیر تا روز ۱۳، باید همراه تقوا باشد. «لِمَنِ اتَّقی‏» اگر عجله برای نشان دادن زرنگی یا هدف فاسدی باشد و یا اضافه ماندن در آن سرزمین جهت خودنمایی و شهرت باشد، عمل فاسد می‌‏شود.

۵. کارِ مقدّس و سرزمینِ مقدّس به‌تنهایی کافی نیست؛ انسان نیز باید مقدّس و باتقوا باشد. دوبار کلمۀ «تقوی» در کنار هم برای زائران خانه خدا آن هم در سرزمین منی‏، نشانۀ نفوذ شیطان در همه‏ جاست.

۶. ایمان به معاد، قوی‌ترین عامل تقواست. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» «أَنَّکُمْ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۳۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۴ - تفسیر نور:

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یُشْهِدُ اللَّهَ عَلی‏ ما فِی قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ» و از مردم کسی است که گفتارش دربارۀ زندگی دنیا، مایۀ اعجاب تو می‌‌شود و خداوند را بر آنچه در دل(پنهان) دارد گواه می‌گیرد (درحالی‌که) او سرسخت‌‏ترین دشمنان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۴:

کلمۀ «لد» به‌معنای خصومت زیاد است و کلمۀ «أَلَدُّ» به کسی گفته می‌‏شود که شدیدترین خصومت‌‏ها را دارد. کلمۀ «الْخِصامِ» یا جمعِ «خصم» است و یا مصدر، به‌معنای خصومت است.

منافقان با ترفندهای مقایسه‌‏ای، آماری، کارشناسی، تجربی و حدس‌‏های به ظاهر عالمانه با تکیه بر مسائل اجتماعی و با شایعات، تهدید، تطمیع و تبلیغات، تنها قدرت مانور در همین زندگی مادّی را دارند، ولی در میدان معنویّات و در توجّه به امدادهای غیبی و ارادۀ خداوندی، پای آنان لنگ است و در آخرت نیز زبان‌شان بسته و حتّی اجازۀ عذرخواهی نیز ندارند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۴:

۱. سخنان شیوا و سحرآمیزِ منافقان، شما را فریب ندهد. «یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ»

۲. به هر سوگندی اطمینان نکنید. «یُشْهِدُ اللَّهَ عَلی‏ ما فِی قَلْبِهِ»

۳. سوگند دروغ یکی از راه‌های نفوذ منافقان است. «یُشْهِدُ اللَّهَ عَلی‏ ما فِی قَلْبِهِ» دشمنان همیشه از مقدّسات علیه مقدّسات و از مذهب علیه مذهب استفاده می‌کنند و با سوگند به نام خدا، به رسول خدا خیانت می‌کنند.

۴. سوژه‌های سخن منافقان، مربوط به مسائل دنیوی است تا دیگران را تحت‌تأثیر قرار دهند. «یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا»

۵. خداوند پیامبرش را از غیب و درون دیگران آگاه می‌‌سازد. «هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ»

۶. کسانی‌که می‌دانند دروغگو هستند، با سوگند و زیباسازی کلمات، سعی دارند خود را دلسوز و مخلص نشان دهند. «یُشْهِدُ اللَّهَ»
تفسیر صفحۀ ۳۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۵ - تفسیر نور:

«وَ إِذا تَوَلَّی سَعی‏ فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیها وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْفَسادَ» و هر گاه به قدرت و حکومت رسد برای فساد در زمین و نابودی زراعت‌‏ها و نسل کوشش می‌کند و خداوند فساد را دوست ندارد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۵:

کلمۀ «تَوَلَّی» را دو نوع می‌‏توان معنا نمود:

یکی به‌معنای به قدرت و حکومت رسیدن که در ترجمه آمده است.

و دیگر به‌معنای اعراض کردن است که در این صورت معنای آیه این می‌‏شود: هر گاه از حقّ و هدایت الهی اعراض نمود و از نزد تو بیرون رفت، به سراغ فتنه و فساد می‌‌رود.

در آیۀ قبل، گفتار به ظاهر نیکوی منافقان مطرح شد و در این آیه رفتار مفسدانۀ آنان را بیان می‌‏کند.

قرآن می‌‏فرماید: «الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ» «حج، ۴۱» اگر صالحان حکومت را به دست گیرند، نماز به پا می‌‌دارند و زکات می‌‏دهند و امر‌به‌معروف و نهی‌از‌منکر می‌کنند.

و بدین‌وسیله رابطۀ خود را با خداوند و محرومان جامعه حفظ می‌کنند، ولی اگر نااهل به قدرت رسید و ولایت مردم را به دست گرفت، به‌خاطر طوفان هوس‌های درونی و ناآگاهی‌ها و فشارهای بیرونی، همه‌چیز جامعه را فدای خود می‌‏کند.

به گفتۀ المیزان تاریخ گواه آن است که چه مسلمان نمایانی به نام اسلام و تظاهر به ایمان، بر مردم حاکم شده و حَرث و نَسل را نابود ساختند.

کسانی‌که با جعل قوانین و تهاجم فرهنگی و تبلیغات و مواد مخدّر، سبب نابودی اقتصاد و نسل نو می‌‏شوند، مصداق این آیه و «مفسد فی‌الارض» هستند.

هلاک حرث به‌معنای محو کشاورزی، و هلاک نسل، انحراف نسل آینده است.

مراغی و فخررازی در تفاسیر خود احتمال داده‌‏اند که مراد از «الْحَرْثَ» زنان باشند، به دلیل «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ» «بقره، ۲۲۳» و مراد از «نسل» فرزندان. یعنی طاغوت‌‏ها، نظام خانواده و تربیت فرزندان را نابود می‏‌کنند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۵:

۱. نااهل اگر به قدرت رسد، همه‌چیز را به فساد می‌‏کشاند. «إِذا تَوَلَّی سَعی‏»

۲. بزرگ‌‏ترین خطر، نابودی اقتصاد و فرهنگ امّت است. «یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ»
تفسیر صفحۀ ۳۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۶ - تفسیر نور:

«وَ إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ» و هنگامی‌که به او گفته شود از خدای پروا کن، عزّت و غروری که در سایۀ گناه به دست‏ آورده، او را بگیرد. پس آتش دوزخ برای او کافی است و چه بد جایگاهی است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۶:

۱. مستکبران، به موعظۀ دیگران گوش نمی‌‏دهند. «إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ»

در تاریخ آورده‌‏اند که عبد‌الملک مروان از خلفای بنی‌امیّه بر بالای منبر در شهر مدینه گفت: به خدا سوگند هر کس مرا امر به تقوی کند، گردنش را خواهم زد. «تفسیر احسن‌الحدیث، ج ۱، ص ۳۷۶»

۲. حاکم باید پندپذیر باشد. «إِذا قِیلَ» «أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ»

۳. گناه، مایۀ عجب، غرور و تکبّر است. «أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ»

۴. توجّه دادن به دوزخ، هشداری غرور شکن است. «فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ»
تفسیر صفحۀ ۳۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۷ - تفسیر نور:

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ» و از مردم کسی است که برای کسب خشنودی خدا، جان خود را می‌‏فروشد و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۷:
شأن نزول - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۷:

ابن‌أبی‌الحدید که از علمای قرن هفتم اهل سنّت است، در شرح نهج‌البلاغه خود آورده است:

تمام مفسّران گفته‌‏اند این آیه دربارۀ علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السّلام نازل شده است که در لیلة‌المبیت در بستر رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله خوابید.

و این موضوع در حدّی از تواتر است که جز کافر یا دیوانه آن را انکار نمی‌‏کند. «شرح نهج‌البلاغه، ج ۱۳، ص ۲۶۲»

مشرکانِ مکّه، قرار گذاشتند از هر قبیله‌‏ای یک نفر را برای کشتن پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله انتخاب کنند و آن حضرت را دسته‌جمعی از بین ببرند تا بنی‌هاشم به خون‌خواهی او قیام نکنند و با این عمل از دعوت پیامبر راحت شوند.

پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله از نقشۀ آنان با خبر شد و علی علیه‌السّلام برای اینکه پیامبر به سلامت از مکّه خارج شود، در بستر ایشان خوابید و این آیه در شأن آن حضرت نازل گردید.

بسیاری از علمای اهل سنّت، به این فضیلت علی علیه‌السّلام اقرار کرده‌‏اند که علّامه امینی «ره» در الغدیر (ج۲، ص ۴۸) آنان را نام برده است.

از آن جمله امام أحمدحنبل، در مسند خود (ج ۱، ص ۳۴۸) می‌‏باشد.

صاحب تفسیر أطیب‌البیان می‌‏نویسد: در کتاب غایة‌المرام، بیست حدیث آمده که نُه حدیث از علمای اهل سنّت و یازده حدیث از علمای شیعه است و این آیه را دربارۀ فداکاری حضرت علی علیه‌السّلام دانسته‌اند.

در تاریخ طبری، (ج ۲، ص ۳۷۳) نیز که از نوشته‌های قرن سوم است، ماجرای خوابیدن حضرت علی علیه‌السّلام در بستر رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است.

همچنان‌که تاریخ یعقوبی (ج ۲، ص ۳۹) موضوع را به صراحت بازگو می‌‌نماید.

در شرح نهج‌البلاغه ابن‌أبی‌الحدید (ج ۴، ص ۷۳) آمده است: معاویه چهار هزار درهم پول داد تا بگویند این آیه در شأن ابن ملجم نازل شده است! «تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۹»

همین که علی علیه‌السّلام در آن شب خطرناک به جای پیامبر خوابید، خداوند به دو فرشتۀ خود، جبرئیل و میکائیل فرمود: کدامیک از شما حاضرید فدای دیگری شوید؟! هیچ‌کدام از آنها حاضر نشدند.

خداوند فرمود: اینک مشاهده کنید که چگونه علی‌بن‌ابی‌طالب علیهماالسّلام حاضر است جان خود را فدای رسول خدا کند.

گاهی باید برای احیای یک معروف و یا محو یک منکر، جان را تسلیم کرد.

حضرت علی علیه‌السّلام فرمودند: کسی‌که در راه امر‌به‌معروف و نهی‌از‌منکر کشته شود، یکی از مصادیق این آیه است. «تفسیر صافی، ج ۱، ص ۲۴۱»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۷:

۱. نااهل، حرفش زیباست و انسان را به تعجّب وا می‌دارد، ولی مؤمن، عملش دنیا را متعجّب می‌کند. «مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ»، «مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ»

۲. یاد ایثارگران را زنده بداریم. «مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی»

۳. پیش مرگِ اولیای خدا شدن، یک ارزش است. «مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی»

۴. بزرگ‌ترین سود آن است که انسان بهترین متاع را که جان اوست به خالق خود بفروشد، آن هم نه برای بهشت و یا نجات از دوزخ، بلکه فقط برای کسب رضای او. «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ»

۵. در راه خدا، استقبال از خطر و آمادگی برای جان‌فشانی همچون دریافت خطر است. با توجّه به شأن نزول آیه، ستایش از کسی است که جان خود را در معرض خطر قرار داد، هر چند حادثه‌‏ای اتفاق نیفتاد. «مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ»

۶. رأفت خداوند، بهترین پاداش است. خداوند برای هر کاری پاداشی قرار داده است، امّا در این آیه می‌‏فرماید: خداوند رئوف است. «اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»
تفسیر صفحۀ ۳۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۸ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ» ای کسانی‌که ایمان آورده‌‏اید! همگی در صلح و آشتی درآیید (و تسلیم مطلق خداوند شوید) و گام‌های شیطان را پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۸:
از دیدگاه قرآن با چه گروه‌هایی رابطه مسالمت‌آمیز می‌توان داشت؟

قرآن، ایجاد رابطۀ مسالمت‌‏آمیز با گروه‌های زیر را مطرح کرده است:

۱. با مشرکانِ بی‏‌آزار. «لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ» «ممتحنه، ۸» با کسانی‌که سر جنگ با شما ندارند و مزاحم وطن شما نیستند، خوش‌رفتاری کنید.

۲. با اهل کتاب. «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی‏ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ» «آل عمران، ۶۴» به اهل کتاب بگو: بیایید تا در آنچه ما و شما هم عقیده هستیم، متّحد باشیم.

۳. با دیگر مسلمانان. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً»

در چند آیۀ قبل «بقره، ۱۹۷» دربارۀ اجتماع بزرگ سیاسی عبادی حج فرمود: در آنجا فسق و جدال نباشد.

پس می‏‌توان جامعه‌‏ای بدون فسق و جدال تشکیل داد و چه‌بهتر که همیشه چنین باشیم و از گام‏ های شیطانی که عامل تفرقه است دوری نماییم.

روایات متعدّد، دخول در سِلم را ورود در تحت رهبری معصوم دانسته‌‏اند. «تفسیر نور‌الثّقلین، ج ۱، ص ۲۰۵» چنان‌که در روایات آمده است: «ولایة علی بن ابی طالب حصنی».

ناگفته پیداست که دخول در حِصن و دژ، دخول در سِلم و سلامتی و آرامش است و چه آرامشی بالاتر از اینکه انسان احساس کند رهبرش الهی، معصوم، آگاه، دلسوز و پیشگام‌ترین افراد در همه ارزش‌ها و کمالات می‌‏باشد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۸:

۱. ورود در فضای سِلم و سلام و تسلیم امکان ندارد؛ مگر در سایۀ ایمان. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»

۲. سلیقه‌‏ها را کنار گذاشته، تنها تسلیم قانون خدا باشیم. «ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً»

۳. ایجاد صلح، وظیفۀ همۀ مسلمانان است. «کَافَّةً»

۴. وسوسه‌های شیطان، انسان را مجبور به گناه نمی‌کند، بلکه انسان قدرت مقابله با شیطان را دارد و به همین دلیل از اطاعت او نهی شده است. «لا تَتَّبِعُوا»

۵. شیطان، گام‌به‌گام انسان را منحرف می‌کند. «خُطُواتِ»

۶. راه‌های منحرف‌کردن شیطان، بسیار است. «خُطُواتِ»

۷. شیطان، دشمن صلح و وحدت است و همۀ نداهای تفرقه‌‏انگیز، بلندگوهای شیطانی هستند. «ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ»
تفسیر صفحۀ ۳۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۹ - تفسیر نور:

«فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْکُمُ الْبَیِّناتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» و اگر بعد از آنکه نشانه‌‏های روشن برای شما آمد، دچار لغزش (و گمراهی) شدید، بدانید که خداوند عزیز و حکیم است. (طبق حکمت خود عمل می‌کند و هیچ قدرتی مانع ارادۀ او نیست.)
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۰۹:

۱. خداوند، اتمام حجّت نموده است. «جاءَتْکُمُ الْبَیِّناتُ»

۲. کسانی‌که آگاهانه مرتکب خلاف می‌‏شوند، در انتظار عذاب باشند. «زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْکُمُ الْبَیِّناتُ» «عَزِیزٌ حَکِیمٌ»

۳. عدم تسلیم شما، در عزّت خداوندی اثری ندارد. «عَزِیزٌ»

گر جمله کائنات، کافر گردند --------- بر دامن کبریائیش، ننشیند گرد

۴. کیفر خداوند بر اساس حکمت است. «حَکِیمٌ»
تفسیر صفحۀ ۳۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۲۱۰ - تفسیر نور:

«هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِکَةُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» آیا جز این انتظار دارند که خداوند و فرشتگان در سایه‏‌های ابر به‌سوی آنها بیایند تا کار آنان یک سره شود؟ (در‌حالی‌که بعد از نزول آیات روشن، نیازی به چیز دیگری نیست) و به‌سوی خدا تمام امور برمی‌‏گردد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۱۰:

دعوت انبیاء از طریق استدلال و معجزه است، ولی گاهی مردمِ بهانه‌‏جو، انتظارات دیگری داشتند.

خداوند بر انجام هر کاری قدرت دارد، ولی می‌‏فرماید: اگر بعد از برآمدن انتظار شما بازهم لجاجت کنید، قهر الهی شما را فرا خواهد گرفت و دیگر مهلتی برای عذرخواهی و توبه در کار نیست.

نمونۀ آن را در مائدۀ آسمانی که از حضرت عیسی خواستند و یا ناقه‌‏ای که از حضرت صالح درخواست نمودند، می‌بینیم که هرگاه نوع معجزه به درخواست مردم صورت گیرد، باید اطاعت حتمی باشد وگرنه قهر حتمی است.

البتّه این در مواردی است که اصل انتظار محال نباشد، مانند دیدن خدا، وگرنه اگر اصل توقّع نابه‌جا باشد، پاسخ رد به آنان داده می‌‏شود.

نظام آفرینش و تربیتی خداوند، بر محور انتظارات نابه‌جای شما نمی‌‏چرخد.

ممکن است شما انتظار داشته باشید خداوند و فرشتگان در لابه‌لای ابرها، بالای سر شما به صورت جسمی پیدا شوند و مستقیماً با خودتان حرف بزنند، ولی چنین چیزی ممکن نیست.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۲۱۰:

۱. با وجود دلائل روشن بر رسالت پیامبر، توقّع نابه‌جا ممنوع است. «هَلْ یَنْظُرُونَ»

۲. انتظار رؤیت خدا و فرشتگان، بهانه‌ای برای فرار از پذیرش حق است. «یَنْظُرُونَ» «یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ» «وَ الْمَلائِکَةُ»

۳. سرچشمه و بازگشت همه‌چیز به سوی خداست. چرا در انتظار دیدن خود او هستید، مگر آثار او را نمی‌‏بینید. «هَلْ یَنْظُرُونَ» «وَ إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۳۲۱ - ۳۲۹.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۲۸تا۱۲۹

وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿۱۲۸﴾
۱۲۸ - و آن روز كه همه آنها را جمع و محشور مى سازد به آنان مى گويد اى جمعيت شياطين و جن شما افراد زيادى از انسانها را گمراه ساختيد دوستان و پيروان آنها از ميان انسانها مى گويند: پروردگارا! هر يك از ما دو دسته (پيشوايان و پيروان گمراه ) از ديگرى استفاده كرديم (ما به لذات هوس آلود و زودگذر رسيديم و آنها بر ما حكومت كردند) و به اجلى كه براى ما مقرر داشته بودى رسيديم ، (خداوند) مى گويد: آتش جايگاه شماست ، جاودانه در آن خواهيد ماند، مگر آنچه خدا بخواهد، پروردگار تو حكيم و دانا است .

On the Day when He assembles them all together, 'O company of Jinn, you have seduced mankind in great numbers. ' And their guided ones among the humans will say: 'Lord, we have enjoyed each other. But now we have reached the term which You have appointed for us. ' He will say: 'The Fire shall be your lodging, and there you shall remain for ever except as Allah will. ' Your Lord is Wise, Knowing. (128)

وَكَذَلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۱۲۹﴾

۱۲۹ - و اينچنين بعضى از ستمگران را به بعض ديگر وامى گذاريم به سبب اعمالى كه انجام مى دادند.

So We make the harmdoers guides of each other for what they have earned. (129)

تفسیر
در اين آيات مجددا قرآن به سرنوشت مجرمان گمراه و گمراه كننده باز مى گردد و بحثهاى آيات گذشته را با آن تكميل مى كند.
آنها را به ياد روزى مى اندازد كه رو در روى شياطينى كه از آنها الهام گرفته اند مى ايستند و از اين پيروان و آن پيشوايان سوال مى شود، سوالى كه در برابرش پاسخى ندارند و جز حسرت و اندوه نتيجه اى نمى گيرند، اين هشدارها به خاطر آن است كه تنها به اين چند روز زندگى ننگرند و به پايان كار نيز بينديشند.
نخست مى گويد: (آن روز كه همه را جمع و محشور مى سازد ابتدا مى گويد: اى جمعيت جن و شياطين اغواگر شما افراد زيادى از انسانها را گمراه ساختيد (و يوم يحشرهم جميعا يا معشر الجن قد استكثرتم من الانس ).
منظور از كلمه (جن ) در اينجا همان شياطين است ، زيرا جن در اصل لغت همانطور كه قبلا هم گفته ايم به معنى هر موجود ناپيدا مى باشد و در آيه 50 سوره كهف در باره رئيس شياطين (ابليس ) مى خوانيم (كان من الجن ) يعنى او از جن بود.
آيات گذشته كه از وسوسه هاى رمزى شياطين با جمله (ان الشياطين ليوحون الى اوليائهم ) سخن مى گفت ، همچنين آيه بعد كه از رهبرى بعضى از ستمگران از بعضى ديگر سخن مى گويد مى تواند اشاره اى به اين موضوع باشد.
اما شياطين اغواگر گويا در برابر اين سخن پاسخى ندارند و سكوت مى كنند ،( ولى پيروان آنها از بشر چنين مى گويند: پروردگارا آنها از ما بهره گرفتند و ما هم از آنها، تا زمانى كه اجل ما پايان گرفت ) (و قال اوليائهم من الانس ربنا استمتع بعضنا ببعض و بلغنا اجلنا الذى اجلت لنا.)
آنها دلخوش بودند كه پيروان تسليمى دارند و بر آنها حكومت مى كنند و ما نيز از زرق و برق هاى دنيا و لذات بى قيد و شرط و زودگذر آن كه بر اثر وسوسه هاى شياطين دل انگيز و دلچسب جلوه مى نمود دلخوش بوديم !.
در اينكه منظور از اجل در اين آيه چيست ؟ آيا پايان زندگى يا روز رستاخيز است ميان مفسران گفتگو است اما ظاهرا پايان زندگى است زيرا اجل به اين معنى در بسيارى از آيات قرآن به كار رفته است .
اما خداوند همه اين پيشوايان و پيروان مفسد و فاسد را مخاطب ساخته مى گويد:( جايگاه همه شما آتش است و جاودانه در آن خواهيد ماند مگر آنچه خدا بخواهد) (قال النار مثواكم خالدين فيها الا ما شاء الله ).
استثناء با جمله (الا ما شاء ربك ) (مگر آنچه خدا بخواهد) يا اشاره به اين است كه ابديت عذاب و كيفر در اينگونه موارد سلب قدرت از پروردگار نمى كند، هر گاه بخواهد مى تواند آنرا تغيير دهد اگر چه در مورد عدهاى ثابت نگه مى دارد.
و يا اشاره به آن افرادى است كه استحقاق ابديت عذاب را ندارند و يا قابليت شمول عفو الهى را دارند كه بايد از حكم خلود و جاودانى بودن مجازات استثنا شوند.
و در پايان آيه پروردگار تو حكيم و دانا است (ان ربك حكيم عليم ).
هم كيفرش روى حساب است و هم عفو و بخشش ، و به خوبى از موارد آنها آگاه مى باشد.
در آيه بعد اشاره به يك قانون هميشگى الهى در مورد اينگونه اشخاص كرده مى گويد: همان گونه كه ستمگران و طاغيان در اين دنيا حامى و پشتيبان يكديگر و رهبر و راهنماى هم بودند و در مسيرهاى غلط همكارى نزديك داشتند (در جهان ديگر نيز آنها را به يكديگر واميگذاريم و اين به خاطر اعمالى است كه در اين جهان انجام دادند) (و كذلك نولى بعض الظالمين بعضا بما كانوا يكسبون ).
زيرا همانطور كه در بحثهاى مربوط به معاد گفته ايم صحنه رستاخيز صحنه عكس العملها و واكنشها در مقياسهاى عظيم است و آنچه در آنجا وجود دارد پرتو و انعكاسى از اعمال ما در اين دنياست .
در تفسير على بن ابراهيم قمى نيز از امام (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: نولى كل من تولى اوليائهم فيكونون معهم يوم القيامه : (هر كس با اوليائش در روز قيامت خواهد بود).
قابل توجه اينكه همه اين گروهها به عنوان (ظالم ) در آيه معرفى شده اند و شك نيست كه ظلم ، به معنى وسيع كلمه ، همه اينها را شامل مى گردد، چه ظلمى از اين بالاتر كه انسان با قبول رهبرى شيطان صفتان خود را از تحت ولايت خداوند خارج سازد و در جهان ديگر نيز تحت ولايت همانها قرار گيرد.
و نيز اين تعبير و تعبير (بما كانوا يكسبون ) نشان مى دهد كه اين سيه روزى و بدبختى به خاطر اعمال خودشان است و اين يك سنت الهى و قانون آفرينش است كه رهسپران راههاى تاريك جز سقوط در چاه و دره بدبختى فرجامى نخواهند داشت .

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

سوره قدر

زیارت جناب فاطمه بنت اسد(س)

زیارتنامه حضرت ابوطالب علیه السلام پدر گرامی امام علی علیه السلام

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْبَطْحاءِ وَابْنَ رَئِیسها، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ الْکَعْبَهِ بَعْدَ تَأْسِیسِها، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا کافِلَ الرَّسوُلِ وَناصِرَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَمَّ الْمُصطَفى وَأَبَا الْمُرْتَضى، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَیْضَهَ الْبَلَدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الذّابُ عَنِ الدِّینِ، وَالْباذِلُ نَفْسَهُ فِی نُصْرَهِ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى وَلَدِکَ أَمیرِالْمُؤمِنِینَ وَرَحْمَهُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ

انقلاب اسلامی ایران به روایت قرآن و حدیث

اگر ایمان در ثریا باشد، ایرانیان به آن دست می یابند

رمز پیروزی ملت مسلمان ایران بر طاغوت و ابرقدرت های استثمارگر، ایمان و شهادت طلبی آنان بود که پیامبرگرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله وسلم و قرآن مجید به آن اشاره کرده اند. در آیه 38 سوره محمد صلی اللّه علیه وآله وسلم خطاب به اعراب آمده است: «... و…ن تتولوا یستبدل قوما غیرکم ثم لا یکونوا أمثالکم» «اگر شما به اسلام پشت کنید، خداوند قومی را جایگزین شما می کند که مانند شما نباشد». ابوهریره در تفسیر این آیه می گوید: جمعی از یاران رسول خدا صلی اللّه علیه وآله وسلم گفتند: یا رسول اللّه صلی اللّه علیه وآله وسلم این قوم که خداوند در کتابش از آنان یاد کرده است، کیانند؟ جناب سلمان رحمت اللّه علیه کنار پیامبراکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم بود، حضرت دست روی زانوی سلمان زده و فرمودند: این مرد و قوم او هستند، اگر ایمان در ستاره ثریا باشد، مردانی از فارس به آن دست یابند.

تفسیر صافی 5/173، مجمع البیان 10/429.

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله):

آن شبی که در معراج بودم هنگام بازگشت،

جبرئیل نزد من آمد. به جبرائیل گفتم: آیا حاجتی داری؟

پاسخ داد حاجت من این است که از طرف خدا و من به خدیجه(سلام الله علیها)، سلام برسانی.

بحار الانوار ، ج18 ، ص385

رسول‌الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله):

مثل خديجه پيدا نخواهد شد.

در آن هنگام كه مردم مرا تكذيب كردند، او تصديقم کرده

و با ثروت خود براى پيشرفت دين خدا ياریم نمود.

ویژگی‌های قیام قائم (عج) در بیان امام حسن(ع)

وقتی مسلمانان مقدس‌مآب به امام حسن (ع) هجمه آوردند تا ایشان را نسبت به معاهده‌شان با معاویه توبیخ کنند، حضرت به ماجرای پوشیده بودن حکمت کارهای خضر بر موسای نبی (ع) اشاره کرده، فرمود: آیا نشنیده‌‏اى هنگامى که حضرت خضر کشتى را سوراخ کرد و آن کودک را کشت و آن دیوار را تعمیر کرد، حضرت موسى به علت اینکه حکمت آنها را نمی‌دانست نپسندید و بر او اعتراض کرد، در حالی که نزد خداوند دارای حکمت و صواب بود و بعد فرمود:

هر یک از ما ائمه سازش با سلطان زمانش را به گردن می‌گیرد، جز قائم ما که عیسی روح الله پشت سر او نماز می‌گزارد و خداوند، ولادت او را از مردم پوشیده می‌دارد و خود وی از نظرها پنهان خواهد شد تا چون ظهور کند بیعت هیچ‌کس در گردن وی نماند؛

او نهمین فرزند برادرم، حسین پسر فاطمه بانوی بانوان است. خداوند در طول غیبت، عمر او را طولانی کند؛ آن‌گاه با قدرت کاملۀ خود به صورت جوانی که کمتر از 40 سال داشته باشد ظاهر کند. این برای این است که همه بدانند خداوند بر همه چیز توانا است؛ (الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏2، 290)

موارد مرتبط: مهدویت در نگاه امام حسن(ع)

قال رسول الله (صلى الله عليه وآله):

من عرف الله و عظمه منع فانه من الكلام و بطنه من الطعام و عنا نفسه بالصيام و القيام

كسى كه خدا را شناخت و به عظمتش پى برد، دهان خود را از سخن بى مورد، و شكم را از غذاى حرام باز مى دارد، و به استقبال سختى روزه و نماز جهت دريافت پاداش و جلب رضايت حق مى شتابد.

سفينة البحار ، ج 2 ، ص 178

امام حسن مجتبی علیه‌السلام:کسی که در قلبش جز رضا و خشنودی خدا خطور نکند، چون خدا را بخواند من ضامنِ اجابت دعای او هستم.

 امام حسن (علیه السلام)در جواب مردی که عرض کرد، من از شیعیان شما هستم، فرمود:

ای بنده خدا! اگر مطیع اوامر و نواهی ما باشی، راست می گویی. ولی اگر چنین نباشی، پس با ادعای منزلت والایی که تو اهل آن نیستی بر گناهانت میفزای. مگو من از شیعیان شما هستم . بلکه بگو، من از دوستداران شما و دشمن دشمنان شما هستم. در اینصورت تو آدم خوبی هستی و به خوبی گرایش داری.

ترجمه میزان الحکمه ج 6 ص 2928

امام صادق (علیه السلام) :

ایمان خود را قبل از ظهور تکمیل کنید ، چون در لحظات ظهور ، ایمان ها به سختی مورد امتحان و ابتلا قرار می گیرند.

اصول کافی ج۶ ص۳۶۰

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

امام خامنه ای:

 ما باید مملکت خودمان - این سرزمین اسلامی - را از جهت مادی و معنوی، آن‌چنان بسازیم و آباد کنیم که همه‌ی ملتهای دنیا تصدیق کنند که اسلام، قادر به سازندگی یک ملت و یک کشور به بهترین وجه است. باید عدالت اجتماعی در این کشور، به همان شکل اسلامی کامل، استقرار پیدا کند. امروز هم خیلی پیش رفتیم و خیلی از دستهای ظالم کوتاه شده؛ لیکن باز هم راههایی در مقابلمان داریم.۱۳۶۹/۰۶/۰۵

ایران قوی

امام خامنه ای: دشمن از دست‌اندازی به انقلاب مأیوس است؛ اما از دشمنی پشیمان نیست. ملت ما باید بهوش باشد. اولین وظیفه‌ی ما این است که ‌کشورمان را از همه جهت قدرتمند کنیم. امروز، همه‌ی برنامه‌های دولت جمهوری اسلامی، در خط قدرت بخشیدن به ایران اسلامی است. ‌اسلام هم پشتوانه‌ی ماست ...

تاریخ بیانات: 1369/06/05 طراحی تصویر: 1403/01/04

ایران قوی

امام خامنه ای:

امروز در دنیا، هیچ تحلیل‌گر مادّی و دشمن و دوست و چپ و راست و غیره نیست که ملت ایران را قدرتمند، و نظام جمهوری اسلامی ‌را نظامی مستحکم و ریشه‌دار و باثبات نداند؛ همه اعتراف دارند. این، بر اثر هدایت امام بزرگوارمان است. او راهی را مشخص کرد که این ‌ملت بزرگ، امروز در همان راه، با سکینه و اطمینان و استحکام قلب حرکت میکند و ذره‌یی از آن راه عدول نکرده است ...

تاریخ بیانات: 1369/06/05 طراحی تصویر: 1403/01/05

جهش تولید با مشارکت مردم

امام خامنه ای: اگر ما بخواهیم جهش تولید داشته باشیم، بایستی اقتصاد را مردمی کنیم، باید پای مردم را به عرصه‌ی تولید به نحو محسوسی باز کنیم، موانع حضور مردم را برطرف کنیم. در بخش مردمی ظرفیّتهای بزرگی وجود دارد که من ان‌شاءاللّه توضیح خواهم داد در این باره و این ظرفیّتها بایستی فعّال بشود، باید از آنها به نفع کشور و به نفع مردم استفاده بشود. لذا من به این مناسبت شعار امسال را این قرار دادم: جهش تولید با مشارکت مردم ... 1403/01/01

شکوفایی امید

امام خامنه ای: من به جوانهای عزیز توصیه میکنم، میگویم جوانها جلوتر از نقشه‌ی دشمن حرکت کنند؛ جوانها جلوتر از نقشه‌ی دشمن حرکت کنند. دشمن میخواهد مأیوس کند شما را، شما بیش از آنچه او برای ناامید کردن تلاش میکند، تلاش کنید برای ایجاد امید، برای شکوفایی امید در دلهای جوانها ... 1403/01/01

شرط جهش تولید

امام خامنه ای: اگر ما این توفیق را پیدا کنیم که همّت مردم، سرمایه‌ی مردم، ابتکار مردم، حضور جدّی آحاد مردم را در عرصه‌ی اقتصادی وارد کنیم، در واقع یک بسیج مردمی در امر اقتصاد بکنیم، تولید هم میتواند به جهش برسد ... 1403/01/01

سیر معنوی در ماه رمضان

رونمایی از قدرت مقاومت

حضرت خدیجه (س)، مادر دوازده امام

امام خامنه ای: حضرت خدیجه(س) در واقع مادر دوازده امام است؛ چون ایشان مادر امیرالمؤمنین هم هست. ایشان امیرالمؤمنین را در آغوش خودش، در دامان خودش، در زندگى خودش پرورش داده تا چند سالگى ... 1395/2/20

حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) اولین مؤمن به اسلام

امام خامنه ای: خدیجه‌ى کبرى علیها‌الصلاةوالسلام اول مؤمن به اسلام بود، بعد هم همه‌ ثروت خود را در راه دعوت و ترویج اسلام خرج کرد، که اگر کمک‌هاى خدیجه علیهاالسلام نبود شاید در حرکت اسلام و پیشرفت اسلام یک اختلال و وقفه‌ عمده‌اى به وجود مى‌آمد. بعد هم با رسول خدا(ص) و همه‌ مسلمین به شعب ابى‌طالب تبعید شدند و در همان شعب ابى‌طالب دعوت حق را لبیک گفت ... 1365/03/02

اقتصاد مقاومتی

امام خامنه ای: باید به توان داخلی اعتماد کرد. ما وقتی که «اقتصاد مقاومتی» را اعلام کردیم، گفتیم اقتصاد مقاومتی «درون‌زا» و «برون‌گرا» است؛ درون‌زا است، یعنی توان و استعداد و ظرفیّت درونی بایستی در خدمت اقتصاد قرار بگیرد و البتّه برون‌گرا است، یعنی با همه‌ی کشورها آماده‌ی ارتباطات اقتصادی هستیم. این را احساس کردیم؛ هم ملّت ایران احساس کرد، هم جوانهای ما احساس کردند، هم مسئولان ما احساس کردند که احتیاج دارند به توان درونی خودشان تکیه کنند ... 1402/01/01

امام خامنه ای:

بنده قاطعاً اعلام میکنم که ملّت ایران قوی است، ملّت ایران در حال پیشرفت است، ملّت ایران قادر بر رفع عیوب خود است، قادر به ایجاد ‌تحوّل است، میتواند عیوب را رفع کند، ملّت ایران جبهه‌ی مقاومت را حمایت میکند. ما حمایت از جبهه‌ی مقاومت را صریحاً اعلام میکنیم ... 1402/01/01

راز پیروزی

امام خامنه ای: دفاع مقدّس یک اصل را برای ملّت ایران ثابت کرد و آن اصل، این است که صیانت کشور و بازدارندگی کشور از دست‌اندازی دشمن با مقاومت به دست می‌آید نه با تسلیم ... 1401/06/30

امام خامنه ای:

هر زمانی که عدّه‌ای از مؤمنین به اقامه دین کمر ببندند، خدا به آنها توفیق خواهد داد. این، وعده صریح قرآن و سنّت لایتغیّر الهی است ...

اگر ملتهاى مظلوم دنيا بخواهند به كارنامه‌ى يك ملت نگاه كنند و نيرو بگيرند؛ احساس عزت و شرف كنند و درس بگيرند، بايد به اين ملت نگاه كنند ... 1374/03/08

امام خامنه ای:

اين، ملتى است كه جانباز و آزاده‌اش كه ده، دوازده سال در زندان دشمن مانده است، به خاطر سربازى اسلام و قرآن، احساس افتخار مى‌كند ... اين، ملتى است كه مادر چهار شهيدش، احساس افتخار مى‌كند كه چهار شهيد در راه خدا داده است ...

هر زمانی که عدّه‌ای از مؤمنین به اقامه دین کمر ببندند، خدا به آنها توفیق خواهد داد. این، وعده صریح قرآن و سنّت لایتغیّر الهی است 1374/03/08

امام خامنه ای: امروز برخی کشورهای منطقه به‌جای ولایت «الله» از آمریکا تبعیت می‌کنند. آمریکا هم بنا به طبع استکباری خود، آن‌ها را تحقیر میکند؛

شنیدید -همه شنیدند- که رئیس‌جمهور یاوه‌گوی آمریکا، حکّام سعودی را تشبیه کرد به گاو شیرده؛ این تحقیر است؛ این اهانت است؛ اهانت به مردم آن منطقه و مردم آن کشور است ... 1397/09/04

 

در برابر جاهلیت مدرن

امام خامنه ای: باید درسهای بعثت را مرور کنیم. همان کاری که نبیّ اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در قبال آن جاهلیّت انجام داد، امروز بر عهده‌ی ما است که در قبال این جاهلیّت آن کارها را انجام بدهیم؛ این وظیفه‌ی ما است ... 1400/12/10

پیام قدرت و مقاومت

امام خامنه ای: مهم‌ترین چیزی که باید از طرف ملّت ایران و از طرف جوانان ایران به جبهه‌ی دشمن منتقل بشود، عبارت است از قدرت مقاومت ملّت ایران. ملّت ایران، جوانان ایران، باید با اقدامهای خود، با حرکات خود، با شعارهای خود، با کارکرد خود به دنیا بفهمانند ــ که البتّه دشمن هم خواهد فهمید ــ که ملّت ایران قدرت مقاومت دارد، عزم راسخ دارد برای ایستادگی در مقابل زورگویی ... 1401/08/11

امام خامنه ای:

جوان یک کشور اگر بخواهد مثل موتور پیش‌برنده‌ای آن ملت را پیش ببرد، احتیاج دارد به اینکه سر حال، بانشاط، تندرست، قوی و دلبسته ‌ی به کار و پیشرفت باشد ...

دشمن آن‌وقتی كه در میدان، در صحنه‌ی عمل نتواند كاری از پیش ببرد، برای مایوس كردن، ناامید كردن و خالی كردن دل ملتها دست به جنگ روانی میزند ...

اغفال جوان و سست کردن جوانها، به معنای عقب نگهداشتن ملت است ... 1387/03/14

امام خامنه ای: دو حرکت عمّه‌ى ما - زینب کبرا (علیهاالسّلام) - انجام داد: یک حرکت، حرکت اسارت بود به کوفه و شام و آن روشنگرى‌ها و آن بیانات که مایه‌ى افشاى حقایق شد؛ یک حرکت دیگر، آمدن به زیارت کربلا در اربعین بود؛ حالا اربعین اوّل یا دوّم یا هرچه. این حرکت به معناى این است که نباید اجازه داد که انگیزه‌هاى خباثت‌آلودى که قصد دارند مقاطع عزیز و اثرگذار و مهم را از یادها ببرند، موفّق بشوند؛ البتّه موفّق هم نخواهند شد. تا ملّتها زنده‌اند، تا زبانهاى حق‌گو در کار است، تا دلهاى مؤمن داراى انگیزه هستند، نخواهند توانست این را به فراموشى بسپرند؛ همچنان‌که نتوانسته‌اند. این انگیزه‌هاى معاند و معارض در صدر اوّل تا دورانهاى طولانى باقى بود؛ یعنى متوکّل عبّاسى بعد از حدود 170 یا 180 سال از حادثه‌ى عاشورا، درصدد برآمد قبر مطهّر اباعبدالله (علیه‌السّلام) را تخریب کند؛ یعنى ملّت ایران حالاحالاها باید منتظر باشد که دشمنان به کارها و فتنه‌ها و خباثتهاى خودشان براى اینکه زیبایى‌هاى انقلاب از یاد برود ادامه بدهند. دشمن دست بر نمیدارد؛ تا انقلاب را یا تحریف کنند یا به دست فراموشى بسپرند و کارى کنند که ملّت حرکت خود، سابقه‌ى خود و کار بزرگى را که کرده است فراموش کند، دچار نسیان و غفلت بشود؛ کسى که گذشته‌ى افتخارآمیز خود را نمیداند، نمیتواند در آینده هم حوادث افتخارآمیز براى خودش درست کند، این تلاش را دشمنان دارند میکنند.

کار بزرگ شهدا را باید تبیین کرد ...

امام خامنه ای: بدون تبیین و تبیین بلیغ، قطعاً هیچ فکری و هیچ اندیشه‌ی متقنی، توفیق رواج و اعتقاد عمومی را پیدا نخواهد کرد. و شهدا عملاً کار بزرگی را انجام دادند. این کار بزرگ را باید تبیین کرد ... 1389/04/14

انسان ۲۵۰ ساله | امام حسن علیه‌السلام زمینه‌ساز حماسه عاشورا

 حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: امام حسن جنگ نظامی را - با آن دشمنی که قبلا باید افشا بشود و سپس با آن مبارزه بشود - متوقف کرد تا جنگ سیاسی، جنگ فرهنگی، جنگ تبلیغاتی و جنگ اسلامی خود را با او شروع بکند. ... امام حسن زمینه‌ساز عاشورا و تداوم امامت در شیعه بود. ۱۳۶۴/۰۳/۱۷

امام تبیین و قیام

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: امام حسین (ع) را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین (ع) است. ایشان را به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او خطاب به علما، خطاب به نخبگان و مردم باید شناخت. در میدان جنگ در کربلا هم حضرت اهل تبیین بودند، از هر فرصتی استفاده میکردند. البته بعضی خواب بودند، بیدار شدند؛ بعضی خودشان را به خواب زده بودند و آخر هم بیدار نشدند ... 1388/05/05

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34597

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/11/24/2202443/

امام مهدی (علیه السلام):
إنَّ اللّه مَعَنا ، فَلا فاقَةَ بِنا إلی غَیرِهِ و الحَقُّ مَعَنا فَلَن یُوحِشَنا مَن قَعَدَ عَنّا .
خدا با ماست و نیازمند دیگری نیستیم. حق با ماست و باکی نیست که کسی از ما روی بگرداند.
الغیبة، طوسی، ص ۲۸۵

امام خامنه ای:

نباید اجازه داد مسئله مهم غزه از اولویت افکار عمومی دنیا خارج شود:

جنایات به‌حدّی است که حتی افراد پرورش‌یافته در فرهنگ غربی و در اروپا و آمریکا هم فریاد اعتراض بلند کرده‌اند.

امام خامنه ای:

از لحاظ شرعی، حجاب حکم مسلّم شرعی است و پوشاندن بدن برای زنان غیر از صورت و دو کف دست واجب شرعی و غیرقابل صرف‌نظر کردن است و مردم و بانوان ما که مسلمان و مقیّد و متعبّد هستند، باید این حکم شرعی را رعایت کنند.

امام خامنه ای:

از منظر قانون، حجاب را حکمی قانونی

رعایت قانون بر همگان، چه معتقدان به شرع و چه غیرمعتقدان واجب است:

 در خصوص ملاحظات جانبی، دخالت بیگانگان در قضیه حجاب از طریق انواع رسانه‌ها واضح بود البته عده‌ای هم در داخل به آنها کمک کردند اما اصل هدایت و طراحی برای مخالفت با حجاب از بیرون کشور انجام شد که بانوان عاقل و فهمیده ما باید به این واقعیت توجه کنند.

امام خامنه ای:

طراحی برای برداشتن حجاب بانوان، اولِ کارِ بدخواهان:

هدف نهایی آنها برگرداندن تدریجی وضع کشور به دوران فضاحت‌بار طاغوت است که در آن دوره وضع زنان برخلاف امروز از لحاظ سطح سواد و نقش‌آفرینی مدیریتی، ضعیف و از لحاظ پوشش و هنجارهای اجتماعی هم بسیار مفتضح بود.

امام خامنه ای:

اطمینان دارم که بانوان کشورمان حتی کسانی که در زمینه حجاب قدری سهل‌انگاری دارند، دلبسته به اسلام و نظام هستند؛ بنابراین باید به این چشم به موضوع نگاه کرد در عین حال که قضیه حجاب را هم همه باید رعایت کنند.

امام خامنه ای:

دولت و قوه قضائیه

موظف به عمل به مسئولیت‌های شرعی و قانونی خود در موضوع حجاب:

البته خود بانوان در این زمینه بیش از همه مسئولیت دارند که حجاب اسلامی را رعایت کنند.

امام خامنه ای:

گزارش‌های موثق از استخدام افرادی برای حضور هنجارشکنانه در جامعه با هدف از بین بردن حرمت حجاب:

وقتی ما دست بیگانه را در قضیه‌ای می‌بینیم باید مواضع خود را متناسب با این واقعیت تنظیم کنیم.

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

آن که شما را وادار میکند که بترسید، مأیوس بشوید، ناامید بشوید، او شیطان است. امروز این شیطانها از طریق رادیو و تلویزیون و فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و امثال اینها مرتّب مشغول کارند برای اینکه بترسید. نه، نترسید، فَلا تَخافوهُم، از آنها نترسید؛ از انحراف از راه خدا بترسید که اگر چنانچه از راه مستقیم انحراف پیدا کردیم، سرنوشت ما سرنوشت کشورهایی است که زیر بال آمریکایند، سرنوشت عربستان است، سرنوشت رژیم شاه است که [در آن نوع کشورها] همه‌ی امکانات کشور متعلّق به دشمن [است] و ملّت، ذلیلِ در مقابل دشمن و بی‌پناه در مقابل دشمن.۱۳۹۷/۱۱/۱۹

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت شهادت سردار رشید اسلام، سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی و جمعی از همرزمان وی بدست رژیم غاصب و منفور صهیونیست، تاکید کردند: آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد، به حول و قوه‌ی الهی.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

سردار رشید و فداکار اسلام، سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی، در کنار همرزم بزرگوارش سردار محمد هادی حاج رحیمی، با جنایت رژیم غاصب و منفور صهیونیست به شهادت رسیدند. سلام و رحمت خدا و اولیائش بر آنان و دیگر شهیدان این حادثه، و لعنت و نفرین بر سردمداران رژیم ظالم و متجاوز.
شهیدان ما از خداوند مهربان خود، نشان قبول مجاهدتِ درازمدت خود را دریافت کردند و هم‌اکنون در جمع اولیاء و صلحاء، متنعم به نِعَم الهی‌اند.
سردار زاهدی از دهه شصت در میدان‌های خطر و مجاهدت، چشم انتظار شهادت بود. آنها چیزی را از دست نداده و پاداش خود را دریافت کرده‌اند، ولی غم فقدان آنان برای ملت ایران به‌ویژه هرکه آنان را می‌شناخت سنگین است.
رژیم خبیث به دست دلاورمردان ما مجازات خواهد شد. آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد به حول و قوه‌ی الهی.

والسلام علی عبادالله الصالحین
سید علی خامنه‌ای
۱۴ فروردین ۱۴۰۳

عشق به اباعبدالله الحسین(ع) در زندگی شهید "سید عمار موسوی مشعشعی" جریان داشت ...

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

جهاد مایه‌ی عزّت است؛ نه‌فقط عزّت کشور و ملّت و آن جمعیّتی که مجاهدان از میان آنها برخاسته‌اند آنکه به جای خود محفوظ؛ هر ملّتی که سربلند میشود، عزّت پیدا میکند، به برکت مجاهدت فرزندان خودش قدرت پیدا میکند ... 1397/12/22

شهید مدافع حرم شهید بهروز واحدی

شهادت: بامداد سه‌شنبه، هفتم فروردین، 1403 هم‌زمان با پانزدهم ماه مبارک رمضان بر اثر حمله هواپیماهای رژیم صهیونیستی به منطقه دیرالزور سوریه

تصاویری از شهید بهروز واحدی، اولین شهید مدافع حرم سال ۱۴۰۳

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

امام حسین باید تا ابد به عنوان پرچم حق باقی بماند؛ پرچم حق نمیتواند در صف باطل قرار گیرد و رنگ باطل بپذیرد. این بود که سید الشهدا فرمود: «هیهات منّا الذّلّة». افتخار متعلّق به آن انسان، ملت و جماعتی است که پای حرفشان بایستند و نگذارند پرچمی را که آنها بلند کرده‌اند، توفانها از بین ببرد و بخواباند. امام حسین این پرچم را محکم نگه داشت و تا پای شهادتِ عزیزان و اسارتِ حرم شریفش ایستاد ... 1381/01/09

پاسدار شهید مدافع حرم محمدرضا زاهدی

شهادت: دوشنبه 13 فروردین ماه 1403 بر اثر حمله موشکی رژیم جنایتکارصهیونیستی در ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

لُبّ و جوهر حادثه عاشورا این است که در دنیایی که همه جای آن را ظلمت و فساد و ستم گرفته بود، حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام برای نجات اسلام قیام کرد و در این دنیای بزرگ، هیچ‌کس به او کمک نکرد! حتّی دوستان آن بزرگوار ... 1371/04/10

شهید مدافع حرم پاسدار شهید محمدهادی حاجی رحیمی

شهادت: دوشنبه 13 فروردین ماه 1403 بر اثر حمله موشکی رژیم جنایتکارصهیونیستی در ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

مساله‌ى شهيد و ايثارگرى، كهنه‌شدنى نيست؛ اين، موتور حركت جامعه است؛ بعضى‌ها از اين نكته غفلت مى‌كنند ... 1383/04/16

شهید مدافع حرم پاسدار شهید حسین امان اللهی

شهادت:

دوشنبه 13 فروردین ماه 1403 بر اثر حمله موشکی رژیم جنایتکارصهیونیستی در ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

راه حسین‌بن‌علی و خون او عَلَم و پرچم حرکت عظیم امت اسلام به سوی هدفهای اسلامی است؛ این پرچم باید سرپا بماند ... 1383/04/16

شهید مدافع حرم شهید سید مهدی جلالتی

شهادت: دوشنبه 13 فروردین ماه 1403 بر اثر حمله موشکی رژیم جنایتکارصهیونیستی به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام با فرستادن علی اکبر جوان به میدان جنگ، عزّت معنوی را نشان داد؛ یعنی پرچم سربلندی و حاکمیت اسلام را که روشن‌کننده مرز بین  امامتِ اسلامی و سلطنتِ طاغوتی است محکم نگه میدارد، ولو به قیمت جان جوان عزیزش باشد ... 1381/01/09

شهید مدافع حرم شهید محسن صداقت

شهادت: دوشنبه 13 فروردین ماه 1403 بر اثر حمله موشکی رژیم جنایتکارصهیونیستی به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

همچنان که میگوییم امام حسین علیه‌السّلام اسلام را حفظ کرد، میتوانیم دقیقاً ادّعا کنیم که حضرت زینب سلام‌اللَّه‌علیها هم با ایستادگی خود، اسلام را حفظ کرد. این ایستادگی، یک رمز و راز و یک عامل اصلی است ... 1380/05/03

شهید مدافع حرم شهید علی آقا بابایی

شهادت: دوشنبه 13 فروردین ماه 1403 بر اثر حمله موشکی رژیم جنایتکارصهیونیستی به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

امام حسن و امام حسین را گفته اند: «سیّدی شباب اهل الجنّة». با این که اینها همیشه جوان نبودند و این دو بزرگوار به سنین پیری و کهولت هم رسیده اند، اما «سیّدی شباب» به آنها گفته اند؛ یعنی جوانی اینها باید به عنوان یک الگو همیشه در مقابل چشم جوانهای دنیا باشد ... 1383/05/17

شهید مدافع حرم شهید سید علی صالحی روزبهانی

شهادت: دوشنبه 13 فروردین ماه 1403 بر اثر حمله موشکی رژیم جنایتکارصهیونیستی به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق

 

سوّار بن منعم بن حابس بن ابى عمير همدانى نهمى

در المناقب از ایشان با نام «سوار بن ابى عمير فهمى» یاد شده است.

سوّار از كسانى است كه پيش از شروع جنگ، به خدمت حضرت امام حسین (علیه السّلام) آمد و در حمله نخستين جنگيد و مجروح شد و به زمين افتاد.

در الحدائق الورديه گفته است: «سوّار جنگيد تا به زمين افتاد و او را پيش ابن سعد (لعنه الله علیه) آوردند و دستور قتل او را داد ولى با وساطت قومش نجات يافت و پس از شش ماه دار فانى را وداع گفت.»

برخى از مورّخين گفته ‏اند: تا هنگام مرگش، در اسارت باقى ماند و ميانجيگرى قومش تنها در جلوگيرى از قتلش مؤثّر افتاد و عبارت موجود در قائميات آن را تأييد مى ‏كند: سلام بر زخمى اسير شده سوّار بن ابى عمير نهمى. البته مى ‏توان اين عبارت را به اسير شدن او در اوّل امر، تفسير كرد.

شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی :
صحنه های دردناکی که در #فلسطین شاهد هستیم قلب ما را به درد می آورد و سینه را آکنده از غم می نماید غمی که درون خود یک خشم عمیق را نهفته دارد، خشمی که در وقت مناسب آن را بر سرِ صهیونیست های مجرم خواهیم ریخت ...

امام خامنه ای:

در میان چهره‌های برجسته‌ی حوزه‌های علمیه در دهه‌های اخیر مرحوم آیت‌اللّه شهید سید محمد باقر صدر (قدّس الله روحه) یکی از ممتازترین و شگفت‌انگیزترین آن‌هاست ...

شهید آیت الله سید محمدباقر صدر

فتوای آیت الله شهید صدر:

پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شهید آیت الله سیدمحمد باقر صدر، از انقلاب اسلامی ایران حمایت می کرد و روز به روز رابطه خویش را با حضرت امام خمینی رحمهم الله افزایش می داد. نامه ای به امام، در پاریس نوشت و از انقلاب شکوه مند ایران ستایش کرد و آمادگی خود را با تمام شجاعت اعلام نمود. در این راه، فتوای تاریخی خود را درباره انقلاب اسلامی صادر نمود:

بسم الله الرحمن الرحیم کسانی که در ایران برای دفاع از اسلام و مسلمین قیام کرده و کشته می شوند، شهید هستند و خداوند آنان را با امام حسین علیه السلام، در بهشت محشور می گرداند. ان شاءالله تعالی. سیدمحمد باقر صدر.

شهادت:

رژیم بعث عراق، در تاریخ 16 فروردین 1359،آیت الله سیدمحمدباقر صدر و خواهرش بنت الهدی را دستگیر و به بغداد می برد. رئیس سازمان امنیت کشور عراق، آیت الله صدر را به مرگ تهدید می کند و از ایشان می خواهد که چند کلمه، علیه انقلاب اسلامی ایران بنویسد تا از مرگ نجات یابد. اما آیت الله صدر مخالفت کرده و می گوید: «من آماده شهادتم.» آن گاه این خواهر و برادر مجاهد و عالم را به شکنجه گاه می برند و به شهادت می رسانند. سرانجام در تاریخ 19 فروردین 1359، در نیمه های شب جنازه آن دو شهید را به خانواده شان تحویل می دهند ...

پیام بنت الهدی

بنت الهدی، خواهر آیت الله شهید صدر که همواره، هم گام و دوشادوش شهید صدر، در راه زنده نگه داشتن اسلام، مبارزه می کرد، در پیامی شورانگیز چنین گفت: به خدا سوگند! من در آرزوی شهادت در راه خدا زنده ام. من تا زمانی که مطمئن هستم، کارم برای خداست، به راه خود ادامه خواهم داد؛ چه در این راه بمیرم و چه زنده بمانم، امّا شهادت آرزویی است که مُدام مرا به سوی خود می کشد. تا خدا چه خواهد.

شهادت: رژیم بعث عراق، در تاریخ 16 فروردین 1359،آیت الله سیدمحمدباقر صدر و خواهرش بنت الهدی را دستگیر و به بغداد می برد. رئیس سازمان امنیت کشور عراق، آیت الله صدر را به مرگ تهدید می کند و از ایشان می خواهد که چند کلمه، علیه انقلاب اسلامی ایران بنویسد تا از مرگ نجات یابد. اما آیت الله صدر مخالفت کرده و می گوید: «من آماده شهادتم.» آن گاه این خواهر و برادر مجاهد و عالم را به شکنجه گاه می برند و به شهادت می رسانند. سرانجام در تاریخ 19 فروردین 1359، در نیمه های شب جنازه آن دو شهید را به خانواده شان تحویل می دهند ...

شهید محمد صالح محمدی

بخشی از وصیت نامه:

زنگ انقلاب خورده و زنگ اسلام زده شده و خمینى کبیر -رییس دانشگاه خودسازى- زنگ آن را زده است. انسان هایى که در اسلام اسم نوشتند، باید به کلاس بیایند و آن هایى که مکلف شدند؛ ولى تاکنون نیامدند و از آمدن خوددارى نموده یا مَردودند، از دانشگاه بیرونند؛ زیرا این انقلاب به بهاى ارزانى به دست نیامده و تاکنون خون ده ها هزار جوان، زن و مرد و کودک پاى نهال آن ریخته شده است. امروز مى توانید با آزادى، فریاد خود را به گوش جهانیان برسانید. به هوش باشید و با هوشیارى کامل و با راهنمایى امام عزیز ... توطئه هاى شوم خائنین را خنثى نمایید و لحظه اى از خطر دشمن مکار غافل نشوید ...

شهید، علیرضا بیک محمدلو شهادت: ششم فروردین 1367، در حلبچه

بخشی از وصیت نامه: از برادرم مى ‏خواهم که همیشه در سنگر قرآن و اسلام باشد و خواهرم هم همیشه با حفظ حجاب خود از خون من پاسدارى کند ...

شهید، سید محسن جبارى دستجردى شهادت: شانزدهم اسفند 1362، در جزیره مجنون

بخشی از وصیت نامه:

تا زمانى که حتى یک قطره خون در بدن دارید، پیرو اسلام و امام باشید و این را بدانید موقعى که دست از امام برداشتید، دشمن بر ما نفوذ مى‏ کند ... من با خود پیمان بسته و گفتم اگر با شهادت من اسلام و امام عزیز پایدار مى‏ ماند، پس اى گلوله‏ ها و اى تیرهاى دشمن! مرا دریابید. انسان، در زندگى مى ‏تواند دو راه را انتخاب کند؛ البته این دو راه یکى به نفع اسلام است و دیگرى ظاهراً ضد اوست. راه اول زندگى ننگین و راه دیگر راه حسین(ع) است و شهادت با افتخار. امیدوارم که شما راه شهدا را ادامه داده، مساجد را پُر کنید و در نماز جمعه -این نماز سیاسى، عبادى- شرکت کنید ...

شهید جلال حسنی شهادت: ششم فروردین 1361، در محور دزفول ـ شوش

بخشی از وصیت نامه:

سر هرکس را کلاه بگذارید، سر خدا را نمی توان کلاه گذاشت و خدا همیشه حاضر بر اعمال ماست! پس شما هم ای شنودگان! بگوش باشید که افسار زمان از دست تان خارج نشود و مسایل شرعی را سبک نشمارید و به یکایک آنها عمل نمایید و فرزندان خود را در اوایل کودکی با احکام اسلامی آشنا نمایید که در آینده نزدیک همین کودکان خردسال، اسلام را جاودانه نگه خواهند داشت. پدران و مادران! اگر شما در تعلیم دادن فرزندان خود کوتاهی نمایید و فرزندان شما فرامین اسلام را نیاموزند، مقصر خواهید بود؛ پس از حالا به آنها اهمیت داده و کیفیت نماز را به آنها بیاموزید که در نزد خدا اجری بسیار عظیم دارید ...

شهید، محسن خان بابایی شهادت: بیست و هشتم اسفند 1366، در حلبچه

بخشی از وصیت نامه:

از شما عزیزان تقاضا دارم که زینب وار، به مسایل تبلیغی بیشتر اهمیت دهید و اسلام و جبهه و شهادت در راه خدا را بیشتر برای مردم تشریح کنید. از شما می خواهم، به معنویات بیشتر اهمیت دهید. نماز را اول وقت بخوانید. دنبال مادیات نروید که به دردتان نمی خورد؛ اگر به دنبال معنویات بروید، مادیات هم دنبالش می آید ... در حق این ملت همین بس که بگویم افتخار کنند، تاکنون جهان به خود همچون ملتی ندیده است؛ قدر خودتان را بدانید. مطیع اوامر امام باشید و هر چه گفت، انجام دهید ...

شهید حسن خمسه شهادت: بیست و هشتم تیر 1361، در شلمچه

بخشی از وصیت نامه:

بدانید که این اولین و آخرین جنگ ما نیست؛ چرا که تازه شروع شده و امام عزیزمان جبهه اسلامى تشکیل خواهد داد. تا همه مستضعفان جهان را رهبرى کند -ان شاء الله- و شما پیروان راه خدا به یارى خدا، هرگز نباید خسته شوید؛ چرا که شهادت و جنگ و جهاد در راه خدا، به ما نیروى ایمان و عشق مى‏ دهد و بواسطه این نعمت (رهبر) -که خداوند به ما بخشیده- باید به فکر همه مسلمین جهان، به خصوص مستضعفین باشید و براى نجات آن ها بکوشید و گوش به فرمان رهبر انقلاب باشید ...

همیشه سعی نمایید حضرت فاطمه(س) -بانوی نمونه ی اسلام- را الگوی خود قرار دهید ...

بخشی از وصیت نامه شهید سید احمد پلارک

شهادت: 22 فروردین ماه 1366

خدایا به ما نیرویی و توانی عنایت کن تا بتوانیم برای یاری دینت به کار ببندیم. خدایا به ما توفیق اطاعت و فرمانبرداری به این رهبر و انقلاب عنایت بفرما. خدایا توفیق شناخت خودت آن طور که شهداء شناختند به ما عطا فرما و شهداء را از ما راضی بفرما و ما را به آن ها ملحق بفرما ...

شهید سید باقر طباطبائی نژاد

شهید محمدرضا تورجی زاده

شهید علی صیاد شیرازی

بخش هایی از وصیت شهید حاج حسین خرازی

بخش هایی از وصیت شهید احمد کشوری

بخش هایی از وصیت شهید محسن وزوایی

شهید حاج محمد ابراهیم همت:

عنصر اطلاعات - عملیات صبح تا شب باید دوربین روی چشم او باشد و کوچک‌ترین حرکت دشمن را گزارش کند! ...

اگر این دشمن حیله گر را به حال خودش وابگذاریم، او بیکار نمی‌نشیند ...

امام صراحتا اعلام می‌کند: هر کس که بیشتر برای خدا کار کرد،‌ بیشتر باید فحش بشنود، و شما پاسدارها، چون بیشتر برای خدا کار کردید، بشتر فحش شنیدید و می‌شنوید. ما باید برای فحش شنیدن ساخته بشویم! برای تحمل تهمت و افترا و دروغ! چون ما اگر تحمل نکنیم،‌ باید میدان را خالی کنیم. فکر نکنید افرادی مثل خوارج دوران حکومت امام علی الان در اطراف ما وجود ندارند؛ وجود دارند! خوارج چه کسانی بودند؟ خوارج آمدند و ابتدا به علی(ع) گفتند: یا علی(ع) ما با تو هستیم. بعد همین‌ها از پشت به علی ضربه زدند! این نیست که ما هم در اطراف خودمان چنین آدم‌هایی را نداشته باشیم. الان هم مثل زمان حکومت حضرت علی(ع) خوارجی هستند که دارند اذیت می‌کنند. داریم دیگر؛ « انجمن حجتیه » می‌بینی این ور و آن ور نفوذ کرده و این‌ها هزار کانال دارند ...

شهید مهدی باکری

شهید علی شورکی

شهید داود ملکی محمد پور

شهید مهدی هروی

شهید سیاوش عالی پور

شهید قربانعلی حسن زاده

شهید محمد رضا زاهدی شهادت: دهم اردیبهشت 1361، در خرمشهر

و شما برادران و خواهرانم شما بعد از من وظيفه سنگينى بر عهده داريد و آن رساندن حرف پيام مظلومان و شهيدان هستيد به حرف ستون پنجم و منافقين گوش ندهيد ...

شهید امیر ابوالفتحی

شهید اسداله کیانی

شهید اصغر غافل

شهید اصغر غلامعلی

شهید ایوب جوادی

شهید حاج محمد ابراهیم همت

شهید ایوب پورحنیفه

شهید بیوک آقا خندان

شهید براتعلی گرامی

شهید بهروز حدادی

شهید محرم چرائی

شهید ابراهیم محبی

شهید داود فضلعلی

شهید حسین غلام کبیری

https://harimeharam.ir/shohada/22/2

شهید مدافع حرم شهید جمال رضی (ابوطاها) شهادت : 1395/01/14 | حلب - سوریه

بخشی از وصیت نامه:

شما را ... به تربیت صحیح فرزندان در مسیر انقلاب که یاور رهبرم باشند ... توصیه میکنم ...

شهید مدافع حرم حجت‌الاسلام علی تمام‌زاده

شهادت: هجدهم آبان ماه سال 1394 در سن 39 سالگی در سوریه

بخشی از وصیت نامه

فراموش نکنید که همه ما شیعه علی ابن ابیطالب هستیم. شیعه علی علیه‌السلام ذلت نمی‌پذیرد... ظهور حضرت مهدی(عج) نزدیک است و چه بسا (اگر لیاقت داشته باشیم) دوباره رجعت کنیم (ان‌شاءالله). همیشه پشت سر رهبر فرزانه انقلاب حرکت کنید ...

جهاد با قلم علمایی و خون شهدایی / شهید مدافع حرم «حجت الاسلام علی تمام زاده» در کلام همسر

شهید مدافع حرم شهید اسدالله ابراهیمی شهادت: 27 خردادماه سال 1395 در شهر حلب سوریه

بخشی از وصیت نامه

ای همه کسانی که این پیام به آنها می‌رسد، بدانید که مردم هر عصر و زمانی با ولایت ولی امر برحق زمان خود آزموده خواهند شد و هرکس به میزان اطاعت پذیری از رهبرالهی خود در این آزمون سخت، پذیرفته خواهد شد. پس قدر این نعمت را که همان ولایت فقیه و به‌خصوص رهبر عزیز، بصیر و مظلوم‌مان امام خامنه‌ای عزیز را بدانید و در اطاعت از ایشان کم نگذارید که بدون شک اطاعت و پیروی از ایشان همان پیروی و اطاعت از پیامبر اعظم(ص) و ائمه معصومین(ع) می‌باشد ...

این سه نفر امروز در بهشت می‌خندند

شهید مدافع حرم شهید روح‌الله صحرایی شهادت: 16 آذر ماه 1394 در حلب سوریه

 بخشی از قسمت اول وصیت نامه شهید:

نماز و حجاب خود را حفظ کنید و برای خدا زندگی کنید و همیشه به‌یاد خدا باشید، فرزندانم را طوری تربیت نمایید که پرچم‌دار راه شهیدان باشند تا ان‌شاالله در ظهوری نزدیک در زمره سربازان واقعی امام زمان (عج) قرار گیرند ...

شهید مدافع حرم شهید روح‌الله صحرایی شهادت: 16 آذر ماه 1394 در حلب سوریه

 بخشی از قسمت دوم وصیت نامه شهید:

توصیه من این است که دست از ولایت فقیه برندارید؛ نماز و حجاب خود را حفظ کنید و در راه رضای خداوند قدم بردارید و خود را به آرامش برسانید. ظهور حضرت نزدیک است ان‌شاالله، زمینه‌ساز ظهور باشید ...

شهید مدافع حرم شهید «اسماعیل خانزاده» شهادت: 29 آذر 1394 در شهر حلب سوریه

 بخشی از وصیت نامه شهید:

مبادا روزی شود كه یاد و نام شهدا از كوچه‌ها محو شود و در محافل فراموش شود. پیرو خط مبارك ولایت فقیه باشید و خدای متعال را بخاطر این نعمت بزرگ شاكر باشید كه چه بسا اگر نعمت بزرگ ولایت نبود مشخص نبود كه چه مصیبتی برسر ما و نوامیس ما می‌آمد. اختلاف و تفرقه را كنار بگذارید و دنبال وحدت باشید. خود را مسافر قیامت بدانید نه ساكن دنیا. به دنیای فانی دل مبندید و در فكر آخرت باشید

شهید مدافع حرم شهید محمد حسین معز غلامی

بخشهایی از وصیت نامه:

 خاک پای شهدا

سلام بر آن‌هایی که رفتند و مثل ارباب بی کفن جان دادند. من خاک پای شهدا هستم. شهدایی که برای دفاع از اسلام رفتند و جان عزیز خود را بر طبق اخلاص نهادند. خدا کند به مدد شهدا و دعای دوستانم مرگ من نیز شهادت قرار گیرد که بهترین مرگ هاست.

 دعا برای ظهور حجت

در کفنم یک سربند یا حسین (ع) و تربت کربلا قرار بدهید. تا می‌توانید برای ظهور حضرت حجت (عج) دعا کنید که بهترین دعاهاست.
پیروی از ولایت فقیه

هم به خانواده ام و هم دوستانم بگویم که در بدترین شرایط اجتماعی, اقتصادی و .... پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علی آقا را تنها نگذارید.
توصیه به امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید و نگذارید خون شهدا پایمال شود.

شهید مدافع حرم شهید محمودرضا بیضایی

بخشی از وصیت نامه:

باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و شیعه هم به دنیا آمده ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با فداشدن محقق نمی شود حقیقتاً.

https://harimeharam.ir/shohada/22/18

شهید مدافع حرم شهید حمیدرضا اسداللهی

وصیتم به پسرم احمد

احمدجان! وصیت اصلی من به تو تبعیت کامل از ولی‌فقیه است. سعی کن خودت را از جهات علمی، معرفتی و جسمانی آماده نصرت امام زمان (عج) کنی.

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر صفحۀ ۳۲ قرآن کریم , سوره بقره , تفسیر نور , تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۲۸تا۱۲۹ , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , قرآن کریم , قرآن , قرآن مجید , سوره قدر , زیارت جناب فاطمه بنت اسد(س) , زیارتنامه حضرت ابوطالب علیه السلام , فاطمه بنت اسد (س) , حضرت ابوطالب علیه السلام , امام علی علیه السلام , انقلاب اسلامی ایران , قرآن و حدیث , پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) , معراج , جبرئیل , حضرت خدیجه (سلام الله علیها) , تكذيب , تصديق , ثروت , پيشرفت , دين خدا , قیام قائم (عج) , امام حسن(ع) , مهدویت , رسول الله (صلى الله عليه وآله) , اجابت دعا , امام حسن مجتبی علیه‌السلام , خشنودی خدا , شیعیان , امام صادق (علیه السلام) , امتحان , ایمان , سرزمین اسلامی , ایران قوی , دولت جمهوری اسلامی , دولت , جمهوری اسلامی , نظام جمهوری اسلامی , جهش تولید با مشارکت مردم , جوانها , نقشه‌ دشمن , جهش تولید , ماه رمضان , قدرت مقاومت , حضرت خدیجه (س) , مادر دوازده امام , امیرالمؤمنین , حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) اولین مؤمن به اسلام , اقتصاد مقاومتی , توان داخلی , حمایت از جبهه‌ مقاومت , جبهه‌ مقاومت , ملت ایران , راز پیروزی , دفاع مقدس , وعده الهی , جاهلیت مدرن , پیام قدرت و مقاومت , جنگ روانی , افشاى حقایق , روشنگرى‌ , زینب کبرا (علیهاالسّلام) , تبیین , جنگ سیاسی , جنگ فرهنگی , جنگ تبلیغاتی , حماسه عاشورا , امام حسن علیه‌السلام زمینه‌ساز حماسه عاشورا , امام حسین (ع) , روز عاشورا , امام مهدی (علیه السلام) , مسئله مهم غزه , حجاب , حکم شرعی , رعایت قانون , بانوان , عاقل , فهمیده , دولت و قوه قضائیه , قوه قضائیه , حجاب اسلامی , رعایت حجاب اسلامی , حرمت حجاب , شیطان , سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی , سردار محمد هادی حاج رحیمی , ظالم , متجاوز , شهید بهروز واحدی , شهید مدافع حرم , شهید سید عمار موسوی مشعشعی , جهاد , شهید مدافع حرم محمدرضا زاهدی , رژیم جنایتکار صهیونیستی , رژیم صهیونیستی , کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق , دمشق , شهید محمد هادی حاجی رحیمی , حمله موشکی , شهید حسین امان اللهی , شهید سید مهدی جلالتی , شهید محسن صداقت , شهید علی آقا بابایی , سید علی صالحی روزبهانی , شهید کربلا , شهدای کربلا , سوّار بن منعم بن حابس بن ابى عمير همدانى نهمى , شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی , شهید حاج قاسم سلیمانی , حاج قاسم سلیمانی , شهید سلیمانی , حاج قاسم , شهید آیت الله سید محمدباقر صدر , بنت الهدی , شهید محمد صالح محمدی , شهید علیرضا بیک محمدلو , شهید سید محسن جبارى دستجردى , جزیره مجنون , شهید جلال حسنی , دزفول , شوش , شهید , محسن خان بابایی , حلبچه , شهید حسن خمسه , شلمچه , شهید سید احمد پلارک , شهید سید باقر طباطبائی نژاد , شهید محمدرضا تورجی زاده , شهید علی صیاد شیرازی , شهید حاج حسین خرازی , شهید احمد کشوری , شهید محسن وزوایی , شهید حاج محمد ابراهیم همت , شهید مهدی باکری , شهید علی شورکی , شهید داود ملکی محمد پور , شهید مهدی هروی , شهید سیاوش عالی پور , شهید قربانعلی حسن زاده , خرمشهر , شهید امیر ابوالفتحی , شهید اسداله کیانی , شهید اصغر غافل , شهید اصغر غلامعلی , شهید ایوب جوادی , شهید ایوب پورحنیفه , شهید بیوک آقا خندان , شهید براتعلی گرامی , شهید بهروز حدادی , شهید محرم چرائی , شهید ابراهیم محبی , شهید داود فضلعلی , شهید حسین غلام کبیری , شهید جمال رضی , تربیت صحیح فرزندان , شهید مدافع حرم حجت‌الاسلام علی تمام‌زاده , شیعه علی ابن ابیطالب , ظهور حضرت مهدی (عج) , شهید اسدالله ابراهیمی , شهر حلب سوریه , آزموده , شهید روح‌الله صحرایی , حلب سوریه , سربازان واقعی امام زمان (عج) , ولایت فقیه , نماز , زمینه‌ساز ظهور , شهید اسماعیل خانزاده , یاد و نام شهدا , شهید محمد حسین معز غلامی , شهید محمود رضا بیضایی , شهید حمیدرضا اسداللهی , شهید احمد حیاری , ظهور , امام خامنه ای , یا زهرا سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 127
|
تعداد امتیازدهندگان : 37
|
مجموع امتیاز : 37

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۲۲تا۱۲۳

أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۲۲﴾
۱۲۲ - آيا كسى كه مرده بود سپس او را زنده كرديم و نورى بر او قرار داديم كه با آن در ميان مردم راه برود همانند كسى است كه در ظلمتها باشد و از آن خارج نگردد، اينچنين براى كافران اعمال (زشتى ) كه انجام مى دادند تزيين شده است (و زيبا جلوه كرده ).

Is he who was dead whom We have revived and given a light with which he walks among people to be compared to him who blunders about in darkness from which he will never emerge? As such what the unbelievers have done appear decorated to them. (122)


وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا لِيَمْكُرُوا فِيهَا وَمَا يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۲۳﴾
۱۲۳- و همچنين در هر شهر و روستائى بزرگان گنهكارى قرار داديم (افرادى كه همه گونه قدرت در اختيارشان گذارديم اما آنها از آن سوء استفاده كرده و راه خطا پيش گرفتند) و سرانجام كارشان اين شد كه به مكر (و فريب مردم ) پرداختند ولى تنها خودشان را فريب مى دهند و نمى فهمند.

And as such we have placed in every village its archtransgressors to scheme there. But they scheme only against themselves, though they do not sense it. (123)

شان نزول :
در شان نزول آيه اول چنين نقل شده است : ابو جهل كه از دشمنان سر سخت اسلام و پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بود روزى سخت آن حضرت را آزار داد، حمزه عموى شجاع پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) كه تا آن روز اسلام را نپذيرفته بود و همچنان در باره آئين او مطالعه و انديشه مى كرد، و در آن روز طبق معمول خود براى شكار به بيابان رفته بود هنگامى كه از بيابان برگشت از جريان كار ابوجهل و برادرزاده خويش با خبر شد، سخت برآشفت و يكسر به سراغ ابو جهل رفت و چنان بر سر - يا بينى او - كوفت كه خون جارى شد و با تمام نفوذى كه ابوجهل در ميان قوم
و عشيره خود و حتى در ميان مردم مكه داشت ، به ملاحظه شجاعت فوق العاده حمزه از نشان دادن عكس العمل خود دارى كرد.
سپس حمزه به سراغ پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آمد و اسلام را پذيرفت و از آن روز رسمابه عنوان يك افسر رشيد اسلام ، تا واپسين دم عمر، از اين آئين آسمانى دفاع مى كرد.
آيه فوق در باره اين حادثه نازل گرديد و وضع ايمان حمزه و پافشارى ابو جهل را در كفر و فساد مشخص ساخت .
از بعضى روايات نيز استفاده مى شود كه آيه در مورد ايمان آوردن عمار ياسر و اصرار ابو جهل در كفر نازل گرديده است و در هر حال اين آيه همانند آيات ديگر قرآن اختصاص به مورد نزول خود ندارد و داراى مفهوم وسيعى است كه در مورد هر مؤ من راستين ، و هر بى ايمان لجوج ، صادق است .

تفسیر
ايمان و روشن بينى :

ارتباط اين آيات با آيات قبل از اين نظر است كه در آيات گذشته اشاره به دو دسته : مؤ من خالص و كافر لجوج كه نه تنها ايمان نمى آورد بلكه براى گمراه ساختن ديگران نيز سخت مى كوشد، شده بود، در اينجا نيز با ذكر دو مثال جالب و روشن وضع اين دو طايفه مجسم گرديده است .
نخست اينكه افرادى را كه در گمراهى بوده اند، سپس با پذيرش حق و ايمان تغيير مسير داده اند تشبيه به مرده اى مى كند كه به اراده و فرمان خدا زنده شده است (او من كان ميتا فاحييناه ).
كرارا در قرآن مرگ و حيات به معنى مرگ و حيات معنوى ، و كفر و ايمان ، آمده است و اين تعبير به خوبى نشان مى دهد كه ايمان يك عقيده
خشك و خالى يا الفاظى تشريفاتى نيست ، بلكه به منزله روحى است كه در كالبد بيجان افراد بيايمان دميده مى شود و در تمام وجود آنها اثر مى گذارد، چشم آنها ديد و روشنائى ، گوش آنها قدرت شنوائى ، زبان توان سخن گفتن و دست و پا قدرت انجام هر گونه كار مثبت پيدا مى كند ، ايمان افراد را دگرگون مى سازد و در سراسر زندگى آنها اثر مى گذارد و آثار حيات را در تمام شئون آنها آشكار مى نمايد.
از جمله فاحييناه (ما او را زنده كرديم ) استفاده مى شود كه ايمان ، گرچه بايد با كوشش از ناحيه خود انسان صورت گيرد اما تا كششى از ناحيه خدا نباشد اين كوششها به جائى نمى رسد!
سپس مى گويد: ما براى چنين افراد نورى قرار داديم كه با آن در ميان مردم راه بروند (و جعلنا له نورا يمشى به فى الناس ).
گرچه مفسران درباره منظور از اين نور احتمالاتى داده اند اما ظاهرا منظور از آن تنها قرآن و تعليمات پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نيست ، بلكه علاوه بر اين ، ايمان به خدا، بينش و درك تازهاى به انسان مى بخشد، روشن بينى خاصى به او مى دهد، افق ديد او را از زندگى محدود مادى و چهار ديوار عالم ماده فراتر برده و در عالمى فوق العاده وسيع فرو مى برد.
و از آنجا كه او را به خود سازى دعوت مى كند، پرده هاى خود خواهى و خودبينى و تعصب و لجاج و هوى و هوس را از مقابل چشم جانش كنار مى زند، و حقايقى را مى بيند كه هرگز قبل از آن قادر به درك آنها نبود.
در پرتو اين نور ميتواند راه زندگى خود را در ميان مردم پيدا كند، و از بسيارى اشتباهات كه ديگران به خاطر آز و طمع ، و به علت تفكر محدود مادى ، و يا غلبه خود خواهى و هوى و هوس ، گرفتار آن مصون و محفوظ بماند.
و اينكه در روايات اسلامى مى خوانيم (المؤ من ينظر بنور الله ) انسان با ايمان با نور خدا نگاه مى كند اشاره به همين حقيقت است ، گرچه با اين همه باز نمى توان روشن بينى خاصى را كه انسان با ايمان پيدا مى كند با بيان و قلم توصيف كرد، بلكه بايد طعم آنرا چشيد و وجودش را احساس نمود !.
سپس چنين فرد زنده و فعال و نورانى و موثرى را با افراد بى ايمان لجوج مقايسه كرده مى گويد: آيا چنين كسى همانند شخصى است كه در امواج ظلمتها و تاريكيها فرو رفته و هرگز از آن خارج نمى گردد؟! (كمن مثله فى الظلمات ليس بخارج منها).

قابل توجه اينكه نمى گويد كمن فى الظلمات (همانند كسى كه در ظلمتها است ) بلكه مى گويد كمن مثله فى الظلمات (همانند كسى كه مثل او در ظلمات است ) بعضى گفته اند هدف از اين تعبير اين بوده كه اثبات شود چنان افراد به قدرى در تاريكى و بدبختى فرو رفته اند كه وضع آنها ضرب المثلى شده است كه همه افراد فهميده از آن آگاهند.
ولى ممكن است اين تعبير اشاره به معنى لطيف ترى باشد و آن اينكه : از هستى و وجود اينگونه افراد در حقيقت چيزى جز يك شبح ، يك قالب ، يك مثال و يك مجسمه باقى نمانده است هيكلى دارند بيروح و مغز و فكرى از كار افتاده ! اين نكته نيز لازم به يادآورى است كه راهنماى مؤ منان نور (با صيغه مفرد) و محيط كافران ظلمات (با صيغه جمع ) ذكر شده ، چرا كه ايمان يك حقيقت بيش نيست ، و رمز وحدت و يگانگى است و كفر و بى ايمانى سرچشمه پراكندگى و تفرقه و تشتت است .
و در پايان آيه اشاره به علت اين سرنوشت شوم كرده ، مى گويد: اينچنين اعمال كافران در نظرشان جلوه داده شده است (كذلك زين للكافرين ما كانوا يعملون ).
و همانطور كه سابقا اشاره كرديم اين خاصيت تكرار يك عمل زشت است كه تدريجا از قبح آن در نظر كاسته مى شود و حتى به جائى مى رسد كه به عنوان يك كار خوب در نظر او جلوه مى كند و همچون زنجيرى بر دست و پاى او مى افتد و اجازه خروج از اين دام به او نمى دهد، يك مطالعه ساده در حال تبهكاران اين حقيقت را به خوبى روشن مى سازد.
و از آنجا كه قهرمان اين ماجرا در جهت منفى ابو جهل بود، و او از سردمداران مشركان مكه و قريش محسوب مى شد در آيه دوم اشاره به وضع اين رهبران گمراه و زعماى كفر و فساد كرده مى فرمايد: اينچنين قرار داديم در هر شهر و آبادى بزرگانى را كه طريق گناه پيش گرفتند و با مكر و فريب و نيرنگ مردم را از راه منحرف ساختند (و كذلك جعلنا فى كل قرية اكابر مجرميها ليمكروا فيها).
كرارا گفته ايم كه نسبت اينگونه افعال به خداوند به خاطر آن است كه او مسبب الاسباب و سرچشمه تمام قدرتها است و هر كس هر كارى انجام مى دهد با استفاده از امكاناتى است كه خداوند در اختيار او قرار داده اگر چه جمعى از آن حسن استفاده و بعضى سوء استفاده مى كنند.
جمله ليمكروا (تا مكر و نيرنگ به كار زنند) به معنى سرانجام و عاقبت كار آنها است نه هدف از خلقت آنان يعنى سرانجام نافرمانى و گناه فراوان اين شد كه رهزن راه حق شدند و بندگان خدا را از راه منحرف ساختند، زيرا مكر در اصل به معنى تابيدن و پيچيدن است سپس به هر كار انحرافى كه توام با اخفاء و پنهانكارى باشد گفته شده است .
و در پايان آيه مى گويد: آنها جز به خودشان نيرنگ نمى زنند ولى نمى فهمند و متوجه نيستند (و ما يمكرون الا بانفسهم و ما يشعرون ).
چه نيرنگ و فريبى از اين بالاتر كه سرمايه هاى وجود خود اعم از فكر و هوش و ابتكار و عمر و وقت و مال خويش را در مسيرى به كار مى گيرند كه نه تنها سودى به حال آنها ندارد بلكه پشتشان را از بار مسئوليت و گناه سنگين مى سازد، در حالى كه فكر مى كنند به پيروزيهائى رسيده اند!
ضمنا از اين آيه به خوبى استفاده مى شود كه مفاسد و بدبختيهائى كه دامن اجتماعات را مى گيرد از بزرگترها و سردمداران اقوام سرچشمه مى گيرد و آنها هستند كه با انواع حيله و نيرنگها راه خدا را دگرگون ساخته و چهره حق را بر مردم مى پوشانند.

بخشی از آیه 123سوره مبارکه انعام

در هر شهر و روستائى بزرگان گنهكارى قرار داديم (افرادى كه همه گونه قدرت در اختيارشان گذارديم اما آنها از آن سوء استفاده كرده و راه خطا پيش گرفتند) و سرانجام كارشان اين شد كه به مكر (و فريب مردم ) پرداختند ولى تنها خودشان را فريب مى دهند و نمى فهمند ...

 And as such we have placed in every village its archtransgressors to scheme there. But they scheme only against themselves, though they do not sense it ...

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: انتخابات؛ راه درست مردم باید دنبال انتخاب اصلح باشند. البتّه در درجه‌ی اوّل حضور مردم است، در درجه‌ی بعد انتخاب اصلح است...

بخشی از آیه 121 سوره مبارکه انعام

و شياطين به دوستان خود مطالبى مخفيانه القا مى كنند تا با شما به مجادله برخيزند و اگر از آنها اطاعت كنيد شما هم مشرك خواهيد بود!

 The satans will reveal to their guided ones to argue with you. If you obey them, you shall indeed become idolaters.

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: انتخابات؛ راه درست مردم باید دنبال انتخاب اصلح باشند. البتّه در درجه‌ی اوّل حضور مردم است، در درجه‌ی بعد انتخاب اصلح است...

موارد بیشتر:

http://yamahdi788.loxblog.com/

http://islamicworld.ir/fa/

گزیده‌ای از وصیت‌نامه عارفانه شهید مدافع حرم شهید «رسول خلیلی»

دست‌نوشته ای از شهید مدافع حرم لبنانی، «محمد علی حسین عواضه» خطاب به امام زمان (عج)

https://harimeharam.ir/category/14/1

در بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم «حامد کوچک‌زاده» آمده است: «دشمن با تمام قوا از زمین و آسمان، در حال حمله به مرزهای اعتقادی و ایمانی ماست. حرکتی کنید. امروز دشمن در خصوصی‌ترین لحظات ما و به خصوصی‌ترین مکان‌های ما نفوذ کرده و بنیان خانواده که یکی از ارکان مهم جامعه می‌باشد را از هم پاشیده و چگونه است که ما نسبت به این مسائل بی‌تفاوتیم...»

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , انتخابات , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۲۲تا۱۲۳ , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , شهید مدافع حرم حامد کوچک‌زاده , اعتقادی , ایمانی , دشمن , انتخابات , انتخاب اصلح , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵



تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۲۱

وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ ﴿۱۲۱﴾

۱۲۱ - و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده نخوريد و اين كار گناه است، و شياطين به دوستان خود مطالبى مخفيانه القا مى كنند تا با شما به مجادله برخيزند و اگر از آنها اطاعت كنيد شما هم مشرك خواهيد بود!

Do not eat from that which the Name of Allah has not been mentioned, for it is a sin. The satans will reveal to their guided ones to argue with you. If you obey them, you shall indeed become idolaters. (121)

تفسیر
در آيات گذشته روى جنبه مثبت مساله يعنى خوردن از گوشتهاى حلال تكيه شده بود، ولى در اين آيه - براى تاكيد هر چه بيشتر - روى جنبه منفى و مفهوم آن تكيه نموده و مى گويد: از گوشتهائى كه نام خدا به هنگام ذبح بر آنها برده نشده است نخوريد (و لا تاكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه ).
سپس با يك جمله كوتاه مجددا اين عمل را محكوم كرده مى گويد: اين كار فسق و گناه و خروج از راه و رسم بندگى و اطاعت فرمان خدا است (و انه لفسق ).
و براى اينكه بعضى از مسلمانان ساده دل تحت تاثير وسوسه هاى شيطانى آنها قرار نگيرند اضافه مى كند: شياطين مطالب وسوسه انگيزى به طور مخفيانه به دوستان خود القا مى كنند، تا با شما به مجادله برخيزند (و ان الشياطين ليوحون الى اوليائهم ليجادلوكم ).
ولى به هوش باشيد اگر تسليم وسوسه هاى آنها شويد شما هم در صف مشركان قرار خواهيد گرفت (و ان اطعتموهم انكم لمشركون ).
اين مجادله و وسوسه شايد اشاره به همان منطقى باشد كه مشركان به يكديگر القا مى كردند (و بعضى گفته اند مشركان عرب آنرا از مجوسيان آموخته بودند
كه اگر ما گوشت حيوان مرده را مى خوريم به خاطر آن است كه خدا آنرا كشته و از حيوانى كه ما مى كشيم بهتر است يعنى نخوردن مردار يكنوع بى اعتنائى به كار خدا است !.
غافل از آنكه آنچه به مرگ طبيعى مى ميرد علاوه بر اينكه غالبا بيمار است ، سر بريده نيست و خونهاى كثيف در لابلاى گوشتهاى آن مى مانند و مى ميرند و فاسد مى شوند و گوشت را هم آلوده و فاسد مى كنند، به همين دليل خداوند دستور داده تنها از گوشت حيواناتى بخورند كه با شرايط خاصى ذبح شده و خون آن بيرون ريخته است .
ضمنا از اين آيات استفاده مى شود كه ذبيحه هاى غير اسلامى حرام است ، زيرا - علاوه بر جهات ديگر - آنها به هنگام ذبح مقيد به بردن نام خدا بر آن نيستند.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

امیرالمؤمنین امام علی(علیه السلام): در ماه رمضان بسيار دعا و استغفار کنيد؛ دعا بلا و گرفتاري را از شما دور مي‌سازد و به سبب استغفار، گناهان شما محو مي‌شود. وسائل الشيعة، ج 4

لزوم ذکر منبع خبر

حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام

إذَا حَدَّثْتُمْ بِحَدِيثٍ فَأَسْنِدُوهُ إِلَى الَّذِي حَدَّثَكُمْ فَإِنْ كَانَ حَقّاً فَلَكُمْ وَ إِنْ كَانَ كَذِباً فَعَلَيْه‏

وقتی مطلبی را نقل می کنید، آن را از قول کسی که برای شما بیان کرده نقل کنید؛ در این حال اگر مطلب حقّی بوده باشد نفعش برای شماست و اگر کذب بوده باشد ضررش برای آن شخص خواهد بود.

 «کافی» ج 1 ص 52

 

حاج قاسم و ما ادراک حاج قاسم

خاطره فرزند شهید سلیمانی از افطار حاج قاسم با رزمنده ها در خط

تلفن خانه زنگ خورد. بابا بود با صدای خسته. پرسیدم افطار كردید؟ گفتند بچه‌ها برايم در قرارگاه افطار آماده كردند اما نرفتم و در خط ماندم و با رزمنده‌ها سفره انداختيم و نان پنير مختصری خورديم. گفتم چرا قرارگاه نرفتید؟ گفتند «ميترسم در غيبتم مظلومی با زبان روزه، اسير و يا شهید شود».

https://harimeharam.ir/category/14/1

در بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم «حامد کوچک‌زاده» آمده است: «دشمن با تمام قوا از زمین و آسمان، در حال حمله به مرزهای اعتقادی و ایمانی ماست. حرکتی کنید. امروز دشمن در خصوصی‌ترین لحظات ما و به خصوصی‌ترین مکان‌های ما نفوذ کرده و بنیان خانواده که یکی از ارکان مهم جامعه می‌باشد را از هم پاشیده و چگونه است که ما نسبت به این مسائل بی‌تفاوتیم...»

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۲۱ , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , شياطين , امیرالمؤمنین امام علی(علیه السلام) , ماه رمضان , دعا , استغفار , بلا , گرفتاري , گناهان , وسائل الشيعة , منبع خبر , لزوم ذکر منبع خبر , کافی , حاج قاسم , شهید سلیمانی , افطار , شهید مدافع حرم , شهید مدافع حرم حامد کوچک‌زاده , دشمن , اعتقادی , ایمانی , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۱۸تا۱۲۰ ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : یک شنبه 29 بهمن 1402

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵



بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۱۸تا۱۲۰

فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ بِآيَاتِهِ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۱۸﴾
و از آنچه نام خدا بر آن گفته شده بخوريد (اما از گوشت حيواناتي كه به هنگام سر بريدن نام خدا بر آن نميبرند نخوريد) اگر به آيات او ايمان داريد. (۱۱۸)
Eat then of that over which the Name of Allah has been mentioned (when slaughtered), if you truly believe in His verses. (118)
وَمَا لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَكُمْ مَا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَإِنَّ كَثِيرًا لَيُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ ﴿۱۱۹﴾
چرا از چيزهائي نميخوريد كه اسم خدا بر آنها برده شده در حالي كه (خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده بيان كرده است، مگر اينكه ناچار باشيد (كه در اين صورت خوردن از گوشت چنان حيواناتي جائز است) و بسياري از مردم (ديگران را) به خاطر هوي و هوس و بيدانشي گمراه مي‏سازند و پروردگار تو تجاوزكاران را بهتر مي‏شناسد. (۱۱۹)
And why should you not eat of that over which the Name of Allah has been pronounced when He has already made plain to you what is forbidden, except when you are constrained? Many are those who mislead through ignorance on account of their fancies, but your Lord best knows the transgressors. (119)
وَذَرُوا ظَاهِرَ الْإِثْمِ وَبَاطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِمَا كَانُوا يَقْتَرِفُونَ ﴿۱۲۰﴾
گناهان آشكار و پنهان را رها كنيد زيرا كساني كه تحصيل گناه مي‏كنند در برابر آن مجازات خواهند شد. (۱۲۰)
Forsake the revealed and hidden sin. Those who earn sin shall be recompensed for what they have committed. (120)

تفسیر
تمام آثار شرك بايد بر چيده شود:
اين آيات در حقيقت يكى از نتائج بحثهاى گذشته در مورد توحيد و شرك
است و لذا آيه اول با (فاء) تفريع كه معمولا براى ذكر نتيجه است آمده .
توضيح اينكه : در آيات گذشته با بيانات گوناگونى حقيقت توحيداثبات و بطلان شرك و بت پرستى آشكار گرديد. يكى از نتائج اين مسئله اين است كه مسلمانان بايد از خوردن گوشت حيواناتى كه به نام بتها ذبح مى شد خوددارى كنند، و تنها از گوشت حيواناتى كه به نام خدا ذبح مى گرديد استفاده نمايند، زيرا مشركان عرب يكى از عبادتهايشان اين بود كه براى بتها قربانى مى كردند و از گوشت آنها به عنوان تبرك مى خوردند و اين موضوع يك نوع بت پرستى بوده است .
لذا نخست مى گويد: از چيزهائى بخوريد كه نام خدا بر آن برده شده است اگر به آياتش ايمان داريد (فكلوا مما ذكر اسم الله عليه ان كنتم باياته مؤ منين ).
يعنى ايمان تنها ادعا و گفتار و عقيده نيست بلكه بايد در لابلاى عمل نيز آشكار گردد كسى كه به خداى يكتا ايمان دارد تنها از اين گوشتها مى خورد. البته امر((كلوا)): بخوريد در اينجا به معنى وجوب خوردن از چنين گوشتهائى نيست بلكه در حقيقت منظور از آن مباح بودن اينها و حرام بودن غير آن است .
ضمنا روشن مى شود كه تحريم گوشتهائى كه نام خدا به هنگام ذبح آنها برده نشده ، نه از نظر جنبه هاى بهداشتى است تا گفته شود چه اثرى در بردن نام است بلكه مربوط به جنبه هاى معنوى و اخلاقى و تحكيم پايه توحيد و يگانه پرستى است .
در آيه بعد همين موضوع به عبارت ديگرى كه توام با استدلال بيشترى است آمده و ميفرمايد: چرا از حيواناتى نميخوريد كه نام خدا بر آنها گفته شده ؟ در حالى كه آنچه را بر شما حرام است خداوند شرح داده است (و ما لكم الا تاكلوا
مما ذكر اسم الله عليه و قد فصل لكم ما حرم عليكم ).
بار ديگر خاطر نشان مى كنيم كه : توبيخ و تاكيد به خاطر ترك خوردن گوشتهاى حلال نيست بلكه هدف اين است كه تنها از اين گوشتها بايد بخوريد و از غير آنها استفاده نكنيد و به تعبير ديگر نظر روى نقطه مقابل و مفهوم جمله است و لذا با جمله ((قد فصل لكم ما حرم عليكم )) (خداوند آنچه را بر شما حرام است شرح داده ) استدلال شده است .
در اينكه در چه سوره و كدام آيه اين موضوع آمده است و گوشتهاى حلال و حرام توضيح داده شده ؟ ممكن است تصور شود منظور سوره مائده است و يا بعضى از آيات آينده همين سوره (آيه 145) مى باشد، ولى با توجه به اينكه اين سوره در مكه نازل شده و مائده در مدينه ، و آيات آينده اين سوره نيز به هنگام نزول اين آيات هنوز نازل نشده بوده است روشن مى شود كه هيچيك از اين دو احتمال صحيح نيست بلكه يا منظور آيه 115 سوره نحل است كه در آن صريحا قسمتى از گوشتهاى حرام و مخصوصا حيواناتى كه براى غير خدا ذبح شده اند آمده است و يا منظور بيان حكم اين گوشتها به وسيله پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى باشد زيرا او چيزى جز وحى الهى نمى گفت .
سپس يك صورت را استثناء نموده ، و ميگويد: مگر در صورتى كه مجبور شويد (الا ما اضطررتم اليه ).
خواه اين اضطرار بخاطر گرفتارى در بيابان و گرسنگى شديد بوده باشد و يا گرفتار شدن در چنگال مشركان و اجبار كردن آنها به اين موضوع .
بعد اضافه مى كند كه بسيارى از مردم ديگران را از روى جهل و نادانى و هوى هوسها گمراه مى سازند (و ان كثيرا ليضلون باهوائهم بغير علم ). گرچه هوا پرستى با جهل و نادانى غالبا توام است ولى در عين حال براى تاكيد بيشتر آن دو را همراه آورده و مى گويد: (باهوائهم بغير علم ).
ضمنا از اين تعبير بخوبى استفاده مى شود كه علم حقيقى هرگز با هوا پرستى و خيالبافى سازگار نيست و آنجا كه سازگار شود جهل است نه علم !.
اين نيز لازم به تذكر است كه جمله بالا مى تواند اشاره به همان پندارى باشد كه در ميان مشركان عرب وجود داشت كه براى خوردن گوشتهاى حيوانات مرده چنين استدلال مى كردند: آيا ممكن است حيواناتى را كه خودمان مى كشيم حلال بدانيم ، اما آنچه را خداى ما كشته است حرام بشمريم ؟!

بديهى است سفسطه ، يك خيال واهى ،بيش نبود، زيرا خداوند حيوان مرده را ذبح نكرده و سر نبريده تا با حيواناتى كه ما سر بريده ايم مقايسه شود و به همين دليل كانون انواع بيماريهاست و گوشت آن فاسد است لذا خداوند اجازه خوردن آنرا نداده است .
در پايان آيه مى فرمايد: پروردگار تو نسبت به آنها كه تجاوزكارند آگاهتر است (ان ربك هو اعلم بالمعتدين ).
همانها كه با دلائل واهى نه تنها از راه حق منحرف مى شوند بلكه سعى دارند ديگران را نيز منحرف سازند.
و از آنجا كه ممكن است بعضى اين كار حرام را در پنهانى مرتكب شوند در تعقيب آن ، در آيه بعد، به عنوان يك قانون كلى مى گويد: گناه آشكار و پنهان را رها سازيد (و ذروا ظاهر الاثم و باطنه ) .
مى گويند در زمان جاهليت عده اى عقيده داشتند كه عمل منافى عفت (زنا) اگر در پنهانى باشد عيبى ندارد تنها اگر آشكارا باشد گناه است !هم اكنون نيز عملا عده اى اين منطق جاهلى را پذيرفته و تنها از گناهان آشكار وحشت دارند، اما گناهان پنهانى را بدون احساس ‍ ناراحتى مرتكب مى شوند!
آيه فوق نه تنها منطق فوق را محكوم ميسازد بلكه مفهوم وسيعى دارد كه علاوه بر آنچه گفته شد مفاهيم و تفسيرهاى ديگرى را كه در زمينه گناه ظاهر و باطن شده است در بر مى گيرد، از جمله اينكه منظور از گناهان ظاهر گناهانى است كه با اعضاى بدن انجام مى گردد و گناه باطن آن است كه با قلب و نيت و تصميم صورت گيرد.
سپس به عنوان يادآورى و تهديد گناهكاران به سرنوشت شومى كه در انتظار دارند چنين مى گويد: آنها كه تحصيل گناه كنند به زودى نتيجه اعمال خود را خواهند ديد (ان الذين يكسبون الاثم سيجزون بما كانوا يقترفون ).
تعبير به كسب گناه (يكسبون الاثم ) تعبير جالبى است كه نشان مى دهد افراد انسان در اين جهان همچون سرمايه دارانى هستند كه به يك بازار بزرگ گام مى نهند، سرمايه آنها هوش و عقل و عمر و جوانى و نيروهاى گوناگون خدا داد است ، بيچاره آنها كه بجاى تحصيل سعادت و كسب افتخار و شخصيت و تقوى و قرب به خدا تحصيل گناه كنند.
تعبير به (سيجزون ) (به زودى جزاى خود را خواهند ديد) ممكن است اشاره به اين باشد كه قيامت هر چند در نظر بعضى دور است ولى در حقيقت بسيار نزديك مى باشد، و اين جهان به سرعت سپرى مى شود و رستاخيز فرا مى رسد. و يا اشاره به اين باشد كه غالب افراد در همين زندگى دنيا نيز قسمتى از نتائج اعمال زشت خود را به صورت واكنشهاى فردى و اجتماعى خواهند ديد.
منبع (...):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

آغاز و انجام ماه مبارک رمضان

حضرت امام رضا علیه السلام

إنَّ شَهْرَكُمْ هَذَا لَيْسَ كَالشُّهُورِ
إِنَّهُ إِذَا أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ أَقْبَلَ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ
وَ إِذَا أَدْبَرَ عَنْكُمْ أَدْبَرَ بِغُفْرَانِ الذُّنُوب‏

رمضان مثل سایر ماهها نیست؛
زمانی که به شما رو می آورد با برکت و رحمت می آید،
و آنگاه که شما را ترک می کند، با بخشش گناهان می رود.

«عیون أخبار الرضا علیه السلام» ج ۱ ص ۲۹۳

حضرت آیت الله امام خامنه ای در محفل انس با قرآن: بدون مراقبه، حال معنوی انسان پایدار نخواهد بود

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52847

حضرت آیت الله امام خامنه ای: مقاومت، واکنش طبیعیِ هر ملّت آزاده و باشرف در مقابل تحمیل و زورگویی است ... 1398/3/14

https://harimeharam.ir/category/14/1

دست‌نوشته ای از شهید مدافع حرم لبنانی، «محمد علی حسین عواضه» خطاب به امام زمان (عج)

التماس دعا

 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۱۸تا۱۲۰ , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , تفسیر , گوشت , گمراه , تجاوزكاران , پروردگار , توحید , امام رضا علیه السلام , حضرت امام رضا علیه السلام , ماه مبارک رمضان , بخشش گناهان , محفل انس با قرآن , انس با قرآن , مراقبه , حال معنوی انسان , حال معنوی , انسان , حضرت آیت الله امام خامنه ای , مقاومت , آزاده , باشرف , زورگویی , شهید مدافع حرم , لبنانی , شهید مدافع حرم لبنانی , «محمد علی حسین عواضه» , شهید مدافع حرم لبنانی , امام زمان (عج) , ظهور , امام خامنه ای , یا زهرا سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۱۶تا۱۱۷ ...
نویسنده : yamahdi788
تاریخ : شنبه 28 بهمن 1402

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۱۶تا۱۱۷

وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿۱۱۶﴾
۱۱۶ - و اگر اكثر كسانى را كه در روى زمين هستند اطاعت كنى تو را از راه خدا گمراه مى كنند، آنها تنها از گمان پيروى مى كنند و از تخمين و حدس (واهى).

If you obeyed most of those on earth, they would lead you astray from the Path of Allah. They follow only supposition and they are but conjecturing. (116)

إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿۱۱۷﴾
۱۱۷ - پروردگار تو به كسانى كه از راه او گمراه گشته اند آگاهتر است و همچنين به كسانى كه هدايت يافته اند.
Your Lord knows best who stray from His Path and the guided. (117)
@fazylatha

تفسیر
مى دانيم آيات اين سوره در مكه نازل شد و در آن زمان مسلمانان شديدا در اقليت بودند، گاهى اقليت آنها و اكثريت قاطع بت پرستان و مخالفان اسلام ، ممكن بود اين توهم را براى بعضى ايجاد كند كه اگر آئين آنها باطل و بى اساس است چرا اينهمه پيرو دارند و اگر ما بر حقيم چرا اينقدر كم هستيم ؟!
در اين آيه براى دفع اين توهم كه به دنبال ذكر حقانيت قرآن در آيات قبل ممكن است پيدا شود، پيامبر خود را مخاطب ساخته ، مى گويد: اگر از اكثر مردمى كه در روى زمين هستند پيروى كنى ترا از راه حق گمراه و منحرف خواهند ساخت ! (و ان تطع اكثر من فى الارض يضلوك عن سبيل الله ).
در جمله بعد دليل اين موضوع را بيان مى كند و مى گويد: علت آن اين است كه آنها بر اساس منطق و فكر صحيح كار نمى كنند، راهنماى آنها يك مشت گمانهاى آلوده به هوى و هوس و يك مشت دروغ و فريب و تخمين است
(ان يتبعون الا الظن و ان هم الا يخرصون ).
از آنجا كه مفهوم آيه قبل اين است كه اكثريت به تنهائى نمى تواند راه حق را نشان دهد نتيجه آن ، اين مى شود، كه راه حق را تنها بايد از خداوند گرفت هر چند طرفداران راه حق در اقليت بوده باشند، لذا در آيه دوم دليل اين موضوع را روشن مى سازد كه : پروردگارت كه از همه چيز با خبر و آگاه است و در علم بى پايان او كمترين اشتباه راه ندارد، بهتر مى داند راه ضلالت و هدايت كدام است و گمراهان و هدايت يافتگان را بهتر مى شناسد (ان ربك هو اعلم من يضل عن سبيله و هو اعلم بالمهتدين ).
در اينجا سؤ الى پيش مى آيد كه مگر ديگران راه هدايت و ضلالت را بدون راهنمائى خدا ميشناسند كه آيه مى گويد: خداوند از ديگران بهتر مى شناسد و بهتر ميداند؟!
پاســخ سؤ ال اين است كه انسان به وسيله عقل خود، بدون شك ، حقايقى را درك مى كند، و راه هدايت و ضلالت را تا حدودى مى فهمد ولى مسلما فروغ چراغ عقل ، و شعاعش محدود است ، و ممكن است بسيارى از مطالب از ديد عقل مخفى بماند، به علاوه انسان در معلوماتش گرفتار اشتباه نيز مى شود و به همين دليل نياز
به رهبران و راهنمايان الهى دارد بنابراين جمله خداوند داناتر است صحيح خواهد بود، و هر چند علم انسان با علم خدا قابل مقايسه نيست .

اكثريت عددى اهميت ندارد
بر خلاف آنچه در نظر بعضى مسلم است كه اكثريتهاى عددى همواره راه صحيح را مى پيمايند قرآن در آيات متعددى اين موضوع را نفى كرده و براى اكثريت عددى اهميتى قائل نيست ، و در حقيقت مقياس را اكثريت كيفى ميداند، نه كمى دليل اين موضوع روشن است ، زيرا اگر چه در جوامع كنونى براى اداره اجتماع راهى جز تكيه كردن روى اكثريت نديده اند، ولى نبايد فراموش كرد كه اين موضوع همانطور كه گفتيم يكنوع اجبار و بن بست است ، زيرا هيچ ضابطه اى در يك جامعه مادى كه خالى از اشكال و ايراد باشد براى اتخاذ تصميمها و تصويب قوانين وجود ندارد، لذا بسيارى از دانشمندان با اعتراف به اين حقيقت كه نظر اكثريت افراد اجتماع بسيارى از اوقات اشتباه آميز است مجبور به پذيرش آن شده اند چون راههاى ديگر، عيبش بيشتر است .
اما يك جامعه مؤ من به رسالت انبياء هيچگونه اجبارى در خود از پيروى نظر اكثريت در تصويب قوانين نمى بيند، زيرا برنامه ها و قوانين انبياء راستين خالى از هر گونه عيب و نقص و اشتباه است ، و با آنچه اكثريت جايز الخطا تصويب مى كند قابل مقايسه نيست .
يك نگاه در چهره جهان كنونى و حكومتهائى كه بر اساس اكثريتها بنا شده و قوانين نادرست و آميخته با هوسها كه گاهى از طرف اكثريتها به تصويب ميرسد نشان مى دهد كه اكثريت عددى دردى را دوا نكرده است ، بسيارى از جنگها را اكثريتها تصويب كرده اند و بسيارى از مفاسد را آنها خواسته اند.
استعمارها و استثمارها، جنگها و خونريزيها، آزاد شناختن مشروبات الكلى ، قمار، سقط جنين ، فحشاء و حتى پارهاى از اعمال شنيع كه ذكر آن شرم آور است از طرف اكثريت نمايندگان بسيارى از كشورهاى به اصطلاح پيشرفته كه منعكس كننده نظريه اكثريت توده مردم آنها است گواه بر اين حقيقت ميباشد.
از نظر علمى آيا اكثريت اجتماعات راست مى گويند؟ آيا اكثريت امين هستند؟ آيا اكثريت از تجاوز به حقوق ديگران اگر بتوانند خود دارى مى كنند؟ آيا اكثريت منافع خود و ديگران را به يك چشم مى بينند؟
پاسخ اين سؤ الات ناگفته پيدا است ، بنابراين بايد اعتراف كرد كه تكيه كردن دنياى كنونى روى اكثريت در حقيقت يكنوع اجبار و الزام محيط است ، و استخوانى است كه در گلوى اجتماعات گير كرده .
آرى اگر مغزهاى متفكر و مصلحان دلسوز جوامع بشرى و انديشمندان با هدف كه هميشه در اقليت هستند تلاش و كوشش همه جانبه اى را براى روشن ساختن توده هاى مردم انجام دهند، و جوامع انسانى به اندازه كافى رشد فكرى و اخلاقى و اجتماعى بيابند مسلما نظرات چنان اكثريتى بسيار به حقيقت نزديك خواهد بود، ولى اكثريت غير رشيد و ناآگاه و يا فاسد و منحرف و گمراه چه مشكلى را مى تواند از سر راه خود و ديگران بردارد، بنابراين اكثريت به تنهائى كافى نيست بلكه اكثريت رهبرى شده مى تواند مشكلات جامعه خود را تا آنجا كه در امكان بشر است حل كند.
و اگر قرآن در مورد اكثريت در آيات مختلف ايراد مى كند شك نيست كه منظورش اكثريت غير رشيد و رهبرى نشده است.

منبع (ادامه مطلب ...):

https://t.me/fazylatha

https://harimeharam.ir/category/14/1

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۱۶تا۱۱۷ , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , تفسیر قرآن کریم , پروردگار , زمين , اطاعت , راه خدا , گمراه , گمان , تخمين , حدس , واهى , شهید رسول خلیلی , شهید مدافع حرم , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

 تحولی عظیم

غزه و جنایات اسرائیل غاصب و ... حتی نابودی اسرائیل جنایتکار که قطعی است،اینها فقط پرده از چهره پلید وجنایتکار مستکبرین عالم ،انگلیس و فرانسه وآلمان و... با سردم داری آمریکا شیطان بزرگ، بر داشته و خواهد برداشت وآنها را رسوای جهانیان کرده،لکن ورای این جنایات و جنگ "کثیف" صهیونیست ها در قتل عام مردم مظلوم غزه ، عالم درانتظار تحولی عظیم است .!

همواره دعاگوی رهبر فرزانه انقلاب باشید

 انقلاب اسلامی خودش را صادر وقلوب موحدین عالم راتسخیر نموده وامامین انقلاب اسلامی وفرزندمعنوی شان حاج قاسم شهید، بالاترین نقش را در نشان دادن چهره اسلام ناب به جهانیان داشته اندواکنون رهبری فرزانه انقلاب محبوب قلوب موحدین عالم می باشند

ومانیز باید قدردان حضرت آقا ،رهبر فرزانه انقلاب باشیم و خدارا بخاطر نعمت ولایت شاکر باشیم، در انتخاب افراد در انتخابات پیش رودقت کنید که یک فریضه است وشک نکنید که رفتار ما خاصه در یاری انقلاب و دقت در انتخابات در منظر عین الله الناظره امام عصر (سلام الله علیه) می باشد،و اگر انقلاب اسلامی را یاری نماییم ،امام علیه السلام ما را یاری خواهد کرد،

دعاى فرج را بطور مستمر هر روز بخوانيد

اَللهُمَّ عَجِلْ لِوَليِك اَلفَرَجْ

 این شخصيت مومن،انقلابى وپرتلاش با ملت صادق است

 بعداز حضرت آقا وشهید رجایی صادق ترین و پرتلاش ترین رئیس جمهور ایران است كه جديّت درخدمت به مردم را دارد و به توفيقات معنوى وبالاترین جایگاه در این نظام مقدس خواهد رسید

 اَللهُمَّ عَجِلْ لِوَليِك اَلفَرَجْ

تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۲ - تفسیر نور:

«فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» پس کسی که از انحراف وصیّت‌کننده (و تمایل بی‌‏جای او به بعض ورثه) یا از گناه او (به اینکه به کار خلافی وصیّت کند،) بترسد و میان آنها را اصلاح دهد، گناهی بر او نیست (و مشمول قانون مجازات تبدیل وصیّت نمی‏‌شود) همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۲:

صاحب تفسیر مجمع‌البیان کلمۀ «جَنَفاً» را به معنای تمایل به انحرافِ ناآگاهانه و کلمۀ «إِثْمَ» را به معنای گناه آگاهانه گرفته است.

آنچه در اسلام ممنوع شده، تغییر و تبدیل وصیّت‌‏های صحیح است؛ ولی اگر وصیّت سبب فتنه می‌‏شود و یا خلاف موازین شرع بود، تغییر آن اشکال ندارد.

چنان‌که اگر وصیّت‌کننده بیش از یک‌سوم اموالش را وصیّت کند، می‌توان آن مقدار را کم نمود.

اگر سفارش به گناه کرد، می‌توان وصیّت را تغییر داد.

یا اگر عمل به وصیّت ایجاد فتنه و فساد می‌‏کند، می‌‏توان زیر نظر حاکم اسلامی در وصیّت تغییراتی داد.

به‌هر‌حال در اسلام بن‌بست وجود ندارد و چون مسیر تمام اعمال رسیدن به تقواست، می‌توان بر اساس تقوا تمام موارد ضد تقوا را اصلاح کرد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۲:

۱. اصل اهم و مهم را باید مراعات کرد. احترام به وصیّت مهم است، ولی رفع فتنه و اصلاح امور مسلمین مهم‌تر است. «فَمَنْ خافَ» «فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ»

۲. تغییر وصیّت باید بر اساس فتنه‌زدایی و اصلاح باشد. «فَمَنْ خافَ» «فَأَصْلَحَ»
تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۳ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! روزه بر شما مقرّر گردید، همان‌گونه که بر کسانی‌که پیش از شما بودند مقرّرشده بود، باشد که پرهیزگار شوید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۳:

تقوی، به‌معنای خویشتن‌داری از گناه است.

بیشتر گناهان، از دو ریشۀ غضب و شهوت سرچشمه می‏‌گیرند.

روزه، جلوی تندی‌‏های این دو غریزه را می‌گیرد و لذا سبب کاهش فساد و افزایش تقواست. «کافی، ج ۲، ص ۱۸»

به نظر مفسّران و دانشمندان علوم قرآنی، آیاتی که با خطاب «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» شروع شده‏ اند،در مدینه نازل شده و جزء آیات مدنی می‌باشند.

فرمان روزه نیز همچون دستور جهاد و پرداخت زکات در سال دوّم هجری صادر گردیده است.
آثار و برکات روزه:

تقوی و خداترسی، در ظاهر و باطن، مهم‌‏ترین اثر روزه است.

روزه، یگانه عبادت مخفی است.

نماز، حج، جهاد، زکات و خمس را مردم می‌‏بینند؛ امّا روزه دیدنی نیست.

روزه، ارادۀ انسان را تقویت می‌کند. کسی‌که یک ماه نان و آب و همسر خود را کنار گذاشت، می‌تواند نسبت به مال و ناموس دیگران خود را کنترل کند.

روزه، باعث تقویت عاطفه است. کسی‌که یک ماه مزۀ گرسنگی را چشید، درد آشنا می‌‏شود و رنج گرسنگان را احساس و درک می‌‏کند.

رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: روزه، نصف صبر است. «تفسیر المنار، ذیل آیه»

روزۀ مردمان عادّی، همان خودداری از نان و آب و همسر است.

امّا در روزۀ خواص علاوه‌بر اجتناب از مفطرات، اجتناب از گناهان نیز لازم است،

روزۀ خاصّ ‏الخاص علاوه‌بر اجتناب از مفطرات و پرهیز از گناهان، خالی‌بودن دل از غیر خداست. «تفسیر روح‌البیان»

روزه، انسان را شبیه فرشتگان می‌کند، فرشتگانی که از خوردن و آشامیدن و شهوت دور هستند. «صاحب جواهر، نقل از آیة‌اللَّه جوادی»

رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: هر کس ماه رمضان را برای خدا روزه بدارد، تمام گناهانش بخشیده می‌شود. «تفسیر مراغی، ج ۲، ص ۶۹»

چنان‌که در حدیث قدسی نیز آمده است که خداوند می‌‏فرماید: «الصوم لی و انا اجزی به» روزه برای من است و من آن را پاداش می‌‏دهم.

اهمیّت روزه به قدری است که در روایات پاداش بسیاری از عبادات را همچون پاداش روزه دانسته‌اند. «کافی، ج۲، ص ۱۰۰»

هر چند که روزه بر امّت‌‏های پیشین نیز واجب بوده، ولی روزۀ ماه رمضان، مخصوص انبیاء بوده است و در امّت اسلامی، روزۀ رمضان بر همه واجب شده است. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۳۶»

از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمود: برای هر چیز زکاتی است و زکات بدن‌ها، روزه است. «بحار، ج ۶۹، ص ۳۸۰»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۳:

۱. خطابِ زیبا، گامی برای تأثیرگذاری پیام است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»

در حدیثی از تفسیر مجمع‌البیان می‌‏خوانیم: لذّت خطاب «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» سختی روزه را آسان می‌‌کند. اگر والدین بخواهند که فرزندشان به سخنان‌شان گوش دهند، باید آنان را زیبا صدا زنند.

۲. از شیوه‌‏های تبلیغ آن است که دستورات مشکل، آسان جلوه داده شود.

این آیه می‌فرماید: فرمان روزه مختص شما مسلمانان نیست، در امّت‌‏های پیشین نیز این قانون بوده است. و عمل به دستوری که برای همه امّت‌ها بوده، آسان‌تر از دستوری است که تنها برای یک گروه باشد. «کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ»

۳. قرآن، فلسفۀ بعضی احکام همچون روزه را بیان داشته است؛ زیرا اگر مردم نتیجۀ کاری را بدانند، در انجام آن نشاط بیشتری از خود نشان می‌‏دهند. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۴ - تفسیر نور:

«أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلی‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعامُ مِسْکِینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» چند روزی معدود (روزه بر شما مقرّر شده است)، ولی هر کس از شما بیمار یا در سفر باشد، پس (به همان) تعداد از روزهای دیگر (را روزه بگیرد) و بر کسانی که طاقت روزه ندارند (همچون بیماران مزمن و پیر مردان و پیر زنان)، لازم است کفّاره‌‏ای بدهند، مسکینی را اطعام کنند.

و هر کس به میل خود بیشتر نیکی کند (و بیش از مقدار واجب، طعام بدهد)، برای او بهتر است، ولی اگر (آثار روزه را) بدانید، (می‌‏فهمید که) روزه گرفتن، برای‌تان بهتر است. (و هرگز به روزه‌خواری معذوران، غبطه نمی‏‌خوردید.)
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۴:

یکی از معانی باب افعال در زبان عربی، سلب است.

مثلاً کلمۀ «عجمه» به‌معنای گنگی است، وقتی به باب افعال می‌رود و «اعجام» می‌‏شود، به‌معنای ازبین‌بردن گنگی است.

در این آیه نیز کلمه «یُطِیقُونَهُ» به‌معنای سلب طاقت و توان است.

تسلیم فرمان خدا بودن، ارزش است؛ اگر دستور روزه گرفتن داد، باید روزه گرفت و اگر حکم به افطار کرد، باید روزه را شکست.

در مجمع‌البیان آمده است: گروهی از اصحاب پیامبر حتّی در حال سفر روزه گرفته و مایل نبودند که روزه خود را بشکنند. رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله آنان را گناهکار خواندند.

امام صادق علیه‌السّلام فرمود: اگر کسی در سفر روزه بگیرد، من بر جنازۀ او نماز نمی‌گزارم.

در تفسیر قرطبی نیز آمده است که رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله در سفر از مدینه به مکّه در ماه رمضان، آب خواستند، آنگاه ظرف آب را بر سر دست گرفتند تا مردم ببینند و سپس از آب میل فرمودند.

به هر حال اگر مسافر یا مریضی روزه گرفت، روزه‌‏اش باطل و باید قضای آن را به جا آورد. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۶۴.۱»

امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: حتّی اگر مادری نسبت به شیر کودک یا جنین نگرانی داشت، باید روزۀ خود را افطار نماید و این نشانۀ رأفت خداوند است. «تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۸۲»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۴:

۱. اسلام برای هر فرد در هر شرایطی، قانون مناسب دارد. در این آیه، حکم مسافران، بیماران و سالمندان بیان شده است. «فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلی‏ سَفَرٍ»

۲. شرایط نباید فلسفۀ کلّی حکم و آثار و منافع آن را تماماً از بین ببرد. اگر انسان مریض یا مسافر در شرایطی نمی‌‏تواند روزه بگیرد، باید در ایام دیگری قضا کند تا از منافع روزه برخوردار شود. «فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ»

۳. قصد سفر، به تنهایی مانع روزه نیست، در سفر بودن لازم است. «عَلی‏ سَفَرٍ»

۴. قضای روزه، زمان خاصّی ندارد. «فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ»

۵. توانایی، شرط تکلیف است. «عَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ»

۶. تغذیۀ فقرا، در متن احکام جاسازی شده است. «طَعامُ مِسْکِینٍ»

۷. عباداتی سبب رشد و قرب است که با علاقه و رغبت باشد. «فَمَنْ تَطَوَّعَ»

۸. دستورات الهی به‌گونه‌‏ای است که حداقل را بر همه واجب کرده است و بیش از آن را به اختیار انسان می‌‌گذارد. در این آیه سیر کردن یک گرسنه واجب، ولی بیش از آن به‌عنوان عمل مستحبّی در اختیار خود انسان است. «فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ»

۹. انجام دستورات خداوند، آثار خوبی دارد که به خود انسان باز می‌‌گردد نه خدا. «أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌلَکُمْ»
تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۵ - تفسیر نور:

«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی‏ وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلی‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی‏ ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (روزه در) ماه رمضان، ماهی است که قرآن در آن نازل شده است.

(و قرآن کتابی است که) هدایت‌گر مردم همراه با دلایل روشنِ هدایت و وسیلۀ تشخیص حق از باطل است، پس هر کس از شما که این ماه را دریابد، باید روزه بگیرد.

و آن کس که بیمار یا در سفر باشد، روزهای دیگری را به همان تعداد روزه بگیرد.

خداوند برای شما آسانی می‌‏خواهد و برای شما دشواری نمی‌خواهد (این قضای روزه) برای آن است که شماره مقرّر روزها را تکمیل کنید و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، به بزرگی یاد کنید، باشد که شکرگزار گردید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۵:

«رَمَضانَ» از مادۀ «رمض» به‌معنای سوزاندن است. البتّه سوزاندنی که دود و خاکستر به همراه نداشته باشد.

وجه تسمیۀ این ماه از آن روست که در ماه رمضان، گناهان انسان سوزانده می‌شود.

ماه رمضان، ماه نزول قرآن می‌‏باشد و تنها ماهی است که نامش در قرآن آمده و شب قدر نیز در این ماه است.

در تفسیر برهان از پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: تمام کتاب‌های آسمانی، در ماه رمضان نازل شده‌اند. ماه رمضان، بهترین ماه خدا است.

آن حضرت در جمعه آخر ماه شعبان، خطبۀ مفصلی در عظمت ماه رمضان ایراد کرده‌اند که در بعضی از تفاسیر و کتب روایی آمده است. «بحار، ج ۹۶، ص ۳۵۶»

همچنین در صحیفۀ سجادیه، امام سجاد علیه‌السّلام در وداع ماه رمضان مناجات جان‌سوزی دارند.

اسلام دین آسان و بنای آن بر سهولت و عدم سخت‌‏گیری است. هر کس مریض یا مسافر بود روزه نگیرد و قضای آن را انجام دهد.

اگر وضو گرفتن مشکل است، تیمّم را جایگزین می‌‏کند. اگر ایستادن در نماز مشکل است، اجازۀ نشسته نماز خواندن را می‌دهد. که این قانون به نام «قاعده لا حرج» در فقه مشهور است.
ویژگی‌های ماه مبارک رمضان:

در رمضان، مؤمنان با کارت «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ» به میهمانی خداوند دعوت شده‌‌اند، و این میهمانی ویژگی‌هایی دارد:

۱. میزبان، خداوند است و میهمانان را شخصاً دعوت کرده است؛

۲. وسیلۀ پذیرایی، شب قدر، نزول قرآن، فرود آمدن فرشتگان، استجابت دعا، لطافت روح و دوری از دوزخ است؛

۳. زمان پذیرایی، ماه رمضان است که به گفتۀ روایات، اوّل آن رحمت، وسط آن مغفرت و آخر آن پاداش است؛

۴. چگونگی پذیرایی، شب قدر به‌گونه‌‏ای است که در آن نیاز یک سال میهمانان تأمین می‌‏شود و زمین با نزول فرشتگان در شب قدر مزیّن می‌‌گردد؛

۵. غذای این ماه، غذای روح است که برای رشد معنوی لازم است؛ نه غذای جسم. لطف غذای این مهمانی، آیات قرآن است که تلاوت یک آیه آن در ماه رمضان همچون تلاوت تمام قرآن در ماه‌های دیگر است؛

۶.این میهمانی هیچ سنخیّتی با میهمانی‌‏های دنیوی ندارد. خداوندِ عالِم و غنی و خالق و باقی و عزیز و جلیل، میزبان انسان‌های جاهل و فقیر و فانی و مخلوق و ذلیل می‏‌شود؛

و می‌‏گوید: من دعای‌تان را مستجاب می‌کنم و برای هر نفسی که در ماه رمضان می‏‌کشید، پاداش تسبیحی عطا می‌کنم. «خطبۀ پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله در جمعه آخر ماه شعبان»
آداب مهمانی:

در وسائل‌الشیعه «وسائل، ج ۷، ص ۱۱۹» برای اخلاق روزه‌‏دار در ضمن روایت مفصّلی می‌خوانیم: روزه‌دار، از دروغ، گناه، مجادله، حسادت، غیبت، مخالفت با حق، فحش و سرزنش و خشم، طعنه و ظلم و مردم‌آزاری، غفلت، معاشرت با فاسدان، سخن‌چینی و حرام‌خواری، دوری کند و نسبت به نماز، صبر و صداقت و یاد قیامت توجّه خاص داشته باشد.

شرط حضور در این مهمانی، فقط تحمّل گرسنگی نیست. در حدیث آمده است: آن کس که از اطاعت رهبران آسمانی، سرباز زند و یا در مسائل خانوادگی و شخصی با همسر خود بدرفتار و نامهربان باشد و یا از تأمین خواسته‌های مشروع او خودداری کند و یا والدین از او ناراضی باشند، روزۀ او قبول نیست و شرایط این ضیافت را به جای نیاورده است.

روزه گرچه فوائد و منافع طبّی از قبیل دفع و برطرف‌شدن مواد زائد بدن در اثر گرسنگی را دارد، امّا سحرخیزی و لطافت روح و استجابت دعا در ماه رمضان چیز دیگری است و محروم واقعی کسی است که از این همه خیر و برکت محروم باشد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۵:

۱. ارزش رمضان، به نزول قرآن است. ارزش انسان‏‌ها نیز می‌تواند به مقداری باشد که قرآن در آنها نفوذ کرده باشد. «الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»

۲. هدایت، دارای مراحلی است: یک مرحلۀ عمومی است «هُدیً لِلنَّاسِ» و یک مرحلۀ خاص است. «وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی‏»

۳. وجوب روزه، بعد از یقین به حلول ماه رمضان است. «فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ»

۴. قضای روزه بر مریض و مسافر واجب است. «فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ»

۵. روزۀ قضا، مشروط به زمان خاصّی نیست. «أَیَّامٍ أُخَرَ»

۶. احکام خداوند بر اساس آسانی و مطابق طاقت انسان است. «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ»

۷. عسر و حرج، واجبات را از دوش انسان برمی‌دارد. «لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ»

۸. روزۀ قضا باید به تعداد روزهایی باشد که عذر داشته است. «لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ»

۹. هدایت و توفیق انجام عبادات، از طرف خداست. تکبیر، نشان بزرگداشت خدا و عدم توجّه به خود و دیگران است.«لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی‏ ما هَداکُمْ»

۱۰. روزه، زمینه‌‏ساز هدایت انسان و سپاسگزاری اوست. «لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی‏ ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۶ - تفسیر نور:

«وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» و هر گاه بندگانم از تو دربارۀ من پرسند (بگو:) همانا من نزدیکم دعای نیایش‌گر را آنگاه که مرا می‌‏خواند پاسخ می‌گویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد که به رشد رسند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۶:

برخی افراد از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله می‌پرسیدند: خدا را چگونه بخوانیم؟ آیا خدا به ما نزدیک است که او را آهسته بخوانیم و یا اینکه دور است که با فریاد بخوانیم؟! این آیه در پاسخ آنان نازل شد.

دعاکننده، آنچنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد که در این آیه، هفت‌مرتبه خداوند تعبیر خودم را برای لطف به او به کار برده است:

اگر بندگان خودم دربارۀ خودم پرسیدند، به آنان بگو: من خودم به آنان نزدیک هستم و هرگاه خودم را بخوانند، خودم دعاهای آنان را مستجاب می‌کنم، پس به خودم ایمان بیاورند و دعوت خودم را اجابت کنند.

این ارتباط محبّت‌آمیز در صورتی است که انسان بخواهد با خداوند مناجات کند.

دعا کردن، همراه و همرنگ‌شدن با کلّ هستی است.

طبق آیات قرآن، تمام هستی در تسبیح و قنوت هستند «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» «بقره، ۱۱۶» و تمام موجودات به درگاه او اظهار نیاز دارند «یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «الرحمن، ۲۹» پس ما نیز از او درخواست کنیم تا وصلۀ ناهمگون هستی نباشیم.
سفارشات قرآن دربارۀ دعا:

۱. دعا و درخواست باید خالصانه باشد. «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ» «غافر، ۱۴»

۲. دعا باید با ترس و امید همراه باشد. «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً» «اعراف، ۵۶»

۳. دعا باید با عشق و رغبت و ترس توأم باشد. «یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً» «انبیاء، ۹۰»

۴. دعا باید با تضرّع و در پنهانی صورت بگیرد. «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً» «اعراف، ۵۵»

۵. دعا باید با ندا و خواندنی مخفی همراه باشد. «إِذْ نادی‏ رَبَّهُ نِداءً خَفِیًّا» «مریم، ۳»

در اصول کافی، صدها حدیث در اهمیّت، نقش و آداب دعا، توجّه و اصرار و ذکر حاجت ‏ها هنگام دعا و دعای دسته‌جمعی و ایمان به استجابت آن آمده است. «کافی، ج ۲، کتاب‌الدعا»
چرا گاهی دعای ما مستجاب نمی‌شود؟

عدم استجابت دعای ما به خاطر شرک یا جهل ماست.

در تفسیر المیزان می‌خوانیم که خداوند در این آیه می‌فرماید: «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» خودم اجابت می‌کنم دعاکننده‌‏ای را که فقط مرا بخواند و با اخلاص تمام، از من طلب خیر کند.

پس اگر دعا مستجاب نشد، یا به جهت آن است که ما از خداوند خیر نخواسته‌‏ایم، و در واقع برای ما شر بوده

و یا اگر واقعاً خیر بوده، خالصانه و صادقانه از خداوند درخواست نکرده‌‏ایم و همراه با استمداد از غیر بوده است.

و یا اینکه استجابت درخواست ما، به مصلحت ما نباشد که به فرمودۀ روایات، در این صورت به جای آن بلایی از ما دور می‌شود و یا برای آیندۀ ما یا نسل ما ذخیره می‌شود و یا در آخرت جبران می‌گردد.

در اصول کافی می‌خوانیم: کسی که غذای حرام بخورد، یا امربه‌معروف و نهی‌از‌منکر نکند و یا از سر غفلت و بی‌اعتنایی دعا کند، دعایش مستجاب نمی‌گردد.

معنای دعا، ترک کسب و کار نیست، بلکه توکّل به خداوند همراه با تلاش است.

لذا در حدیث می‌خوانیم: دعای بیکار مستجاب نمی‌شود.

شاید قرار گرفتن آیۀ دعا در میان آیات روزه به خاطر تناسب بیشتری است که ماه خدا با دعا دارد.
با اینکه کارهای خداوند قانون‏‌مند و بر اساس عوامل و سنّت‌‏های ثابت است، پس دعا چه نقشی دارد؟

همان‌گونه که انسان در سفر، حکم نماز و روزه‌اش غیر از انسان در وطن است، انسان دعاکننده با انسان غافل از خدا متفاوت هستند و سنّت خداوند لطف به اوّلی است، نه دوّمی.

آری، دعا و گفتگو با خداوند، ظرفیّت انسان را برای دریافت الطاف الهی بیشتر می‌کند. همان‌گونه که توسل و زیارت اولیای خدا، شرایط انسان را عوض می‌کند.

چنان‌که اگر کودکی همراه پدر به مهمانی رود، دریافت محبّتش بیش از آن خواهد بود که تنها برود.

بنابراین دعا، زیارت و توسّل، سبب تغییر شرایط است؛ نه برهم‌‏زدن سنّت‌های قطعی الهی.

دربارۀ نزدیکی خدا به انسان، فیض کاشانی قدس سره می‌گوید:

گفتم که روی خوبت، از ما چرا نهان است -------- گفتا تو خود حجابی ور نه رخم عیان است‏

گفتم فراق تا کی، گفتا که تا تو هستی -------- گفتم نفس همین است، گفتا سخن همان است‏
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۸۶:

۱. دعا در هر جا و در هر وقت که باشد، مفید است. چون خداوند می‌فرماید: من نزدیک هستم. «فَإِنِّی قَرِیبٌ»

آنچه از اوقات مخصوصه، یا اماکن مقدّسه برای دعا مطرح شده برای فضیلت است؛ نه انحصار به آن ایام و یا اختصاص به آن امکنه.

۲. خداوند به ما نزدیک است، ولی ما چطور؟ اگر گاهی قهر او دامن ما را می‏‌گیرد، به خاطر دوری ما از خداوند است که در اثر گناهان می‌‏باشد. «فَإِنِّی قَرِیبٌ»

۳. استجابت خداوند دائمی است، نه موسمی. «أُجِیبُ» نشانۀ دوام است.

۴. با آنکه خدا همه چیز را می‌داند، امّا دعا کردن وظیفۀ ماست. «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی»

۵. دعا آنگاه به اجابت می‌رسد که همراه با ایمان باشد. «وَ لْیُؤْمِنُوا بِی»

۶. دعا، وسیلۀ رشد و هدایت است. «لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۸۲-۲۸۹.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۱۱

و لو اءننا نزلنا إليهم الملائكة و كلمهم الموتى و حشرنا عليهم كل شى ء قبلا ما كانوا ليؤمنوا إلا اءن يشاء الله و لكن اءكثرهم يجهلون (۱۱۱)

ترجمه :
۱۱۱ - و اگر ما فرشتگان را بر آنها نازل مى كرديم ، و مردگان با آنها سخن مى گفتند، و همه چيز را در برابر آنها جمع مى نموديم هرگز ايمان نمى آوردند، مگر آنكه خدا بخواهد ولى بيشتر آنها نمى دانند.

تفسیر
چرا افراد لجوج به راه نمى آيند

اين آيه با آيات قبل مربوط است همه يك حقيقت را تعقيب مى كنند، هدف اين چند آيه اين است كه جمعى از تقاضاكنندگان معجزات عجيب و غريب در تقاضاهاى خود صادق نيستند و هدفشان پذيرش حق نمى باشد، لذا بعضى از خواسته هاى آنها (مثل آمدن خدا در برابر آنان !) اصولا محال است .
آنها به گمان خود مى خواهند با مطرح ساختن اين درخواستها و معجزات عجيب و غريب افكار مؤ منان را متزلزل و نظر حق جويان را مشوب و به خود مشغول سازند.
قرآن در آيه فوق با صراحت مى گويد: اگر ما (آنطور كه درخواست
كرده بودند) فرشتگان را بر آنها نازل مى كرديم و مردگان مى آمدند و با آنها سخن مى گفتند و خلاصه هر چه مى خواستند در برابر آنها گرد مى آورديم ، باز ايمان نمى آوردند (و لو اننا نزلنا اليهم الملائكة و كلمهم الموتى و حشرنا عليهم كل شى ء قبلا ما كانوا ليؤ منوا).
سپس براى تاكيد مطلب مى فرمايد: تنها در يك صورت ممكن است ايمان بياورند و آن اينكه خداوند با مشيت اجبارى خود آنها را وادار به قبول ايمان كند و بديهى است كه اينگونه ايمان هيچ فايده تربيتى و اثر تكاملى نخواهد داشت (الا ان يشاء الله )
و در پايان آيه اضافه مى كند كه بيشتر آنها جاهل و بيخبرند (و لكن اكثرهم يجهلون ).
در اينكه منظور از ضمير هم در اين جمله چه اشخاصى هستند؟ در ميان مفسران گفتگو است : ممكن است اشاره به مؤ منانى باشد كه اصرار داشتند پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به خواسته اين دسته از كفار ترتيب اثر دهد و هر معجزه اى را پيشنهاد مى كنند بياورد.
زيرا بيشتر اين مؤ منان از اين واقعيت بيخبر بودند و توجه نداشتند كه آنها در تقاضاى خود صادق نيستند، ولى خدا ميدانست كه اين مدعيان دروغ مى گويند به همين دليل به خواسته هاى آنها ترتيب اثر نداد، اما براى اينكه دعوت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بدون معجزه نمى تواند باشد در موارد خاصى معجزات مختلفى بر دست او آشكار كرد.
اين احتمال نيز وجود دارد كه ضمير هم بازگشت به كفار در خواست كننده كند
يعنى بيشتر آنها از اين واقعيت بيخبرند كه خدا توانائى بر هر گونه كار خارقالعاده اى دارد ولى گويا آنها قدرتش را محدود مى دانند، لذا هر گاه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) معجزه اى نشان مى داد آن را حمل بر سحر يا چشمبندى مى كردند چنانكه در آيه ديگر مى خوانيم : و لو فتحنا عليهم بابا من السماء فظلوا فيه يعرجون لقالوا انما سكرت ابصارنا بل نحن قوم مسحورون : اگر درى از آسمان به روى آنها مى گشوديم و از آن بالا مى رفتند، مى گفتند ما چشمبندى شده ايم و ما را سحر و جادو كرده اند! (سوره حجر آيه 14 و 15) بنابراين آنها جمعيتى نادان و لجوجند كه نبايد به آنان و سخنانشان اعتنا كرد.

منبع ادامه ...:

https://t.me/fazylatha

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:

یکی از کارهای مهم آیت‌الله سید محمد حسین طباطبایی در بحبوحه تهاجم اندیشه‌های وارداتی و بیگانه، جهاد فکری و تشکیل یک پایگاه فکری مستحکم و با آرایش تهاجمی بود، کاری که امروز به آن نیاز داریم ...

 24 /آبان/ 1402

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای فرمانده کل قوا

در بازدید از نمایشگاه نیروی هوافضای سپاه 28 /آبان/ 1402

هرجا جوان‌های ما با عزم و ایمان وارد شدند، توانسته‌اند کارهای بزرگی انجام دهند ...

قضایای غزه بسیاری از حقایق مکتوم را برای مردم دنیا آشکار کرد که یکی از این حقایق، طرفداری سران کشورهای غربی از تبعیض نژادی است ...

صهیونیست‌ها خود را نژاد برتر می‌دانند و بقیه آحاد بشر را نژاد پَست به حساب می‌آورند و به همین دلیل است بدون احساس ناراحتی وجدان، چندین هزار کودک را به قتل رسانده‌اند ...

هنگامی که رئیس جمهور آمریکا، صدراعظم آلمان، رئیس جمهور فرانسه و نخست وزیر انگلیس، با آن همه ادعا از چنین رژیم نژادپرستی حمایت و به آن کمک می‌کنند، به معنای طرفداری این آقایان از تبعیض نژادی به‌عنوان نفرت‌انگیزترین مسائل دنیا است ...

مردم اروپا و آمریکا نیز باید تکلیف خود را با این وضعیت روشن کنند و نشان دهند که طرفدار تبعیض نژادی نیستند ...

شکست رژیم صهیونیستی در غزه، یک واقعیت است و پیشروی و ورود به داخل بیمارستانها و یا خانه‌های مردم، پیروزی نیست زیرا پیروزی به معنای شکست دادن طرف مقابل است که رژیم صهیونیستی تاکنون نتوانسته است به آن دست یابد و در آینده هم نخواهد توانست.

ابعاد این نتوانستن فراتر از رژیم صهیونیستی است:

این نتوانستن به معنای نتوانستنِ آمریکا و کشورهای غربی نیز است و اکنون همه دنیا با این حقیقت مواجه شده است که یک رژیم ِ دارای امکانات و تجهیزات مفصل و پیشرفته نظامی نتوانسته است بر طرف مقابل خود که هیچ یک از این امکانات را ندارد، غلبه کند.

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای

در دیدار مدال‌آوران بازی‌های آسیایی و پاراآسیایی هانگژو 1 /آذر/ 1402

رژیم صهیونیستی در حادثه طوفان‌الاقصی به دست حماس ضربه فنی شد و با همه جنایاتش نتوانسته این شکست سنگین را جبران کند و در آینده هم نخواهد توانست ...

از آن بانوی محترمی که با حجاب کامل پرچمدار کاروان ایران در بازی‌های آسیایی شد و آن بانوی ورزشکاری که هنگام اهدای مدال حاضر نشد با مرد نامحرم دست بدهد و نیز آن بانویی که با کودک خود روی سکوی مدال‌آوری رفت و با حرکت نمادین خود، احترام به خانواده و مادر را در دنیا برجسته کرد، صمیمانه تشکر می‌کنم ...

محبوبیت و شهرت، مسئولیت سنگینی به دنبال می‌آورد: گفتار، رفتار و نوع زندگی چهره‌های ورزشی برای بسیاری از جوانان الگو است و می‌تواند بر آنان تأثیر سازنده‌ای بگذارد، اگرچه عکس آن هم ممکن است، بنابراین ورزشکاران باید در این زمینه کاملاً مراقبت کنند ...

رژیم صهیونیستی در حادثه طوفان‌الاقصی ضربه فنی شد و حماس نه به‌عنوان یک دولت و کشورِ با امکانات زیاد، بلکه به‌عنوان یک گروه مبارز توانست رژیم غاصب صهیونیست را با آن‌همه امکانات ضربه فنی کند ...

ناتوانی صهیونیست‌ها برای خارج شدن از زیر بار فشار و ننگ این شکست مفتضحانه:

آنها برای جبران، در بیمارستان‌ها و مدارس غزه قدرت‌نمایی می‌کنند اما این کار مشابه کار ورزشکاری است که در میدان شکست خورده اما برای تلافی با حمله به طرفداران تیم مقابل، به آنها فحاشی و کتک‌کاری می‌کند ...

خودداری تحسین‌برانگیز ورزشکاران ایرانی از مسابقه با نمایندگان رژیم صهیونیستی:

امروز همه دنیا علت این کار ورزشکاران ما را فهمیده‌اند چون آن افراد برای یک رژیم جنایتکار و تروریست و جنایتکار به میدان می‌آیند ...

انتقاد شدید از مسئولان مراکز جهانی ورزش که تحت تسلط قدرت‌های مستکبر قرار دارند:

آنان که در اقدامی سیاسی به بهانه جنگ، یک کشور را از حضور در همه میدان‌های ورزشی محروم می‌کنند، اکنون حدود 5 هزار کودک شهید فلسطینی را نادیده می‌گیرند و به بهانه پرهیز از دخالت سیاست در ورزش، رژیم صهیونیستی را به علت نسل‌کشی و جنایات جنگی محکوم و محروم نمی‌کنند که امیدواریم روزی به این اقدامات تبعیض‌آمیز رسیدگی عادلانه شود ...

۳ /فروردین/ ۱۴۰۲
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در محفل نورانی انس با قرآن در اولین روز ماه مبارک رمضان:
هدف از تلاوت قرآن تأثیرگذاری بر شنوندگان آن باشد
 

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

شمشیر کشیده‌ام
اما در سوی دیگرِ این میدان، حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای، خود با تمام قوا به میدان آمده‌اند: «من شمشیر را کشیدم، مشغولیم، ما از چپ و راست داریم می‌زنیم» ۹۵/۳/۳۱ تنها راهِ مقابله «جهاد» است: «جهاد همیشه لازم است. گاهی جهاد، جهاد سیاسی است، گاهی جهاد فرهنگی است، گاهی جهاد نرم است... امّا در همه‌ی این‌ها باید توجّه داشت که این جهاد، علیه دشمن است.» ۹۵/۹/۲۷ در زمانه‌ای که رهبر انقلاب به‌عنوان مقتدا این‌گونه در میانه‌ی میدانِ «مجاهدت» وارد شده، تکلیفِ مؤمنین انقلابی و به‌خصوص «جوانانِ مؤمن انقلابی» روشن و «حجّت تمام است»: «حجّت بر شما تمام است. انتظار از شما عزیزان کاری بیش از خودسازی علمی و دینی و اخلاقی است؛ انتظار آن است که بر محیط پیرامونی خود اثر گذارید و بر رهروان راه خدا با گفتار و عمل خود بیفزائید. در نبرد نامتقارن جبهه‌ی کفر و استکبار با پرچم برافراشته‌ی اسلام ناب، این وظیفه‌ی همه‌ی ما است.» ۹۵/۱۱/۱

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

ما را «هدف» گرفته‌اند
دشمنی که علی‌رغم همه‌ی توطئه‌ها نتوانسته به ملت ضربه وارد کند، حالا با تمام قوا به میدان آمده تا با «نفوذ» به مقصود خود برسد: «ما در جنگِ نرمیم؛ در جنگِ سیاسی هستیم، در جنگِ فرهنگی هستیم، در جنگِ امنیّتی و نفوذی هستیم؛ فکرها و اراده‌ها دارند با هم می‌جنگند.» ۹۵/۳/۳۱ دشمنان در این عرصه «تغییر باورها، آرمان‌ها و سبک زندگی» را «هدف» گرفته‌اند: «عمده‌ترین وسیله دو چیز [است‌]؛ یکی پول، یکی هم جاذبه‌های جنسی... [برای اینکه افراد مؤثّر را] بکشانند به آن سمت مورد نظر خودشان. آن سمت مورد نظر چیست؟ آن عبارت است از تغییر باورها، تغییر آرمان‌ها، تغییر نگاه‌ها، تغییر سبک زندگی» ۹۴/۹/۴ و به‌دنبال این هستند: «کاری کنند که این شخصی که مورد نفوذ قرار گرفته است، تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همان چیزی را فکر کند که آن آمریکایی فکر می‌کند.» ۹۴/۹/۴

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

صدا و سیما را دانشگاهی برای تدریس اصول اسلام انقلابی بدانید. برداشت ما از صدا و سیما این است. امام که فرمودند «دانشگاه»، در دانشگاه چیزی تدریس میشود؛ در این دانشگاه چه چیزی میخواهد تدریس بشود؟ آنچه که در این دانشگاه تدریس میشود، عبارت از پیامها، پایه‌ها، مفاهیم و درسهای اسلام ناب و اسلام انقلابی و اسلام واقعی است. این، آن چیزی است که در صدا و سیما ایده‌آل است.۱۳۶۹/۰۵/۰۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 هنر انقلابی

آن دستگاهی که در دستان هنرمند و باقدرت شماست و زیر نظر مسؤول و صاحبتان قرار دارد - یعنی دستگاه صدا و سیما - دستگاه بسیار حساسی است؛ شوخی نیست. این چیزی نیست که اگر مثلاً آدم مشاهده کرد که فلان گوشه‌ی آن هم اشکالی دارد، بگوید این اشکال به خوبیهایش دَر. نه، فقط خوبیها باید گسترش پیدا کنند و زیاد بشوند.
اعتقادم این است که شما مسؤولان مؤمن و علاقه‌مند و کارآمد می‌توانید؛ ما ابزارش را داریم. به اندازه‌یی که بتوانیم همین حرفها را به‌قدر کافی با مایه‌های هنر بیامیزیم و هنرمندانه ارایه بدهیم، ابزار خوب داریم. هنرمند زیاد داریم؛ منتها باید به حیطه‌بندیهای نظام توجه کنید و هیچ‌گونه تخطی و تخلفی را از اصول اساسی نظام و انقلاب اسلامی تحمل و اغماض نکنید. وقتی اغماض نکردید، وقتی رسیدگی کردید، همه چیز درست خواهد شد.۱۳۶۹/۰۵/۰۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

پرهیز از سطحی‌نگری وانعکاس حقیقی معارف اسلامی در فیلم ها و نماهای تلویزیونی

این‌طور نباشد که به نام اسلام چیزى را بگوییم که سست باشد، یا چیزى را ببافیم که فقط شکل، شکل اسلامى باشد؛ مثل این نماهاى تلویزیونى - عکس گنبد و بارگاه و مانند آن - که شماها براى فیلمها درست مى‌کنید و چیزى را از دور نشان مى‌دهید. ارایه‌ى چنین چیزهایى از اسلام، یک چیز پوکِ پوچِ کم‌مایه است که فقط یک زر و زیور دروغى، آن هم ظاهرى و سطحى را نشان مى‌دهد.
حقیقتاً بایستى مفاهیم و معارف اسلامى پخش و منعکس بشود. علاوه‌ى بر این، صدا و سیما کوشش کند که مردم متدین بشوند. یکى از وظایفى که واقعاً باید آقایان به آن توجه کنند، متدین‌سازى است. کارى کنید که مستمعتان بر اثر صحبت شما، حقیقتاً به صورت عمیق متدین بشود.۱۳۶۹/۰۵/۰۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 صدا و سیما باید در مقابل تبلیغات دشمن نسبت به انقلاب، سینه سپر كند.۱۳۶۹/۰۵/۰۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

چرا خواصِ مؤمنی که دوْر مسلم بودند، از او دست کشیدند؟ بین اینها افرادی خوب و حسابی بودند که بعضیشان بعداً در کربلا شهید شدند؛ اما این‌جا، اشتباه کردند.
البته آنهایی که در کربلا شهید شدند، کفّاره‌ی اشتباهشان داده شد. درباره‌ی آنها بحثی نیست و اسمشان را هم نمیآوریم. اما کسانی از خواص، به کربلا هم نرفتند. نتوانستند بروند؛ توفیق پیدا نکردند و البته، بعد مجبور شدند جزو توّابین شوند. چه فایده؟! وقتی امام حسین علیه‌السّلام کشته شد؛ وقتی فرزند پیغمبر از دست رفت؛ وقتی فاجعه اتّفاق افتاد؛ وقتی حرکت تاریخ به سمت سراشیب آغاز شد، دیگرچه فایده؟! لذاست که در تاریخ، عدّه‌ی توّابین، چند برابر عدّه‌ی شهدای کربلاست. شهدای کربلا همه در یک روز کشته شدند؛ توّابین نیز همه در یک روز کشته شدند. اما اثری که توّابین در تاریخ گذاشتند، یک هزارم اثری که شهدای کربلا گذاشتند، نیست! به‌خاطر این‌که در وقت خود نیامدند. کار را در لحظه‌ی خود انجام ندادند. دیر تصمیم گرفتند و دیر تشخیص دادند. چرا مسلم بن عقیل را با این‌که میدانستید نماینده‌ی امام است، تنها گذاشتید؟! آمده بود و با او بیعت هم کرده بودید. قبولش هم داشتید. به عوام کاری ندارم. خواص را میگویم. چرا هنگام عصر و سرِ شب که شد، مسلم را تنها گذاشتید تا به خانه‌ی طوعه پناه ببرد؟! اگر خواص، مسلم را تنها نمیگذاشتند و مثلاً، عدّه به صد نفر میرسید، آن صد نفر دور مسلم را میگرفتند. خانه‌ی یکیشان را مقرّ فرماندهی میکردند. میایستادند و دفاع میکردند. مسلم، تنها هم که بود، وقتی خواستند دستگیرش کنند، ساعتها طول کشید. سربازان ابن زیاد، چندین بار حمله کردند؛ مسلم به تنهایی همه را پس زد. اگر صد نفر مردم با او بودند، مگر میتوانستند دستگیرش کنند؟! باز مردم دورشان جمع میشدند. پس، خواص در این مرحله، کوتاهی کردند که دوْر مسلم را نگرفتند. ببینید! از هر طرف حرکت میکنیم، به خواص میرسیم. تصمیم‌گیری خواص در وقت لازم, تشخیص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنیا در لحظه‌ی لازم، اقدام خواص برای خدا در لحظه‌ی لازم. اینهاست که تاریخ و ارزشها را نجات میدهد و حفظ میکند! در لحظه‌ی لازم، باید حرکت لازم را انجام داد. اگر تأمّل کردید و وقت گذشت، دیگر فایده ندارد.۱۳۷۵/۰۳/۲۰

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

من از اوّل تشکیل این مجلس، اعتقاد خودم و علاقه‌ی خودم به این مجلس را که از روی اطّلاع بود، عرض کردم، گفتم مجلس، مجلسِ انقلابی است.(۹) الان هم من بعد از سه سال همین را تکرار میکنم. این مجلس بحمدالله مجلسی است انقلابی، باسواد، جوان، پُرتحرّک، پُرکار. البتّه قضاوتهایی که انسان راجع به یک مجموعه میکند، با نگاه به مجموعه است؛ حالا یک استثناهایی هم ممکن است وجود داشته باشد؛ به آن استثناها کاری نداریم. مجموعه را که انسان نگاه میکند، با نگاه مجموعی، این مجلس انصافاً یک مجلس انقلابی است. حالا از گوشه و کنار، از چپ و راست، یک متلکی، یک حاشیه‌ای، یک مثلاً چیزی گاهی به مجلس زده میشود، خب بگویند؛ نمیشود انتظار داشت که همه از آدم تعریف کنند؛ نه، بالاخره مخالفتهایی هم میشود، امّا واقع قضیّه همین است که عرض کردم؛ یعنی از روی آن اطّلاع و آگاهی‌ای که بنده دارم، این‌[جور] است که این مجلس انصافاً این خصوصیّات را دارد.

۳ /خرداد/ ۱۴۰۲

چرا رهبر انقلاب اسلامی مجلس یازدهم را «مجلس انقلابی» می‌دانند و بر آن تأکید میکنند؟
پُر‌انگیزه، پُر‌ایمان و پُر‌توان

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

شبيب برده حارث بن سريع همدانى جابرى‏ شبيب قهرمانى دلير بود و همراه سيف و مالك پسران سريع آمد و پيش از ظهر عاشورا به شهادت رسید.

الگوبرداری از شھـــــدا
از سردار شهید همدانی پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه؟؟
گفت: «تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠سال مجاهدت بالاتره، بروم یک گوشه‌ای از این مملکت تو یک مسجدی، تو یک پایگاه #بسیجی برای بچه‌های نوجوان و جوان #کارفرهنگی انجام بدم و برای ‌#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آدم تربیت کنم، سرباز تربیت کنم، کاری که تاحدودی #کوتاهی کردیم و آن دنیا باید #جواب_بدیم....!!!

#شهدا     #مسجد     #نوجوان     #جذب

"شهید محمود کاوه"
هر آنچه از خدا می خواهید با واسطه از شهدا، در نماز اول وقت طلب کنید ..
#نمازاول‌وقت    #شهدا

منبع این مطلب

شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت امام زمان (عج) چشم و گوشتان به ولی فقیه باشد تا ببینید از آن کانون فرماندهی چه دستوری صادر می شود.

شهید آوینی:

حضرت سیدالشهدا حسین بن علی‌(ع) شب پیش از هجرت به سوی كربلا در پایان خطبه‌ای بلند فرمودند: «آگاه باشید، هر آن كه می‌خواهد خونش را در راه ما اهل بیت، كه راه حق است، نثار كند و خود در بهشت لقاءالله منزل گیرد، با ما راهی كربلا شود. من فردا صبح ان‌شاءالله به راه می‌افتم.»
اكنون بار دیگر بانگ الرحیل برخاسته است و همان فریاد در آسمان بلند تاریخ طنین‌انداز گشته است. و این بار راهیان كربلا، این راحلان قافله‌ی عشق، بدان لبیك گفته‌اند.

صدها سال از آغاز عصر غیبت كبری گذشته است و اكنون، در آغاز قرن پانزدهم بعد از هجرت، در مطلع الفجر تاریخ، انسان بعثتی دیگرباره می‌یابد و لیاقت حضور پیدا می‌كند. قرن پانزدهم هجری قمری سررسیده است و یاران سیدالشهدا (ع) كه تقدیر الهی تاریخ، آنان را صبورانه از صلب پدران و رحم پاك مادرانشان برای روزی اینچنین برگزیده و در این دوران شگفت‌انگیز گرد آورده است، در مطلع الفجر تاریخ، همچون لشكر صبح به مصاف یزید شب می‌شتابند تا زمینه را برای طلوع خورشید ولایت آل محمد صلوات‌الله علیهم اجمعین‌ آماده كنند.

چه كسی از جنگ خسته شده است؟ ما به فطرت خویش باز گشته‌ایم و در آن حسین بن علی‌(ع) را یافته‌ایم و اینچنین است اگر حسین‌ندیده «حسین حسین» می‌كنیم. ما از جنگ خسته نمی‌شویم، زیرا به كانونی دست یافته‌ایم كه هر چه شور و نشاط هست از آن منشأ می‌گیرد. این قلب حسین بن علی (ع) است كه در پیكر ما می‌تپد و اینچنین، اراده‌ی ما اراده‌ی حق است و قدرت ما از مبدأ لایزال قدرت الهی است. نه، اینجا خستگی راه ندارد.

شهید نور محمد رضا دوست

شهید ابراهیم مهیاری

شهید اکبر افشاری

https://harimeharam.ir/shahid/476

شهید مدافع حرم شهید سید مصطَفی موسوی

تاریخ شهادت : 1394/08/21 | محل شهادت : العیس - حلب - سوریه

شهید سید مصطَفی موسوی خطاب به مادرش:

برای هر کسی یک روز، روز عاشورا است، یعنی روزی که امام حسین ندای "هل من ناصر" را داد و کسانی که رفتند و با امام ماندند، شهید و رستگار شدند، ولی کسانی که نرفتند چه چیزی از آن‌ها ماند، تا دنیا باقیست، لعنت می‌شوند ...

شهید مدافع حرم شهید مصطفی صدر زاده

بخشهایی از وصیت نامه:

خدایا از تو ممنونم بی‌ اندازه که در دل ما محبّت سید علی‌ خامنه‌ای را انداختی تا بیاموزیم درس ایستادگی را، درس اینکه یزید‌های دوران را بشناسیم و جلوی آن‌ها سر خم نکنیم.

 از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیت‌نامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش‌ دهند، تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوست شناس و دشمن شناس است.

برادارن و خواهران من ماهواره و فرهنگ کثیف غرب، مقصدی به جز آتش دوزخ ندارد. از ما گفتن، ما که رفتیم....

سخنان مقام معظم رهبری را حتماً گوش کنید، قلب شما را بیدار می‌کند و راه درست را نشانتان می‌دهد.

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: غزه , جنایت , اسرائیل , اسرائیل غاصب , نابودی اسرائیل جنایتکار , نابودی اسرائیل , جنایتکار , حضرت آقا , شهید رجایی , رئیس جمهور ایران , سید ابراهیم رئیسی , تفسیر قرآن کریم , تفسیر , قرآن کریم , سوره بقره , صفحه ۲۸ قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , فرشتگان , مردگان , لجوج , اندیشه , وارداتی , بیگانه , جهاد فکری , تهاجمی , نیروی هوافضای سپاه , نمایشگاه , هدف از تلاوت قرآن , هدف , تلاوت قرآن , شنوندگان , شمشیر , حجت , صدا و سیما , هنر انقلابی , عمیق , تبلیغات دشمن , مسلم , مجلس انقلابی , شهدای والامقام واقعه کربلا , شهدای واقعه کربلا , شهدای کربلا , شبيب , ظهر عاشورا , ظهر , عاشورا , الگوبرداری از شھدا , شهید همدانی , مسجد , نوجوان , تربیت , شهید محمود کاوه , نماز اول وقت , شهدا , شهید مهدی زین الدین , ولی فقیه , فرماندهی , دستور , شهید آوینی , حضرت سیدالشهدا , حسین بن علی‌(ع) , شهید مدافع حرم , شهید سید مصطفی موسوی , شهید ابراهیم مهیاری , روز عاشورا , شهید اکبر افشاری , شهید نور محمد رضا دوست , شهید مصطفی صدرزاده , سید علی‌ خامنه‌ای , درس ایستادگی , درس , ایستادگی , مقام معظم رهبری , بهترین , دوست , دشمن , گمراه , ماهواره , برادارن و خواهران , برادارن , خواهران , آتش دوزخ , آتش , دوزخ , فرهنگ کثیف غرب , فرهنگ , کثیف , غرب , قلب , بیدار , سخنان مقام معظم رهبری , راه درست , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

*******************

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۰۹تا۱۱۰

و اءقسموا بالله جهد ايمانهم لئن جاءتهم ءاية ليؤمنن بها قل إنما الايات عندالله و ما يشعركم اءنها إذا جاءت لا يؤ منون (۱۰۹)
و نقلب افئدتهم و ابصارهم كما لم يؤمنوا به اول مرة و نذرهم فى طغيانهم يعمهون (۱۱۰)

ترجمه :
۱۰۹ - با نهايت اصرار سوگند به خدا ياد كردند كه اگر نشانه اى (معجزهاى ) براى آنها بيايد حتما به آن ايمان مى آورند بگو معجزات از ناحيه خدا است (و در اختيار من نيست كه به ميل شما معجزه بياورم ) و شما نمى دانيد كه آنها پس از آمدن معجزات (باز) ايمان نمى آورند!.
۱۱۰ - و ما دلها و چشمهاى آنها را واژگونه مى سازيم چرا كه در آغاز به آن ايمان نياوردند و آنان را در حال طغيان و سركشى به حال خود وامى گذاريم تا سرگردان شوند.

شان نزول :
جمعى از مفسران در شان نزول اين آيه نقل كرده اند كه عده اى از قريش خدمت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) رسيدند و گفتند: تو براى موسى و عيسى ، خارق عادات و معجزات مهمى نقل مى كنى ، و همچنين درباره انبياى ديگر، تو نيز امثال اين كارها را براى ما انجام ده تا ما ايمان آوريم ، پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: مايليد چه كار براى شما كنم ؟ گفتند: از خدا بخواه كوه صفا را تبديل به طلا كند، و بعضى از مردگان پيشين ما زنده شوند و از آنها در باره حقانيت دعوت تو سؤ ال كنيم ، و نيز فرشتگان را به ما نشان بده كه در باره تو گواهى دهند، و يا خداوند و فرشتگان را دستجمعى با خود بياور!...
پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: اگر بعضى از اين كارها را بجا بياورم ايمان مى آوريد؟ گفتند: به خدا سوگند چنين خواهيم كرد، مسلمانان كه اصرار مشركان را در اين زمينه ديدند از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) تقاضا كردند كه چنين كند، شايد ايمان بياورند، همين كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آماده دعا كردن شد، كه بعضى از اين پيشنهادها را از خدا بخواهد (زيرا بعضى از آنها نامعقول و محال بود) پيك وحى خدا نازل شد، چنين پيام آورد كه اگر بخواهى دعوت تو اجابت مى شود، ولى در اين صورت (چون از هر نظر اتمام حجت خواهد شد و موضوع جنبه حسى و شهود به خود خواهد گرفت ) اگر ايمان نياورند همگى سخت كيفر مى بينند (و نابود خواهند شد) اما اگر به خواسته آنها ترتيب اثر داده نشود و آنها را به حال خود واگذارى ممكن است بعضى از آنها در آينده توبه كنند و راه حق را پيش گيرند، پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) پذيرفت و آيات فوق نازل گرديد.

تفسیر:
در آيات گذشته دلائل منطقى متعددى در زمينه توحيد، ذكر شد كه براى اثبات يگانگى خدا و نفى شرك و بت پرستى كافى بود، اما با اين حال جمعى از مشركان لجوج متعصب ، تسليم نشدند و شروع به بهانه جوئى كردند، و از جمله خارق عادات عجيب و غريبى كه بعضى از آنها اساسا محال بود از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) خواستند و به دروغ ادعا كردند كه هدفشان آن است كه اين گونه معجزات را ببينند و ايمان بياورند، قرآن در آيه نخست وضع آنها را چنين نقل مى كند: با نهايت اصرار سوگند ياد كردند كه اگر معجزه اى براى آنها بيايد ايمان خواهند آورد (و اقسموا بالله جهد ايمانهم لئن جائتهم آية ليؤ منن بها).
قرآن در پاسـخ آنها دو حقيقت را بازگو مى كند: نخست به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) اعلام مى كند كه به آنها بگويد اين كار در اختيار من نيست كه هر پيشنهادى آنها بكنند انجام مى دهد، بلكه معجزات تنها از ناحيه خدا است و به فرمان او است (قل انما الايات عندالله ).
سپس روى سخن را به مسلمانان ساده دلى كه تحت تاثير سوگندهاى غليظ و شديد مشركان قرار گرفته بودند كرده ، مى گويد: شما نميدانيد كه اينها دروغ مى گويند و اگر اين معجزات و نشانه هاى مورد درخواست آنها انجام شود باز ايمان نخواهند آورد (و ما يشعركم انها اذا جائت لا يؤمنون ).
صحنه هاى مختلف برخورد پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) با آنها نيز گواه اين حقيقت است كه اين دسته در جستجوى حق نبودند بلكه هدفشان اين بود كه با بهانه جوئيها مردم را سرگرم ساخته و بذر شك و ترديد در دلها بپاشند.
در آيه بعد علت لجاجت آنها چنين توضيح داده شده است كه آنها بر اثر
اصرار در كجروى و تعصبهاى جاهلانه و عدم تسليم در مقابل حق درك و ديد سالم را از دست داده اند، و گيج و گمراه در سرگردانى به سر مى برند، و چنين مى گويد: ما دلها و چشمهاى آنها را وارونه و دگرگون مى نمائيم آنچنان كه در آغاز و ابتداى دعوت ايمان نياوردند (و نقلب افئدتهم و ابصارهم كما لم يؤ منوا به اول مرة ).
در اينجا نيز اين كار به خدا نسبت داده شده است نظير چيزى كه در آيات قبل گذشت ، و اين در حقيقت عكس العمل و نتيجه اعمال خود آنها است ، و نسبت دادن آن به خدا به عنوان اين است كه او علت العلل و سرچشمه جهان هستى است ، و هر خاصيتى در هر چيز است به اراده او است ، و به تعبير ديگر خداوند در لجاجت و كجروى و تعصبهاى كوركورانه اين اثر را آفريده است كه تدريجا درك و ديد انسان را از كار مى اندازد.
و در پايان آيه مى فرمايد: ما آنها را در حال طغيان و سركشى به حال خود وا مى گذاريم تا سرگردان شوند (و نذرهم فى طغيانهم يعمهون ).
خداوند همه ما را از گرفتار شدن در چنين سرگردانى كه زائيده اعمال بى رويه خود ما است حفظ كند، و درك و ديد كاملى به ما مرحمت نمايد كه چهره حقيقت را آنچنان كه هست بنگريم .

منبع ادامه ...:

https://t.me/fazylatha

http://islamicworld.ir/fa/

چهل حدیث درباره امام زمان(عج)

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

عبور کشور از گردنه‌ها و مسیرهای سخت در حرکت به سمت قله‌ها، گفتند: ما از بخش زیادی از مسیر با وجود شیب‌ تند عبور کرده و به قله‌ها نزدیک شده‌ایم بنابراین امروز روز خسته شدن و ناامیدی نیست بلکه روز شوق و امید وحرکت است و مسئولان کشور باید با این روحیه حرکت کنند ...
۲۶ /مرداد/ ۱۴۰۲

۲۸ /دی/ ۱۴۰۱
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب در دیدار تعدادی از مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی:
ملاحظه و رعایت اقتضائات کار فرهنگی - تبلیغی راهبردی ضروری و همیشگی است

۵ /بهمن/ ۱۴۰۱
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اهانت‌های اخیر به قرآن در کشورهای اروپایی را محکوم کردند؛
علیرغم توطئه‌ استکبار، آینده از آن اسلام است


۴ /اسفند/ ۱۴۰۱
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری:
بنیه قوی مردمی نظام حجت را بر همه مسئولان و علما تمام کرده است


۱۲ /دی/ ۱۴۰۱
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اعضای شورای مرکزی اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا:
مسئله پیشرفت علمی و عبور از مرزهای دانش نباید فراموش شود

۱۵ /اسفند/ ۱۴۰۱
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در روز درختکاری سه اصله نهال کاشتند؛
هر ایرانی سه درخت بکارد کاشت یک میلیارد نهال در چهار سال محقق می‌شود




۱۰ /بهمن/ ۱۴۰۱
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان عرصه‌های دانش‌بنیان:
حل مشکلات محسوس معیشتی و رفاه خانوار بدون رشد اقتصادی ممکن نیست

۲۹ /بهمن/ ۱۴۰۱
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب در دیدار مسئولان، سفیران کشورهای اسلامی و شرکت‌کنندگان در مسابقات قرآن:
علت اصلی ایران‌هراسی حمایت صریح و بی‌ملاحظه جمهوری اسلامی از فلسطین است


۲۹ /آذر/ ۱۴۰۱
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار خانواده‌های شهدای حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ:
حادثه تروریستی شاهچراغ موجب رسوایی آمریکایی‌های منافق و سیاه‌دل شد

۱۵ /آذر/ ۱۴۰۱
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار رئیس و اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح کردند:
لزوم شناخت دقیق ضعفهای فرهنگی، تلاش برای یافتن راه‌حل و ترویج گزاره‌های صحیح

۱۱ /دی/ ۱۴۰۱
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار خانواده و اعضای ستاد بزرگداشت سردار سلیمانی:
کار بزرگ شهید سلیمانی حفظ، رشد دادن، مجهز کردن و احیاء جبهه مقاومت بود

 

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

نزول فرشتگان بر انسان
«قرآن میفرماید: «انّ الّذین قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا تتنزّل علیهم الملائکة». «ربّنا اللَّه» یعنی اعتراف به عبودیّت در مقابل خدا و تسلیم در مقابل او. این چیز خیلی بزرگی است؛ اما کافی نیست. وقتی میگوییم «ربّنا اللَّه»، برای همین لحظه‌ای که میگوییم، خیلی خوب است؛ اما اگر «ربّنا اللَّه» را فراموش کردیم، «ربّنا اللَّه» امروزِ ما دیگر برای فردای ما کاری صورت نخواهد داد. لذا میفرماید: «ثمّ استقاموا»؛ پایداری و استقامت کنند و در این راه باقی بمانند. این است که موجب میشود «تتنزّل علیهم الملائکة»، والّا با یک لحظه و یک برهه خوب بودن، فرشتگان خدا بر انسان نازل نمیشوند.» ۱۳۸۱/۰۷/۱۷

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 پیروزی قطعی
«یک عده‌ای میگویند: مگر میشود در مقابل صفِ به‌هم‌پیوسته‌ی دشمنان مسلح به پول و زور و رسانه و اقتصاد و سیاست ایستاد؟ بله، اگر برای خدا پا در میدان گذاشتید و ایستادگی کردید، پیروزی قطعی است؛ «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار ثمّ لا یجدون ولیّا و لا نصیرا. سنّة اللّه الّتی قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبدیلا»… اگر شما ملت عزیز ما، شما جوانهای خوش‌روحیه و پرتوان و عازم، در این راهی که دارید میروید، ایستادگی کنید، شک نکنید که در زمان خود، در زمان متناسب، تمام آمال و آرزوها و داعیه‌ها و شعارهای ملت ایران نه فقط نسبت به خود این کشور، بلکه نسبت به دنیای اسلام و امت اسلامی و جامعه‌ی بشری تحقق پیدا خواهد کرد.» ۱۳۹۱/۱۰/۱۹

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

وضعیت منافقان در زمان پیامبر و حضرت علی علیهما السلام

وضع امیرالمؤمنین، حقیقتاً هم خیلی مشکل بوده است. زمان پیامبر، جنگها، صف‌کشیها و جناح‌بندیها، جناح‌بندیهای واضحی بود؛ کفر بود و ایمان، شرک بود و توحید. شرک واضح بود، منافقانی هم که بودند، منافقان شناخته‌شده‌یی بودند، پیامبر منافقان خودش را هم میشناخت؛ منافقانی که در مدینه بودند، منافقانی که از مدینه فرار کردند و به طرف مکه رفتند؛ «فمالکم فیالمنافقین فئتین والله ارکسهم بما کسبوا»(۱). انواع و اقسام منافقان در زمان پیامبر بودند؛ منافقانی که تا اشتباهی میکردند، درباره‌شان آیه‌یی نازل میشد و حقایق روشن میگردید؛ پیامبر بیان میکرد، همه میفهمیدند؛ اشتباهی در کار نمی‌ماند. اما در زمان امیرالمؤمنین، بزرگترین مشکل، وجود یک جناح علی الظاهر مسلمان، با همه‌ی شعارهای اسلامی، اما در اساسی‌ترین مسأله‌ی دین منحرف بود؛ یعنی همان کسانی که مقابل امیرالمؤمنین قرار گرفتند.۱۳۷۰/۰۱/۲۶

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

ولایت، اساسی‌ترین مسأله‌ی دین

اساسی‌ترین مسأله‌ی دین، مسأله‌ی ولایت است؛ چون ولایت، نشانه و سایه‌ی توحید است. ولایت، یعنی حکومت؛ چیزی است که در جامعه‌ی اسلامی متعلق به خداست، و از خدای متعال به پیامبر، و از او به ولىّ مؤمنین میرسد. آنها [یک جناح علی الظاهر مسلمان، با همه‌ی شعارهای اسلامی، اما در اساسی‌ترین مسأله‌ی دین منحرف؛ یعنی همان کسانی که مقابل امیرالمؤمنین قرار گرفتند.] در این نکته شک داشتند، دچار انحراف بودند و حقیقت را نمیفهمیدند؛ هرچند ممکن بود سجده‌های طولانی هم بکنند! همان کسانی که در جنگ صفین از امیرالمؤمنین رو برگرداندند و رفتند به عنوان مرزبانی در خراسان و مناطق دیگر ساکن شدند، سجده‌های طولانىِ یک شب یا ساعتهای متمادی میکردند؛ اما فایده‌اش چه بود که انسان امیرالمؤمنین را نشناسد، خط صحیح را - که خط توحید و خط ولایت است - نفهمد و برود مشغول سجده بشود! این سجده چه ارزشی دارد؟
بعضی از روایات باب ولایت نشان میدهد که این‌طور افرادی اگر همه‌ی عمرشان را عبادت بکنند، اما ولىّ خدا را نشناسند، تا به دلالت او حرکت بکنند و مسیر را با انگشت اشاره‌ی او معلوم نمایند، این چه فایده‌یی دارد؟ «و لم یعرف ولایة ولىّ‌الله فیوالیه و یکون جمیع اعماله بدلالته»(۱). این، چه طور عبادتی است؟! امیرالمؤمنین با اینها درگیر بود.۱۳۷۰/۰۱/۲۶

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

مبارزه توأمان با کفر و نفاق

دشمنان اسلام همه‌ی تلاششان را روى اسلام متمرکز کرده‌اند و از روشهاى پیچیده استفاده میکنند، با مطرح کردن اسلام مغشوش و اسلام وابسته؛ در نقاطى از جهان الان این‌جور عمل میشود؛ لذا امروز وظیفه‌ی ما فقط مبارزه‌ی با کفّار نیست، بلکه [مبارزه‌ی با] کفّار و منافقین ‌-هر دو- است؛ یعنى واقعاً «جهِدِ الکُفّارَ وَ المُنفِقینَ وَ اغلُظ عَلَیهِم»؛(۱) تا آنجایى که بتوانیم، [باید] آن غلظت را هم نشان بدهیم؛ وظیفه‌ی امروز است. لکن من به شما عرض میکنم: ما قلبمان منوّر به نورِ امید به آینده است. امیدواریم خدا ‌ان‌شاءالله‌ به شما توفیق بدهد. ...آن مسلمانى که نفهمد در اسلام مبارزه هست، او مسلمان نیست.۱۳۶۸/۱۱/۱۱

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 دشمن‌شناسی

به مجردی که دشمن کوچکترین تحرکی نشان داد، او را هدف قرار بدهید. در جنگ فرهنگی، در جنگ سیاسی، در جنگ امنیتی، تحرک دشمن را درست نمی‌توان دید. گاهی اوقات، دشمن کار را به گونه‌ای ترتیب می‌دهد که حرف حقی، از زبان یک نفر صادر بشود! دشمن ناحق و باطل است، پس چرا می‌خواهد این حرف حق از زبان آن شخص صادر بشود؟ چون می‌خواهد پازل خودش را کامل کند. این پازل از صد یا دویست قطعه تشکیل شده؛ یک قطعه‌اش هم همین حرف حقی است که آن شخص باید بزند تا این پازل را کامل کند! اینجا این حرف حق را نباید زد. پازل دشمن را کامل نباید کرد. در این حد هوشیاری لازم است! بله، وارد سیاست بشوید و فکرِ سیاسی کنید؛ اما بسیار هوشیار. دشمن نباید بتواند از هیچ حرکت و اظهار و موضعگیری شما استفاده کند. این، اصل اول و یک خط قرمز است.چه‌طور دشمن را بشناسیم؟ چه‌طور تمایلات او را کشف کنیم؟ چه‌طور بفهمیم که این کار به نفع دشمن یا به ضرر دشمن است؟ این همان نقطه‌ی اساسی است. این همان جایی است که به اهتمام کامل، مطلقاً سهل‌انگاری نکردن و هوشیاری و بیداری کامل احتیاج دارد. اگر هم در جایی برای انسان مطلب روشن نیست، آن جا نباید حرکت کند. اگر دیدید زیر پا محکم است، پا بگذارید؛ اگر دیدید مشکوک است، پا نگذارید. بنابراین محافظه‌کار نباشید، اما هوشیار باشید؛ این، آن خط سیاسی است. البته سخت است و آسان نیست؛ اما شما هم مرد کارِ سختید؛ بسیجی هستید و باید این کار سخت را به عهده بگیرید.
۱۳۸۶/۰۲/۳۱

 

ولایت فقیه در کلام شهدا

۱- شهید چمران: من نمی‌گویم #ولی_فقیه معصوم است ولی ملتی که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد می کنند، خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمی‌دهد و به نوعی به او معصومیت می بخشد.

۲- شهید همت: در زمان غیبت اطاعت محض از ولایت فقیه داشته باشید.

۳- شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت امام زمان (عج) چشم و گوشتان به ولی فقیه باشد تا ببینید از آن کانون فرماندهی چه دستوری صادر می شود.

۴- شهید محمود کاوه: دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه ای را که علیه انقلاب طرح ریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر، آن را خنثی خواهد کرد.

۵- شهید آوینی: حزب الله اهل ولایت است و اهل ولایت بودن دشوار است، پایمردی می‌خواهد و وفاداری.

۶- شهید حسین خرازی: از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه ما راه حق است.

۷- شهید صیاد شیرازی: صحبتی را که ولایت مطرح می‌کند به محض ایراد سخن، بر ما واجب می شود.

۸- شهید کشوری: تا آخرین قطره خون برای اسلام و اطاعت از ولایت فقیه خواهم جنگید.

۹- شهید مهدی باکری: برادران می‌دانند که ولایت محور اصلی جامعه ما است. یعنی همه چیز ما بر حول محور ولایت شکل می‌گیرد و امام امت این را دقیقاً تفهیم کرده‌اند و به ما گفته‌اند که چگونه این محور را نگه داریم و حول آن حرکت کنیم تا اینکه جامعه اسلامی و حرکت صحیح اسلامی داشته باشیم.

بخشی از وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی:

خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، ای کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه داده‌اید و جان‌ها را بر کف دست گرفته و در بازار عشق‌بازی به سوق فروش آمده‌اید، عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است.

امروز قرارگاه حسین‌بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).

برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم. خوب می‌دانید منزّه‌ترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات‌بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به‌عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما به‌عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به‌دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسول‌الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است، دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی‌ماند؛ قرآن آسیب می‌بیند.

خطاب به برادران و خواهران ایرانی...

برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پرافتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنه‌ای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را مقدسات بدانید.

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۰۹تا۱۱۰ , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , کار فرهنگی , توطئه‌ استکبار , کشورهای اروپایی , قرآن , رهبر انقلاب اسلامی , استکبار , توطئه‌ , آینده از آن اسلام است , محکوم , مردمی , پیشرفت علمی , عبور از مرزهای دانش , درخت , نهال , کاشت یک میلیارد نهال , رشد اقتصادی , ایران‌ هراسی , فلسطین , جمهوری اسلامی , حمایت , حادثه تروریستی , حرم مطهر شاهچراغ , شاهچراغ , لزوم شناخت دقیق ضعفهای فرهنگی , شهید سلیمانی , جبهه مقاومت , سردار سلیمانی , نزول فرشتگان بر انسان , فرشتگان , پیروزی قطعی , منافقان , ولایت , مبارزه , کفر , نفاق , دشمن‌ شناسی , ولایت فقیه در کلام شهدا , شهید چمران , شهید همت , شهید مهدی زین الدین , شهید محمود کاوه , شهید آوینی , شهید حسین خرازی , شهید صیاد شیرازی , شهید کشوری , شهید مهدی باکری , بدانید جمهوری اسلامی حرم است , بیت الله الحرام , مدینه , نجف , کربلا , کاظمین , سامرا , مشهد , خامنه‌ای عزیز را جان خود بدانید , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

*****************

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۰۴ تا ۱۰۷

قد جاءكم بصائر من ربكم فمن اءبصر فلنفسه و من عمى فعليها و ما اءنا عليكم بحفيظ (۱۰۴)
و كذلك نصرف الايات و ليقولوا درست و لنبينه لقوم يعلمون (۱۰۵)
اتبع ما اءوحى إ ليك من ربك لا إ له إ لا هو و اءعرض عن المشركين (۱۰۶)
و لو شاء الله ما اءشركوا و ما جعلناك عليهم حفيظا و ما اءنت عليهم بوكيل (۱۰۷)

ترجمه :
۱۰۴ - دلائل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد، كسى كه (بوسيله آن حق را) ببيند به سود خود اوست و كسى كه از ديدن آن چشم بپوشد به زيان خود اوست ، و من شما را اجبار نميكنم .
۱۰۵ - و اين چنين آيات را در شكلهاى گوناگون بيان مى داريم بگذار آنها بگويند تو درس خوانده اى (و آنها را از دگرى آموخته اى ) هدف ما اين است كه آنرا براى كسانى كه علم و آگاهى دارند روشن سازيم .
۱۰۶ - از آنچه از طرف پروردگارت بر تو وحى شده پيروى كن ، هيچ معبودى جز او نيست ، و از مشركان روى بگردان .
۱۰۷ - اگر خدا مى خواست (همه به اجبار ايمان مى آوردند و هيچ يك ) مشرك نمى شدند و ما تو را مسئول (اعمال ) آنها قرار نداديم و وظيفه ندارى آنها را مجبور (به ايمان ) سازى .

تفسیر
وظيفه تو اجبار كردن نيست
اين آيات در حقيقت يك نوع خلاصه و نتيجه گيرى از آيات گذشته است . نخست مى گويد: دلائل و نشانه هاى روشن در زمينه توحيد و خداشناسى و نفى هر گونه شرك كه مايه بصيرت و بينائى است براى شما آمد (قد جائكم بصائر من ربكم ).
بصائر جمع بصيرة از ماده بصر به معنى ديدن است ، ولى معمولا در بينش فكرى و عقلانى به كار برده مى شود، و گاهى به تمام امورى كه باعث درك و فهم مطلب است ، اطلاق مى گردد، و در آيه فوق به معنى دليل و شاهد و گواه آمده است و مجموعه دلائلى را كه در آيات گذشته در زمينه خداشناسى گفته شد در بر مى گيرد بلكه مجموع قرآن در آن داخل است .
سپس براى اينكه روشن سازد اين دلائل به قدر كافى حقيقت را آشكار مى سازد و جنبه منطقى دارد، مى گويد: آنهائى كه به وسيله اين دلائل چهره حقيقت را بنگرند به سود خود گام برداشته اند، و آنها كه همچون نابينايان از مشاهده آن خود را محروم سازند به زيان خود عمل كرده اند (فمن ابصر فلنفسه و من عمى فعليها).
و در پايان آيه از زبان پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى گويد: من نگاهبان و حافظ شما نيستم (و ما انا عليكم بحفيظ).
در اينكه منظور از اين جمله چيست ، مفسران دو احتمال داده اند، نخست اينكه من حافظ اعمال و مراقب و مسئول كارهاى شما نيستم ، بلكه خداوند همه را نگاهدارى مى كند و پاداش و كيفر هر كس را خواهد داد، وظيفه من تنها ابلاغ رسالت و تلاش و كوشش ‍ هر چه بيشتر در راه هدايت مردم است .
ديگر اينكه : من مامور و نگاهبان شما نيستيم ، كه با جبر و زور شما را به ايمان دعوت كنم ، بلكه تنها وظيفه من بيان منطقى حقايق است و تصميم نهائى با خود شما است .
و مانعى ندارد كه هر دو معنى از اين كلمه ، اراده شود.
در آيه بعد براى تاكيد اين موضوع كه تصميم نهائى در انتخاب راه حق و باطل با خود مردم است ، مى گويد: اين چنين ما آيات و دلائل را در شكلهاى گوناگون و قيافه هاى مختلف بيان كرديم (و كذلك نصرف الايات ).
ولى جمعى به مخالفت برخاستند و بدون مطالعه و هيچگونه دليل ، گفتند اين درسها را از ديگران (از يهود و نصارى و كتابهاى آنها) فرا گرفته اى (و ليقولوا درست ).
ولى جمع ديگرى كه آمادگى پذيرش حق را دارند، و صاحب بصيرتند و عالم و آگاهند، بوسيله آن چهره حقيقت را مى بينند و مى پذيرند (ولنبينه لقوم يعلمون ).
تهمت به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از نظر فراگيرى تعليماتش از يهود و نصارى ، مطلبى است كه بارها از طرف مشركان عنوان شد و هنوز هم مخالفان لجوج آن را تعقيب مى كنند: در حالى كه اصولا در محيط جزيره عربستان ، درس و مكتب و علمى نبود كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آن را فرا گيرد، و مسافرتهاى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به خارج شبه جزيره به قدرى كوتاه بود كه جاى اين گونه احتمال ندارد معلومات يهود و مسيحيان ساكن محيط حجاز نيز به قدرى ناچيز و آميخته با خرافات بود كه اصلا قابل مقايسه با قرآن و تعليمات پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نبود، توضيح بيشتر درباره اين موضوع را در ذيل آيه 103 سوره نحل به خواست خدا خاطر نشان خواهيم ساخت .
سپس وظيفه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) را در برابر لجاجتها و كينه توزيها و تهمتهاى مخالفان ، مشخص ساخته ، مى گويد: وظيفه تو آن است كه از آنچه از طرف پروردگار بر تو وحى مى شود، پيروى كنى ، خدائى كه هيچ معبودى جز او نيست (اتبع ما اوحى اليك من ربك لا اله الاهو).
و نيز وظيفه تو اين است كه به مشركان و نسبتهاى ناروا و سخنان بى اساس آنها اعتنا نكنى (و اعرض عن المشركين ).
در حقيقت اين آيه يكنوع دلدارى و تقويت روحيه نسبت به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) است ، كه در برابر اينگونه مخالفان در عزم راسخ و آهنينش كمترين سستى حاصل نشود.

از آنچه گفتيم به خوبى روشن مى شود كه جمله و اعرض عن المشركين (از مشركان روى بگردان و به آنها اعتنا نكن ) هيچگونه منافاتى با دستور دعوت آنها به سوى اسلام و يا جهاد در برابر آنان ندارد، بلكه منظور اين است كه به سخنان بى اساس و تهمتهاى آنها، اعتنا نكند و در راه خويش ، ثابت قدم بماند.
در آخرين آيه مورد بحث بار ديگر اين حقيقت را تاييد مى كند كه خداوند نمى خواهد آنها را به اجبار وادار به ايمان سازد و اگر مى خواست همگى ايمان مى آوردند و هيچكس مشرك نميشد (و لوشاء الله ما اشركوا)
و نيز تاكيد مى كند تو مسئول اعمال آنها نيستى و براى اجبار آنها به ايمان ، مبعوث نشده اى (و ما جعلناك عليهم حفيظا).
همانطور كه تو وظيفه ندارى آنها را به اجبار به كار خير دعوت كنى (و ما انت عليهم بوكيل ).
تفاوت حفيظ و وكيل در اين است كه حفيظ به كسى مى گويند كه از شخص يا چيزى مراقبت كرده و او را از زيان و ضرر حفظ مى كند، اما وكيل به كسى مى گويند كه براى جلب منافع براى كسى تلاش و كوشش مى نمايد.
شايد نياز به تذكر ندارد كه نفى اين دو صفت (حفيظ و وكيل ) از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به معنى نفى اجبار كردن بر دفع زيان يا جلب منفعت است و گر نه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از طريق تبليغ و دعوت به كارهاى خير و ترك كارهاى شر اين دو وظيفه را در مورد آنها به صورت اختيارى انجام مى دهد.
لحن اين آيات از اين نظر بسيار قابل ملاحظه است كه ايمان به خدا و مبانى اسلام هيچگونه جنبه تحميلى نمى تواند داشته باشد، بلكه از طريق منطق و استدلال و نفوذ در فكر و روح افراد بايد پيشروى كند، زيرا ايمان اجبارى ارزشى ندارد مهم اين است كه مردم حقايق را درك كنند و با اراده و اختيار خويش آن را بپذيرند.
قرآن بارها در آيات مختلف روى اين حقيقت تاكيد كرده و بيگانگى اسلام را از اعمال خشونت بارى همانند اعمال كليسا در قرون وسطى و محكمه تفتيش
عقائد و امثال آن اعلام مى دارد. و بخواست خدا در آغاز سوره برائة علل سخت گيرى اسلام در برابر مشركان مورد بحث قرار مى گيرد.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۱۰۸

و لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم كذلك زينا لكل اءمة عملهم ثم إلى ربهم مرجعهم فينبئهم بما كانوا يعملون (۱۰۸)

ترجمه :
۱۰۸ - (معبود) كسانى را كه غير خدا را مى خوانند دشنام ندهيد مبادا آنها (نيز) از روى ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، اين چنين براى هر امتى عملشان را زينت داديم سپس بازگشت آنها به سوى پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل مى كردند آگاه مى سازد (و پاداش و كيفر مى دهد.

تفسیر
به دنبال بحثى كه در باره منطقى بودن تعليمات اسلام و لزوم دعوت از راه استدلال ، نه از راه اجبار، در آيات قبل گذشت ، در اين آيه تاكيد مى كند كه هيچگاه بتها و معبودهاى مشركان را دشنام ندهيد، زيرا اين عمل سبب مى شود كه آنها نيز نسبت به ساحت قدس ‍ خداوند همين كار را از روى ظلم و ستم و جهل و نادانى انجام دهند(و لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبواالله عدوا بغير علم ).
به طورى كه از بعضى روايات استفاده مى شود جمعى از مؤ منان بر اثر ناراحتى شديد كه از مساله بت پرستى داشتند، گاهى بتهاى مشركان را به باد ناسزا گرفته و به آنها دشنام مى دادند، قرآن صريحا از اين موضوع ، نهى كرد و رعايت اصول ادب و عفت و نزاكت در بيان را، حتى در برابر خرافى ترين و بدترين اديان ، لازم مى شمارد.
دليل اين موضوع ، روشن است ، زيرا با دشنام و ناسزا نمى توان كسى را از مسير غلط باز داشت ، بلكه به عكس ، تعصب شديد آميخته با جهالت كه در اينگونه افراد است ، سبب مى شود كه به اصطلاح روى دنده لجاجت افتاده ، در آئين باطل خود راسختر شوند، سهل است زبان به بدگوئى و توهين نسبت به ساحت قدس پروردگار بگشايند، زيرا هر گروه و ملتى نسبت به عقائد و اعمال خود، تعصب دارد همانطور كه قرآن در جمله بعد ميگويد ما اين چنين براى هر جمعيتى عملشان را زينت داديم (كذلك زينا لكل امة عملهم ).
و در پايان آيه بازگشت همه آنها به سوى خدا است ، و به آنها خبر مى دهد كه چه اعمالى انجام داده اند (ثم الى ربهم مرجعهم فينبئهم بما كانوا يعملون ).
نكته ها
در اينجا به سه نكته بايد توجه كرد:
۱ - در آيه فوق ، زينت دادن اعمال نيك و بد هر كس را در نظرش ، به خدا نسبت داده شده ، ممكن است اين موضوع براى بعضى مايه تعجب گردد كه مگر ممكن است خداوند عمل بد كسى را در نظرش زينت دهد؟!
پاسـخ اين سؤال همان است كه بارها گفته ايم كه اين گونه تعبيرات ، اشاره به خاصيت و اثر عمل است ، يعنى هنگامى كه انسان كارى را به طور مكرر انجام دهد، كم كم قبح و زشتى آن در نظرش از بين مى رود، و حتى به صورت جالبى
جلوه گر مى شود، و از آنجا كه علت العلل و مسبب الاسباب و آفريدگار هر چيز خدا است و همه تاثيرات به خدا منتهى مى شود اين گونه آثار در زبان قرآن گاهى به او نسبت داده مى شود (دقت كنيد).
و به تعبير روشنتر جمله زينا لكل امة عملهم چنين معنى مى دهد كه آنها را گرفتار نتيجه سوء اعمالشان كرديم ، تا آنجا كه زشت در نظرشان زيبا جلوه كرد.
و از اينجا روشن مى شود اينكه در بعضى از آيات قرآن زينت دادن عمل به شيطان نسبت داده شده نيز منافاتى با اين موضوع ندارد، زيرا شيطان آنها را وسوسه به انجام عمل زشت مى كند و آنها در برابر وسوسه هاى شيطان تسليم مى شوند و سرانجام گرفتار عواقب شوم عمل خود مى گردند، و به تعبير علمى ، سببيت از ناحيه خدا است اما ايجاد سبب بوسيله اين افراد و وسوسه هاى شيطانى است (دقت كنيد).
۲- در روايات اسلامى نيز منطق قرآن در باره ترك دشنام به گمراهان و منحرفان ، تعقيب شده و پيشوايان بزرگ اسلام به مسلمانان دستور داده اند هميشه روى منطق و استدلال تكيه كنند و به حربه بى حاصل دشنام نسبت به معتقدات مخالفان ، متوسل نشوند، در نهج البلاغه مى خوانيم كه على (عليه السلام ) به جمعى از يارانش كه پيروان معاويه را در ايام جنگ صفين دشنام مى دادند مى فرمايد: انى اكره لكم ان تكونوا سبابين و لكنكم لو وصفتم اعمالهم و ذكرتم حالهم كان اصوب فى القول و ابلغ فى العذر.
من خوش ندارم كه شما فحاش باشيد، اگر شما به جاى دشنام ، اعمال آنها را برشمريد و حالات آنها را متذكر شويد (و روى اعمالشان تجزيه و تحليل نمائيد) به حق و راستى نزديكتر است و براى اتمام حجت بهتر.
۳ - گاهى ايراد مى شود كه چگونه ممكن است بت پرستان نسبت به خدا بدگوئى كنند در حالى كه آنها غالبا اعتقاد به الله (خدا) داشتند و بت را شفيع بر درگاه او ميدانستند؟
ولى اگر ما در وضع عوام لجوج و متعصب دقت كنيم خواهيم ديد كه اين موضوع چندان تعجب ندارداين گونه افراد هنگامى كه ناراحت شوند، سعى دارند طرف را به هر قيمتى كه شده است ناراحت كنند، حتى اگر از طريق بدگوئى به معتقدات مشترك طرفين باشد آلوسى دانشمند معروف سنى ، در تفسير روح المعانى نقل مى كند كه بعضى از عوام جاهل هنگامى مشاهده كرد بعضى از شيعيان ، سب شيخين مى كند، ناراحت شد و شروع به اهانت به مقام على (عليه السلام ) كرد، هنگامى كه از او سؤ ال كردند چرا به على (عليه السلام ) كه مورد احترام تو است اهانت مى كنى ؟ گفت : من مى خواستم شيعه ها را ناراحت كنم زيرا هيچ چيز را ناراحت كننده تر از اين موضوع براى آنها نديدم !، و بعد او را به توبه از اين عمل وادار ساختند.

منبع ادامه ...:

https://t.me/fazylatha

http://islamicworld.ir/fa/

هر حرفی را نباید بازگو کرد...

حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام

لا تُحَدِّثْ إِلَّا عَنْ ثِقَةٍ فَتَكُونَ كَاذِبا وَ الکِذبُ ذُلٌّ

جز افراد مورد اطمینان از کسی مطلبی نقل نکن که در غیر اینصورت دروغگو خواهی بود، و دروغ ذلّت است.

«تحف العقول عن آل الرسول صلّی الله علیه وآله» ص ۷۹

*****************

مؤمنانی که مرتبه‌شان از صحابه بالاتر است

*****************

فرمانده کل سپاه پاسداران:

تنها راه باقی مانده برای دشمن فضای مجازی و نفوذ به ذهن هاست و دشمن هنوز در این عرصه دارای قدرت است و ایمان و آگاهی جوانان ما را هدف گرفته است و نقش روحانیان و دغدغه‌مندان انقلاب در قلب این میدان تعیین می شود و همه افرادی که مشعل‌های علم را بلند کرده‌اند مسئول هستند که دل ها را مستحکم و جوانان را نسبت به همه حقایق و واقعیت‌ها آگاه کنند.

 دشمن، تغییر جغرافیا داده است/ کسانی که دنبال فروپاشی ایران بودند خود گرفتار فروپاشی شدند

شهید جمال خانی مقدم 20 تیرماه 1342 در شهرستان یزد به دنیا آمد. او در وصیت نامه خود چنین می‌نویسد: «مقيد به فرایض دينى خود باشيد جاذبه و دافعه على(ع) را در پيشبرد اين انقلاب سرلوحه برنامه‌هاى خود قرار بدهيد از دو دستگى و نفاق بپرهيزيد که سلاح شيطان است ...»

بخشی از وصیت نامه شهید محمد برخور:

(شهادت: بیست و دوم تیرماه ۱۳۶۶، در شلمچه)

همیشه گوش به فرمان امام امت باشید

با عرض ادب به پیشگاه مقدس امام زمان (عج) و نائب بر حق اش، رهبر کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی و درود بر ارواح پرفتوح شهیدان صدر اسلام تا انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و با سلام و درود بر معلولین و مجروحین و امت شهیدپرور و با سلام به پدر و مادر بزرگوارم که حق زیادی بر گردن این بنده حقیر دارند.
لازم دانستم مطالبی را متذکر شوم چرا که شاید بنده هم لیاقت شهادت و جان دادن در راه خدا پیدا کردم.‌ای امت شهیدپرور و همیشه در صحنه که با کمک های بی دریغ خود، جبهه ها را گرم نگه داشته اید، همیشه گوش به فرمان امام امت باشید و رهنمود‌های او را مدنظر و آویزه گوش خود قرار دهید.

نابودی منافقین

نکند خدای ناکرده روزی از خط امام فاصله بگیرید که آن روز دشمن خوشحال خواهد شد. پس تا پیروزی نهایی مستضعفین و آمریکای جنایتکار و شوروی جهان خوار به رزم بی امان خود ادامه دهید و به منافقین و ایادی داخلی شان که هدفی جز ضربه زدن به اسلام و انقلاب اسلامی ندارند، مجال و فرصت ندهید و تا نابودی آن ها سلاح خود را بر زمین نگذارید؛ و درضمن شما خواهران و برادران بزرگوار نیز از دولت جمهوری اسلامی که درگیر جنگ است، توقع بی جا نداشته باشید.

 

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , تفسیر قرآن , هر حرفی را نباید بازگو کرد , مومنان , صحابه , تنها راه , دشمن , فضای مجازی , نفوذ , ذهن , گوش به فرمان , امام امت , نابودی منافقین , ماه صفر , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

 یا زهراء سلام الله علیها

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۰۰تا۱۰۳

و جعلوا لله شركاء الجن و خلقهم و خرقوا له بنين و بنات بغير علم سبحانه و تعالى عما يصفون (۱۰۰)
بديع السماوات و الا رض اءنى يكون له ولد و لم تكن له صاحبة و خلق كل شى ء و هو بكل شى ء عليم (۱۰۱)
ذالكم الله ربكم لا إ له إ لا هو خالق كل شى ء فاعبدوه و هو على كل شى ء وكيل (۱۰۲)
لا تدركه الا بصار و هو يدرك الا بصار و هو اللطيف الخبير (۱۰۳)

ترجمه :
۱۰۰ - آنان براى خدا شريكهائى از جن قرار دادند در حالى كه خداوند همه آنها را آفريده است ، و براى خدا پسران و دخترانى به دروغ و از روى جهل ساختند، منزه است خدا، و برتر است از آنچه توصيف مى كنند.
۱۰۱ - ابداع كننده آسمانها و زمين او است چگونه ممكن است فرزندى داشته باشد و حال آنكه همسرى نداشته و همه چيز را آفريده و او به همه چيز دانا است .
۱۰۲ - (آرى ) چنان است خداوند پروردگار شما، هيچ معبودى جز او نيست آفريدگار همه چيز است ، او را بپرستيد و او حافظ و مدبر همه موجودات است .
۱۰۳ - چشمها او را درك نمى كند ولى او همه چشمها را درك مى كند و او بخشنده (انواع نعمتها و با خبر از ريزهكاريها) و آگاه (از همه چيز) است .

تفسیر
خالق همه اشياء او است
در اين آيات به گوشه اى از عقائد نادرست و خرافات مشركان و صاحبان مذاهب باطله و جواب منطقى آنها اشاره شده است .
نخست مى گويد:(آنها شريكهائى براى خداوند از جن قائل شدند) (و جعلو الله شركاء الجن )
در اينكه آيا منظور از جن در اينجا معنى لغوى آن يعنى موجودات ناپيدا و پوشيده از حس انسان است ، يا خصوص طايفه جن كه قرآن كرارا درباره آنها سخن گفته و به زودى به آن اشاره خواهيم كرد؟ مفسران دو احتمال داده اند.
بنابر احتمال اول ممكن است آيه اشاره به كسانى باشد كه فرشتگان و يا هر موجود ناپيداى ديگر را مى پرستيدند، ولى بنا بر احتمال دوم ، آيه اشاره به كسانى مى كند كه طايفه جن را شريكهاى خداوند و يا همسران او مى دانستند.
كلبى در كتاب الاصنام نقل مى كند كه يكى از طوائف عرب به نام بنومليح كه شعبه اى از قبيله خزاعه بود، جن را ميپرستيدند حتى گفته مى شود كه پرستش و عبادت جن و عقيده به الوهيت آنها در ميان مذاهب خرافى يونان قديم و هند نيز وجود داشته است .
و به طورى كه از آيه 158 سوره صافات و جعلوا بينه و بين الجنة نسبا (ميان خداوند و جن خويشاوندى قائل شدند) استفاده مى شود در ميان عرب كسانى بودند كه يك نوع رابطه خويشاوندى براى جن با خدا قائل بودند،
و به طورى كه بسيارى از مفسران نقل كرده اند قريش معتقد بودند كه خداوند با جنيان ازدواج كرده و فرشتگان ثمره اين ازدواجند!.
سپس به اين پندار خرافى پاسـخ گفته و مى گويد: (با اينكه خداوند آنها را (يعنى جن را) آفريده است ) (و خلقهم ).
يعنى چگونه ممكن است مخلوق كسى شريك او بوده باشد، زيرا شركت نشانه سنخيت و هم افق بودن است در حالى كه مخلوق هرگز در افق خالق نخواهد بود.

خرافه ديگر اينكه (آنها براى خدا پسران و دخترانى از روى نادانى قائل شدند) (و خرقوا له بنين و بنات بغير علم ).
و در حقيقت بهترين دليل باطل بودن اينگونه عقائد خرافى همان است كه از جمله بغير علم استفاده مى شود، يعنى هيچگونه دليل و نشانه اى براى اين موهومات در دست نداشتند.
جالب توجه اينكه خرقوا از ماده (خرق ) (بر وزن غرق ) گرفته شده كه در اصل به معنى پاره كردن چيزى است بدون رويه و حساب ، درست نقطه مقابل خلق كه ايجاد چيزى از روى حساب است ، اين دو كلمه (خلق و خرق ) گاهى در مطالب ساختگى و دروغين نيز به كار مى رود، منتها دروغهائى كه حساب شده است و با مطالعه ساخته مى شود، (خلق و اختلاق ) و دروغهاى بى حساب و به اصطلاح شاخدار (خرق و اختراق ) گفته مى شود.
يعنى آنها اين دروغها را بدون مطالعه جوانب مطلب و بدون در نظر گرفتن لوازم آن ساختند.
اما اينكه چه طوائفى براى خدا پسرانى قائل بودند، قرآن نام دو طايفه را در
آيات ديگر برده است يكى مسيحيان كه عقيده داشتند عيسى پسر خدا است و ديگر يهود كه عزير را فرزند او مى دانستند.
و به طورى كه از آيه 30 سوره توبه اجمالا استفاده مى شود و جمعى از محققين معاصر نيز با مطالعه ريشه هاى مشترك مسيحيت و بودائى مخصوصا در مساله تثليث دريافته اند، اعتقاد به وجود فرزند پسر براى خدا منحصر به مسيحيان و يهود نبوده ، بلكه در ميان مذاهب خرافى پيشين نيز وجود داشته است .
اما در مورد اعتقاد به وجود دختران براى خدا، خود قرآن در آيات ديگر مطلب را روشن ساخته و مى گويد: و جعلوا الملائكة الذين هم عباد الرحمن اناثا: (آنها فرشتگان را كه بندگان خدا هستند، دختران او قرار دادند) (زخرف آيه 19).
و همانطور كه در بالا نيز اشاره كرديم در تفاسير و تواريخ آمده است كه طايفه قريش معتقد بودند فرشتگان ، فرزندانى هستند كه از ازدواج خداوند با جن به وجود آمده اند!:
ولى در پايان اين آيه قرآن قلم سرخ بر تمام اين مطالب خرافى و پندارهاى موهوم و بى اساس كشيده و با جمله رسا و بيدار كننده اى همه اين اباطيل را نفى مى كند و مى گويد: (منزه است خداوند و برتر و بالاتر است از اين اوصافى كه براى او مى گويند) (سبحانه و تعالى عما يصفون ).
در آيه بعد به پاسـخ اين عقائد خرافى پرداخته نخست ميگويد: (خداوند كسى است كه آسمانها و زمين را ابداع و ايجاد كرد) (بديع السماوات و الارض ).
آيا هيچكس ديگر چنين كارى را كرده و يا قدرت بر آن را دارد تا شريك او در عبوديت شمرده شود؟ نه ، همه مخلوقند و سر به فرمان او و نيازمند به ذات
پاك او.

به علاوه چگونه ممكن است او فرزندى داشته باشد در حالى كه همسرى ندارد (انى يكون له ولد و لم تكن له صاحبة ).
اصولا چه نيازى به همسر دارد، وانگهى چه كسى ممكن است همسر او باشد با اينكه همه مخلوق او هستند، و از همه گذشته ذات مقدس او از عوارض جسمانى پاك و منزه است و داشتن همسر و فرزند، يكى از عوارض روشن جسمانى و مادى است .
بار ديگر مقام خالقيت او را نسبت به همه چيز و همه كس و احاطه علمى او را نسبت به تمام آنها تاكيد كرده ، مى گويد: (همه چيز را آفريد و او به هر چيزى دانا است ) (و خلق كل شى ء و هو بكل شى ء عليم ).
در سومين آيه مورد بحث پس از ذكر خالقيت به همه چيز و ابداع و ايجاد آسمانها و زمين و منزه بودن او از عوارض جسم و جسمانى و همسر و فرزند و احاطه علمى او به هر كار و هر چيز، چنين نتيجه مى گيرد: (خداوند و پروردگار شما چنين كسى است و چون هيچكس داراى چنين صفات نيست ، هيچكس غير او نيز شايسته عبوديت نخواهد بود، پروردگار او است و آفريدگار هم او است ، بنابراين معبود هم تنها او مى تواند باشد، پس او را بپرستيد) (ذلكم الله ربكم لا اله الا هو خالق كل شى ء فاعبدوه ).
و در پايان آيه براى اينكه هر گونه اميدى را به غير خدا قطع كند و ريشه هر گونه شرك و به طور كلى تكيه به غير خدا را بسوزاند مى گويد: (حافظ و نگهبان و مدبر همه چيز او است ) (و هو على كل شى ء وكيل ).
بنابراين كليد حل مشكلات شما فقط در دست او مى باشد و هيچكس غير از او توانائى بر اين كار ندارد، زيرا غير او همه نيازمندند و چشم بر احسان او
دوخته اند با اينحال معنى ندارد كسى مشكلات خود را نزد ديگرى ببرد و حل آن را از او بخواهد.
قابل توجه اينكه در اينجا على كل شى ء وكيل گفته شده است نه لكل شى ء وكيل و تفاوت ميان اين دو آشكار است ، چون ذكر كلمه (على ) دليل بر تسلط و نفوذ امر او است ، در حالى كه به كار بردن كلمه لام نشانه تبعيت مى باشد.
و به عبارت ديگر تعبير اول به معنى ولايت و حفظ است و تعبير دوم به معنى نمايندگى .
در آخرين آيه مورد بحث براى اثبات حاكميت و نگاهبانى او نسبت به همه چيز و همچنين براى اثبات تفاوت او با همه موجودات مى گويد: (چشمها او را نمى بينند، اما او همه چشمها را ادراك مى كند و او بخشنده انواع نعمتها و با خبر از تمام ريزه كاريها و آگاه از همه چيز است ) مصالح بندگان را مى داند و از نيازهاى آنها با خبر است و به مقتضاى لطفش با آنها رفتار مى كند (لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار و هو اللطيف الخبير).
در حقيقت كسى كه مى خواهد حافظ و مربى و پناهگاه همه چيز باشد بايد اين صفات را دارا باشد.
به علاوه اين جمله دليل بر آن است كه او با همه موجودات جهان تفاوت دارد، زيرا پاره اى از آنها هم مى بينند و هم ديده مى شوند مانند انسانها، پاره اى نه مى بينند و نه ديده مى شوند، مانند صفات درونى ما، بعضى ديگر ديده مى شوند اما كسى را نمى بينند مانند جمادات ، تنها كسى كه ديده نمى شود اما همه چيز و همه كس را مى بيند ذات پاك او است .
در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد.
۱ - چشمها، خدا را نمى بيند.
دلائل عقلى گواهى مى دهد كه خداوند هرگز با چشم ديده نخواهد شد، زيرا چشم تنها اجسام يا صحيحتر بعضى از كيفيات آنها را مى بيند و چيزى كه جسم نيست و كيفيت جسم هم نمى باشد، هرگز با چشم مشاهده نخواهد شد و به تعبير ديگر، اگر چيزى با چشم ديده شود، حتما بايد داراى مكان و جهت و ماده باشد، در حالى كه او برتر از همه اينها است ، او وجودى است نامحدود و به همين دليل بالاتر از جهان ماده است ، زيرا در جهان ماده همه چيز محدود است .
در بسيارى از آيات قرآن از جمله آياتى كه در مورد بنى اسرائيل و تقاضاى رؤيت خداوند سخن مى گويد با صراحت كامل ، نفى امكان رؤ يت از خداوند شده است (به طورى كه شرح آن در تفسير آيه 143 سوره اعراف بخواست خدا خواهد آمد).
عجيب اين است كه بسيارى از اهل تسنن معتقدند كه خداوند اگر در اين جهان ديده نشود در عالم قيامت ديده مى شود! و به گفته نويسنده تفسير المنار هذا مذاهب اهل السنة و العلم بالحديث : (اين عقيده اهل سنت و دانشمندان حديث است و عجيبتر اينكه حتى محققان معاصر و به اصطلاح روشنفكران آنها نيز تمايل به اين موضوع نشان مى دهند و حتى گاهى سرسختانه روى آن ايستادگى مى كنند!)

در حالى كه بطلان اين عقيده به حدى روشن است كه نياز به بحث ندارد، زيرا دنيا و آخرت (با توجه به معاد جسمانى ) هيچ تفاوتى در اين مساله نخواهد داشت ، آيا خداوند كه وجودى ما فوق ماده است در قيامت تبديل به يك وجود مادى مى شود و از آن مقام نامحدودى به محدودى خواهد گرائيد، آيا او در آن
روز تبديل به جسم و يا عوارض جسم مى شود؟ و آيا دلائل عقلى بر عدم امكان رؤ يت خدا هيچگونه تفاوتى ميان دنيا و آخرت مى گذارد؟ با اينكه داورى عقل در اين زمينه تغييرناپذير است .
و اين عذر كه بعضى از آنها براى خود آورده اند كه ممكن است در جهان ديگر انسان درك و ديد ديگرى پيدا كند، عذرى است كاملا غير موجه ، زيرا اگر منظور از اين درك و ديد، درك و ديد فكرى و عقلانى است كه در اين جهان نيز وجود دارد، و ما با چشم دل و نيروى عقل جمال خدا را مشاهده مى كنيم و اگر منظور، چيزى است كه با آن جسم را مى توان ديد، چنين چيزى در مورد خداوند محال است خواه در اين دنيا باشد، خواه در جهانى ديگر، بنابراين گفتار مزبور كه انسان در اين جهان خدا را نمى بيند ولى مؤ منان در قيامت خدا را مى بينند، يك سخن غير منطقى و غير قابل قبول است .
تنها چيزى كه سبب شده آنها غالبا از اين عقيده ، دفاع كنند اين است كه در پاره اى از احاديث كه در كتب معروف آنها نقل شده امكان رؤ يت خداوند در قيامت آمده است ، ولى آيا بهتر اين نيست كه باطل بودن اين موضوع را به حكم عقل دليل بر مجعول بودن آن روايات و بى اعتبار بودن كتابهائى كه اين گونه روايات در آنها آمده است ، بدانيم مگر اينكه اين روايات را به معنى مشاهده با چشم دل تفسير كنيم ؟. آيا صحيح است از حكم خرد و عقل به خاطر چنين احاديثى وداع كنيم و اگر در بعضى از آيات قرآن تعبيراتى وجود دارد كه در ابتداى نظر مساله رؤ يت خداوند را مى رساند مانند (وجوه يومئذ ناضرة الى ربها ناظرة ): صورتهائى در آن روز پرطراوت است و به سوى پروردگارش مى نگرد اين تعبيرات مانند يدالله فوق ايديهم : (دست خدا بالاى دست آنها است ) مى باشد كه جنبه كنايه دارد زيرا مى دانيم هيچگاه آيه اى از قرآن بر خلاف حكم و فرمان
خرد نخواهد بود.
جالب اينكه در روايات اهل بيت (عليهم السلام ) شديدا اين عقيده خرافى نفى شده و با تعبيرات كوبنده اى از معتقدين آن انتقاد گرديده است از جمله اينكه يكى از ياران معروف امام صادق (عليه السلام ) به نام هشام مى گويد: نزد امام صادق (عليه السلام ) بودم كه معاويه بن وهب (يكى ديگر از دوستان آن حضرت ) وارد شد و گفت : اى فرزند پيامبر چه مى گوئى در مورد خبرى كه درباره رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) وارد شده كه او خداوند را ديد؟ به چه صورت ديد؟! و همچنين در خبر ديگرى كه از آن حضرت نقل شده كه مؤ منان در بهشت پروردگار خود را مى بينند، به چه شكل خواهند ديد؟امام صادق (عليه السلام ) تبسم (تلخى ) كرد و فرمود: اى معاوية بن وهب ! چقدر زشت است كه انسان هفتاد، هشتاد سال عمر كند، در ملك خدا زندگى نمايد و نعمت او را بخورد، اما او را درست نشناسد، اى معاويه ! پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) هرگز خداوند را با اين چشم مشاهد نكرد، مشاهده بر دو گونه است مشاهده با چشم دل و مشاهده با چشم ظاهر، هر كس مشاهده با چشم دل را بگويد درست گفته و هر كس مشاهده با چشم ظاهر را بگويد دروغ گفته و به خدا و آيات او كافر شده است ، زيرا پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: هر كس خدا را شبيه خلق بداند كافر است .
و در روايت ديگرى كه در كتاب توحيد صدوق از اسماعيل بن فضل نقل شده مى گويد: از امام صادق (عليه السلام ) پرسيدم آيا خدا در قيامت ديده مى شود؟ فرمود: منزه است خداوند از چنين چيزى و بسيار منزه است ... ان الابصار لا تدرك الا ماله لون و الكيفية والله خالق الالوان و الكيفيات : (چشمها نمى بيند جز چيزهائى را كه رنگ و كيفيتى دارند در حالى كه خداوند آفريننده رنگها و كيفيتها است )

جالب اينكه در اين حديث مخصوصا روى كلمه (لون ) (رنگ ) تكيه شده و امروز اين مطلب بر ما روشن است كه خود جسم هرگز ديده نمى شود، بلكه همواره رنگ آن ديده مى شود، و اگر جسمى هيچگونه رنگ نداشته باشد هرگز ديده نخواهد شد.
(در جلد اول تفسير نمونه صفحه 156 ذيل آيه 46 سوره بقره نيز بحثى در اين زمينه كرده ايم ).
۲- خالقيت خداوند نسبت بهمه چيز
بعضى از مفسران اهل تسنن كه از نظر عقيده ، تابع مذهب جبر هستند با آيه فوق كه خالقيت خدا را به همه چيز بيان مى كند براى مسلك جبر استدلال كرده اند، مى گويند: اعمال و افعال ما نيز از اشياء اين جهان است ، زيرا شى ء به هر گونه موجودى گفته مى شود، خواه مادى يا غير مادى ، خواه ذات يا صفات ، بنابراين هنگامى كه مى گوئيم خداوند آفريننده همه چيز است ، بايد بپذيريم كه آفريننده افعال ما نيز هست و اين جز جبر نخواهد بود.
ولى طرفداران آزادى اراده و اختيار پاسـخ روشنى براى اينگونه استدلالها دارند و آن اينكه خالقيت خداوند حتى نسبت به افعال ما منافاتى با اختيار ما ندارد، زيرا افعال ما را مى توان به ما نسبت داد و هم به خدا، اگر به خدا نسبت دهيم به خاطر آن است كه همه مقدمات آن را او در اختيار ما گذاشته است ، او است كه به ما قدرت و نيرو و اراده و اختيار داده است ، بنابراين چون همه مقدمات از او است مى توان اعمال ما را به او نسبت داد و او را خالق آنها دانست ولى از اين نظر كه تصميم نهائى با ما است مائيم كه از قدرت و اختيار خدا داد استفاده كرده و يكى از دو طرف فعل يا ترك را انتخاب مى كنيم ، از اين جهت ، افعال به ما نسبت داده مى شود و ما در مقابل آنها مسئول هستيم .
و به تعبير فلسفى در اينجا دو خالق و دو علت در عرض يكديگر نيستند بلكه در طول يكديگرند، وجود دو علت تامه در عرض هم معنى ندارد، اما اگر طولى باشند هيچ مانعى نخواهد داشت ، و از آنجا كه افعال ما لازمه مقدماتى است كه خدا به ما داده است ، اين لوازم را مى توان به او نيز نسبت داد و هم به كسى كه افعال را انجام داده است .
اين سخن درست به آن مى ماند كه شخصى براى آزمودن كاركنان خود آنها را در كار خويش آزاد بگذارد و اختيار تمام به آنها بدهد و تمام مقدمات كار را فراهم سازد، بديهى است كارهائى كه آنها انجام مى دهند از يك نظر كار رئيس آنها محسوب مى شود ولى اين موضوع سلب آزادى و اختيار را از كارمندان نمى كند، بلكه آنها در برابر كار خويش مسئولند. درباره عقيده جبر و اختيار به خواست پروردگار مشروحا در ذيل آيات مناسب بحث خواهد شد.
۳ - بديع يعنى چه ؟
همانطور كه در بالا اشاره كرديم ، كلمه بديع به معنى وجود آورنده چيزى بدون سابقه است ، يعنى خداوند آسمان و زمين را بدون هيچ ماده و يا طرح و نقشه قبلى ايجاد كرده است .
در اينجا بعضى ايراد مى كنند كه چگونه ممكن است چيزى از عدم به وجود آيد ما در ذيل آيه 117 سوره بقره (جلد اول تفسير نمونه صفحه 300) مشروحا در پاسـخ اين ايراد بحث كرده ايم و خلاصه آن اين است : اينكه مى گوئيم خداوند موجودات را از عدم به وجود آورد مفهومش اين نيست كه عدم ماده تشكيل دهنده موجودات جهان است ، مثل اينكه مى گوئيم نجار، ميز را از چوب ساخته
است ، چنين چيزى مسلما محال است ، زيرا (عدم ) نمى تواند ماده وجود باشد.

بلكه منظور اين است موجودات اين جهان قبلا نبوده اند، سپس به وجود آمده اند اين موضوع هيچگونه اشكالى ندارد و مثالهائى براى آن در جلد اول زده ايم و در اينجا اضافه مى كنيم كه ما در محيط ذهن و فكر خود مى توانيم موجوداتى پديد آوريم كه قبلا به هيچوجه در ذهن ما نبوده اند، شك نيست كه اين موجودات ذهنى براى خود يكنوع وجود و هستى دارند، اگر چه همانند وجود خارجى نيستند، ولى بالاخره در افق ذهن ما وجود دارند، اگر وجود چيزى بعد از عدم محال باشد چه تفاوتى ميان وجود ذهنى و وجود خارجى است ، بنابراين همانطور كه ما در ذهن خود وجودهائى مى آفرينيم كه قبلا نبوده است ، خداوند هم در عالم خارج چنين كارى را مى كند، كمى دقت درباره اين مثال و يا مثالهائى كه در جلد اول زده ايم مى تواند اين مشكل را حل كند.
۴- لطيف ، يعنى چه ؟
در آيات فوق يكى از اوصاف خداوند، لطيف ذكر شده و آن از ماده لطف است هنگامى كه درباره اجسام به كار رود به معنى سبكى در مقابل سنگينى و هنگامى در باره حركات (حركت لطيفه ) به كار رود به معنى يك حركت كوچك و زودگذر و گاهى در مورد موجودات و كارهاى بسيار دقيق و باريك كه با حس قابل درك نيستند گفته مى شود، و اگر خدا را به عنوان لطيف توصيف مى كنيم نيز به همين معنى است ، يعنى او خالق اشياى ناپيدا و داراى افعالى است كه از محيط قدرت استماع بيرون است ، بسيار باريك بين و فوق العاده دقيق مى باشد.
حديث جالبى در اين زمينه از فتح بن يزيد جرجانى از امام على بن موسى الرضا (عليهماالسلام ) نقل شده يك معجزه علمى محسوب مى شود، حديث چنين است كه امام مى فرمايد: اينكه مى گوئيم خداوند لطيف است به خاطر آن است
كه مخلوقات لطيف آفريده و به خاطر اين است كه از اشياء لطيف و ظريف و ناپيدا آگاه است ، آيا آثار صنع او را در گياهان لطيف و غير لطيف نمى بينى ؟ و همچنين در مخلوقات و حيوانات كوچك و حشرات ريز و چيزهائى كه از آن هم كوچكتر است ، موجوداتى كه به چشم هرگز نمى گنجند، و از بس كوچكند و نر و ماده و تازه و كهنه آنها نيز شناخته نمى شود، هنگامى كه اين گونه موضوعات را مشاهده مى كنيم ... و آنچه در اقيانوسها و درون پوست درختان و بيابانها و صحراها وجود دارد به نظر مى آوريم ... و اينكه موجوداتى هستند كه هرگز چشم ما آنها را نمى بيند، و با دست خود نيز نمى توانيم آنها را لمس كنيم ، از همه اينها مى فهميم كه آفريننده آنها، لطيف است حديث فوق كه اشاره به ميكربها و حيوانات ذره بينى است و قرنها قبل از تولد پاستور بيان شده تفسير لطيف را روشن مى سازد اين احتمال نيز در تفسير اين كلمه وجود دارد كه منظور از لطيف بودن خداوند آن است كه ذات پاك او چنان است كه هرگز با احساس كسى درك نمى شود، بنابراين او لطيف است زيرا هيچ كس از ذات او آگاه نيست ، و خبير است چون از همه چيز آگاه است .
اين معنى نيز در بعضى از روايات اهل بيت (عليهم السلام ) به آن اشاره شده است و بايد توجه داشت كه هيچ مانعى ندارد كه هر دو معنى از اين كلمه اراده شده باشد.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱۰۴ تا ۱۰۷

قد جاءكم بصائر من ربكم فمن اءبصر فلنفسه و من عمى فعليها و ما اءنا عليكم بحفيظ (۱۰۴)
و كذلك نصرف الايات و ليقولوا درست و لنبينه لقوم يعلمون (۱۰۵)
اتبع ما اءوحى إ ليك من ربك لا إ له إ لا هو و اءعرض عن المشركين (۱۰۶)
و لو شاء الله ما اءشركوا و ما جعلناك عليهم حفيظا و ما اءنت عليهم بوكيل (۱۰۷)

ترجمه :
۱۰۴ - دلائل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد، كسى كه (بوسيله آن حق را) ببيند به سود خود اوست و كسى كه از ديدن آن چشم بپوشد به زيان خود اوست ، و من شما را اجبار نميكنم .
۱۰۵ - و اين چنين آيات را در شكلهاى گوناگون بيان مى داريم بگذار آنها بگويند تو درس خوانده اى (و آنها را از دگرى آموخته اى ) هدف ما اين است كه آنرا براى كسانى كه علم و آگاهى دارند روشن سازيم .
۱۰۶ - از آنچه از طرف پروردگارت بر تو وحى شده پيروى كن ، هيچ معبودى جز او نيست ، و از مشركان روى بگردان .
۱۰۷ - اگر خدا مى خواست (همه به اجبار ايمان مى آوردند و هيچ يك ) مشرك نمى شدند و ما تو را مسئول (اعمال ) آنها قرار نداديم و وظيفه ندارى آنها را مجبور (به ايمان ) سازى .

تفسیر
وظيفه تو اجبار كردن نيست
اين آيات در حقيقت يك نوع خلاصه و نتيجه گيرى از آيات گذشته است . نخست مى گويد: دلائل و نشانه هاى روشن در زمينه توحيد و خداشناسى و نفى هر گونه شرك كه مايه بصيرت و بينائى است براى شما آمد (قد جائكم بصائر من ربكم ).
بصائر جمع بصيرة از ماده بصر به معنى ديدن است ، ولى معمولا در بينش فكرى و عقلانى به كار برده مى شود، و گاهى به تمام امورى كه باعث درك و فهم مطلب است ، اطلاق مى گردد، و در آيه فوق به معنى دليل و شاهد و گواه آمده است و مجموعه دلائلى را كه در آيات گذشته در زمينه خداشناسى گفته شد در بر مى گيرد بلكه مجموع قرآن در آن داخل است .
سپس براى اينكه روشن سازد اين دلائل به قدر كافى حقيقت را آشكار مى سازد و جنبه منطقى دارد، مى گويد: آنهائى كه به وسيله اين دلائل چهره حقيقت را بنگرند به سود خود گام برداشته اند، و آنها كه همچون نابينايان از مشاهده آن خود را محروم سازند به زيان خود عمل كرده اند (فمن ابصر فلنفسه و من عمى فعليها).
و در پايان آيه از زبان پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى گويد: من نگاهبان و حافظ شما نيستم (و ما انا عليكم بحفيظ).
در اينكه منظور از اين جمله چيست ، مفسران دو احتمال داده اند، نخست اينكه من حافظ اعمال و مراقب و مسئول كارهاى شما نيستم ، بلكه خداوند همه را نگاهدارى مى كند و پاداش و كيفر هر كس را خواهد داد، وظيفه من تنها ابلاغ رسالت و تلاش و كوشش ‍ هر چه بيشتر در راه هدايت مردم است .
ديگر اينكه : من مامور و نگاهبان شما نيستيم ، كه با جبر و زور شما را به ايمان دعوت كنم ، بلكه تنها وظيفه من بيان منطقى حقايق است و تصميم نهائى با خود شما است .
و مانعى ندارد كه هر دو معنى از اين كلمه ، اراده شود.
در آيه بعد براى تاكيد اين موضوع كه تصميم نهائى در انتخاب راه حق و باطل با خود مردم است ، مى گويد: اين چنين ما آيات و دلائل را در شكلهاى گوناگون و قيافه هاى مختلف بيان كرديم (و كذلك نصرف الايات ).
ولى جمعى به مخالفت برخاستند و بدون مطالعه و هيچگونه دليل ، گفتند اين درسها را از ديگران (از يهود و نصارى و كتابهاى آنها) فرا گرفته اى (و ليقولوا درست ).
ولى جمع ديگرى كه آمادگى پذيرش حق را دارند، و صاحب بصيرتند و عالم و آگاهند، بوسيله آن چهره حقيقت را مى بينند و مى پذيرند (ولنبينه لقوم يعلمون ).
تهمت به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از نظر فراگيرى تعليماتش از يهود و نصارى ، مطلبى است كه بارها از طرف مشركان عنوان شد و هنوز هم مخالفان لجوج آن را تعقيب مى كنند: در حالى كه اصولا در محيط جزيره عربستان ، درس و مكتب و علمى نبود كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آن را فرا گيرد، و مسافرتهاى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به خارج شبه جزيره به قدرى كوتاه بود كه جاى اين گونه احتمال ندارد معلومات يهود و مسيحيان ساكن محيط حجاز نيز به قدرى ناچيز و آميخته با خرافات بود كه اصلا قابل مقايسه با قرآن و تعليمات پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نبود، توضيح بيشتر درباره اين موضوع را در ذيل آيه 103 سوره نحل به خواست خدا خاطر نشان خواهيم ساخت .
سپس وظيفه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) را در برابر لجاجتها و كينه توزيها و تهمتهاى مخالفان ، مشخص ساخته ، مى گويد: وظيفه تو آن است كه از آنچه از طرف پروردگار بر تو وحى مى شود، پيروى كنى ، خدائى كه هيچ معبودى جز او نيست (اتبع ما اوحى اليك من ربك لا اله الاهو).
و نيز وظيفه تو اين است كه به مشركان و نسبتهاى ناروا و سخنان بى اساس آنها اعتنا نكنى (و اعرض عن المشركين ).
در حقيقت اين آيه يكنوع دلدارى و تقويت روحيه نسبت به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) است ، كه در برابر اينگونه مخالفان در عزم راسخ و آهنينش كمترين سستى حاصل نشود.

از آنچه گفتيم به خوبى روشن مى شود كه جمله و اعرض عن المشركين (از مشركان روى بگردان و به آنها اعتنا نكن ) هيچگونه منافاتى با دستور دعوت آنها به سوى اسلام و يا جهاد در برابر آنان ندارد، بلكه منظور اين است كه به سخنان بى اساس و تهمتهاى آنها، اعتنا نكند و در راه خويش ، ثابت قدم بماند.
در آخرين آيه مورد بحث بار ديگر اين حقيقت را تاييد مى كند كه خداوند نمى خواهد آنها را به اجبار وادار به ايمان سازد و اگر مى خواست همگى ايمان مى آوردند و هيچكس مشرك نميشد (و لوشاء الله ما اشركوا)
و نيز تاكيد مى كند تو مسئول اعمال آنها نيستى و براى اجبار آنها به ايمان ، مبعوث نشده اى (و ما جعلناك عليهم حفيظا).
همانطور كه تو وظيفه ندارى آنها را به اجبار به كار خير دعوت كنى (و ما انت عليهم بوكيل ).
تفاوت حفيظ و وكيل در اين است كه حفيظ به كسى مى گويند كه از شخص يا چيزى مراقبت كرده و او را از زيان و ضرر حفظ مى كند، اما وكيل به كسى مى گويند كه براى جلب منافع براى كسى تلاش و كوشش مى نمايد.
شايد نياز به تذكر ندارد كه نفى اين دو صفت (حفيظ و وكيل ) از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به معنى نفى اجبار كردن بر دفع زيان يا جلب منفعت است و گر نه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از طريق تبليغ و دعوت به كارهاى خير و ترك كارهاى شر اين دو وظيفه را در مورد آنها به صورت اختيارى انجام مى دهد.
لحن اين آيات از اين نظر بسيار قابل ملاحظه است كه ايمان به خدا و مبانى اسلام هيچگونه جنبه تحميلى نمى تواند داشته باشد، بلكه از طريق منطق و استدلال و نفوذ در فكر و روح افراد بايد پيشروى كند، زيرا ايمان اجبارى ارزشى ندارد مهم اين است كه مردم حقايق را درك كنند و با اراده و اختيار خويش آن را بپذيرند.
قرآن بارها در آيات مختلف روى اين حقيقت تاكيد كرده و بيگانگى اسلام را از اعمال خشونت بارى همانند اعمال كليسا در قرون وسطى و محكمه تفتيش
عقائد و امثال آن اعلام مى دارد. و بخواست خدا در آغاز سوره برائة علل سخت گيرى اسلام در برابر مشركان مورد بحث قرار مى گيرد.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

امام علی عليه السلام:
اَلرُّكُونُ إِلَى اَلدُّنْيَا مَعَ مَا يُعَايَنُ مِنْ غِيَرِها جَهْلٌ
دل بستگى به دنيا، با وجود مشاهده دگرگونى هاى آن، نادانى است
غررالحكم، ح 1979

موارد مرتبط 1

موارد مرتبط 2

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52554

http://islamicworld.ir/fa/index.php

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

اگر ملّت ایران بخواهد به آن هدفها برسد، بخواهد این راه را ادامه بدهد، باید راه امام بزرگوار را درست بشناسد، اصول او را درست بشناسد، نگذارد شخصیّت امام را تحریف کنند، که تحریف شخصیّت امام، تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملّت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد ...

*************

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 حالا یکی از برادرها گفت رفراندوم؛ این‌جوری گفتند که اگر چنانچه شما از اوّل در همه‌ی مسائلی که پیش می‌آمد رفراندوم میکردید، حالا آن حسّاسیّت روی رفراندوم وجود نداشت. کجای دنیا این کار را میکنند؟ مگر مسائل گوناگون کشور قابل رفراندوم است؟ مگر همه‌ی مردمی که در رفراندوم باید شرکت کنند و شرکت میکنند، امکان تحلیل آن مسئله را دارند؟ این چه حرفی است؟ چطور میشود رفراندوم کرد، در مسائلی که تبلیغات میشود کرد، از همه طرف حرف میشود زد؟ اصلاً یک کشور را شش ماه درگیر بحث و جدل و گفتگو و دوقطبی‌سازی میکنند برای اینکه یک مسئله‌ای رفراندوم بشود. در همه‌ی مسائل رفراندوم بکنیم؟ یعنی قضایا این‌جوری نیست که آدم این‌جور ساده از رویشان [عبور کند].

موارد مرتبط

وصیتنامه شهید مدافع حرم شهید محمد اتابه/پسرم بابا رفت که حضرت زینب تنها نماند

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , لطيف , وحی , پیروی , مشرکان , قرآن , تفسیر قرآن , قرآن کریم , قرآن مجید , امام علی عليه السلام , دل بستگى به دنيا , دنیا , نادانی , دگرگونی , راه امام , فراموش , سیلی , شهید مدافع حرم , شهید محمد اتابه , حجاب , حضرت زینب سلام الله علیها , حضرت رقیه سلام الله علیها , یا علی علیه السلام , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

تفسیر سوره مبارکه انعام ۹۸تا ۹۹

و هو الذى اءنشأكم من نفس واحدة فمستقر و مستودع قد فصلنا الايات لقوم يفقهون (۹۸)
و هو الذى انزل من السماء ماء فأخرجنا به نبات كل شى ء فأخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراكبا و من النخل من طلعها قنوان دانية و جنت من اعناب و الزيتون و الرمان مشتبها و غير متشابه انظروا إلى ثمره إذا اثمر و ينعه إن فى ذلكم لايات لقوم يؤمنون (۹۹)

ترجمه :
۹۸ - او كسى است كه شما را از يك نفس آفريد، در حالى كه بعضى از انسانها پايدارند (از نظر ايمان يا خلقت كامل ) و بعضى ناپايدار، ما آيات خود را براى كسانى كه مى فهمند بيان نموديم .
۹۹ - او كسى است كه از آسمان آبى نازل كرد و بوسيله آن گياهان گوناگون رويانيديم ، از آن ساقه ها و شاخه هاى سبز خارج ساختيم و از آنها دانه هاى متراكم ، و از شكوفه نخل خوشه ها با رشته هاى باريك بيرون فرستاديم و باغها از انواع انگور و زيتون و انار شبيه به يكديگر و بى شباهت هنگامى كه ميوه مى كند به ميوه آن و طرز رسيدنش بنگريد كه در آن نشانه هائى براى افراد با ايمان.

تفسیر
در اين آيات نيز دلائل توحيد و خداشناسى تعقيب شده است ، زيرا قرآن براى اين هدف گاهى انسان را در آفاق و جهانهاى دور دست سير، و گاهى او را به سير در درون وجود خويش دعوت مى نمايد و آيات و نشانه هاى پروردگار را در جسم و جان خودش ‍ براى او شرح مى دهد، تا خدا را در همه جا و در همه چيز ببيند.
نخست مى گويد: او كسى است كه شما را از يك انسان آفريد. (و هو الذى انشاكم من نفس واحدة ).
يعنى شما با اين همه چهره هاى گوناگون ، ذوقها و افكار متفاوت ، و تنوع وسيع در تمام جنبه هاى وجودى ، همه از يك فرد آفريده شده ايد، و اين نهايت عظمت خالق و آفريدگار را مى رساند كه چگونه از يك مبدء اينهمه چهره هاى متفاوت آفريده است ؟.
قابل توجه اينكه در اين جمله از خلقت انسان تعبير به انشاء شده است ، و اين كلمه چنانكه از متون لغت استفاده مى شود به معنى ايجاد و ابداع آميخته با تربيت و پرورش است ، يعنى نه تنها خداوند شما را بدون هيچ سابقه آفريد، بلكه تربيت و پرورش شما را نيز بر عهده گرفت ، و مسلم است كه اگر آفريننده ، چيزى را بيافريند، سپس او را رها سازد زياد قدرت نمائى نكرده ، اما اگر همواره او را تحت حمايت خويش قرار دهد و لحظه اى از پرورش و تربيت او غافل نگردد، عظمت و رحمت خود را كاملا نشان داده است .
ضمنا نبايد از جمله فوق اين توهم پيدا شود كه حوا مادر نخستين ما از آدم آفريده شده است (آنچنانكه در تورات در فصل دوم از سفر تكوين آمده است )
بلكه چون آدم و حوا طبق روايات اسلامى هر دو از يك خاك آفريده شده اند و هر دو يك جنس و يك نوع مى باشند كلمه نفس ‍ واحده به آنها گفته شده است (در آغاز سوره نساء نيز در اين باره بحث كرديم ).
سپس مى فرمايد: (جمعى از افراد بشر مستقر هستند و جمعى مستودع ) (فمستقر و مستودع )
مستقر در اصل از ماده (قر) (بر وزن حر) به معنى سرما است و از آنجا كه سرماى شديد هوا انسان و موجودات ديگر را خانه نشين مى كند، اين كلمه به معنى سكون و توقف و قرار گرفتن آمده است ، و مستقر به معنى ثابت و پايدار مى آيد.
مستودع از ماده (ودع ) (بر وزن منع ) به معنى ترك كردن است و از آنجا كه امور ناپايدار محل خود را به زودى ترك مى گويد، اين كلمه به معنى ناپايدار نيز به كار مى رود، و وديعه را از اين نظر وديعه مى گويند كه بايد محل خود را ترك گويد و به دست صاحب اصلى باز گردد.
از مجموع آنچه گفته شد چنين نتيجه مى گيريم كه آيه فوق مى گويد بعضى از انسانها پايدارند و بعضى ناپايدار، در اينكه منظور از اين دو تعبير در اينجا چيست در ميان مفسران گفتگوى زيادى ديده مى شود، ولى از ميان آنها چند تفسير كه در عين حال منافاتى با هم ندارند و مى توانند همه به عنوان تفسير آيه پذيرفته شود نزديكتر به نظر مى رسند،
نخست اينكه منظور از (مستقر) انسانهائى هستند كه آفرينش آنها كامل شده و در قرارگاه رحم مادر يا در روى زمين گام نهاده اند، و مستودع اشاره به افرادى است كه هنوز آفرينش آنها پايان نيافته و به صورت نطفه اى در صلب پدران هستند.
ديگر اينكه مستقر اشاره به روح انسان مى باشد كه موضوعى پايدار و
برقرار است و مستودع اشاره به جسم انسان است كه ناپايدار و فانى است .
در بعضى از روايات يك تفسير معنوى براى اين دو تعبير نيز وارد شده كه مستقر اشاره به انسانهائى است كه داراى ايمان پايدارند و مستودع اشاره به آنها است كه ايمانى ناپايدار دارند.
اين احتمال نيز وجود دارد كه دو تعبير فوق اشاره به اجزاى اوليه تشكيل دهنده نطفه انسان بوده باشد، زيرا چنانكه ميدانيم نطفه انسان از دو جزء يكى اوول (نطفه ماده ) و ديگرى اسپرم (نطفه نر) تشكيل شده است ، نطفه ماده در رحم تقريبا ثابت و مستقر است ، ولى نطفه هاى نر به صورت جانداران متحرك به سوى او با سرعت حركت مى كنند و نخستين فرد (اسپر) كه به (اوول ) ميرسد با او مى آميزد و بقيه را عقب ميراند و تخمه اولى انسان را تشكيل مى دهد.
در پايان آيه بار ديگر مى گويد: (ما نشانه هاى خود را برشمرديم تا آنها كه داراى فهم و دركند بينديشند) (قد فصلنا الايات لقوم يفقهون ).

با مراجعه به لغت استفاده مى شود كه فقه هر گونه علم و فهمى نيست بلكه از معلومات حاضر پى به معلومات غائب بردن است بنابراين توجه به آفرينش انسان با اين همه چهره هاى متفاوت و قيافه هاى جسمى و روحى مختلف درخور اين است كه افراد نكته سنج در آن بينديشند و خداى خود را از آن بشناسند.
آيه دوم آخرين آيه اى است كه در اين سلسله بحثها ما را به شگفتيهاى جهان آفرينش ، و شناسائى خداوند از طريق آن دعوت مى كند.
در آغاز به يكى از مهمترين و اساسى ترين نعمتهاى پروردگار كه مى توان آن را ريشه و مادر ساير نعمتها دانست اشاره مى كند و آن پيدايش و رشد و نمو
گياهان و درختان در پرتو آن است ، و مى گويد: (او كسى است كه از آسمان آبى (براى شما) فرستاد) (و هو الذى انزل من السماء ماء)
اينكه مى گويد از طرف آسمان (يعنى طرف بالا، زيرا آسمان در لغت عرب به هر چيز گفته مى شود كه در طرف بالا قرار گرفته باشد) به خاطر آن است كه تمام منابع آب روى زمين اعم از چشمه ها و نهرها و قناتها و چاههاى عميق به آب باران منتهى ميگردد لذا كمبود باران در همه آنها اثر مى گذارد و اگر خشكسالى ادامه يابد همگى خشك مى شوند. سپس به اثر بارز نزول باران اشاره كرده ، مى گويد: بواسطه آن روئيدنيها را از همه نوع از زمين خارج ساختيم (فاخرجنا به نبات كل شى ء)
مفسران در تفسير نبات كل شى ء (گياهان هر چيز) دو احتمال ذكر كرده اند نخست اينكه منظور از آن انواع و اصناف گياهانى است كه همه با يك آب آبيارى و از يك زمين و يكنوع خاك پرورش مى يابند، و اين از عجائب آفرينش است كه چگونه اينهمه انواع گياهان با آن خواص كاملا متفاوت و گاهى متضاد و اشكال گوناگون و مختلف همه در يك زمين و با يك آب پرورش مى يابند .
ديگر اينكه منظور، گياهان مورد نياز هر چيزى است ، يعنى هر يك از پرندگان و چهارپايان و حشرات و حيوانات دريا و صحرا بهره اى از اين گياهان دارند و جالب اينكه خداوند از يك زمين و يك آب ، غذاى مورد نياز همه را تامين كرده است و اين يك شاهكار بزرگ است كه فى المثل از يك ماده معين در آشپزخانه هزاران نوع غذا براى انواع سليقه ها و مزاجها تهيه كنند.
جالبتر اينكه نه تنها گياهان صحرا و خشكيها از بركت آب باران پرورش مى يابند بلكه گياهان بسيار كوچكى كه در لابلاى امواج آب درياها مى رويند و خوراك عمده ماهيان دريا است از پرتو نور آفتاب و دانه هاى باران رشد مى كنند، فراموش نمى كنم يكى از ساكنان جزائر خليج فارس كه از كمبود صيد شكايت داشت در مورد بيان علت آن مى گفت : كمبود صيد ماهى به خاطر خشكسالى بوده و او معتقد بود اثر حياتبخش دانه هاى باران در دريا حتى بيش از خشكيها است !
سپس به شرح اين جمله پرداخته و موارد مهمى را از گياهان و درختان كه بوسيله آب باران پرورش مى يابند خاطر نشان مى سازد، نخست مى گويد: (ما به وسيله آن ساقه هاى سبز گياهان و نباتات را از زمين خارج ساختيم ، و از دانه كوچك و خشك ساقه اى با طراوت و سرسبز كه لطافت و زيبائى آن چشم را خيره مى كند آفريديم ) (فاخرجنا منه خضرا).
(و از آن ساقه سبز، دانه هاى روى هم چيده شده ، (همانند خوشه گندم و ذرت ) بيرون مى آوريم ) (نخرج منه حبا متراكبا،
(همچنين به وسيله آن از درختان نخل خوشه سربسته اى بيرون فرستاديم كه پس از شكافته شدن رشته هاى باريك و زيبائى كه دانه هاى خرما را بر دوش خود حمل مى كنند و از سنگينى به طرف پائين متمايل ميشوند خارج مى گردد) (و من النخل من طلعها قنوان دانية )
طلع به معنى خوشه سربسته خرما است كه در غلاف سبز رنگ زيبائى پيچيده شده و پس از شكافته شدن از وسط آن رشته هاى باريكى بيرون مى آيد و و همانها بعدا خوشه هاى خرما را تشكيل مى دهند، و قنوان جمع قنو (بر وزن صنف ) اشاره به همين رشته هاى باريك و لطيف است .
و دانية به معنى نزديك است ، و ممكن است اشاره به نزديكى اين رشته ها
به يكديگر بوده باشد يا به متمايل شدن آنها به طرف پائين به خاطر سنگين بار شدن .
(همچنين باغهائى از انگور و زيتون و انار پرورش داديم ) (و جنات من اعناب و الزيتون و الرمان )
سپس اشاره به يكى ديگر از شاهكارهاى آفرينش در اين درختان كرده مى فرمايد: (هم با يكديگر شباهت دارند و هم ندارند) (مشتبها و غير متشابه)

با توجه به آيه 141 همين سوره كه وصف متشابه و غير متشابه را براى زيتون و انار ذكر كرده استفاده مى شود كه در آيه مورد بحث نيز وصف مزبور درباره همين دو درخت است .
اين دو درخت از نظر شكل ظاهرى و ساختمان شاخه ها و برگها شباهت زيادى با هم دارند در حالى كه از نظر ميوه و طعم و خاصيت آن بسيار با هم متفاوتند، يكى داراى ماده چربى مؤثر و نيرومند، و ديگرى داراى ماده اسيدى و يا قندى است ، كه با يكديگر كاملا متفاوتند، به علاوه اين دو درخت گاهى درست در يك زمين پرورش مى يابند و از يك آب مشروب مى شوند يعنى هم با يكديگر تفاوت زياد دارند و هم شباهت .
اين احتمال در تفسير آيه نيز وجود دارد كه عبارت فوق اشاره به انواع و اصناف مختلف درختان و ميوه ها است ، بعضى از ميوه ها و درختان با يكديگر شبيهند و بعضى ديگر با هم مختلفند. (يعنى هر كدام از اين دو صفتى است براى يكدسته از درختان و ميوه ها، اما طبق تفسير اول هر دو، صفت براى يك چيز بودند).
سپس از ميان تمام اعضاى پيكر درخت بحث را روى ميوه برده مى گويد:
(نگاهى به ساختمان ميوه آن به هنگامى كه به ثمر مى نشيند و همچنين نگاهى به چگونگى رسيدن ميوه ها كنيد كه در اينها نشانه هاى روشنى از قدرت و حكمت خدا براى افرادى كه اهل يقين هستند است .
(انظروا الى ثمره اذا اثمر و ينعه ان فى ذلكم لايات لقوم يؤمنون )
با توجه به آنچه در گياه شناسى از چگونگى پيدايش ميوه ها و رسيدن آنها امروز مى خوانيم نكته اين اهميت خاص كه قرآن براى ميوه قائل شده است روشن مى شود، زيرا پيدايش ميوه ها درست همانند تولد فرزند در جهان حيوانات است ، نطفه هاى نر با وسائل مخصوصى (وزش باد يا حشرات و مانند آنها) از كيسه هاى مخصوص جدا مى شوند، و روى قسمت مادگى گياه قرار مى گيرند، پس از انجام عمل لقاح و تركيب شدن با يكديگر، نخستين تخم و بذر تشكيل مى گردد، و در اطرافش انواع مواد غذائى همانند گوشتى آن را در بر مى گيرند. اين مواد غذائى از نظر ساختمان بسيار متنوع و همچنين از نظر طعم و خواص غذائى و طبى فوق العاده متفاوتند، گاهى يك ميوه (مانند انار و انگور) داراى صدها دانه است كه هر دانه اى از آنها خود جنين و بذر درختى محسوب و ساختمانى بسيار پيچيده و تو در تو دارد.
شرح ساختمان همه ميوه ها و مواد غذائى و داروئى آنها از حوصله اين بحث خارج است ، ولى بد نيست به عنوان نمونه اشاره اى به ساختمان ميوه انار كه قرآن در آيه فوق مخصوصا اشاره به آن كرده است ، بنمائيم .
اگر يك انار را بشكافيم و يك دانه كوچك آن را به دست گرفته و در مقابل آفتاب يا چراغ قرار دهيم و درست در آن دقت كنيم مى بينيم از قسمتهاى كوچكترى تشكيل شده كه همانند بطريهاى بسيار كوچكى با محتواى مخصوص آب انار در كنار هم چيده شده اند، در يك دانه كوچك انار شايد صدها از اين بطريهاى بسيار ريز قرار دارد، سپس اطراف آنها را با پوسته ظريف كه همان پوسته شفاف يكدانه انار است گرفته ، بعد براى اينكه اين بسته بندى كاملتر و محكمتر و دورتر از خطر باشد تعدادى از دانه هاى انار را روى يك پايه با نظام مخصوصى چيده و پرده سفيد رنگ نسبتا ضخيمى اطراف آن پيچيده ، و بعد پوسته ضخيم و محكمى كه از دو طرف داراى لعاب خاصى است به روى همه آنها كشيده ، تا هم از نفوذ هوا و ميكربها جلوگيرى كند و هم در مقابل ضربات آنها را حفظ نمايد، و هم تبخير آب درون دانه ها را فوق العاده كم كند. اين بسته بندى ظريف مخصوص دانه انار نيست بلكه در ميوه هاى ديگر مانند پرتقال و ليمو نيز ديده مى شود، اما در انار و انگور بسيار ظريفتر و جالبتر است .
گويا بشر براى فرستادن مايعات از نقطه اى به نقطه ديگر از همين اصل استفاده كرده كه نخست شيشه هاى كوچك را در يك كارتن كوچك چيده و ميان آنها را از ماده نرمى پر مى كند، سپس كارتنهاى كوچكتر را در يك كارتن بزرگتر و مجموع آنها را بصورت يك بار بزرگ به مقصد حمل مى كند!

طرز قرار گرفتن دانه هاى انار روى پايه هاى داخلى ، و گرفتن سهم خود از آب و مواد غذائى از آنها از اين هم عجيبتر و جالبتر است ، تازه اينها چيزهائى است كه با چشم مى بينيم و اگر ذرات اين ميوه ها را زير ميكرسكوبها بگذاريم آنگاه جهانى پرغوغا با ساختمانهاى عجيب و شگفت انگيز و فوق العاده حساب شده در مقابل چشم ما مجسم مى شود، چگونه ممكن است كسى با چشم حقيقت بين به يك ميوه نگاه كند و معتقد شود سازنده آن هيچگونه علم و دانشى نداشته است ؟! و اينكه مى بينيم قرآن با جمله انظروا (نگاه كنيد) دستور به دقت كردن در اين قسمت از گياه داده براى توجه به همين حقايق است .
اين از يك سو، از سوى ديگر مراحل مختلفى را كه يك ميوه از هنگامى كه نارس است تا موقعى كه كاملا رسيده مى شود، مى پيمايد، بسيار قابل ملاحظه است : زيرا لابراتوارهاى درونى ميوه دائما مشغول كارند، و مرتبا تركيب شيميائى آن را تغيير مى دهند، تا هنگامى كه به آخرين مرحله برسد و وضع ساختمان شيميائى آن تثبيت گردد، هر يك از اين مراحل خود نشانه اى از عظمت و قدرت آفريننده است .
ولى بايد توجه داشت كه به تعبير قرآن تنها افراد با ايمان يعنى افراد حق بين و جستجوگران حقيقت ، اين مسائل را مى بينند و گر نه با چشم عناد و لجاج و يا با بى اعتنائى و سهل انگارى ممكن نيست هيچيك از اين حقايق را ببينيم .

نتیجۀ محبّت به أمیرالمؤمنین علیه السلام

رسول خدا صلّی الله علیه وآله

▫️ما مِنْ عَبْدٍ وَ لَا أَمَةٍ يَمُوتُ وَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ حُبِّ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّة

هیچ مرد و زنی از بندگان خدا نیست که در حالی بمیرد که در قلبش به اندازۀ سنگینی یک دانۀ خردل از محبّت علی علیه السلام باشد مگر آنکه خداوند او را وارد بهشت کند.

«الأمالی» شیخ طوسی ص ۳۳۰

 امامان دوازده نفرند
امام حسن علیه السّلام:
«اَئِمَةُ بَعْدَ رَسُولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله اِثْنا عَشَرَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ أَخيالحُسَين، وَمِنهُم مَهْدِيُّ هذِهِ الاُمَّةِ.» ؛

«امامان و پيشوايان بعد از پيامبرخدا (صلى الله عليه و آله) دوازده نفر هستند كه نُه نفر آنها از فرزندان برادرم حسين(علیه السّلام) مى باشند و از جمله آنها: مهدىِ اين امّت است.»
[بحارالانوار، ج36، ص383، ب43، ح1.]

امام خمینی رضوان الله تعالی علیه :

اهل آخرت هم در دنیا راحت اند و در آخرت نیز غرق در رحمت حق می باشند

برخلاف اهل دنیا که هم در دنیا و هم در آخرت مُعَذَّب هستند ...

حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرت‌های عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین

علمدار حق
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «امام حسین باید تا ابد به عنوان پرچم حق باقی بماند؛ پرچم حق نمیتواند در صف باطل قرار گیرد و رنگ باطل بپذیرد. این بود که سید الشهدا فرمود: «هیهات منّا الذّلّة». افتخار متعلّق به آن انسان، ملت و جماعتی است که پای حرفشان بایستند و نگذارند پرچمی را که آنها بلند کرده‌اند، توفانها از بین ببرد و بخواباند. امام حسین این پرچم را محکم نگه داشت و تا پای شهادتِ عزیزان و اسارتِ حرم شریفش ایستاد.» ۱۳۸۱/۰۱/۰۹

ذکر خدا

اتکا به خدا

امام خمینی رضوان الله تعالی علیه

اسلام ناب محمدی

عزت امت اسلامی

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید جمال رضی (ابوطاها):

خدا را شکر می‌کنم به خاطر اینکه اول مسلمانم، بعد شیعه‌ام، بعد انقلابی‌ام و بعد به خاطر امنیت این نظام، ندای رهبرم را لبیک گفتم تا برای خودم ثابت شود اگر در زمان امام حسین (ع) بودم به ندای امام زمانم لبیک می‌گفتم و از تمام تعلقات دنیایی که زن و بچه‌هایم هستند خواهم گذشت ...

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , علمدار حق , امامان , 12 امام , امام 12 , امام دوازده , دوازده امام , چهارده معصوم , امام حسن مجتبی علیه السلام , امام مجتبی علیه السلام , امام حسین علیه السلام , پرچم حق , حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام , مسلم بن عقیل , ذکر خدا , اتکا به خدا , امام خمینی رضوان الله تعالی علیه , اسلام ناب محمدی , عزت امت اسلامی , شهید مدافع حرم , شهید جمال رض , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

السَّلَامُ عَلَيكَ اَيُّهَا العَلَمُ المَنصُوبُ وَ العِلمُ الْمَصْبُوبُ وَ الغَوثُ وَ الرَّحمَةُ الوَاسِعَةُ وَعداً غَيرَ مَكذُوبٍ السَّلَامُ عَلَيكَ حِينَ تَقُومُ السَّلَامُ عَلَيكَ حِينَ تَقعُدُ السَّلَامُ عَلَيكَ حِينَ تَقرَأُ وَ تُبَيِّنُ السَّلَامُ عَلَيكَ حِينَ تُصَلِّي وَ تَقنُتُ السَّلَامُ عَلَيكَ حِينَ تَركَعُ وَ تَسجُدُ السَّلَامُ عَلَيكَ حِينَ تُهَلِّلُ وَ تُكَبِّرُ السَّلَامُ عَلَيكَ حِينَ تَحمَدُ وَ تَستَغفِرُ.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۹۴

و لقد جئتمونا فرادى كما خلقناكم اءول مرة و تركتم ما خولناكم وراء ظهوركم و ما نرى معكم شفعاءكم الذين زعمتم اءنهم فيكم شركا لقد تقطع بينكم و ضل عنكم ما كنتم تزعمون(۹۴)

ترجمه :
۹۴- همه شما به صورت تنها به سوى ما بازگشت نموديد همانگونه كه روز اول شما را آفريديم ، و آنچه را به شما بخشيده بوديم پشت سرگذارديد، و شفيعانى را كه شريك در شفاعت خود مى پنداشتيد با شما نمى بينيم ، پيوندهاى شما بريده شد و تمام آنچه را تكيه گاه خود تصور ميكرديد از شما دور و گم شدند.
شان نزول :
در تفسير مجمع البيان و تفسير طبرى و تفسير آلوسى چنين نقل شده كه يكى از مشركان به نام نضر بن حارث گفت : لات و عزى (دو بت بزرگ و معروف عرب ) در قيامت از من شفاعت خواهند كرد، آيه فوق نازل شد و به او و امثال او پاسـخ گفت .

تفسیر
گمشده ها

در آيه گذشته به قسمتى از حالات ظالمان در آستانه مرگ اشاره شد در اين آيه گفتارى را كه خداوند به هنگام مرگ يا به هنگام ورود در صحنه قيامت به آنها ميگويد، منعكس شده است . در آغاز مى فرمايد: امروز همه به صورت تنها، همانگونه كه روز اول شما را
آفريديم ، به سوى ما بازگشت نموديد (و لقد جئتمونا فرادى كما خلقناكم اول مرة ).
و اموالى كه بشما بخشيده بوديم و تكيه گاه شما در زندگى بود، همه را پشت سر گذارديد و با دست خالى آمديد (و تركتم ما خولناكم وراء ظهوركم ).
همچنين بتهائى كه آنها را شفيع خود مى پنداشتيد، و شريك در تعيين سرنوشت خود تصور ميكرديد هيچكدام را با شما نمى بينيم (و ما نرى معكم شفعائكم الذين زعمتم انهم فيكم شركاء).
در حقيقت جمع شما به پراكندگى گرائيد و تمام پيوندها از شما بريده شد (لقد تقطع بينكم ).
تمام پندارها و تكيه گاههائى كه فكر ميكرديد نابود گشتند و گم شدند (و ضل عنكم ما كنتم تزعمون ).
مشركان و بت پرستان عرب روى سه چيز تكيه داشتند: قبيله و عشيره اى كه به آن وابسته بودند، و اموال و ثروتهائى كه براى خود گرد آورده بودند، و بتهائى كه آنها را شريك خدا در تعيين سرنوشت انسان و شفيع در پيشگاه او مى پنداشتند، در هر يك از سه جمله آيه ، به يكى از اين سه موضوع اشاره شده كه چگونه به هنگام مرگ ، همه آنها با انسان وداع ميگويند، و او را تك و تنها به خود وا مى گذارند.
در اينجا بايد به دو نكته توجه داشت :
۱ - از قرار گرفتن اين آيه به دنبال آيه قبل كه گفتگوى فرشتگان قبض
ارواح را به هنگام مرگ بيان ميكرد و همچنين با توجه به جمله اموال خود را پشت سر گذاشتيد چنين استفاده مى شود كه اين خطاب نيز به هنگام مرگ به آنها گفته ميشود، ولى از طرف خداوند، اما از بعضى روايات استفاده مى شود كه اين خطاب به هنگام ورود در صحنه رستاخيز خواهد بود و البته در هدف اصلى آيه چندان تفاوتى نخواهد داشت .
۲- اين آيه گرچه در باره مشركان عرب نازل شده ولى مسلما اختصاص به آنها نخواهد داشت .
در آن روز بطور كلى تمام پيوندها و علائق مادى و همه معبودهاى خيالى و ساختگى و تمام تكيه گاههائى كه انسان در اين جهان براى خود ساخته و آنها را يار و ياور روز بدبختى خود مى پندارد، از او جدا ميشوند، او ميماند و اعمالش ، او ميماند و خدايش ، و بقيه از ميان خواهند رفت ، و به تعبير قرآن گم مى شوند، يعنى آنچنان حقير و پست و ناشناس خواهند بود كه به چشم نمى آيند !

 امام حسن علیه السّلام فرمودند:
«ذلِكَ التاسِعُ مِنْ وُلْدِ أَخى الحُسَيْنِ ابْنُ سَيِّدَةِ الإماءِ، يُطيلُ اللّه ُ عُمْرَهُ فى غَيْبَتِهِ، ثُمَّ يُظْهِرُهُ بِقُدْرَتِهِ فى صُورَةِ شابٍّ دُونَ أَرْبَعينَ سَنَةً، وَذلِكَ لِيَعْلَمَ أَنَّ اللّه َ عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَديرٍ.» ؛

«آن نهمين نفر، از فرزندان برادرم حسين فرزند اشرف كنيزان ـ نرجس ـ است، در دوران غيبتش خداوند طولانى مى كند عمرش را، سپس او را به قدرت خويش به صورت جوانى كه كمتر از چهل سال دارد، آشكار خواهد ساخت. تا بدين وسيله خداوند ثابت كند كه بر ايجاد همه اشياء قادر و توانا است.»
[ بحارالانوار، ج14، ص394، ب24، ح12]

مباهله؛ صحنه تمایز حق و باطل

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

روز مباهله، روزی است که پیامبر مکرم اسلام، عزیزترین عناصر انسانی خود را به صحنه میآورد.
نکته‌ی مهم در باب مباهله این است: «و انفسنا و انفسکم» در آن هست؛ «و نسانا و نساکم»در آن هست؛ عزیزترین انسانها را پیغمبر اکرم انتخاب میکند و به صحنه میآورد برای محاجه‌ای که در آن باید تمایز بین حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض دید همه قرار بگیرد.
هیچ سابقه نداشته است که در راه تبلیغ دین و بیان حقیقت، پیغمبر دست عزیزان خود، فرزندان خود و دختر خود و امیرالمومنین را - که برادر و جانشین خود هست - بگیرد و بیاورد وسط میدان؛ استثنائی بودن روز مباهله به این شکل است.
یعنی نشان دهنده‌ی این است که بیان حقیقت، ابلاغ حقیقت، چقدر مهم است؛ میآورد به میدان با این داعیه که میگوید بیائیم مباهله کنیم؛ هر کدام بر حق بودیم، بماند، هر کدام بر خلاف حق بودیم، ریشه‌کن بشود با عذاب الهی.

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب در دیدار فضلا، طلاب و مبلغین تبیین کردند:
۲۱ / تیر / ۱۴۰۲
اهمیت تبلیغ به‌روز و تاثیرگذار با ابزارهای نوین
روحانیت باید وسط میدان باشد
لزوم تشکیل کانون‌های تبلیغ در حوزه‌ها

مقاومت ملت ایران

 یأس دشمن

سرنوشت امت اسلامی

شبیخون فرهنگی

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید سید احسان میر سیار:

ای مردم ندای فرزند حق وطنین ولایت این است: «شبیخون فرهنگی» وتمام گفتنی‌ها را که باید بگوید درخود خلاصه کرده است . او حجت را بر شما تمام کرده است و راه رانشان داده؛ حال هر فردی به نحوی که می‌تواند باید در این جبهه قدم بردارد که در غیر این صورت فردای قیامت از اوبازخواستی عظیم خواهد شد ...

منبع (ادامه ...):

https://harimeharam.ir/shahid/310

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , روز مباهله , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۹۴ , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر قرآن , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , مباهله؛ صحنه تمایز حق و باطل , مباهله , صحنه , تمایز , حق و باطل , روحانیت باید وسط میدان باشد , روحانیت , باید , وسط میدان , تبلیغ , مقاومت ملت ایران , یأس دشمن , سرنوشت امت اسلامی , سرنوشت , امت اسلامی , شبیخون فرهنگی , شهید مدافع حرم , شهدای مدافع حرم , شهید سید احسان میر سیار , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۹۳

و من اظلم ممن افترى على الله كذبا او قال اوحى إلى و لم يوح إليه شى ء و من قال سأنزل مثل ما انزل الله و لو ترى إذ الظالمون فى غمرات الموت و الملائكة باسطوا اءيديهم اخرجوا انفسكم اليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم تقولون على الله غير الحق و كنتم عن اياته تستكبرون(۹۳)

ترجمه :
۹۳ - چه كسى ستمكارتر است از كسى كه دروغى به خدا ببندد يا بگويد وحى بمن فرستاده شده در حالى كه وحى به او نشده باشد، و كسى كه بگويد من هم همانند آنچه خدا نازل كرده نازل ميكنم ، و اگر ببينى هنگامى كه (اين ) ظالمان در شدايد مرگ فرو رفته اند و فرشتگان دستها را گشوده به آنان مى گويند جان خود را خارج سازيد امروز مجازات خوار كننده اى در برابر دروغهائى كه به خدا بستيد و در برابر آيات او تكبر ورزيديد، خواهيد ديد، (در آن روز به حال آنها تاسف خواهى خورد
شان نزول :
در شان نزول اين آيه روايات متعددى در منابع حديث و كتب تفسير نقل شده از جمله اينكه آيه در مورد شخصى به نام عبد الله بن سعد كه از كاتبان وحى بود و سپس خيانت كرد و پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) او را طرد نمود و پس از آن ادعا كرد كه من ميتوانم همانند آيات قرآن بياورم نازل گرديده ، جمعى از مفسران نيز گفته اند كه آيه يا قسمتى از آن در باره مسيلمه كذاب كه از مدعيان دروغين نبوت بود نازل گرديده است ، ولى با توجه به اينكه داستان مسيلمه در اواخر عمر پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بود، و اين سوره از سوره هاى مكى است طرفداران اين شان نزول معتقدند كه اين آيه همانند چند آيه ديگر از اين سوره در مدينه نازل شده است و به دستور پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در لابلاى آيات اين سوره قرار داده شده است .
و در هر حال آيه همانند ساير آيات قرآن كه در شرائط خاصى نازل شده مضمون و محتواى آن كلى و عمومى است و همه مدعيان نبوت و مانند آنها را شامل مى شود.

تفسیر
به دنبال آيات گذشته كه اشاره به گفتار يهود در باره نفى نزول كتاب آسمانى بر هيچكس نموده بود، در اين آيه سخن از گناهكاران ديگرى است كه در نقطه مقابل آنها قرار دارند و ادعاى نزول وحى آسمانى بر خود مى كنند، در حالى كه دروغ ميگويند.
و در حقيقت به سه دسته از اينگونه افراد در آيه مورد بحث اشاره شده است .
نخست مى گويد: چه كسى ستمكارتر است از كسانى كه بر خدا دروغ مى بندند و آيه اى را تحريف و سخنى از سخنان خدا را تغيير ميدهند (و من اظلم ممن افترى على الله كذبا).
دسته دوم آنها كه ادعاى نبوت و وحى ميكنند در حالى كه نه پيامبرند و نه وحى بر آنها نازل شده است . (او قال اوحى الى و لم يوح اليه شى ء). دسته سوم آنها كه به عنوان انكار نبوت پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) يا از روى استهزاء مى گويند ما هم مى توانيم همانند اين آيات نازل كنيم در حالى كه دروغ مى گويند و كمترين قدرتى بر اين كار ندارند (و من قال سانزل مثل ما انزل الله ).
آرى همه اينها ستمگرند و كسى ستمكارتر از آنها نيست زيرا راه حق را به روى بندگان خدا مى بندند و آنها را در بيراهه سرگردان مى سازند و با رهبرى رهبران راستين مبارزه ميكنند، هم خود گمراهند و هم ديگران را به گمراهى ميكشانند، چه ظلمى از اين بالاتر كه افرادى كه صلاحيت رهبرى ندارند ادعاى رهبرى كنند آن هم رهبرى الهى و آسمانى .
گرچه آيه مربوط به مدعيان نبوت و وحى است ولى روح آن همه كسانى را كه به دروغ ادعاى مقامى را ميكنند كه شايسته آن نيستند شامل مى شود. سپس مجازات دردناك اين گونه افراد را چنين بيان ميكند: اگر تو اى پيامبر! اين ستمكاران را به هنگامى كه در شدائد مرگ و جان دادن فرو رفته اند مشاهده كنى ، در حالى كه فرشتگان قبض ارواح دست گشوده اند به آنها مى گويند جان خود را خارج سازيد، خواهى ديد كه وضع آنها بسيار دردناك و اسفبار است (و لو ترى اذ الظالمون فى غمرات الموت و الملائكة باسطوا ايديهم اخرجوا انفسكم ).
در اين حال فرشتگان عذاب به آنها ميگويند: امروز گرفتار مجازات خوار كننده اى خواهيد شد به خاطر دو كار: نخست اينكه بر خدا دروغ بستيد و ديگر اينكه
در برابر آيات او سر تسليم فرود نياورديد (اليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم تقولون على الله غير الحق و كنتم عن آياته تستكبرون ).
نكته ها
در اينجا به چند نكته بايد توجه داشت .
۱- مدعيان دروغين نبوت و رهبران قلابى همانطور كه مى بينيم به عنوان بد ظالمان در آيه معرفى شده اند و در حقيقت ظلمى بالاتر از اين نيست كه فكر كسى را بدزدند و عقيده او را تخريب كنند و راه سعادت را بر او ببندند و او را مستعمره فكرى خود سازند.
۲ - جمله باسطوا ايديهم ممكن است به اين معنى باشد كه فرشتگان قبض ارواح با گشودن دستها آماده قبض روح آنها مى شوند و ممكن است به معنى دست گشودن براى شروع مجازات آنها بوده باشد .
۳ - اخرجوا انفسكم : جان و روح خود را خارج سازيد در حقيقت يكنوع تحقير از ناحيه فرشتگان قبض ارواح نسبت به اينگونه ظالمان است وگرنه دادن روح و جان كار خود ظالمان نيست بلكه كار آن فرشتگان است ، همانند اينكه هنگام اعدام يك قاتل جانى به او مى گويند اكنون بمير! و در هر صورت اين تحقير گويا در برابر تحقيرى است كه نسبت به آيات خدا و پيامبران و بندگان خدا كرده اند، ضمنا اين آيه گواه ديگرى بر استقلال روح و جدائى آن از جسم است . ضمنا از اين آيه استفاده ميشود كه مجازات اينگونه از گناهكاران از همان لحظه جان دادن و مرگ آغاز ميگردد.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

نيكوترين نيكو ، خُلق نيكو است .

مقدار بهره برداری از زبان

لايَومَ كَيَومِكَ يا أباعَبدِاللّه

امام خامنه ای:

صدا و سیما را دانشگاهی برای تدریس اصول اسلام انقلابی بدانید ...

جوان مومن انقلابی ...

اساتید دانشگاه ...

احساس مسئولیت ...

اقتدار فرهنگی ...

مقاومت ملت ایران ...

عزت اسلامی ...

استقامت ملی ...

امام خامنه ای:

شیعه باید به ولایت افتخار کند و غیر شیعه هم سعی کند آن را بشناسد. ۱۳۷۴/۰۲/۲۸

بخشی از وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی:

امروز قرارگاه حسین‌بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).

برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم. خوب می‌دانید منزّه‌ترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات‌بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به‌عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما به‌عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به‌دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسول‌الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است، دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی‌ماند؛ قرآن آسیب می‌بیند.

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید سید احسان میر سیار:

امروزخمپاره‌های جنگ بدون سر و صدا بانوارهای ویدیؤیی به سوی ما پرتاب و چنان حساب شده عمل می‌کنند که گاهی یکی از آنها چندین خانواده را مورد اثابت قرار می‌دهد. امروز این آنتن‌های ماهواره‌اند که کار هدایت توپخانه دشمن را بر عهده دارند.

ای مردم و ای کسانی که نام آزاده برخودگذارده‌اید؛ به پاخیزید که جبهه‌های جنگ امروز به تمام گیتی ما سرایت کرده و در این جنگ مجروحان و کشته شدگان را باید ملبس به لباس‌های بیگانه دید. ای مردم امروز فرهنگ ما مورد تهاجم قرارگرفته است و اگر در این جنگ خدای ناکرده شکست راقبول کنیم باید بگوییم که کارما راتمام شده باید بدانید.

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: , ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه صفر , اربعین حسینی علیه السلام , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۹۳ , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , نيكوترين , نيكو , لايَومَ كَيَومِكَ يا أباعَبدِاللّه , صدا و سیما , دانشگاه , تدریس , جوان مومن انقلابی , اساتید دانشگاه , احساس مسئولیت , اقتدار فرهنگی , مقاومت ملت ایران , عزت اسلامی , استقامت ملی , شیعه , ولایت , افتخار , شهید حاج قاسم سلیمانی , یا زهرا سلام الله علیه , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۹۲

و هذا کتاب اءنزلناه مبارک مصدق الذى بین یدیه و لتنذر اءم القرى و من حولها و الذین یؤ منون بالاخرة یؤ منون به و هم على صلاتهم یحافظون(۹۲)

ترجمه :
۹۲ - و این کتابى است که آنرا نازل کردیم ، کتابى است پر برکت که آنچه را پیش از آن آمده تصدیق میکند، (آنرا فرستادیم تا مردم را به پاداشهاى الهى بشارت دهى ) و براى اینکه (مردم ) ام القرى (مکه ) و آنها که گرد آن هستند بترسانى ، آنها که به آخرت ایمان دارند به آن ایمان مى آورند و مراقب نمازهاى خویش مى باشند.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر
در تعقیب بحثى که در باره کتاب آسمانى یهود در آیه گذشته عنوان شد در اینجا به قرآن که یک کتاب دیگر آسمانى است اشاره میشود، و در حقیقت ذکر تورات مقدمه اى است براى ذکر قرآن تا تعجب و وحشتى از نزول یک کتاب آسمانى ، بر یک بشر، نکنند.
نخست مى گوید: این کتابى است که ما آن را نازل کردیم (و هذا کتاب انزلناه ).
کتابى است بسیار پر برکت ، زیرا سرچشمه انواع خیرات و نیکیها و پیروزیها
است (مبارک ).
به علاوه کتبى را که پیش از آن نازل شده اند همگى تصدیق مى کند (مصدق الذى بین یدیه ).
منظور از اینکه قرآن کتب مقدسه پیشین را تصدیق مى کند آن است که تمام نشانه هائى که در آنها آمده است بر آن تطبیق مى نماید.
و به این ترتیب دو نشانه بر حقانیت قرآن در دو جمله گذشته بیان گردیده یکى وجود نشانه هائى که در کتب پیشین از آن خبر داده شده ، و دیگر محتواى خود قرآن که هر گونه خیر و برکت و وسیله سعادت در آن آمده است ، بنابراین هم از نظر محتوا و هم از نظر اسناد و مدارک تاریخى نشانه هاى حقانیت در آن آشکار است . سپس هدف نزول قرآن را چنین توضیح مى دهد که آن را فرستادیم تا ام القرى (مکه ) و تمام آنها که در گرد آن هستند، انذار کنى و به مسؤلیتها و وظائفشان آگاه سازى (و لتنذر ام القرى و من حولها)
و از آنجا که انذار یعنى توجه دادن به مسؤلیتها و ترساندن از ترک وظائف مهمترین برنامه قرآن مخصوصا در برابر اشخاص سرکش و طغیانگر است تنها به این قسمت اشاره شده است .
و در پایان آیه مى گوید: کسانى که به روز رستاخیز و حساب و پاداش اعمال ایمان دارند به این کتاب ایمان خواهند آورد و مراقب نمازهاى خود خواهند بود
(و الذین یؤ منون بالاخرة یؤ منون به و هم على صلوتهم یحافظون)

نکته ها
در اینجا به چند مطلب باید توجه داشت :
۱ - اسلام یک آئین جهانى است

آیات مختلف قرآن به خوبى گواهى مى دهد که اسلام یک آئین جهانى است ، تعبیراتى مانند لانذرکم به و من بلغ (هدف من این است که همه شما و کسانى را که سخنم به آنها میرسد با قرآن انذار کنم ) (انعام - 19) و ان هو الا ذکرى للعالمین (این قرآن وسیله تذکر جهانیان است ) (انعام - 90)و قل یا ایها الناس انى رسول الله الیکم جمیعا (بگو اى مردم ! من رسول خدا به سوى همه شما هستم ) (اعراف 158) و امثال آن که در قرآن فراوان است گواه این حقیقت است و جالب اینکه بسیارى از این آیات در مکه یعنى در آن موقع که هنوز اسلام از محیط این شهر تجاوز نکرده بود نازل گردید.
ولى با توجه به آیه مورد بحث این سؤال پیش مى آید که چگونه هدف بعثت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) انذار و هدایت مردم مکه و کسانى که پیرامون آن هستند ذکر شده ؟ آیا این با جهانى بودن اسلام منافات ندارد؟

اتفاقا این ایراد از بعضى از یهود و بعضى دیگر از پیروان مذاهب دیگر نقل شده است و به گمان خود حربه محکمى در برابر جهانى بودن اسلام یافته اند که آنرا در منطقه خاصى ، محدود مى سازد (یعنى مکه و اطراف مکه ).

پاسـخ :
این ایراد با توجه به دو نکته کاملا روشن میشود، و نه تنها این آیه منافات با جهانى بودن اسلام ندارد بلکه مى توان گفت یکى از دلائل جهانى بودن آن است :
۱ - قریه در زبان قرآن ، به معنى هر گونه آبادى است اعم از اینکه شهر بزرگ باشد و یا کوچک و یا روستا، مثلا در سوره یوسف از زبان برادران و در مقابل پدر چنین میخوانیم : و اسئل القریة التى کنا فیها: از قریه اى که در آن بودیم سؤ ال کن و میدانیم که این سخن را پس از بازگشت از پایتخت مصر و ماجراى توقیف برادر آنها بنیامین از طرف دستگاه عزیز مصر بوده است ، و همچنین میخوانیم : و لو ان اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض : اگر مردمى که در آبادیهاى روى زمین زندگى میکنند، ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند برکات از آسمان و زمین بر آنها خواهیم گشود بدیهى است منظور در اینجا خصوص روستاها نیست بلکه همه نقاط مسکونى جهان را شامل مى شود.
از طرف دیگر در روایات متعددى مى خوانیم خشکیهاى زمین از زیر خانه کعبه گسترده شدند، و از آن بنام دحو الارض (گسترش زمین ) یاد شده است . این را نیز میدانیم که در آغاز بر اثر بارانهاى سیلابى تمام کره زمین از آب پوشیده بود، آبها تدریجا فرو نشستند و در نقاط پست زمین قرار گرفتند و خشکیها تدریجا از زیر آب ، سر بر آوردند، طبق روایات اسلامى نخستین نقطه اى که از زیر آب سر بر آورد، سرزمین مکه بود.
و اگر ارتفاع این سرزمین در حال حاضر بلندترین ارتفاع زمینهاى دنیا نیست هیچگونه منافاتى با این سخن ندارد، زیرا از آن روز صدها ملیون سال میگذرد و تاکنون وضع نقاط روى زمین به کلى دگرگون شده ، بعضى از کوهها در اعماق اقیانوسها قرار گرفته و بعضى از اعماق اقیانوسها تبدیل به قله کوه شده است و این
از مسلمات علم زمین شناسى و جغرافیاى طبیعى است .
۲ - کلمه ام همانطور که سابق نیز گفتیم به معنى اصل و اساس و ابتداء و آغاز هر چیزى است .
با توجه به آنچه گفته شد روشن مى شود که اگر به مکه ام القرى مى گویند به خاطر این است که اصل و آغاز پیدایش تمام خشکى هاى روى زمین است و بنابراین و من حولها (کسانى که پیرامون آن هستند) تمام مردم روى زمین را شامل مى شود.
آیات گذشته پیرامون جهانى بودن اسلام نیز این تفسیر را تایید میکند، همچنین نامه هاى فراوانى که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) براى زمامداران بزرگ دنیا مانند کسرى و قیصر نوشت و شرح آن در جلد دوم تفسیر نمونه صفحه 452 گذشت گواه دیگرى بر این موضوع میباشد.
۲- ارتباط ایمان به قرآن و ایمان به آخرت
در آیه فوق مى خوانیم : کسانى که ایمان به آخرت دارند، به قرآن ایمان مى آورند، یعنى میدانند این جهان مقدمه اى است براى جهان دیگر، و همانند مزرعه و یا دانشگاه و یا تجارتخانه است ، و در هر حال بدون یک سلسله قوانین و برنامه ها و آئین نامه و فرستادن انبیا رسیدن به آن هدف عالى و آماده شدن براى آن روز ممکن نیست .
و به تعبیر دیگر با اینکه خداوند انسان را براى تکامل در این جهان فرستاده و منزلگاه اصلى او جهان دیگر است ، اگر پیامبران و کتب آسمانى براى او نفرستد نقض غرض کرده است و به این ترتیب از ایمان به خدا و معاد، ایمان به نبوت انبیاء و کتب آسمانى نتیجه گرفته مى شود. (دقت کنید)
۳- اهمیت نماز
در آیه فوق از میان تمام دستورات دینى تنها اشاره به نماز شده است و همانطور که میدانیم نماز مظهر پیوند با خدا و ارتباط با او است و به همین دلیل از همه عبادات برتر و بالاتر است ، و به عقیده بعضى هنگام نزول این آیات تنها فریضه اسلامى همین نماز بود.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) :

هر روزی که در آن نافرمانی خداوند متعال نشود عید است.

نهج البلاغه حکمت 428

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

 امام صادق‏ (علیه السلام) :

ما مِن یَومِ نَیروزٍ إلاّ و نَحنُ نَتَوقَّعُ فِیهِ الفَرَجَ لأِنَّهُ مِن أیّامِنا و أیّامِ شِیعَتِنا.

هیچ نوروزی‏ نیست مگر آن‏که ما در آن روز منتظر فرج قائم آل‏ محمّد(صلی الله علیه وآله) هستیم ؛ چرا که نوروز از روزهای ما و شیعیان ما است

مستدرک الوسائل ، ج 6 ، ص 352

ویژه نامه باب حاجات (به مناسبت سال روز ولادت امام کاظم علیه السلام)

حصار ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)

آیت‌الله امام خامنه‌ای: «ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب یعنی چه؟ یعنی در افکارت پیرو علی باشی، در افعالت پیرو علی باشی، تو را با علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام رابطه‌ای نیرومند، مستحکم، خلل‌ناپذیر پیوند زده باشد، از علی جدا نشوی، این معنای ولایت است. خوب فهمیدید ولایت چیست؟ اینجاست که می‌فهمیم معنای این حدیث را: «وَلایَةُ عَلیِّ بنِ اَبی طالِبٍ حِصنی» ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب حصن و حصار من است ـ از قول خدا ـ «فَمَن دَخَلَ حِصنِی اَمِنَ مِن عَذابِی» هر که داخل این حصار شد، از عذاب خدا مصون و مأمون خواهد ماند. بسیار حرف جالبی‌ست. یعنی چه؟ یعنی مسلمان‌ها، پیروان قرآن، اگر هم از لحاظ فکر و اندیشه و هم از لحاظ عمل و تلاش و فعالیت، متصل به علی‌بن‌ابی‌طالب باشند، از عذاب خدا مصون و محفوظند. مگر جز این است؟ مگر غیر از این است؟ اگر علی‌بن‌ابی‌طالب امروز شناخته بشود، بعد که شناخته شد، بنده و جنابعالی مثلش عمل کنیم، آن‌وقت ولایت پیدا می‌کنیم؛ ولایت یعنی این.» جلسه ۲۴، کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن

تمسک به ولایت امیرالمؤمنین

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «یک عده‌ای خیال می‌کنند ولایت ائمه، یعنی فقط ائمه را دوست بداریم و چقدر اشتباه می‌کنند؛ چقدر اشتباه می‌کنند! فقط دوست داشتن نیست و الا مگر در عالَم اسلام کسی پیدا می‌شود که ائمه معصومینِ خاندان پیغمبر را دوست ندارد؟ پس همه ولایت دارند؟ ... نه آقا! ولایت غیر از این حرفهاست. ولایت بالاتر از اینهاست، که ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب و ولایت ائمه را اگر فهمیدیم چیست، آن‌وقت حق داریم به خودمان برگردیم، ببینیم آیا ما ولایت داریم یا نه؟ آن‌وقت اگر دیدیم نداریم، از خدا بخواهیم و بکوشیم که ولایت ائمه را به دست بیاوریم...
همیشه در ایام عید غدیر، معمول است این را می‌خوانند مردم: «اَلحَمدُ لِلهِ الَّذی جَعَلنا مِنَ المُتمَسِّکین بِوِلایَةِ عَلیِّ بنِ اَبی طالِبٍ عَلَیهِ السَّلام» بنده به دوستانم غالباً این‌جور می‌گویم، می‌گویم نگویید «اَلحَمدُ لِلهِ الَّذی جَعَلنا»، می‌ترسم دروغ باشد، بگویید: «اَللّهُمَّ اجعَلنا مِنَ المُتمَسِّکین بِوِلایَةِ عَلیِّ بنِ اَبی طالِبٍ عَلَیهِ السَّلام» خدایا ما را از متمسکین به ولایت قرار بده.»

خط حزب‌الله ۴۰۰ | پیام غدیر؛ اهمیت حکومت اسلامی

حضرت امام موسی کاظم (علیه‌السلام) / باب‌الحوائج/ کاظمین/ هارون‌الرشید/ کظم غیظ / موسی بن جعفر

انسان ۲۵۰ ساله | امام کاظم علیه‌السلام و مبارزه با زره تقیه

حضرت آیت اللهدامام خامنه ای:
یکی از نزدیکان امام میگوید دیدم در اتاق خصوصی ‌موسیبن‌جعفر سه چیز است: شمشیری هست که نشان میدهد هدف، جهاد است. لباس خشنی هست که نشان میدهد وسیله، زندگی خشونت‌بارِ رزمی و انقلابی است و ‌قرآنی هست که نشان میدهد هدف، این است؛ میخواهیم به زندگی قرآن برسیم با این وسائل و این سختیها را هم تحمل کنیم. ببینید چه چیز سمبلیک و چه نشانه‌ی زیبائی است!
خطبه‌های نماز جمعه تهران ۱۳۶۴/۰۱/۲۳

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1381

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

گاهی فضیلت جانبازان از شهدا بیشتر است
یکوقت در مورد جانبازها فکر میکردم، که به نظرم رسید گاهی فضیلت آنها از شهدا هم بیشتر است. جانباز کسی است که بعد از آن‌که قسمتی از بدنش را در راه خدا داد و عضو یا اعضای شهیدی را با خودش همراه کرد و در بقیه‌ی مدت زندگی و عمرش هم متقی و شکرگزار بود و عمل صالح انجام داد، خدای متعال در مورد این‌گونه از مجروحین جنگ در قرآن میفرماید: «الّذین استجابوا للَّه و الرّسول من بعد ما اصابهم القرح للّذین احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظیم». کلمه‌ی «عظیم» در پایان این آیه‌ی شریفه، قابل تأمل است.
سخنرانی در مراسم بیعت گروه کثیری از جانبازان ۲۸/۰۴/۱۳۶۸

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7525

جانباز شهید حسین عابدین زاده بیدگلی

بخشی از وصیت نامه شهید سید جلیل یوسفی

بخشی از وصیت نامه شهید محمد علی ولی زاده

بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید سید احسان میر سیار:

ای مردم بیدار شوید که وقت تنگ است و آن روزی که ما پرونده اعمال خود روبرو شویم نزدیک است. ای انسان‌ها جنگی دوباره رخ داده جنگی بس خطرناک تر از جنگ نظامی. درجنگ دیروز ما خمپاره‌ها، موشک‌ها، هواپیماها، تانک‌ها و گلوله‌ها دیده می‌شدند. اما در جنگ امروز آنها نامرئی هستند و قدرت تخریب آنها چندین برابر شده. امروز همه آنها بر امواج ماهواره‌ای سوارمی‌شوند و روی گیرنده‌های تلویزیون‌های ما می‌نشینند و بدون اینکه خودما احساس کنیم جوانان مارازجرکش می‌کنند. خشاب گلوله‌های امروزکاست نوارهایی است که از آن دوردست‌ها شلیک می‌شوند و تمامی این گلوله‌ها درقلب جوان‌های ما جای می‌گیرد و آنها را ازپای در می‌آورد ...

شهید صفرعلی آقکندی

شهید رضا آلاچمنی

شهید محمد اقایی

شهید مدافع حرم شهید محمد مهدی حسان ابوحمدان
(هیثم)

شهید امیر کیوانلو

 

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , تفسیر سوره انعام , سوره انعام , امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) , امیرالمومنین , امام علی (علیه السلام) , نافرمانی , خداوند متعال , عید , امام صادق‏ (علیه السلام) , نوروز , شیعیان , ولادت امام کاظم علیه السلام , ولایت , ولایت امیرالمؤمنین , امام خامنه‌ای , پیام غدیر , اهمیت حکومت اسلامی , انسان ۲۵۰ ساله , امام کاظم علیه‌السلام , زره , تقیه , مبارزه , جانباز شهید , شهید سید جلیل یوسفی , شهید محمد علی ولی زاده , شهید مدافع حرم , شهید سید احسان میر سیار , جنگ نرم , شهید صفرعلی آقکندی , شهید رضا آلاچمنی , شهید محمد اقایی , شهید محمد مهدی حسان ابوحمدان , هیثم , شهید امیر کیوانلو , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۴ - تفسیر نور:

تفسیر این آیه در ادامۀ آیه ۱۶۳ آمده است.
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۵ - تفسیر نور:

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذابِ» و بعضی از مردم کسانی هستند که معبودهایی غیر از خداوند برای خود برمی‌گزینند و آنها را همچون دوست داشتن خدا، دوست می‌دارند؛ امّا آنان که ایمان دارند، عشق‌شان به خدا (از عشق مشرکان به معبودهاشان) شدیدتر است و آنها که (با پرستش بت به خود) ستم کردند، هنگامی‌که عذاب خدا را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمام نیروها، تنها به دست خداست و او دارای عذاب شدید است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۵:

امام باقر علیه‌السّلام می‌‏فرماید: مراد از «دون‌اللَّه» و «انداد» در این آیه، بت‌‏ها نیستند؛ بلکه مراد پیشوایان ستمکار و گمراه هستند که مردم آنان را همچون خداوند دوست دارند. «کافی، ج ۱، ص ۳۷۴»

از جهت ادبی نیز کلمۀ «هم» در «یُحِبُّونَهُمْ»، برای انسان به کار می‏ رود، نه اشیاء.

ریشۀ محبّت، کمال‌دوستی و جمال‌دوستی است. مؤمنان تمام کمالات و جمال‌‏ها را در خداوند می‌بینند، لذا بیشترین عشق را به او ابراز می‌‏دارند.

عشق و محبّت مؤمنین، بر اساس شایستگی و لیاقت معشوق است و هرگز به سردی و خاموشی نمی‌‏گراید. امّا عشق مشرکان، بر اساس خیال و جهل و تقلید و هوس‌های بیهوده است.
پیام‌های سورۀ بقرۀ - آیۀ ۱۶۵:

۱. پرستش و محبّت غیر خدا، ممنوع است. «یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ»

۲. احساسات باید در رابطه با اعتقادات باشد. «الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»

۳. برخی از مردم تا وقتی پرده‌ها کنار نرود و قیامت را مشاهده نکنند، به پوچی و بیهودگی راه و فکر خویش پی نمی‌‏برند. «وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ»

۴. قدرت در جذب نیرو مؤثر است «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً»؛ پس جذب غیر او نشوید.
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۶ - تفسیر نور:

«إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ» در آن هنگام که عذاب را مشاهده کنند و پیوند میان‌شان بریده (و دست‌شان از همه چیز قطع) گردد، پیشوایان (کفر)، از پیروان خود بیزاری جویند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۶:

به هوش باشیم که رهبرمان کیست و محبّت و عشق چه کسی را در دل داریم؟

بدانیم طاغوت‌ها و غیر خدا، ما را برای خودشان می‌خواهند تا با قدرت و ارادت ما، به هوس‌ها و آرزوهای خود در دنیا برسند، ولی در قیامت همه را رها و از ما اظهار تنفّر و انزجار خواهند نمود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۶:

۱. هر عشق و علاقه، که مایه‌ای از عقل و فطرت نداشته باشد، دیر یا زود به سردی گراییده و یا به دشمنی کشیده می‌شود. «یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ» «تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا»

۲. محبّت، زمینۀ تبعیّت است. «یُحِبُّونَهُمْ» «اتُّبِعُوا»

۳. آینده‌‏نگری لازمۀ عقل است. به کسی عشق و محبّت بورزیم که قدرت داشته باشد و در روز خطر، ما را حمایت کند. «إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا»

۴. معیار اصالت یا بی ‏اصل بودن علاقه‌ها و محبّت‌ها، دیدن عذاب در روزهای خطرناک است. «رَأَوُا الْعَذابَ»
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۷ - تفسیر نور:

«وَ قالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا کَذلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ» و (در آن موقع) پیروان گویند: ای کاش بار دیگری برای ما بود (که به دنیا برمی‌گشتیم) تا از این پیشوایان بیزاری جوییم، همان‌گونه که آنها (امروز) از ما بیزاری جستند. بدین‌سان خداوند اعمال آنها را که مایۀ حسرت آنهاست، به آنها نشان می‌دهد و هرگز از آتش دوزخ، بیرون‌آمدنی نیستند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۷:

به فرمودۀ روایات، در قیامت صحنه‌‏ها و مواقف متعدّدی است. در برخی از آنها مُهر سکوت بر لب‌ها زده می‌شود و تنها با نگاه‏‌های پرحسرت به یکدیگر نگریسته و گریه می‌کنند.

در بعضی موارد، از همدیگر استمداد کرده و در صحنه‌‏ای نسبت به هم ناله و نفرین می‌‏کنند. در این آیه می‌خوانیم که پیروان کفر نیز از حمایت‌‏ها و عشق‌ورزی‌های خود نسبت به رهبران‌شان به شدّت پشیمان می‌‏شوند.

ولی دیگر کار از کار گذشته و تنها حسرتی است که در دل دارند و با زبان می‌گویند: اگر ما بار دیگر برگردیم، هرگز دنباله‌رو آنها نخواهیم بود. کسانی‌که اینقدر بی‌وفا هستند که از ما در این روز تبرّی می‌جویند، ما هم اگر به دنیا برگردیم، از آنان تبرّی خواهیم جست. آنها حسرت می‌خورند، ولی مگر از حسرت، کاری ساخته است.

در آیات متعدّد، کلمۀ «خلود» در مورد عذاب به کار رفته است.

بعضی «خلود» را مدّت طولانی معنا می‌کنند، ولی از جملۀ «وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ» در این آیه استفاده می‌شود که «خلود» به‌معنای ابدیّت است، نه مدّت طولانی.

در روایات، نمونه‌‏هایی از حسرت گنهکاران در قیامت به چشم می‌‏خورد که از جمله: کسانی هستند که اموال زیادی را برای وارثان خود می‏‌گذارند و خود در زمان حیات، کار خیری نمی‌‌کنند.

آنان در آن روز مشاهده می‌کنند که اگر وارث از ارث او کار خوبی انجام داده، در نامۀ وارث ثبت شده و اگر کار بدی کرده، شریکِ جرم وارث قرار گرفته است. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۵۱»

نمونۀ دیگر اهل حسرت، آنان‌که عبادات بسیار دارند، ولی رهبری و ولایت علیّ بن ابی طالب علیهماالسّلام را نپذیرفته‌‏اند. «بحار، ج ۲۷، ص ۱۸۴»

انسان، دارای اختیار است. اگر چنین نبود، پشیمانی و حسرت و تصمیم مجدّد در او راه نداشت. پشیمانی و حسرت، نشانۀ آن است که می‌توانستیم کار دیگری انجام دهیم. و تصمیم مجدّد، رمز آن است که انسان می‌تواند با اراده و اختیار، هر راهی را که صلاح بداند، انتخاب کند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۷:

۱. طاغوت‌ها را رها کنیم. تا آنان ما را در قیامت رها نکرده‌اند، آنها را در دنیا رها کنیم. «فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ»

۲. در قیامت، چشم انسان حقیقت‌بین شده و بر کارهای خود، حسرت می‌خورد. «یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ»

۳. آرزوی برگشت هست، ولی برگشتی نیست. «لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً» «وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۸ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِین» ای مردم! از آنچه در زمین، حلال و پاکیزه است بخورید و از گام ‏های (وسوسه‌انگیز) شیطان، پیروی نکنید. به‌راستی که او دشمن آشکار شماست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۸:

اسلام، همواره مردم را به بهره ‏بردن از نعمت‌های پاک و حلالِ خداوند، سفارش نموده و با هر گونه رهبانیّت و زهد بی‏جا مبارزه می‌نماید.

لذا هم خوردنی‌های ناسالم را از شیطان می‏‌داند «إِنَّمَا الْخَمْرُ» «رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» «مائده، ۹۰»

و هم نخوردن نابه‌جا را گام شیطان می‌‏داند «کُلُوا» «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» زیرا در برخی از نقل‌‏های تاریخی آمده است که بعضی از طوائف عرب، قسمتی از زراعت و حیوانات را بدون دلیل بر خود حرام کرده بودند و گاهی نیز این تحریم‌ها را به خداوند نسبت می‌‏دادند. آیه نازل شد تا رفع ابهام شود.

اسلام، به زندگی مادّی انسان توجّه کامل دارد و در رأس آنها نیازهای غذایی است که در این مورد، ده‌ها آیه و صدها حدیث آمده است.

یکی از وظایف انبیاء نیز بیان خوردنی‌ها و آشامیدنی‏‌های حلال و حرام برای مردم است.

معمولًا قرآن در کنار اجازۀ مصرف، شرطی را بیان کرده است.

مثلًا در اینجا می ‏فرماید: «کُلُوا» «حَلالًا طَیِّباً» همچنین می‌‏فرماید: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا» «وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ» «بقره، ۶۰» بخورید و بیاشامید ولی در زمین فساد نکنید.

در آیۀ دیگر می‌‏فرماید: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» «اعراف، ۳۱» بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید.

و در جای دیگر می‌فرماید: «فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا» «حج، ۲۸» بخورید و اطعام کنید.

در تفسیر برهان از امام صادق علیه‌السّلام نقل شده است که شخصی به نام طارق، تصمیم گرفته بود تا از همسرش جدا شده و زندگی راهبانه‌‏ای داشته باشد. حضرت فرمود: «ان هذا من خطوات الشیطان» این از گام‌‏های شیطان است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۸:

۱. شرط اساسی در مصرف، دو چیز است: حلال بودن، پاکیزه و دل ‌پسندبودن. «کُلُوا»، «حَلالًا طَیِّباً»

۲. اسلام با بعضی ریاضت‌ها مخالف است. «کُلُوا»

۳. بهره‌‏گیری از محرّمات و چیزهای پلید و ناپاک، پیروی کردن از شیطان است. «کُلُوا» «حَلالًا طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ»

۴. نیازهای طبیعی بشر، زمینه‌ای برای انحراف و تسلّط شیطان است. باید ضمن تأمین نیاز، به لغزش‏‌های آن توجّه داشت. «کُلُوا» «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ»

۵. شیطان، انسان را قدم‌به‌قدم منحرف می‌کند. باید از همان قدم اوّل مواظبت کرد. «خُطُواتِ الشَّیْطانِ»

۶. شیطان برای انحراف مردم، از راه‌های گوناگونی وارد می‌‏شود. «خُطُواتِ»

۷. وادار نمودن مردم به استفاده از حرام‌ها و بازداشتن آنان از نعمت‌های حلال، نمودی از دشمنی آشکار شیطان است. «کُلُوا» «حَلالًا طَیِّباً» «إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»
تفسیر صفحۀ ۲۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۹ - تفسیر نور:

«إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» همانا (شیطان)، شما را فقط به بدی و زشتی فرمان می‌دهد و اینکه بر خداوند چیزهایی بگویید که به آن آگاه نیستید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۹:
مراحل وسوسۀ شیطان:

در تفسیر روح‌البیان آمده است که شیطان در وسوسۀ خود، مراحلی را طی می‌‏کند:

ابتدا به کفر دعوت می‌نماید. اگر موفق نشد، به بدعت، اگر موفق نشد، به گناهان کبیره، اگر موفق نشد به گناهان صغیره، اگر موفق نشد، به کارهای مباح به جای عبادات و اگر باز هم موفق نشد، به عباداتی دعوت می‏ کند که پایین‌تر است؛ تا شخص از مرحلۀ بالاتر باز بماند.

فرمان شیطان، همان وسوسه‌های اوست. نه آنکه از انسان سلب اختیار کند تا انسان مجبور به گناه شود.

تأثیر فرمان شیطان، نشان ضعف ماست. هر گاه انسان ضعیف شد، وسوسه‌های شیطان را همچون فرمان مولا می‌‏پذیرد «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ» «نحل، ۱۰۰» وگرنه اولیای خدا، در مرحله‌‏ای هستند که شیطان به آنان نفوذ ندارد. «إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ» «حجر، ۴۲»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۶۹:

۱. نشانۀ دشمنی شیطان، وسوسه برای انجام فحشا و افترا به خداوند است. «عَدُوٌّ مُبِینٌ إِنَّما یَأْمُرُکُمْ»

۲. شیطان، هم دستور به گناه می‌‏دهد، هم راه توجیه آن را نشان می‌‏دهد. فرمان به سوء و فحشا، همان دستور به گناه و فرمان افترا بستن به خدا، دستور به توجیه گناه است. «یَأْمُرُکُمْ» «وَ أَنْ تَقُولُوا»

۳. اظهار نظر درباره احکام دین و فتوا دادن بدون علم، حرام است. «أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»

۴. حتّی در مقام تردید و شک، نباید چیزی را به خداوند نسبت داد، تا چه رسد به مواردی که بدانیم آن حرف و سخن از خدا نیست. بنابراین باید در تفسیر قرآن و بیان احکام دقّت کرد. «وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»

منبع: تفسیر نور ، محسن قرائتی ، ج ۱ ، ص ۲۵۱ - ۲۵۸.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۸۸تا۹۰

ذلك هدى الله يهدى به من يشاء من عباده و لو اءشركوا لحبط عنهم ما كانوا يعملون (۸۸)
اءولئك الذين ءاتيناهم الكتب و الحكم و النبوة فإن يكفر بها هؤلاء فقد وكلنا بها قوما ليسوا بها بكافرين (۸۹)
اءولئك الذين هدى الله فبهدئهم اقتده قل لا اءسلكم عليه اءجرا إن هو إلا ذكرى للعالمين(۹۰)

ترجمه :
۸۸ - اين هدايت خدا است كه هر كس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمائى ميكند، و اگر آنها مشرك شوند آنچه را عمل مى كردند نابود ميگردد.
۸۹ - آنها كسانى هستند كه كتاب و حكم و نبوت به آنان داديم و اگر نسبت به آن كفر ورزند (مهم نيست زيرا) كسانى را نگاهبان آن ساخته ايم كه نسبت به آن كافر نيستند.
۹۰- آنها كسانى هستند كه خداوند هدايتشان كرده پس به هدايت آنان اقتدا كن (و) بگو در برابر اين (رسالت و تبليغ ) پاداشى از شما نمى طلبم . اين رسالت چيزى جز يك يادآورى براى جهانيان نيست (و آگاه ساختن و بيدار كردن وظيفه من است و در برابر انجام وظيفه مزد معنى ندارد).

تفسیر
سه امتياز مهم

به دنبال ذكر نام گروههاى مختلفى از پيامبران الهى در آيات گذشته ، در اينجا اشاره به خطوط كلى و اصلى زندگانى آنها شده ، نخست ميفرمايد: اين هدايت خدا است كه بوسيله آن هر كس از بندگانش را بخواهد هدايت و رهبرى ميكند
(ذلك هدى الله يهدى به من يشاء من عباده ).
يعنى گرچه آنها مردان صالحى بودند و با نيروى عقل و انديشه و با تمام وجود خود در طريق هدايت گام بر مى داشتند، ولى باز اگر توفيق الهى شامل حال آنها نمى شد و دست پر مهر او، زير بازوى آنها را نمى گرفت ، امكان لغزش درباره همه آنها و هر كس ، وجود داشته و دارد.
سپس براى اينكه كسى تصور نكند آنها به اجبار در اين راه گام گذاشتند و همچنين كسى تصور نكند كه خداوند نظر خاص و استثنائى و بى دليل در مورد آنها داشته است ، مى فرمايد: اگر فرضا اين پيامبران با آنهمه مقام و موقعيتى كه داشتند مشرك ميشدند، تمام اعمالشان بر باد ميرفت (و لو اشركوا لحبط عنهم ما كانوا يعملون ).
يعنى آنها نيز مشمول همان قوانين الهى هستند كه درباره ديگران اجرا ميگردد و تبعيضى در كار نيست .
در آيه بعد به سه امتياز مهم كه پايه همه امتيازات انبياء بوده اشاره كرده اينها كسانى بودند كه كتاب آسمانى به آنان داده ايم و هم مقام حكم و هم نبوت (اولئك الذين آتينا هم الكتاب و الحكم و النبوة ).
البته منظور اين نيست كه همه آنها داراى كتاب آسمانى بودند بلكه چون سخن از مجموع آنها در ميان است كتاب به مجموع نسبت داده شده ، درست مثل اين است كه ميگوئيم : در فلان كتاب دانشمندان و كتب آنها معرفى شده است ، يعنى كتب آنهائيكه كتابى تاليف كرده اند.
ضمنا در اينكه منظور از حكم چيست ، سه احتمال وجود دارد:
۱- حكم به معنى عقل و فهم و درك يعنى علاوه بر اينكه كتاب آسمانى در اختيار آنها گذاشتيم قدرت درك و فهم آن را به آنها بخشيديم زيرا وجود كتاب بدون وجود درك و فهم قوى و كامل ، اثرى نخواهد داشت . ۲ - مقام داورى ، يعنى آنها در پرتو قوانين آسمانى كه از كتاب الهى استفاده مى كردند ميتوانستند در ميان مردم قضاوت كنند و شرائط يك قاضى و دادرس عادل همگى در آنها بطور كامل جمع بود.
۳- حكومت و زمامدارى ، زيرا آنها علاوه بر مقام نبوت و رسالت ، داراى مقام حكومت نيز بودند. شاهد بر معانى فوق علاوه بر اينكه معنى لغوى حكم با تمام اين معانى تطبيق مى كند اين است كه در آيات مختلف قرآن نيز حكم در اين معانى بكار رفته است . و هيچ مانعى ندارد كه حكم در آيه فوق در يك معنى جامع كه همه مفاهيم سه گانه فوق را شامل شود، استعمال شده باشد، زيرا حكم در اصل - آنچنان كه راغب در كتاب مفردات ميگويد به معنى منع و جلوگيرى است ، و از آنجا كه عقل جلو اشتباهات و خلافكاريها را ميگيرد، همچنين قضاوت صحيح مانع از ظلم و ستم است ، و حكومت عادل جلو حكومتهاى نارواى ديگران را ميگيرد، در هر يك از اين سه معنى استعمال مى شود.
البته همان گونه كه اشاره كرديم كه همه انبياء داراى اين همه مقامات نبودند ولى هنگامى كه احكامى به جمعى اسناد داده ميشود، لزومى ندارد كه همه افراد آن جمع داراى تمام آن احكام باشند، بلكه ممكن است بعضى از آنها فقط داراى بعضى از آن احكام باشند و لذا موضوع كتاب آسمانى كه تنها براى عده اى از انبياى نامبرده وجود داشته مشكلى براى ما در فهم آيه فوق ايجاد نميكند.
سپس مى فرمايد: اگر اين جمعيت ، يعنى مشركان و اهل مكه و مانند آنها، اين حقايق را نپذيرند، دعوت تو بدون پاسـخ نمى ماند، زيرا ما جمعيتى را ماموريت داده ايم كه نه تنها آن را بپذيرند بلكه آن را محافظت و نگهبانى كنند جمعيتى كه در راه كفر گام بر نميدارند و در برابر حق تسليمند (فان يكفر بها هؤلاء فقد وكلنا بها قوما ليسوا بها بكافرين ).
در تفسير المنار و تفسير روح المعانى از بعضى از مفسران نقل شده كه منظور از اين جمعيت ، ايرانيان هستند، (كه به زودى اسلام را پذيرفتند و در پيشرفت آن با تمام قوا كوشيدند و دانشمندان آنها در فنون مختلف اسلامى كتابهاى فراوان تاليف كردند).
در آخرين آيه ، برنامه اين پيامبران بزرگ را يك سرمشق عالى هدايت به پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) معرفى كرده ، و مى گويد: اينها كسانى هستند كه مشمول هدايت الهى شده اند و به هدايت آنها اقتدا كن (اولئك الذين هدى الله فبهداهم اقتده ).

اين آيه بار ديگر تاكيد مى كند كه اصول دعوت همه پيامبران الهى يكى است ، اگر چه از نظر ويژگيها و خصوصيات ، به تناسب نيازمنديهاى مختلف هر زمان تفاوتهاى قابل ملاحظه اى داشته اند، و آئين هاى بعدى كاملتر از آئين هاى قبلى بوده اند كلاسهاى علمى و تربيتى ، تا به آخرين آنها كه برنامه نهائى است ، يعنى اسلام ، رسيده است .
در اينكه منظور از اين هدايت كه بايد سرمشق پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) قرار گيرد چيست ؟ بعضى از مفسران احتمال داده اند كه همان صبر و پايدارى در مقابل مشكلات ، و بعضى گفته اند مقصود توحيد و تبليغ رسالت است ، ولى ظاهرا هدايت مفهوم وسيعى دارد كه هم توحيد و ساير اصول اعتقادى را شامل مى شود و هم صبر و استقامت ، و هم ساير اصول اخلاق و تعليم و تربيت .
از آنچه گفتيم روشن مى شود كه آيه فوق هيچ منافاتى با اين ندارد كه اسلام ناسخ اديان و شرايع پيشين باشد، زيرا نسخ تنها شامل قسمتى از احكام ميشود،
نه اصول كلى دعوت آنها.
سپس به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور داده مى شود كه به مردم بگويد: من هيچگونه اجر و پاداشى در برابر رسالت خود از شما تقاضا نمى كنم ، همانطور كه پيامبران پيشين چنين درخواستى نكردند، من هم از اين سنت هميشگى پيامبران پيروى كرده و به آنها اقتدا ميكنم (قل لا اسئلكم عليه اجرا).
نه تنها اقتداء به پيامبران و سنت جاويدان آنها ايجاب مى كند كه پاداشى مطالبه نكنم بلكه از آنجا كه اين آئين پاك كه براى شما آورده ام يك وديعه الهى است كه در اختيار شما قرار ميدهم ، در برابر رساندن وديعه الهى به شما اجر و پاداش ، مفهومى ندارد.
به علاوه اين قرآن و رسالت و هدايت يك بيدار باش و يادآورى به همه جهانيان است (ان هو الا ذكرى للعالمين ).
و چنين نعمت عمومى و همگانى ، همانند نور آفتاب و امواج هوا و بارش باران است كه جنبه عمومى و جهانى دارد، و هيچگاه خريد و فروش نمى شود و كسى در برابر آن اجر و پاداشى نمى گيرد، اين هدايت و رسالت نيز جنبه خصوصى و اختصاصى ندارد كه بتوان براى آن پاداش قائل شد، (با توجه به آنچه در تفسير اين جمله گفته شد پيوند آنها با يكديگر و با آيات قبل كاملا روشن ميگردد).
ضمنا از جمله اخير به خوبى استفاده مى شود كه آئين اسلام جنبه قومى و و منطقهاى ندارد و يك آئين جهانى و همگانى است .

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

ضرورت وجود امام حتّی در زمان غیبت

علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین طباطبائی قدّس سرّه

وظيفۀ امام تنها بيان صورى معارف و راهنمايى ظاهرى مردم نيست؛

و امام چنان‏ كه وظيفه راهنمايى صورى مردم را به عهده دارد همچنان ولايت و رهبرى باطنى اعمال را به عهده دارد و اوست كه حيات معنوى مردم را تنظيم مى‏كند و حقايق اعمال را به سوى خدا سوق مى‏دهد.

بديهى است كه حضور وغيبت جسمانى امام دراين باب تأثيرى ندارد وامام از راه باطن به نفوس و ارواح مردم اشراف و اتصال دارد.

«شیعه در اسلام» ص ۱۹۸

https://old.aviny.com/hadis-mozooee/hadis-farsi.aspx

امام رضا علیه السلام :

اِنَّ یَومَ الغَدیرِ فِی السَماءِ اَشهَرُ مِنهُ فِی الاَرضِ؛

روز غدیر در آسمان مشهورتر از زمین است.

تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ج‏6، ص 24 ، ح 52

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
سلام و رحمت خداوند بر آن شهیدان والا مقام
بزرگداشت شهدای عزیز و احیاء یاد و نام آنان وظیفه‌ئی مقدس است که خداوند توفیق آن را به شما عنایت فرموده است. سعی کنید سیره‌ی این بندگان شایسته‌ی خدا را فرهنگ عمومی و شخصیت آنان را الگوی جوانان خود قرار دهید.

والسلام علیکم و رحمة الله
سیدعلی خامنه‌ای
۱۴۰۲/۰۳/۰۱

حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهیدان سبزوار و نیشابور:
باید با شیوه‌های خلاقانه و جذاب، یاد، سلوک و مجاهدت شهدا به نسل جوان منتقل شود
۱۰ /خرداد/ ۱۴۰۲

روایت کربلا

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=48478

شبيب برده حارث بن سريع همدانى جابرى‏

شبيب قهرمانى دلير بود و همراه سيف و مالك پسران سريع آمد و پيش از ظهر عاشورا به شهادت رسید.

https://harimeharam.ir/shohada/22/2

شهید مدافع حرم شهید محمد اتابه

تاریخ شهادت : 1395/08/09 | محل شهادت : حلب - سوریه

بخشی از وصیت نامه:

خدایا عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم، جز معصیت چیزی ندارم والله اگر تو کمک نمیکردی و تو یاریم نمیکردی به اینجا نمی آمدم و اگر تو ستار العیوبی را بر میداشتی میدانم که هیچ کدام از مردم پیش من نمی آمدند. هیچ بلکه از من فرار می کردند حتی پدر و مادرم. خدایا به کرمت و به مهربانیت ببخش آن گناهانیکه مانع از رسیدن بنده به تو می شود. الهی العفو … اللهم ارزقنی توفیق شهادت فی سبیلک – آمین

شهید مدافع حرم شهید احمد محمد مشلب (غریب طوس)

شهادت : 10/12/1394 ... محل شهادت : سوریه - ادلب

بخشی از وصیت نامه:

«السلام علیک یا اباعبدالله، یا مظلوم کربلا رحمة الله و برکاتُه. سلام بر حضرت زینب سلام‌الله علیها و برادرش ابوالفضل العباس علیه‌السلام، سلام بر امام مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و با آرزوی تعجیل در فرجش و درود بر نائب بر حق او، امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) و درود بر روح امام راحل بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، درود بر مرد مقاومت و استقامت سید حسن نصرالله (حفظه الله)، درود و رحمت و برکات خدا بر شما باد ...

قطعاً شهادت گل رُز زیبایی است که هنگامی‌که فکرمان به آن نزدیک می‌شود آرزوی مشاهده‌ی آن را داریم و زمانیکه شهادت را مشاهده می‌کنیم آرزو داریم رایحه‌ی خداوند را استشمام کنیم و هنگامی‌که آن رایحه‌ی الهی را استشمام کردیم صفحات روحمان به جهان جاودانگی کشیده می‌شود و این می‌تواند یک آغاز باشد. بسیاری از ما از آن‌ها (شهدا) درس شهادت را فراگرفته‌ایم و سعی کردند شهادت را برای ما مجسم کنند؛ بسیاری آرزوی شهادت دارند و منتظر آن هستند ...

ای برادرانم، ای مجاهدان راه خدا، باید هرکدام از شما عنصر فعالی باشید تا پایان زندگی‌تان با شهادت خاتمه یابد و به خدا قسم که پایان زندگی نمی‌شود،‌ به‌جز شهادت باشد. دنیا را همه می‎توانند تصاحب کنند، اما آخرت را فقط با اعمال نیک می‌توان تصاحب کرد. می‌گویم من نیز این مسیر را طی کردم که بسیاری فکر می‌کنند سخت است، اما اگر از دید خدایی به آن بنگریم چیزی به‌جز آسانی در آن نمی‌بینی و من این مسیر را برای رسیدن به خدا و نزدیکی به او طی کردم. این راه امتداد مسیر کربلاست و ادامه‌دهنده‌ی این راه هستم و در این مسیر گام خواهم برداشت ...

به مادرم که خون رگ‌هایم از اوست؛ مادرم! به تو دعایی همراه با لبخند برای دیدار پروردگارم هدیه می‌کنم. مادرم! ای نور چشمانم، ای مهربان، آیا می‌توان لحظه‌ای بهتر و شیرین‌تر از شهادت به دست آورد؟

ای اولین کلمه‌ای که از زبانم خارج شد؛ ای اولین آموزگار مکتب شهادت، که با شیر خود جهاد درراه خدا را به من یاد دادی، ای کسی که با دستانش مرا تکان داد، ای کسی که مرا بزرگ کرد تا مردی از مردان صاحب‌الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشم، سلام! گرم‌ترین سلام‌ها بر تو زن صبور باد. ای کسی که درراه شهادت، بیشتر از من پرسیدی و در این راهِ کربلایی تأکید کردی به قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام تمسک بجوی؛‌ مرا در دعایت فراموش نکن، که دعای تو مستجاب می‌شود و امیدوارم که تو را در جوار سرور زنان، حضرت فاطمه سلام‌الله علیها روسفید کنم ...

ای مادرم! صحبت با تو خیلی خوب است ولی وقت تنگ است. مرا ببخش و از تقصیراتم بگذر. مادرم! دوستت دارم و تو خسته شدی و زحمت کشیدی تا مرا بزرگ کردی. می‌خواهم به تو بگویم که مثل حضرت زینب سلام‌الله علیها صبر کنی. مثل ام‌البنین سلام‌الله علیها که چهار پسر تقدیم کرد و صبور ماند و برای پسرانش ناراحت نشد و برای امام حسین علیه‌السلام ناراحت شد. تو یک پسر تقدیم کرده‌ای و باید پسران بیشتر و جوانان بیشتری تقدیم کنی و صبور باشی. قطعاً باید صبور و مؤمن باشی، چون تو مرا در این خط بزرگ کردی و برای تو عجیب نیست که پسرت شهید شود. تو بودی که برای شهادتم دعا کردی و مرا برای آن تربیت کردی. پس صبور و مؤمن باش و مرا ببخش و برایم دعا کن. می‌خواهم به تو بگویم؛ دوری سخت است ولی دوباره همدیگر را در بهشت ملاقات می‌کنیم. از من راضی باش و مرا ببخش ...

پدر عزیزم؛ سلام بر تو ای مرد راستگو و ای رفیق، ای کسی که عشق به اهل‌بیت علیهم‌السلام و شهادت را به من یاد دادی، از تو ممنونم ای پدرم، زیرا تو بودی که این راه را به من نشان دادی ...

خواهرم! ... در خط اهل‌بیت علیهم‌السلام باش، مواظب دین و نماز و حجاب ... خود باش ...

سلام بر شما ای برادران! مرا ببخشید و دعا کنید و صبر کنید و بدانید که دنیا فانی است و من در کنار پروردگار هستم. به جوانان توصیه می‌کنم که نماز خود را در اول وقت بخوانید، قرآن بخوانید زیرا که بسیار مهم است. مواظب نماز و دین خود باشید. محرم و عاشورا را زنده نگه‌دارید و زیارت عاشورا را بخوانید که بسیار مهم است، حتی شده روزی یک‌بار، زیرا بسیار مهم است. مواظب خود باشید و برای ما دعا کنید و مرا ببخشید ...

و به دختران مسلمان! اینکه مواظب حجاب خود باشید که این مهم‌ترین چیز است. در اجتماع ما کسی به فکر رعایت حجاب و اخلاق نیست، ولی شما به فکر باشید و زینبی برخورد کنید. سه‌چهارم دختران حال حاضر حجابشان حجاب نیست و چیزهایی که می‌پوشند واقعاً حجاب نیست. ممکن است عبا بپوشند ولی عبایشان دارای مُد و زرق‌وبرق است که من برای اولین بار است که می‌بینم و حجابشان حجاب نیست. (چرا) ما داریم به سراغ بدعت‌ها می‌رویم. برخی حجاب دارند ولی بدن‌نما و یا حجاب دارند ولی به مردان نگاه می‌کنند. باید چشمان خود را به زمین بدوزند و احترام عبایی را که بر سردارند را نگه‌دارند. ما باید از فاطمه زهرا سلام‌الله علیها الگو بگیریم. حضرت زینب سلام‌الله علیها به‌گونه‌ای بود که غیر از حضرت علی علیه‌السلام کسی او را نمی‌دید. عده‌ای حجاب بر سردارند ولی همراه با مدل‌های جدید،‌یا صورت‌ها را آرایش می‌کنند! ...

الآن همه‌ی رابطه‌ها در موبایل است و روابط بین دختر و پسر بسیار زیاد شده است، عجیب است که این‌ها از کجا می‌آیند؟ همه می‌دانند که من از موبایل و فیس‌بوک استفاده می‌کنم و همه‌ی مردم مرا می‌شناسند که در فیس‌بوک از نکته‌های طنز و عکس استفاده می‌کنم؛ ولی هیچ‌گاه اموری که در حال وقوع است برای من رخ نمی‌دهد. من هم مثل جوان‌های دیگر هستم و من هم جوان هستم و فیس‌بوک و همه‌ی چیزهای دیگر را دارم و از اغلب برنامه‌های اجتماعی و دنیای مجازی استفاده می‌کنم ولی ...

حضرت صاحب‌الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خدا به شما صبر دهد،‌ زیرا او منتظر ماست نه اینکه ما منتظر او باشیم. هنگامی می‌شود گفت منتظریم که خود را اصلاح کنیم ولی اگر خود را اصلاح نکنیم هیچ‌گاه ظهور نخواهد کرد. اما صادق علیه‌السلام می‌فرماید: از تقصیرهای بر گردنم گریه می‌کنم و به سؤالی که در قبر قرار است از من پرسیده شود. اگر از من در قبر بپرسند که تو برای جبهه و این راه چه کرده‌ای چه خواهی جواب بدهی، می‌گویی که می‌توانستم در این راه گام بردارم؟ می‌توانستی؟ چرا نرفتی؟ باید بیدار شد... می‌توانی و نمی‌آیی؟ من خواب بودم بیدار شدم...!

اکنون جهاد کردم و به جبهه آمدم،‌زیرا از تو سؤال می‌شود که چه می‌کنی و چه کرده‌ای برای این راه؟ این راهی است که امام حسین علیه‌السلام و اهل‌بیت علیهم‌السلام ویارانش برای آن شهید شدند و ما الآن داریم آن را ادامه می‌دهیم ولی مردمی را می‌بینی که به این راه ایمان ندارند، واقعاً چرا این‌طور می‌شود؟ می‌گویند چگونه این‌ها می‌روند؟ این راه امام حسین علیه‌السلام است و او به خاطر ما و دین و ناموس‌مان شهید شد و الآن جوانان به جبهه می‌آیند و می‌جنگند و برای دین و ناموس‌شان شهید می‌شوند ... می‌خواهم با عناصر حزب‌الله سخن بگویم ... پیرو ولی و بزرگان باشید ... این راه و افراد و عناصرش زمینه‌ساز ظهور صاحب‌الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند و راهی که در پیش داریم راهی است در مسیر خدا و با شهادت به خدا خواهیم رسید ...

خدا به شما عافیت بدهد و از تمامی مخاطبان این وصیت‌نامه تشکر می‌کنم و آخرین دعا این است؛‌ خدا را شکر می‌گویم. خداوند من و شما را از مجاهدین در راهش و از عمل‌کنندگان به وعده (الهی) و ازجمله شهیدان قرار دهد و بدن‌هایمان غرق در خون به‌سوی دنیای دیگر و اباعبدالله علیه‌السلام برود ...

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه بقره , روز غدیر , غدیر , راه کربلا , خلاقانه , جذاب , یاد , سلوک , مجاهدت , شهدا , نسل جوان , منتقل , شهدای کربلا , شهید مدافع حرم , احمد محمد مشلب , غریب طوس , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۶ - تفسیر نور:

«الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ» (یهود، نصاری و) کسانی‌که به آنان کتاب (آسمانی) داده‌‏ایم او (پیامبر اسلام) را همچون پسران خود می‌‏شناسند، و همانا گروهی از آنان با آنکه حق را می‌‏دانند، کتمان می‌کنند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۶:

در قرآن چندین مرتبه این واقعیّت بازگو شده است که اهل کتاب، به‌خاطر بشارت تورات و انجیل به ظهور و بعثت پیامبر اسلام، در انتظار او بودند و ویژگی‌‌های پیامبر چنان به آنها توضیح داده شده بود که همچون فرزندان خویش به او شناخت پیدا کرده بودند؛ ولی با این همه، گروهی از آنان حقیقت را کتمان می‌کردند.

قرآن در جای دیگر می‌‏فرماید: آنها نه‌تنها از پیامبر، بلکه از جامعه‌‏ای که او تشکیل می‌دهد و یارانش نیز خبر داشتند: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُبَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ» «فتح، ۲۹»

محمّد فرستاده خداست و کسانی‌که با او هستند، در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربان هستند. پیوسته آنان را در حال رکوع و سجود می‌‏بینی، آنها همواره فضل خدا و رضای او را می‌‏طلبند. نشانۀ آنها در صورت‌شان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنها در تورات و انجیل است.

قرآن برای شناخت دقیق اهل کتاب از پیامبر، آن را به شناخت پدر از پسر تشبیه می‌کند که روشن‌ترین شناخت‌هاست. زیرا:

از ابتدای تولّد و حتّی قبل از آن شکل می‌گیرد؛

شناختِ چیزی است که انتظار به همراه دارد؛

شناختی است که در آن شک راه ندارد.

کتمان علم، بزرگ‌ترین گناه است. قرآن دربارۀ کتمان‌کنندگان می‌‏فرماید: «یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ» «بقره، ۱۵۹» خداوند و تمام فرشتگان و انس و جن و هر باشعوری، برای همیشه آنان را لعنت و نفرین می‌کنند.

آری، کتمان حق، همچون کتمان فرزند خویش است و چه ناجوانمردانه است که پدری به‌خاطر لذّت‏‌های دنیوی، کودک خود را منکر شود!
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۶:

۱. اگر روحیّۀ حقیقت‌طلبی نباشد، علم به‌تنهایی کافی نیست. یهود با آن شناخت عمیق از رسول خدا، باز هم او را نپذیرفتند. «یَعْرِفُونَ» «لَیَکْتُمُونَ»

۲. حتّی دربارۀ دشمنان، انصاف را مراعات کنیم. قرآن، کتمان را به همۀ اهل کتاب نسبت نمی‌دهد. «فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۷ - تفسیر نور:

«الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ» حقّ، (آن چیزی است که) از سوی پروردگار توست، پس هرگز از تردیدکنندگان مباش.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۷:

۱. حق همان است که از منبع علم بی‌‏نهایت او صادر شده باشد. «الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ»

۲. دستورها و فرامین الهی که از طریق وحی و یا روایات ثابت شود، جای مجادله و مناقشه ندارد. «فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ»

۳. رهبر باید از قاطعیّت و یقین برخوردار باشد؛ به‌خصوص وقتی که قانونی را تغییر داده و سنّتی را می‌‏شکند. «فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۸ - تفسیر نور:

«وَ لِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیها فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً إِنَّ اللَّهَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ» و برای هر کس قبله‌‏ای است که به آن سوی رو می‌کند. (بنابراین دربارۀ جهتِ قبله گفت‌وگو نکنید و به‌جای آن) در نیکی‌ها و اعمال خیر بر یکدیگر سبقت جویید. (و بدانید) هرجاکه باشید، خداوند همۀ شما را (در محشر) حاضر می‏‌کند، همانا خداوند بر هر کاری تواناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۸:

برای کلمۀ «‏جْهَةٌ» دو معناست: قبله و طریقه.

اگر این کلمه را همانند اکثر مفسّران به‌معنای قبله بگیریم، معنای آیه همان است که ترجمه کرده‌‏ایم. امّا اگر کلمۀ «جْهَةٌ» را به‌معنای طریقه و شیوه بگیریم، معنای آیه این است: برای هر انسان یا گروهی، راه و طریقی است که به‌سوی همان راه کشیده می‌‏شود و هر کس راهی را سپری می‌‏کند.

این معنا نظیر آیۀ ۸۴ سورۀ اسراء است که فرمود: «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی‏ شاکِلَتِهِ»

بعضی مفسّران، مراد از «هو» در «هوَ مُوَلِّیها» را خدا دانسته‌اند که دراین‌صورت معنای آیه چنین می‌‏شود: هر کس قبله‌‏ای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است.

سبقت در کار خیر، ارزش آن را افزایش می‌‏دهد.

در قرآن با واژه‌‌های «سارِعُوا»، «سابِقُوا» «وَاسْتَبِقُوا» در مورد کار خیر به کار رفته است.

و در ستایش انبیاء می‌‏فرماید: «یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ» «انبیا، ۹۰» آنها در نیکی‌ها، شتاب و سرعت می‌‏گیرند.

در برخی روایات ذیل این آیه آمده: در زمان ظهور امام زمان علیه‌السّلام علاقه‌مندان آن حضرت، از اطراف و اکناف جهان یک‌جا در حضور ایشان جمع خواهند شد. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۳۹»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۸:

۱. هر امّتی قبله‌‏ای داشته و مسئلۀ قبله، مخصوص مسلمانان نیست. «کُلٍّ وِجْهَةٌ»

۲. بحث‏‌های بیهوده را رها کنید و توجّه و عنایت شما به انجام کارهای خیر باشد. «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ»

۳. به‌جای رقابت و سبقت در امور مادّی، باید در کارهای خیر از دیگران سبقت گرفت. «فَاسْتَبِقُواالْخَیْراتِ»

۴. روز قیامت، خداوند همه را یک‌جا جمع خواهد کرد و این نمونه‌‏ای از مظهر قدرت الهی است. «یأتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۹ - تفسیر نور:

«وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» و (ای پیامبر!) از هر جا (که به قصد سفر) خارج شدی، (به هنگام نماز) روی خود را به جانب مسجدالحرام بگردان، این دستور حقّی است از طرف پروردگارت، و خداوند از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۹:

در آیات قبل، توجّه به مسجد‌الحرام، مربوط به شهر مدینه بود که مسلمانان در آن سکونت داشتند، ولی این آیه می‌فرماید: در مسافرت نیز به هنگام نماز رو‌به‌سوی مسجد‌الحرام نمایید.
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۰ - تفسیر نور:

«وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ إِلاَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِی وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» و (ای پیامبر!) از هر جا خارج شدی پس (به هنگام نماز) روی خود را به سوی مسجدالحرام بگردان، و (شما ای مسلمانان نیز) هر جا بودید (در سفر و در حضر) روی خود را به‌سوی آن بگردانید تا برای (هیچ‌کس از) مردم جز ستمگران‌شان، امکان احتجاج (و مجادله) علیه شما نباشد.

پس از آنها نترسید و تنها از من بترسید. و (بدانید تغییر قبله برای آن بود) تا نعمت خود را بر شما تمام کنم و شاید که شما هدایت شوید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۰:

تکرار موضوع تغییر قبله در آیات متعدّد، نشانۀ اهمیّت آن است.

علاوه‌بر آنکه در هر یک از آیات در کنار این موضوع، مطلب جدیدی را نیز یادآور می‌شود.

مثلًا در این آیه، خداوند بعد از دستور روی نمودن به سوی مسجد‌الحرام، می‌‏فرماید: این به‌این‌خاطر است که مردمان، بهانه‌ای بر علیه پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و مسلمانان نداشته باشند.

چون اهل کتاب می‌دانستند که پیامبر اسلام به‌سوی دو قبله نماز می‌خواند و اگر این امر محقّق نمی‌‏شد، آنها ایراد می‌‏گرفتند که پیامبر شما فاقد اوصاف ذکرشده در کتاب‌های آسمانی پیشین است و یا اینکه زخمِ زبان زده و مسلمانان را تحقیر می‌کردند که شما دنباله‏‌رو یهود هستید و قبلۀ مستقلی ندارید.

البتّه این ایراد تنها از سوی یهود نبود، بلکه مشرکان نیز می‌گفتند: اگر محمّد صلی اللَّه علیه و آله به آئین ابراهیم توجّه دارد، پس چرا به خانه‌‏ای که ابراهیم ساخته است، توجّه ندارد؟

البتّه منافقان آرام‌نگرفته و با تغییر قبله، خرده‌‌گیری‏‌های خود را شروع کرده و می‌گفتند: پیامبر، ثبات رأی ندارد؛ درهرحال خداوند با تأکید و تکرار، مسلمانان را برای پذیرش موضوع و ثبات قدم آماده می‌سازد و یادآور می‌شود، آنان که دنبال حجّت و دلیل باشند، بر شما خرده نخواهند گرفت؛ ولی افراد ظالم که حقیقت را کتمان می‌کنند، از بهانه‌جویی دست بر نخواهند داشت و شما نباید به آنان اعتنا کنید، و از آنان نترسید و فقط از خداوند بترسید.

قبله، نشانه و مظهر توحید است. قبله، آرم و نشانۀ مسلمانان است.

در نهج‌البلاغه از کعبه به عنوان عَلَم یعنی پرچم و نشانۀ آشکار اسلام یاد شده است.

بت‌‏پرستان و ستاره‌پرستان هنگام نیایش، به‌سوی بت و یا ستاره و ماه توجّه می‌کردند، امّا اسلام توجّه به خانۀ خدا را به جای آن قرار داد و روی کردن به سوی قبله را نشانۀ توجّه به خدا شمرده است.

در روایات می‏‌خوانیم: پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله معمولًا رو به قبله می‌نشستند و سفارش کرده‌اند به سوی قبله بخوابید و بنشینید و حتّی رو به قبله نشستن، عبادت شمرده شده است.

قبله، جایگاه و احترام خاصّی دارد و در بعضی اعمال، توجّه به آن واجب است.

برای مثال: نمازهای واجب باید رو به قبله خوانده شود. ذبح حیوان و دفن میّت، باید به سوی قبله باشد. در مستراح رو به قبله یا پشت به قبله نشستن حرام است.

علاوه‌بر آنچه ذکر شد، قبله عامل وحدت مسلمانان است. اگر از فراز کرۀ زمین بر مسلمانان نظر کنیم، می‌بینیم آنان هر روز پنج بار با نظم و ترتیب خاصّ، به سوی قبله توجّه می‌‏کنند.

کعبه، قرارگاه و آماده‌گاه حرکت‏‌ها و انقلاب‌‏های الهی بوده است. از حضرت ابراهیم و حضرت محمّد گرفته تا امام حسین علیهم‌السّلام و در آینده حضرت مهدی علیه‌السّلام، همگی از کنار کعبه حرکت خود را شروع کرده و می‌کنند.

در عظمت کعبه همین بس که مسلمانان به اهل قبله معروف هستند.

خداوند متعال در ماجرای تغییر قبله می‌فرماید: تغییر قبله برای این است که در آینده نعمت خود را بر شما تمام کنم؛ یعنی استقلال شما و توجّه به کعبه، زمینۀ اتمام نعمت در آینده است. «لِأُتِمَّ نِعْمَتِی» این ماجرا در سال دوّم هجری در مدینه واقع شده است.

در سال هشتم هجری نیز خداوند به مناسبت فتح مکّه می‌‏فرماید: «وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ» «۱» یعنی: این پیروزی برای این است که خداوند در آینده نعمت خود را بر شما تمام کند.

چنان‌که ملاحظه می‌کنید در هر دو آیه «اتمام نعمت» به صیغۀ فعل مضارع بیان شده است که نشانۀ حدوث آن در آینده است.

ولی در آیۀ ۳ سورۀ مائده که به‌هنگام بازگشت از حجة‌الوداع در سال دهم هجری و بعد از معرّفی رهبری معصوم در غدیر خم نازل می‌شود، اینگونه می‏‌فرماید: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی» امروز نعمت خود را بر شما تمام کردم.

قابل توجّه و دقّت است که خداوند، روی کردن مردم به قبله را قدم نخستین برای اتمام نعمت و فتح مکّه را قدم دیگر و تعیین و معرّفی رهبر را آخرین قدم در اتمام نعمت بیان می‌‏کند.

لازم به یادآوری است که در جریان تعیین قبله و همچنین تعیین رهبر، تذکّر می‌‏دهد که «فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِی» چون در هر دو، احتمال مقاومت، مقابله، بهانه‌گیری و شایعه‌پراکنی از سوی دیگران می‌رود.

پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: «یا علی مثلک فی الامة کمثل الکعبة نصبها الله للناس علما» ای علی! مثال تو در میان امّت، همانند مثال کعبه است که خداوند آن را به عنوان نشانۀ روشن و پرچم برای مردم قرار داده است، تا جهت خویش را گم نکنند. «بحار، ج ۲۲، ص ۴۸۳»

همچنین در حدیث دیگری از امام صادق علیه‌السّلام نقل شده است که فرمود: «و نحن کعبة الله و نحن قبلة الله» ما کعبه و قبلۀ خداوندی هستیم. «بحار، ج ۶، ص ۲۱۱ و ۳۰۳»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۰:

۱. مسلمانان باید از هر کاری که بهانه به دست دشمن می‌‏دهد پرهیز کنند. «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ»

۲. نفی سلطۀ دیگران و رسیدن به استقلال، یک ارزش است. «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ»

۳. تغییر قبله، عامل خنثی‌سازی ایرادهای بی‌‏جا و بهانه‌‏تراشی‏‌های اهل کتاب و مشرکان و منافقان می‌‏باشد. «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ»

۴. دشمنان خارجی، بزرگترین خطر برای مسلمانان نیستند، بی‌‏تقوایی خطر اصلی است. «فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِی»

۵. تعیین قبلۀ مخصوص برای مسلمانان، زمینۀ اتمام نعمت خدا بر آنهاست. «وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ»

۶. تعیین قبله و نماز خواندن به سوی مسجدالحرام، زمینۀ هدایت مؤمنان است. «لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»

۷. هدایت، دارای مراحلی است؛ با آنکه مخاطب آیه مسلمانان هستند که هدایت شده‌اند، پس منظور دست‌‏یابی به مراحل بالاتری از آن است. «لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۱ - تفسیر نور:

«کَما أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ» همان‌گونه (که برای هدایت شما) رسولی در میان شما از نوع خودتان فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را تزکیه کند و کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه نمی‌‌توانستید بدانید، به شما یاد دهد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۱:

کلمۀ «تلاوت» از واژۀ «تلو» به‌معنای پی‌در‌پی است و به خواندنی که پی‌درپی، با نظم صحیح و مناسب و برخوردار از نوعی قداست باشد، اطلاق می‌شود.

کلمۀ «تزکیه» به معنای رشد و نمو و پاک کردن است. تعلیم کتاب، آموختن آیات و احکام آسمانی است و تعلیم حکمت، دادن تفکّر و بینش صحیح است.

بعثت پیامبر اسلام، نتیجۀ استجابت دعای حضرت ابراهیم است که از خداوند خواست: «وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ» «۱» خدایا! در میان‌شان پیامبری مبعوث کن که آیات تو را بر آنان بخواند.

پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله نیز می‌‏فرمود: «انا دعوة ابی ابراهیم» من همان استجابت دعای پدرم ابراهیم هستم.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۱:

۱. رهبری موّفق است که از خود مردم، در میان مردم و هم‌زبان مردم باشد. «أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولًا مِنْکُمْ»

۲. تزکیه بر تعلیم مقدّم است. «یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ»

۳. آموزش دین، محور اصلی است و آموزش‌‏های دیگر، در مراحل بعد از آن است. ابتدا «یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ» و پس از آن «یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ»

۴. انسان برای شناخت بسیاری از حقایق، نیازمند وحی است. به‌جای «ما لا تعلمون» فرمود: «ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ» تا یادآور شود که اگر انبیاء نبودند، انسان برای آگاهی از اموری همچون آیندۀ خود و جهان، راه به جایی نداشت.
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۲ - تفسیر نور:

«فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُونِ» پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم، و برای من شکر کنید و کفران نورزید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۲:

خداوند در برخی آیات می‌فرماید: «اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ» «بقره، ۴۰» نعمت‌‏های مرا یاد کنید. ولی در این آیه می‌فرماید: «فَاذْکُرُونِی» یاد خود من باشید.

و این به‌خاطر درجات شناخت و معرفت مردم است. بگذریم که یاد خداوند، زمینه‌‏ساز شکر است و لذا بر شکر مقدّم شده است.

این آیه، نشانگر نهایت لطف خداوند به بنده است. انسانی که جهل، فقر، فنا و حقارت، از ویژگی‌های اوست، چقدر مورد لطف قرار گرفته که خداوندِ علیم، غنی، باقی و عزیز به او می‌گوید: مرا یاد کن تا تو را یاد کنم.

مگر یاد کردن ما چه ارزشی دارد؟ مگر نه این است که یاد کردن ما نیز خود توفیقی از سوی اوست؟

یاد کردن خدا تنها با زبان نیست، با دل و جان باید خدا را یاد کرد. یاد خدا هنگام گناه و دست کشیدن از آن، یاد واقعی است.

و بهترین نوع یاد کردن خداوند، نماز است که فرمود: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی» «طه، ۱۴»

با اینکه شکر، یکی از مصادیق ذکر خداست، ولی نام آن جداگانه در کنار ذکر آمده و این نشانۀ اهمیّت شکر، به‌عنوان مصداق بارز ذکر است.

خداوند، با انسان داد و ستد می‌کند و هیچ‌کاری از انسان را بی‌بهره نمی‌گذارد:

«فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ»؛

«أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» «بقره، ۴۰»؛

«فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ» «مجادله، ۱۱».

امام باقر علیه‌السّلام در ذیل این آیه، یکی از مصادیق ذکر خدا را، تسبیحات حضرت زهرا شمردند که ۳۴ مرتبه اللّه اکبر، ۳۳ مرتبه الحمداللّه، و ۳۳ مرتبه سبحان‌اللّه می‌باشد. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۴۰»
موانع ذکر خداوند:

الف: شیطان «فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ» «مجادله، ۱۹»، شیطان، آنها را از یاد خدا غافل کرد؛

ب: تکاثر و رقابت‌‏ها «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ» «تکاثر، ۱»، شما را افزون‌‏خواهی، سرگرم ساخت؛

ج: آرزوها و خیال «وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ» «حجر، ۳»، آرزو، آنها را سرگرم نمود.
اثرات یاد خدا:

یاد نعمت‏‌های او، رمز معرفت و شکر اوست؛

یاد قدرت بی‌پایان او، رمز توکّل به اوست؛

یاد علم و آگاهی او، رمز حیا و تقوای ماست؛

یاد الطاف او، رمز محبّت به اوست؛

یاد عدالت او، رمز خوف از اوست؛

یاد امدادهای او، رمز امید و رجاست.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۲:

۱. خداوند، به انسان شخصیّت می‌بخشد و مقام انسان را تا جایی بالا می‌‏برد که می‌فرماید: تو یاد من باش، تا من هم یاد تو باشم. «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ»

۲. کسانی مشمول لطف خاص هستند، که همواره به یاد خدا باشند. «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ»

۳. ذکر خدا و نعمت‌‏های او، زمینۀ شکر و سپاس است. چنان‌که غفلت از یاد خدا، مایۀ کفران است. «فَاذْکُرُونِی»، «اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُونِ»
تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۳ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» ای کسانی‌که ایمان آورده‌‏اید! (در برابر حوادث سخت زندگی،) از صبر و نماز کمک بگیرید، همانا خداوند با صابران است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۳:

مشابه این کلام الهی را در همین سورۀ «بقره، ۴۵» خواندیم که خداوند به بنی‌اسرائیل می‌‏فرمود: در برابر ناملایمات و سختی‌‏ها، از صبر و نماز کمک بگیرید.

در این آیه نیز به مسلمانان دستور داده می‌‏شود تا در برابر حوادث سخت زندگی، از صبر و نماز یاری بجویند. آری، دردهای یکسان، داروی یکسان لازم دارد.

اصولًا انسانِ محدود، در میان مشکلات متعدّد و حوادث ناگوار، اگر متّصل به قدرت نامحدود الهی نباشد، متلاشی و منکوب می‏‌شود و انسانِ مرتبط با خداوند، در حوادث و سختی‌‏ها، خود را نمی‌بازد و برای او حوادث، بزرگ نمی‌‏نماید.

کسی‌که نماز را با حضور قلب و با توجّه می‏‌خواند، به معراج می‌‏رود. هر چه پرواز معنوی او بیشتر باشد و بالاتر رود، دنیا و مشکلات آن و حتّی خوشی‌های آن کوچک‌تر می‌شود.

انسان، یا در نعمت به سر می‌برد که باید به آیۀ قبل عمل کند «فَاذْکُرُونِی»، «اشْکُرُوا لِی» و یا در سختی به سر می‌برد که باید به این آیه عمل کند «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ»

خداوند می‌فرماید: خدا با صابران است و نمی‌فرماید: با نمازگزاران است؛ زیرا نماز نیز نیاز به صبر و پایداری دارد. «تفسیر روح‌المعانی»

در روایات می‌‏خوانیم: هر گاه کار سختی برای حضرت علی علیه‌السّلام پیش می‌‏آمد حضرت دو رکعت نماز می‏‌خواند. «تفسیر صافی، ج ۱، ص ۱۱۱»

این سیره را بوعلی‌سینا نیز عمل می‌کرد.

صبر، مادر همۀ کمالات است. صبر در جنگ، مایۀ شجاعت است. صبر در برابر گناه، وسیلۀ تقواست. صبر ازدنیا، نشانۀ زهد است. صبر در شهوت، سبب عفّت است. صبر در عبادت، موجب طاعت، و صبر در شبهات، مایۀ وَرع است. «تفسیر أطیب البیان، ج ۲، ص ۲۵۸»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۵۳:

۱. ایمان اگر همراه با عمل و توکّل و صبر و عبادت باشد، کاربرد بیشتری خواهد داشت. «تفسیر راهنما» «الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ»

۲. نماز اهرم است؛ بار نیست. «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»

۳. صبر و نماز، وسیلۀ جلب حمایت‌‏های الهی هستند. «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»

۴. اگرچه خداوند با هر کس و در هر جایی حضور دارد «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ» «حدید، ۴» و لکن همراهی خدا با صابران، معنای خاصّی دارد و آن لطف، محبّت و یاری‌رسانی خداوند به صابران است. «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۲۷-۲۳۷.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات 80 الی 83
حاجه قومه قال اء تحاجونى فى الله و قد هدان و لا اءخاف ما تشركون به إلا ان يشاء ربى شيا وسع ربى كل شى ء علما ا فلا تتذكرون (۸۰)
و كيف اخاف ما اشركتم و لا تخافون انكم اشركتم بالله ما لم ينزل به عليكم سلطانا فأى الفريقين احق بالا من إن كنتم تعلمون (۸۱)
الذين ءامنوا و لم يلبسوا إيمانهم بظلم اولئك لهم الامن و هم مهتدون (۸۲)
و تلك حجتنا ءاتيناها إبراهيم على قومه نرفع درجات من نشاء إن ربك حكيم عليم(۸۳)

ترجمه :
۸۰ - قوم او (ابراهيم ) با وى به گفتگو پرداختند، گفت چرا درباره خدا با من گفتگو مى كنيد در حالى كه خداوند مرا (با دلايل روشن ) هدايت كرده و من از آنچه شما شريك (خدا) قرار مى دهيد نمى ترسم (و به من زيانى نمى رسد) مگر پروردگارم چيزى را بخواهد، آگاهى پروردگار من آنچنان وسيع است كه همه چيز را در بر مى گيرد آيا متذكر (و بيدار) نمى شويد؟!
۸۱ - چگونه من از بتهاى شما بترسم در حالى كه شما از اين نمى ترسيد كه براى خدا شريكى قرار داده ايد كه هيچگونه دليلى درباره آن بر شما نازل نكرده ، (راست بگوئيد) كداميك از اين دو جمعيت (بت پرستان و خدا پرستان ) شايسته تر به امنيت (از مجازات ) هستند اگر شما مى دانيد.
۸۲ - (آرى ) آنها كه ايمان آوردند و ايمان خود را با شرك نياميختند امنيت مال آنها است ،
و آنها هدايت يافتگانند.
۸۳ - اينها دلايل ما بود كه به ابراهيم در برابر قومش داديم درجات هر كس را بخواهيم (و شايسته باشد) بالا مى بريم ، پروردگار تو حكيم و دانا است .

تفسیر
به دنبال بحثى كه در آيات گذشته در زمينه استدلالهاى توحيدى ابراهيم گذشت در اين آيات اشاره به بحث و گفتگوى ابراهيم با قوم و جمعيت بت پرست شده است ، نخست مى گويد: (قوم ابراهيم با او به گفتگو و محاجه پرداختند) (و حاجه قومه ).
ابراهيم در پاسـخ آنها گفت ، (چرا درباره خداوند يگانه با من گفتگو و مخالفت مى كنيد، در حالى كه خداوند مرا در پرتو دلائل منطقى و روشن به راه توحيد هدايت كرده است ؟) (قال اتحاجونى فى الله و قد هدان ).
از اين آيه به خوبى استفاده مى شود كه جمعيت بت پرستان قوم ابراهيم تلاش و كوشش داشتند كه به هر قيمتى كه ممكن است او را از عقيده خود باز دارند، و به آئين بت پرستى بكشانند ولى او با نهايت شهامت مقاومت كرد و با دلائل منطقى سخنان همه را پاسـخ گفت .
در اينكه آنها به چه منطقى در برابر ابراهيم متوسل شدند، در اين آيات صريحا چيزى نيامده است ، ولى از پاسـخ ابراهيم اجمالا روشن مى شود كه آنها او را تهديد به كيفر و خشم خدايان و بتها كردند، و او را از مخالفت آنان بيم دادند، زيرا در دنباله آيه از زبان ابراهيم چنين مى خوانيم : من هرگز از بتهاى شما نمى ترسم زيرا آنها قدرتى ندارند كه به كسى زيان برسانند (و لا اخاف ما تشركون به ).
(هيچكس و هيچ چيز نمى تواند به من زيانى برساند مگر اينكه خدا بخواهد)
(الا ان يشاء ربى شيئا).
گويا ابراهيم با اين جمله مى خواهد يك پيشگيرى احتمالى كند و بگويد اگر در گيرودار اين مبارزه ها فرضا حادثه اى هم براى من پيش ‍بيايد هيچگونه ارتباطى به بتها ندارد، بلكه مربوط به خواست پروردگار است براى اينكه بت بى شعور و بى جان مالك سود و زيان خود نيست تا چه رسد به اينكه مالك سود و زيان ديگرى باشد.
سپس مى گويد: (علم و دانش پروردگار من آنچنان گسترده و وسيع است كه همه چيز را در بر مى گيرد) (وسع ربى كل شى ء علما).
اين جمله در حقيقت دليلى براى جمله سابق است و آن اينكه بتها هرگز نمى توانند منشاء سود و زيانى باشند، زيرا هيچگونه علم و آگاهى ندارند و نخستين شرط براى رسانيدن سود و زيان ، علم و شعور و آگاهى است ، تنها خدائى كه علم و دانشش همه چيز را احاطه كرده است مى تواند منشاء سود و زيان باشد، پس چرا از خشم غير او بترسم ؟.
و سرانجام براى تحريك فكر و انديشه ، آنان را مخاطب ساخته مى گويد: (آيا با اينهمه باز متذكر و بيدار نمى شويد؟) (ا فلا تتذكرون ).
در آيه بعد منطق و استدلال ديگرى را از ابراهيم بيان مى كند كه به جمعيت بت پرست مى گويد (چگونه ممكن است من از بتها بترسم و در برابر تهديدهاى شما وحشتى به خود راه دهم با اينكه هيچگونه نشانه اى از عقل و شعور و قدرت در اين بتها نمى بينم ، اما شما با اينكه به وجود خدا ايمان داريد و قدرت و علم او را مى دانيد، و هيچگونه دستورى به شما درباره پرستش بتها نازل نكرده است ،
با اين همه از خشم او نمى ترسيد من چگونه از خشم بتها بترسم ؟) (و كيف اخاف ما اشركتم و لا تخافون انكم اشركتم بالله ما لم ينزل به عليكم سلطانا).
زيرا مى دانيم بت پرستان منكر وجود خداوندى كه خالق آسمانها و زمين است نبودند بلكه بتها را شريك در عبادت او مى ساختند و آنها را شفيع بر در درگاه او مى پنداشتند.
(اكنون انصاف بدهيد من بايد احساس آرامش كنم يا شما)؟! (فاى الفريقين احق بالا من ان كنتم تعلمون ).
در واقع منطق ابراهيم در اينجا يك منطق عقلى بر اساس اين واقعيت است كه شما مرا تهديد به خشم بتها مى كنيد در حالى كه تاثير وجودى آنها موهوم است ، ولى از خشم خداوند بزرگ كه من و شما هر دو او را پذيرفته ايم و بايد پيرو دستور او باشيم و هيچگونه دستورى از طرف او در باره پرستش بتها نرسيده است ترس و وحشتى نداريد، يك موضوع قطعى را رها كرده ايد و به يك موضوع موهوم چسبيده ايد؟
در آيه بعد پاسـخى از زبان ابراهيم به سؤالى كه خودش در آيه قبل مطرح نمود نقل شده است (و اين يك شيوه جالب در استدلالات علمى است كه گاهى شخص استدلال كننده سؤالى از طرف مقابل مى كند و خودش بلافاصله به پاسـخ آن مى پردازد اشاره به اينكه مطلب به قدرى روشن است كه هر كس پاسـخ آن را بايد بداند).
مى گويد: (آنها كه ايمان آوردند و ايمان خود را با ظلم و ستم نياميختند امنيت براى آنها است ، و هدايت مخصوص آنان ) (الذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم اولئك لهم الامن و هم مهتدون ).
در روايتى كه از امير مؤمنان على (عليه السلام) نقل شده نيز تاكيد گرديده است كه اين سخن دنباله گفتگوى ابراهيم با بت پرستان است .

بعضى از مفسران احتمال داده اند كه اين جمله بيان الهى بوده باشد نه گفتار ابراهيم ، ولى احتمال اول علاوه بر اينكه در روايت وارد شده با وضع و ترتيب آيات بهتر تطبيق مى كند، اما اين احتمال كه اين جمله گفتار بت پرستان باشد كه پس از شنيدن قول ابراهيم بيدار شده باشند بسيار بعيد به نظر مى رسد.
منظور از ظلم در اينجا چيست ؟
معروف ميان مفسران اين است كه به معنى (شرك ) است و آنچه در سوره لقمان (آيه 12) وارد شده ان الشرك لظلم عظيم : (شرك ستم بزرگى است ) شاهد بر اين معنى گرفته اند
در روايتى نيز از ابن مسعود نقل شده كه هنگامى كه اين آيه (آيه مورد بحث ) نازل شد بر مردم گران آمد، عرض كردند: اى رسول خدا كيست كه لااقل به خود ستم نكرده باشد (بنابراين همه مشمول اين آيه اند) پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: (منظور آنچه شما فكر مى كنيد نيست آيا گفته بنده صالح خدا (لقمان ) را نشنيده ايد كه مى گويد: فرزندم براى خدا شريك قرار مده زيرا شرك ، ظلم بزرگى است ).
ولى از آنجا كه آيات قرآن در بسيارى از موارد دو يا چند معنى را در بر دارد كه ممكن است يكى از ديگرى گسترده تر و عمومى تر باشد، اين احتمال در
آيه نيز هست ، كه (امنيت ) اعم امنيت از مجازات پروردگار و يا امنيت از حوادث دردناك اجتماعى باشد.
يعنى جنگها، تجاوزها، مفاسد، جنايات ، و حتى امنيت و آرامش روحى تنها موقعى به دست مى آيد كه در جوامع انسانى دو اصل حكومت كند، ايمان و عدالت اجتماعى ، اگر پايه هاى ايمان به خدا متزلزل گردد و احساس مسئوليت در برابر پروردگار از ميان برود و عدالت اجتماعى جاى خود را به ظلم و ستم بسپارد، امنيت در چنان جامعه اى وجود نخواهد داشت ، و به همين دليل با تمام تلاش و كوششى كه جمعى از انديشمندان جهان براى برچيدن بساط ناامنيهاى مختلف در دنيا مى كنند روز به روز فاصله مردم جهان از آرامش و امنيت واقعى بيشتر مى گردد، دليل اين وضع همان است كه در آيه فوق به آن اشاره شده : پايه هاى ايمان لرزان و ظلم جاى عدالت را گرفته است .
مخصوصا تاثير ايمان در آرامش و امنيت روحى براى هيچكس جاى ترديد نيست ، همانطور كه ناراحتى وجدان و سلب آرامش ‍ روانى به خاطر ارتكاب ظلم بر كسى پوشيده نمى باشد.
در بعضى از روايات نيز از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه : (منظور از آيه فوق اين است كه آنهائى كه به دستور پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در زمينه ولايت و رهبرى امت اسلامى بعد از او ايمان بياورند، و آن را با ولايت و رهبرى ديگران مخلوط نكنند امنيت از آن آنها است ).
اين تفسير در حقيقت ناظر به ملاك و روح مطلب در آيه شريفه است زيرا در اين آيه سخن از رهبرى و ولايت خداوند و آميخته نكردن آن با رهبرى غير او است و از آنجا كه رهبرى على (عليه السلام ) به مقتضاى انما وليكم الله و رسوله . پرتوى از رهبرى خدا و پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) است و رهبريهاى تعيين نشده از طرف
خداوند چنين نيست ، آيه فوق با يك ديد وسيع همه را شامل مى شود، بنابراين منظور از اين حديث اين نيست كه مفهوم آيه منحصرا اين باشد، بلكه اين تفسير پرتوى از مفهوم اصلى آيه است .
و لذا در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم كه اين آيه خوارج را كه از ولايت ولى خدا بيرون رفتند و در ولايت و رهبرى شيطان قرار گرفتند شامل مى شود.
آيه بعد يك اشاره اجمالى به تمام بحثهاى گذشته كه در زمينه توحيد و مبارزه با شرك از ابراهيم نقل شد كرده ، مى گويد: (اينها دلائلى بود كه ما به ابراهيم در برابر قوم و جمعيتش داديم ) (و تلك حجتنا آتيناها ابراهيم على قومه ).
درست است كه اين استدلالات جنبه منطقى داشت ، و ابراهيم به نيروى عقل و الهام فطرت به آنها رسيده بود، ولى چون اين نيروى عقل و آن الهام فطرت همه از ناحيه خدا است ، خداوند همه اين استدلالات را از مواهب خويش مى شمرد كه در دلهاى آماده همچون دل ابراهيم منعكس مى شود.
قابل توجه اينكه (تلك ) در لغت عرب اسم اشاره براى بعيد است ولى گاهى اهميت موضوع و بلند پايه بودن آن سبب مى شود كه حتى يك موضوع نزديك با اسم اشاره بعيد ذكر شود، مانند آن را در آغاز سوره بقره مى خوانيم : ذلك الكتاب لا ريب فيه : (اين كتاب بزرگ شك و ترديدى در آن راه ندارد).
سپس براى تكميل اين بحث مى فرمايد: (درجات هر كس را بخواهيم بلند مى كنيم ) (نرفع درجات من نشاء)
اما براى اينكه اشتباهى پيش نيايد كه گمان كنند خداوند در اين ترفيع درجه تبعيضى قائل مى شود مى فرمايد: (پروردگار تو، حكيم و عالم است ) و درجاتى را كه مى دهد روى آگاهى به شايستگى آنها و موافق موازين حكمت است و تا كسى شايسته نباشد از آن برخوردار نخواهد شد (ان ربك حكيم عليم ).

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1381

کار و تلاش، بزرگترین مبارزه با آمریکا
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «امروز بزرگترین مبارزه‌ی با آمریکا کار کردن در این کشور است؛ کار، کار، تلاش، مجاهدت برای اصلاح امور کشور. این بزرگترین مبارزه‌ی با آمریکاست.» ۱۳۸۱/۰۵/۰۵

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: , ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر صفحۀ ۲۳ قرآن کریم , تفسیر , صفحۀ ۲۳ قرآن کریم , قرآن کریم , رو به قبله , قبله , کعبه , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , سوره بقره , ابراهیم , امنیت , خدا پرستان , بت پرستان , پروردگار , حكيم , دانا , تلاش , کوشش , عقيده , مقاومت , شهامت , منطقى , پاسخ , تهديد , خواست پروردگار , سود و زيان , علم و آگاهى , علم , آگاهی , وسیع , گسترده , شعور , دانش , خشم , ترس , فکر , اندیشه , فکر و اندیشه , بیدار , وحشت , عقل , قدرت , شریک , عبادت , عقلی , موهوم , قطعی , استدلال , سوال , امير مؤمنان على (عليه السلام) , گفتگو , مفسران , ظلم , سوره لقمان , ستم , حوادث , دردناک , اجتماعی , عدالت اجتماعى , ظلم و ستم , وجدان , سلب آرامش , آرامش ‍ روانى , آرامش , امام صادق (عليه السلام) , ولايت و رهبرى امت اسلامى , ولایت , رهبری , امت اسلام , شيطان , شايستگى , شايسته , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهرا سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

شناخت نامه حضرت عبدالعظیم علیه السلام

فضیلت و خواص سوره طارق

هشتاد و ششمین سوره قرآن کریم است که مکی و 17 آیه دارد.

در فضیلت این سوره از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است: هر کس سوره طارق را قرائت کند خداوند ده برابر تعداد ستارگانی که در آسمان است به او ده حسنه می دهد.(1)

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر که در نمازهای واجب خود سوره طارق را بخواند در روز قیامت در نزد خداوند مقام و منزلتی والا خواهد داشت و از همراهان مومنین و یارانشان در بهشت خواهد بود.(2)

در جایگاهی دیگر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم آمده است: سوره طارق را یاد بگیرید زیرا اگر شما می دانستید که چه (اسرار و آثار وبرکاتی) در آن نهفته است، آنچه در دست دارید را رها می کردید و کارهایتان را تعطیل می کردید و ان را می آموختید و به وسیله آن به خدا تقرب می جستید و خداوند به واسطه آن همه گناهان به جز شک را می بخشد.(3)

آثار و برکات سوره

1) از عفونت زخم جلوگیری می کند

از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: هر کس سوره طارق را بنویسد و آن را با آب بشوید و با آن زخم را بشوید زخم ورم نمی کند و اگر بر چیزی که از آن حفظ و حراست می کنی از شرور آفات در امان می ماند.(4)

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر گاه سوره طارق را نوشته و با آب بشویند و با آب، زخم را شستشو دهد دردش آرام می شود و عفونت نمی کند و اگر بر چیزی که به عنوان دوا نوشیده می شود بخوانند ان نوشیدنی یا دارو موجب شفای او می شود.(5)

2) دفع افات و حشرات

اگر از ابتدای سوره طارق تا پایان آیه 10 را بر چهار کاغذ جداگانه بنویسند و هر نوشته را روی چهارچوبی بگذارند و هر کدام از چوپ ها را در گوشه ای از آن مکان آفت زده بکارند ملخ یا حشرات دیگر از منطقه وسط چهارچوب از بین می روند.(6)

3) جهت رفع احتلام

امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر سوره طارق را در وقت خواب بخوانند از احتلام ایمن گردند.(7)

_____________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان، ج10، ص320

(2) ثواب الاعمال، ص122

(3) مستدرک الوسائل، ج4، ص365

(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص629

(5) همان

(6) خواص القرآن و فوائده، ص162

(7) درمان با قرآن، ص141

منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»؛ درمان با قرآن،محمدرضا کریمی

تفسیر صفحۀ ۲۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۲ - تفسیر نور:

«سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلاَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کانُوا عَلَیْها قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلی‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»
ترجمۀ سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۲:

به‌زودی بی‌‏خردان از مردم، خواهند گفت: چه‌چیزی آنها (مسلمانان) را از (بیت‌المقدّس) قبله‌‏ای که بر آن بودند برگردانید؟ بگو: مشرق و مغرب از آن خداست، هر که را بخواهد به راه راست هدایت می‌کند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۲:

چون مشرکان مکّه، کعبه را به بت‌خانه تبدیل کرده بودند، پیامبر اکرم و مسلمانان، سیزده‌سالی را که بعد از بعثت در مکّه بودند، به‌سوی کعبه نماز نمی‌خواندند، تا مبادا گمان شود که آنان به بت‌‏ها احترام می‌گذارند.

امّا بعد از هجرت به مدینه، چند ماهی نگذشته بود که یهودیان زبان به اعتراض گشوده و مسلمانان را تحقیر کردند و گفتند: شما رو به قبلۀ ما بیت‌المقدّس نماز می‌خوانید؛ بنابراین پیرو و دنباله‌رو ما هستید و از خود استقلال ندارید.

پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله از این اهانت ناراحت شد و هنگام دعا به آسمان نگاه می‌کرد، گویا منتظر نزول وحی بود تا آنکه دستور تغییر قبله صادر شد.

پیامبر دو رکعت نماز ظهر را به‌سوی بیت‌المقدّس خوانده بود که جبرئیل مأمور شد، بازوی پیامبر را گرفته و روی او را به‌سوی کعبه بگرداند.

در نتیجه پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله یک نماز را به دو قبله خواند و اکنون نیز در مدینه نام آن محلّ به مسجدِ قبلتَین معروف است. «تفسیر نورالثّقلین، ج ۱، ص ۱۳۶»

بعد از این ماجرا، یهود ناراحت‌شده و طبق عادت خود شروع به خرده‏‌گیری کردند. آنها که تا دیروز می‌‏گفتند: مسلمانان استقلال ندارند و پیرو ما هستند، اکنون می‌پرسیدند، چرا اینها از قبلۀ پیامبران پیشین اعراض کرده‌‏اند؟

پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله مأمور شد در جواب آنها پاسخ دهد: مشرق و مغرب از آنِ خداست و خداوند مکان خاصّی ندارد.
تغییر قبله از بیت‌المقدّس به‌سمت مسجد‌الحرام نشانۀ چیست؟

تغییر قبله، نشانۀ حکمت الهی است نه ضعف و جهل خداوند متعال.

هم‌چنان‌که در نظام تکوین، تغییر فصول سال، نشانۀ تدبیر است، نه ضعف یا پشیمانی.

خداوند در همه‌جا حضور دارد و شرق و غرب عالم از آن اوست.

پس جهت‌‌گیری بدن به‌سوی کعبه، رمز جهت‏‌گیری دل به سوی خداست.

چه بسا افرادی به سوی کعبه نماز بگزارند، ولی قبلۀ آنان چیز دیگری باشد.

چنان‌که خواجه عبد اللّه انصاری می‌گوید:

قبلۀ شاهان بود، تاج و کمند ------ قبلۀ ارباب دنیا، سیم و زر

قبلۀ صورت‌‏پرستان، آب و گِل ------- قبلۀ معناشناسان، جان و دل‏

قبلۀ تن‌‏پروران، خواب و خورشت ------- قبلۀ انسان، به دانش پرورش‏

قبلۀ عاشق، وصال بی‌‏زوال ------- قبلۀ عارف، کمال ذی‌الجلال‏
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۲:

۱. افرادی که هر روز دنبال بهانه‌‏ای هستند تا از پذیرش حق طفره روند، سفیه هستند. «سَیَقُولُ السُّفَهاءُ»

همان‌گونه که در روایات به‌کسی که آخرت خویش را فدای دنیا کند؛ مجنون و به پیروان رهبر فاسد؛ فقیر، و آن‌کس‌که دین خود را از دست بدهد؛ غارت‌زده گفته شده است.

۲. کسی‌که دست خدا را در وضع یا تغییر احکام بسته بداند، سفیه و سبک‌مغز است. اعتراض‌ به خدای حکیم و دانا، نشانۀ سفاهت است. «سَیَقُولُ السُّفَهاءُ»

۳. مسلمانان باید توطئه‌ها و شایعات و سؤالات بهانه‏‌جویانۀ دشمن را پیش‌بینی کرده و با پاسخ به آنها، از نفوذ و گسترش آن پیشگیری نمایند. «سَیَقُولُ» «قُلْ»

۴. اصل سؤال کردن مورد انتقاد نیست، روحیّۀ سؤال‌کننده مورد انتقاد است که از روی اعتراض و اشکال‌تراشی می‌پرسد. «ما وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ»

۵. قداست و کرامت مکان‌‏ها و زمان‌‏ها، وابسته‌به عنایت پروردگار است، نه چیز دیگر. «لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ»

۶. تغییر قبله، یکی از نشانه‏‌های پیامبر اسلام در کتب آسمانی بود، لذا برای بعضی وسیلۀ هدایت شد. «یَهْدِی مَنْ یَشاءُ»
تفسیر صفحۀ ۲۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۳ - تفسیر نور:

«وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلی‏ عَقِبَیْهِ وَ إِنْ کانَتْ لَکَبِیرَةً إِلاَّ عَلَی الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ»
ترجمۀ سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۳:

و بدین‌سان ما شما را امّتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر (نیز) بر شما گواه باشد. و ما آن قبله‌‏ای را که قبلًا بر آن بودی برنگرداندیم، مگر برای آنکه افرادی را که از پیامبر پیروی می‌کنند از آنها که به جاهلیّت باز می‌گردند، بازشناسیم. و همانا این (تغییر قبله) جز بر کسانی که خداوند آنها را هدایت کرده، دشوار بود. و خدا هرگز ایمان شما را (که سابقاً به سوی بیت‌المقدّس نماز خوانده‌‏اید) ضایع نمی‏‌گرداند. زیرا خداوند نسبت به مردم، رحیم و مهربان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۳:

مسیحیان در موقع عبادت، رو به محلّ تولّد حضرت عیسی در بیت‌المقدّس می‌‏ایستادند که نسبت به محلّ سکونت آنان، در مشرق قرار داشت.

و یهودیان رو به بیت‌المقدّس عبادت می‌کردند که نسبت به محلّ سکونت‌شان، در طرف مغرب قرار می‌گرفت.

ولی کعبه نسبت به آن دو در وسط قرار می‌گیرد و قرآن با اشاره به این موضوع، می‌فرماید: همان‌گونه که ما کعبه را در وسط قرار دادیم، شما مسلمانان را نیز امّت میانه قرار دادیم.
منظور از امّت وسط در آیه ۱۴۳ ، سورۀ بقره چیست؟

مفسّران بحث‌‏های گوناگونی را در ذیل این آیه مطرح نموده‌‌اند و در تفسیر «امّت وسط» برخی گفته‌‏اند: مراد امّتی است که نه اهل افراط باشد نه تفریط، نه طرفدار جبر نه تفویض، نه معتقد به اصالت فرد، نه اصالت جامعه.

ولی با چند مقدّمه، روشن می‌شود که مراد آیه از امّت وسط، افراد خاصّی هستند.

آن مقدّمات عبارتند از: ۱. قرآن، امّت وسط را شاهد بر اعمال معرّفی کرده است، پس باید در قیامت بر اعمال مردم گواهی دهد؛

۲. گواه شدن، علم و آگاهی و عدالت می‌‏خواهد؛

۳. همۀ افراد امّت، آگاهی و عدالت ندارند.

به‌همین‌دلیل در روایات می‌خوانیم که مراد از امّت وسط، امامان معصوم هستند که:

اوّلًا به همۀ کارها علم دارند. چنان‌که قرآن می‌‏فرماید: «فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» «توبه، ۱۰۵» که مراد از مؤمنانی که اعمال مردم را می‌بینند و به آن علم پیدا می‌‏کنند، مطابق روایات امامان معصوم هستند.

و ثانیاً عدالت دارند. چنان‌که خداوند در آیۀ «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» «احزاب، ۳۳» عصمت و عدالت آنان را تضمین نموده است.

امام صادق علیه‌السّلام می‌فرماید: مگر می‌شود امّتی که بعضی افرادش لایق گواهی‌دادن برای چند عدد خرما در دادگاه‌‏های دنیا نیستند، لیاقت گواهی‌دادن بر همۀ مردم در قیامت را دارا باشند؟

به‌هرحال مقام گواه بودن در محضر خداوند، آن‌هم نسبت به همۀ کارهای مردم، تنها مخصوص بعضی از افراد امّت است که به فرمودۀ روایات، امامان معصوم می‌‏باشند.
چرا خداوند به جای نام بعضی افراد، نام امّت را برده است؟

به‌این‌دلیل که قرآن حتّی یک‌نفر را نیز امّت معرفی نموده است: «إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ» «نحل، ۱۲۰»
فلسفۀ تغییر قبله چیست؟

در مورد فلسفۀ تغییر قبله، تحلیل‏‌های متعدّدی صورت گرفته است.

برخی گفته‌‏اند انتخاب اوّلیّه بیت‌المقدّس به‌عنوان قبله، به‌منظور جلب افکار یهود و همراهی آنان بوده است و آنگاه که مسلمانان خود قدرت و توانایی پیدا کردند، دیگر به این کار نیاز نبود.

برخی نیز گفته‌‏اند: علاقه به مکّه و وطن موجب شد که قبله تغییر یابد؛ لیکن این تحلیل‌‏ها موهوم و خلاف واقع هستند.

آنچه قرآن دراین‌باره تصریح و تأکید دارد این است که تغییر قبله، آزمایش الهی بود تا پیروان واقعی پیامبر شناخته شوند. زیرا آنها که ایمان خالص ندارند، به‌محض تغییر یک فرمان، شروع به چون‌وچرا می‌نمایند که چرا اینگونه شد؟

اعمال ما طبق فرمان سابق چه می‌‏شود؟ اگر فرمان قبلی درست بود، پس فرمان جدید چیست؟ اگر دستور جدید درست است، پس فرمان قبلی چه بوده است؟

خداوند نیز به‌کسانی‌که در برابر فرامین او تسلیم هستند، بشارت می‏‌دهد که اعمال گذشتۀ شما ضایع نمی‌شود؛ زیرا مطابق دستور بوده است.

در این آیه به‌جای کلمۀ نماز، واژه ایمان به کار رفته است که نشان‌دهندۀ اهمیّت و مقام نماز و برابری آن با تمام ایمان می‏‌باشد. «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۳:

۱. اولیای خدا، بر اعمال ما نظارت دارند. «لِتَکُونُوا شُهَداءَ» آری، بعضی انسان‏ ها دارای چنان ظرفیّتی هستند که می‌توانند ناظر تمام اعمال و آگاه به انگیزه‌های انسان‌‏ها در طول تاریخ باشند.

۲. در قیامت، سلسله مراتب است. تشکیلات و سازماندهی محکمۀ قیامت به‌گونه‌‏ای است که ابتدا ائمه بر کارمردم گواهی می‏‌دهند، سپس پیامبر بر امامان گواه است. «لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً»

۳. آزمایش، یک سنّت قطعی الهی است و خداوند گاهی با تغییر فرمان، مردم را امتحان می‌کند. «لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ»

۴. پیروی از دستورات دین، مایۀ رشد و کمال و نافرمانی از آن، نوعی حرکت ارتجاعی است. «یَنْقَلِبُ عَلی عَقِبَیْهِ»

۵. جز فرمان خداوند، به چیز دیگری از قبیل، جهت، رنگ، زمان، مکان و شیوۀ خاصّی خود را عادت ندهیم؛ تا هر گاه فرمانی بر خلاف انتظار یا عادت و سلیقۀ ما صادر شد، به‌دنبال فرار یا توصیه نباشیم. «لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلی‏ عَقِبَیْهِ»

۶. مقام تسلیم بر افراد عادّی سنگین است: «لَکَبِیرَةً» و تنها کسانی به این مقام دست می‌‏یابند که هدایت خاصّ الهی شامل آنان شود. «إِلَّا عَلَی الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ»

۷. قوانین و مقررات، شامل زمان‏‌های قبل نمی‌شود. اگر امروز فرمان تغییر قبله صادر شد، نمازهای قبلی صحیح است و از امروز باید به‌سوی دیگر نماز خواند. «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ»

۸. تمام تغییرات و تحوّلات تکوینی و تشریعی، ناشی از رحمت و رأفت خداوندی است. «لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ»
تفسیر صفحۀ ۲۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۴ - تفسیر نور:

«قَدْ نَری‏ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ»
ترجمۀ سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۴:

(ای پیامبر!) همانا می‌‏بینیم که تو (در انتظار نزول وحی، چگونه) روی به آسمان می‌کنی، اکنون تو را به‌سوی قبله‌‏ای که از آن خشنود باشی، برمی‌گردانیم. پس روی خود را به جانب مسجدالحرام کن. و (شما ای مسلمانان) هر جا بودید، روی خود را به جانب آن بگردانید و همانا کسانی که کتاب (آسمانی) به آنها داده شده، (به‌خوبی) می‌‏دانند که این فرمان به حق است که از ناحیۀ پروردگار صادر شده و خداوند از اعمال آنها غافل نیست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۴:

این آیه حاکی از آن است که پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله منتظر و مشتاق نزول وحی در جهت تغییر قبله بود و این تغییر قبله از بیت‌المقدّس به کعبه، وعدۀ خداوند به پیامبرش بوده است.

ولی آن حضرت در موقع دعا، بی‌‏آنکه چیزی بگوید، به‌سوی آسمان نگاه می‌‏کرد تا اینکه آیه نازل شد و دستور داد که رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و همۀ مسلمانان در موقع عبادت، رو‌به‌سوی مسجد‌الحرام و کعبه نمایند.

اهل کتاب و یهود با آنکه حقّانیّت این تغییر را می‌‏دانستند و قبلًا در کتاب‌های‌شان خوانده بودند که پیامبر اسلام به سوی دو قبله نماز می‌گزارد، امّا این حقیقت را کتمان نموده و یا با القای شبهات و سؤالات، نقش تخریبی ایفا می‌کردند و خداوند با جملۀ «وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ» آنان را تهدید می‌نماید. «تفسیر مجمع‌البیان»
دلایل رضایت پیامبر از قبله‌بودن کعبه چه بوده است؟

رضایت رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله از قبله بودن کعبه، دلایلی داشت؛ از جمله:

الف: کعبه، قبلۀ ابراهیم علیه‌السّلام بود؛

ب: از زخم زبان، تحقیر و استهزای یهود آسوده می‏‌شد؛

ج: استقلال مسلمانان به اثبات می‌رسید؛

د: به اوّلین پایگاه توحید یعنی کعبه، توجّه می‌شد.

چون مسئلۀ تغییر قبله یک حادثۀ مهمّی بود، لذا در آیه، دو بار در مورد توجّه‌به‌کعبه، فرمان داده شده است: یک‌بار خطاب به پیامبر با لفظ «وَجْهِکَ» و یک‌بار خطاب به مسلمانان با کلمۀ «وُجُوهَکُمْ»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۴:

۱. آسمان، سرچشمۀ نزول وحی و نظرگاه انبیاست. «نَری‏ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ»

۲. خداوند به خواستۀ انسان‌‏ها آگاه است. «فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها»

۳. تشریع و تغییر احکام، از طرف خداوند است و پیامبر از پیشِ خود، دستوری صادر نمی‌کند. «فَوَلُّوا»

۴. ادب پیامبر در نزد خداوند به‌قدری است که تقاضای تغییر قبله را به‌ زبان نمی‌‏آورد، بلکه تنها با نگاه، انتظارش را مطرح می‌نماید. «قَدْ نَری‏ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ»

۵. خداوند رضایت رسولش را می‌خواهد و رضای خداوند در رضای رسول اوست. «قِبْلَةً تَرْضاها»

۶. قرآن، دانشمندانی که حقیقت را می‌دانند، ولی باز هم طفره می‌روند، تهدید و نکوهش می‏‌کند. «لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ» «وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ»

۷. نباید دستورات دین را به مردم سخت گرفت. «شَطْرَ» به معنی سمت است. یعنی به‌سمت مسجد‌الحرام ایستادن کافی است و لازم نیست به‌طور دقیق رو به کعبه باشد. «فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ»
تفسیر صفحۀ ۲۲ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۵ - تفسیر نور:

«وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ بِکُلِّ آیَةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّکَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِینَ»
ترجمۀ سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۵:

و (ای پیامبر!) اگر هر گونه آیه، (نشانه و دلیلی) برای (این گروه از) اهل کتاب بیاوری، از قبلۀ تو پیروی نخواهند کرد و تو نیز پیرو قبلۀ آنان نیستی؛ (همان‌گونه که) بعضی از آنها نیز پیرو قبلۀ دیگری نیستند. و همانا اگر از هوس‌های آنان پیروی کنی، پس از آنکه علم (وحی) به تو رسیده است، بی‏‌شک دراین‌صورت از ستمگران خواهی بود.
نکته‌های سور‌ۀ بقره - آیۀ ۱۴۵:

این آیه، از عناد و لجاجت اهل کتاب پرده برداشته و سوگند یاد می‌کند که هر چه هم آیه و دلیل برای آنان بیاید، آنها از اسلام و قبلۀ آن پیروی نخواهند کرد. چون حقیقت را فهمیده‌‏اند، ولی آگاهانه از پذیرش آن سر باز می‌زنند.

در واژه «لئن» حرف لام برای جواب قسم است.

تهدید و هشدارهای قرآن نسبت به پیامبر، به منظور جلوگیری از بروز و رشد غلوگرایی و نسبت ناروای خدایی به اولیاست.

آن‌گونه‌که در ادیان دیگر، مردم به غلو، عیسی علیه‌السّلام را فرزند خدا و فرشتگان را دختران خدا می‌دانستند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۴۵:

۱. لجاجت و تعصّب، مانع تفکّر، استدلال و حق‌‏بینی است. آنان نه‌تنها نسبت به اسلام تعصّب می‌ورزند، در میان خودشان نیز عناد و لجاجت دارند. «ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ» «وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ»

۲. در برابر هیاهو و غوغای مخالفان نباید تسلیم شد و برای مأیوس‌کردن دشمنان، قاطعیّت لازم است. «وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ»

۳. یهود و نصارا هر یک دارای قبلۀ ویژه‌ای بودند. «وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ»

۴. انحراف دانشمندان، بسیار خطرناک است. «مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۵. علم، به‌تنهایی برای هدایت یافتن کافی نیست، روحیّۀ حق‌پذیری لازم است. یهود صاحب کتاب بودند، ولی با وجود تعصّب نابه‌جا، این علم چاره‏‌ساز نشد. «أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۶. پیامبر، حقّ تغییر قانون الهی را بر اساس تمایلات مردم ندارد. «أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۷. آیین اسلام از سرچشمۀ علم واقعی است. «جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۸. قوانینی شایستۀ پذیرش و پیروی هستند که از هواهای نفسانی پیراسته و بر پایۀ علم بنا شده باشند. «لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۹. قانون، برای همه یکسان است. اگر بر فرض پیامبر نیز تابع هوا و هوس شود، گرفتار کیفر خواهد شد. «إِنَّکَ إِذاً»

۱۰. با وجود قانون الهی، پیروی از خواسته‌‏های مردم ظلم است. «إِذاً مِنَ الظَّالِمِینَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۱۸-۲۲۵.

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۷۵تا۷۹

كذلك نرى إبراهيم ملكوت السماوات و الارض و ليكون من الموقنين(۷۵)
فلما جن عليه اليل رءا كوكبا قال هذا ربى فلما اءفل قال لا اءحب الافلين(۷۶)
فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى فلما اءفل قال لئن لم يهدنى ربى لا كونن من القوم الضالين(۷۷)
فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى هذا اءكبر فلما اءفلت قال ياقوم إ نى برى ء مما تشركون (۷۸)
إنى وجهت وجهى للذى فطر السماوات و الارض حنيفا و ما اءنا من المشركين(۷۹)

ترجمه :
۷۵- اينچنين ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان داديم ، تا اهل يقين گردد.
۷۶- هنگامى كه (تاريكى ) شب او را پوشانيد ستاره اى مشاهده كرد گفت : اين خداى من است ؟ اما هنگامى كه غروب كرد گفت غروب كنندگان را دوست ندارم .
۷۷- و هنگامى كه ماه را ديد (كه سينه افق را) مى شكافد گفت اين خداى من است ؟ اما هنگامى كه (آنهم ) افول كرد گفت اگر پروردگارم مرا راهنمائى نكند مسلما از جمعيت گمراهان خواهم بود.
۷۸- و هنگامى كه خورشيد را ديد (كه سينه افق را) مى شكافت گفت اين خداى من است ؟ اين (كه از همه ) بزرگتر است ، اما هنگامى كه غروب كرد گفت اى قوم ! من از شريكهائى كه شما (براى خدا) مى سازيد بيزارم .
۷۹ - من روى خود را به سوى كسى كردم كه آسمانها و زمين را آفريده من در ايمان خود خالصم و از مشركان نيستم .

تفسیر
دلائل توحيد در آسمانها

در تعقيب نكوهشى كه ابراهيم از بتها داشت ، و دعوتى كه از آزر براى ترك بت پرستى نمود، در اين آيات خداوند به مبارزات منطقى ابراهيم با گروههاى مختلف بت پرستان اشاره كرده و چگونگى پى بردن او را به اصل توحيد از طريق استدلالات روشن عقلى شرح مى دهد.
نخست مى گويد: (همانطور كه ابراهيم را از زيانهاى بت پرستى آگاه ساختيم همچنين مالكيت مطلقه و تسلط پروردگار را بر تمام آسمان و زمين به او نشان داديم ) (و كذلك نرى ابراهيم ملكوت السماوات و الارض ).
ملكوت در اصل از ريشه (ملك ) (بر وزن حكم ) به معنى (حكومت و مالكيت است ، و (و) و (ت ) براى تاءكيد و مبالغه به آن اضافه شده بنابراين
منظور از آن در اينجا حكومت مطلقه خداوند بر سراسر عالم هستى است .
اين آيه گويا اجمالى از تفصيلى است كه در آيات بعد درباره مشاهده وضع خورشيد و ماه و ستارگان و پى بردن از غروب آنها به مخلوق بود نشان آمده است .
يعنى قرآن ابتدا مجملى از مجموع آن قضايا را ذكر كرده ، سپس به شرح آنها پرداخته است ، و به اين ترتيب منظور از نشان دادن ملكوت آسمان و زمين به ابراهيم روشن مى شود.
و در پايان آيه مى فرمايد: (هدف ما اين بود كه ابراهيم اهل يقين گردد) (و ليكون من الموقنين ).
شك نيست كه ابراهيم يقين استدلالى و فطرى به يگانگى خدا داشت اما با مطالعه در اسرار آفرينش اين يقين به سر حد كمال رسيد، همانطور كه ايمان به معاد و رستاخيز داشت ولى با مشاهده مرغان سر بريده اى كه زنده شدند، ايمان او به مرحله (عين اليقين ) رسيد.
در آيات بعد اين موضوع را بطور مشروح بيان كرده و استدلال ابراهيم را از افول و غروب ستاره و خورشيد بر عدم الوهيت آنها روشن مى سازد.
نخست مى گويد: (هنگامى كه پرده تاريك شب جهان را در زير پوشش خود قرار داد ستاره اى در برابر ديدگان او خودنمائى كرد، ابراهيم صدا زد اين خداى من است ؟! اما به هنگامى كه غروب كرد با قاطعيت تمام گفت : من هيچگاه غروب كنندگان را دوست نمى دارم ) و آنها را شايسته عبوديت و ربوبيت نمى دانم (فلما جن عليه الليل راى كوكبا قال هذا ربى فلما افل قال لا احب الافلين ).
بار ديگر چشم بر صفحه آسمان دوخت اين بار قرص سيم گون ماه با فروغ و درخشش دلپذير خود بر صفحه آسمان ظاهر شده بود هنگامى كه ماه را ديد
ابراهيم صدا زد اين است پروردگار من ؟ اما سرانجام ماه به سرنوشت همان ستاره گرفتار شد و چهره خود را در پرده افق كشيد، ابراهيم جستجوگر گفت : (اگر پروردگار من مرا به سوى خود رهنمون نشود در صف گمراهان قرار خواهم گرفت )! (فلما راى القمر بازغا قال هذا ربى فلما افل قال لئن لم يهدنى ربى لاكونن من القوم الضالين ).
در اين هنگام شب به پايان رسيده بود و پرده هاى تاريك خود را جمع كرده و از صحنه آسمان مى گريخت ، خورشيد از افق مشرق سر برآورده و نور زيبا و لطيف خود را همچون يك پارچه زربفت بر كوه و دشت و بيابان مى گسترد، همين كه چشم حقيقت بين ابراهيم بر نور خيره كننده آن افتاد صدا زد خداى من اين است ؟! اينكه از همه بزرگتر و پرفروغتر است !، اما با غروب آفتاب و فرو رفتن قرص خورشيد در دهان هيولاى شب ، ابراهيم آخرين سخن خويش را ادا كرد و گفت : (اى جمعيت ، من از همه اين معبودهاى ساختگى كه شريك خدا قرار داده ايد بيزارم ) (فلما راى الشمس بازغة قال هذا ربى هذا اكبر فلما افلت قال يا قوم انى برى مما تشركون ).
اكنون كه فهميدم در ماوراى اين مخلوقات متغير و محدود و اسير چنگال قوانين طبيعت خدائى است قادر و حاكم بر نظام (كاينات من روى خود را به سوى كسى مى كنم كه آسمانها و زمين را آفريد و در اين عقيده خود كمترين شرك راه نمى دهم ، من موحد خالصم و از مشركان نيستم ) (انى وجهت وجهى للذى فطر السماوات و الارض حنيفا و ما انا من المشركين ).
در تفسير اين آيه و آيات بعد و اينكه چگونه ابراهيم موحد و يكتاپرست
به ستاره آسمان اشاره كرده و مى گويد: (اين خداى من است ) مفسران گفتگو بسيار كرده اند و از ميان همه تفاسير دو تفسير قابل ملاحظه تر است كه هر كدام از آن را بعضى از مفسران بزرگ اختيار كرده و در منابع حديث نيز شواهدى بر آن وجود دارد:
نخست اينكه ابراهيم شخصا مى خواست درباره خداشناسى بينديشد و معبودى را كه با فطرت پاك خويش در اعماق جانش مى يافت پيدا كند، او خدا را با نور فطرت و دليل اجمالى عقل شناخته بود و تمام تعبيراتش نشان مى دهد كه در وجود او هيچگونه ترديدى نداشت ، اما در جستجوى مصداق حقيقى او بود، بلكه مصداق حقيقى او را نيز مى دانست اما مى خواست از طريق استدلالات روشنتر عقلى به مرحله (حق اليقين ) برسد و اين جريان قبل از دوران نبوت و احتمالا در آغاز بلوغ يا قبل از بلوغ بود.

در پاره اى از روايات و تواريخ مى خوانيم اين نخستين بار بود كه ابراهيم چشمش به ستارگان آسمان افتاد و صفحه نيلگون آسمان شب با چراغهاى فروزنده و پر فروغش را مى ديد، زيرا مادرش او را از همان دوران طفوليت به خاطر ترس از دستگاه نمرود جبار در درون غارى پرورش مى داد.
اما اين بسيار بعيد به نظر مى رسيد كه انسانى سالها درون غارى زندگى كند و حتى در يك شب تاريك نيز يك گام از آن بيرون نگذارد، شايد تقويت اين احتمال در نظر بعضى به خاطر جمله راى كوكبا باشد كه مفهومش اين است كه تا آن زمان ستاره اى را نديده بود.
ولى اين تعبير به هيچوجه چنين مفهومى را در بر ندارد، بلكه منظور اين است اگر چه تا آن زمان ستاره و ماه و خورشيد را بسيار ديده بود ولى به عنوان يك محقق توحيد اين نخستين بار بود كه به آنها نظر مى دوخت و در ارتباط افول و غروب آنها با نفى مقام خدائى از آنها انديشه مى كرد، در حقيقت ابراهيم بارها
آنها را ديده بود اما نه با اين چشم .
بنابراين هنگامى كه ابراهيم مى گويد هذا ربى (اين خداى من است ) به عنوان يك خبر قطعى نيست ، بلكه به عنوان يك فرض و احتمال ، براى تفكر و انديشيدن است ، درست مثل اينكه ما مى خواهيم در علت حادثه اى پى جوئى كنيم تمام احتمالات و فرضها را يك يك مورد مطالعه قرار مى دهيم و لوازم هر يك را بررسى مى كنيم تا علت حقيقى را بيابيم و چنين چيزى نه كفر است و نه حتى دلالت بر نفى ايمان مى كند، بلكه راهى است براى تحقيق بيشتر و شناسائى بهتر و رسيدن به مراحل بالاتر ايمان ، همانطور كه در جريان معاد نيز ابراهيم براى رسيدن به مرحله شهود و اطمينان ناشى از آن در صدد تحقيق بيشتر برآمد. در تفسير عياشى از محمد بن مسلم از امام باقر يا صادق (عليهماالسلام ) چنين نقل شده است انما كان ابراهيم طالبا لربه و لم يبلغ كفرا و انه من فكر من الناس فى مثل ذلك فانه بمنزلته : (ابراهيم اين سخن را به عنوان تحقيق گفت و هرگز سخن او كفر نبود، و هر كس از مردم به عنوان تفكر و تحقيق اين سخن را بگويد همانند ابراهيم خواهد بود).
در اين زمينه دو روايت ديگر نيز در تفسير نور الثقلين نقل شده است .
تفسير دوم اين است كه ابراهيم اين سخن را به هنگام گفتگو با ستاره پرستان و خورشيدپرستان بيان كرد، و احتمالا بعد از مبارزات سرسختانه او در بابل با بت پرستان و خروج او از آن سرزمين به سوى شام بود كه با اين اقوام برخورد كرد، ابراهيم كه لجاجت اقوام نادان را در راه و رسم غلط خود در بابل آزموده بود، براى اينكه نظر عبادت كنندگان خورشيد و ماه و ستارگان را به سوى خود جلب كند، نخست با آنها همصدا شد و به ستاره پرستان گفت : شما مى گوئيد اين ستاره زهره پروردگار من است ، بسيار خوب يعنى باشد كه سرانجام اين عقيده
را براى شما بازگو كنم ، چيزى نگذشت كه چهره پرفروغ ستاره در پشت پرده تاريك افق پنهان گشت اينجا بود كه حربه محكم به دست ابراهيم افتاد و گفت : من هرگز چنين معبودى را نمى توانم بپذيرم .
بنابراين جمله (هذا ربى )، مفهومش اين است (به اعتقاد شما اين خداى من است ) و يا اينكه آنرا به عنوان استفهام گفت : آيا اين خداى من است ؟
در اين زمينه نيز حديثى در تفسير نور الثقلين و ساير تفاسير از عيون اخبار الرضا (عليه السلام ) نقل شده است .
چگونگى استدلال ابراهيم بر توحيد
اكنون اين سؤ ال پيش مى آيد كه ابراهيم چگونه از غروب آفتاب و ماه و ستارگان بر نفى ربوبيت آنها استدلال كرد؟.
اين استدلال ممكن است از سه راه باشد.
۱ - پروردگار و مربى موجودات (آنچنان كه از كلمه (رب ) استفاده مى شود) بايد هميشه ارتباط نزديك با مخلوقات خود داشته باشد، لحظه اى نيز از آنها جدا نگردد، بنابراين چگونه موجودى كه غروب مى كند و ساعتها نور و بركت خود را بر مى چيند و از بسيارى موجودات به كلى بيگانه مى شود، مى تواند پروردگار و رب آنها بوده باشد؟!.
۲ - موجودى كه داراى غروب و طلوع است ، اسير چنگال قوانين است چيزى كه خود محكوم اين قوانين است چگونه مى تواند حاكم بر آنها و مالك آنها بوده باشد. او خود مخلوق ضعيفى است و سر بر فرمان آنها و توانائى كمترين انحراف و تخلف از آنها را ندارد.
۳ - موجودى كه داراى حركت است حتما موجود حادثى خواهد بود، زيرا همانطور كه مشروحا در فلسفه اثبات شده است ، حركت همه جا دليل بر حدوث است ، زيرا حركت خود يكنوع وجود حادث است و چيزى كه در معرض حوادث است يعنى داراى حركت است نمى تواند يك وجود ازلى و ابدى بوده باشد (دقت كنيد).

نكته ها
در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد:

۱ - در نخستين آيه مورد بحث كلمه (كذلك )(اينچنين ...) جلب توجه مى كند و مفهوم آن اين است : همانطور كه زيانهاى بت پرستى را براى عقل و خرد ابراهيم روشن ساختيم ، حكومت و مالكيت خدا را بر آسمان و زمين نيز به او نشان داديم ، بعضى از مفسران گفته اند: معنى آن اين است كه همانطور كه آثار قدرت و حكومت خود را بر آسمانها به تو نشان داديم به ابراهيم نيز نشان داديم تا بوسيله آنها به خدا آشناتر شود.
۲ - جن (از ماده جن بر وزن فن ) به معنى پوشانيدن چيزى است و در آيه مورد بحث معنى جمله اين است هنگامى كه شب ، چهره موجودات را از ابراهيم پوشانيد... و اينكه به ديوانه مجنون گفته مى شود بخاطر اين است كه گويا پرده اى بر عقل او كشيده شده است و اطلاق جن بر موجود نا پيدا نيز به همين ملاحظه است و جنين نيز به خاطر پوشيده بودن در درون رحم مادر است و اطلاق جنت بر بهشت و بر باغ به خاطر آن است كه زمينش زير درختان پوشيده است ، و قلب را جنان (بر وزن نهفته مى دارد.
۳ - در اينكه منظور از كوكبا (ستاره اى ) كدام ستاره بود است ؟ ميان مفسران گفتگو است ، ولى بيشتر مفسران ستاره زهره يا مشترى را ذكر كرده اند، و از پاره اى از تواريخ استفاده مى شود كه اين هر دو ستاره در زمانهاى قديم مورد پرستش بوده ، و جزء آلهه (خدايان ) محسوب مى شده است ، ولى در حديثى كه از امام على بن موسى الرضا (عليهماالسلام ) در عيون الاخبار نقل شده تصريح گرديده است
كه اين ستاره ، ستاره زهره بوده است ، در تفسير على بن ابراهيم نيز از امام صادق (عليه السلام ) اين موضوع ، روايت شده است .
بعضى از مفسران گفته اند كه مردم كلده و بابل در آنجا مبارزات خود را با بت پرستان شروع كرده هر يك از سيارات را خالق يا رب النوع موجوداتى مى شناختند، (مريخ ) را رب النوع جنگ و (مشترى ) را رب النوع عدل و علم و (عطارد) را رب النوع وزيران ... و (آفتاب ) را پادشاه همه مى دانستند!.
۴- بازغ از ماده (بزغ ) (بر وزن نذر) در اصل به معنى شكافتن و جارى ساختن خون است و لذا به جراحى كردن بيطار (دامپزشك ) بزغ گفته مى شود و اطلاق اين كلمه بر طلوع آفتاب يا ماه در حقيقت آميخته با يكنوع تشبيه زيبا است زيرا آفتاب و ماه به هنگام طلوع خود گويا پرده تاريكى را مى شكافند، علاوه بر اين در كنار افق سرخى كمرنگى كه بى شباهت به رنگ خون نيست در اطراف خود ايجاد مى كنند.
۵ - فطر از ماده فطور به معنى شكافتن است ، و همانطور كه ذيل آيه 14 همين سوره نوشتيم اطلاق اين كلمه بر آفرينش آسمان و زمين شايد به خاطر اين است كه طبق علم امروز، روز اول جهان توده واحدى بوده و بعد از هم شكافته شده و كرات آسمانى يكى پس از ديگرى به وجود آمده اند (براى توضيح بيشتر به تفسير آيه مزبور مراجعه فرمائيد).
۶ - حنيف به معنى خالص است چنانكه شرح آن در ذيل آيه 67 سوره آل عمران جلد دوم تفسير نمونه صفحه 461 بيان گرديد.

منبع (ادامه مطلب ...):

https://t.me/fazylatha

برخی از احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1381

مرجعیت علمی حضرت عبدالعظیم(ع)
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:«یک روایت از حضرت هادی علیه‌الصّلاةوالسّلام است که هم جنبه‌ی علمی حضرت عبدالعظیم و هم جنبه‌ی معنوی آن بزرگوار را نشان میدهد.
کسی خدمت امام هادی علیه‌السّلام رسید. حضرت به او فرمودند: تو در کجا هستی؟
گفت: در ری.
فرمودند: هر مشکلی در امر دین داشته باشی، میتوانی از عبدالعظیم‌بن‌عبدالله الحسنی بپرسی.
یعنی امام هادی علیه السّلام، عبدالعظیم الحسنی را به عنوان یک مرجع علم دین به شیعیان خودشان معرفی کردند. بعد در همین روایت هست که حضرت فرمودند: سلام مرا به او برسان. این هم جنبه‌ی معنوی.» ۱۳۷۳/۰۸/۰۵
 

شهید حسن تهرانی مقدم

شهید سعید رجبعلی جاوردی

شهید دفاع مقدس

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , ,
:: برچسب‌ها: حضرت عبدالعظیم علیه السلام , حضرت حمزه علیه السلام , سوره طارق , تفسیر صفحۀ ۲۲ قرآن کریم , سوره بقره , تفسیر نور , محسن قرائتی , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , امانتداری , فقیر , شریک , مال , عادل , مرجعیت علمی , حضرت عبدالعظیم (ع) , امام هادی علیه السلام , عبدالعظیم الحسنی , شهید حسن تهرانی مقدم , شهید سعید رجبعلی جاوردی , دفاع مقدس , شهید ابوذر طبرزدی , ظهور , امام خامنه ای , یا زهرا سلام الله علیها ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

اعمال و وظايف شب هاى قدر

تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۷ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» و (به یاد آور) هنگامی‌که ابراهیم، پایه‌های خانه (کعبه) را با اسماعیل بالا می‌برد (و می‏‌گفتند:) پروردگارا از ما بپذیر، همانا تو شنوا و دانایی.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۷:

از آیات و روایات متعدّد استفاده می‌شود که خانۀ کعبه، از زمان حضرت آدم بوده و حضرت ابراهیم علیه‌السّلام آن را تجدید بنا نموده است.

چنان‌که آن حضرت در موقع اسکان همسر و فرزندش در سرزمین مکّه می‌گوید: «رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ» «ابراهیم، ۳۷» خداوندا بعضی از خاندانم را در این سرزمین خشک و بدون زراعت، در کنار خانه تو سکونت دادم.

بنابراین در زمان شیرخوارگی حضرت اسماعیل علیه‌السّلام نیز اثری از کعبه وجود داشته است.

در سورۀ آل عمران «آل عمران، ۹۶» نیز از کعبه به عنوان اوّلین خانۀ مردم یاد شده است.

در آیۀ مورد بحث نیز سخن از بالا بردن پایه‌های خانه به دست ابراهیم علیه‌السّلام است و این تعبیر می‌رساند که اساس خانۀ کعبه، قبلًا وجود داشته و ابراهیم و اسماعیل علیهماالسّلام آن را بالا برده‌اند.

حضرت علی علیه‌السّلام نیز در خطبه قاصعه «نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲» می‌فرماید: خداوند تمام مردم را از زمان حضرت آدم تا ابد، با همین کعبه و سنگ‌های آن آزمایش می‌نماید.

ابراهیم و اسماعیل علیهماالسّلام در کار مساوی نبودند. در حدیث می‌خوانیم: ابراهیم بنّایی می‌کرد و اسماعیل سنگ به دست پدر می‌داد.

شاید به سبب همین تفاوت، میان نام آن دو بزرگوار فاصله گذاشته است. «یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۷:

۱. بانیان کارهای نیک را فراموش نکنیم. «إِذْ یَرْفَعُ» «إِذْ» یعنی گذشته را یاد کن.

۲. در مسیر اهداف الهی، کار بنّایی و کارگری نیز عبادت است. لذا از خداوند قبولی آن را می‌خواهند. «یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ» «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا»

۳. کار مهم نیست، قبول شدن آن اهمیّت دارد. حتّی اگر کعبه بسازیم، ولی مورد قبول خدا قرار نگیرد، ارزش ندارد. «رَبَّنا تَقَبَّلْ»

۴. کارهای خود را در برابر عظمت خداوند، قابل ذکر ندانیم. حضرت ابراهیم نامی از کار و بنّایی خود نبرد و فقط گفت: «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا»

۵. در روایات آمده است: از شرایط استجابت و آداب دعا، ستایش خداوند است. ابراهیم علیه‌السّلام دعای خود را با ستایش پروردگار همراه ساخته است. «إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۸ - تفسیر نور:

«رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ وَ أَرِنامَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» (ابراهیم و اسماعیل همچنین گفتند:) پروردگارا! ما را تسلیم (فرمان) خود قرار ده و از نسل ما (نیز) امّتی که تسلیم تو باشند قرار ده و راه و روش پرستش را به ما نشان ده و توبۀ ما را بپذیر؛ که همانا تو، توبه‌پذیر مهربانی.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۸:

با آنکه حضرت ابراهیم و اسماعیل هر دو در اجرای فرمان ذبح، عالی‌ترین درجۀ تسلیم در برابر خدا را به نمایش گذاردند، امّا با این همه در این آیه از خداوند می‏‌خواهند که ما را تسلیم فرمان خودت قرار ده.

گویا از خداوند تسلیم بیشتر و یا تداوم روحیّۀ تسلیم را می‌خواهند. کسی که فقط تسلیم خدا باشد، نه تسلیم عموی بت‌تراش می‌شود و نه در برابر بت‌‏ها به زانو می‌افتد و نه از طاغوت‌ها پیروی می‌کند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۸:

۱. به کمالات امروز خود قانع نشوید، تکامل و تداوم آن را از خدا بخواهید. «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ»

۲. توجّه به نسل و فرزندان، یک دورنگری عاقلانه و خداپسندانه است که حاکی از وسعت نظر و سوز و عشق درونی است و بارها در دعاهای حضرت ابراهیم آمده است. «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا»

۳. راه و روش بندگی را باید از خدا آموخت؛ وگرنه انسان گرفتار انواع خرافات و انحرافات می‌شود. «أَرِنا مَناسِکَنا»

۴. تا روح تسلیم نباشد، بیان احکام سودی نخواهد داشت. در اینجا ابراهیم علیه‌السّلام ابتدا از خداوند روح تسلیم تقاضا می‌کند، سپس راه و روش عبادت و بندگی را می‌خواهد. «وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ» «أَرِنا مَناسِکَنا»

۵. نیاز به توبه و بازگشت الطاف الهی، درهرحال و برای هر مقامی، ارزش است. «تُبْ عَلَیْنا»

در حدیث می‌خوانیم: رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله هر روز، هفتاد مرتبه استغفار می‌نمود؛ با اینکه او معصوم بود و هیچ گناهی نداشت.

۶. یکی از آداب دعا، ستایش پروردگار است که در این آیه نیز به چشم می‌خورد. «التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۹ - تفسیر نور:

«رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» پروردگارا! در میان آنان پیامبری از خودشان مبعوث کن تا آیات تو را بر آنها بخواند و آنان را کتاب و حکمت بیاموزد و (از مفاسد فکری، اخلاقی و عملی) پاکیزه‌شان نماید، همانا که تو خود توانا و حکیمی.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۹:


این آیه، دعایی دیگر از حضرت ابراهیم علیه‌السّلام را بازگو می‌کند که بیانگر عظمت فوق‌العاده روح، و ترسیم‌کنندۀ سوز و اخلاص درونی اوست؛ با آنکه خود در حال حیات و از پیامبران برجستۀ الهی است، برای نسل‌های آینده دعا می‌‌کند که پروردگارا! در میان مردم و ذریّۀ من، پیامبری از خودشان مبعوث کن.

از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: «أنا دعوة ابی ابراهیم» من نتیجۀ اجابت دعای پدرم ابراهیم هستم که فرمود: «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ» «تفسیر صافی و المیزان»

با آنکه در دعای ابراهیم علیه‌السّلام تعلیم بر تزکیه مقدّم شده است، امّا خداوند در اجابت این دعا، تزکیه را مقدّم داشته تا به ابراهیم هشدار دهد که تزکیه، با ارزش‌تر است و تعلیم در مرتبۀ بعدی است. «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ» «جمعه، ۲»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۹:

۱. نیاز به رهبر آسمانی، از اساسی‏‌ترین نیازهای جامعۀ بشری است. اگر قرن‏‌ها قبل برای آن دعا می‌شود، نشان‌دهندۀ اهمیّت و ارزش و نقش آن است. «یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ» «وَ ابْعَثْ فِیهِمْ»

آری، بالا بردن دیوارهای کعبه بدون حضور رهبر معصوم و الهی، بت‌خانه‌ ای بیش از آب درنمی‌‏آید.

۲. هدف از بعثت پیامبران، تعلیم و تزکیه مردم بر اساس کتاب آسمانی است. «یَتْلُوا»«یُعَلِّمُهُمُ»«یُزَکِّیهِمْ»

۳. علم و دانش زمانی نتیجه می‏‌دهد که همراه با بینش و حکمت، و همراه با تزکیه و تقوی باشد. «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۰ - تفسیر نور:

«وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ فِی الدُّنْیا وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ» کیست که از آیین ابراهیم روی بگرداند، مگر کسی‌که خود را (فریب داده و) بی‌خردی کند؟ و همانا ما او را در این جهان برگزیدیم و قطعاً او در جهان دیگر (نیز) از صالحان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۰:

در آیات قبل، گوشه‌هایی از اهداف و شخصیّت حضرت ابراهیم بیان گردید.

این آیه با توجّه به تابناکی و پاکی چهرۀ ابراهیم و آیین او می‌پرسد، چه‌کسی جز افراد نادان و سفیه از ابراهیم و اهداف او اعراض می‌کند؟!

آیین او به‌قدری ارزش دارد که پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله مفتخر است که راه او راه ابراهیم است.

ابراهیم کسی است که در منطق، مخالف کافر را مبهوت می‌کند: «فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ» «بقره، ۲۵۸»

و در شجاعت یک تنه همۀ بت‌‏ها را می‏‌شکند: «فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً» «انبیاء، ۵۸»

قرآن او را حلیم معرّفی می‌‏نماید

در صبر و توکّل نیز نمونه و سرآمد است تا آنجا که درون آتش افکنده می‌‏شود بی‌آنکه واهمه‌ای داشته باشد.

در سخاوت گوسالۀ چاقی را برای مهمانان کباب می‌‏کند.

در تسلیم، کودک خود را در بیابان بی‌آب‌وگیاه مکه رها کرده و آن‌گاه که او به سن نوجوانی می‌رسد، به امر خداوند کارد بر گلوی او می‌گذارد.

آری، انسان تنها با فریب‌دادن خرد خویش می‌تواند از ادیان الهی گریزان باشد. «سَفِهَ نَفْسَهُ»

ابراهیم علیه‌السّلام در دعایی از خداوند خواست که: «أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ» «شعراء، ۸۳» خداوند دعای او را استجابت کرده و می‌‏فرماید: ابراهیم در آخرت از صالحان است.

کسی‌که راه ابراهیم را که برای نسل بشر، مرکز امن، رهبر معصوم، رزق فراوان، توفیق اسلام و تسلیم، قبول توبه و سعادت از خدا طلب می‌‏کند، رها کرده و به‌دنبال دیگران برود، سفیه و نادانی بیش نیست!!

در فرهنگ قرآن، به افرادی که حقایق را نادیده انگاشته و کفران نعمت کنند، سفیه گفته می‌شود.

چنان‌که به بنی‌اسرائیل به‌جهت بهانه‌های بی‌موردی که دربارۀ تغییر قبله می‌گرفتند، سفیه گفته شده است: «سَیَقُولُ السُّفَهاءُ»

در ذیل آیۀ «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ» نیز از امام علیه‌السّلام نقل شده است که فرمود: کسی‌که شراب بخورد، سفیه است. چنین شخصی به‌جای نوشیدنی‌های مفید و حلال، به سراغ آشامیدنی مضرّ و حرام می‌رود.

آری، کسانی که راه حقّ را رها نموده و بی‌‏راهه می‌روند، سفیه هستند و آن‌کس که در انتخاب رهبر و مکتب، قدم درست بردارد عاقل است.

در حدیث می‏‌خوانیم: عقل همان چیزی است که به‌وسیلۀ آن خدا عبادت شود وگرنه شیطنت است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۰:

۱. سفیه کسی است که منطق، مکتب، رهبر و راه حق را نادیده گرفته و به‌دنبال هوس‌های خود یا دیگران رهسپار شود. «سَفِهَ نَفْسَهُ»

۲. دین‌داری، خردورزی، و اعراض از آن، دلیلِ بی‏‌خردی است. «مَنْ یَرْغَبُ» «سَفِهَ نَفْسَهُ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۱ - تفسیر نور:

«إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ» (به‌خاطر بیاورید) هنگامی را که پروردگار ابراهیم به او گفت: تسلیم شو. گفت: در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۱:

۱. مقامات و الطاف الهی، بدون دلیل به کسی واگذار نمی‌‏شود. اگر خداوند ابراهیم را برمی‌‏گزیند، به خاطر روحیّۀ تسلیم‌پذیری او در برابر خداست. «أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ»

۲. فلسفۀ تسلیم انسان در برابر خداوند آن است که او ربّ‌العالمین است. «أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۲ - تفسیر نور:

«وَ وَصَّی بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ یا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی‏ لَکُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» و ابراهیم و یعقوب، فرزندان خود را به همان آیین سفارش نمودند (و گفتند:) فرزندان من! خداوند برای شما این دین (توحیدی) را برگزیده است. پس (تا پایان عمر بر آن باشید و) جز در حال تسلیم (و فرمان‌برداری) نمیرید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۲:

۱. در فکر سلامت عقیده و ایمان نسل و فرزندان خود باشیم و در وصایای خود تنها به جنبه‏‌های مادّی اکتفاء نکنیم. «وَصَّی» «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»

۲. راه حق، همان راه اسلام و تسلیم بودن در برابر خداوند است. انبیاء همین راه را سفارش می‌‏نمودند. «وَصَّی بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ»

۳. خداوند در میان همۀ راه‌ها، راه دین را برای ما برگزیده است. «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی‏ لَکُمُ الدِّینَ»

۴. حُسن عاقبت و مسلمان مردن مهم است. «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» بسیار افرادی که اهل ایمان بودند، ولی مرتد و کافر شدند. «آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» «نساء، ۱۳۷»

۵. گرچه زمان و مکان مردن به دست ما نیست، ولی می‌‏توانیم زمینۀ حسنِ عاقبت خود را از طریق عقیده و عمل درست و دعا و دوری از گناه و افراد فاسد، فراهم کنیم. «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۳ - تفسیر نور:

«أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» آیا شما (یهودیان) هنگامی‌که مرگ یعقوب فرا رسید، حاضر بودید؟! آن‌هنگام‌که به فرزندان خود گفت: پس از من چه می‌‏پرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا، و ما در برابر او تسلیم هستیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۳:

گروهی از یهود اعتقاد و ادّعا داشتند که یعقوب هنگام مرگ، فرزندان خود را به دینی که یهود، با تمام تحریفاتش به آن معتقد بودند، سفارش و توصیه کرده است و آنها بدین سبب به آئین خود پای بند هستند.

خداوند در ردّ این ادّعا و اعتقاد، آنان را مورد سؤال قرار می‌دهد که آیا شما در هنگام مرگ بر بالین یعقوب حاضر بوده‌اید که اینگونه می‌گویید؟

بلکه او از فرزندان خود اسلام و تسلیم در برابر خداوند را خواست، و فرزندان به او وعده دادند که عبادت و پرستش خدای یگانه و تسلیم بودن در برابر او را در پیش گیرند.

در قرآن از جد و عمو، به پدر «أب» تعبیر می‌‏کند. «آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ» چون ابراهیم، جدّ فرزندان یعقوب و اسماعیل، عموی آنان بوده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۳:

۱. سخن باید بر اساس علم و آگاهی باشد. «أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ»

۲. مرگ به سراغ همه می‌آید، حتّی پیامبران. «حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ»

۳. حسّاس‌‏ترین زمانِ زندگی، لحظۀ مرگ است و حسّاس‏‌ترین مسئله، موضوع دین و عقیده و حسّاس‌ترین مخاطب، نسل انسان است. «إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ»

۴. موعظه در آستانۀ مرگ، آثار عمیقی دارد. «إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ»

۵. پدران باید نسبت به آیندۀ دینی فرزندان خویش، توجّه داشته باشند؛ حتّی فرزندان انبیاء در معرض خطر بی‌دینی هستند. «ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی»

۶. همۀ انبیا، به عبادت و تسلیم در برابر خداوند سفارش می‌‏کردند. «إِلهاً واحِداً»

۷. فقط در برابر فرمان خداوند، تسلیم شویم. «لَهُ مُسْلِمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۲۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۴ - تفسیر نور:

«تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ» آنها امّتی بودند که درگذشتند، دستاورد آنها مربوط به خودشان و دستاورد شما نیز مربوط به خودتان است و شما از آنچه آنان انجام داده‌‏اند، بازخواست نخواهید شد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۴:

یکی از اشتباهات بنی‌اسرائیل این بود که به نیاکان و پیشینیان خویش، بسیار مباهات و افتخار می‌کردند و گمان‌شان این بود که اگر خودشان آلوده باشند، به خاطر کمالات گذشتگان‌شان، مورد عفو قرار خواهند گرفت.

این آیه به آنان هشدار می‌دهد که شما مسئول اعمال خویش هستید، همچنان‌که آنان مسئول کرده‌های خویش هستند.

در کتاب غرر الحکم از حضرت علی علیه‌السّلام آمده است: «الشرف بالهمم العالیة لا بالرمم البالیة» شرافت و بزرگی به همّت‌‏های عالی و بلند است، نه به استخوان‌های پوسیدۀ نیاکان و گذشتگان.

در تاریخ می‌بینیم که افراد در سایۀ عمل خویش، آیندۀ خود را رقم می‌‏زنند.

زن فرعون اهل بهشت می‌شود، ولی همسر لوط در اثر بدکرداری، به دوزخ رهسپار می‏‌شود.

اینها نمونۀ عدالت و نظام حقِ پروردگار است.

در حدیثی از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمود: ای بنی‌هاشم، مبادا سایر مردم برای آخرت خود کار کنند، ولی شما به انساب خود دل خوش کنید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۳۴:

۱. نسبت خویشاوندی، در قیامت کارساز نیست. «لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ»

۲. آیندۀ هر کس و هر جامعه‌‏ای، در گرو عمل خود اوست. «وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۲۰۲ - ۲۱۲.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۷۳

و هو الذى خلق السماوات و الارض بالحق و يوم يقول كن فيكون قوله الحق و له الملك يوم ينفخ فى الصور عالم الغيب و الشهادة و هو الحكيم الخبير(۷۳)


ترجمه:
۷۳ - او كسى است كه آسمانها و زمين را به حق آفريد و آن روز كه به آنها مى گويد موجود باش ، موجود مى شود، سخن او حق است و در آن روز كه در صور دميده مى شود حكومت مخصوص او است ، از پنهان و آشكار با خبر است و حكيم و آگاه مى باشد.

تفسیر
اين آيه در حقيقت دليلى است بر مطالب آيه قبل و دليلى است بر لزوم تسليم در برابر پروردگار، و پيروى از رهبرى او، لذا نخست مى گويد: او خدائى است كه آسمانها و زمين را به حق آفريده است (و هو الذى خلق السماوات و الارض ‍ بالحق ).
تنها چنين كسى كه مبدا عالم هستى است ، شايسته رهبرى مى باشد و بايد تنها در برابر فرمان او تسليم بود، زيرا همه چيز را براى هدف صحيحى آفريده است .
منظور از حق در جمله بالا همان هدف و نتيجه و مصالح و حكمتها است يعنى هر چيزى را براى خاطر هدف و نتيجه و مصلحتى آفريد، در حقيقت اين جمله شبيه مطلبى است كه در سوره ص آيه 77 آمده آنجا كه مى فرمايد: و ما خلقنا السماء و الارض ‍ و ما بينهما باطلا: ما آسمان و زمين و آنچه در ميان آنها است بيهوده و بيهدف نيافريديم .
سپس مى فرمايد: نه تنها مبدا عالم هستى او است ، بلكه رستاخيز و قيامت نيز به فرمان او صورت مى گيرد و آن روز كه فرمان مى دهد رستاخيز بر پا شود فورا بر پا خواهد شد (و يوم يقول كن فيكون ).
بعضى احتمال داده اند كه منظور از اين جمله همان آغاز آفرينش و مبدا جهان هستى باشد كه همه چيز به فرمان او ايجاد شده است ، ولى با توجه به اينكه
يقول فعل مضارع است ، و اينكه قبل از اين جمله اشاره به اصل آفرينش شده و همچنين با توجه به جمله هاى بعد ميتوان گفت كه اين جمله مربوط به رستاخيز و فرمان الهى در باره آن است همانطور كه در جلد اول صفحه 299 (ذيل آيه 117 بقره ) گفتيم منظور از جمله كن فيكون اين نيست كه خداوند يك فرمان لفظى به عنوان موجود باش صادر ميكند بلكه منظور اين است هر گاه اراده او به آفرينش چيزى تعلق گيرد، بدون نياز به هيچ عامل ديگرى ، اراده اش ‍ جامه عمل به خود ميپوشد، اگر اراده كرده است يك دفعه موجود شود، يك دفعه موجود خواهد شد و اگر اراده كرده است تدريجا موجود گردد، برنامه تدريجى آن شروع خواهد شد. بعد اضافه مى كند كه گفتار خداوند حق است يعنى همان طور كه آغاز آفرينش بر اساس هدف و نتيجه و مصلحت بود، رستاخيز نيز همانگونه خواهد بود. (قوله الحق ).
و در آن روز كه در صور دميده مى شود و قيامت بر پا ميگردد، حكومت و مالكيت مخصوص ذات پاك او است (و له الملك يوم ينفخ فى الصور).
درست است كه مالكيت و حكومت خداوند بر تمام عالم هستى از آغاز جهان بوده و تا پايان جهان و در عالم قيامت ادامه خواهد داشت و اختصاصى به روز رستاخيز ندارد، ولى از آنجا كه در اين جهان يك سلسله عوامل و اسباب در پيشبرد هدفها و انجام كارها مؤثر است گاهى اين عوامل و اسباب انسان را از خداوند كه مسبب الاسباب است غافل ميكند، اما در آن روز كه همه اين اسباب از كار ميافتد، مالكيت و حكومت او از هر زمان آشكارتر و روشنتر ميگردد، درست نظير آيه ديگرى كه مى گويد: لمن الملك اليوم لله الواحد القهار: حكومت و مالكيت امروز (روز قيامت ) براى كى است ؟ تنها براى خداوند يگانه پيروز است (سوره غافر - آيه 16).
در باره اينكه منظور از (صور)كه در آن دميده مى شود چيست و چگونه اسرافيل در صور ميدمد تا جهانيان بميرند و بار ديگر در صور ميدمد تا همگى زنده شوند و قيامت بر پا گردد، در ذيل آيه 68 سوره زمر به خواست خدا مشروحا بحث خواهيم كرد، زيرا تناسب بيشترى با آن آيه دارد. و در پايان آيه اشاره به سه صفت از صفات خدا كرده ،خداوند از پنهان و آشكار با خبر است (عالم الغيب و الشهادة ).
و كارهاى او همه از روى حكمت ميباشد، و از همه چيز آگاه است (و هو الحكيم الخبير).
در آيات مربوط به رستاخيز غالبا به اين صفات خدا اشاره شده است كه او هم آگاه است و هم قادر و حكيم يعنى به مقتضاى علم و آگاهيش اعمال بندگان را ميداند و به مقتضاى قدرت و حكمتش به هر كس جزاى مناسب ميدهد.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

از دعاهای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام

اللَّهُمَّ مُنَّ عَلَيَّ بِالتَّوَكُّلِ عَلَيْكَ، وَ التَّفْوِيضِ إِلَيْكَ، وَ الرِّضَا بِقَدَرِكَ، وَ التَّسْلِيمِ لِأَمْرِكَ حَتّى‏ لَا أُحِبَّ تَعْجِيلَ مَا أَخَّرْتَ، وَ لَاتَأْخِيرَ مَا عَجَّلْتَ، يَا رَبَّ الْعَالَمِين‏

خداوندا؛ بر من منّت بگذار با توکّل بر خودت، و سپردن امور به خودت، و پسندیدن تقدیراتت، و تسلیم برای دستوراتت، تا آنکه نه دوست داشته باشم آنچه به تأخیر می اندازی زودتر اتّفاق بیفتد، و نه آنچه جلو می اندازی تأخیر بیفتد، ای پروردگار جهانیان.

«کافی» ج ۲ ص ۵۸۱

بسم الله الرحمن الرحیم

بیان رحمت

لطائف عرفانی در ادعیۀ ائمّه علیهم السلام

علّامه آیةالله حسن زاده آملی

آن لطائف ذوقى و عرفانى، آن نكات سرّى كه در ادعيه و اوراد و مناجاتهاى ائمۀ اطهار ما پيدا مى ‏شود در روايات نمى‏ شود بدست آورد،

زيرا كه در روايات مخاطب مردم ‏اند و با مردم به فراخور عقل آنها صحبت مى‏ كردند و سخن مى ‏گفتند؛

اما در مناجاتها و ادعيه در خلوتخانۀ عشق، با جمال و جلال مطلق به راز و نياز مى‏ پرداختند كه آنچه گفتنى بود به زبان مى‏آوردند.

«مجموعه مقالات» ص ۱۵۶
 

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=34411

جهیزیه‌ی کم سرشکستگی نیست
مبادا بروید پول قرض کنید، #جهیزیه درست کنید. مبادا خودتان را به زحمت بیندازید. مبادا خانواده‌تان را به زحمت بیندازید. مبادا خیال کنید که دخترتان اگر جهیزیه‌اش کمتر از دختر همسایه و قوم و خویش بود، این سرشکستگی است. نه این سرشکستگی نیست.
بیانات امام خامنه ای در مراسم خطبه عقد زوج‌های جوان؛ ۸۱/۳/۲۹

شهید عیسی ریگی راد
شهادت:
یازدهم آبان 1365، در اطراف فرودگاه زاهدان بر اثر سانحه هوایی سقوط هواپیمای c130 ارتش

شهید«عیسی ریگی راد» در قسمتی از وصیت نامه اش به خانواده خود می نویسد: در هر کاری صداقت را پیشه کنند و به جامعه و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خدمت نمایند و تحت هیچ شرایطی رهبر و مسئولان نظام را فراموش نکنند و همیشه خدمتگزار آنها باشند و با مردم باشند با اخلاق نیکو رفتار نماینـد، از یاد خدا غافل نشوند و نمازشان را به وقت بخوانند. چون خواندن نماز انسان را از معصیت و گناه پاک می کند.

شهيد «مصيب دهقان»
شهادت: 27 اسفند ماه سال 1361

بخشی از وصیت نامه:
خداوند را شكرگزارم كه دانايى‌ام‌ داد كه خودم و او را بشناسم و راهم را انتخاب كنم. خداوند را شكر گزارم كه بينايى‌ام داد كه جهان را با ديده‌اى باز بنگرم و جهان بينى خود را انتخاب كنم...
بارالها از تو مى‌خواهم كه رزمندگان اسلام، پويندگان راه حسين و يارى دهندگان و مبلغين و ناشرين كتب و ناطقين اسلام را در پناه خودت محفوظ بدارى.
بارالهى از تو مى‌خواهم كه پاسداران برحق اسلام را يارى دهى. اى خداى مهربان از تو مى‌خواهم كه شهادت در راهت‌ را نصيبم كنى و آن طور كه تو مى‌خواهى بشوم. بار خدايا فرزندانم را فرزندانى صالح و يارى دهنده امام زمان (عج) قرارده. بار خدايا از سرتقصيرات و گناهانم و اشتباهات اين بنده حقير و ذليل و مسكين درگذرى و مرا همنشين اصحابت قرار دهى.

شهید غلامرضا زورقی
شهادت: چهارم خرداد 1367، در شلمچه

بخشی از وصیت نامه:
خواهرانم زحمات شما همیشه در نظرم هست. شما باید زینبی زندگی کنید از فرهنگ غرب تقلید نکنید. شمایید که با حجاب خود به خون من بهاء می دهید …

شهید «غلام‌رضا مرزبان»
شهادت: 24 اسفندماه 1363 در منطقه شرق دجله

بخشی از وصیت نامه:
ای امت حزب‌الله! دست از این انقلاب و رهبر بر ندارید که به گمراهی خواهید افتاد و به عذاب خداوند دچار خواهید شد. پاسدار خون شهدا باشید.

شهید رجبعلی ادب هفدهم آذر ۱۳۴۵ در شهرستان سمنان به دنیا آمد. پدرش حسن و مادرش هاجر نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. تعمیرکار خودرو بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سیزدهم اسفند ۱۳۶۴ در مریوان توسط نیرو‌های بعثی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای امامزاده یحیای زادگاهش واقع است.

بخشی از وصیت نامه:

شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد با عشق انتخابش می‌کند ...

شهید محمود دولتی مقدم
شهادت: بیست و هفتم دی 1371، به عنوان فرمانده گردان امام حسن مجتبی (ع) در جاده زابل_زاهدان هنگام درگیری با اشرار

بخشی از وصیت نامه:
زمزمه و نغمه ای غیر از اسلام را فرصت گسترش و رشد و پیشروی ندهید. زیرا که باعث به هدر رفتن زحمات چند صد ساله پیامبران امامان و انسان های شریف و مومن را در بر خواهد داشت ...

شهید «علی یاری»

شهادت: 15 فروردین 1367 در منطقه شاخ شمیران

خداوندا! به شهدای كربلا قسمت می‌دهم، ما را نيز جزو شهدا محسوب كن. چه كنم از روزی كه از عمرم سوال می‌شود؟ چه كنم روزی كه از نعمت‌هايت سوال می‌شود؟

...

حال كه بايد يك روزی بميريم و با اين ذلت، چرا مرگ را مغلوب خودمان نكنيم و با افتخار به سراغش نرويم و در عوض شهادت و رضوان خدا را بخريم. حالا كه خدا جانی را كه خودش به ما داده خريدار است، چرا نفروشيم؟ مگر ما چقدر می‌خواهيم زنده بمانيم؟

شهید «اکبر دهباشی»
شهادت:
بیست و چهارم فروردین 1370، در پاسگاه کوله سنگی زاهدان هنگام درگیری با اشرار

بخشی از وصیت نامه:
خدایا چطور وقتی اسرائیل به مردم بی دفاع فلسطین حمله می کند، آمریکا از او پشتیبانی می نماید، ما مسلمانان برای چه این گونه خودخواه و بی معرفت و بی غیرت باشیم؟ ... برادران و خواهران مسلمان همکاران عزیز در راه اسلام لحظه ای درنگ نکنید، که اگر اسلام شکست بخورد، دیگر خبری از اسلام نیست ...
 

شهید«محمد حسین رافت»
شهادت:
بیست و دوم شهریور 1359، در سردشت

اما توصیه من به خانواده من این است که همیشه خوددار باشند و به مصائب حضرت زینب (س) فکر کنید. هیچ از جدایی من نگران مباشـیـد کـه اگـر مـن شهید شوم جای این دارد به پدرم تبریک بگویید. چون در راه اسلام شهید شده ام. خواهران و برادران من همیشه پیرو خط امام خمینی باشید و با حجاب خود راه اسلام و حضرت زینب (س) را ادامه دهید ...

شهید «محمد خانی»
شهادت: نوزدهم فروردین ماه سال ۱۳۶۶ در پاسگاه زید

بخشی از وصیت نامه:
«ای کسانی که در پای مجالس روضه با ریختن اشک فریاد بر می‌آورید که ای کاش در کربلای حسین(ع) بودم و حسین(ع) را یاری می‌کردم. به هوش باشید که تاریخ تکرار شده است و اکنون اسلام نیاز به یاری شما دارد و هر سستی خیانت به اسلام و امام حسین(ع) است.»

شهید «حسین واحد اطربی»

شهادت: 16 فروردین 1367

بخشی از وصیت نامه:
«شما ای خواهر عزیز و مهربان! از شما می‌خواهم که در شهادتم زینب‌وار حرکت کنید به خاطر اینکه اولین هدیه بود که در راه اسلام دادید، باید سربلند و سرفراز باشید و بدانید که حجاب اسلامی شما کوبنده‌تر از خون من است.»

شهید«عیسی راحتی»
شهادت: بیست و چهارم اسفند 1360، در گیلان غرب

بخشی از وصیت نامه:
خدایا شهادت برایم آرزوست
پروردگارا با تــو پیمان می بندم که حتی یک لحظه را غنیمت شمرده و از آن یک لحظه جهت انهدام دشمن تلاش کنم انقدر بستیزم تا اگر سزاوار باشم شربت گوارای شهادت را بنوشم. خدایا شهادت برایم آرزوست ...

شهید «محمود احمدوند آورزمانی»
شهادت: 22 اسفند 1360

بخشی از وصیت نامه:
پدر و مادر عزیزم، نماز را اول وقت بخوانید زیرا ستون و پایه‌ی یکتاپرستی است. همیشه پشتیبان حق باشید حتی اگر به ضرر شما باشد. پشتیبان امام و ولایت فقیه و برای فرج و ظهور امام عصر (عج) دست به دعا باشید.
تا آخرین قطره خون خود
پاسدار و نگهبان جمهوری اسلامی باشید.

شهید «داود ابراهیمی»
شهادت: سی‌ام اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۵ در سومار

بخشی از وصیت نامه:
خواهرانم! همان‌طوری که من راه حسین(ع) را در پیش گرفته‌ام شماها هم دنباله راه زینب (س) را ادامه بدهید.
واجب شرعی بود بر ما جوانها که در دفاع از دین جد ما محمد (ص) بپا خیزیم ...

شهید «اشرفعلی ذوالفقاری کرباسکی»

شهادت: بیست و چهارم تیر 1361، در شلمچه

بخشی از وصیت نامه:
پدر جان برایم غصه نخورید که من شهید می شوم چون من راه خدا را می پیمایم و در راه اسلام شهید می شوم اگر شهید شدم به مراد خودم رسیدم ... پدر اگر شهید شدم و بدنم را نیاوردند، ناراحت نشوی، چون کسی که برای جنگ می آید، جانش را فدای راه حسین(ع) و راه امام را می پیماید ...

شهید «سیدابوالفضل آتشی مریم‌آبادی»
شهادت: 20 فروردین 1366 در عملیات کربلای8

بخشی از وصیت نامه:
ای مادر و خواهر گرامی! دوست دارم كه در مرگ من همانند زينب(س) در مرگ برادرش، استقامت داشته باشيد و زينب‌وار با دشمنان اسلام مبارزه نماييد ...
دوستان! به راه پاک رهبر روح الله ايمان داشته باشيد و در راه پيشبرد اهداف جمهوری اسلامی با وحدت هرچه بيشتر تلاش نماييد.
مرا با همين لباس بسيجی به خاک بسپاريد تا منافقان و شيطان بزرگ بدانند كه من سرباز امام زمان(عج) و نايب بر حق او امام خمينی بودم.
از خواهران شهيدپرور می‌خواهم كه فرزندان خود را به اخلاق نيكو آراسته نمايند زيرا كه اين كودكان اميدان امروز و به اهتزاز درآورندگان پرچم "‌لا اله الا الله" بر فراز كاخ‌های سفيد و سرخ در فردا هستند.
از ملت شهيدپرور می‌خواهم كه دعای كميل، توسل و ساير دعاها را فراموش ننماييد و هميشه برای سلامتی رهبر دعا نماييد ...

شهید«مهدی خزائی»

شهادت: دوازدهم تیر 1365 در عملیات کربلای 1

بخشی از وصیت نامه:
شهادت می دهم که محمد(ص) فرستاده خدا و علی (ع) امام بعد از او بوده و شما را به تقوا و حفظ شئون اسلامی و پیروی از ولایت فقیه وصیت می کنم ...

شهید عبدالمجید قشونی

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: شب هاى قدر , شب قدر , لیله القدر , تفسیر , صفحۀ ۲۰ قرآن کریم , قرآن کریم , سوره بقره , تفسیر نور , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام , حسن زاده آملی , علامه حسن زاده آملی , جهیزیه‌ , شهید عیسی ریگی راد , شهيد مصيب دهقان , شهید غلامرضا زورقی , شلمچه , شهید غلام‌رضا مرزبان , شهید رجبعلی ادب , شهید محمود دولتی مقدم , شهید علی یاری , شهید اکبر دهباشی , شهید محمد حسین رافت , شهید محمد خانی , شهید حسین واحد اطربی , شهید عیسی راحتی , شهید محمود احمدوند آورزمانی , شهید داود ابراهیمی , شهید اشرفعلی ذوالفقاری کرباسکی , شهید سیدابوالفضل آتشی مریم‌آبادی , شهید مهدی خزائی , شهید عبدالمجید قشونی , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام علی علیه السلام , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

فضیلت و خواص سوره انشقاق

هشتاد و چهارمین سوره قرآن کریم است که مکی ودارای 25 آیه است.

در فضیلت این سوره از رسول خدا صلی الله علیه و آلهوسلم نقل شده است: هر کس سوره انشقاق را قرائت نماید خداوند از اینکه در روز قیامت نامه اعمالش از پشت سرش به او داده شود او را نگه می دارد.(1)

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر کس سوره انشقاق را قرائت نماید و ان را د رنمازهای واجب و مستحب خود مداوم بخواند خداون حاجت هایش را برآورده می سازد و چیزی بین او و خداوند فاصله نمی اندازد و در روز محاسبه مردم از نگاه و عنایت خداوند برخوردار می شود.(2)

آثار و برکات سوره

1) آمرزش گناهان

رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمودند: هر کس در شب چهارشنبه چهار رکعت نماز بخواند –دو نماز دو رکعتی- و در هر رکعت بعد از حمد سوره «انشقاق» را قرائت نماید.از گناهانش چنان خارج می شود مانند روز ولادتش و خداوند برای او به ازای هر حروف قرآن که می خواند عبادت یک سال را می نویسد.(3)

2) آسان شدن زایمان

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: اگر سوره انشقاق را برای زنی که زایمانش سخت شده بنویسند و بر او بیاویزند یا برای او بخوانند به زودی فارغ می شود.(4)

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: سوره انشقاق را برای زنی که درد زایمان گرفته بنویسند و بر او آویزان کنند به زودی زایمان می کند ولی انجام دهنده این عمل باید پس از زایمان به سرعت این سوره را از ایشان بردارد. همچنین اگر این سوره را بر حیوان بیاویزند آن را از همه آفات نگه می دارد و اگر بر دیوار منزل نوشته شود از شرور و آفات دور نگه می دارد.(5)

__________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان، ج10، ص301

(2) ثواب ا لاعمال، ص121

(3) جمال الاسبوع، ص69

(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص615

(5) همان

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

منبع (ادامه ...):

http://quran.anhar.ir/fazilat-315.htm

تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۰ - تفسیر نور:

«وَ لَنْ تَرْضی‏ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لا النَّصاری‏ حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی‏ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ» (ای پیامبر!) هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد تا (آنکه تسلیم خواستۀ آنان شوی و) از آیین آنان پیروی کنی. بگو: هدایت تنها هدایت الهی است، و اگر از هوی و هوس‌های آنها پیروی کنی، بعد از آنکه علم (وحی الهی) نزد تو آمد، هیچ سرور و یاوری از ناحیه خداوند برای تو نخواهد بود.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۰:

بعد از تغییر قبله، ناراحتی یهود از مسلمانان بیشتر شد و احیاناً بعضی از مسلمان‏‌ها نیز تمایل داشتند قبله همان بیت‌المقدّس باشد تا بتوانند با یهود در الفت و دوستی زندگی کنند، غافل از اینکه رضایت اهل کتاب با حفظ آن حاصل نمی‌شد و انتظار آنان، پیروی از تمام آیین آنها و نه فقط قبلۀ آنان بود.

این آیه در عین اینکه خطاب به پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله است، خطاب به همۀ مسلمانان در طول تاریخ نیز هست که هرگز یهود و نصاری از شما راضی نخواهند شد، مگر آنکه تسلیم بی‏‌چون‌وچرای آنان شوید و از اصول و ارزش‌های الهی کناره بگیرید.

ولی شما مسلمان‌ها باید با قاطعیّت دستِ رد به سینۀ نامحرم بزنید و بدانید تنها راه سعادت، راه وحی است نه پیروی از تمایلات این و آن.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۰:

۱. دشمن، به کم راضی نیست. فقط با سقوط کامل و محو مکتب و متلاشی شدن اهداف شما راضی می‌‏شود. «لَنْ تَرْضی‏ عَنْکَ»

۲. اگر مسلمانان مشاهده کردند که کفّار از دین آنان راضی هستند، باید در دینداری خود تردید نمایند. دینداری کافرپسند، همان کفر است. «لَنْ تَرْضی‏» «حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ»

۳. جز وحی و هدایت الهی، همه راه‌‏ها انحرافی است. «قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی‏»

۴. مسئولیّت عالم، بیشتر از جاهل است. «بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ»

۵. رابطه با اهل کتاب نباید به قیمت صرف‌نظرکردن از اصول تمام شود. جذب دیگران آری؛ ولی عقب‌نشینی از اصول هرگز. «لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ»

۶. پیروی از تمایلات و هوس‌های مردم، منجر به قطع الطاف الهی می‌شود. یا لطف خدا، یا هوس‌های مردم. «ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ»
تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۱ - تفسیر نور:

«الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ» کسانی‌که به آنها کتاب آسمانی داده‌‏ایم و آن را چنان‌که سزاوارِ تلاوت است تلاوت می‌کنند، آنان به آن (قرآن یا پیامبر) ایمان می‌آورند و کسانی که به آن کافر شوند، آنان همان زیانکاران‌اند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۱:

در برابر یهود و نصارایی که به سبب لجاجت و سرکشی مورد انتقاد قرار گرفتند، گروهی از آنان مورد تمجید و قدردانی خداوند قرار گرفته‌اند. آنان کسانی هستند که به کتاب‌های آسمانی مراجعه کرده و نشانه‌های ظهور و بعثت پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله را در آن دیده و به او ایمان می‌آورند.

در تفسیر أطیب‌البیان آمده است: مراد از «الْکِتابَ» در این آیه، قرآن و مخاطب مسلمانانی هستند که در قرائت قرآن، حقّ تلاوت را ادا نموده و به پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله ایمان آورده‏‌اند.

تفسیرالمیزان نیز این معنی را احتمال داده است.
هشت‌نکته دربارۀ تلاوت قرآن به نقل از روایتی از تفسیر المیزان:

روایتی دربارۀ آداب تلاوت قرآن در تفسیر المیزان نقل شده که هشت‌نکته را مورد توجّه قرار داده است:

۱. ترتیل آیات؛

۲. تفقّه در آیات؛

۳. عمل به آیات؛

۴. امید به وعده‌‏ها؛

۵. ترس از وعیدها؛

۶. عبرت از داستان‌ها؛

۷. انجام اوامر الهی؛

۸. ترک نواهی.

در پایان روایت نیز امام صادق علیه‌السّلام فرمود: حقّ تلاوت تنها حفظ آیات، درس حروف، قرائت و تجوید نیست و بر اساس روایات، کسانی که حقّ تلاوت قرآن را ادا می‌کنند، تنها امامان معصوم می‌باشند. «کافی، ج ۱، ص ۲۱۵»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۱:

۱. رعایت انصاف حتّی در برخورد با مخالفان، لازم است. «الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ»

در آیاتی که قرآن از بنی‌اسرائیل انتقاد می‌کند، کلماتی همچون «کثیر»، «اکثر» و «فریق»، به‌کاررفته است تا حقّ افراد پاکدل و مؤمن از بین نرود.

۲. حقّ تلاوت، در تلاوت با صوت زیبا و رعایت نکات تجوید خلاصه نمی‌شود؛ بلکه ایمان و عمل نیز لازم است. «یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ»

۳. کسی که در انتخاب مکتب دچار انحراف شود، زیانکار واقعی است. «فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۲ - ۱۲۳ - تفسیر نور:

«یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ * وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ» ای بنی‌اسرائیل! نعمت مرا که به شما ارزانی داشتم و شما را بر جهانیان برتری بخشیدم یاد کنید.

و بترسید از روزی که هیچ‌کس چیزی (از عذاب خدا) را از دیگری دفع نمی‏‌کند و هیچ‌گونه عوضی از او قبول نمی‌‏گردد و هیچ شفاعتی، او را سود ندهد و (از جانب هیچ‌کسی) یاری نمی‌‏شود.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۲ - ۱۲۳:

این دو آیه مشابه آیات ۴۷ و ۴۸ همین سوره است؛ که قبلًا گذشت و مطالبی در آنجا ذکر کرده‌‏ایم.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۲ - ۱۲۳:

این دو آیه مشابه آیات ۴۷ و ۴۸ همین سوره است؛ که قبلًا گذشت و مطالبی در آنجا ذکر کرده‌ایم.
تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۴ - تفسیر نور:

«وَ إِذِ ابْتَلی‏ إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» و (به خاطر بیاور) هنگامی‌که پروردگارِ ابراهیم، او را با حوادث گوناگونی آزمایش کرد و او به خوبی از عهدۀ آزمایش برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم. ابراهیم گفت: از فرزندان من نیز (امامانی قرار بده)، خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی ‏رسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند شایستۀ این مقام هستند).
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۴:

حضرت ابراهیم علیه‌السّلام در بین انبیا، جایگاه و منزلت خاصّی دارد.

نام آن بزرگ‌مرد، ۶۹ مرتبه و در ۲۵ سورۀ قرآن آمده و از او همانند پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله به‌عنوان اسوه و نمونه برای بشریّت یاد شده است.

در برخی از آیات، آن بزرگوار در ردیف اخیار، صالحان، قانتان، صدّیقان، صابران و وفاکنندگان شمرده شده است.

در بزرگداشت این پیامبر بزرگ، خداوند تعابیر خاصّی به کار برده و حتّی یکی از اسرار حج را یادآوری و زنده نگهداشتن ایثارگری ‏ها و از خودگذشتگی‏‌های حضرت ابراهیم علیه‌السّلام گفته‌اند.

آن مرد الهی، در عرصه‌‏های گوناگون با انحراف و شرک مبارزه کرد؛ برهان و استدلال او در مقابل ستاره‌‏پرستان و ماه‌پرستان، مبارزۀ عملی او با بت‌پرستان، احتجاج او در برابر نمرود و سربلندی او در آزمایشات دیگر، از او انسانی اسوه و نمونه ساخت که خداوند او را به مقام امامت نصب نمود.
تعداد دفعاتی که مسئلۀ آزمایش و امتحان در قرآن مطرح شده است:

در قرآن حدود بیست مرتبه مسئلۀ آزمایش و امتحان مطرح شده و از سنّت‌های الهی است.
هدف از آزمایش چیست؟

آزمایش برای آگاه شدن خداوند نیست، زیرا او از پیش همه‌چیز را می‌داند، این آزمایش‌ها برای ظهور و بروز استعدادهای نهفته و تلاش و عمل انسان‌هاست. اگر انسان کاری نکند، استحقاق پاداش نخواهد یافت.
ابزار آزمایش چیست؟

تلخی‌‏ها و شیرینی‏‌های زندگی، همه ابزار امتحان هستند. گاهی افرادی با شداید و مصایب آزمایش می‌شوند و برخی دیگر با رفاه، و ناگزیر همۀ مردم حتّی انبیاء مورد امتحان قرار می‌گیرند. این امتحانات و آزمایش‌ها برای رشد و پرورش مردم است.

ابراهیم علیه‌السّلام در هر آزمایشی که موفّق می‌شد، به مقامی می‌رسید:

در مرحلۀ نخستین، عبداللّه شد،

سپس به مقام نبی‌اللهی رسید،

و پس از آن رسول‌اللَّه، خلیل اللَّه.

در نهایت به مقام امامت و رهبری مردم منصوب گردید. «کافی، ج ۱ ص ۱۷۵»

مراد از «بِکَلِماتٍ» در آیه، امتحانات سنگین است که حضرت ابراهیم از همۀ آنها پیروز بیرون آمد.

نه عمو، نه همسر و نه فرزند هیچکدام نتوانستند مانع او در راه انجام وظیفه شوند.

با آنکه ابراهیم تحت سرپرستی عمویش آزر بود، امّا با بت‌پرستی او و جامعه‌‏اش به مبارزه برخاست و بت‏‌شکن بزرگ تاریخ گردید.

آنگاه که از سوی خدا مأموریّت یافت، همسر و فرزندش را در صحرای مکّه ساکن نموده و برای تبلیغ به نقطه‌‏ای دیگر برود، بی‌‏هیچ دلبستگی، آنها را به خدا سپرد و رفت.

همچنین فرمان ذبح فرزندش اسماعیل آمد، رضای خدا را بر هوای دل ترجیح داد و کارد بر گلوی فرزند نهاد؛ امّا ندا آمد که قصد ما کشتن اسماعیل نبود، بلکه امتحان ابراهیم بود.

حضرت ابراهیم علیه‌السّلام، مقام امامت را برای نسل خود نیز درخواست نمود، پاسخ آمد که این مقام عهدی است الهی که به هر کس لایق باشد، عطا می‏‌شود.

در میان نسل تو نیز کسانی که شایستگی داشته باشند، به این مقام خواهند رسید. چنان‌که پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله از نسل ابراهیم علیه‌السّلام است و به این مقام رسید، ولی کسانی که دچار کوچکترین گناه و ستمی شده باشند، لیاقت این مقام را ندارند.

ابراهیم علیه‌السّلام تنها پیامبری است که مشرکان و یهود و نصاری، همه خود را پیرو و در راه او می‌‏دانند.

در این آیه ضمن تجلیل از ابراهیم علیه‌السّلام، به‌طور غیر مستقیم به همه می‌فهماند که اگر به راستی او را قبول دارید، دست از شرک برداشته و همانند او تسلیم محض اوامر الهی باشید.
آیه‌ای که پشتوانۀ فکری و اعتقادی شیعه می‌باشد، کدام است؟

آیۀ ۱۲۴ ، سورۀ بقره، یکی از آیاتی است که پشتوانۀ فکری و اعتقادی شیعه قرار گرفته است که امام باید معصوم باشد و کسی که لقب ظالم بر او صدق کند، به مقام امامت نخواهد رسید.

در تفسیر المنار، ج ۱، ص ۴۵۷ آمده است: ابو حنیفه به استناد این آیه، مخالف حکومت وقت (منصور عباسی) بود و مقام قضاوت آنان را قبول نمی‌کرد. سپس می‌‏گوید: ائمۀ اربعه اهل سنّت، با حکومت‌‏های زمان خود مخالف بودند، زیرا آنان را ظالم می‌دانستند.

البتّه در منابع و متون تاریخی، مطالبی بر خلاف ادّعای صاحب المنار به چشم می‌خورد.

این آیه، مقام امامت را «عَهْدِی» گفته است، پس آیۀ «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» «بقره ، ۴۰» یعنی اگر شما به امامی که من تعیین کردم وفادار بودید و اطاعت کردید من نیز به نصرت و یاری که قول داده‌ام، وفا خواهم کرد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۴:

۱. پیامبران نیز مورد آزمایش الهی قرار می‌گیرند. «وَ إِذِ ابْتَلی‏ إِبْراهِیمَ»

۲. برای منصوب کردن افراد به مقامات، گزینش و آزمایش لازم است. «إِذِ ابْتَلی‏ إِبْراهِیمَ» «بِکَلِماتٍ»

۳. منشأ امامت وراثت نیست، لیاقت است که با پیروزی در امتحانات الهی ثابت می‌گردد. «فَأَتَمَّهُنَّ»

۴. پست‌ها و مسئولیّت‌ها باید تدریجاً و پس از موفّقیّت در هر مرحله به افراد واگذار شود. «فَأَتَمَّهُنَّ»

۵. امامت، مقامی رفیع و از مناصب الهی است. امام باید حتماً از طرف خداوند منصوب شود. «إِنِّی جاعِلُکَ»

۶. امامت، عهد الهی است و همیشه باید این عهد میان خدا و مردم باشد. «عَهْدِی»

۷. از اهمّ شرایط رهبری، عدالت و حسن سابقه است. هر کس سابقۀ شرک و ظلم داشته باشد، لایق امامت نیست. «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»

در تفسیر أطیب‌البیان به نقل از امالی طوسی آورده است: ابن مسعود از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نقل می‌کند که خداوند فرمود: «من سجد لصنم دونی، لا اجعله اماماً» «انا و علیّ بن ابی طالب لم یسجد احدنا لصنم قطّ» یعنی هر کس برای بتی سجده کند من او را امام و رهبر قرار نمی‌دهم» «و من و علی بن ابی طالب، هیچکدام از ما هرگز به بت سجده نکرده است.»
تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۵ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّی وَ عَهِدْنا إِلی‏ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ» و (به یادآور) هنگامی‌که خانه (کعبه) را محل رجوع و اجتماع و مرکز امن برای مردم قرار دادیم (و گفتیم:) ازمقام ابراهیم، جایگاهی برای نماز انتخاب کنید و به ابراهیم و اسماعیل تکلیف کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان و معتکفان و راکعان و ساجدان، پاک و پاکیزه کنید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۵:

بعد از اشاره به مقام والای ابراهیم علیه‌السّلام در آیۀ گذشته، به یادگار او یعنی کعبه اشاره نموده و می‌فرماید: کعبه را برای مردم «مَثابَةً» قرار دادیم.

کلمۀ «مَثابَةً» از ریشۀ «ثُوِّبَ» به‌معنای بازگشت به حالت اوّل است. کعبه محلّ بازگشت و میعادگاه همۀ مردم است، میعادگاهی امن و مقدّس.

مقام ابراهیم جایگاهی است با فاصلۀ تقریبی ۱۳ متر از کعبه، که بر حاجیان لازم است بعد از طواف خانه خدا، پشت آن دو رکعت نماز بگزارند و در آنجا سنگی قرار دارد که حضرت ابراهیم برای بالا بردن دیوارهای کعبه، بر روی آن ایستاده است و آن سنگ فعلًا در محفظه‌ای نگهداری می‌شود.

مراد از «عهد» در این آیه دستور الهی است. «عَهِدْنا» یعنی دستور دادیم.

خداوند جسم نیست تا نیازمند خانه باشد. کلمۀ «بَیْتِیَ» در این آیه همانند «شهر الله» دربارۀ ماه رمضان است که به منظور کرامت‌بخشیدن به مکان یا زمانی خاصّ، خداوند آن را به خود منسوب می‌کند.

و در عظمت کعبه همین‌بس که گاهی می‌فرماید: «بَیْتِیَ» خانه من. گاهی می‌فرماید:َ ربَّ هذَا الْبَیْتِ» خدای این خانه.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۵:

۱. شخصیّت حضرت ابراهیم، شخصیّتی جهانی است. در آیۀ قبل، ابراهیم را امام برای همۀ مردم قرار داد و در این آیه کعبه را میعادگاه همۀ مردم قرار داده است. «جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ»

۲. جامعه نیازمند امام و امنیّت است. در آیۀ قبل فرمود: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» و در این آیه می‌فرماید: «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً»

۳. کسی که در راه خداوند حاضر شود خود و همسر و فرزندش را تسلیم نماید، باید تمام سرها در جای پای او برای خداوند به خاک برسد. «مُصَلًّی» «مضمون حدیثی که در تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۲۲، آمده است.»

۴. چون خانه از خداست «بَیْتِیَ» خادم آن نیز باید از اولیای او باشد. «طَهِّرا بَیْتِیَ»

۵. زائران بیت‌اللّه را همین کرامت بس که ابراهیم و اسماعیل، مسئول طهارت و پاکی آن بیت برای آنها بوده‌اند. «طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ»

۶. عبادت با طهارت، پیوند دارد. «طَهِّرا» «وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ»

۷. عبادت و نماز به‌قدری مهم است که حتّی ابراهیم و اسماعیل برای انجام مراسم آن مأمور پاک‌سازی می‌شوند. «طَهِّرا بَیْتِیَ» «الرُّکَّعِ السُّجُودِ»

۸. مسجدِ مسلمانان باید پاکیزه و رغبت‌انگیز باشد. «طَهِّرا» «الرُّکَّعِ السُّجُودِ»
تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۶ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلی‏ عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ» و (به یاد آور) هنگامی‌که ابراهیم گفت: پروردگارا! این (سرزمین) را شهری امن قرار ده و اهل آن را، آنان که به خدا و روز آخرت ایمان آورده‌اند، از ثمرات (گوناگون) روزی ده. (اما خداوند) فرمود: به آنهایی که کافر شوند (نیز) بهرۀ اندکی خواهم داد. سپس آنها را به قهر به سوی عذاب آتش می‌کشانم و چه بد، سرانجامی است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۶:

در آیات قبل، حضرت ابراهیم علیه‌السّلام برای ذریّۀ خویش درخواست مقام امامت نمود، امّا خداوند در جواب فرمود: این مقام و مرتبت به افراد ظالم نمی‌رسد.

در این آیه حضرت ابراهیم، رزق دنیا را تنها برای مؤمنان درخواست کرد، امّا خداوند این محدویّت را نمی‌پذیرد و از اعطای رزق مادّی به کفّار امتناع نمی‌ورزد. یعنی رزق مادّی مهمّ نیست؛ لذا به اهل و نا اهل هر دو داده می‏‌شود، امّا مقامات معنوی و اجتماعی و رهبری، بسیار مهم است و به هر کس واگذار نمی‌‏شود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۲۶:

۱. انبیاء علاوه‌بر ارشاد و هدایت، به نیازهای مادّی مردم همانند امنیّت و معیشت نیز توجّه داشته و برای آن تلاش و دعا می‌کنند. «رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً»

۲. بهره‌مندی از نعمت‌ها، زمانی لذیذ و گوارا است که در فضای امن، آرام و بی‌‏اضطراب باشد. «آمِناً وَ ارْزُقْ»

۳. در دعا، دیگران را فراموش نکنیم. به جای «وَ ارْزُقْنا» فرمود: «وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ»

۴. سنّت الهی آن است که به همۀ مردم اعم از مسلمان و کافر، رزق دهد و این سنّت حتّی با دعای ابراهیم علیه‌السّلام خدشه‌بردار نیست. «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ»

۵. بهره‏‌مندی در دنیا، نشانۀ لطف خداوند به انسان نیست. «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ»

۶. در کمک‌رسانی به هم‌نوع، کاری به مکتب او نداشته باشید. «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ»

۷. کامیابی‌های مادّی هر قدر باشد، نسبت به نعمت‌های آخرت اندک است. «قَلِیلًا»

منبع: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۱، ص ۱۹۶-۲۰۱.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۷۱تا۷۲

قل اء ندعوا من دون الله ما لا ينفعنا و لا يضرنا و نرد على اءعقابنا بعد إ ذ هدئنا الله كالذى استهوته الشياطين فى الا رض حيران له اءصحاب يدعونه إ لى الهدى ائتنا قل إن هدى الله هو الهدى و اءمرنا لنسلم لرب العالمين(۷۱)
و اءن اءقيموا الصلاة و اتقوه و هو الذى إليه تحشرون(۷۲)

ترجمه :
۷۱ - بگو آيا چيزى غير از خدا بخوانيم كه نه سودى به حال ما دارد نه زيانى و (به اين ترتيب ) بازگشت به عقب كنيم بعد از آنكه خداوند ما را هدايت كرده ، همانند كسى كه بر اثر وسوسه هاى شياطين راه را گم كرده و سرگردان مانده ، در حالى كه يارانى هم دارد كه او را به هدايت دعوت مى كنند كه به سوى ما بيا، بگو تنها هدايت خداوند هدايت است و ما دستور داريم كه تسليم پروردگار عالميان باشيم .
۷۲ - و اينكه نماز را بر پا داريد و از او بپرهيزيد و او است كه به سوى او محشور خواهيد شد.

تفسیر
اين آيه در برابر اصرارى كه مشركان براى دعوت مسلمانان به كفر و بت پرستى داشتند به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور مى دهد كه با يك دليل دندانشكن به آنها پاسـخ گويد و به صورت يك استفهام انكارى از آنها بپرسد كه آيا شما مى گوئيد ما چيزى را شريك خدا قرار دهيم كه نه سودى به حال ما دارد كه به خاطر سودش به سوى او برويم و نه زيانى دارد كه از زيان او بترسيم ؟! (قل ا ندعوا من دون الله ما لا ينفعنا و لا يضرنا).
اين جمله در حقيقت اشاره به آن است كه معمولا كارهاى انسان از يكى از دو سرچشمه ناشى مى شود يا به خاطر جلب منفعت است (اعم از اينكه منفعت معنوى يا مادى باشد) و يا به خاطر دفع ضرر است (اعم از اينكه ضرر معنوى يا مادى باشد) چگونه شخصى عاقل كارى انجام ميدهد كه هيچيك از اين دو عامل در آن وجود نداشته باشد؟
سپس به استدلال ديگرى در برابر مشركان دست مى زند و مى گويد: اگر ما به سوى بت پرستى باز گرديم و پس از هدايت الهى در راه شرك گام نهيم بازگشت به عقب كرده ايم و اين بر خلاف قانون تكامل است كه قانون عمومى عالم حيات ميباشد (و نرد على اعقابنا بعد اذ هدانا الله ).
و بعد با يك مثال ، مطلب را روشنتر ميسازد و مى گويد بازگشت از توحيد به شرك همانند آن است كه كسى بر اثر وسوسه هاى شيطان (يا غولهاى بيابانى ، به پندار عرب جاهليت كه تصور مى كردند در راهها كمين كرده اند و مسافران را
به بيراهه ها مى كشانند !) راه مقصد را گم كرده و حيران و سرگردان در بيابان مانده است (كالذى استهوته الشياطين فى الارض حيران ).
در حالى كه يارانى دارد كه او را به سوى هدايت و شاهراه دعوت مى كنند و فرياد مى زنند به سوى ما بيا ولى آن چنان حيران و سرگردان است كه گوئى سخنان آنان را نمى شنود و يا قادر بر تصميم گرفتن نيست (له اصحاب يدعونه الى الهدى ائتنا).
و در پايان آيه به پيامبر دستور مى دهد كه با صراحت بگويد: هدايت تنها هدايت خدا است و ما ماموريت داريم كه فقط در برابر پروردگار عالميان تسليم شويم (قل ان هدى الله هو الهدى و امرنا لنسلم لرب العالمين ).
اين جمله در حقيقت دليل ديگرى بر نفى مذهب مشركان است زيرا تنها در برابر كسى بايد تسليم شد كه مالك و آفريدگار و مربى جهان هستى است نه بتها كه هيچ نقشى در ايجاد و اراده اين جهان ندارند.

سوال
در اينجا سؤ الى پيش مى آيد كه مگر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) قبل از بعثت پيرو مذهب مشركان بوده است كه مى گويد: نرد على اعقابنا (آيا به حال سابق باز گرديم ) در حالى كه مى دانيم او هيچگاه در برابر بت سجده نكرد و در هيچ تاريخى چنين چيزى ننوشته اند، اصولا مقام عصمت چنين اجازهاى را نمى دهد.
پاسـخ :
اين جمله در حقيقت از زبان جمع مسلمين است ، نه از زبان شخص پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) لذا با صيغه و ضمائر جمع ادا شده است .
در آيه بعد دنباله دعوت الهى را چنين شرح مى دهد كه ما گذشته از توحيد دستور داريم كه نماز را برپا داريد و تقوا را پيشه كنيد (و ان اقيموا الصلاة و اتقوه ).
و سرانجام با توجه به مساله معاد و اينكه حشر و بازگشت شما به سوى خدا است اين بحث را پايان مى دهد (و هو الذى اليه تحشرون ).
در حقيقت در اين چند جمله كوتاه برنامه اى كه پيامبر به سوى آن دعوت مى كرده ، و از حكم عقل و فرمان خدا سرچشمه گرفته ، به صورت يك برنامه چهار ماده اى كه آغازش توحيد، و انجامش معاد، و مراحل متوسط آن محكم ساختن پيوندهاى الهى و پرهيز از هر گونه گناه مى باشد ارائه داده شده است .

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

سوره مبارکه المائدة آیه ۵۶
وَمَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسولَهُ وَالَّذينَ آمَنوا فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ﴿۵۶﴾
و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند، پیروزند؛ (زیرا) حزب و جمعیّت خدا پیروز است.

حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار رمضانی مسئولان و کارگزاران نظام:
۱۵ / فروردین / ۱۴۰۲
همه امکانات کشور باید در خدمت مهار تورم و رشد تولید قرار گیرد
کسانی که کشف حجاب می‌کنند اگر پشت پرده جاسوسی آن را بدانند این کار را نمی‌کنند
شکل‌گیری تحولات و نظم جهانی در جهت تضعیف جبهه دشمنان جمهوری اسلامی

 

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=35241

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
مهمترین کارِ زن،
سرِپا نگهداشتن زندگی
برخی فکر میکنند اگر زنی مثلاً کارش عبارت شد از همان کارِ خانه، این اهانت به زن است؛ نه! هیچ اهانتی نیست. بلکه مهمترین کار برای زن این است که زندگی را سرِپا نگه دارد.
بیانات رهبر انقلاب در مراسم خطبه عقد زوج های جوان؛ ۸۱/۳/۸

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه مائده , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای انقلاب اسلامی , ماه مبارک رمضان , ,
:: برچسب‌ها: سوره انشقاق , سوره بقره , تفسیر صفحۀ ۱۹ قرآن کریم , تفسیر , صفحۀ ۱۹ قرآن کریم , تفسیر قرآن کریم , قرآن , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر سوره انعام , سوره مبارکه مائده , مهار تورم و رشد تولید , حجاب , پشت پرده , جاسوسی , تحولات , دشمنان , مهمترین کارِ زن , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

 یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۳ - تفسیر نور:

«وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصاری‏ عَلی‏ شَیْ‏ءٍ وَ قالَتِ النَّصاری‏ لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلی شَیْ‏ءٍ وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ» و یهودیان گفتند: مسیحیان بر حق نیستند، و مسیحیان گفتند: یهودیان بر حق نیستند، درحالی‌که (هر دو گروه)آنان، کتاب آسمانی را می‏‌خوانند!

همچنین افراد نادان دیگر (همچون مشرکان که خبر از کتاب ندارند)، همانند سخن آنها را گفتند. پس خداوند در روز قیامت در آنچه اختلاف دارند، در بین آنان داوری خواهد نمود.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۳:

این آیه ترسیمی مجدّدی از سیمای متعصّبِ اهل کتاب است که هر گروه درصدد نفی گروه دیگر است.

یهودیان، مسیحیان را بر باطل و بی‌موقعیّت در پیشگاه خداوند معرّفی می‏‌کنند و در مقابل، مسیحیان نیز یهود را بی‌منزلت در نزد خداوند می‌‏دانند.

اینگونه برخوردها، از روحیّۀ متعصّب آنها سرچشمه می‌گیرد؛ درحالی‌که اگر به کتاب آسمانی خود توجّه کنند، از این برخوردها دست برمی‌دارند.

سپس می‌‏فرماید: مشرکان و بت‌پرستان نیز با آنکه کتاب آسمانی ندارند، همان سخن‌‏ها را می‌گویند. یعنی صاحبان عقاید باطل همدیگر را نفی می‌‏کنند، ولی همۀ این اختلافات در روز قیامت، با داوری خداوند متعال پایان می‌‏پذیرد و آنها حق را مشاهده می‌کنند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۳:

۱. تعصّب بی‏‌جا و انحصارطلبی بی‌دلیل، ممنوع است. تحقیر و نادیده‌گرفتن دیگران، نشانۀ استبداد و خودمحوری است. «لَیْسَتِ النَّصاری‏ عَلی‏ شَیْ‏ءٍ» «لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلی‏ شَیْ‏ءٍ»

هر گروهی به آنچه خود دارد می‌بالد و این بالیدن‌های بی‌‏جا ریشۀ بسیاری از فتنه‌هاست.

در سورۀ مؤمنون آیۀ ۵۳، تعبیر دیگری دارد: «کلّ حزب بما لدیهم فرحون» هر گروهی به آنچه در نزدشان هست، شادمان است.

۲. اگر تعصّب و خودخواهی باشد، علم هم نمی‌‏تواند هدایت کند. اهل کتاب قادر به تلاوت آن بودند ولی به‌خاطرِ داشتن روحیّۀ انحصارطلبی تلاوت‌‏ها کارساز نبود. «وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ»

۳. در فضای آمیخته به تعصّب، عالم و جاهل همانند هم فکر می‌کنند. مشرکان جاهل همان حرفی را می‌‏زدند که تلاوت‌کنندگان تورات و انجیل می‌‏گفتند. «کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۴ - تفسیر نور:

«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعی‏ فِی خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ» کیست ستمکارتر از آنکه نگذاشت نام خدا در مساجد الهی برده شود و سعی در خرابی آنها داشت؟ آنان جز با ترس و خوف، حقّ ورود به مساجد را ندارند. بهرۀ آنان در دنیا، رسوایی و خواری و در آخرت عذاب بزرگ است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۴:

بنابرآنچه از شأن نزول‌‏ها و برخی روایات به دست می‌‏آید، آیه دربارۀ کسانی نازل شده است که درصدد تخریب مساجد برآمده بودند.

در طول تاریخ، تخریب مساجد و یا جلوگیری از رونق آنان بارها به دست افراد منحرف و طاغوت‌ها صورت گرفته است.

از تخریب بیت‌المقدّس و آتش‌زدن تورات به دست مسیحیان به رهبری شخصی به نام «فطلوس» گرفته، تا ممانعت قریش از ورود مسلمانان به مسجدالحرام، نشانه‌‏ای از همین تلاش‌ها است.

امروز نیز از یک‌‏سو شاهد تخریب مساجد باقیمانده از صدر اسلام در کنار قبور ائمه بقیع علیهم‌السّلام به‌عنوان مبارزه با شرک هستیم و از طرف دیگر ویرانی مساجد تاریخی، همانند مسجد بابری در هند را که نشانگر قدمت مسلمانان در شبه قارّه است، به چشم می‌بینیم.

اینها همه حکایت از روحیّۀ کفرآلود طاغوت‏‌ها و جاهلانی دارد که از یاد و نام خداوند که در مراکز توحید طنین‌انداز می‌‏شود، وحشت دارند.

این آیه به والدین و بزرگانی که از رفتن فرزندان‌شان به مساجد ممانعت به عمل می‌‌آورند، هشدار می‌‏دهد. اگر خرابی مسجد ظلم باشد پس آباد کردن مسجد، انفع کارها می‌باشد. «تفسیر فخر رازی»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۴:

۱. ظلم فرهنگی، بزرگترین ظلم‌هاست. «وَ مَنْ أَظْلَمُ» (در قرآن «أَظْلَمُ»، به افترا بر خدا و بستن خانه خدا گفته شده که هر دو جنبۀ فرهنگی دارد.)

۲. خرابی مسجد تنها با بیل و کلنگ نیست؛ بلکه هر برنامه‌‏ای که از رونق مسجد بکاهد، تلاش در خرابی آن است. «مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ»

۳. مساجدی مورد قبول هستند که در آنها یاد خدا زنده شود. مطالب خداپسند و احکام خدا بازگو شود. «یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ»

۴. دشمن از در و دیوار مسجد نمی‌‏ترسد؛ ترس او از زنده‌شدن نام خدا و بیداری مسلمانان است. «أَنْ یُذْکَرَفِیهَا اسْمُهُ»

۵. مساجد سنگر مبارزه ‏هستند، لذا دشمن سعی در خرابی آنها دارد. «سَعی‏ فِی خَرابِها»

۶. مسجد باید پُر رونق و پُر محتوی و همانند سنگر فرماندهی نظامی باشد.

همچنان‌که جاسوس از رخنه به مراکز نظامی در وحشت و اضطراب است، باید مخالفان و دشمنان نیز از نفوذ و ورود به مساجد، در ترس و نگرانی باشند. «ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلَّا خائِفِینَ»

۷. کسانی‌که با مقدّسات دینی به مبارزه برمی‌‏خیزند، علاوه‌بر قهر الهی در قیامت، گرفتار ذلّت و خواری دنیا نیز می‌شوند. «سَعی‏ فِی خَرابِها» «لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ»

اگر سعی در خرابی ساختمانی که یادآور خداست، ذلّت دنیوی و عذاب اخروی دارد، پس کسانی‌که با شایعه و تهمت و تحقیر، قداست مردانی را شکستند که در جامعه یادآور خدا هستند، قطعاً در همین دنیا گرفتار ذلّت و نکبت خواهند شد.
تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۵ - تفسیر نور:

«وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ» مشرق و مغرب از آن خداست؛ پس به هر سو رو کنید، آنجا روی خداست، همانا خداوند (به‌همه‌جا) محیط و (به هر چیز) داناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۵:

یهود بعد از تغییر قبلۀ مسلمانان از بیت‌المقدّس به کعبه، ایجاد سؤال و یا القاء شبهه می‌کردند که به چه دلیلی قبله تغییر یافته است.

هر چند در آیات قبل «بقره، ۱۰۶» به اجمال و سربسته، خداوند پاسخ اینگونه اعتراضات را بیان فرمود، ولی این آیه نیز بر این حقیقت تکیه می‏‌کند که مشرق و مغرب از آن خداست و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست.

اگر کعبه نیز به‌عنوان قبله قرار داده شده است، برای تجلّی وحدت مسلمانان و تجدید خاطرات ایثارگری و شرک‌ستیزی ابراهیم علیه‌السّلام است.

و به‌این‌خاطر دارای قداست و احترام می‌‏باشد.

چنان‌که در رساله‌های احکام مراجع آمده است، در نمازهای مستحبی، قبله شرط نیست و حتّی می‌توان در حالِ راه‌رفتن یا سواره به جا آورد.

برخی روایات نیز در ذیل این آیه، به این مطلب اشاره نموده‌اند. امام باقر علیه‌السّلام می‌فرماید: «انزل اللَّه هذه الایة فی التطوع خاصّة» این آیه در مورد نماز مستحبی نازل شده است. (تفسیر برهان راهنما)
آیه‌ای که در مورد نماز مستحبی نازل شده است:

سورۀ بقره ، آیۀ ۱۱۵ می‌باشد.

اگر به فرمودۀ آیۀ قبل، گروهی در خرابی مسجد تلاش کردند، شما از پای ننشینید که توجّه به خدا در انحصار جهتی خاصّ نیست.

جهت قبله به شرق یا غرب باشد، موضوعی تربیّتی و سیاسی است، اصل و مقصود، یاد خدا و ارتباط با او می‌باشد.

قرآن در ستایش گروهی از بندگان می‌فرماید: «یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی‏ جُنُوبِهِمْ»«آل عمران، ۱۹۱» آنان خدارا به حال ایستاده و نشسته و خوابیده یاد می‌‏کنند.

و یا در پاسخ هیاهویی که برای تغییر قبله درست شد، می‌فرماید: «لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ» «بقره، ۱۷۷» یعنی: ای مردم! نیکی این نیست که رو به سوی شرق یا غرب در حال عبادت باشید، بلکه نیکی در ایمان واقعی شما به خدا و انجام کارهای خداپسندانه است.

هر چند در آیۀ قبل، از بزرگترین ظلم یعنی تخریب مساجد یا منع از مساجد، سخن به میان آمد و یا اینکه در‌جای‌دیگر می‌فرماید: اگر جهاد نبود صوامع و بیع و مساجد ویران می‌‏شدند. «حج، ۴۰»

ولی آیه بشارت به این است که مبادا مأیوس شوید و یا احساس ناامیدی و بی‏‌پناهی بکنید؛ تمام جهان، محل عبادت و همه‌جای هستی قبله‌گاه است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۵:

۱. هر کاری که به فرمان خداوند بوده و رنگ الهی داشته باشد، وجه‌اللَّه و عبادت است. «فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»

۲. خداوند در همه‌جا حاضر و بر هرچیز ناظر است. «إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ»
تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۶ - تفسیر نور:

«وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» و (برخی از اهل کتاب و مشرکان) گفتند: خداوند فرزندی برای خود اختیار کرده است. منزّه است او، بلکه آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست و همه در برابر او فرمان‌بر هستند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۶:

اهل کتاب و مشرکان، هر کدام به‌نوعی برای خداوند فرزندی می‌‏پنداشتند.

یهود می‌گفت: عُزَیر فرزند خداست. «وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ» «توبه، ۳۰»

نصاری نیز حضرت عیسی را فرزند خدا معرّفی می‏کردند. «وَ قالَتِ النَّصاری‏ الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ» «توبه، ۳۰»

و مشرکان، فرشتگان را فرزندان خدا می‌دانستند. «یَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ» «نحل، ۵۷»

این آیه ردّی است بر این توهّم غلط و نابه‌جا، و ذات خداوند را از چنین نسبتی منزّه می‌داند.

خدا را با خود مقایسه نکنیم؛ اگر انسان نیاز به فرزند دارد به خاطر موارد ذیل است:

۱. عمرش محدود است و میل به بقای خویش و نسل خویش دارد؛

۲. قدرتش محدود است و نیازمند معاون و کمک‌کننده است؛

۳. نیازمند محبّت و عاطفه است و لازم است مونسی داشته باشد. ولی خداوند از همۀ این کمبودها و نیازها منزّه است، بلکه هر چه در آسمان‌‏ها و زمین است، همه در برابر او متواضع هستند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۶:

۱. خدایی که همۀ آسمان‏‌ها و زمین در برابر او تسلیم هستند، چه کمبودی دارد تا از طریق فرزند گرفتن آن را جبران کند؟! «بَلْ لَهُ ما فِی السَّماواتِ»

۲. خشوع و تواضع، در برابر کسی سزاوار است که تمام هستی از آن اوست؛ نه بت‏‌ها و طاغوت‏ هایی که از آفریدن حتّی یک مگس نیز عاجزند و قدرت نفع و ضرری ندارند. «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۷ - تفسیر نور:

«بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضی‏ أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» پدید‌آورندۀ آسمان‌ها و زمین اوست و هنگامی‌که فرمان (وجود) چیزی را صادر کند، فقط می‌گوید: باش! پس (فوراً) موجود می‌‏شود.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۷:

او نه تنها مالک همۀ موجودات است، بلکه خالق آنهاست، آن هم به‌طور بدیع و بدون نقشه قبلی. پس او چه نیازی به فرزند دارد؟! هر گاه وجود چیزی را اراده کند، به او می‌‏گوید: باش! و فوراً خلق می‌شود.

به تعبیر حضرت رضا علیه‌السّلام: خداوند در کار خویش حتّی نیازمند گفتن کلمۀ «کُنْ» نیست، ارادۀ او همان و آفریدن همان. «فارادة اللَّه الفعل لا غیر ذلک یقول له کن فیکون بلالفظ و لا نطق و لا همّة و لا تفکّر» «کافی، ج ۱، ص ۱۰۹»

در این چند آیه، با قدرت الهی آشنا شدیم:

«لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ» مشرق و مغرب برای اوست.

«لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» آسمان‌ها و زمین برای اوست.

«کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» همه برای او متواضع و فرمان‌بردار هستند.

«بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» پدید‌آورندۀ آسمان‌ها و زمین اوست.

«کُنْ فَیَکُونُ» به فرمانِ او هر چیز موجود می‌‏شود.

همچنان‌که خداوند در یک آن می‌آفریند، در مقام قهّاریّت نیز می‌‏تواند در‌یک‌آن همه‌چیز را از بین ببرد.

چنان‌که در آیۀ ۱۹ سورۀ ابراهیم فرموده: «إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ» ایمان به چنین قدرتی، که وجود و عدمِ همه‌چیز به دست اوست، به انسان توانایی فوق‌العاده می‏‌دهد و او را از یأس و ناامیدی باز می‌دارد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۷:

۱. آفرینش خداوند، همواره بدیع و ابتکاری است. «بَدِیعُ»

۲. خداوند می‌تواند در یک لحظه همۀ هستی را بیافریند «کُنْ فَیَکُونُ» هر چند حکمتش اقتضا می‌کند که سلسله علل در کار باشد و به‌تدریج خلق شوند.
تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۸ - تفسیر نور:

«وَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ لَوْ لا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِینا آیَةٌ کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ» کسانی‌که نمی‌‏دانند، گفتند: چرا خدا با خود ما سخن نمی‌گوید؟ یا آیه و نشانه‌‏ای بر خود ما نمی‌آید؟ همچنین گروهی که قبل از آنان بودند مِثلِ گفتۀ آنان را گفتند، دل‌ها (و افکارشان) مشابه است، ولی ما (به اندازۀ کافی) آیات و نشانه‏‌ها را برای اهل یقین (و حقیقت‏‌جویان) روشن ساخته‌ایم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۸:

باز هم تقاضای نابه‌جا از سوی گروه دیگری از کفّار!

افراد ناآگاه، در برابر دعوت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله چنین می‌‏گویند: چرا خداوند مستقیماً با خودِ ما سخن نمی‌گوید؟

چرا بر خود ما آیه نازل نمی‌شود؟! قرآن برای جلوگیری از اثراتِ سوءِ احتمالی اینگونه سخن‌های یاوه و بی‌جا بر سایر مسلمانان و دلداری به رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله، سؤال و خواست آنها را خیلی عادّی تلقّی می‌کند که این سؤالات حرف تازه‌‏ای نیست و کفّار قبل از اینها نیز از انبیای پیشین چنین توقّعات نابه‌جا را داشته‌اند.

سپس می‌فرماید: طرز تفکّر هر دو گروه به یکدیگر شباهت دارد، ولی ما برای اینگونه درخواست‏‌ها اعتبار و ارزشی قائل نیستیم. چرا که آیات خودمان را به‌قدر کفایت برای طالبان حقیقت بیان کرده‌ایم.

توقّعات نابه‌جا، یا به‌خاطر روحیّۀ استکبار و خودبرتربینی است و یا به‌خاطر جهل و نادانی.

آنکه جاهل است، نمی‌داند نزول فرشتۀ وحی بر هر دلی ممکن نیست و حکیم، شربت زلال و گوارا را در هر ظرفی نمی‌ریزد.

در قرآن می‌خوانیم: اگر پاکدل و درست کردار بودید، فرقان و قوّۀ تمیز به شما می‌دادیم. «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً» «انفال، ۲۹»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۸:

۱. اصالت به تلاش و لیاقت است؛ نه تقاضا و توقّع. گروهی هستند که به‌جای تلاش و بروز لیاقت، همیشه توقّعات نابه‌جای خود را مطرح می‌کنند. «لَوْ لا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ»

۲. سنّت خداوند اتمام حجّت و بیان دلیل است، نه پاسخگویی به خواسته‌ها و تمایلات نفسانی هر کس. «قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ»
تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۹ - تفسیر نور:

«إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحِیمِ» (ای رسول!) ما تو را به حق فرستادیم تا بشارت‌گر و بیم‏‌دهنده باشی و تو مسئول (گمراه شدن) دوزخیان (و جهنّم رفتن آنان) نیستی.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۹:

ای رسول گرامی! به توقّعات نابه‌جای کفّار توجّه نکن. آنان هر کدام توقّع دارند اوراق متعدّدی از آیات برای‌شان نازل شود «بَلْ یُرِیدُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُؤْتی‏ صُحُفاً مُنَشَّرَةً» «مدّثر، ۵۲» درحالی‌که ما تو را همراه منطق حق برای مردم فرستاده‌‏ایم تا از طریق بشارت و انذار، آنان را نسبت به سعادت خودشان آشنا کنی.

اگر گروهی بهانه‌جویی کرده و از پذیرش حقّ سرباز زدند و توقّع داشتند که بر آنان وحی نازل شود، تو مسئول دوزخِ آنان نیستی، تو فقط عهده‌دار بشارت و انذاری، و مسئول نتیجه و قبول یا ردّ مردم نیستی.

بشارت و انذار، نشانۀ اختیار انسان است.

در قرآن مکرّر این معنا آمده است که آنچه بر خداوند است، فرستادن پیامبری معصوم با منطق حقّ همراه با بشارت و انذار است؛ حال مردم خودشان هستند که آزادانه یا راه حق را می‌پذیرند و یا سرسختانه لجاجت می‌کنند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۹:

۱. در برابر هر تضعیف روحیّه‌‏ای از طرف دشمن، نیاز به تقویت و تسلیت و تسکین روحی از طرف خدا است. «أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ» (در آیۀ قبل بهانه‌های کفّار نقل شد، در این آیه پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله با کلمه «بِالْحَقِّ» تأیید و تقویت می‌شود.)

۲. بشارت و تهدید، همچون دو کفّۀ ترازو باید در‌حال‌تعادل باشد، وگرنه موجب غرور یا یأس می‌‏شود. «بَشِیراً وَ نَذِیراً»

منبع: محسن قرائتی ، تفسیر نور، ج ۱، ص ۱۸۴ - ۱۹۲.

منبع (...):

https://olgoirani.com/content/18

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۷۰

ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا و غرتهم الحيوة الدنيا و ذكر به اءن تبسل نفس بما كسبت ليس لها من دون الله ولى و لا شفيع و إن تعدل كل عدل لا يؤ خذ منها اءولئك الذين اءبسلوا بما كسبوا لهم شراب من حميم و عذاب اءليم بما كانوا يكفرون(۷۰)

ترجمه :
۷۰- كسانى را كه آئين (فطرى ) خود را به بازى و سرگرمى (و استهزاء) گرفتند و زندگى دنيا آنها را مغرور ساخته رها كن و به آنها يادآورى نما تا گرفتار (عواقب شوم ) اعمال خود نشوند، (در آن روز) جز خدا نه يار و ياورى دارند و نه شفاعت كننده اى و (چنين كسى ) اگر هر گونه عوضى بپردازد از او پذيرفته نخواهد شد آنها كسانى هستند كه گرفتار اعمالى شده اند كه انجام داده اند، نوشابه اى از آب سوزان براى آنها است و عذاب دردناكى به خاطر اينكه كفر ورزيدند.

تفسیر
آنها كه دين حق را به بازى گرفته اند
اين آيه در حقيقت بحث آيه قبل را تكميل مى كند و به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور مى دهد از كسانى كه دين و آئين خود را به شوخى گرفته اند و يك مشت بازى و سرگرمى را به حساب دين مى گذارند و زندگى دنيا و امكانات مادى آنها را مغرور ساخته ، اعراض كند و آنها را به حال خود واگذارد (و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا و غرتهم الحياة الدنيا)
بديهى است دستور به ترك كردن اين گونه اشخاص هيچگونه منافاتى با
مساله جهاد ندارد زيرا جهاد داراى شرائطى است ، و بى اعتنائى به كفار داراى شرائط و ظروف ديگر، و هر كدام از اين دو در جاى خود بايد انجام گيرد، گاهى لازم است با بى اعتنائى مخالفان را كوبيد و گاهى با مبارزه و جهاد و كشيدن اسلحه ، و اينكه بعضى تصور كرده اند آيات جهاد، آيه فوق را نسخ كرده كاملا بى اساس است .
در حقيقت آيه فوق اشاره به اين است كه آئين آنها از نظر محتوا پوچ و واهى است و نام دين را بر يك مشت اعمالى كه به كارهاى كودكان و سرگرميهاى بزرگسالان شبيه تر است گذارده اند اين چنين افراد قابل بحث و گفتگو نيستند و لذا دستور مى دهد از آنها روى بگردان و به آنها و مذهب توخاليشان اعتنا مكن . از آنچه گفتيم معلوم شد كه منظور از دينهم همان آئين شرك و بت پرستى است كه آنها داشتند و اين احتمال كه منظور از آن دين حق باشد، و اضافه دين به آنها به خاطر فطرى بودن دين بوده باشد بسيار بعيد بنظر مى رسد.
احتمال ديگرى در تفسير آيه وجود دارد و آن اينكه قرآن اشاره به جمعى از كفار مى كند كه حتى نسبت به آئين خود به عنوان يك بازى و سرگرمى مى نگريستند و هرگز به عنوان يك مطلب جدى روى آن فكر نمى كردند، يعنى در بي ايمانى نيز بي ايمان بودند و به مبانى مذهب بى اساسشان نيز وفادار نبودند. و در هر حال آيه اختصاصى به كفار ندارد و شامل حال همه كسانى مى شود كه مقدسات و احكام الهى را بازيچه نيل به هدفهاى مادى و شخصى قرار مى دهند دين را آلت دنيا و حكم خدا را بازيچه اغراض شخصى مى سازند.
سپس به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور مى دهد كه به آنها در برابر اين اعمال هشدار دهد كه روزى فرا ميرسد كه هر كس ‍ تسليم اعمال خويش است و راهى براى فرار از چنگال آن ندارد (و ذكر به ان تبسل نفس بما كسبت ).
و در آن روز جز خدا نه حامى و ياورى دارد و نه شفاعت كننده اى (ليس لها من دون الله ولى و لا شفيع ).
كار آنها در آن روز به قدرى سخت و دردناك است و چنان در زنجير اعمال خود گرفتارند كه هر گونه غرامت و جريمه آن را (فرضا داشته باشند و) بپردازند كه خود را از مجازات نجات دهند از آنها پذيرفته نخواهد شد (و ان تعدل كل عدل لا يؤخذ منها).
چرا كه آنها گرفتار اعمال خويش شده اند نه راه جبران در آن روز باز است و نه زمان ، زمان توبه است به همين دليل راه نجاتى براى آنها تصور نميشود (اولئك الذين ابسلوا بما كسبوا).
سپس به گوشه اى از مجازاتهاى دردناك آنها اشاره كرده ،نوشابه اى دارند از آب داغ و سوزان به همراه عذاب دردناك در برابر پشت پا زدنشان به حق و حقيقت (لهم شراب من حميم و عذاب اليم بما كانوا يكفرون ).
آنها از درون به وسيله آب سوزان مى سوزند و از برون بوسيله آتش !
نكته اى كه بايد به آن توجه داشت اين است كه جمله اولئك الذين ابسلوا بما كسبوا (آنها گرفتار اعمال خويش هستند) در حقيقت به منزله دليل و علت عدم قبول غرامت و عدم وجود ولى و شفيع براى آنها است ، يعنى مجازات
آنها بر اثر يك عامل خارجى نيست كه بتوان آن را به نوعى دفع كرد بلكه از درون ذات و صفات و اعمال خود آنها سرچشمه مى گيرد، آنها اسير كارهاى زشت خويشند، به همين دليل رهائى براى آنها ممكن نيست ، زيرا جدائى از اعمال و آثار اعمال همچون جدائى از خويشتن است .
اما بايد توجه داشت كه اين شدت و سختى و عدم وجود راه بازگشت و شفاعت مخصوص كسانى است كه اصرار بر كفر داشته اند و به آن ادامه مى دادند همانطور كه از جمله بما كانوا يكفرون استفاده مى شود (زيرا فعل مضارع براى بيان استمرار چيزى است ).

منبع (...):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

ذاکر حقیقی کیست؟

حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام
▫️لا تَذْكُرِ اللَّهَ سُبحَانَهُ سَاهِياً وَ لَا تَنْسَهُ لَاهِياً وَ اذْكُرْهُ ذِكْراً كَامِلًا يُوَافِقُ فِيهِ قَلْبُكَ وَ يُطَابِقُ إِضْمَارُكَ إِعْلَانُكَ وَ لَنْ تَذْكُرَهُ حَقِيقَةَ الذِّكْرِ حَتَّى تَنْسَى نَفْسَكَ فِي ذِكْرِكَ وَ تَفْقُدَهَا فِي أَمْرِك‏.

خداوند سبحانه را به بی توجّهی یاد نکن؛
و با مشغول شدن به امور دیگر او را فراموش نکن؛
و او را با تمام و کمال یاد کن، طوری که در این ذکر، قلبت هم با زبان همراه باشد، و درونت با ظاهرت مطابق باشد.

و تو هیچ گاه نمی توانی حقیقتاً ذاکر خدا باشی تا وقتی که در ذکرت خودت را فراموش کنی و در آنچه به تو مربوط است خودت را از دست بدهی.

«غرر الحکم و درر الکلم» ص ۷۵۷

هنوز سابقه ویتنام از یادها نرفته است ...

https://www.golzar.info/30232/

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر صفحۀ ۱۸ قرآن کریم , تفسیر , قرآن کریم , تفسیر قرآن کریم , صفحۀ ۱۸ قرآن کریم , سوره بقره , تفسیر نور , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , تفسیر سوره انعام , ویتنام , سابقه , شهید عباس مصر , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۶ - تفسیر نور:

«ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ» هر (حکم و) آیه‌ای را نسخ کنیم و یا (نزول) آن را به تأخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را می‌‏آوریم، آیا نمی‌دانی که خدا بر هر چیزی قادر است؟
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۶:

کلمۀ «نُنْسِها» از مصدر «انساء» به‌معنای تأخیر انداختن یا حذف‌کردن است. بدین‌معنا که نزول آیه به تأخیر افتد و پس از مدّتی نازل شود.

این آیه در مقام پاسخ به تبلیغات سوء یهود است. آنان سؤال می‏‌کردند چرا در اسلام برخی قوانین تغییر پیدا می‌کند؟ چرا قبله از بیت‌المقدّس به کعبه تغییر یافت؟ اگر اوّلی درست بود، پس دستور دوّم چیست؟ و اگر دستور دوّم درست است، پس اعمال قبلی شما باطل است.
پاسخ قرآن به ایرادهای یهود، مبنی بر علت تغییر در برخی از قوانین:

قرآن با این آیه، به این ایرادها پاسخ می‏‌گوید:

ما هیچ حکمی را نسخ نمی‌‏کنیم یا آن را به تأخیر نمی‏‌اندازیم؛ مگر بهتر از آن یا همانندش را جانشین آن می‌سازیم.

آنان از اهداف و آثار تربیتی، اجتماعی و سیاسی احکام غافل هستند.

همان‌گونه که پزشک برای بیمار در یک مرحله دارویی تجویز می‌‏کند، ولی وقتی حال مریض کمی بهبود یافت، برنامۀ دارویی و درمان او را تغییر می‌دهد.

یا معلّم با پیشرفت درس دانش‌‏آموز، برنامۀ درسی او را تغییر می‌دهد،

خداوند نیز در زمان‌ها و شرایط مختلف و متفاوت، برنامه‌های تکاملی بشر را تغییر می‌دهد.

یکی از مصادیق آیه، استمرار امامت در جامعه و جانشینی هر امام به جای امام قبلی است،

چنان‌که در حدیثی ذیل این آیه می‌خوانیم: هر امامی از دنیا می‌رود، امام دیگر جانشین او می‌‏شود. «نخبة التفاسیر»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۶:

۱. انسان همراه با نیازهای فطری و ثابت خویش، گاهی در شرایط خاصّ اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی نیز قرار می‌گیرد.

در این موارد در کنار قوانین و مقررات و احکام ثابت، باید دستور العمل‌های متغیّر داشته باشد که از طریق نسخ یا فرمان پیامبر و جانشینان او به مردم ابلاغ شود. «ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ»

۲. تغییر احکام، دلیل بر شکست طرح قبلی نیست، بلکه نشانۀ توجّه به مسائل جدید و تغییری حکیمانه است؛ همانند تغییر کتاب و معلّم. «ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ» «نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها»

۳. در ظاهر دستورها متغیّر و انبیاء متعدّدند؛ ولی لطف خدا همواره یکسان است. «مِثْلِها»

۴. جعل احکام و همچنین تغییر و تأخیر آنها، به دست خداست. «نَنْسَخْ»، «نُنْسِها»

۵. همواره باید بهتر جایگزین شود، نه پست‏‌تر. «نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها»

۶. اسلام هرگز بن‌بست ندارد. بعضی از قوانین، قابل تغییر است. «نَنْسَخْ»، «نُنْسِها»

۷. تغییر قانون، علاوه‌بر زمینه‌‏های گوناگون و پیدا شدن مصالح جدید، نیاز به قدرت دارد. «نَنْسَخْ» «أَنَّ اللَّهَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ»
تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۷ - تفسیر نور:

«أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ» آیا ندانستی که حکومت آسمان‌ها و زمین از آن خداست؟ (و او حق دارد هرگونه تغییر و تبدیلی را به مقتضای حکمت و حاکمیّت خود، در قوانین و احکام به وجود آورد.) و جز خدا برای شما هیچ یاور و سرپرستی نیست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۷:

آنان‌که دربارۀ تغییر بعضی احکام و دستورات اعتراض و ایراد می‌‌کنند، توجّه به حاکمیّت مطلق خداوند ندارند.

حاکمیّت خداوند دائمی و ذاتی و عمومی است، ولی غیر خدا، حاکمیّت و حکومتش محدود، موقّتی، قراردادی و غیر ذاتی است.

بنی‌اسرائیل از حاکمیّت الهی چنین تصوّر نادرستی داشته و خدا را نسبت به اعمال حاکمیّت، دست‌بسته می‌‏دانسته و می‌‏گفتند: «یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ» « مائده، ۶۴»، درحالی‌که دست خداوند در آفرینش و خلقت و همچنین در وضع و جعل قوانین و تغییر و تحوّل آنها باز است.» «بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ»

خداوند می‌‏تواند هر گاه اراده کند، در آفرینش ایجاد تغییر کند.

مثلًا آب را تلخ کند «لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً» «واقعه، ۷۰»؛

و یا درختان را خشک سازد «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً» «واقعه، ۶۵»؛

بالاتر از همه، تمامی مردمان را نابود و گروه دیگری را بیافریند «إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ» «ابراهیم، ۱۹».

چنان‌که به گروهی از بنی‌اسرائیل فرمود: «کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ» «بقره، ۶۵» یعنی شما به شکل بوزینه‌گان درآیید و آنان از شکل انسانی به صورت بوزینه‌گان درآمدند.

این نوع تغییر و تحوّل را بنی‌اسرائیل در طول تاریخ زندگانی خویش بارها دیده است، خشک شدن دریا برای عبور آنان، اژدها شدن عصای حضرت موسی علیه‌السّلام، شکافته شدن سنگ‌ها و جاری شدن آب، چگونه است این همه را با چشم خود دیده‌اند، ولی اکنون با تغییر مختصری در احکام و دستورات بهانه‏ گیری می‌‏کنند؟
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۷:

۱. حقّ حاکمیّتِ همیشگی و مطلقِ آسمان‌ها‏ و زمین، مخصوص خداوند است. «لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»

۲. تغییر قوانین، مخصوص خداوندی است که حاکمیّت آسمان‌ها و زمین را دارد. لذا شائبۀ هیچ هوس یا ترسی در این تغییرها نیست. «ما نَنْسَخْ» «لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ»

۳. راضی کردن دیگران که بهانه‌گیر و لجوج هستند، برای شما ارزش نباشد؛ چون غیر از خداوند کسی شما را یاوری و سرپرستی نخواهد کرد. «ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ»
تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیه ۱۰۸ - تفسیر نور:

«أَمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ کَما سُئِلَ مُوسی‏ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإِیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ» آیا بنا دارید از پیامبرتان سؤالات و درخواست‏‌هایی (نابه‌جا) بکنید، آن‌گونه که پیش از این، موسی (از طرف بنی‌اسرائیل) مورد سؤال قرار گرفت، و هر کس (با این بهانه‏‌جویی‏‌ها از ایمان سرباز زند و) کفر را با ایمان مبادله کند، پس قطعاً از راه مستقیم گمراه شده است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۸:

با توجّه به خود آیه و آنچه از شأن نزول‌ها برمی‌‏آید، برخی از مسلمانان ضعیف الایمان و بعضی از مشرکان، از پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله تقاضاهای نامربوط و غیر منطقی داشتند.

مثلًا تقاضا می‌کردند برای ما نامه‌ای از سوی خداوند بیاور! و یا نهرهایی را برای ما جاری ساز.

و برخی دیگر همانند بنی‌اسرائیل می‌گفتند: خداوند را آشکارا به ما نشان بده تا با چشم او را ببینیم و به او ایمان بیاوریم!

آوردن معجزه و اتمام حجّت، برای صدق دعوت پیامبر لازم است، ولی انجام دادن هر درخواستی، طبق هوس و میل هر فردی که از راه می‌رسد، درست نیست.

یک مهندس یا نقاش برای اثبات مهارت خویش، چند نمونه کار ارائه می‏‌دهد، ولی ضرورت ندارد برای هر کسی خانه‌‏ای بسازد یا تابلویی بکشد!

بازگویی مشکلات و تاریخ انبیا، برای دلداری دادن به پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله است، که اگر افرادی از تو سؤال و درخواست نامعقول دارند، از انبیای پیشین نیز از همین قبیل درخواست‌ها می‌کردند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۸:

۱. از سؤالات و درخواست‌‏های بی‌جا بپرهیزید که گاهی زمینه‌ساز کفر است. «أَمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا» «وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ»

۲. خطراتی که پیروان دیگر ادیان را تهدید کرده، مسلمانان را نیز تهدید می‌‏کند. «تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ کَماسُئِلَ مُوسی‏»

۳. از عاقبت و سرانجام دیگران، عبرت بگیرید. «کَما سُئِلَ مُوسی‏»
تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۹ - تفسیر نور:

«وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ» بسیاری از اهل کتاب (نه‌تنها خودشان ایمان نمی‌‏آورند، بلکه) از روی حسدی که در درون‌شان هست، دوست دارند شما را بعد از ایمان‌تان به کفر بازگردانند، با اینکه حق (بودن اسلام و قرآن) برای آنان روشن شده است، ولی شما (در برابر حسادتی که می‏‌ورزند، آنها را) عفو کنید و درگذرید تا خداوند فرمان خویش بفرستد، همانا خداوند بر هر کاری تواناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۹:

«عفو» یعنی بخشیدنِ خلاف، «صفح» یعنی نادیده‌گرفتنِ خلاف.

دشمن که در دل آرزوی کفر شما را دارد، در عمل از هیچ توطئه و نقشه‌ای خودداری نخواهد کرد.

روش‌های اقدام آنها همان طرح سؤالات بی‌جا، وسوسه‌ها، القای شبهات و می‌‏باشد که باید نسبت به آنها هوشیار بود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۹:

۱. نسبت به روحیّات و برنامه‌های دشمنان خود، مواظب باشید. «وَدَّ» «یَرُدُّونَکُمْ»

۲. در برخورد با دشمن نیز باید انصاف داشت. «وَدَّ کَثِیرٌ» آیه می‌فرماید: بسیاری از اهل کتاب چنین هستند، نه همۀ آنان.

۳. شعلۀ حسادت، چنان خطرناک است که بعد از علم و آگاهی نیز فرو نمی‌نشیند. «حَسَداً» «مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ»

۴. شما با ایمان آوردن به اسلام، عظمت و عزّتی می‌یابید که دشمنان به شما رشک و حسد می‌ورزند و می‏‌خواهند شما به جهل، شرک و تفرقۀ زمان جاهلیّت برگردید. «وَدَّ کَثِیرٌ» «لَوْ یَرُدُّونَکُمْ»

۵. با مخالفان نباید فوراً به خشونت برخورد کرد، گاهی لازم است حتّی با علم به کینه و حسادت آنها، با ایشان مدارا نمود. «فَاعْفُوا»

۶. فرمان عفو دشمن، به صورت موقّت و تا زمانی است که مسلمانان دلسرد و دشمنان جسور نشوند. «فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّی»

۷. عفو، نشان ضعف نیست. خداوند بر انجام هر کاری تواناست و امروز نیز می‌تواند شما را بر دشمنان غالب گرداند. «إِنَّ اللَّهَ» «قَدِیرٌ»
تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۰ - تفسیر نور:

«وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» و نماز را برپا دارید و زکات را پرداخت نمایید و هر خیری که برای خود از پیش می‌فرستید، آن را نزد خدا (در سرای دیگر) خواهید یافت، همانا خداوند به اعمال شما بیناست.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۰:

بعد از اوّلین خطاب در آیۀ ۱۰۴ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»، این آیه حامل سومین دستور برای مسلمانان است.

در دستور اوّل خداوند رعایت ادب در گفت‌وگو با رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله را یادآور شد تا در سخن گفتن مواظب باشند بهانه و دستاویزی برای تمسخر به دست دشمنان و مخالفان ندهند. «لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا»

دستور دوّم عفو و اغماض از کینه و حسادت اهل کتاب تا زمان صدور دستور جدید بود. «فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا»

دستور سوّم اقامۀ نماز و پرداخت زکات است.

درزمانی‌که مسلمانان در تیررس انواع کینه و حسادت‌ها بودند و مأمور به عفو و اغماض شده‌اند، لازم است رابطۀ خودشان را با خداوند از طریق اقامۀ نماز، و پیوند با محرومان جامعه را از طریق زکات، تقویت نمایند.
پیام‌‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۰:

۱. معمولًا دستور به نماز همراه با زکات در قرآن آمده است. یعنی یاد خدا باید همراه با توجّه به خلق خدا باشد. «أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ»

۲. اعمال انسان، قبل از خود انسان وارد عرصه قیامت می‌شود. «تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ»

۳. مقدار کار خیر مهم نیست؛ هر کس به هر مقدار می‌تواند باید انجام دهد. «مِنْ خَیْرٍ»

۴. کارهای خیر، برای قیامت محفوظ می‌ماند. «تَجِدُوهُ»

۵. ایمان به نظارت الهی و پاداش در قیامت، قوی‌ترین انگیزۀ عمل صالح می‏‌باشد. «ما تُقَدِّمُوا» «تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»
تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۱ - تفسیر نور:

«وَ قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاری‏ تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ» و گفتند: هرگز به بهشت داخل نشود مگر آنکه یهودی یا نصرانی باشد. اینها آرزوهای آنهاست، بگو: اگر راستگویید، دلیل خود را (بر این موضوع) بیاورید.
پیام‌های سوره بقره - آیه ۱۱۱:

۱. غرور دینی، باعث شد تا یهود و نصارا خود را نژاد برتر و بهشت را در انحصار خود بدانند. «إِلَّا مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاری‏»

۲. امتیازطلبی و خودبرتربینی، آرزویی خام و خیالی واهی است. «تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ»

۳. ادّعای بدون دلیل محکوم است. «قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ»

۴. هر گونه عقیده‌‏ای باید بر اساس دلیل باشد. «قالُوا قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ» قرآن، مطالب خود را با دلیل بیان کرده است و از مخالفان نیز تقاضای دلیل می‌کند.
تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۲ - تفسیر نور:

«بَلی‏ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ » آری، کسی که با اخلاص به خدا روی آورد و نیکوکار باشد، پس پاداش او نزد پروردگار اوست، نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین خواهند شد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۱۲:

آیه علّت ورود در بهشت را، تسلیم فرمان خدا و نیکوکار بودن می‌داند. یعنی بهشت به ادّعا و شعار به کسی داده نمی‏‌شود، بلکه ایمان و عمل صالح لازم است.
پیام‌های سوره بقره - آیه ۱۱۲:

۱. برای ورود به بهشت، به جای خیال و آرزو، هم تسلیم خدا بودن و ایمان درونی لازم است و هم عمل صالح بیرونی. «أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ»

۲. نیکوکاری باید سیرۀ انسان باشد، نه به صورت موسمی و فصلی. «هُوَ مُحْسِنٌ»

۳. پاداش دادن، از شئون ربوبیّت است. «أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ»

۴. هر کس خالصانه روی به خدا آورد، هم بهر کامل دارد «فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ» و هم از هر نوع دلهره بیمه خواهد بود. «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»

منبع: محسن قرائتی، ج۱، تفسیر نور، ج ۱ ، ص ۱۷۶ - ۱۸۳.

منبع ...:

https://olgoirani.com/content/17

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۶۸تا۶۹
و إ ذا راءيت الذين يخوضون فى ءاياتنا فأعرض عنهم حتى يخوضوا فى حديث غيره و إما ينسينك الشيطان فلا تقعد بعد الذكرى مع القوم الظالمين(۶۸)
و ما على الذين يتقون من حسابهم من شى ء و لكن ذكرى لعلهم يتقون(۶۹)

ترجمه :
۶۸ - هر وقت كسانى را كه آيات ما را استهزاء مى كنند مشاهده نمائى از آنها روى بگردان تا به سخن ديگرى بپردازند و اگر شيطان از ياد تو ببرد، به محض توجه پيدا كردن با (اين ) جمعيت ستمگر منشين .
۶۹ - و اگر افراد با تقوى (براى ارشاد و اندرز با آنها بنشينند) چيزى از حساب (و گناه ) آنها برايشان نيست ، ولى (اين كار تنها بايد) براى متذكر ساختن آنها باشد شايد (بشنوند و) پرهيز كارى پيشه كنند.

شان نزول :

در تفسير مجمع البيان از امام باقر (عليه السلام ) نقل شده كه چون آيه نخست نازل گرديد و مسلمانان از مجالست با كفار و استهزا كنندگان آيات الهى نهى شدند
جمعى از مسلمانان گفتند: اگر بخواهيم در همه جا به اين دستور عمل كنيم بايد هرگز به مسجد الحرام نرويم طواف خانه خدا نكنيم (زيرا آنها در گوشه و كنار مسجد پراكنده اند و به سخنان باطل پيرامون آيات الهى مشغولند و در هر - گوشه اى از مسجد الحرام ما مختصر توقفى كنيم ممكن است سخنان آنها به گوش ما برسد) در اين موقع آيه دوم نازل شد و به مسلمانان دستور داد كه در اين گونه مواقع آنها را نصيحت كنند و تا آنجا كه در قدرت دارند به ارشاد و راهنمائى آنها را بپردازند.
ذكر شان نزول براى آيه فوق - همانطور كه سابقا نيز اشاره كرديم - منافات با نازل شدن تمام سوره با هم ندارد، زيرا ممكن است حوادث مختلفى در زندگى مسلمانان رخ دهد، سپس سوره اى يكجا نازل شود و هر چند آيه اى از آن ناظر به قسمتى از آن حوادث بوده باشد.

تفسیر
دورى از مجالس اهل باطل
از آنجا كه بحثهاى اين سوره بيشتر ناظر به وضع مشركان و بت پرستان است در اين دو آيه به يكى ديگر از مسائل مربوط به آنها اشاره نخست به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى گويد: هنگامى كه مخالفان لجوج و بى منطق را مشاهده كنى كه آيات خدا را استهزاء مى كنند، از آنها روى بگردان تا از اين كار صرف نظر كرده به سخنان ديگر بپردازند (و اذا رايت الذين يخوضون فى آياتنا فاعرض عنهم حتى يخوضوا فى حديث غيره )
گرچه در اين جمله روى سخن به پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) است ولى مسلما اين حكم اختصاصى به او ندارد و تمام مؤ منان را شامل مى شود، فلسفه اين حكم نيز روشن است زيرا اگر مسلمانان در مجالس آنها شركت مى كردند، آنها براى انتقام گرفتن و ناراحت ساختن ايشان به سخنان باطل و نارواى خود ادامه مى دادند، اما هنگامى كه با بي اعتنائى از كنار آنها بگذرند طبعا سكوت خواهند كرد و به مسائل ديگر خواهند پرداخت ، زيرا تمام هدف آنها ناراحت ساختن پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و مسلمين بود.
سپس اضافه مى كند اين موضوع به اندازه اى اهميت دارد كه اگر شيطان ترا به فراموشى افكند و با اين گونه اشخاص سهوا همنشين شدى به مجرد اينكه متوجه موضوع گشتى فورا از آن مجلس برخيز و با اين ستمكاران منشين (و اما ينسينك الشيطان فلا تقعد بعد الذكرى مع القوم الظالمين )
دو سؤ ال
در اينجا دو سؤ ال پيش مى آيد نخست اينكه : مگر ممكن است شيطان بر پيامبر مسلط گردد و باعث فراموشى او شود، و به تعبير ديگر آيا با وجود مقام عصمت و مصونيت از خطا حتى در موضوعات ، ممكن است پيامبر گرفتار اشتباه و فراموشى شود؟!
در پاسـخ اين سؤ ال مى توان گفت كه روى سخن در آيه گرچه به پيامبر است
اما در حقيقت منظور پيروان او هستند كه اگر گرفتار فراموشكارى شدند و در جلسات آميخته به گناه كفار شركت كردند به محض ‍ اينكه متوجه شوند بايد از آنجا برخيزند و بيرون روند، و نظير اين بحث در گفتگوهاى روزانه ما و در ادبيات زبانهاى مختلف ديده مى شود كه انسان روى سخن را به كسى مى كند اما هدفش اين است كه ديگران بشنوند، مطابق ضرب المثل معروف عرب كه مى گويد: اياك اعنى و اسمعى يا جاره .
بعضى از مفسران مانند طبرسى در مجمع البيان و ابو الفتوح در تفسير معروف خود، پاسـخ ديگرى داده اند كه حاصلش اين است سهو و فراموشى در احكام و در مقام رسالت از طرف خداوند در مورد انبياء جايز نيست و اما در موضوعات در صورتى كه موجب گمراهى مردم نشود مانعى ندارد ولى اين پاسـخ با آنچه در ميان متكلمين ما مشهور است كه انبياء و ائمه علاوه بر احكام ، در موضوعات عادى نيز معصوم و مصون از اشتباه هستند سازش ندارد.
سؤ ال ديگر
اينكه بعضى از دانشمندان اهل تسنن اين آيه را دليلى بر عدم جواز تقيه بر رهبران دينى گرفته اند زيرا آيه صريحا مى گويد: در برابر دشمنان تقيه نكن و حتى اگر در مجلس آنها باشى از مجلس آنها برخيز.
پاسـخ :
اين ايراد نيز روشن است ، زيرا شيعه هرگز نمى گويد در همه جا بايد تقيه كرد بلكه تقيه در پاره اى از موارد قطعا حرام است ، و وجوب آن منحصر به مواردى است كه تقيه و ترك اظهار حق منافعى داشته باشد كه از اظهار آن بيشتر باشد، و يا موجب دفع ضرر و خطر كلى گردد.
در آيه بعد يك مورد را استثناء كرده و مى گويد: اگر افراد با تقوا براى نهى از منكر در جلسات آنها شركت كنند و به اميد پرهيزكارى و بازگشت آنها از گناه ، آنان را متذكر سازند مانعى ندارد و گناهان آنها را بر چنين اشخاصى نخواهند نوشت ، زيرا در هر حال قصد آنها خدمت و انجام وظيفه بوده است (و ما على الذين يتقون من حسابهم من شى ء و لكن ذكرى لعلهم يتقون )
براى اين آيه تفسير ديگرى نيز ذكر شده ولى آنچه گفتيم با ظاهر آيه و همچنين با شان نزول آن سازگارتر است .
ضمنا بايد توجه داشت تنها كسانى مى توانند از اين استثناء استفاده كنند كه طبق تعبير آيه داراى مقام تقوا و پرهيزگارى باشند و نه تنها تحت تاثير آنها واقع نشوند بلكه بتوانند آنها را تحت تاثير خود قرار دهند.
در ذيل آيه 140 سوره نساء نيز مضمونى شبيه آيه فوق داشتيم و مطالب ديگرى در اين زمينه بيان شد.

منبع ...:

https://t.me/fazylatha

پيامبر اکرم (صلّي‌الله‌عليه‌و‌آله) :

احِبُّ الصِّبْيانَ لِخَمْسٍ : اَلاَْوَّلُ : اَنـَّهُمْ هُمُ الْبَكّاؤونَ ، وَالثّانى : يَتَمَرَّغونَ بِالتُّرابِ وَ الثّالِثُ : يَخْتَصِمونَ مِنْ غَيْرِ حِقْدٍ وَ الرّابِـعُ : لا يَدَّخِرونَ لِغَدٍ شَيئا وَ الْخامِسُ : يُعَمِّرونَ ثُمَّ يُخَرِّبونَ ؛

كودكان را به خاطر پنج چيز دوست مى دارم :

1- آن كه بسيار مى گِريند،
2- آن كه با خاك بازى مى كنند،
3- آن كه دعوا كردن آنان همراه با كينه نيست؛
4- آن كه چيزى براى فردا ذخيره نمى كنند،
5- آن كه مى سازند و سپس، خراب مى كنند (دل بستگى ندارند) .

مواعظ العدديّه ، ص ۲۵۹
 

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه مبارک رمضان , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر صفحۀ ۱۷ قرآن کریم , تفسیر , صفحۀ ۱۷ قرآن کریم , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , پيامبر اکرم (صلّي‌الله‌عليه‌و‌آله) , كودكان , كودك , پنج , گریه , خاک , بازی , دعوا , کینه , فردا , ذخبره , خراب , ساختن , دلبستگی , روزه , خوردن , آشامیدن , نخوردن , نیاشامیدن , روزه دار , گناهان , آلودگیها , آلودگی , گناهان زبان , گناه زبان , زبان , بدگویی , اهانت , گناهان دل , دشمنی , مادران , انتظار , حاج قاسم سلیمانی , شهید سلیمانی , حضرت خدیجه سلام الله علیها , ظهور , یا زهرا سلام الله علیها , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

یا زهراء سلام الله علیها

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۶۶تا ۶۷

و كذب به قومك و هو الحق قل لست عليكم بوكيل (۶۶)
لكل نبإ مستقر و سوف تعلمون(۶۷)

ترجمه :
۶۶- قوم و جمعيت تو آن را تكذيب و انكار كردند در حالى كه حق است ، (به آنها) بگو من مسئول (قبول و ايمان آوردن ) شما نيستم (وظيفه من تنها ابلاغ رسالت است نه اجبار شما بر ايمان ).
۶۷ - هر خبرى (كه خداوند به شما داده سرانجام ) قرار گاهى دارد (و در موعد خود انجام مى گيرد) و به زودى خواهيد دانست .

تفسیر
اين دو آيه در حقيقت تكميل بحثى است كه در پيرامون دعوت به سوى خدا و معاد و حقايق اسلام و ترس از مجازات الهى در آيات پيشين گذشت . نخست مى گويد: قوم و جمعيت تو يعنى قريش و مردم مكه تعليمات تو را تكذيب كردند در حالى كه همه حق است ، و دلائل گوناگونى از طريق عقل و فطرت و حس آنها را تاييد مى كند (و كذب به قومك و هو الحق ).
بنابراين تكذيب و انكار آنان از اهميت اين حقايق نمى كاهد، هر چند مخالفان و منكران زياد باشند.
سپس دستور مى دهد كه به آنها بگو وظيفه من تنها ابلاغ رسالت است ، و من ضامن قبول شما نيستم (قل لست عليكم بوكيل ).
از آيات متعددى كه اين تعبير و مانند آن در آنها آمده است (مانند 107 - انعام و 108 - يونس و 41 - زمر و 6 - شورى ) استفاده مى شود كه منظور از وكيل در اين موارد كسى است كه مسؤول هدايت عملى و ضامن ديگران بوده باشد، به اين ترتيب پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به آنها اعلام مى كند كه اين شما هستيد كه بايد تصميم نهائى را در مورد قبول و يا رد حقيقت بگيريد، و هدايت را بپذيريد من تنها مامور ابلاغ رسالت و دعوت الهى هستم .
در آيه بعد با يك جمله كوتاه و پر معنى آنها را هشدار مى دهد، و به دقت كردن در انتخاب راه صحيح دعوت ميكند، و مى گويد: هر خبرى كه خدا و پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به شما داده سرانجام در اين جهان يا جهان ديگر قرار گاهى دارد، و بالاخره در موعد مقرر انجام خواهد يافت ، و به زودى با خبر خواهيد شد (لكل نبا مستقر و سوف تعلمون ).

منبع (ادامه ...):
https://t.me/fazylatha

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

 سه نقطه کلیدی در یک فقره کوتاه مناجات شریف شعبانیه:

إِلَهی هَب لی قَلباً یُدنیهِ مِنکَ شَوقُهُ و لِساناً یُرفَعُ إِلَیکَ صِدقُهُ و نَظَراً یُقَرِّبُهُ مِنکَ حَقُّهُ

[خدای من] به من عطـا کن دلی که شـوق، او را به تـو نزدیک کند. آلودگی ما به مادیات وگناه این شـوق را در دل می‌میراند، اُنس ما با قـرآن، دعـا، نوافـل و درست به‌جا آوردن فرائـض این شـوق را در دل برمی‌انگیزد. زبانِ صادق، سخن باصداقت حرفی که در آن شائبه‌ای از مادّیت و خودخواهی و هواپرستی نباشد، این سخنی است که به سمت خدا بالا می‌رود. نگاهِ حقیقت‌آمیز؛ نگاهِ حقانی به مسائل، نه نگاهِ جانبدارانه، هوسگرانه و کاسبکارانه. مسائل را با نگاه طرفداری از حق، دنباله‌ی حق بودن، با این نظر نگاه کنیم. آن‌وقت این نگاه به خدا نزدیک میشود. رهبر انقلاب ۱۳۹۴/۰۳/۰۶

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

ای مهدی موعود! محتاج دعایت هستیم

«اى امام زمان، اى مهدى موعودِ محبوب این امّت، اى سلاله‌‌ى پاک پیامبران و اى میراث‌بر همه‌‌ى انقلابهاى توحیدى و جهانى! ملّت ما با یاد تو و با نام تو از آغاز خو گرفته است و لطف تو را در زندگى خود و در وجود خود آزموده است. اى بنده‌‌ى شایسته‌‌ى صالح خدا!
ما امروز محتاج دعایى هستیم که تو از آن دل پاک الهى و ربّانى و از آن روح قدسى براى پیروزى این ملّت و پیروزى این انقلاب بکنى و به دست قدرتى که خدا در آستین تو قرار داده است، به این ملّت و راه این امّت کمک بفرمایى.
عَزیزٌ عَلَینا اَن نَرى الخَلقَ وَ لاتُرى؛ اى امام زمان! براى ما خیلى سخت است که در این جهان، در این طبیعت بى‌‌پایان که متعلّق به صالحان است، متعلّق به بندگان خدا است، دشمنان خدا را ببینیم، آثار وجود دشمنان خدا را لمس بکنیم امّا تو را نبینیم و از نزدیک فیض حضور تو را زیارت نکنیم.» ۱۳۵۹/۰۴/۰۶

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
«نام این بزرگوار و یاد این بزرگوار، دائماً به ما یادآوری میکند که طلوع خورشیدِ حق و عدل در پایان این شب ظلمانی، قطعی است. انسانها گاهی که امواج متراکم ظلمت و ظلم را مشاهده میکنند، مأیوس میشوند. یاد امام زمان نشان‌دهنده‌ی این است که خورشید طلوع خواهد کرد، روز خواهد آمد؛ بله، ظلمات هست، ظالمان و تاریکی‌آفرینان هستند در دنیا، و قرنهای متمادی بوده‌اند امّا پایان این شب سیاه و ظلمانی، قطعاً طلوع خورشید است؛ این آن ‌چیزی است که اعتقاد به امام زمان به ما می‌آموزد؛ این وعده‌ی تضمین‌شده‌ی پروردگار است: اَلسَّلامُ‌ عَلَیکَ‌ اَیُّهَا العَلَمُ‌ المَنصوبُ وَ العِلمُ المَصبوبُ وَ الغَوثُ وَ الرَّحمَةُ الواسِعَةُ وَعداً غَیرَ مَکذوب‌؛ وعده‌ی تخلّف‌ناپذیر الهی است. در اوّل زیارت هم دارد: اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه؛ وعده‌ای که تضمین‌شده است از طرف پروردگار، ظهور این بزرگوار است. بنابراین این هم نکته‌ی دوّم است. معتقدین به ظهور ولیّ‌عصر و وجود ولیّ‌عصر (ارواحنا فداه) هیچ‌گاه دچار ناامیدی و یأس نمیشوند، و میدانند که قطعاً این خورشید طلوع خواهد کرد و این تاریکی‌ها و این سیاهی‌ها را برطرف خواهد کرد.» ۱۳۹۶/۰۲/۲۰

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
محیط دانشگاه، باید محیط دینی باشد. باید این را تأمین کنیم ... از کلمه‌ی تعصب نترسید. تعصب جاهلی بد است. عصبیتی که از روی جهالت نباشد، خیلی هم خوب است. عصبیت، معنایش جهالت نیست ... همیشه اعتقادم این بوده و هست. آن استادی که بناست بیاید علمی را بیاموزاند و اعتقادی را که روح آن علم است، بگیرد و از بین ببرد، نباید بیاید. این، دزد و مضر است ... آن استاد یا آن مسؤولی که در رابطه‌ی خودش با دانشجو، میخواهد پایه‌های ایمان دینی آنها را - که همان ایمان انقلابی است - سست بکند، چه مسؤول و چه دلسوزی است؟ چه ارزشی برای پیشرفت علم کشور دارد؟ او چه کمکی به استقلال این ملت میتواند بکند؟ این، همان دانشگاه گذشته میشود که حقیقتاً برای این مملکت سودمند نبود؛ شما نباید بگذارید ...۱۳۶۹/۰۵/۲۳

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:
تدین، جزو وجود و ذهن انسان است، با انسان رشد می‌کند، شکوفایی پیدا می‌کند و در تمام حرکات انسان اثر می‌گذارد. دین که بیگانه‌ی از زندگی نیست. دین، در یک کلمه حرف زدن، در یک اشاره، در یک موضعگیری، تأثیر می‌گذارد. انسانی که معتقد به دین است، مگر می‌تواند مدتی بی‌دین زندگی کند؟ ... محیط دانشگاه، باید محیط دینی باشد. باید این را تأمین کنیم ... از کلمه‌ی تعصب نترسید. تعصب جاهلی بد است. عصبیتی که از روی جهالت نباشد، خیلی هم خوب است. عصبیت، معنایش جهالت نیست ... ۱۳۶۹/۰۵/۲۳

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

شبيب برده حارث بن سريع همدانى جابرى‏

شبيب قهرمانى دلير بود و همراه سيف و مالك پسران سريع آمد و پيش از ظهر عاشورا به شهادت رسید.

شهید محمدحسین مؤمنی هامانه
این شهید والامقام در عملیات خیبر اسیر شد و در 3 اسفندماه 1363 به فیض شهادت نائل آمد
رهبر را مانند نگین انگشتری در میان بگیرید
بخشی از وصیت نامه:
«ای امت مسلمان! شما بايد همچنان كه تا به حال صبور بوديد و رهبر خود را حمايت كرديد، از حالا به بعد هم رهبر خود را مانند نگين انگشتری در ميان خود بگيريد.»

شهید «محمد مهان»
فرزند «مقصود»، 30 فروردین 1346 در شهر مراغه استان آذربایجان شرقی دیده به جهان گشود. این شهید والامقام 6 اسفندماه 1362 در عملیات خیبر منطقه عملیاتی جزیره مجنون به فیض شهادت نائل آمد.
بخشی از وصیت نامه:
من کوچکتر از آن هستم که به مردم شهید پرور پیام دهم ولی یک تذکر دارم و آن هم این است که خواهش دارم به فرامین و اوامر امام گوش فرا دهید و به آنها عمل کنید.
به خانواده‌های شهدا حتما سر بزنید چون خون شهدای آنان بود که ما را به پیروزی رساند.

شهید مسعود صیاداربابی
شهادت: هجدهم مرداد 1362، در مهران
بخشی از وصیت نامه:
مسجدها را خالی نگذارید و نمازهای یومیه و نماز شب را همیشه سروقت برپا دارید، چون که هر که راه اسلام را نرود، همیشه مورد تهاجم دیگران قرار می گیرد و حقش گرفته می شود.
 

https://harimeharam.ir/shahid/475

شهید مدافع حرم شهید محمد اتابه تاریخ شهادت : 1395/08/09 | محل شهادت : حلب - سوریه

بخشی از وصیت نامه:

وصیت میکنم قبل از اینکه مرا در قبر بگذارید بر روی قبرم مصیبت مادر غریبم حضرت فاطمه (س) و اربابم اباعبدالله الحسین (ع) را بخوانید و زمانی که تابوت مرا گرفتید و به سوی آرامگاه می برید تا میتوانید ذکر مهدی (عج) و حضرت زینب (س) را صدا بزنید. در آخر به یاد شهید بزرگوار سید احمد پلارک که با خدای خود می گفت : خدایا به ما توفیق اطاعت و فرمانبرداری به این رهبر و انقلاب عنایت بفرما، خدایا توفیق شناخت خودت آنطور که شهدا شناختند به ما عطا فرما و شهدا را از ما راضی بفرما و مارا به آنها ملحق کن.

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , محرم | عاشورا , شهدای انقلاب اسلامی , ماه شعبان المعظم , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۶۶تا ۶۷ , تفسیر , سوره مبارکه انعام , کلیدی , مناجات شعبانیه , نوافل , دعا , مهدی موعود , محتاج , طلوع خورشید , محیط دانشگاه , محیط دینی , تدین , شکوفایی , شهدای والامقام واقعه کربلا , شهدای کربلا , شهید کربلا , شبيب برده حارث بن سريع همدانى جابرى‏ , دلیر , سیف , مالک , ظهر عاشورا , شهید محمدحسین مؤمنی هامانه , شهید محمد مهان , جزیره مجنون , عملیات خیبر , شهید مسعود صیاداربابی , نمازهای یومیه , نماز شب , تهاجم , شهید مدافع حرم شهید محمد اتابه , شهید مدافع حرم , شهید محمد اتابه , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

فضیلت و خواص سوره انفطار

هشتادو دومین سوره قرآن کریم است که مکی و 19 آیه دارد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: کسی که سوره انفطار را قرائت کند خداوند به تداد همه قبرها به او حسنه می دهد و ده برابر قطرات برف و باران که از آسمان فرود می آید به او حسنه داده می شود.(1)

امام جعفر صادق علیه السلام فرموده اند: هر کس که سوره انفطار را در نمازهای واجب یا مستحب خود قرائت نماید خداوند حاجت ها و خواسته هایش را روا می داردو بین او و خداوند حجابی نخواهد بود و همواره خداوند با نظر عنایت به او می نگرد تا از حسابرسی مردم فارغ گردد.(2)

دیدار با رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در روز قیامت از ارزش های معنوی این سوره مبارکه می باشد . رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرموده است: هر کس خوش دارد که روز قیامت به من بنگرد چنانکه با چشم سر می بیند سوره های«تکویر »؛ «انفطار»؛ «انشقاق» را قرائت نماید. (3)

آثار و برکات سوره

1) جهت خلاصی از زندان

قرائت این سوره موجب خلاصی از زندان و رهایی از بند اسارت و ایمنی بیم دار و رفع ترس می گرددد. (4)

از وجود نورانی نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است: هر زندانی یا انسان در بندی آن را بخواند یا نوشته آن را با خود همراه داشته باشد خداوند خروجش را آسان می کند و او را از بند و زندان و خوف و ترس نجات می دهد و حالش به زودی بهبود می یابد.(5)

از امام صادق علیه السلام نیز منقولست: هر کس این سوره را در هر کاری که در ماند 70 مرتبه بخواند خلاصی یابد و اگر زندانی نیز این سوره را 70 بار بخواند خلاصی یابد.(6)

2) جهت ایمنی از رسوایی روز قیامت

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: هر کس بر قرائت سوره مبارکه انفطار مداومت ورزد خداوند او را از رسوایی روز قیامت در امان می دارد و عیب هایش را می پوشاند.(7)

3) قوی شدن دید چشم

از امام صادق علیه السلام نقل شده است: ... و قرائت سوره انفطار برای چشم، دید آن را قوی می کند و دردهای چشمی را برطرف می کند.(8)

________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان,ج10،ص283

(2) ثواب الاعمال،ص121

(3) کنزالعمال، ج6، ص3834

(4) مصباح کفعمی، ص459

(5) تفسیرالبرهان، ج5، ص599

(6) درمان با قرآن، ص139

(7) تفسیرالبرهان، همان

(8) همان

منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»؛ درمان با قرآن،محمدرضا کریمی

العسکری (علیه السلام)- إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَدْ فَضَّلَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ عَلَی جَمِیعِ النَّبِیِّینَ (علیهم السلام) مَا أَعْطَاهَا أَحَدٌ قَبْلَهُ إِلَّا مَا أَعْطَی سُلَیْمَانَ‌بْنَ‌دَاوُدَ (علیه السلام) مِنْ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ فَرَآهَا أَشْرَفَ مِنْ جَمِیعِ مَمَالِکِهِ الَّتِی أَعْطَاهَا. فَقَالَ: یَا رَبِّ مَا أَشْرَفَهَا مِنْ کَلِمَاتٍ إِنَّهَا لَآثَرُ عِنْدِی مِنْ جَمِیعِ مَمَالِکِیَ الَّتِی وَهَبْتَهَا لِی. قَالَ اللَّهُ تَعَالَی: یَا سُلَیْمَانُ وَ کَیْفَ لَا یَکُونُ کَذَلِکَ وَ مَا مِنْ عَبْدٍ وَ لَا أَمَهًٍْ سَمَّانِی بِهَا إِلَّا أَوْجَبْتُ لَهُ مِنَ الثَّوَابِ أَلْفَ ضِعْفِ مَا أُوْجِبُ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِأَلْفِ ضِعْفِ مَمَالِکِکَ یَا سُلَیْمَانُ هَذَا سَبْعٌ مَا أَهَبُهُ إِلَّا لِمُحَمَّدٍ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ تَمَامَ فَاتِحَهًِْ الْکِتَابِ.

امام عسکری (علیه السلام) خداوند با عنایت‌کردن سوره‌ی حمد به پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله)؛ فضیلتی به آن جناب بخشید که به هیچ‌یک از پیامبران (علیهم السلام) پیشین نداده، مگر سلیمان‌بن‌داود (علیه السلام)؛ که فقط بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ را از این سوره دارد. [و سلیمان (علیه السلام)] این آیه را از تمام سلطنت و قدرتی که خدا به او عنایت کرده بود برتر می‌شمرد [و] می‌گفت: «خدایا! چه کلمات عالی و باارزشی است، من این کلمات را از تمام مملکتی که [به من] عنایت کرده‌ای باارزشتر می‌دانم». خداوند به او خطاب کرد: ای سلیمان! چگونه با ارزشتر نباشد و حال اینکه هر بنده‌ی من چه زن و چه مرد مرا با این کلمات بخواند ثوابی هزار برابر مملکت تو را صدقه بدهد به او عنایت می‌کنم. این یک‌هفتم از تمام آن سوره‌ایست که به محمّد (صلی الله علیه و آله) سرور انبیاء (علیهم السلام) داده‌ام (سوره‌ی فاتحة الکتاب).
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۱۰ بحارالأنوار، ج۸۹، ص۲۵۷/ الإمام العسکری، ص۵۸۹؛ فیه: «یا سلیمان هذا سبع ... الی آخر» محذوفٌ

تفسیر صفحۀ ۱۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۲ - تفسیر نور:

«وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلی‏ مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَی الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّی یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْعَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ» و (یهود) آنچه (از افسون و سحر که) شیاطین (از جنّ و انس) در عصر سلیمان می‌‌خواندند، پیروی می‌‏کردند و سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) کافر نشد و لکن شیاطین، کفر ورزیدند که به مردم سحر و جادو می‌‏آموختند و (نیز) از آنچه بر دو فرشته، هاروت و ماروت، در شهر بابل نازل شده بود (پیروی نمودند. آنها سحر را برای آشنایی به طرز ابطال آن به مردم می‏‌آموختند.) و به هیچ‌کس چیزی نمی‌‏آموختند، مگر اینکه قبلًا به او می‌‏گفتند ما وسیلۀ آزمایش شما هستیم، (با به‌کاربستن سحر) کافر نشوید (و از این تعلیمات سوء‌استفاده نکنید،) ولی آنها از آن دو فرشته مطالبی را می‌‏آموختند که بتوانند به وسیلۀ آن، میانِ مرد و همسرش جدایی بیفکنند (نه‌اینکه از آن برای ابطال سحر استفاده کنند).

ولی هیچگاه بدون خواست خدا، نمی‌توانند به کسی ضرر برسانند. آنها قسمت‌‏هایی را فرا می‌گرفتند که برای آنان زیان داشت و نفعی نداشت، و مسلّماً می‌‌دانستند هر کس خریدار اینگونه متاع باشد، بهره‌‏ای در آخرت نخواهد داشت و به‌راستی خود را به بد چیزی فروختند، اگر می‌‏فهمیدند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۲:

آنچه از روایات استفاده می‌شود آن است که حضرت سلیمان علیه‌السّلام برای جلوگیری از انحراف یا سوء‌استفاده، دستور داد اوراق ساحران را جمع‌آوری و نگهداری کنند.

ولی بعد از وفات او گروهی به آن نوشته‏‌ها دست یافته و مشغول تعلیم و اشاعۀ سحر در میان مردم شدند؛ آنان حتّی معجزات حضرت سلیمان را سحر معرّفی کرده و پیامبری او را منکر شدند.

سحر، به فنّ ظریف و دقیقی گفته می‌شود که امور را از مسیر عادّی خود منحرف می‌سازد و گاهی سحر به معنی خدعه و باطل را در شکل و قالب حق آوردن، آمده است.

و برخی از بنی‌اسرائیل نیز به جای پیروی از تورات به سراغ سحر و جادو رفتند. این کار چنان شهرت و گسترش یافت که یهود زمان پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله نیز سلیمان را ساحری زبردست می‌دانستند و او را به عنوان پیامبر نمی‌شناختند!

این آیه، گناه و انحراف رهاکردن تورات و پیروی از شیاطین سحرآموز را بیان می‌کند که یهود به‌جای تورات از آنچه شیاطین در زمان سلیمان بر مردم می‌خواندند، پیروی می‌کردند.

آنان برای توجیه کار خویش، نسبت سحر به سلیمان نیز می‌دادند؛ درحالی‌که سلیمان مرد خدا بود و کارش معجزه و شیاطین در جهت مخالف او و کارشان سحر بود.

علاوه‌بر آنچه گذشت، یهود از منبع دیگری نیز به سحر دست یافتند. بدین طریق که خداوند دو فرشته را به نام «هاروت» و «ماروت» به صورت انسان در شهر «بابل» «بابل: نام منطقه‏‌ای حدود نجف و کربلای فعلی بوده است.» در میان مردم قرار داد که روش ابطال و خنثی‌سازی سحر و جادو را به آنان بیاموزند.

امّا برای اینکار لازم بود ابتدا آنان را با سحر آشنا سازند؛ چون انسان تا فرمول ترکیبی چیزی را نداند، نمی‌تواند آن را خنثی نماید.

لذا فرشته‌‏ها، ابتدا طریق سحر و سپس طریقۀ ابطال آن را می‌آموختند و قبل از آموزش با شاگردان خود شرط می‌کردند که از آن سوء‌استفاده نکنند و می‌گفتند: این کار مایۀ فتنه و آزمایش است، مبادا در مسیر مبارزه و خنثی‌سازی، خودتان گرفتار شوید.

امّا یهود از آن آموزش سوء‌استفاده نموده و از آن برای مقاصد ناشایست بهره بردند و حتّی برای جدایی میان مرد و همسرش به کار گرفتند.

قرآن در اینجا نکته‌ای را یادآور می‌شود که جای دقّت و تأمل است. می‏‌فرماید: ساحر با داشتن علمِ سحر، از دایرۀ قدرت الهی خارج نیست و بدون ارادۀ خدا قادر به انجام کاری نیست و به کسی نمی ‏تواند ضرری برساند، ولی از آنجایی که خداوند برای هر چیز اثری قرار داده است، سحر و جادو نیز می‌‏تواند اثرات سویی داشته باشد که از آن جمله تأثیر آن بر روابط زناشویی و خانوادگی است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۲:

۱. در حکومت حق و زمامداری حاکم الهی نیز همۀ مردم اصلاح نمی‌شوند، گروهی کج‌روی می‌‏کنند. «وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلی‏ مُلْکِ سُلَیْمانَ»

۲. شیاطین، در حکومت سلیمان نیز بیکار نمی‏‌نشینند و پی‌در‌پی القای سوء می‌کنند. «ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلی‏ مُلْکِ سُلَیْمانَ»

۳. حکومت، با نبوّت منافات ندارد؛ برخی انبیاء حکومت داشته‌‏اند. «مُلْکِ سُلَیْمانَ»

۴. ساحران برای مقدّس جلوه‌دادن و توجیه کار خود، سلیمان را نیز ساحر معرّفی می‌کردند. «وَ ما کَفَرَسُلَیْمانُ»

۵. خداوند، از مقام انبیاء در برابر تهمت دیگران دفاع می‏‌کند. «وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ»

۶. تعلیم و تعلّم و اعمال سحر، در ردیف کفر است. «در روایات نیز وارد شده که ساحر، کافر و مجازاتش قتل است.» «کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ»

۷. برای مقابله با علوم مضر و عقاید انحرافی، آگاهی صالحان از آنها لازم است. «ما أُنْزِلَ عَلَی الْمَلَکَیْنِ»

۸. در مقام تعلیم، معلّم باید نسبت به کاربردهای منفی علوم هشدار دهد. «وَ ما یُعَلِّمانِ» «حَتَّی یَقُولا»«فَلا تَکْفُرْ»

۹. انسان در بین دو آموزش قرار داد: هم وساوس شیطانی «یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ» و هم الهامات الهی «وَ ما یُعَلِّمانِ»

۱۰. فرشتگان نیز می‌توانند معلّم انسان‌‏ها شوند. «ما یُعَلِّمانِ» «حَتَّی یَقُولا»

۱۱. گاهی علم و دانش، وسیلۀ آزمایش است. «إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ»

۱۲. تفرقه انداختن میان زن و شوهر، کاری شیاطینی و در حدّ کفر است. «فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ»

۱۳. دانش و آموزش همیشه مفید نیست، گاهی مضرّ و زیان‏‌آور نیز می‌باشد. «یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ»

۱۴. سحر و جادو واقعیّت دارد و در زندگی انسان مؤثّر است. «یُفَرِّقُونَ بِهِ»

۱۵. ساحر دست به کارهایی می‌زند، ولی تمام تأثیر و تأثرات زیر نظر خداست. می‌توان از طریق پناه بردن به خداوند و استعاذه و توکّل و دعا و صدقه از توطئه‏‌ها نجات یافت. «وَ ما هُمْ بِضارِّینَ»

۱۶. ساحران شاید به پول و شهرتی برسند، ولی در قیامت بهره‌ای ندارند. «ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ»

۱۷. کسی‌که به سراغ تفرقه‌اندازی و سحر می‌رود، انسانیّت خود را از دست می‌دهد. «لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ»
تفسیر صفحۀ ۱۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۳ - تفسیر نور:

«وَ لَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَیْرٌ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ» و اگر آنها ایمان آورده و پرهیزکار شده بودند، قطعاً پاداشی که نزد خداست برای آنان بهتر بود، اگر آگاهی داشتند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۳:

«تقوی» تنها به‌معنای پرهیز از بدی‌ها نیست، بلکه به‌معنای مراقبت و تحفّظ دربارۀ خوبی‌ها نیز هست.

مثلًا در جملۀ «اتَّقُوا النَّارَ» به‌معنی حفاظت و خودنگهداری از آتش، و در جملۀ «اتَّقُوا اللَّهَ» به‌معنی مراقبت دربارۀ اوامر و نواهی الهی است. چنان‌که در آیۀ «اتَّقُوا اللَّهَ الْأَرْحامَ» یعنی نسبت به فامیل و خویشان تحفّظ داشته باش امام صادق علیه‌السّلام در جواب سؤال از تقوی فرمودند: تقوی همچون مراقبت هنگام عبور از منطقۀ تیغ‌زار و پُرخار و خاشاک است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۳:

۱. ایمان به‌تنهایی کافی نیست، تقوی و مراقبت لازم است. «آمَنُوا وَ اتَّقَوْا»

۲. پاداش‌‏های الهی، محدودیّت ندارد. «لَمَثُوبَةٌ» نکره و نشانۀ بی‌‏نهایت است.

۳. پاداش‏‌های الهی، قطعی است. حرف «ل» در «لَمَثُوبَةٌ»

۴. پاداش‌های الهی، از هر چیز بهتر است. به‌دنبال کلمۀ «خَیْرٌ» چیزی نیامده که این نشانۀ برتری مطلق است، نه نسبی.
تفسیر صفحۀ ۱۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۴ - تفسیر نور:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرِینَ عَذابٌ أَلِیمٌ» ای کسانی‌که ایمان آورده‌‏اید! (به پیامبر) نگویید: «راعِنا» مراعات‌مان کن؛ بلکه بگویید: «انظرنا» ما را در نظر بگیر، و (این توصیه را) بشنوید و برای کافران عذاب دردناکی است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۴:

برخی از مسلمانان برای این‌که سخنان پیامبر را خوب درک کنند، درخواست می‌کردند که آن حضرت با تأنّی و رعایت حال آنان سخن بگوید.

این تقاضا را با کلمۀ «راعِنا» می‌گفتند؛ یعنی مراعاتمان کن.

ولی چون این تعبیر در عرف یهود، نوعی دشنام تلقی می‌شد، آیه نازل شد که به‌جای «راعِنا» بگویید: «انْظُرْنا» تا دشمن سوء‌استفاده نکند.

«راعِنا» از مادۀ «رعی» به‌معنی مهلت دادن است. ولی یهود کلمۀ «راعِنا» را از مادۀ «الرعونة» که به‌معنی کودنی و حماقت است، می‏‌گرفتند.
اوّلین آیه از آغاز قرآن که با خطاب: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» شروع می‌شود:

سورۀ بقره ، آیۀ ۱۰۴:

و ازاین‌به‌بعد بیش از هشتاد مورد وجود دارد که با همین خطاب آمده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۴:

۱. توجّه به انعکاس حرف‌ها داشته باشید. «لا تَقُولُوا راعِنا» ممکن است افرادی با حسن نیّت سخن بگویند، ولی باید بازتاب آن را نیز در نظر داشته باشند.

۲. دشمن، تمام حرکات و حتّی کلمات ما را زیر نظر دارد و از هر فرصتی که بتواند می‌‏خواهد بهره برده و ضربه بزند. «لا تَقُولُوا راعِنا»

۳. اسلام، به انتخاب واژه‌های مناسب، بیان سنجیده و نحوۀ طرح و ارائۀ مطلب توجّه دارد. «وَ قُولُواانْظُرْنا»

۴. باید در سخن‌گفتن با بزرگان و معلّم، ادب در گفتار رعایت شود. «لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا»

۵. اگر دیگران را سفارش به مراعات ادب می‌کنیم، باید ابتدا خودمان در سخن با مردم، رعایت ادب را بکنیم. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» خطاب محترمانه است.

۶. اگر از چیزی نهی می‌شود، باید جایگزین مناسب آن معرّفی شود. «لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا»
تفسیر صفحۀ ۱۶ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۵ - تفسیر نور:

«ما یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لا الْمُشْرِکِینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیم» کافران از اهل کتاب و مشرکان، دوست ندارند که هیچ خیر و نیکی از طرف پروردگارتان بر شما نازل شود؛ درحالی‌که خداوند، رحمت خود را به هر که بخواهد اختصاص می‌دهد، و خداوند صاحب فضل بزرگ است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۵:

این آیه، پرده از کینه‌توزی و عداوت مشرکان و کفّار از یهود و نصاری، نسبت به مؤمنان برمی‌دارد.

آنان حاضر نیستند، ببینند که مسلمانان صاحب پیامبری بزرگ و کتابی آسمانی هستند و می‌خواهند ندای توحید را به تمام جهان رسانده و با تمام تبعیضات نژادی و اقلیمی و با تمام خرافاتِ مشرکان و تحریفاتِ اهل کتاب مبارزه کنند و مانع عوام‌‏فریبی بزرگان آنان شوند.

خداوند در این آیه می‌فرماید:

لطف و رحمت خداوند طبق ارادۀ او به هر کسی که بخواهد اختصاص می‌‏یابد و کاری به میل این و آن ندارد که آنها دوست داشته باشند یا نه!
پیام‌های سور‌ۀ بقره - آیۀ ۱۰۵:

۱. ارادۀ قلبی و روحیّۀ باطنی دشمن را بشناسید و هرگز به آنان تمایل پیدا نکنید. «ما یَوَدُّ»

آنان هرگز دوست ندارند به مسلمانان کمترین خیری برسد؛ ولی در مقابل از بازگشت آنان به کفر و ارتجاع و از سازش‌کاری و سکوت و سستی با کفّار و از به‌سختی‌افتادن آنان، لذّت می‌‏برند.

«ودّوا لو تکفرون کما کفروا فتکونون سواء» کفّار دوست دارند همانند آنها کافر شوید. «نساء، ۸۹»

«ودّوا لو تدهن فیدهنون» کفّار دوست دارند که تو ای پیامبر نیز با آنها سازش کنی. «قلم، ۹»

«ودّوا ما عنتّم» کفّار دوست دارند که شما مسلمین در زحمت قرار گیرید. «آل عمران، ۱۱۸»

«ودّت طائفة من اهل الکتاب لو یضلّونکم» گروهی از اهل کتاب دوست دارند شما را منحرف نمایند. «آل عمران، ۶۹»

۲. خیررسانی، از شئون ربوبیّت است. «خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ»

۳. توکّل به خدا کنید و از کینه و حسادت دشمن نهراسید. «وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ»

۴. حسادت حسود، هیچ اثری در ارادۀ لطف خداوند ندارد. «مَنْ یَشاءُ»

۵. فضل و رحمت و هدایت خداوند، شامل همۀ اقوام و ملل می‌‏شود و اختصاصی به بنی‌اسرائیل و گروه خاصّی ندارد. «مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ»

منبع: محسن قرائتی ، تفسیر نور، ج ۱، ص ۱۷۰-۱۷۵.

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۶۵

قل هو القادر على ان یبعث علیکم عذابا من فوقکم او من تحت ارجلکم او یلبسکم شیعا و یذیق بعضکم بأس بعض انظر کیف نصرف الایات لعلهم یفقهون(۶۵)

ترجمه :
۶۵ - بگو او قادر است که عذابى از طرف فوق یا از زیر پاى شما بر شما بفرستد یا به صورت دسته هاى پراکنده شما را با هم بیامیزد، و طعم جنگ (و ناراحتى ) را به هر یک از شما به وسیله دیگرى بچشاند، ببین چگونه آیات گوناگون را براى آنها بازگو مى کنیم شاید بفهمند (و باز گردند).

تفسیر
عذابهاى رنگارنگ

در آیات قبل ضمن بیان توحید فطرى در حقیقت یکنوع تشویق و اظهار محبت به بندگان شده بود که چگونه خداوند بهنگام شدائد و مشکلات آنها را در پناه خود مى پذیرد، و به خواسته هاى آنها ترتیب اثر میدهد.
در این آیه براى تکمیل طرق مختلف تربیتى ، تکیه روى مسئله تهدید به عذاب و مجازات الهى شده ، یعنى همانطور که خداوند ارحم الراحمین و پناه دهنده بى پناهان است همچنین در برابر طغیانگران و سرکشان ، قهار و منتقم نیز مى باشد. در این آیه به پیامبر دستور داده شده است که مجرمان را به سه نوع مجازات تهدید کند: عذابهائى از طرف بالا و عذابهائى از طرف پائین و مجازات اختلاف کلمه و بروز جنگ و خونریزى ، لذا مى گوید:
بگو خداوند قادر است که مجازاتى از طرف بالا یا از طرف پائین برشما
بفرستد (قل هو القادر على ان یبعث علیکم عذابا من فوقکم او من تحت ارجلکم ).
و یا اینکه شما را به صورت دسته هاى پراکنده به یکدیگر مخلوط کند و طعم جنگ و خونریزى را به بعضى به وسیله بعضى دیگر بچشاند (او یلبسکم شیعا و یذیق بعضکم باس بعض ).
و در پایان آیه اضافه مى کند: بنگر که چگونه نشانه ها و دلائل مختلف را براى آنها بازگو مى کنیم شاید درک کنند و بسوى حق بازگردند (انظر کیف نصرف الایات لعلهم یفقهون ).

نکته ها
در اینجا باید به چند نکته توجه کرد

۱ - در اینکه منظور از عذاب از طرف بالا و پائین چیست در میان مفسران گفتگو است ، ولى ظاهر این است که این دو کلمه (فوق و تحت ) معنى بسیار وسیعى دارند هم طرف بالا و پائین حسى را شامل مى شوند، یعنى مجازاتهائى مانند صاعقه ها و رگبارهاى خطرناک و طوفانها از طرف بالا، و زلزله ها و شکافهاى ویرانگر زمینى و طغیان رودها و دریاها از طرف پائین را در بر مى گیرد.
و نیز عذابهاى دردناکى را که از طرف طبقه حکام و قشرهاى بالاى اجتماع بر سر بعضى از ملتها فرومى ریزد، و ناراحتیها و شکنجه هائى که از طرف بعضى از کارگران وظیفه نشناس دامنگیر مردم مى شود که گاهى کمتر از عذابهاى دسته اول نیست ، شامل مى گردد.
همچنین ممکن است سلاحهاى جنگى مخوف عصر ما که از هوا و زمین زندگانى بشر را به صورت وحشتناکى در هم مى کوبد و در مدت کوتاهى آبادترین شهرها را از طریق بمبارانهاى هوائى و حمله هاى زمینى و مین گذاریها و زیر دریائى ها تبدیل به تل خاکسترى مى کند در مفهوم وسیع آیه داخل باشد.
۲ - یلبسکم از ماده لبس (بر وزن حبس ) به معنى اختلاط و بهم آمیختن است نه از ماده لبس بر وزن قرص به معنى لباس پوشیدن ، بنابراین معنى جمله چنین میشود: او مى تواند شما را به صورت گروهها و دسته هاى مختلف به هم بیامیزد.
و این تعبیر نشان مى دهد که مسئله اختلاف کلمه و پراکندگى در میان جمعیت به قدرى خطرناک است که در ردیف عذابهاى آسمانى و صاعقه ها و زلزله ها قرار گرفته است ، و راستى چنین است ، بلکه گاهى ویرانیهاى ناشى از اختلاف و پراکندگى به درجات بیشتر از ویرانیهاى ناشى از صاعقه ها و زلزله ها است ، کرارا دیده شده است کشورهاى آباد در سایه شوم نفاق و تفرقه بنابودى مطلق کشیده شده است و این جمله هشدارى است به همه مسلمانان جهان !.
این احتمال نیز در تفسیر این جمله وجود دارد که : خداوند در برابر عذابهاى آسمانى و زمینى دو عذاب دیگر را بیان کرده یکى اختلاف عقیده و فکر (که در حقیقت همانند مجازاتهاى از طرف بالا است ) و دیگر اختلافهاى در ناحیه عمل و روشهاى اجتماعى که منجر به جنگ و خونریزى مى شود (که شبیه مجازاتهاى از طرف پائین است ) بنابراین به چهار نوع مجازات طبیعى و دو نوع مجازات اجتماعى در آیه اشاره شده است .
۳ - اشتباه نشود اینکه آیه مورد بحث مى گوید: خداوند تفرقه در میان شما بیفکند نه به این معنى است که خداوند بى جهت مردم را گرفتار نفاق و اختلاف مى کند بلکه این نتیجه اعمال سوء مردم و خودخواهیها و خود پرستیها و سود جوئیهاى شخصى است که نتیجه آن به صورت نفاق و تفرقه بروز مى کند، و نسبت دادن آن به خدا به خاطر آن است که او چنین اثرى را در این اعمال زشت قرار داده است .
۴ - با توجه به اینکه روى سخن در این آیات به مشرکان و بت پرستان است چنین نتیجه مى گیریم : یک جامعه مشرک که از مسیر توحید و یکتا پرستى منحرف شده است هم گرفتار ظلم و ستم طبقات بالا، و هم وظیفه نشناسى طبقات پائین ، هم اختلاف عقیده و هم کشمکشهاى خونین اجتماعى مى شود، همانطور که جوامع مادى دنیاى امروز که تنها در برابر بت صنعت و ثروت سجده مى کنند گرفتار تمام این بلاهاى بزرگ هستند و در میان آن دست و پا مى زنند.
ملتهائى نیز سراغ داریم که دم از توحید و خدا پرستى مى زنند ولى عملا مشرک و بت پرست مى باشند، چنین ملتهائى نیز به همان سرنوشت مشرکان گرفتار خواهند شد و اینکه در بعضى از اخبار مى خوانیم که امام باقر (علیه السلام ) فرمود: کل هذا فى اهل القبلة : همه این کیفرها در مسلمانان واقع مى شود ممکن است اشاره به همین باشد، یعنى هر گاه مسلمانان از مسیر توحید انحراف یابند، خود خواهى و خودپرستى جاى اخوت اسلامى را گرفت ، منافع شخصى بر منافع عمومى مقدم داشته شد و هر کس به فکر خویشتن بود و دستورات خداوند به دست فراموشى سپرده شد، آنها نیز گرفتار چنین سرنوشتى خواهند شد !.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

بیماری مؤمن
«و کَانَ إِذَا رَأَى الْمَرِیضَ قَدْ بَرِئَ قَالَ لِیَهْنِئْکَ الطُّهْرُ مِنَ الذُّنُوبِ فَاسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ»
هرگاه حضرت امام سجّاد علیه السلام شخصی را می دیدند که سلامت خود را بعد از بیماری بازیافته است، به او می فرمودند:
«پاک شدن از گناهان گوارایت باشد؛ اینک اعمال خود را از نو شروع کن»
«أمالی» شیخ مفید ص ۳۵

فقراتی از دعای حضرت امام سجّاد علیه السلام
و لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکَسَلِ عَنْ عِبَادَتِکَ، وَ لَا الْعَمَى عَنْ سَبِیلِکَ، وَ لَا بِالتَّعَرُّضِ لِخِلَافِ مَحَبَّتِکَ، وَ لَا مُجَامَعَةِ مَنْ تَفَرَّقَ عَنْکَ، وَ لَا مُفَارَقَةِ مَنِ اجْتَمَعَ إِلَیْک‏
خداوندا!...
مرا به بی نشاطی نسبت به عبادتت،
و نابینایی نسبت به راهت،
و پرداختن به امور ناسازگار با محبّتت،
و پیوستن به آنانکه از تو جدا شده اند،
و جدا شدن از آنانکه به تو پیوسته اند،
مبتلا مکن.
«صحیفۀ کاملۀ سجّادیّه» دعای ۲۰
 

امام سجاد (علیه السلام) فرمود:
زبان آدمیزاد،
هر روز به اعضاى او نزدیک مى شود
و مى گوید : چگونه اید؟
آنها مى گویند:
اگر تو ما را به خودمان واگذارى، خوب هستیم!
و مى گویند: از خدا بترس و کارى به ما نداشته باش.
و او را سوگند مى دهند و مى گویند :
ما فقط به واسطه تو پاداش مى یابیم
و به واسطه تو، مجازات مى شویم.
خصال، ص 6، ح 15

حضرت علی اکبر علیه‌السلام
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای :«هر وقت که دل امام حسین علیه‌السلام براى پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم تنگ مى‌شد به حضرت علی اکبر علیه‌السلام نگاه مى‌کرد.» ۷۷/۰۲/۱۸

حضرت آیت الله امام خامنه ای: 
اینها را پخش نکنید؛ حتّی تولید نکنید
چند سال قبل از این، من یک برنامه‌ی مذهبی را از رادیو گوش می‌کردم. الفاظ علی‌الظاهر مذهبی و باطناً پوک، سجعها بی‌خودی، و عبارتها قدیمی بودند. یک نثر زیبای قدیمی نبود؛ بلکه عبارت من‌درآوردیِ ساختنیِ چرندی را به شکل عبارات مذهبی درآورده بودند و گوینده هم همین‌طور پشت سرهم می‌گفت. من که آخوند و اهل دین و اهل این فنّم، هرچه گوش کردم که ببینم در این بحث نیم ساعتی که مرتب هم حرف می‌زد، چه می‌خواهد بگوید - می‌خواهد توحید را ثابت کند؟ می‌خواهد نبوت یا قیامت را ثابت و یا رد کند؟ - دیدم که اصلاً هیچ مفهومی ندارد. این، یک بحث خنثی است.
من می‌گویم اگر شما این برنامه را برای این آوردید که این‌جا خالی است، از شنوندگان عذرخواهی کنید و بگویید: شنوندگان! متأسفانه به قدر این یک ساعت، برنامه‌ی مناسب شما پیدا نکرده‌ایم؛ این یک ساعت تعطیل. این، خیلی بهتر و پُرجاذبه‌تر و منصفانه‌تر است.
بعضی از فیلمها ساخته و نشان داده می‌شود که بی‌محتواست. البته من چون اهل فن نیستم، متأسفانه نمی‌توانم در باب ساخت و پرداخت و کارهای هنری آن نظری بدهم - ای کاش می‌توانستم در آن زمینه‌ها هم نظر بدهم - اما به عنوان بیننده‌یی که پای تلویزیون می‌نشیند و خیلی هم از معارف زمان بیگانه نیست، می‌توانم نظر بدهم: انصافاً بی‌جاذبه و بی‌محتوا بود. می‌ترسم به آن فیلمی که مورد نظر است، اشاره کنم و کارگردان و هنرمندش بی‌خود مورد طعن قرار بگیرند؛ اما واقعاً الان مواردی که بتوانم اشاره کنم و اسم فیلمها را بگویم جلوی چشم من است. اینها را پخش نکنید؛ حتّی تولید نکنید.
بیانات در دیدار با مسؤولان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران 7/5/69

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
شما باید در مقابل این حرکت موذیانه‌ی رسانه‌ها، واقعا سینه سپر کنید. هرجا رسانه‌ها روی نقطه‌یی تکیه می‌کنند، شما اگر قبلا پادزهرش را نداده‌اید، بعدا بدهید. تبلیغات دروغی که آنها الان می‌کنند، رسانه‌های ما باید در مقابلش خیلی قوی بایستند. شما بایستی ابتکار هم بکنید. این ابتکار برنامه‌ی «بررسی رادیوهای بیگانه» که صبحهای جمعه پخش می‌شود، یک زمان خیلی خوب حرکت می‌کرد؛ اما حالا قدری یکنواخت و دور از انتظار شده است و به آن شکل سابق نیست؛ که باید در آن باز هم ابتکار انجام بگیرد. یعنی باید به‌طور همه جانبه، آن سخن درست و آن نکته‌ی بجا را ببینند و مطالعه کنند و در مقابل، آنچه را که دشمن می‌گوید، بیرون بیاورند و نقاط زیبای نظام را به چشم مردم بکشانند ...
بیانات در دیدار با مسؤولان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران 7/5/69

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
اسلام ناب محمدی
صدا و سیما را دانشگاهی برای تدریس اصول اسلام انقلابی بدانید. برداشت ما از صدا و سیما این است. امام که فرمودند «دانشگاه»، در دانشگاه چیزی تدریس می‏شود؛ در این دانشگاه چه چیزی می‏خواهد تدریس بشود؟ آنچه که در این‏ دانشگاه تدریس می‏شود، عبارت از پیامها، پایه‏ها، مفاهیم و درسهای اسلام ناب و اسلام انقلابی و اسلام واقعی است. این، آن چیزی است که در صدا و سیما ایده‏آل است. ما می‏خواهیم به این نقطه برسیم؛ ولی فاصله داریم. شما بیش از من هم این را می‏دانید. من عیوب صدا و سیما را خیلی می‏دانم؛ اما مطمئناً هرکدام از شما در بخش خودتان، بیش از من معایب را می‏دانید. البته بیش از من هم تلاشها و اخلاصهایی را که در آنجا خرج شده و می‏شود، می‏دانید؛ در این هم بحثی نیست ...
بیانات در دیدار با مسؤولان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران 7/5/69

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
هنر انقلابی
آن دستگاهی که در دستان هنرمند و باقدرت شماست و زیر نظر مسؤول و صاحبتان قرار دارد - یعنی دستگاه صدا و سیما - دستگاه بسیار حساسی است؛ شوخی نیست. این چیزی نیست که اگر مثلاً آدم مشاهده کرد که فلان گوشه‌ی آن هم اشکالی دارد، بگوید این اشکال به خوبیهایش دَر. نه، فقط خوبیها باید گسترش پیدا کنند و زیاد بشوند. اعتقادم این است که شما مسؤولان مؤمن و علاقه‌مند و کارآمد می‌توانید؛ ما ابزارش را داریم. به اندازه‌یی که بتوانیم همین حرفها را به‌قدر کافی با مایه‌های هنر بیامیزیم و هنرمندانه ارایه بدهیم، ابزار خوب داریم. هنرمند زیاد داریم؛ منتها باید به حیطه‌بندیهای نظام توجه کنید و هیچ‌گونه تخطی و تخلفی را از اصول اساسی نظام و انقلاب اسلامی تحمل و اغماض نکنید. وقتی اغماض نکردید، وقتی رسیدگی کردید، همه چیز درست خواهد شد ...
بیانات در دیدار با مسؤولان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران 7/5/69

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
شایسته‌سالاری ... | کرامت انسان ...
در نظام جمهوری اسلامی، تکریم شأن انسان - که یکی از ویژگیهای اسلام است - ارزش دادن به انسان، رشد دادن انسان، انسان را در کار شایسته‌ی خودش به کار گرفتن و نیروهای او را در خدمت اهداف متعالی جوشاندن، یکی دیگر از گرایشهای اصولی است ...
مراقبت ...
مراقبت، چیز خیلی مهمی است. مدیران بخشهای مختلف، باید به مراقبت نسبت به محوطه‏ی کار خودشان و تشویق و تنبیه، خیلی اهمیت بدهند. منظورمان از تنبیه، تنبیه قضائی و نوع کار قضائی نیست؛ بالاخره ترتیب اثر داده بشود. اگر کسی خوب و صحیح و مطابق برنامه کار می‏کند، باید تشویق شود. کسی هم که تخطی می‏کند، کار بد انجام می‏دهد، رعایت مصلحت نظام و مفاهیم مطلوب برای نظام را نمی‏کند و برخلاف اسلام و مفاهیم انقلاب چیزی را می‏گنجاند، باید با او برخورد شود ...
بیانات در دیدار با مسؤولان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران 7/5/69

 

حضرت آیت الله امام خامنه ای:
پرهیز از سطحی‌نگری و انعکاس حقیقی معارف اسلامی در فیلم ها و نماهای تلویزیونی
این‌طور نباشد که به نام اسلام چیزى را بگوییم که سست باشد، یا چیزى را ببافیم که فقط شکل، شکل اسلامى باشد؛ مثل این نماهاى تلویزیونى - عکس گنبد و بارگاه و مانند آن - که شماها براى فیلمها درست مى‌کنید و چیزى را از دور نشان مى‌دهید. ارایه‌ى چنین چیزهایى از اسلام، یک چیز پوکِ پوچِ کم‌مایه است که فقط یک زر و زیور دروغى، آن هم ظاهرى و سطحى را نشان مى‌دهد.
حقیقتاً بایستى مفاهیم و معارف اسلامى پخش و منعکس بشود. علاوه‌ى بر این، صدا و سیما کوشش کند که مردم متدین بشوند. یکى از وظایفى که واقعاً باید آقایان به آن توجه کنند، متدین‌سازى است. کارى کنید که مستمعتان بر اثر صحبت شما، حقیقتاً به صورت عمیق متدین بشود ...
بیانات در دیدار با مسؤولان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران 7/5/69

علامه شیخ جعفر شوشتری(ره) :

تنها ماهی که شهادت ندارد شعبان المعظم است

تنها ماهی که میلاد ندارد محرم الحرام است

و این یعنی
سیدنا و مولانا الحسین (علیه السلام)
محور شادی و غم ‌است.

دمع العین ص ۲۵

https://imamhussain.org/persian/31216

شهدای والامقام واقعه کربلا

یا لَیتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً

سیف بن حارث بن سریع بن جابر همدانى جابرى و پسر عمویش مالک بن عبداللّه‏‏

سیف و مالک (الجابریّان) پسر عمو و برادر امّى بود. (بنو جابر نسلى از همدان است.) و همراه برده‏ شان شبیب به خدمت حضرت سیدالشهداء (علیه السّلام) آمد و به یاران او ملحق شدند. روز عاشورا در رکاب حضرت امام حسین (علیه السّلام) جنگیدند تا شهید شدند.

شهید مدافع حرم شهید محمد اتابه

شهادت : 1395/08/09 ... حلب - سوریه

بخشی از وصیت نامه:

بر همه واجب است مطیع محض فرمایشات مقام معظم رهبری که همان ولایت فقیه می باشد، باشند. چون دشمنان اسلام کمر همت بستند تا ولایت را از ما بگیرند و شما همت کنید متحد و یکدل باشید تا کمر دشمنان بشکند و ولایت باقی بماند و مگذارید که یک بار دیگر هم شیعه و شیعیان تنها بمانند همچون تنهایی مولایمان حضرت علی (ع) و درد دلهایش با چاه و مادرمان حضرت زهرا (س) در بین در و دیوار و اربابم اباعبدالله الحسین (ع) در کربلا و …

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: برچسب‌ها: حضرت علی اکبر علیه السلام , جوان , سوره انفطار , امام جعفر صادق علیه السلام , رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم , امام عسکری (علیه السلام) , سوره‌ حمد , سوره بقره , قرآن کریم , تفسیر نور , تفسیر صفحۀ ۱۶ قرآن کریم , تفسیر , صفحۀ ۱۶ قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , بیماری مؤمن , بیماری , مؤمن , امام سجّاد علیه السلام , سلامت , زبان آدمیزاد , زبان , آدمیزاد , امام حسین علیه‌السلام , پخش , تولید , صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران , صدا و سیما , جمهوری اسلامی ایران , اسلام ناب محمدی , دانشگاه , تدریس , هنر انقلابی , هنر , انقلابی , شایسته‌سالاری , کرامت انسان , انعکاس , حقیقی , معارف اسلامی , متدین , علامه شیخ جعفر شوشتری(ره) , شعبان المعظم , محرم الحرام , شهدای والامقام واقعه کربلا , شهدای کربلا , شهید مدافع حرم , شهید محمد اتابه , شهدای مدافع حرم , فرمایشات مقام معظم رهبری , فرمایشات , مقام معظم رهبری , ولایت فقیه , دشمنان اسلام , ولایت , متحد , یکدل , همت , شیعه , شیعیان , تنها , مولایمان حضرت علی (ع) , چاه , مادرمان , حضرت زهرا (س) , اربابم اباعبدالله الحسین (ع) , کربلا , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

فضیلت و خواص سوره تکویر

سوره تکویر هشتاد و یکمین سوره قرآن کریم است که مکی و 29 آیه دارد.

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است: هر کس سوره تکویر را قرائت کند در روز قیامت هنگامی که پرونده های اعمال بندگانش پیش روی همگان قرار می گیرد خداوند او را از رسوایی در امان می دارد و هر کس که دوست دارد روز قیامت به من بنگرد این سوره را بخواند.(1)

امام صادق علیه السلام فرمودنده اند: هر کس سوره تکویر را تلاوت کند در بهشت در پناه خداوند و زیر سایه خداوند مشمول کرامت خداوند خواهد بود و این چیزها برای خداوند بزرگ نیست.(2)

آثار و برکات سوره

1) برطرف کننده بیماری های چشمی

قرائت سوره تکویر برای چشم، موجب تقویت دید چشم و برطرف کنده تاری چشم و دیگر دردهای چشم می شود.(3)

2) برآورده شدن حاجات

هنگام آمدن باران 100 بار این سوره را بخواند مؤثر است.(4)

__________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان، ج10، ص273

(2) ثواب الاعمال، ص121

(3) المصباح کفعمی، ص459

(4) درمان با قرآن، ص138

منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»؛ درمان با قرآن،محمدرضا کریمی

منبع (ادامه ...):

https://quran.anhar.ir/fazilat-312.htm

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَالَ لِی: یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ فَأَفْرَدَ الِامْتِنَانَ عَلَیَّ بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ وَ جَعَلَهَا بِإِزَاءِ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ وَ إِنَّ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ أَشْرَفُ مَا فِی کُنُوزِ الْعَرْشِ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ خَصَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) وَ شَرَّفَهُ بِهَا وَ لَمْ یُشْرِکْ مَعَهُ فِیهَا أَحَداً مِنْ أَنْبِیَائِهِ مَا خَلَا سُلَیْمَانَ (علیه السلام).
پیامبر (صلی الله علیه و آله) همانا خداوند متعال به من فرمود: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! ما به تو سوره‌ی حمد و قرآن عظیم دادیم! (حجر/۸۷). پس با فاتحة الکتاب، جداگانه بر من منّت نهاد و آن را در کنار قرآن بزرگ قرار داد. همانا فاتحة الکتاب، ارزشمندترین چیز در گنجینه‌ی عرش است و خداوند عزّوجلّ آن را به محمّد (صلی الله علیه و آله) اختصاص داد و او را به آن مفتخر ساخت و هیچ‌یک از پیامبران را در این امر با وی شریک نگرداند، مگر حضرت سلیمان (علیه السلام) را».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۸ بحارالأنوار، ج۸۹، ص۲۲۷/ الأمالی للصدوق، ص۱۷۵/ الإمام العسکری، ص۲۹/ نورالثقلین/ البرهان

منبع (ادامه ...):

http://alvahy.com/%D9%81%D8%A7%D8%AA%D8%AD%D9%87

تفسیر صفحۀ ۱۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۴ - تفسیر نور:

«قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّواالْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ» بگو: اگر سرای آخرت در نزد خداوند مخصوص شماست، نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید؛ اگر راست می‌‏گویید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۴:

از دیدگاه قرآن ادعاهای دروغین و خیال‌پردازی‌های بنی‌اسرائیل کدام هستند؟

بنی‌اسرائیل، ادّعاهای دروغین و خیال‌پردازی‌‏های فراوان داشتند که برخی از آنها عبارت بود از:

ما فرزندان و محبوبان خدا هستیم. «نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ» «مائده، ۱۸»؛

کسی وارد بهشت نمی‌شود مگر آنکه یهودی و یا نصرانی باشد. «قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاری‏» «بقره، ۱۱۱»؛

آتش دوزخ، جز چند روزی به ما اصابت نمی‌کند. «لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّاماً مَعْدُودَةً» «بقره، ۸۰».

این آیه، همۀ این بافته‌‏های خیالی و موهومات فکری آنها را رد کرده و می‌‏فرماید: اگر این ادّعاهای شما درست باشد و به این حرف‏‌ها ایمان داشته باشید، دیگر نباید از مرگ بترسید و از آن فرار کنید، بلکه باید آرزوی مرگ کنید تا به بهشت وارد شوید!

اولیای خدا، نه تنها از مرگ نمی‌‏ترسند، بلکه اشتیاق به مرگ نیز دارند.

همان‌گونه که حضرت علی علیه‌السّلام می‌‏فرماید: «و الله لابن ابی طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه» «بحار،ج ۲۸، ص ۲۳۳» یعنی به‌خدا‌سوگند، علاقۀ فرزند ابوطالب به مرگ، از علاقۀ طفل شیرخوار به سینۀ مادرش بیشتر است.

آری، باید به گونه‌ای زندگی کنیم که هر لحظه آمادۀ مرگ باشیم.

مرگ، همانند سفر است. راننده در صورتی از سفر می‌‏ترسد که یا راه را نمی‌‏شناسد، یا بنزین ندارد یا تخلّف نموده است، یا جنس قاچاق حمل می‏ کند و یا در مقصد، محلّ سکونت ندارد.

درحالی‌که مؤمن واقعی، راه را می‌‏داند «الیه المصیر» سوخت بین راه دارد «عمل صالحاً» تخلّفاتش را با توبه جبران کرده است، جنس قاچاق یعنی عمل خلاف ندارد و محل سکونتش را نیز می‌‏داند «جنّة الماوی» و لذا نمی‌ترسد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۴:

۱. در برابر خیالات و موهومات، با صراحت برخورد کنید. «قُلْ»

۲. دامنۀ انحصار و نژادپرستی، تا قیامت کشیده می‌‏شود! «لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً»

۳. و جدان، بهترین قاضی است. «إِنْ کانَتْ» «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ»

۴. آمادگی برای مرگ، نشانۀ ایمان واقعی و صادقانه است. «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ»
تفسیر صفحۀ ۱۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۵ - تفسیر نور:

«وَ لَنْ یَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ» ولی آنها هرگز به سبب آنچه از پیش فرستاده‌اند، آرزوی مرگ نکنند و خداوند به حال ستمگران، آگاه است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۵:

نترسیدن از مرگ، نشانۀ صدق و یقین است. وقتی مرگ از راه می‌رسد شوخی‌‏ها، تعارفات و خیالات می‌گریزند؛ تنها انسان می‌‏ماند و اعمال او.

در لحظۀ مرگ، انسان باور می‌کند که متاع دنیا کم است و آخرت بهتر و باقی است.

در لحظۀ مرگ، انسان باور می‌کند که دنیا غنچه‏‌ای است که برای هیچکس شکفته نمی‌‏شود و دوستان دنیوی مگس‌ها هستند دور شیرینی.

انسان اگر به مرتبۀ یقین برسد، هرچه به مرگ نزدیک‌‏تر می‌‏شود، احساس قرب و وصول به لقا و دیدار الهی می‌کند.

به همین دلیل حضرت علی علیه‌السّلام وقتی ضربۀ شمشیر را بر فرق خود احساس کرد، فرمود: «فزت و رب الکعبة» قسم به پروردگار کعبه رستگار شدم.

امام حسین علیه‌السّلام در کربلا هرچه به ظهر عاشورا و زمان شهادت نزدیک می‌‏شد، صورتش برافروخته و شکوفاتر می‌‏گردید، و وقتی در شب آخر از یارانش پرسیدند: مرگ نزد شما چگونه است؟ جملاتی را در جواب عرضه داشتند که نشان دهندۀ یقین آنان به حقّانیّت راه‌شان بود، آنها مرگ را شیرین می‏‌دانستند و حتّی برخی از آنان در همان شب آخر با یکدیگر مزاح می‌کردند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۵:

۱. ترس از مرگ، در واقع ترس از کیفر کارهای خودِ ماست. «بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ»

۲. مدّعیان دروغگو و متوقّعان نابه‌جا، ظالم هستند. «وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ»

۳. خودتان می‌‏دانید که چه کرده‌‏اید؛ خداوند نیز که از آنها با خبر است، پس این همه ادّعا برای چه؟! «وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ»
تفسیر صفحۀ ۱۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۶ - تفسیر نور:

«وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلی‏ حَیاةٍ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ یُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ» (ای پیامبر) هر آینه یهود را حریص‌ترین مردم، حتّی (حریص‌‏تر) از مشرکان، بر زندگی (این دنیا و اندوختن ثروت) خواهی یافت، (تا آن‌جاکه) هر یک از آنها دوست دارد هزارسال عمر کند، درحالی‌که (اگر) این عمر طولانی به آنان داده شود، آنان را از عذاب خداوند باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بیناست.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۶:

۱. عمر طولانی مهم نیست، قرب به خداوند و برکت عمر و نجات از آتش، ارزش دارد. «لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ»

در تفسیر فخر رازی دعایی از رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: اگر زندگی برای من نیکوست، مرا زنده نگهدار و اگر مرگ بهتر است، بمیران.

امام سجاد علیه‌السّلام نیز در دعای مکارم‌الاخلاق از خداوند چنین مسئلت می‌‏کند: «الهی عمّرنی ما کان عمری بذلةً فی طاعتک، فاذا کان عمری مرتعاً للشیطان فاقبضنی» خداوندا اگر عمر من وسیلۀ خدمت در راه اطاعت تو باشد، عمر مرا طولانی کن، ولی اگر عمر من چراگاه شیطان خواهد بود، آن را قطع نما.

۲. یهود، حریص‌‏ترین و دنیاگراترین مردم دنیا هستند. «أَحْرَصَ النَّاسِ عَلی‏ حَیاةٍ»

۳. یهودیان می‏‌خواهند زنده بمانند گرچه به هر نحو زندگی پست باشد. «أَحْرَصَ النَّاسِ عَلی‏ حَیاةٍ» (کلمۀ «حَیاةٍ» نکره و نشانۀ هر نوع زندگی است.)

۴. دروغگو، کم‌حافظه است. یهودیان از یک‌سو بهشت را مخصوص خود می‌‏دانند، «لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً» و ازسوی‌دیگر می‌‏خواهند همیشه در دنیا زنده بمانند. «یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ» «تفسیر راهنما»
تفسیر صفحۀ ۱۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۷ - تفسیر نور:

«قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی‏ قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ هُدیً وَ بُشْری‏ لِلْمُؤْمِنِینَ» (یهود می‌‏گویند: چون فرشته‌‏ای که وحی بر تو نازل می‌‏کند جبرئیل است و ما با جبرئیل دشمن هستیم، به تو ایمان نمی‌آوریم)

بگو: هر که دشمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خداست.) چرا که او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل کرده است، (قرآنی) که کتب آسمانی پیشین را تصدیق می‌کند و مایۀ هدایت و بشارت برای مؤمنان است.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۷:

در شأن نزول آیه آمده است: وقتی پیامبر اسلام به مدینه آمدند، روزی ابن صوریا (یکی از علمای یهود) با جمعی از یهودیان فدک، نزد پیامبر آمده و سؤالاتی کردند.

حضرت همۀ سؤالات آنها را جواب داده و هر نشانه‌‏ای که خواستند بیان کردند. آخرین سؤال‌شان این بود که نام فرشته وحی تو چیست؟ حضرت فرمودند: جبرئیل. آن‌ها گفتند: اگر میکائیل بود ما به تو ایمان می‌‏آوردیم، چون جبرئیل، دستورات مشکلی مثل جهاد می‌‏آورد، ولی دستورات میکائیل ساده و راحت است!
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۷:

۱. دامنۀ خیال‌‏پردازی و لجاجت انسان تا آنجا گسترده می‌‏شود که به جهان فرشتگان نیز سرایت می‌‏کند. «عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ»

انسان لجوج، حتّی فرشتگان را متهم می‌کند. فرشتگانی که خداوند آنها را معصوم می‌‏داند و دربارۀ آنان می‌‏فرماید: «لا یعصون اللَّه ما امرهم» آنها هرگز فرمان خداوند را نافرمانی نمی‌‏کنند. (تحریم، ۶)

آنان دلیل دشمنی با جبرئیل را آوردنِ دستورات سنگین و دلیلِ دوستی میکائیل را آوردنِ دستورات سبک می‌دانند؛ درست مانند کودک بازیگوشی که معلّم ریاضی را بد و معلّم ورزش را خوب می‌‏پندارد با آنکه هر دو در جهت تعلیم و تربیت فعالیّت می‌‌کنند.

۲. حمایت و دفاع از پاکانی که مورد تهمت قرار گیرند، لازم است. «نَزَّلَهُ» «بِإِذْنِ اللَّهِ» خداوند ضمن محکوم کردن تصوّرات بنی‌اسرائیل، از جبرئیل تجلیل کرده که بدون اذن ما کاری نمی‌کند و در رسالت خود، امین و رابط بین ما و پیامبر است.

۳. جبرئیل کتابی آورد که تورات شما را تصدیق می‏‌کند، پس چرا با او دشمن هستید؟! «نَزَّلَهُ» «مُصَدِّقاً»
تفسیر صفحۀ ۱۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۸ - تفسیر نور:

«مَنْ کانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِیلَ وَ مِیکالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ» هر که دشمن خدا و فرشتگان و پیامبران او و جبرئیل و میکائیل باشد (کافر است و بداند که) خداوند دشمن کافران است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۸:

۱. ایمان و تولّی، نسبت به همۀ مقدّسات لازم است. «لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ»

۲. دشمنی با انبیاء و اولیا، کفر و دشمنی با خداوند است. «فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ»

۳. همۀ فرشتگان، در یک مرتبه و سطح نیستند. «مَلائِکَتِهِ» «جِبْرِیلَ وَ مِیکالَ» (نام دو فرشتۀ مخصوص جبرئیل و میکائیل را برده است.)
تفسیر صفحۀ ۱۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹۹ - تفسیر نور:

«وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ آیاتٍ بَیِّناتٍ وَ ما یَکْفُرُ بِها إِلاَّ الْفاسِقُونَ»
ترجمۀ سورۀ بقره - آیۀ ۹۹:

همانا آیات (و نشانه‌‏های) روشنی به‌سوی تو فرستادیم و جز فاسقان کسی به آنها کفر نمی‌‏ورزد.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۹:

انسان با پیروی از هوس‌ها و ارتکاب گناه، از مدار حق خارج شده و به سوی کفر تمایل پیدا می‌‏کند. قرآن می‏‌فرماید: سرانجام کسانی که مرتکب گناه می‌‏شوند اگر توبه و جبران نکنند تکذیب و کفر است. «ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّوای‏ أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ» «روم، ۱۰»

ابن‌صوریا که داستانش در دو آیۀ قبل آمد، بعد از آن که پیامبر سؤالات او را پاسخ داد، بهانه‌‏ای نداشت جز اینکه بگوید: چون جبرئیل بر تو وحی می‏‌آورد نه میکائیل، ما به تو ایمان نمی‌‏آوریم. ولی از آنجا که جوابش با آیۀ قبل داده شد، برای اغفال عوام یهود گفت: او دلیل روشنی به ما ارائه نکرد.

آیه نازل شد که مبادا بهانه‌جویی علمایی همچون ابن‌صوریا تو را ناراحت کند، مردم بدانند که بنی‌اسرائیل بهانه می‌گیرند وگرنه ما آیات و دلایل روشن و محکمی فرستاده‌ایم تا کسی در نبوّت تو تردیدی نداشته باشد و با این دلایل، تنها کسانی کفر می‌‏ورزند که فاسق باشند و به خاطر هوس‌ها و گناهان زیاد، از مدار حق بیرون رفته باشند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۹۹:

۱. در برابر تضعیف ناحق، باید تقویت به‌جا صورت بگیرد. چون علمای یهود، پیامبر اسلام را به ناحق تضعیف کرده و گفتند دلیل روشنی ندارد، خداوند آن حضرت را تقویّت فرمود. «أَنْزَلْنا إِلَیْکَ آیاتٍ بَیِّناتٍ»

۲. فسق و گناه زمینۀ کفر است. «ما یَکْفُرُ بِها إِلَّا الْفاسِقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۵ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۰-۱۰۱ - تفسیر نور:

«أَ وَ کُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یُؤْمِنُونَ * وَ لَمَّاجاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِیقٌ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواالْکِتابَ کِتابَ اللَّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ کَأَنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ» و آیا چنین نبود که هربار آنها (یهود) پیمانی (با خدا و پیامبر) بستند، جمعی از آنان آن را دور افکندند، حقیقت این است که بیشتر آنها ایمان ندارند.

این آیه، تسلّی خاطر برای رسول خداست که این گروه در پیمان‌شکنی و بهانه‏‌گیری، سابقۀ طولانی دارند و نباید از این لجاجت و بهانه‌‏گیری تعجّب کرد.

و هنگامی‌که فرستاده‌ای (چون پیامبر اسلام) از سوی خدا به سراغ‌شان آمد، که آنچه را با ایشان است (یعنی تورات) تصدیق می‌کند، گروهی از اهل کتاب، کتاب خدا را پشت سر افکندند، گویی اصلًا از آن خبر ندارند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۰-۱۰۱:

علمای یهود، پیش از بعثت پیامبر، مردم را به ظهور و دعوت آن حضرت بشارت می‌دادند و نشانه‌ها و مشخّصات او را بازگو می‌کردند. با نشانه‌هایی که در نزد دانشمندان یهود بود، آنان محمّد صلّی اللَّه علیه و آله را همچون فرزندان خویش می‌‏شناختند، ولی بعد از بعثت آن حضرت، در صدد انکار و کتمان آن نشانه‌‏ها برآمدند.
۱۰۱ - پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۱۰۰:

۱. در برخورد با مخالفان، باید انصاف مراعات شود. در آیۀ پیشین فرمود: اکثر آنان ایمان نمی‌‏آورند، تا حقّ اقلّیّت محفوظ بماند.

در این آیه نیز می‌‏فرماید: گروهی از آنان چنین‏ هستند، تا همه به یک چشم دیده نشوند. «نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ»

۲. علمی که بدان عمل نشود همانند جهل است. به علمایی که علم خود را نادیده گرفته و حقایق را کتمان کردند، می ‏فرماید: «کَأَنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ»

منبع : محسن قرائتی ، تفسیر نور ، ج ۱، ص ۱۶۲ - ۱۶۸.

منبع (ادامه ...):

https://olgoirani.com/content/15

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۶۳تا۶۴

قل من ينجيكم من ظلمات البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية لئن اءنجئنا من هذه لنكونن من الشاكرين(۶۳)
قل الله ينجيكم منها و من كل كرب ثم اءنتم تشركون(۶۴)

ترجمه :
۶۳ بگو چه كسى شما را از تاريكيهاى خشكى و دريا رهائى مى بخشد؟ در حالى كه او را آشكارا و در پنهانى مى خوانيد (و مى گوئيد): اگر از اين (خطرات و ظلمتها) ما را رهائى بخشيدى از شكرگزاران خواهيم بود.
۶۴ - بگو خداوند شما را از اينها و از هر مشكل و ناراحتى نجات مى بخشد باز هم شما براى او شريك مى سازيد! (و راه كفر مى پوئيد).

تفسیر
نورى كه در تاريكى مى درخشد
بار ديگر قرآن دست مشركان را گرفته و به درون فطرتشان مى برد و در آن مخفيگاه اسرار آميز نور توحيد و يكتاپرستى را به آنها نشان مى دهد و به پيامبر دستور مى دهد به آنها اين چنين بگويد: چه كسى شما را از تاريكيهاى بر و بحر رهائى مى بخشد؟! (قل من ينجيكم من ظلمات البر و البحر؟) لازم به يادآورى است كه ظلمت و تاريكى گاهى جنبه حسى دارد و گاهى جنبه معنوى : ظلمت حسى آن است كه نور به كلى قطع شود يا آنچنان ضعيف شود كه انسان جائى را نبيند يا به زحمت ببيند، و ظلمت معنوى همان مشكلات و گرفتاريها و پريشانيهائى است كه عاقبت آنها تاريك و ناپيدا است . جهل ظلمت است ، هرج و مرج اجتماعى و اقتصادى و نابسامانيهاى فكرى و انحرافات آلودگيهاى اخلاقى كه عواقب شوم آنها قابل پيش بينى نيست و يا چيزى جز بدبختى و پريشانى نمى باشد همگى ظلمتند.
ظلمت و تاريكى ذاتا هولناك و توهم انگيز است ، زيرا حمله بسيارى از جانوران خطرناك و دزدان و جانيان در پرده تاريكى صورت مى گيرد و هر كس خاطراتى در اين زمينه دارد، لذا به هنگام گرفتار شدن در ميان تاريكى ، اوهام و خيالات جان مى گيرند، اشباح و هيولاهاى وحشتناك از زواياى خيال بيرون مى دوند، و افراد عادى را در خوف و ترس فرو مى برند.
ظلمت و تاريكى شعبه اى از عدم است و انسان ذاتا از عدم مى گريزد و وحشت دارد، و به همين جهت معمولا از تاريكى مى ترسد.
اگر اين تاريكى با حوادث وحشتناك واقعى آميخته شود و مثلا انسان در يك سفر دريائى شب تاريك و بيم موج و گردابى حائل محاصره شود وحشت آن به درجات بيش از مشكلاتى است كه به هنگام روز پديد مى آيد، زيرا معمولا راههاى چاره در چنان شرائطى به روى انسان بسته مى شود، همينطور اگر در شبى تاريك در ميان بيابانى راه را گم كند و صداى وحشتناك حيوانات درنده كه در دل شب طعمه اى براى خود مى جويند از دور و نزديك به گوش او رسد، در چنين لحظاتى است كه انسان همه چيز را به دست فراموشى مى سپارد و جز خودش و نور تابناكى كه در اعماق جانش مى درخشد و او را به سوى مبدئى مى خواند كه تنها او است كه مى تواند چنان مشكلاتى را حل كند، از ياد مى برد. اينگونه حالات دريچه هائى هستند به جهان توحيد و خداشناسى .
لذا در جمله بعد مى گويد: در چنين حالى شما از لطف بى پايان او استمداد مى كنيد گاهى آشكارا و با تضرع و خضوع و گاهى پنهانى در درون دل و جان او را مى خوانيد (تدعونه تضرعا و خفية ).
و در چنين حالى فورا با آن مبدا بزرگ عهد و پيمان مي بنديد كه اگر
ما را از كام خطر بره اند به طور قطع شكر نعمتهاى او را انجام خواهيم داد و جز به او دل نخواهيم بست (لئن انجينا من هذه لنكونن من الشاكرين ).
ولى اى پيامبر به آنها بگو: خداوند شما را از اين تاريكيها و از هر گونه غم و اندوه ديگر نجات مى دهد (و بارها نجات داده است ) ولى پس از رهائى باز همان راه شرك و كفر را مى پوئيد (قل الله ينجيكم منها و من كل كرب ثم انتم تشركون ).

نكته ها
در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد:
۱- ذكر تضرع كه به معنى دعاى آشكار و خفية كه دعاى پنهانى است شايد به خاطر اين باشد كه مشكلات با هم متفاوتند گاهى به مرحله شدت نرسيده انسان را به دعاى پنهانى دعوت مى كند و گاهى كه به مرحله شديد مى رسد آشكارا دست به دعا برميدارد، و گاهى ناله ها و فريادها سر مى دهد منظور اين است كه خداوند هم مشكلات شديد و هم مشكلات ضعيف شما را حل مى كند.
۲ - بعضى معتقدند كه در آيه به چهار حالت روانى انسان كه هر كدام يكنوع عكس العمل به هنگام بروز مشكلات است اشاره شده است : حالت دعا و نياز و حالت تضرع و خضوع و حالت اخلاص و حالت التزام به شكرگزارى به هنگام نجات از مشكلات .
اما متاسفانه براى بسيارى از اين افراد اين حالات پر ارزش همانند برقى زودگذر و تقريبا به شكل اضطرارى در برابر شدائد و مشكلات پيدا مى شود اما چون با آگاهى آميخته نيست پس از برطرف شدن شدائد به خاموشى مى گرايد.
بنابراين اين حالات اگر چه زودگذر باشد، مى تواند دليلى براى افراد دور افتاده در زمينه خداشناسى گردد.
۳ - كرب (بر وزن حرب ) در اصل به معنى زير و رو كردن زمين و حفر
آن است و نيز به معنى گره محكمى كه در طناب دلو مى زنند آمده است سپس در غم و اندوه هائى كه قلب انسان را زير و رو مى كند و همچون گرهى بر دل انسان مى نشيند گفته شده است .
بنابراين ذكر كلمه كرب در آيه بالا كه معنى وسيع و گسترده اى دارد و هر گونه مشكل مهمى را شامل مى شود بعد از ذكر ظلمات برو بحر كه به قسمت خاصى از شدائد گفته مى شود از قبيل ذكر يك مفهوم عام بعد از بيان مفهوم خاص ‍ است (دقت كنيد).
در اينجا يادآورى حديثى كه در ذيل اين آيه در بعضى از تفاسير اسلامى آمده است بى مناسبت نيست .
از پيغمبر اكرم نقل شده كه فرمود خير الدعاء الخفى و خير الرزق ما يكفى بهترين دعا آن است كه پنهانى (و از روى نهايت اخلاص ) صورت گيرد و بهترين روزى آن است كه بقدر كافى بوده باشد (نه ثروت اندوزى هائى كه مايه محروميت ديگران و بار سنگينى بر دوش انسان باشد).
و در ذيل همين حديث ميخوانيم : مر بقوم رفعوا اصواتهم بالدعا فقال انكم لا تدعون الاصم و لا غائبا و انما تدعون سميعا قريبا: پيامبر از كنار جمعيتى گذشت كه صداى خود را بدعا بلند كرده بودند فرمود شما شخص كرى را نمى خوانيد و نه شخصى را كه پنهان و دور از شما باشد بلكه شما كسى را مى خوانيد كه هم شنوا و هم نزديك است !. از اين حديث استفاده مى شود كه اگر دعا آهسته و آميخته با توجه و اخلاص بيشتر باشد بهتر است.

منبع (ادامه ...):

https://t.me/fazylatha

 حضرت آیت الله امام خامنه ای:
خودتان را پاکیزه کنید. جوانان عزیز ما با معارف دینی، با معارف الهی، با معارف بشری و با عمل صحیح دینی می‌توانند این کار را بکنند.
جوان یك انسان سرشار از استعداد و دارای حقوق فراوانی بر پدر و مادر، بر مدرسه، بر حكومت و بر مسوولان بخشهای گوناگون است.
در جوامع غربی، جوان به‌طور معمول مایل به بیبندوباری، نابرخوردار از حیا و مایل به ارتکاب جنایت و تجاوز و تعدّی تربیت میشود و در فساد اخلاقی غرق است. چنین نسل جوانی برای هر جامعه‌ای، در هر حدّی از علم و معرفت و ثروت هم که باشد، مثل موریانه‌ای پایه‌های آن جامعه و نظام را میجود و از بین می‌برد.
سیلى‌خوردگان از انقلاب بارها گفتهاند که کار ما در ایران، کار فرهنگى است؛ کار سیاسى هم نیست. کار فرهنگى یعنى چه؟ یعنى میخواهیم کارى کنیم که همین ایمان، همین شور و عشق، همین نورانیّت و صفایى که امروز در شما جوانها هست، در نسل جوان ایران از بین برود. ۱۳۷۹/۱۲/۰۸

 معتقدم که امروز یکى از سنگینترین بارهاى مسئولیّت بر دوش شما جوانها است.‌‌ ‌امروز سیلى‌خوردگان از انقلاب و آن ‌کسانى که با پدید آمدن نظام جمهورى اسلامى بساط غارتگرىشان از این کشور برچیده شد، متمرکز شدهاند روى جوانها. ‌
جوان ما بیدار است، پسر و دختر ما هوشیارند. دانش‌آموزمان، دانشجویمان، جوانهاى دیگرمان در حوزههاى علمیّه، اینها ‌بیدار هستند. این آگاهى را هم اسلام و انقلاب به این کشور و به این جوانها داده است. ‌

 در داخل مدارس و دانشگاهها سعى میکنند نفوذ کنند. اوّلین اِقدام آنها هم این است که جوان را به بىبندوبارى و فساد ‌سوق بدهند، گوهر حیا را در او از بین ببرند.جوان هشیار مؤمن و متدیّنِ امروز، در مقابل این توطئهها بیدار است. آنجایى که ‌نشانهى حضور دشمن و سرانگشت دشمن را ببیند، او را در زیر پاى خودش لگد میکند و له میکند.‌
هر یک‌یک از دانشآموزان تصمیم بگیرند آن چنان خودشان را بسازند که آن روزى که وارد دانشگاه شدند یا وارد حوزهها ‌شدند یا به هر نقطهاى و مرکزى منتقل شدند، در آنجا یک چراغى باشند تا دیگران را راهنمایى کنند. ‌
انسان مؤمن، انسانى است که در هر نقطهاى که هست، دیگران بتوانند به او اقتدا کنند؛ نه فقط اقتداى در نماز جماعت ‌بلکه اقتداى در عمل، فکر و رفتار؛ خودتان را این جور بسازید.‌

شهید مدافع حرم شهید مهدی صابری (غلامحسین)

شهادت : 09/12/1393 ... درعا - سوریه

بخشی از وصیت نامه:

خدای من؛ خدای خوب و مهربانم... خیلی خیلی قشنگ‌تر و زیباتر از اون چیزی هستی که من با این سطح پائین معرفت و شناخت که اصلاً نداشته محسوب می‌شه، فکر می‌کنم. روسیاهم. روسیاهم که با 25 سال سن نتونستم تو رابطه عبد و معبودی اونجوری که باید و شاید وظیفه عبد رو به نحو شایسته و بایسته انجام بدم. ازت ممنونم؛ ممنونم که من رو انسان آفریدی؛ انسانی مثلاً مسلمان و لایق شکر فراوان‌تر محب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه وآله السلام... ممنونم که دوران حیاتم رو تو این بازه زمانی قرار دادی و هم توفیقات و افتخارات خیلی خیلی زیادی؛ نمونه اش حب شهزاده علی اکبر (علیه السلام) عنایت کردی ...

رسیدن به سن 30 سال؛ بعد از آقا علی اکبر(ع) برام ننگه! تن و بدن سالم داشتن بعد از آقا علی اکبر(ع) اصلاً نمی‌تونم تصور کنم! فرق سالم رو بعد از آقا علی اکبر(ع) نمی‌خوام! چقدر خوب می‌شه سر تو بدنم نداشته باشم چقدر جالب و رویایی و زیباست وقتی ارباب می‌آیند بالا سرم تن تکه تکه ام براشون آشنا باشه و با دیدن شباهت‌های تو بدن من و شهزاده علی اکبر(ع) یک کمی از اون غم و غصه بدن ارباً اربا تسلی پیدا کند! خدایا نگذار آرزو به دل بمیرم ...

خواهرای خوبم؛ حجاب حجاب حجاب! ...


منابع (ادامه ...):

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1379

https://harimeharam.ir/shahid/187

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , حجاب , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه حمد , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای کربلا , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: فضیلت و خواص سوره تکویر , فضیلت , خواص , سوره تکویر , سوره‌ حمد , سوره بقره , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره انعام , ورزش , پاکیزه , شهید مدافع حرم , شهید مهدی صابری , غلامحسین , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ یَرِ‌ثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ

و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

ویژه نامه شهادت امام هادی علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۵۴تا۵۵

و اذا جاءک الذین یؤ منون بایاتنا فقل سلام علیکم کتب ربکم على نفسه الرحمة اءنه من عمل منکم سوءا بجهالة ثم تاب من بعده و اءصلح فأنه غفور رحیم (۵۴)
و کذلک نفصل الایات و لتستبین سبیل المجرمین (۵۵)

ترجمه
۵۴ - هر گاه کسانى که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند به آنها بگو: سلام بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود فرض کرده ، هر کس از شما کار بدى از روى نادانى کند سپس توبه و اصلاح (و جبران ) نماید او آمرزنده مهربان است .
۵۵ - و اینچنین آیات را برمیشمریم (و روشن میسازیم ) تا راه گناهکاران آشکار گردد.

تفسیر
بعضى معتقدند آیه نخست درباره کسانى نازل شده که در آیات قبل پیامبر
(صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مامور شد که از طرد آنها خوددارى کند، و آنها را از خود جدا نسازد و بعضى معتقدند درباره جمعى از گناهکاران بوده است که نزد پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آمدند و اظهار داشتند ما گناهان زیادى کرده ایم و پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) سکوت کرد تا آیه فوق نازل شد.
اما شان نزول آن هر چه باشد، شک نیست که مفهوم آیه یک معنى کلى و وسیع است و همه را شامل میشود، زیرا نخست به صورت یک قانون کلى به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور مى دهد که تمام افراد با ایمان را هر چند گناهکار باشند، نه تنها طرد نکند، بلکه به خود بپذیرد و چنین مى گوید:
هر گاه کسانى که به آیات ما ایمان آورده اند به سراغ تو بیایند، به آنها بگو: سلام بر شما (و اذا جائک الذین یؤمنون بایاتنا فقل سلام علیکم ).
این سلام ممکن است از ناحیه خدا و بوسیله پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بوده باشد، و یا مستقیما از ناحیه خود پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و در هر حال دلیل بر پذیرا شدن و استقبال کردن و تفاهم و دوستى با آنها است .
در جمله دوم اضافه میکند، که پروردگار شما رحمت را بر خود فرض کرده است (کتب ربکم على نفسه الرحمة ).
(کتب )که از ماده ( کتابت ) به معنى نوشتن است ، در بسیارى از موارد کنایه از الزام و ایجاب و تعهد مى باشد، زیرا یکى از آثار نوشتن مسلم شدن و ثابت ماندن چیزى است .
و در جمله سوم که در حقیقت توضیح و تفسیر رحمت الهى است ، با تعبیرى محبت آمیز چنین مى گوید: هر کس از شما کارى از روى جهالت انجام دهد، سپس توبه کند و اصلاح و جبران نماید، خداوند آمرزنده و مهربان است (انه من عمل منکم سوء بجهالة ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم )
همانطور که سابقا گفته ایم منظور از (جهالت ) در اینگونه موارد،
همان غلبه و طغیان شهوت است که انسان نه از روى دشمنى و عداوت با حق ، بلکه به خاطر غلبه هوى و هوس آنچنان مى شود که فروغ عقل و کنترل شهوت را از دست مى دهد، چنین کسى با اینکه عالم به گناه و حرام است اما چون علمش تحت الشعاع هوى و هوس واقع شده ، به آن جهل اطلاق گردیده ، مسلما چنین کسى در برابر گناه خود مسؤ ل است ، اما چون از روى عداوت و دشمنى نبوده ، سعى و کوشش مى کند اصلاح و جبران کند.
در حقیقت آیه فوق به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور مى دهد، که هیچ فرد با ایمانى را از هر طبقه و نژاد و در هر شرائطى بوده باشد، نه تنها از خود نراند، بلکه آغوش خویش را یکسان به روى همه بگشاید، حتى اگر کسانى آلوده به گناهان زیاد باشند، آنها را نیز بپذیرد و اصلاح کند.
و در آیه بعد براى تاکید مطلب مى فرماید:(ما آیات و نشانه ها و دستورات خود را این چنین روشن و مشخص مى کنیم ، تا هم راه حقجویان و مطیعان آشکار گردد و هم راه گنهکاران لجوج و دشمنان حق (و کذلک نفصل الایات و لتستبین سبیل المجرمین ).
روشن است که منظور از مجرم ، در آیه فوق هر گناهکارى نیست ، زیرا پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در این آیه ماموریت پیدا مى کند گناهکاران را در صورتى که به سوى او بیایند هر چند اعمال خلافى از روى نادانى انجام داده باشند، بپذیرد، بنابراین منظور از مجرم همان گناهکاران لجوج و سرسختى است که با هیچ وسیله تسلیم حق نمى شوند.
یعنى بعد از این دعوت عمومى و همگانى به سوى حق ، حتى دعوت از گناهکارانى که از کار خود پشیمانند، راه و رسم مجرمان لجوج و غیر قابل انعطاف کاملا شناخته خواهد شد

**************

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۵۶تا۵۸

قل انى نهیت اءن اءعبد الذین تدعون من دون الله قل لا اءتبع اءهواءکم قد ضللت اذا و ما اءنا من المهتدین (۵۶)
قل انى على بینة من ربى و کذبتم به ما عندى ما تستعجلون به إن الحکم الا لله یقص الحق و هو خیر الفاصلین (۵۷)
قل لو اءن عندى ما تستعجلون به لقضى الامر بینى و بینکم و الله اءعلم بالظالمین (۵۸)

ترجمه :
۵۶ - بگو من از پرستش کسانى که غیر از خدا میخوانید نهى شده ام ، بگو من از هوى و هوسهاى شما پیروى نمى کنم اگر چنین کنم گمراه شده ام و از هدایت یافتگان نخواهم بود.
۵۷ - بگو من دلیل روشنى از پروردگارم دارم و شما آنرا تکذیب کرده اید (و نپذیرفته اید) آنچه شما درباره آن عجله دارید به دست من نیست ، حکم و فرمان تنها از آن خدا است ، حق را از باطل جدا میکند، و او بهترین جدا کننده (حق از باطل ) است .
۵۸ - بگو اگر آنچه را که شما در باره آن عجله دارید نزد من بود (و به درخواست شما ترتیب اثر مى دادم عذاب الهى بر شما نازل مى گشت و) کار من و شما پایان گرفته بود و خداوند ظالمان را بهتر مى شناسد.

تفسیر
اصرار بیجا

در این آیات همچنان روى سخن به مشرکان و بت پرستان لجوج است - همانطور که بیشتر آیات این سوره نیز همین بحث را دنبال مى کند - لحن این آیات چنان است که گویا آنها از پیامبر دعوت کرده بودند به آئینشان گرایش پیدا کند پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مامور مى شود که صریحا به آنها بگوید: من از پرستش کسانى را که غیر از خدا مى پرستید نهى شده ام (قل انى نهیت ان اعبد الذین تدعون من دون الله ).
جمله نهیت (ممنوع شده ام ) که به صورت فعل ماضى مجهول آورده شده است اشاره به این است که ممنوع بودن پرستش بتها چیز تازهاى نیست بلکه همواره چنین بوده و خواهد بود.
سپس با جمله : بگو اى پیامبر من پیروى از هوا و هوسهاى شما نمى کنم (قل لا اتبع اهوائکم ) پاسـخ روشنى به پیشنهاد بى اساس آنها مى دهد و آن اینکه بت پرستى هیچ دلیل منطقى ندارد، و هرگز با حکم عقل و خرد جور نمى آید، زیرا عقل به خوبى درک مى کند که انسان از جماد اشرف است چگونه ممکن است انسان در برابر مخلوق دیگرى و حتى در برابر موجود پست تر سر تعظیم فرود آورد، علاوه بر این بتها غالبا ساخته و پرداخته انسان بودند چگونه ممکن است چیزى که مخلوق خود انسان است معبود او و حلال مشکلاتش گردد، بنابراین سرچشمه بت پرستى چیزى جز تقلید کورکورانه و پیروى از خرافات و هوا پرستى نیست .
و در آخرین جمله براى تاکید بیشتر مى گوید: اگر من چنین کارى را کنم مسلما گمراه شده ام و از هدایت یافتگان نخواهم بود (قد ضللت اذا و ما انا من المهتدین ).
در آیه بعد پاسـخ دیگرى به آنهاو آن اینکه من بینه و دلیل روشنى از طرف پروردگارم دارم اگر چه شما آن را نپذیرفته و تکذیب کرده اید (قل انى على بینة من ربى و کذبتم به ).
بینة در اصل به چیزى مى گویند که میان دو شى ء فاصله و جدائى مى افکند به گونه اى که دیگر هیچگونه اتصال و آمیزش با هم نداشته باشند، سپس به دلیل روشن و آشکار نیز گفته شده ، از این نظر که حق و باطل را کاملا از هم جدا مى کند.
در اصطلاح فقهى اگر چه ( بینة ) به شهادت دو نفر عادل گفته مى شود ولى معنى لغوى آن کاملا وسیع است و شهادت دو عادل یکى از مصداقهاى آن مى باشد و اگر به معجزات بینة گفته مى شود باز از همین نظر است که حق را از باطل جدا مى کند و اگر به آیات و احکام الهى بینة گفته مى شود باز به عنوان مصداق این معنى وسیع است .
خلاصه در این آیه نیز پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مامور است روى این نکته تکیه کند که مدرک من در مسئله خدا پرستى و مبارزه با بت کاملا روشن و آشکار میباشد و انکار و تکذیب شما چیزى از اهمیت آن نمى کاهد.
سپس به یکى دیگر از بهانه جوئیهاى آنها اشاره مى کند و آن اینکه آنها مى گفتند اگر تو بر حق هستى کیفرهائى که ما را به آن تهدید میکنى زودتر بیاور پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در پاسـخ آنها میگوید آنچه را شما درباره آن عجله دارید به
دست من نیست ) (ما عندى ما تستعجلون به ).
تمام کارها و فرمانها همه به دست خدا است (ان الحکم الا لله ).
و بعد به عنوان تاکید مى گوید: او است که حق را از باطل جدا مى کند و او بهترین جدا کنندگان حق از باطل است (یقص ‍ الحق و هو خیر الفاصلین ).
بدیهى است کسى میتواند به خوبى حق را از باطل جدا کند که علمش از همه بیشتر باشد و شناخت حق و باطل براى او کاملا روشن است ، به علاوه قدرت کافى براى اعمال علم و دانش خود نیز داشته باشد و این دو صفت (علم و قدرت ) به طور نامحدود و بى پایان تنها براى ذات پاک خدا است ، بنابراین او بهترین جدا کنندگان حق از باطل است .
در آیه بعد به پیامبر دستور مى دهد که در برابر مطالبه عذاب و کیفر از ناحیه این جمعیت لجوج و نادان به آنها بگو : اگر آنچه را که شما با عجله از من مى طلبید در قبضه قدرت من بود و من به درخواست شما ترتیب اثر میدادم کار من و شما پایان گرفته بود (قل لو ان عندى ما تستعجلون به لقضى الامر بینى و بینکم ).
اما براى اینکه تصور نکنند مجازات آنها به دست فراموشى سپرده شده در پایان خداوند از همه کس بهتر ستمکاران و ظالمان را مى شناسد و به موقع کیفر آنها را خواهد داد (و الله اعلم بالظالمین ).
 

نکته ها
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد
:
۱ - از آیات قرآن استفاده مى شود که بسیارى از اقوام گذشته همین درخواست را از پیامبران خود داشتند، که اگر راست مى گوئى پس چرا مجازاتى را که براى ما انتظار دارى به سراغ ما نمى فرستى ؟!
قوم نوح (علیه السلام ) چنین درخواستى را از او کردند و گفتند اى نوح ! چرا این همه با ما سخن مى گوئى و مجادله مى کنى ؟ اگر راست مى گوئى عذابى را که به عنوان تهدید مى گوئى زودتر بیاور قالوا یا نوح قد جادلتنا فاکثرت جدالنا فاتنا بما تعدنا ان کنت من الصادقین (هود - 32) نظیر این تقاضا را قوم صالح نیز از او کردند (اعراف - 77).
و همچنین قوم عاد به پیامبرشان هود چنین پیشنهادى داشتند (اعراف - 70) از سوره اسراء نیز استفاده مى شود که این درخواست از پیامبر اسلام مکرر واقع شد، حتى گفتند ما به تو ایمان نمى آوریم مگر زمانى که یکى از چند کار انجام دهى از جمله اینکه سنگهاى آسمانى را قطعه قطعه بر سر ما بیفکنى ! (او تسقط السماء کما زعمت علینا کسفا) (اسراء - 92).
این درخواستهاى نامعقول یا به عنوان استهزاء و مسخره کردن صورت مى گرفته و یا به راستى به عنوان طلب اعجاز و در هر دو صورت کار احمقانه اى بود، زیرا در صورت دوم موجب نابودى آنها مى شده و جائى براى استفاده از معجزه باقى نمى مانده و در صورت اول نیز با دلائل و نشانه هاى روشنى که پیامبران با خود داشتند حداقل احتمال صدق آنها در نظر هر بیننده مجسم میشده است ، چطور ممکن است با چنین احتمالى انسان تقاضاى نابودى خودش را بکند، یا آن را به شوخى بگیرد ، ولى تعصب و لجاجت بلاى بزرگى است که جلو هر گونه فکر و منطق را مى گیرد.
۲- جمله (ان الحکم الا لله ) معنى روشنى دارد و آن اینکه : هر گونه فرمان در عالم آفرینش و تکوین و در عالم احکام دینى و تشریع به دست خدا است ، و بنابراین اگر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) ماموریتى پیدا مى کند آنهم به فرمان او است .
و اگر حضرت مسیح مثلا مرده اى را زنده مى کند آنهم به اذن او است ، همچنین هر منصبى اعم از رهبرى الهى و قضاوت و حکمیت به کسى سپرده شده است
آنهم از ناحیه پروردگار است . اما متاسفانه جمله به این روشنى در طول تاریخ کرارا مورد سوء استفاده واقع شده است ، گاهى خوارج براى ایراد به مسئله تعیین حکمین در جریان جنگ صفین که به پیشنهاد آنها و امثال آنها صورت گرفته بود به این جمله چسبیده و به گفته على (علیه السلام ) کلمه حقى را گرفته و در معنى باطلى به کار میبردند، و تدریجا جمله لا حکم الا لله شعارى براى آنها شد.
آنها آن قدر نادان و ابله بودند که تصور مى کردند اگر کسى به فرمان خدا و به دستور اسلام در موضوعى حکمیت پیدا کرد با جمله ان الحکم الا لله مخالف است ، با اینکه قرآن زیاد میخواندند اما کمتر مى فهمیدند، زیرا حتى قرآن در موضوع دادگاه خانوادگى اسلام تصریح به انتخاب حکم از طرف زن و مرد مى کند (فابعثوا حکما من اهله و حکما من اهلها) (نساء - 35)
بعضى دیگر - همانطور که فخر رازى در تفسیر خود نقل مى کند - این جمله را دلیلى بر مسلک جبر گرفته اند، زیرا وقتى قبول کنیم همه فرمانها در جهان آفرینش به دست خدا است اختیارى براى کسى باقى نمى ماند.
در حالى که مى دانیم آزادى اراده بندگان و اختیار آنها نیز به فرمان پروردگار است ، این خدا است که مى خواهد آنها مختار و آزاد در کار خود باشند تا در پرتو اختیار و آزادى ، تکلیف و مسئولیت بر دوش آنها نهد و تربیت شوند.
۳- جمله یقص در لغت به معنى قطع کردن و بریدن چیزى است و اینکه در آیه فوق مى خوانیم یقص الحق : خداوند حق را میبرد یعنى کاملا آنرا از باطل جدا و تفکیک مینماید، بنابراین جمله بعد و هو خیر الفاصلین
او بهترین جدا کنندگان است تاکید براى این موضوع محسوب مى شود.
و باید توجه داشت که جمله ( یقص ) از ماده ( قصه ) به معنى بیان سرگذشت و داستان نیست آنچنان که بعضى از مفسران پنداشته اند.

منبع

 تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۲ - تفسیر نور

«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصاری‏ وَ الصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» همانا کسانی‌که (به اسلام) ایمان آورده و کسانی‌که یهودی شدند و نصاری و صابئان، هرکس‌که به خدا و روز قیامت ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پس برای آنها در نزد پروردگارشان، پاداش و اجر است و بر آنها ترسی نیست و آنها محزون نمی‌شوند.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۲:

در تفسیر نمونه از جامع‌البیان، نقل شده است:

سلمان فارسی به رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله گفت: دوستان من که اهل ایمان و نماز بودند، ولی شما را ندیدند تا به شما ایمان بیاورند؛ وضع آنها در قیامت چگونه است؟

یکی از حاضرین جواب داد: اهل دوزخ هستند.

ولی این آیه نازل شد که هر کدام از پیروان ادیان که در عصر خود بر طبق وظایف و فرمان الهی عمل کرده‌‏اند، مأجور هستند.
آیا طبق آیه ۶۲، سوره بقره می توان بر یهودیت و مسیحیت باقی ماند؟

این آیه نمی‌‏تواند بهانه و دستاویزی برای ماندن در یهودیّت و مسیحیّت باشد؛ زیرا

اوّلًا: قرآن، اهل کتاب را به اسلام دعوت نموده است.

ثانیاً: تهدید کرده که اگر آگاهانه به سراغ دینی غیر از اسلام بروند، مورد قبول نیست. «آل عمران، ۸۵»

مراد از «الَّذِینَ هادُوا» یهودیان هستند. این نام‌گذاری یا به‌سبب اظهار توبۀ آنان است که با تعبیر«إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ» «اعراف، ۱۵۶» آمده است و یا به‌جهت آنکه این قوم به یکی از فرزندان حضرت یعقوب که یهود نام داشت، منسوب بودند.

مراد از «النَّصاری‏»، مسیحیان هستند که در جواب حضرت عیسی که فرمود: «مَنْ أَنْصارِی» گفتند: «نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ» «صف، ۱۴»

شاید هم این نام‌گذاری به‌جهت سکونت آنان در منطقۀ ناصریّه، زادگاه عیسی علیه‌السّلام باشد.

«صابئین» به کسانی گفته می‌‌شود که خود را پیروان حضرت یحیی می‌دانند و برای ستارگان، قدرت تدبیر قائل هستند.

نام این گروه در سوره‏‌های بقره، مائده و حج، در کنار یهود، نصاری، مجوس و مشرکین آمده است. «بقره، ۶۲، مائده، ۶۹، حج، ۱۷»

از اینجا معلوم می‌‏شود که صابئین غیر از چهار دستۀ مذکور هستند.

پیروان این آیین نیز همانند سایر اهل کتاب، به اسلام دعوت شده‌‏اند. اینها با توجّه به اعتقادات خاصّ خود، پیروان اندکی دارند و اهل تبلیغ از دین خودشان نیستند. آنها بیشتر در کنار رودخانه‏‌ها و دریاها زندگی می‏‌کنند و گوشه‌گیر و منزوی هستند.

این افراد، غسل‏‌های متعدّدی دارند که در تابستان و زمستان باید در رودخانه و آب جاری انجام دهند.

هم‌اکنون تعداد نزدیک به پنج‌هزارنفر از آنان در خوزستان در کنار رود کارون و شهرهای دیگر آن استان زندگی می‏‌کنند و قریب به هشت‌هزار‌نفر نیز در عراق در کنار دجله و شهرهای دیگر عراق سکونت دارند.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۲:

۱. تمام ادیان آسمانی، اصول مشترک دارند توحید، معاد و انجام اعمال صالح. «آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً»

۲. مهم‏‌ترین اصل اعتقادی بعد از توحید، معاد است. «آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ»

۳. صاحبان ادیان دیگر در صورت بی‌‏اطّلاعی از اسلام، چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام، اگر به دین آسمانی خود ایمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند و در بی‌‏اطّلاعی خود مقصّر نباشند، اهل نجات هستند. «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ» «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»

۴. انسان، تنها در سایۀ ایمان به خداوند و امید به معاد و انجام عمل صالح، آرامش می‌یابد. «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»

۵. سعادت و کرامت، مربوط به ایمان و عمل صالح است؛ نه عنوانِ مسلم، یهودی، مسیحی و صابئی. «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ»«لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۳ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْکُرُوا ما فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» و (یاد کن) زمانی‌که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بر فراز شما بالا بردیم (و گفتیم:) آنچه را (از آیات و دستورات خداوند) به شما داده‌‏ایم، با قدرت بگیرید و آنچه را در آن هست، به‌خاطر داشته باشید (و به آن عمل کنید) تا پرهیزگار شوید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۳:

ماجرای کنده‌شدن کوه طور از جای خود و قرار گرفتن در بالایِِ سرِ یهود، در سوره‌‌های «بقره، ۹۳»، «نساء، ۱۵۴» و «اعراف، ۱۷۱» نیز آمده است.

همچنین شاید مراد از پیمان مطرح شده در این آیه، همان پیمانی باشد که در سوره ‏های بقره، ۴۰ و ۸۲» و مائده ، ۱۲» آمده است.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۳:

۱. میثاق گرفتن، یکی از عوامل و انگیزه‌‏های عمل است. «أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ»

۲. خداوند، هم از طریق فرستادن پیامبر و هم با نشان دادن کارهای خارق‌العاده، حجّت را بر مردم تمام کرده است. «رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ»

۳. تهدید، برای سرکوب‌کردن روحیّه‌های مغرور و لجوج، یک وسیلۀ تربیتی است. «رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ»

۴. حفظ دستاوردهای انقلاب (نجات از سلطۀ فرعون و آزاد شدن از اسارت و)، باید با قدرت و قوّت دنبال شود. «رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ»

۵. عمل به آیات و احکام الهی، باید همراه با جدّیّت، عشق و تصمیم باشد؛ نه شوخی، نه عادت، نه شکّ و نه تشریفات. «خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ»

۶. معارف دینی باید با تدریس و تبلیغ، در اذهان مردم زنده بماند. «اذْکُرُوا ما فِیهِ»

۷. یاد آیات الهی و تدبّر در آنها، زمینه‌‏ساز تقواست. «اذْکُرُوا ما فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۴ - تفسیر نور:

«ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ» سپس شما بعد از این جریان (که کوه طور را بالای سر خود دیدید، بازهم) روی‌گردان شدید و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود قطعاً از زیان‌کاران بودید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۴:

۱. انسانِ غافل، مهم‌‏ترین تهدیدها را فراموش می‌‌کند. «ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ»

۲. نومید نشوید، زیرا که خداوند با متخلّفان نیز با فضل و رحمت برخورد می‌کند. «فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ»

۳. نجات از خسارت، در سایۀ فضل و رحمت الهی است. «فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۵ - تفسیر نور:

«وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ» قطعاً شما از (سرنوشت) کسانی از خودتان که در روز شنبه، نافرمانی کردند (و به‌جای تعطیل‌کردن کار در این روز، دنبال کار رفتند) آگاه هستید، ما (به خاطر این نافرمانی) به آنان گفتیم: به شکل بوزینه‌‏های مطرود درآیید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۵:

یکی از احکام تورات، وجوب تعطیل کردن شنبه بود که حرص و آز، گروهی از بنی‌اسرائیل را به کار واداشت و با حیله‌‏ای که بعداً خواهیم گفت، روزهای شنبه، کار می‌‏کردند.

لذا خداوند، افراد حیله‌‌گر را به صورت بوزینه درآورد تا درس عبرتی برای دیگران باشد.

این ماجرا علاوه‌بر این آیه در سورۀ «اعراف، ۱۶۳ - ۱۶۶» نیز آمده است و اصولًا مسخ چهره، یکی از عذاب‌‏های الهی و تحقّق قهر خداوندی است.

گروهی از نصاری نیز بعد از نزول مائدۀ آسمانی، کفر ورزیدند که به شکل بوزینه و خوک در آمدند. «وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازِیرَ» «مائده، ۶۰»

کلمۀ «سبت» به‌معنای قطع و دست‌کشیدن از کار است.

چنان‌که در آیه‌‏ای دیگر، دربارۀ نقش خواب فرموده است: «وَ جَعَلْنا نَوْمَکُمْ سُباتاً» «نبأ، ۹»

و لذا شنبه، روز تعطیلی یهود، «یوم‌السبت» نامیده شده است.

«خاسِئِینَ» از مادۀ «خسأ» به‌معنی «طرد نمودن» است.

این واژه ابتدا برای طرد سگ به کار رفته، ولی سپس به‌طورعام استعمال شده است. در آیه به‌جای «قردة خاسئة»، «خاسِئِینَ» فرموده که صفت برای جمع مذکّر عاقل است، شاید این استعمال برای آن است که جسم آنان تبدیل به بوزینه شده، نه روح و عقل انسانی آنان؛ زیرا در این صورت، عذابِ بیشتری می‌‌کشند.

هر چند که برخی، همانند مراغی در تفسیر خود، مراد از بوزینه‌شدن را یک تشبیه دانسته و گفته‌اند: این آیه نیز نظیر آیۀ «کَمَثَلِ الْحِمارِ» و یا «کَالْأَنْعامِ» است؛ یعنی مسخ معنوی آنان منظور است، نه مسخ صوری و ظاهری.

ولی در تفسیر أطیب‌البیان روایتی از پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند: خداوند هفتصد امّت را در تاریخ به‌خاطر کفرشان، تغییر چهره داده و به سیزده نوع حیوان، تبدیل شده‌‏اند. «بحار، ج ۱۴، ص ۷۸۷»

همان‌گونه که در روایات می‌‏خوانیم دامنۀ مسخ در قیامت با توجّه به خصوصیّات روحی افراد، گسترده‌‌تر خواهد بود.
در قیامت مردم چند گونه محشور می‌شوند؟

در قیامت مردم ده‌گونه محشور می‌‏شوند:

۱. شایعه‏‌سازان، به‌صورت میمون؛

۲. حرام‌خواران، به‌صورت خوک؛

۳. رباخواران، واژگونه؛

۴. قاضی ناحق، کور؛

۵. خودخواهان مغرور، کر و لال؛

۶. عالم بی ‏عمل، درحال‌جویدن زبان خود؛

۷. همسایه‌آزار، دست‌وپابُریده؛

۸. خبرچین، آویخته به شاخه‌های آتش؛

۹. عیّاشان، بَدبوتر از مُردار؛

۱۰. مستکبران، در پوششی از آتش. «تفسیر مجمع‌البیان و نور‌الثّقلین و صافی، ذیل آیۀ ۱۸ سورۀ نبأ»
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۵:

۱. از دانستنی‌های تاریخ، عبرت بگیرید. «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ»

۲. کسی‌که حکم خدا را نسخ کند، خود را مسخ کرده است. تغییر و تحریف چهرۀ دین، تغییر چهرۀ انسانیّت را به‌دنبال دارد. «اعْتَدَوْا» «کُونُوا قِرَدَةً»

۳. استراحت و عبادت، باید جزو برنامه‌‏های رسمی باشد و هر کس زمان تعطیل و تفریح و عبادت را به کار مشغول شود، متجاوز است. «اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ»

۴. هر کس راه خدا را کنار بگذارد، بوزینه صفت، مقلّد دیگران خواهد شد. «کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ»

۵. در جهان طبیعت، تبدیل موجودی به موجود دیگر ممکن است. «کُونُوا قِرَدَةً»

۶. حیوانات، از رحمتِ خداوند دور نیستند؛ ولی حیوان شدن انسان، نشانۀ قهر و طرد الهی است. «کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۶ - تفسیر نور:

«فَجَعَلْناها نَکالاً لِما بَیْنَ یَدَیْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ» ما این عقوبت را عبرتی برای حاضران معاصر و نسل‏‌های بعدشان و پندی برای پرهیزکاران قرار دادیم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۶:

«نَکالَ» عذابی است که اثر آن باقی و ظاهر باشد تا دیگران ببینند و عبرت بگیرند.

امام صادق علیه‌السّلام فرمود: مراد از «لِما بَیْنَ یَدَیْها»، مردم زمان نزول بلا هستند و مراد از «ما خَلْفَها»، امّت‌‏های بعد از نزول هستند که شامل ما مسلمانان نیز می‌‏شود.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۶:

۱. شکست‌ها و پیروزی‌‏ها باید برای آیندگان درس باشد. «نَکالًا» «ما خَلْفَها»

۲. عبرت‌گرفتن و پندپذیری، نیازمند داشتن روحیّۀ تقواست. «مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۷ - تفسیر نور:

«وَ إِذْ قالَ مُوسی‏ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَتَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ»
ترجم‌ۀ سورۀ بقره - آیۀ ۶۷:

و (به‌خاطر بیاورید) هنگامی‌که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما فرمان می‌‏دهد (برای یافتن قاتل) ماده‌گاوی را ذبح کنید، گفتند: آیا ما را به تمسخر می‏‌گیری؟ (موسی) گفت: به خدا پناه می‌‏برم از اینکه از جاهلان باشم.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۷:

این سوره را به‌جهت این داستان، سورۀ بقره نامیده‌‌اند.

فرمان ذبح گاو، در تورات، سِفر تثنیه، فصل ۲۱» به‌عنوان یک قانون قضایی مطرح شده است . خلاصۀ ماجرا از این قرار بوده که مقتولی در بین بنی‌اسرائیل پیدا شد که قاتل آن معلوم نبود. در میان قوم نزاع و درگیری شروع شد و هر قبیله، قتل را به طایفه و قبیله‌‏ای دیگر نسبت می‌‏داد و خود را تبرئه می‌‏کرد.

آنها برای داوری و حلّ مشکل، نزد حضرت موسی رفتند. موسی علیه‌السّلام به آنها فرمود: خداوند دستور داده گاوی را ذبح کنید و قطعه‌‏ای از بدن آن را به مقتول بزنید تا زنده شود و قاتل خود را معرّفی کند.

آنها با شنیدن این جواب به موسی علیه‌السّلام گفتند: آیا ما را مسخره می‏‌کنی؟ موسی گفت: مسخره‌کردن کار جاهلان است و من به خدا پناه می‌‏برم که از جاهلان باشم.

در فرهنگ قرآن و روایات، جهل به‌معنای بی‏‌خردی است؛ نه نادانی.

لذا کلمۀ «جهل» در برابر «عقل» به کار می‌‌رود، نه در برابر علم و چون مسخره کردن دیگران، نشانۀ بی‏‌خردی است، حضرت موسی از آن به خدا پناه می‌برد.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۷:

۱. اگر فرمان خداوند، با ذهن و سلیقۀ ما مطابق نیامد و راز آن را نفهمیدیم، نباید آن را انکار کنیم. «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ» «أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً»

۲. موسی علیه‌السّلام دستور ذبح گاو را از سوی خدا معرّفی می‌کند تا بلکه رعایت ادب نموده و تسلیم شوند، ولی آنها باز بهانه‌گیری می‌‌کنند. «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ»

۳. خداوند اگر اراده نماید، از به‌هم‌خوردن دو مرده، مرده‌‏ای زنده می‏‌شود. «تَذْبَحُوا بَقَرَةً»

۴. در کشتنِ گاو، تقدّس گاو کوبیده می‌‏شود؛ همانند بت‌‌شکنی ابراهیم علیه‌السّلام و آتش‌زدن گوسالۀ طلایی سامری. «تَذْبَحُوا بَقَرَةً»

۵. درجۀ ایمان مردم به پیامبرشان، از برخورد آنها در مقابل دستورات وی فهمیده می‌شود. «أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً»

۶. استعاذه و پناه‌بردن به خدا، یکی از راه‏‌های بیمه‌شدن است. عصمت انبیاء در سایۀ استعاذه و امثال آن است. «أَعُوذُ»

۷. مسخره‌کردن، کار افراد جاهل و بی‌خرد است. «أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ»

۸. جهل، خطری است که اولیای خدا، از آن به خدا پناه می‏‌برند. «أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ»

۹. خداوند در یک ماجرا، توحید، قدرت‌نماییِ خود، نبوّت، معجزۀ موسی و معاد، زنده شدن مرده، را به اثبات می‌رساند.
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۸ - تفسیر نور:

«قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَ لابِکْرٌ عَوانٌ بَیْنَ ذلِکَ فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ» (بنی‌اسرائیل به موسی) گفتند: از پروردگارت برای ما بخواه تا بر ما روشن کند که آن چگونه (گاوی) است؟

(موسی) گفت: همانا خداوند می‌‏فرماید: ماده‌گاوی که نه پیر و ازکارافتاده باشد و نه بکر و جوان؛ (بلکه) میان این دو (و میان‌سال) باشد. پس آنچه به شما دستور داده شده (هرچه‌زودتر) انجام دهید.
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۸:

وقتی بنی‌اسرائیل فهمیدند که موضوع جدّی است، شروع به بهانه‌‏تراشی نمودند.

به نظر برخی مفسّران، احتمال می‌رود که این بهانه‌ها از طرف قاتل واقعی به مردم القا می‌‏شد، تا مبادا رسوا شود. «تفسیر فخر رازی، ذیل آیه»

در هر حال روش سؤال‌کردنِ قوم، حکایت از روحیّۀ لجاجت آنان دارد که در آیه به آن اشاره شده و پرده از باطن آنان برداشته است.
پیام‌های سوره بقره - آیه ۶۸:

۱. با ادب سؤال کنید. در این آیه کلمه «لَنا» دو بار تکرار شده و به‌جای «ربّنا» کلمۀ «رَبَّکَ» آمده که نشانۀ روح تکبّر است. «ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا»

۲. فرمان خداوند را سریع انجام دهید و از وسوسه و تردید بپرهیزید. «فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ»
تفسیر صفحۀ ۱۰ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۶۹ - تفسیر نور:

«قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما لَوْنُها قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ» (آنان به موسی) گفتند: از پروردگارت برای ما بخواه تا بر ما روشن سازد که رنگش چگونه باشد؟ (موسی) گفت: همانا خداوند می‌‏گوید: آن ماده‌گاوی باشد زردِ یک‌دست، که رنگ آن بینندگان را شاد و مسرور سازد!
نکته‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۹:

با اینکه فرمان ذبح، دو بار صادر شد، امّا گویا برخی از آنها قاتل را می‌‏شناختند و نمی‌خواستند معرّفی شود.

لذا از روی لجاجت و بهانه‏‌تراشی، سؤال‌های متعدّدی را مطرح می‌‌کردند، تا بالاخره از رنگ گاو سؤال کردند.

خداوند در جواب آنها فرمود: رنگ گاو، زردِ شدید و پُررنگ و خالص باشد. رنگی که بینندگان را شادمان کند؛ یعنی از خوش‌اندامی، سلامتی، رنگ و زیبایی خاصّی برخوردار باشد.

ای بسا اگر وسیلۀ وزن‌کردن داشتند، از وزنِ گاو نیز سؤال می‌‏کردند!

از سؤالات نابه‌جا نهی شده‌‏ایم. در سورۀ مائده می‏‌خوانیم: «لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ» «مائده، ۱۰۱» از چیزهایی که اگر به آنها پاسخ داده شود برای شما مشکل به وجود می‌‏آید، سؤال نکنید.

روزی پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله دربارۀ لزوم و اهمّیت حج، خطبه‌ای ایراد می‌‏فرمودند؛ در بین خطبه، شخصی سؤال کرد: آیا حج، هر سال واجب است؟

پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله جواب نفرمود. آن شخص دوباره سؤال خود را تکرار نمود.

حضرت ناراحت شده فرمودند: چرا اصرار می‌کنی؟ اگر بگویم بله، کار شما مشکل می‌‏شود؛ همین‌که دیدید من ساکت شدم، اصرار نکنید.

سپس پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: یکی از عوامل هلاکت اقوام گذشته، سؤالات نابه‌جای آنها بود. «تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۹۶»

حضرت علی علیه‌السّلام در نهج‌البلاغه می‌‏فرماید: «و سکت لکم عن اشیاء و لم یدعها نسیانا فلا تتکلفوها» «شرح ابن أبی الحدید، ج ۱۸، ص ۱۰۲» خداوند حکم برخی اشیا را مسکوت گذاشته است، این سکوت از سرِ فراموشی نیست، بلکه برای آن است که شما در عمل، در وسعت باشید.

و لذا با سؤالات نابه‌جا، موشکافی نکنید.
پیام‌های سورۀ بقره - آیۀ ۶۹:

۱. رنگ زرد، چنان‌که در روایات نیز آمده، مورد سفارش دین است. «فاقِعٌ لَوْنُها»

۲. رنگ ‏ها، در روحیّۀ انسان تأثیر دارند. «لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ»

منبع: محسن قرائتی ، تفسیر نور ، ج ۱، ص ۱۲۷-۱۳۵.

منبع

فضیلت وخواص سوره قیامت

هفتاد و پنجمین سوره قرآن کریم است که در مکه مکرمه نازل شده و دارای 40 آیه می باشد.

رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم در فضیلت این سوره فرمودند: هر کس سوره قیامت را قرائت کند در روز قیامت من و جبرئیل شهادت می دهیم که اوبه قیامت ایمان داشته است و در حالی وارد محشر می شود که چهره اش درخشان تر از دیگر آفریدگان خداست(1)

 امام باقر علیه السلام نیز فرمودند: هر کس در قرائت سوره قیامه مداومت ورزد و به آیات آن عمل کند خداوند عزیز و جلیل او را به بهترین شکل با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم محشور می کند در حالی که چهره اش شاد و خندان است تا اینکه از پل صراط و میزان بگذرد.(2)

آثار و برکات سوره

1) جهت محبوب شدن

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت است: ... مداومت در خواندن این سوره باعث افزایش روزی و امنیت و محبوبیت در بین مردم می شود. (3)

2) تقویت کننده عفاف و پاکدامنی

امام جعفر صادق علیه السلام فرموده اند: قرائت سوره قیامت موجب خشوع می شود و تقویت کنده عفاف و پاکدامنی و حفظ و صیانت خواهد بود.و هر کس آنرا بخواند از حاکمی نترسد و به اذن خدا در شب و روز محفوظ خواهد بود.(4)

3) رفع ضعف و ناتوانی

اگر این سوره را بنویسند و آب شسته شده ان را بنوشند ضعف و ناتوانی را از بین می برد.(5)

____________________

پی نوشت:

(1).مجمع البیان، ج10، ص190

(2) ثواب الاعمال، ص121

 (3) تفسیرالبرهان، ج5، ص533

(4) همان

(5) المصباح کفعمی، ص459

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

منبع (ادامه مطلب ...)

https://quran.anhar.ir/fazilat-306.htm

نماز شب سوم ماه رجب (اقبال الاعمال)

نماز شب چهارم ماه رجب (اقبال الاعمال)

نماز شب پنجم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فیما نذکره مما یختص بشهر رجب و برکاته و ما نختاره من عباداته و خیراته‏ و فیه فصول‏، فصل فیما نذکره من عمل اللیلة الخامسة من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل سی و پنجم، عمل شب پنجم ماه رجب:
وَجَدْنَا ذَلِکَ فِی کُتُبِ الْأَسْبَابِ إِلَى رِضَاءِ مَالِکِ یَوْمِ الْحِسَابِ مَرْوِیّاً عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ‏
در برخى کتاب‌هاى دربردارنده‌ى اعمال که به وسیله‌ى آن‌ها انسان به خشنودى پروردگار مالک روز حساب، راه مى‌یابد، آمده است که پیامبر اکرم-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- فرمود:
مَنْ صَلَّى فِی اللَّیْلَةِ الْخَامِسَةِ مِنْ رَجَبٍ سِتَّ رَکَعَاتٍ بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ خَمْساً وَ عِشْرِینَ مَرَّةً قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[2]
هرکس در شب پنجم ماه رجب  شش  رکعت نماز-با  یک  بار سوره‌ى «حمد» و  بیست و پنج بار سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ» -بخواند،
أَعْطَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ أَرْبَعِینَ نَبِیّاً وَ أَرْبَعِینَ صِدِّیقاً وَ أَرْبَعِینَ شَهِیداً وَ یَمُرُّ عَلَى الصِّرَاطِ کَالْبَرْقِ اللَّامِعِ عَلَى فَرَسٍ مِنَ النُّور
خداوند پاداش چهل پیامبر و چهل صدیق و چهل شهید را به او عطا مى‌کند و سوار بر اسبى از نور، همانند آذرخش درخشان از [پل] صراط مى‌گذرد.

[1]) سوره الحمد(الفاتحه) [2]) سوره التوحید(الاخلاص)

منبع (ادامه مطلب)

https://ahlolbait.com/doa/12509

نماز لیله الرغائب (شب آرزوها)

بدان‏که اولین شب جمعه ماه رجب را «لیلة الرغاب» (یعنى شب دلدادگان) مى ‏گویند و براى آن عملى با فضیلت‏ بسیار از حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله وارد شده که آن را سیّد در کتاب «اقبال» و علاّمه حلى در «اجازه بنى زهره» نقل کرده‏ اند، بعضى از فضیلت آن اینکه به سبب انجام آن، گناهان بسیار آمرزیده مى‏ شود، و نیز نمازى در آن وارد شده که هرکه آن را به جاى‏ آورد هنگام شب اوّل قبرش حق تعالى ثواب آن را به نیکوترین صورت و با روى گشاده و درخشان و زبانى گویا به سوى‏ او مى ‏فرستد، پس به او مى‏ گوید: اى حبیب من تو را بشارت باد که از هر شدّت و سختى نجات یافتى، بنده مى‏ گوید تو کیستى؟ به خدا سوگند من چهره‏ اى زیباتر از چهره تو ندیدم، و سخنى شیرین‏ تر از سخن تو نشنیدم، و بویى بهتر از بوى‏ تو نبوییدم!! پاسخ می دهد: من ثواب آن نمازم که در فلان شب، از فلان ماه، از فلان سال به جاى آوردى‏ امشب نزد تو آمدم تا حقّت را ادا کنم، و مونس تنهایى تو باشم، و هراس را از تو برگیرم و هنگامى‏ که در صور (شیپور قیامت) دمیده شود، در عرصه قیامت سایه‏ اى بر سرت خواهم افکند، پس خوشحال باش که خیر هرگز از تو جدا نخواهد شد. کیفیت‏ این نماز چنین است:

اولین پنجشنبه ماه رجب را روزه مى‏ دارى، چون شب جمعه داخل شود، ما بین نماز مغرب و عشا، دوازده رکعت نماز بجاى مى‏ آورى، هر دو رکعت با یک سلام به این ترتیب که در هر رکعت یک مرتبه سوره «حمد» و سه مرتبه «سوره قدر» و دوازده‏ مرتبه «سوره توحید» مى‏ خوانى و هنگامى که از نماز فارغ شدى هفتاد مرتبه مى ‏گویى

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ عَلَى آلِهِ [وَ آلِ مُحَمَّدٍ] .

خدایا! بر محمّد پیامبر درس ناخوانده و خاندانش درود فرست

سپس به سجده مى‏ روى و هفتاد مرتبه می گویى:

سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ

پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح

آنگاه سر از سجده بر مى ‏دارى و هفتاد مرتبه مى‏ گویى:

رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْأَعْظَمُ

پروردگارا! مرا بیامرز و بر من مهرورز و از آنچه از من مى‏ دانى بگذر، تو خداى برتر و بزرگترى

دوباره به سجده مى‏ روى و هفتاد مرتبه مى‏ گویى:

سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ

پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح

سپس حاجت خود را مى‏ طلبى که به خواست خدا برآورده خواهد شد.

منبع (ادامه مطلب ...)

https://ahlolbait.com/doa/1674

https://ahlolbait.com/doa/12462

نماز شب ششم ماه رجب (اقبال الاعمال)

نماز شب هفتم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته‏ و فيه فصول‏، فصل فيما نذكره من عمل الليلة السابعة من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل سی و نهم، عمل شب هفتم ماه رجب:
وَجَدْنَا ذَلِكَ فِيمَا نَظَرْنَاهُ مِمَّا يُقَرِّبُ الْعَبْدَ إِلَى مَوْلَاهُ عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ‏
در برخى كتاب‌هاى دربردارنده‌ى اعمال نزديك‌كننده‌ى بنده به مولاى خويش، به نقل از پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-آمده است:
مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ السَّابِعَةِ مِنْ رَجَبٍ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[2] ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ[3] وَ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ[4]
هركس در شب هفتم ماه رجب  چهار  ركعت نماز-در هر ركعت سوره‌ى «حمد»  یک  بار و سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّٰهُ أَحَدٌ» سه بار و سوره‌ى «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلْفَلَقِ» و «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلنّٰاسِ» -بخواند
وَ يُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ ص عِنْدَ الْفَرَاغِ عَشْرَ مَرَّاتٍ وَ يَقُولُ الْبَاقِيَاتِ الصَّالِحَاتِ‏ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ عَشْرَ مَرَّاتٍ
و بعد از اتمام نماز  ده بار بر پيامبر اكرم-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-صلوات بفرستد و باقيات صالحات (اعمال شايسته‌ى پاينده) ؛ يعنى «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلاّ اللّه و اللّه أكبر» را  ده بار بگويد،
أَظَلَّهُ اللَّهُ تَحْتَ ظِلِّ عَرْشِهِ [تَحْتَ الْعَرْشِ‏] وَ يُعْطِيهِ ثَوَابَ مَنْ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ اسْتَغْفَرَتْ لَهُ الْمَلَائِكَةُ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْ هَذِهِ الصَّلَاةِ
خداوند او را در سايه‌ى [زير]عرش خود قرار مى‌دهد و پاداش كسى كه ماه رمضان را روزه داشته به او عطا مى‌كند و تا زمان فراغت از نماز، فرشتگان براى او طلب آمرزش مى‌كنند
وَ يُسَهِّلُ عَلَيْهِ النَّزْعَ وَ ضَغْطَةَ الْقَبْرِ وَ لَا يَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَرَى مَكَانَهُ مِنَ الْجَنَّةِ- وَ آمَنَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَزَعِ الْأَكْبَر
و جان كندن و فشار قبر او آسان مى‌گردد و از دنيا بيرون نمى‌رود تا اين‌كه جايگاه خويش را در بهشت ببيند و خداوند او را از هراس بزرگ‌تر [روز قيامت]ايمن گرداند

[1]) سوره الحمد(فاتحه) [2]) سوره التوحید(الاخلاص) [3]) سوره الفلق [4]) سوره الناس

منبع (ادامه مطلب ...)

https://ahlolbait.com/doa/12518

نماز شب هشتم ماه رجب (اقبال الاعمال)
الجزء الثانی؛ الباب الثامن فيما نذكره مما يختص بشهر رجب و بركاته و ما نختاره من عباداته و خيراته‏ و فيه فصول‏، فصل فيما نذكره من عمل الليلة الثامنة من رجب‏
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل چهل و یکم، عمل شب هشتم ماه رجب:
وَجَدْنَا ذَلِكَ فِي كُتُبِ الصَّلَوَاتِ فِي الْأَوْقَاتِ الصَّالِحَاتِ مَرْوِيّاً عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ‏
در برخى كتاب‌هاى دربردارنده‌ى نمازها در اوقات شايسته، آمده است كه پيامبر اكرم -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-فرمود:
[وَ] مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الثَّامِنَةِ مِنْ رَجَبٍ عِشْرِينَ رَكْعَةً بِالْحَمْدِ[1] مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ[2] وَ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ[3] وَ الْفَلَقِ[4] وَ النَّاسِ[5] ثَلَاثَ مَرَّاتٍ
هركس در شب هشتم ماه رجب  بیست ركعت نماز-در هر ركعت سوره‌ى «حمد»  یک  بار و سوره‌هاى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ»، «قُلْ يا أَيُّهَا اَلْكافِرُونَ»، «فلق» و «ناس» سه  بار-بخواند،
أَعْطَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ الشَّاكِرِينَ وَ الصَّابِرِينَ وَ رَفَعَ اسْمَهُ فِي الصِّدِّيقِينَ وَ لَهُ بِكُلِّ حَرْفٍ أَجْرُ كُلِّ صِدِّيقٍ وَ شَهِيدٍ
خداوند به او پاداش سپاسگزاران و شكيبايان را عطا مى‌كند و نام او در ميان صديقان نوشته و بالا برده مى‌شود و در برابر هر حرف كه در نماز خوانده، پاداش همه‌ى صديقان و شهيدان براى او خواهد بود
وَ كَأَنَّمَا خَتَمَ الْقُرْآنَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ تَلْقَّاهُ سَبْعُونَ مَلَكاً يُبَشِّرُونَهُ بِالْجَنَّةِ وَ يُشَيِّعُونَهُ إِلَيْهَا
و گويى كه قرآن را در ماه رمضان خوانده و ختم كرده است و آن‌گاه كه از قبرش بيرون مى‌آيد، هفتاد فرشته به پيشواز او آمده و بشارت بهشت را به او مى‌دهند و از پى او روانه مى‌گردند.

[1]) سوره الحمد(فاتحه) [2]) سوره الفلق [3]) سوره الناس [4]) سوره الاخلاص [5]) سوره الکافرون

منبع (ادامه مطلب):

https://ahlolbait.com/doa/12522

 مادر ستاره‌های فروزان ولایت
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:
اگر شخصیت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها برای ذهنهای ساده و چشمهای نزدیک‌بین ما آشکار میشد، ما هم تصدیق میکردیم که فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها سرور همه‌ی زنان عالم است؛ بانویی که در سنین کم و در عمر کوتاه، به مقامات معنوی و علمی و معرفتی و به مرتبه‌ای برسد که برابر مرتبه‌ی انبیا و اولیا است. در واقع فاطمه‌ی زهرا فجر درخشانی است که از گریبان او، خورشید امامت و ولایت و نبوّت درخشیده است؛ آسمان بلند و رفیعی است که در آغوش آن، ستاره‌های فروزان ولایت قرار گرفته است. همه‌ی ائمّه علیهم‌السّلام برای مادر بزرگوار خود تکریم و تجلیلی قائل بودند که برای کمتر کسی این همه احترام و تجلیل را از آن بزرگواران میشود دید. ۱۳۷۶/۷/۳۰

گره‌ها آسان‌تر باز می‌شود...
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «اگر زن در جامعه بتواند به علم و معرفت و کمالات معنوی و اخلاقیای که خدای متعال و آیین الهی برای همه‌ی انسانها -چه مرد و چه زن- به‌طور یکسان در نظر گرفته است، برسد، تربیت فرزندان بهتر خواهد شد، محیط خانواده گرمتر و باصفاتر خواهد شد، جامعه پیشرفت بیشتری خواهد کرد و گره‌های زندگی آسانتر باز خواهد شد؛ یعنی زن و مرد خوشبخت خواهند شد. برای این باید تلاش کرد؛ هدف این است.» ۱۳۷۶/۷/۳۰

گرمای مطالعه
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای:«این مسأله که زن به سمت معرفت، علم، مطالعه، آگاهی، کسب معلومات و معارف حرکت کند، باید در میان خودِ بانوان خیلی جدّی گرفته شود و به آن اهمیت بدهند.» ۱۳۷۶/۰۷/۳۰

دو لنگه یک در
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «اسلام در داخل خانواده، دو جنس زن و مرد را مانند دو لنگه‌‌ی یک در، دو چشم در چهره‌‌ی انسان، دو سنگرنشین در جبهه‌‌ی نبرد زندگی و دو کاسبِ شریک در یک باب مغازه قرار داده است. هرکدام از این دو، طبیعت، خصوصیات و خصلت‌‌هایی، هم در جسم و روح و فکر و هم در غرایز و عواطف دارند که ویژه‌ی خودشان است. این دو جنس، اگر با همان حدود و موازینی که اسلام معیّن کرده است در کنار هم زندگی کنند، خانواده‌‌ای ماندگار و مهربان و بابرکت و پرفایده خواهند داشت.» ۱۳۷۵/۰۶/۲۸
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «هدف اسلام در دفاع از حقوق زنان این است که زن تحت ستم نباشد و مرد خود را حاکم بر زن نداند. در خانواده، حدود و حقوقی هست. مرد حقوقی دارد، زن هم حقوقی دارد و این حقوق به‌شدت عادلانه و متوازن ترتیب داده شده است. آنچه متعلق به اسلام است، بینات اسلام و مسلمات اسلام است.» ۱۳۷۶/۰۷/۳۰

منبع (ادامه مطلب ...)

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=37066

 

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

حرکت مردم آمل در مقابل معارضین؛ نمونه پیروی از اهل بیت علیهم‌السلام
در همین داستان آمل که یک حرکت مردمی عجیبی مردم آمل نشان دادند، اینکه امام (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) در وصیتنامه از مردم آمل اسم آوردند، نشان‌دهنده‌ی عظمت کار اینها -قشرهای مختلف، حتی زنها- است. دخترک چهارده پانزده ساله در همین داستان آمل، میرود میجنگد و به شهادت میرسد. البته سوابق مردم مازندران که زیاد است؛ من بارها گفته‌ام، از دورانهای قدیم این منطقه‌ی طبرستان و منطقه‌ی پشت این جبال سربه‌فلک‌کشیده که لشکریان فاتح خلفا نمیتوانستند از این جبال عبور بکنند، فراریان خاندان پیغمبر، این جوانهایی که در مدینه و در کوفه و در مناطق عراق و حجاز زیر فشار قرار میگرفتند، خودشان، زن‌وبچه‌هاشان فرار میکردند و خودشان را میرساندند به آن طرفی که نیروهای مسلح آن روز نمیتوانستند برسند. لذا مردم مازندران از وقتی که مسلمان شدند، پیرو اهل‌بیت بودند؛ یعنی از همان اول، اسلام اینها همراه بود با پیروی از اهل‌بیت (علیهم‌السلام). یک چنین کار بزرگی [کردند]. ۱۳۹۲/۰۹/۲۵

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=25091

بیانات در شرح دعای ماه رجب

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

«مسئله‌ی دفاع مقدس علاوه بر اینکه یک آزمون بزرگی بود برای ملت ایران، آزمونی هم بود برای بروز استعدادها، هم استعداد اشخاص، هم استعداد مناطق کشور؛ حالا در مورد استعداد اشخاص به نظر من این نکته‌ی مهم و قابل توجهی است که به آن توجه نمیشود؛ یعنی از بس واضح است مورد غفلت قرار میگیرد، از کثرت وضوح مخفی میماند؛ و آن این است که این دفاع مقدس وسیله‌ای شد برای اینکه استعدادهای مکنون(۳) در انسانها، به شکل عجیبی بروز کند. مثلا در سپاه، شما ملاحظه میکنید یک جوانی وارد میدان جنگ میشود و در حالی که از مسائل نظامی هیچ اطلاعی ندارد و وارد نیست، در ظرف یک سال، یک سال و نیم، دو سال تبدیل میشود به یک استراتژیست نظامی؛ این خیلی مهم است. خب، شما الان در حالات شهدا و سرداران بزرگ و مانند اینها که نگاه میکنید، مثلا فرض کنید شهید حسن باقری من‌باب مثال، بلاشک یک طراح جنگی است. هرکس منکر این معنا باشد، اطلاع ندارد؛ والا کسی اطلاع داشته باشد، خواهد دید که واقعا این جوان بیست و چند ساله یک طراح جنگ است. کی؟ در سال ۱۳۶۱؛ کی وارد جنگ شده است؟ در سال ۱۳۵۹. این مسیر حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است!» ۱۳۹۲/۰۹/۲۵

«من شرح حال شهید افشردی (باقری) را میخواندم - به نظرم شرح حال ایشان یا یکی دیگر از همین شهدا بود - در آنجا ذکر شده بود که ایشان هر روز خطاهای خود را مینوشته؛ همین که در توصیه‌ی علمای اخلاق و در توصیه‌های بعضی از احادیث و اینها هم هست که خطاهای خودتان را بنویسید، هر شب خودتان را محاسبه کنید. او این چیزها را روی کاغذ مینوشته. ماها رومان نمیشود خودمان بنویسیم، روی کاغذ بیاوریم، علنی کنیم؛ ولو بین خودمان و کاغذ. او در یادداشتهای خود نوشته بود که مثلاً من شب دیدم امروز این چند تا گناه را انجام دادم.» ۱۳۹۰/۰۱/۲۳

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=38824

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

«قبل از انقلاب، در دوران حرکت عظیم مردمی -حالا ماجراهای هفدهم شهریور و کشتار مردم و این مسائل که خب همه به‌وسیله‌ی دولت دست‌نشانده‌ی آمریکا انجام گرفت، به جای خود- در هشتم بهمن، یعنی چند روز قبل از ورود امام به داخل کشور، در همین خیابانهای تهران، همین خیابان انقلاب، مردم اجتماع کرده بودند؛ ژنرال هایزر که فرستاده‌ی آمریکا بود و به ایران آمد برای اینکه شاید بتواند یک‌جوری از دست انقلاب رژیم را نجات بدهد و حفظ بکند، او در خاطرات خودش مینویسد -اینها اسناد تاریخی است- و میگوید من به ژنرال قره‌باغی گفتم که در مواجهه‌ی با مردم لوله‌ی تفنگهایتان را پایین بیاورید؛ یعنی مردم را بکُشید، تیر هوایی بیخودی در نکنید، مردم را قتل‌عام کنید. اینها هم همین کار را کردند، لوله‌ی تفنگها را پایین آوردند، عدّه‌ای جوان و نوجوان کشته شدند ولی جمعیّت عقب نرفت. هایزر میگوید؛ قره‌باغی بعد آمد به من گفت که این تدبیر تو فایده‌ای نکرد، مردم عقب نرفتند، آن‌وقت هایزر میگوید من دیدم این ژنرال‌های شاه چقدر کودکانه فکر میکنند؛ یعنی باید ادامه میدادند، باید مرتّب میکُشتند. ببینید این رژیمِ دست‌نشانده بود. ژنرال آمریکایی دستور قتل‌عام هم‌وطنان را به ارتشبد ایرانی میدهد و این به دستور او و به توصیه‌ی او عمل میکند و چون فایده‌ای ندارد، میرود به او میگوید فایده‌ای ندارد؛ او هم میگوید اینها بچّه‌اند، اینها کودکانه فکر میکنند. این، ماحصل و خلاصه‌ی حکومت پهلوی در ایران است.» ۱۳۹۴/۰۸/۱۲

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=47193

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

اختلاط با نامحرم به ضرر زنهاست
آن آقایی که با زنان نامحرم سروکار دارد، دو جا برای او امکان اشباع غرایزش در سطوح مختلف وجود دارد، این دیگر به زن خودش آن جور پای بند نیست. مثل مردی که هیچ زنی نگاه نمی‌کندنیست.

اینکه می‌گویند زن باید خودش را در محیطهای اجتماعی با نامحرم مخلوط نکند، برای این است که این زن، دلبستگی‌اش به مرد خودش باشد و الّا اگر زن کارش به جایی رسید که مرد خودش برایش عادی شد، مثل وضعیتی که الآن در جوامع غربی می‌بینید که اصلاً این مرد برای زن اهمیّتی ندارد، می‌گوید حالا شد، شد، نشد هم نشد. می‌گوید طلاق می‌گیریم، تمام می‌کنیم تو برو دنبال کارت، من هم می‌روم دنبال کارم. این بد است. بعضی از خانمها امروز تلاش می‌کنند که وضع زنان را این جوری کنند. این به ضرر زنهاست به نفع زنها نیست؛ چون این، بنیان خانواده را متلاشی می‌کند.
رهبر انقلاب؛ ۷۷/۱/۱۹

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/photo-index?year=1377

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

نهضت اسلامی در دنیا، یک امر جدی است. احساس هویت اسلامی در میان ملتهای مسلمان، بلکه در میان جمعیتهای مسلمان - یعنی آن‌جایی که مسلمین، یک ملت محسوب نمی‌شوند، بلکه یک جمعیت در اقلیت هستند - یک امر واضح و غیرقابل انکاری است. گویی تمام عوامل دست به دست هم داده است، تا ایمان اسلامی و احساس مسلمانی را در باطن مسلمین عالم قوی کند و آن را به عمل و منش و تحرک بیرونی و ظاهری تبدیل بنماید ... ۱۳۶۹/۰۴/۲۵

**************

 شهید یوسف کلاهدوز

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

هر ملتی، اگر تسلیم سلطه‌ی قدرتهای بزرگ عالم شد، از دست رفته است. هر ملتی، اگر حاضر شد از شرف ملی، اقتدار ملی و اراده‌ی ملی چشم بپوشد، در ورطه‌ی ضعف بی‌پایان و وادی‌یی که آخر آن معلوم نیست، لغزید. هر دولتی که حاضر شد در مقابل خواست دستگاه یکپارچه‌ی سلطه‌ی جهانی تسلیم شود، بیش از گذشته محکوم به ضعف و ذلت و تحت سلطه قرار گرفتن و هضم شدن شخصیت شد. این، یکی از چیزهایی است که وضع فعلی جهان، آن را نشان می‌دهد.

**************

 شهید یوسف کلاهدوز

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

در نظام جمهوری اسلامی، اگر کسی که مسؤولیتی بردوش گرفته، اخلاص و قصد قربت و نیت برای خدا نداشته باشد، تحقیقاً مغبون شده است. اگر اخلاص و عمل للَّه و تلاشِ منهای انگیزه‌های غیر الهی بود، هر مسؤولیتی گوارا، هر کار سنگینی تحمل کردنی، و هر باری برداشتنی است ... باید انگیزه‌ی حرکت ما - در هر سطحی که هستیم - انگیزه‌ی الهی باشد. علاج همه‌ی دردهای ما، اخلاص است. اگر اخلاص باشد، همه‌ی چیزهایی که فعلاً نظام و جامعه‌ی ما از آنها متأذّی است، برطرف خواهد شد. اخلاص در عمل، موجب خواهد شد یکپارچگیها تحکیم بشود ... بحمدالله ملت ما یکپارچه و متفقند. تبلیغات و وساوس دشمن نتوانسته است یکپارچگی ما را به هم بزند و اختلاف ایجاد کند؛ باید این را تحکیم کرد. این یکپارچگی و اتحاد، به مسؤولان و متصدیان امور امکان خواهد داد که وظایف و بارهای سنگینی که بر دوششان است، با جرأت و قدرت بیشتر حمل کنند و گره مشکلاتی که ما از گذشته‌های دور و از سالهای طولانی غلبه و سلطه‌ی طاغوت بر این کشور وارث آنها هستیم، باز نمایند ... ۱۳۶۹/۰۴/۲۵

**************

 شهید یوسف کلاهدوز

منابع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

https://www.golzar.info/59342

بخشی از وصیت نامه

شهید مدافع حرم شهید محمد اتابه

تاریخ شهادت : 09/08/1395 | حلب، سوریه

پسرم و عزیز دلم امیر حسین جانم، بابایی من: خیلی دوستت دارم زیبایی نگاهت و چشمانت هیچ گاه فراموشم نمی شود. پسرم بابا رفت که حضرت زینب (س) تنها نماند. خانم زینب (س) در کربلا تنها ماند و در کربلا ماها نبودیم ولی حالا چی، اکنون کربلای دیگر آغاز شده اگر من باز جا بمانم در آن روز حساب در برابر مولایم و پروردگارم و معبودم چگونه سر بالا بگیرم، آن هم با دستی خالی و بی توشه …

امیدوارم ان شاالله این راه توشه ای باشد برایم در آن روز حسرت و شرمندگی …

فرزندم امیر حسین بابا تا میتوانی به مادرت محبت کن و به او توجه نما و از حرفها و رفتارها و کردارش پند بگیر و آنگونه رفتار کن که خداوند دوست دارد و میپذیرد و تابع ولایت باش که انسان بی ولایت پوچ است و توشه ای به همراه ندارد. به نماز و واجباتت توجه کن و بدان همیشه و همه جا خدا حاضر و ناظر بر اعمالت هست، برایم دعا کن و بدان که من هم برایت دعا میکنم ...

منبع (ادامه مطلب ...)

https://harimeharam.ir/shahid/475

استفاده از کلیه مطالب با ذکر صلوات آزاد است
سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام، هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها، ائمه اطهار علیهم السلام، امام خامنه ای حفظه الله تعالی و ارواح طیبه شهداء صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , قرآن کریم , تفسیر سوره مبارکه بقره , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , شهدای انقلاب اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: امام هادی علیه السلام , تفسیر سوره مبارکه انعام , تفسیر , سوره مبارکه انعام , سوره بقره , سوره قیامت , نماز شب پنجم ماه رجب , نماز , ماه رجب , نماز لیله الرغائب , نماز شب هفتم ماه رجب , اقبال الاعمال , نماز شب هشتم ماه رجب , مادر , ولایت , ستاره , فروزان , گره , آسان , مطالعه , دفاع از حقوق زنان , آمل , شهید حسن باقری , حکومت پهلوی , نامحرم , نهضت اسلامی , هویت اسلامی , تسلیم , شهید یوسف کلاهدوز , شهید مدافع حرم , شهید محمد اتابه , یا زهرا سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

منبع (ادامه ...)

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات۲۷تا۲۸

لو ترى إذ وقفوا على النار فقالوا ياليتنا نرد و لا نكذب بايات ربنا و نكون من المؤ منين (۲۷)
بل بدا لهم ما كانوا يخفون من قبل و لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه و إنهم لكاذبون (۲۸)

ترجمه :
۲۷ - اگر (حال آنها را) ببينى هنگامى كه در برابر آتش ايستاده اند كه مى گويند اى كاش (بار ديگر به دنيا) باز مى گشتيم و آيات پروردگارمان را تكذيب نمى كرديم و از مؤ منان مى شديم .
۲۸ - (آنها در واقع پشيمان نيستند) بلكه اعمال و نياتى را كه قبلا پنهان مى كردند، در برابر آنها آشكار شده (و به وحشت فرو رفته اند) و اگر باز گردند به همان اعمالى كه نهى شده اند، باز مى گردند و آنها دروغ گويند.

تفسیر
بيدارى زودگذر و بى اثر!
در دو آيه گذشته به قسمتى از اعمال لجوجانه مشركان اشاره شده ، و در اين دو آيه صحنه اى از نتائج اعمال آنها مجسم گرديده است تا بدانند چه سرنوشت شومى در پيش دارند و بيدار شوند يا لا اقل وضع آنها عبرتى براى ديگران گردد!
نخست مى گويد: (اگر حال آنها را به هنگامى كه در روز رستاخيز در برابر آتش دوزخ قرار گرفته اند ببينى تصديق خواهى كرد كه به چه عاقبت دردناكى گرفتار شده اند) (و لو ترى اذ وقفوا على النار...)
آنها در آن حالت چنان منقلب مى شوند كه فرياد بر مى كشند اى كاش براى نجات از اين سرنوشت شوم ، و جبران كارهاى زشت گذشته بار ديگر به دنيا باز مى گشتيم ، و در آنجا آيات پروردگار خود را تكذيب نمى كرديم و در صف مؤ منان قرار مى گرفتيم (فقالوا ياليتنا نرد و لا نكذب بايات ربنا و نكون من المؤ منين ).
در آيه بعد اضافه مى كند كه اين آرزوى دروغينى بيش نيست ، بلكه به خاطر آن است كه در آن جهان (آنچه را از عقائد و نيات و اعمال شوم خويش مخفى مى داشتند همه براى آنها آشكار گرديده ) و موقتا بيدار شده اند (بل بدا لهم ما كانوا يخفون من قبل ).
ولى اين بيدارى ، بيدارى پايدار و پا بر جا نيست ، و به خاطر شرائط و اوضاع خاصى پديد آمده است ، و لذا (اگر به فرض محال بار ديگر به اين جهان برگردند به سراغ همان كارهائى مى روند كه از آن نهى شده بودند) (و لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه ).
بنابراين (آنها در آرزو و ادعاى خويش صادق نيستند و دروغ مى گويند) (و انهم لكاذبون ).

نكته ها
در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد:
۱ - نخست اينكه از ظاهر جمله بدالهم براى آنها آشكار شد چنين استفاده مى شود كه آنها يك سلسله از حقائق را نه تنها براى مردم بلكه خود نيز مخفى مى كردند كه در عرصه قيامت بر آنها آشكار مى شود، و اين جاى تعجب نيست كه انسان حقيقتى را حتى از خودش كتمان كند و بر وجدان و فطرت خويش سرپوش بگذارد، تا به آرامش كاذبى دست يابد.
مسئله فريب وجدان و مخفى كردن حقائق از خويش از مسائل قابل ملاحظه اى است كه در بحثهاى مربوط به فعاليت وجدان مورد دقت قرار گرفته است ، مثلا بسيارى از افراد هوسران را مى بينيم كه به زيان شديد اعمال هوس آلود خود متوجه شده اند اما براى اينكه با خيال راحت اعمال خويش را ادامه دهند سعى مى كنند به نوعى اين آگاهى را در خود مستور دارند.
ولى بسيارى از مفسران بدون توجه تعبير (لهم ) آيه را طورى تفسير كرده اند كه منطبق بر اعمالى مى شود كه از مردم مخفى مى داشتند. (دقت كنيد)
۲ - ممكن است گفته شود آرزو كردن چيزى نيست كه دروغ و راست در آن باشد، و به اصطلاح از قبيل انشاء است و در انشاء صدق و كذب وجود ندارد، ولى اين سخن درست نيست زيرا بسيارى از انشاءها يك مفهوم خبرى به همراه دارد كه صدق و كذب در آن راه مى يابد، مثلا گاه مى شود كسى مى گويد: آرزو مى كنم خداوند به من مال فراوانى دهد و به شما كمك كنم ، البته اين يك آرزو است ، ولى مفهوم آن اين است كه اگر خداوند چنين مالى به من بدهد من به تو كمك خواهم كرد و اين يك مفهوم خبرى است كه ممكن است دروغ بوده باشد و لذا طرف مقابل كه از بخل و تنگ نظرى او آگاه است مى گويد دروغ مى گوئى اگر هم به تو بدهد هرگز چنين نخواهى كرد (اين موضوع در بسيارى از جمله هاى انشائيه ديده مى شود).
۳- اينكه در آيه مى خوانيم اگر آنها به دنيا برگردند باز همان كارها را تكرار مى كنند به خاطر اين است كه بسيارى از مردم هنگامى كه با چشم خود نتائج اعمال خويش را ببينند، يعنى به مرحله شهود برسند، موقتا ناراحت و پشيمان شده و آرزو مى كنند كه بتوانند اعمال خويش را به نوعى جبران نمايند، اما اين ندامتها كه مربوط به همان حال شهود و مشاهده نتيجه عمل است ندامتهاى ناپايدارى مى باشد كه براى همه كس به هنگام روبرو شدن با مجازاتهاى عينى پيدا مى شود اما هنگامى كه مشاهدات عينى كنار رفت اين خاصيت نيز زائل مى شود، و وضع سابق تكرار مى گردد.
همانند بت پرستانى كه به هنگام گرفتار شدن در طوفانهاى سخت دريا و قرار گرفتن در آستانه مرگ و نابودى ، همه چيز را جز خدا فراموش مى كردند اما به محض اينكه طوفان فرو مى نشست و به ساحل امن و امان مى رسيدند همه چيز به جاى خود برمى گشت !
۴ - بايد توجه داشت كه حالات فوق مخصوص جمعى از بت پرستان است كه در آيات قبل به آنها اشاره شده است نه همه آنها، لذا پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مامور بود به سايرين پند و اندرز بدهد و آنها را بيدار و هدايت كند.

منبع کانال فضیلتها (ادامه مطلب ...):

https://t.me/fazylatha

انسان ۲۵۰ ساله | چهره حقیقی امام سجاد علیه‌السلام
حضرت آیت  الله امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی: «آن چهره‌ی مظلوم بیصدای سربه‌زیرِ منفعلی که از امام سجاد درست کردند به کلی برخلاف واقع است؛ چهره‌ی حقیقی امام سجاد علیه‌السّلام چهره‌ی یک مبارزِ قهرمانِ خستگیناپذیرِ آشتیناپذیرِ پیگیری است، که با تدبیر تمام، با دقت کامل راه‌ها را میشناسد و انتخاب میکند و به سمت هدف‌ها این راه‌ها را میپیماید، خودش خسته نمیشود و دشمن را خسته میکند.» ۱۳۶۵/۷/۴

میدان رزم امروز
حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای: «جهاد تبیین را جدّی بگیرید، شبهه‌زدایی از ذهن مخاطبین را جدّی بگیرید. شبهه از جمله‌ی چیزهایی است که عرض کردیم مثل موریانه است؛ دشمن به این موریانه‌ها دل بسته.» ۱۴۰۱/۵/۵

حضرت آیت الله امام خامنه ای:

معنویت‎گرایی

حداقل از دو قرن پیش، جریانی به نام جریان تمدن صنعتی در دنیا شروع شد. این کلمه، حاوی معانی بسیار زیادی از فرهنگ و معرفت و علم و اوج و حضیض و همه چیز است. جریانی با این نام و سمات و خصوصیات که حداقل از دو قرن پیش شروع شد - اگرچه مقدمات آن، از خیلی جلوتر در دنیا آغاز گردید - چند خصوصیت داشت: یکی گرایش به صنعت و علم، یکی گرایش به روشهای جدید در زندگی، و یکی - که از مهمترین آنهاست - گرایش به فلسفه‌هایی با قاعده و مبنای مادّی. یعنی در طول این دو قرن، بیشترین پرچمهای فکر و فلسفه که برافراشته شده، در جهت مقابلِ تفکر معنوی و دینی بوده است. فلسفه‌ی مارکسیسم، یکی از آنهاست که سروصدای بیشتری پیدا کرد. بقیه‌ی مکتبهای فلسفی،اجتماعی رایج و سربرداشته‌ی در قرن نوزدهم و بیستم، جهت و گرایش خالص و یا غالب مادّی و غیرمذهبی و ضد مذهبی دارند. این گرایش غیرمعنوی و ضد معنوی، مثل جریانی که از کم شروع میشود و لحظه‌به‌لحظه اوج میگیرد و فراگیری پیدا میکند، در زندگی و افکار و خانواده و ارتباطات درون اجتماعی مردم وارد شد.
در کنار این جریان فکری، سیاستها حرکتی را مستقلاً به سمت ضدیت با دین و معنویت شروع کردند. بعضی از این سیاستها، علیالظاهر به این فلسفه‌ها هم کاری نداشتند. البته کسانی هستند... که معتقدند اصلاً تفکرات مادّی - ولو چپ‌ترینش - مخلوق و محصول فکر سیاستمدارهاست، نه فلاسفه. میگویند: اصلاً همه‌ی این بساطها و جنجالها، یک کار سیاسی به معنای حقیقی بود؛ یک کار اقتصادی در جهت پیشرفت ثروتها و سرمایه‌ها و بساط سرمایه‌داری در دنیا بود که روزبه‌روز اوج میگرفت. علی اىّ‌ حال، سیاستها هم در جهت ضدیت با معنویت افتادند و روزبه‌روز این تضاد بیشتر شد.
البته هر نقطه‌یی که معنویت آن بیشتر بود، بیشتر مورد تهاجم قرار گرفت؛ مثل اسلام. تفکرات اسلامی در همه جای دنیا مورد تهاجم قرار گرفت. در شرق دنیای اسلام - یعنی هند - تا غرب دنیای اسلام - یعنی الجزایر - این تهاجم صورت گرفت. در الجزایر، فرانسویها وارد شدند و با اسلام مبارزه کردند. در هند هم انگلیسیها وارد شدند و با اسلام مبارزه کردند. با این‌که در صحنه‌ی استعمار، انگلیس و فرانسه، دو کشور رقیب بودند، امّا حریفها و طرفها و نقاط بمباردمانشان یکی بود. روزبه‌روز جریان مذهب و معنویت را در دنیا ضعیفتر کردند و زندگی انسانها را از اخلاق معنوی خالیتر نمودند. دنیای مسیحیت این‌طور بود و دنیای اسلام هم همین‌طور بود. ایمانها را در لابلای چرخ و پَر گردونه‌ی سنگین مادّیت، خُرد یا رقیق کردند. این، جریان زندگی دنیا در طول حداقل دو قرن است. این، چیز کمی نیست.
این سیر جریان مادّه، همین‌طور با جست و به شکل تند و خشن، حرکت به طرف اوج را شروع کرده و در طی دو قرن، روزبه‌روز فراگیرتر شده است. همراه با این اوج تفکر و سیاست و رفتار مادّی در زندگی انسانها، ثروت و علم و اختراع و پیشرفتهای نوبه‌نوی آن مراکزی که این سیاستها را دنبال میکردند هم روزبه‌روز بیشتر شده است. یعنی از لحاظ علمی، امریکای امروز با امریکای پنجاه سال پیش قابل مقایسه نیست. اروپا هم همین‌گونه است. اینها همان کسانی هستند که با پول و علم و اختراع و با استفاده از تواناییهای گوناگونشان، این جریان مادّیت را تقویت کردند.
وقتی که این جریان اوج‌گیرنده، به نقطه‌ی اوجِ غیرقابل تصوری رسید، قدم بعد جز این چیزی نبود که بنای دین و معنویت و اخلاق، بکلی از میان جوامع برچیده شود؛ حتّی دیگر هیچ خاطره‌یی هم نماند. این، حرف من نیست. یکی از کارهایی که در این نوشتارهای رایج ادبیات دنیا و در رمانهای علمی،تخیلی معمول است، پیش‌بینی دنیای آینده است. مثلاً پنجاه سال دیگر، دنیا به چه شکلی خواهد بود. آنچه نوشته‌اند، همه آن دنیایی را نشان میدهد که در آن، دیگر حتّی هیچ احساس معنوی نیست. من بعضی از این رمانها را خودم دیده‌ام و خوانده‌ام. آن دنیایی که تصویر میشود، قدم بعدِ دنیای قرن اتم و الکترونیک و کامپیوتر و پیشرفتهای شگفت‌انگیز فضایی است. قدم بعد چیست؟ بکلی تهی شدن عالم از تفکرات و یا - به قول آنها - اوهام معنوی و مذهبی است. اصلاً قدم بعد، جز این چیز دیگری تصور نمیشود.۱۳۶۹/۰۲/۲۲
بیانات در دیدار روحانیون و ائمه‌ی جمعه و جماعات استان مازندران‌

منبع (ادامه مطلب ...):

https://farsi.khamenei.ir/speech?nt=2&year=1369

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی:

https://raisi.ir/

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , محرم | عاشورا , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر , سوره مبارکه انعام , چهره , حقیقی , امام سجاد علیه‌السلام , میدان رزم , امروز , مقاومت , ملت ایران , آزادی , عظمت اسلام , شهدای مدافع حرم , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور , امام خامنه ای ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

یا زهراء سلام الله علیها

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ‌ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ‌ أَنَّ الْأَرْ‌ضَ يَرِ‌ثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد.

سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۵

بخش اول مطالب

بخش دوم مطالب

پروردگارا
وجود پُر خیر این نعمت عظمی و شخصیت والا ،رهبر حکیم ، متوسم و معظم ،
فقیهی جامع الشرایط ، عارف ، زاهد ، متقی و افضل از انبیاء بنی اسرائیل ، که امید و ارامش میلیونها انسان موحد و مظلوم ومستضعف در سراسر جهان است را تا ظهور حجتت. منجی عالم ، انسان کامل ،حضرت حجت بن الحسن العسکری( روحی فداه ) از جمیع بلیات ارضی و سماوی و کید نفاق جدید و حسادت حسودان و دشمنان داخلی و خارجی نظام مقدس جمهوری اسلامی، حفظ بفرما،
آمین رب العالمین
س.م.ر

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

امام صادق (علیه السلام) میفرمایند :

خداوند رحـمت کند بنده ای که محبت مردم را به سوی ما می کِشاند و ما را نزد مردم محبوب میسازد.

بخدا قسم اگر (مردم) ، سخنان ما را برای دیگران روایت میکردند ، به سبب آن سخنان ، عزیزتر می شدند.

مکیال المکارم ، ج۲

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیرسوره مبارکه انعام

مقدمه:
از سوره هاى مكى و داراى 165 آيه مى باشد
سوره انعام
سوره مبارزه با انواع شرك و بت پرستى
گفته مى شود اين سوره شصت و نهمين سوره اى است كه در مكه بر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نازل گرديد، ولى در چند آيه از آن گفتگو است كه بعضى معتقدند اين چند آيه در مدينه نازل شده است ، اما از رواياتى كه از طريق اهل بيت به ما رسيده استفاده مى شود كه يكى از امتيازات اين سوره آن است كه تمام آياتش يكجا نازل شده است و بنابراين همه آن مكى خواهد بود.
هدف اساسى اين سوره ، همانند ساير سوره هاى مكى ، دعوت به اصول سه گانه توحيد و نبوت و معاد است ، ولى بيش از همه روى مساله يگانه پرستى و مبارزه با شرك و بت پرستى دور مى زند، به طورى كه در قسمت مهمى از آيات اين سوره روى سخن به مشركان و بت پرستان است ، و به همين مناسبت گاهى رشته بحث به اعمال و كردار و بدعتهاى مشركان مى كشد.
در هر صورت تدبر و انديشه در آيات اين سوره كه آميخته با استدلالات زنده و روشنى است ، روح توحيد و خدا پرستى را در انسان زنده كرده ، و پايه هاى شرك را ويران مى سازد، و شايد به خاطر همين بهم پيوستگى معنوى و اولويت مساله توحيد بر ساير مسائل بوده كه همه آيات آن يكجا نازل گرديده است .
و نيز به خاطر همين موضوع است كه در رواياتى كه پيرامون فضيلت اين سوره نازل شده كرارا مى خوانيم سوره انعام را هفتاد هزار فرشته ، به هنگام نزول بدرقه كردند، و كسى كه آن را بخواند (و در پرتو آن روح و جانش از سرچشمه توحيد سيراب گردد) تمام آن فرشتگان براى او آمرزش مى طلبند!.
دقت در آيات اين سوره ميتواند روح نفاق و پراكندگى را از ميان مسلمانان برچيند،
گوشها را شنوا، و چشمها را بينا و دلها را دانا سازد.
ولى عجيب اين است كه بعضى از اين سوره ، تنها به خواندن الفاظ آن قناعت مى كنند، و جلسات عريض و طويلى براى ختم انعام وحل مشكلات شخصى و خصوصى خود با تشريفات ويژهاى تشكيل مى دهند كه بنام جلسات ختم انعام ناميده مى شود، مسلما اگر در اين جلسات به محتواى سوره دقت شود، نه تنها مشكلات شخصى ، مشكلات عمومى مسلمانان نيز حل خواهد شد، اما افسوس ‍ كه بسيارى از مردم به قرآن به عنوان يك سلسله اوراد كه داراى خواص مرموز و ناشناخته است مى نگرند و جز به خواندن الفاظ آن نمى انديشند، در حالى كه قرآن سراسر درس است و مكتب ، برنامه است و بيدارى ، رسالت است و آگاهى .

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۱و۲

بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله الذى خلق السماوات و الا رض و جعل الظلمات و النور ثم الذين كفروا بربهم يعدلون (۱)
هو الذى خلقكم من طين ثم قضى اءجلا و اءجل مسمى عنده ثم اءنتم تمترون (۲)

ترجمه :
بنام خداوند بخشنده بخشايشگر
۱ - ستايش براى خداوندى است كه آسمانها و زمين را آفريد و ظلمتها و نور را ايجاد كرد، اما كافران براى پروردگار خود شريك و شبيه قرار مى دهند (با اينكه دلايل توحيد و يگانگى او در آفرينش جهان آشكار است ).
۲- او كسى است كه شما را از گل آفريد سپس مدتى مقرر داشت (تا انسان تكامل يابد)
و اجل حتمى نزد او است (و او از آن آگاه است ) با اين همه شما (مشركان در توحيد و يگانگى يا قدرت او) ترديد مى كنيد.

تفسیر
اين سوره با حمد و ستايش پروردگار آغاز شده است .
نخست از طريق آفرينش عالم كبير (آسمان و زمين ) و نظامات آنها، و سپس از طريق آفرينش عالم صغير يعنى انسان ، مردم را متوجه اصل توحيد مى سازد و ابتدا مى گويد: حمد و سپاس براى خدائى است كه آسمانها و زمين را آفريد (الحمد لله الذى خلق السماوات و الارض ).
خداوندى كه مبدء نور و ظلمت و بر خلاف عقيده دوگانه پرستان ، آفريننده همه چيز است (و جعل الظلمات و النور).
اما مشركان و كافران به جاى اينكه از اين نظام واحد درس توحيد بياموزند براى پروردگار خود شريك و شبيه مى سازند (ثم الذين كفروا بربهم يعدلون )
قابل توجه اينكه عقيده مشركان را با كلمه ثم كه در لغت عرب براى ترتيب با فاصله است ذكر كرده و اين نشان مى دهد كه در آغاز، توحيد به عنوان يك اصل فطرى و عقيده عمومى و همگانى بشر بوده است و شرك بعدا به صورت يك انحراف از اين اصل فطرى به وجود آمده .
اما در اينكه چرا درباره آفرينش زمين و آسمان ، كلمه خلق به كار رفته ، و در مورد نور و ظلمت كلمه جعل مفسران ، سخنان گوناگونى دارند، ولى آنچه نزديكتر به ذهن مى رسد اين است كه خلقت درباره اصل وجود چيزى است و جعل درباره خواص و آثار و كيفياتى است كه به دنبال آنها وجود پيدا مى كند و از آنجا كه نور و ظلمت جنبه تبعى دارد از آن تعبير به جعل شده است .
جالب توجه اينكه در حديثى از امير مؤ منان على (عليه السلام ) در تفسير اين آيه چنين نقل شده است كه فرمود: اين آيه در حقيقت به سه طايفه از منحرفان پاسـخ مى گويد، اول به ماديها كه جهان را ازلى مى پنداشتند و منكر خلق و آفرينش بودند، دوم به دوگانه پرستانى كه نور و ظلمت را دو مبدء مستقل مى دانستند، سوم رد بر مشركان عرب كه براى خدا شريك و شبيه قائل بودند.
آيا ظلمت از مخلوقات است ؟
از آيه بالا استفاده مى شود، همانطور كه نور مخلوق خداوند است ، ظلمت هم آفريده او است ، در حالى كه معروف در ميان فلاسفه و دانشمندان علوم طبيعى اين است كه ظلمت چيزى جز عدم نور نيست ، و اين را مى دانيم كه نام مخلوق بر معدوم نمى توان گذاشت ، بنابراين چگونه آيه مورد بحث ، ظلمت را جزء مخلوقات خداوند بشمار آورده است ؟! در پاسـخ اين ايراد مى توان گفت :
اولا ظلمت هميشه به معناى ظلمت مطلق نيست ، بلكه ظلمت غالبا به معناى نور بسيار كم و ضعيف در برابر نور فراوان و قوى بكار مى رود، مثلا همه مى گوئيم شب ظلمانى با اينكه مسلم است ، در شب ، ظلمت مطلق نيست ، بلكه همواره ظلمت شب آميخته با نور كم رنگ ستارگان يا منابع ديگر نور ميباشد، بنابراين مفهوم آيه اين مى شود كه خداوند براى شما روشنى روز و تاريكى شب كه يكى نور قوى و ديگرى نور بسيار ضعيف است ، قرار داد و بديهى است كه ظلمت به اين معنى از مخلوقات خدا است .
و ثانيا درست است كه ظلمت مطلق يك امر عدمى است ، اما امر عدمى هنگامى كه در شرائط خاصى واقع شود، حتما از يك امر وجودى سرچشمه ميگيرد يعنى كسى كه ظلمت مطلق را در شرائط خاصى براى اهداف معينى بوجود مى آورد
حتما بايد از وسائل وجودى استفاده كند، مثلا ما ميخواهيم در لحظه معينى اطاق را براى ظاهر كردن عكسى تاريك كنيم ناچاريم جلوى نور را بگيريم تا ظلمت در اين لحظه معين بوجود آيد، چنين ظلمتى مخلوق است (مخلوق بالتبع ).
و به اصطلاح عدم مطلق گرچه مخلوق نيست ، اما عدم خاص سهمى از وجود دارد و مخلوق مى باشد.
نور رمز وحدت و ظلمت رمز پراكندگى است
نكته ديگرى كه در اينجا بايد به آن توجه داشت اين است كه در آيات قرآن ، نور با صيغه مفرد آورده شده و ظلمت به صورت جمع (ظلمات ).
ممكن است اين تعبير اشاره لطيفى به اين حقيقت باشد كه ظلمت (اعم از حسى و معنوى ) همواره سرچشمه پراكندگيها و جدائيها و دور افتادنها است ، در صورتى كه نور رمز وحدت و اجتماع مى باشد.
بسيار با چشم خود ديده ايم كه در يك شب تابستانى ، چراغى در وسط حياط يا بيابان روشن مى كنيم ، در مدت كوتاهى همه گونه حشرات گرد آن جمع مى شوند و در واقع مجمعى از زندگى را در اشكال متنوع تشكيل ميدهند، اما هنگامى كه آن را خاموش كنيم هر كدام به طرفى ميروند و پراكنده مى گردند، در مسائل معنوى و اجتماعى نيز همينگونه است ، نور علم و قرآن و ايمان مايه وحدت ، و ظلمت جهل و كفر و نفاق موجب پراكندگى است .
گفتيم اين سوره براى تحكيم پايه هاى خدا پرستى و توحيد در دلها نخست انسان را متوجه عالم كبير مى سازد، و در آيه بعد توجه به عالم صغير يعنى انسان مى دهد و در اين مورد به شگفت انگيزترين مساله يعنى آفرينش او از خاك و گل اشاره كرده مى فرمايد: او است خدائى كه شما را از گل آفريد
(هو الذى خلقكم من طين ).

درست است كه آفرينش ما از پدران و مادرانمان بوده است ، نه از خاك ولى چون آفرينش انسان نخستين از خاك و گل بوده است ، درست است كه به ما نيز چنين خطابى بشود.سپس به مراحل تكاملى عمر انسان اشاره كرده مى گويد: پس از آن مدتى را مقرر ساخت كه در اين مدت انسان در روى زمين پرورش و تكامل پيدا كند (ثم قضى اجلا).اجل در اصل به معنى مدت معين است ، و قضاء اجل به معنى تعيين مدت و يا به آخر رساندن مدت است ، اما بسيار ميشود، كه به آخرين فرصت نيز اجل گفته مى شود، مثلا مى گويند اجل دين فرا رسيده است يعنى آخرين موقع پرداخت بدهى رسيده است ، و اينكه به فرا رسيدن مرگ نيز اجل مى گويند به خاطر اين است كه آخرين لحظه عمر انسان در آن موقع است .سپس براى تكميل اين بحث مى گويد: اجل مسمى در نزد خدا است (و اجل مسمى عنده ).و بعد ميگويد شما افراد مشرك درباره آفريننده اى كه انسان را از اين اصل بى ارزش يعنى گل آفريده و از اين مراحل حيرت انگيز و حيرت زا گذرانده است شك و ترديد به خود راه ميدهيد، موجودات بى ارزشى همچون بتها را در رديف او قرار داده ، يا در قدرت پروردگار بر رستاخيز و زنده كردن مردگان شك و ترديد داريد.
(ثم انتم تمترون ).
اجل مسمى چيست ؟
شك نيست كه كلمه اجل مسمى و اجلا در آيه به دو معنى است و اينكه بعضى هر دو را به يك معنى گرفته اند با تكرار كلمه اجل مخصوصا با ذكر قيدمسمى در دفعه دوم به هيچوجه سازگار نيست .لذا مفسران درباره تفاوت اين دو، بحثها كرده اند اما از آنچه بقرينه ساير آيات قرآن و همچنين رواياتى كه از طريق اهل بيت (عليهم السلام ) به ما رسيده استفاده مى شود تفاوت اين دو در آن است كه اجل به تنهائى به معنى عمر و وقت و مدت غير حتمى ، و اجل مسمى به معنى عمر و مدت حتمى است ، و به عبارت ديگر اجل مسمى مرگ طبيعى و اجل مرگ زودرس است .توضيح اينكه : بسيارى از موجودات از نظر ساختمان طبيعى و ذاتى استعداد و قابليت بقاء براى مدتى طولانى دارند، ولى در اثناء اين مدت ممكن است موانعى ايجاد شود كه آنها را از رسيدن به حد اكثر عمر طبيعى باز دارد، مثلا يك چراغ نفت سوز با توجه به مخزن نفت آن ، ممكن است مثلا بيست ساعت استعداد روشنائى داشته باشد، اما وزش يك باد شديد و ريزش باران و يا عدم مراقبت از آن سبب مى شود كه عمر آن كوتاه گردد.در اينجا اگر چراغ با هيچ مانعى برخورد نكند و تا آخرين قطره نفت آن بسوزد سپس خاموش شود به اجل حتمى خود رسيده است و اگر موانعى قبل از آن باعث خاموشى چراغ گردد مدت عمر آن را اجل غير حتمى ميگوئيم .در مورد يك انسان نيز چنين است اگر تمام شرائط براى بقاى او جمع گردد و موانع بر طرف شود ساختمان و استعداد او ايجاب مى كند كه مدتى طولانى - هر چند اين مدت بالاخره پايان وحدى دارد - عمر كند، اما ممكن است بر اثر سوء تغذيه يا مبتلا شدن به اعتيادات مختلف و يا دست زدن به خودكشى يا ارتكاب گناهان خيلى زودتر از آن مدت بميرد، مرگ را در صورت اول اجل حتمى و در صورت دوم اجل غير حتمى مى نامند.و به تعبير ديگر اجل حتمى در صورتى است كه ما به مجموع علل تامه بنگريم و اجل غير حتمى در صورتى است كه تنها مقتضيات را در نظر بگيريم .با توجه به اين دو نوع اجل بسيارى از مطالب روشن ميشود، از جمله اينكه در روايات مى خوانيم صله رحم عمر را زياد و يا قطع رحم عمر را كم مى كند (منظور از عمر و اجل در اين موارد اجل غير حتمى است ).و يا اينكه در آيه اى مى خوانيم فاذا جاء اجلهم لا يستاخرون ساعة و لايستقدمون : هنگامى كه اجل آنها فرا رسد نه ساعتى به عقب ميافتد و نه جلو در اينجا منظور از اجل همان مرگ حتمى است .بنابراين آيه مزبور تنها مربوط به موردى است كه انسان به عمر نهائى خود رسيده است ، و اما مرگهاى پيشرس را به هيچ وجه شامل نمى شود.و در هر صورت بايد توجه داشت كه هر دو اجل از ناحيه خدا تعيين مى شود يكى بطور مطلق و ديگرى به عنوان مشروط و يا معلق ، درست مثل اينكه مى گوئيم : اين چراغ بعد از بيست ساعت بدون هيچ قيد و شرط خاموش مى شود و نيز مى گوئيم اگر طوفانى بوزد بعد از دو ساعت ، خاموش خواهد شد، در مورد انسان و اقوام و ملتها نيز چنين است ميگوئيم خداوند اراده كرده است كه فلان شخص يا ملت پس از فلان مقدار عمر بطور قطع از ميان برود و نيز ميگوئيم اگر ظلم و ستم و نفاق و تفرقه و سهل انگارى و تنبلى را پيشه كنند در يك سوم آن مدت از بين خواهند رفت ، هر دو اجل از ناحيه خدا است يكى مطلق و ديگرى مشروط.از امام صادق (عليه السلام ) در ذيل آيه فوق چنين نقل شده كه فرمود: هما اجلان اجل محتوم و اجل موقوف : اين اشاره به دو نوع اجل است ، اجل حتمى و اجل مشروط و در احاديث ديگرى كه در اين زمينه وارد شده تصريح گرديده است كه اجل غير حتمى (مشروط) قابل تقديم و تاخير است و اجل حتمى قابل تغيير نيست (نور الثقلين جلد اول صفحه 504 ).

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

ساعتی که روزی ها تقسیم می شود...

حضرت امام باقر علیه السلام

إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ كُلَّ عَبْدٍ دَعَّاءٍ فَعَلَيْكُمْ بِالدُّعَاءِ فِي السَّحَرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ فَإِنَّهَا سَاعَةٌ تُفَتَّحُ فِيهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ تُقَسَّمُ فِيهَا الْأَرْزَاقُ وَ تُقْضَى فِيهَا الْحَوَائِجُ الْعِظَامُ.

خداوند عزّوجلّ از میان بندگان خود هر بنده ای که زیاد اهل دعا کردن است را دوست دارد.

پس مقیّد باشید که سحر تا طلوع آفتاب، مشغول دعا باشید که این زمانی است که درهای آسمان گشوده، روزی ها تقسیم و حوائج بزرگ برآورده می شود.

«اصول کافی» ج ۲ص۴۷۸

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیه ۳

و هو الله فى السماوات و فى الارض يعلم سركم و جهركم و يعلم ما تكسبون(۳)

ترجمه :
۳ - او است خداوند در آسمانها و در زمين ، پنهان و آشكار شما را مى داند و از آنچه (انجام مى دهيد و) به دست مى آوريد با خبر است .

تفسیر
در اين آيه براى تكميل بحث گذشته در زمينه توحيد و يگانگى خدا و پاسـخ گفتن به كسانى كه براى هر دسته اى از موجودات خدائى قائلند و مى گويند خداى باران ، خداى جنگ ، خداى صلح ، خداى آسمان و مانند آن چنين مى گويد: او است خداوندى كه الوهيتش بر تمام آسمانها و زمين حكومت مى كند (و هو الله فى السماوات و فى الارض ) (۱).
يعنى با توجه به اينكه خالق همه چيز او است ، مدبر و اداره كننده همه نيز او ميباشد. - زيرا حتى مشركان جاهليت خالق و آفريدگار را( الله ) ميدانستند ولى تدبير و تصرف را براى بتها قائل بودند.
آيه به آنها پاسـخ ميدهد: كسى كه خالق است ، تدبير و تصرف در همه جا نيز به دست او است . اين احتمال نيز در تفسير آيه وجود دارد كه خداوند در همه جا حاضر است ، در آسمانها و در زمين و جائى از او خالى نيست ، نه اينكه جسم باشد و مكان داشته باشد بلكه احاطه به همه مكانها دارد. بديهى است كسى كه در همه جا حكومت مى كند و تدبير همه چيز بدست او است و در همه جا حضور دارد، تمام اسرار و نهانيها را ميداند، و لذا در جمله بعد مى گويد: چنين پروردگارى پنهان و آشكار شما را ميداند و نيز از آنچه انجام ميدهيد با خبر است (يعلم سركم و جهركم و يعلم ما تكسبون ).
ممكن است گفته شود سر و جهر در آيه اعمال انسانها و نيات آنها را نيز شامل ميشود، بنابراين نيازى به ذكر ما تكسبون (انجام ميدهيد) نيست . ولى بايد توجه داشت كه كسب به معنى نتيجه هاى عمل و حالات روحى حاصل از اعمال خوب و بد است ، يعنى او هم از اعمال و نيات شما با خبر است ، و هم از اثراتى كه اين اعمال در روح شما ميگذارد، و در هر حال ذكر اين جمله براى تاكيد در مورد اعمال انسانها است .

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مبارکه انعام آیات ۴تا۵

و ما تاتيهم من ءاية من ءايات ربهم إلا كانوا عنها معرضين (۴)
فقد كذبوا بالحق لما جاءهم فسوف يأ تيهم اءنبؤا ما كانوا به يستهزءون(۵)

ترجمه :
۴- هيچ نشانه و آيه اى از آيات پروردگارشان به آنها نميرسد مگر اينكه از آن روى ميگردانند !.
۵- آنان حق را هنگامى كه سراغشان آمد، انكار كردند ولى به زودى خبر آنچه را به باد مسخره گرفتند به آنان ميرسد (و از نتائج كار خود آگاه مى شوند).

تفسیر
گفتيم در سوره انعام روى سخن بيشتر با مشركان است ، و قرآن به انواع
وسائل براى بيدارى و آگاهى آنها متوسل ميشود، اين آيه و آيات فراوانى كه بعد از آن مى آيد در تعقيب همين موضوع است . در اين آيه به روح لجاجت و بي اعتنائى و تكبر مشركان در برابر حق و نشانه هاى خدا اشاره كرده ، مى گويد: آنها چنان لجوج و بى اعتنا هستند كه هر نشانه اى از نشانه هاى پروردگار را ميبينند، فورا از آن روى برمى گردانند. (و ما تاتيهم من آية من آيات ربهم الا كانوا عنها معرضين )
يعنى ابتدائى ترين شرط هدايت و راهيابى كه تحقيق و جستجوگرى است در آنها وجود ندارد، نه تنها شور و عشق يافتن حق در وجود آنان نيست كه همانند تشنگانى كه به دنبال آب ميدوند در جستجوى حق باشند، بلكه اگر چشمه آبى زلال بر در خانه آنها بجوشد صورت از آن برگردانده و اصلا به آن نگاه نمى كنند، حتى اگر اين آيات از طرف پروردگار آنها باشد (ربهم ) و به منظور تربيت و تكامل خود آنها نازل گردد!
اين روحيه منحصر به دوران جاهليت و مشركان عرب نبوده ، الان هم بسيارى را ميبينيم كه در يك عمر شصت ساله حتى ، زحمت يكساعت تحقيق و جستجو در باره خدا و مذهب به خود نمى دهند، سهل است اگر كتاب و نوشته اى در اين زمينه به دست آنها بيفتد به آن نگاه نميكنند، و اگر كسى با آنها در اين باره سخن گويد، گوش فرا نميدهند، اينها جاهلان لجوج و بيخبرى هستند كه ممكن است گاهى در كسوت دانشمند ظاهر شوند!
سپس به نتيجه اين عمل آنها اشاره كرده و مى گويد: نتيجه اين شد كه آنها حق را به هنگامى كه به سراغشان آمد تكذيب كردند در حالى كه اگر در آيات و نشانه هاى پروردگار دقت مى نمودند، حق را بخوبى ميديدند و مى شناختند
و باور مى كردند (فقد كذبوا بالحق لما جائهم ).
(و نتيجه اين تكذيب را بزودى دريافت خواهند داشت ، و خبر آنچه را بباد مسخره گرفتند به آنها مى رسد) (فسوف ياتيهم انباء ما كانوا به يستهزئون )
در دو آيه فوق در حقيقت اشاره به سه مرحله از كفر شده كه مرحله به مرحله تشديد ميگردد، نخست مرحله اعراض و روى گردانيدن ، سپس مرحله تكذيب و بعدا مرحله استهزاء و مسخره كردن حقايق و آيات خدا.
اين امر نشان كه انسان در طريق كفر در يك مرحله متوقف نميشود بلكه هر چه پيش ميرود بر شدت انكار و عداوت و دشمنى با حق و بيگانگى از خدا مى افزايد.
منظور از تهديد كه در آخر آيه ذكر شده ، اين است كه در آينده دور يا نزديك عواقب شوم بى ايمانى دامن آنها را در دنيا و آخرت خواهد گرفت ، آيات بعد نيز شاهد اين تفسير است .

منبع (کانال فضیلتها):

https://t.me/fazylatha

به یاد شهدا:

برخی موارد مرتبط و ...

امام خامنه ای:

متأسّفانه امروز کسانی هستند که در زیر سایه‌ی جمهوری اسلامی و به برکت مجاهدت همین شهیدان و رزمندگان و ایثارگران و امثال اینها دارند با امنیّت و آزادی زندگی میکنند و 180 درجه بر خلاف خواسته‌های آنها و اهداف انقلاب کار میکنند و حرکت میکنند! اینها باید برای خودشان روشن کنند که جواب این خونهای پاک را چه جور خواهند داد. شما در مقابل، تلاشتان را در راه حق، در راه صحیح، در راه انقلاب مضاعف کنید. 1399/12/25

برخی موارد مرتبط و ...

امام خامنه ای:

سبک زندگی اسلامی در رفتار رزمندگان ما و شهدای ما یک چیز برجسته‌ای است که واقعاً نمیشود از این صرف نظر کرد. آن قدر نکته‌ی الهام‌بخش در زندگی این شهیدان وجود دارد که واقعاً جا دارد یک تصویر هنرمندانه‌ای از این وضعیّت را هنرمندان ما به دنیا نشان بدهند، و رزمنده‌ی ایرانی را بشناسانند به دنیا و با کارهای هنری و بزرگ در مقابل چشم مردم دنیا قرار بدهند ... 1400/08/30

بخش سوم مطالب

حضرت محمد صلی اللع علیع و آله:

إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران ميگذارم، كه اگر بدانها چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت من أهل بيتم، و اين دو از يك ديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من درآيند، پس بنگريد چگونه پس از من در باره آن دو رفتار كنيد، آگاه باشيد كه اين (يعنى تمسك بعترت) آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد، و آن ديگر (يعنى روى برتافتن از ايشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد

سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

منبع (ادامه مطلب ...)

https://www.leader.ir/

 

کانال فضیلتها | کانال طاووس الجَنَّه | کانال شَرحِ سِرّ ( تماشاگه راز)

پایگاه اطلاع‌رسانی سید ابراهیم رئیسی | https://qaem14.blog.ir/

https://kawsar1214.blogspot.com/2022/03/the-first-revolt-took-place-during.html

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

*****

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: ولایت فقیه , شهید , دفاع مقدس , شهداء مدافع حرم , مسئله مهدویت , ظهور , نماز , حوزه‌های علمیه , حجاب , قرآن کریم , سوره مبارکه انعام , احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) , ,
:: برچسب‌ها: تفسیر سوره مبارکه انعام آیات 1 تا 5 , تفسیر سوره مبارکه انعام , سوره مبارکه انعام , پروردگارا , امام صادق (علیه السلام) , خداوند رحـمت کند , سخنان , عزیز , مکیال المکارم , حضرت امام باقر علیه السلام , دعا , سحر , طلوع آفتاب , آسمانها , مسخره , شهید ابوذر طبرزدی , مجاهدت , شهیدان , رزمندگان , ایثارگران , امنیت , آزادی , زندگی , 180 درجه , شهید احمد بیات , سبک زندگی اسلامی , هنرمندان , امام خامنه ای , یا زهراء سلام الله علیها , ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 75 صفحه بعد


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 744
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 3878
:: باردید دیروز : 69
:: بازدید هفته : 3991
:: بازدید ماه : 20782
:: بازدید سال : 68455
:: بازدید کلی : 68455

RSS

Powered By
loxblog.Com